Friday 11 March 2016

آیا عدالتی هم وجود دارد؟

کتایون حلاجان- او می‌گوید، کلودیو مارتیننگی نقاش ایتالیایی، که خداوندی در زمین و آسمان وجود ندارد. زمین را شقاوت و برادرکشی فرا گرفته و این داستان قرن‌هاست که ادامه دارد و نه کار امروز و دیروز است. از وقتی انسان بود جنگ، کشتار و خونریزی هم بود.
مارتیننگی Claudio Martinenghi در سال ۱۹۴۲ در بولزانو شهری کوچک در ایتالیا به دنیا آمده و دارای مدرک عالی آکادمی هنرهای زیبای بررا و همچنین فارغ‌التحصیل رشته معماری از دانشگاه پلی تکنیک میلان است.

وی تا کنون نمایشگاه‌های متعددی در داخل و خارج ایتالیا برگزار کرده. اما همه آثارش یک مضمون را تصویر می‌کنند: رنج انسان.
نمایشگاه اخیر‌ کلودیو مارتیننگی از تاریخ ۱ تا ۳۱ آگوست ۲۰۱۵ در شهر ساپری در جنوب ایتالیا بر پا شد. اما از اولین نمایشگاه‌اش در سال ۱۹۶۵ تا به امروز رنگ‌ غالب در برابر چشمانش، سرخ است. انسان‌های داخل کادر نقاشی و قاب‌ها همه در رنج و در کار کشتار و تکه‌تکه کردن یکدیگر هستند. عدالتی وجود ندارد و هر چه هست قساوت است و آدم‌کشی. برای او مسیح نیز انسانی‌ست که به دست دیگران به صلیب کشیده و کشته شده است، بدون هیچ تقدسی. در بعضی نقاشی‌های وی گوشت‌های سرخ انسان به چشم می‌خورد و همین انسان است که با درنده‌خویی از این گوشت تغذیه می‌کند.

مارتیننگی در توضیح نقاشی‌هایش می‌گوید، با الهام از آثار کلاسیک نقاشی می‌کند به طوری که حتی بعضی از آنها بیننده را به یاد فرانسیسکو گویا نقاش اسپانیایی می‌اندازد.
انسان‌ها در آثار مارتیننگی یا به تنهایی شکنجه می‌شوند یا دسته جمعی، با سرهایی آویزان و بدن‌هایی پاره پاره.
یکی از بازدید کنندگان نمایشگاه به اعتراض می‌گوید: در اخبار رادیو وتلویزیون و فضای اینترنت ما هر روز شاهد این تصاویر هستیم و من اینجا نیامدم که باز خون و کشتار ببینم، می‌خواهم امید ببینم و عشق؛ بازدیدکننده دیگری در پاسخ گفت: من خودم را با این تصاویر بسیار نزدیک احساس می‌کنم و این واقعیت دنیای ماست و گریزی نیست.

از کلودیو مارتیننگی درباره جایگاه عشق در زندگی و آثارش پرسیدم و او در پاسخ عکس خانه‌اش را روی تپه‌ای در چیلنتو به من نشان داد که با همسر و فرزندش در آنجا زندگی می‌کنند، به دور از هیاهو.
وقتی از انسان‌دوستی و کمک به هم‌نوع صحبت می‌کنم با حسرت از جنگ سوریه حرف می‌زند و وقتی می‌فهمد من ایرانی هستم با اشک در چشم‌هایش دستم را گرفت و پیشانی‌ام را بوسید و دوباره تکرار کرد آیا تو فکر می‌کنی عدالتی هم وجود دارد؟!
ایتالیا، سپتامبر 2015


0 comments:

Post a Comment