ابراهیم ورسجی
درروزهای اخیر، بسیاری جوان های بیکاری که پس از فراغت ازدا نشگاه خواستارپیدا کردن کارهای دولتی می باشند ؛ ازطریق فسبک / رخنامه، با من درتماس شده می گویند که به اداره های حکومتی که برای کاریا بی می روند ازآن ها توظیف کننده ها تجربه ی کاری می خواهند. درزمینه ، ازمن ، جوان ها خواستار آگاهی شد ند وپرسید ند که آ یا این کار یا برخورد حکومتی ها باما که تازه ازدانشگاه فارغ شده ایم درست است یا نه؟ برای پاسخ بهتربه پرسشِ پرسش گران ، خواستم نوشته ی کنونی را تهیه وبه آ گاهی جوان های متقا ضی کار و حکومتی های نا دانِ توظیف کننده که اکثریت شان دانشگاه خوانده نیستند، برسانم که خود شان خلاف تجربه کارمی کنند.
دراین راستا، نخست ، برای جوانان ، ودوم، برای حکومتی های فاسد- بی عرضه ، می گویم که : چنان پرسشی وخواستی ازجوانان تازه فارغ شده ازدانشگاه ها جز حماقت چیزی دیگری نمی تواند باشد! بله، همه آگاهان امورحکومتی واداری می دانند که دولت ها برای پیشبرد بهترکارهایشان یک سیاست ویژه یا برنامه ی کادری / گزینشی دارند.سیاست وبرنامه ی که متکی برآن دولت ها برای کار نفر یا ما مور ومد یرپیدا می کنند نه اینکه برای بیکارانِ نابکار کارپیدا کنند. به گونه ی که ، در 15 سال گذشته درافغانستان ، اعمال شده وجز تعمیق بحران ، فربه کردن تروریسم وراندن کشوربه سوی فاجعه ، کاری دیگری نکرده است!
بهرحال ، اول، با صراحت به جوانان می گویم که حکومتی های که ازتازه فارغ شده های دانشگاه ها تجربه ی کاری می خواهند تنها حماقت ونادانی خود را نمایش می دهند وبس! اکنون که ، وضع جاریی حکومت واداره درافغانستان وحکومت داری اش چنین است ؛ پس ، بهتراست که پرسمان های زیررا پیش کش کرده تازه فارغان کارجورا تشویق وحکومتی ها را تفهیم کنم که حماقت بس است!! همه می دانیم که دردانشگاه های افغانستان ، دانشکده های زیر دانش وکارآموزی می کنند: دانشکده ی پزشکی، دارو سازی، کشارزی، مهند سی، فن آوری ها / پلتکنیک ، اقتصاد، حقوق وعلوم سیاسی،جامعه شناسی، ادبیات ( شامل زبان های غیر فارسی وپشتو، یازبان های خارجی)،شرعیات ، پلیس ودفاع.
ازوظیفه وفراورده های دانشکده های یاد شده هم می دانیم که برای رفع نیازهای نهاد های دولتی وتخصصی شدن آن می باشند. بطورنمونه، فارغان دانشکده های پزشکی/ طب ، دروزارت صحت وبهداشت، فارغان دانشکده داروسازی در داروفروشی ها توظیف می شوند. فارغان دانشکده شرعیات از بخش فرهنگ ، آموزگار وازبخش فقه هم قاضی دردستگاه عدلی ومحاکم مقررمی شوند.فارغان دانشکده ی حقوق هم معلوم است که قاضی وبازرس/ سارنوال می شوند. فارغان دا نشکده ی زراعت به وزارت زراعت وفارغان مهند سی وفن آوری ها هم دروزارت های فایده های عامه، شهرسازی ، معادن وصنایع، شهرداری ها ،فارغان ادبیات اغلبا آموزگار، فارغان دانشکده علوم ، همه آموزگار، وفارغان دانشگاه های جنگی وپلیس هم دروزارت های : دفاع، داخله وامنیت ملی توظیف می شوند. به این معناکه، فارغان دانشکده ها دربخش های آموزشی شان توظیف می شوند واین اداره های مربوطه هستند که نو فارغان را تجربه ی کاری داده ازآن ها اداره وبروکراسی درست می کنند. نه اینکه ازآن ها قبل ازتقرر، تجربه ی کاری خواسته شود آن هم توسط کسانی که خود شان براساس واسطه، دلالی ودرسطح بالاترهم براساس نوکری برای بیگانگان با لاکشیده شده اند وهیچ گونه تجربه ی ندارند!
متاسفانه، این روند درافغانستان، قبلاآغاز شده بود، البته نه به گونه ی رسوای کنونی. اگرچه اختلال در روند کاریابی - تخصصی با کودتای ننگین داوود آغازوبا کودتای ننگین ترماه ثور توسط تره کی وامین گسترش یافته بود. برعکس، کارمل که تاحدی باسواد وشهری بود، کوشش کرد که تباه کاری خلقی ها در سیاست کادری را تلافی یا رفع اختلال کند، اما جنگ سرد مسکو وواشنگتن ودروازه ی بازپاکستان برای تباه کاری درافغانستان، ودرنتیجه ی آن هاخیزش داخلی علیه حکومت او ، مانع ازآن شد که سیاست کادری طورشاید وباید عملی شود. بهرحال ، سیاست کادری کارمل ونجیب الله بهتر از سلف وخلف شان بود.
وا اسفا که، با فروپاشی حکومت نجیب الله ورسیدن محاهدین به کابل، نه تنها اداره ی دولتی زمین بوس شد، بلکه کابل ویران وجهادی ها ازروی حماقت وشکم پستی وبی خبری ازاداره وسیاست جاده سازی کردند برای برآمدن طالبان والقاعده زیر اثر نظامی های پاکستانی البته با دالرهای شبکه های پنهانی وریال عربستان ودرهم امارات متحده ی عربی وویرانی شمالی، بت های بامیان وبسیاری زیرساخت های باقی مانده ازدوره شوروی درشمال ؛ ونتیجه ی سیاسی آن هم ، طوریکه دیده شد، جنگ امریکا وبرتانیه علیه تروریسم وشکل گرفتن حکومت منحط کرزی ودرادامه ی آن حکومت فاسد - ودرمانده ی کنونی می باشد.معلوم است که ، اکثرجهادی های درشت ازجنگ وغارت فارغ نشدند که به اداره فکرکنند؛ هرچند که برای فارغان دانشگاه ها ، بی توجه نبودند. برخلاف، طالبان زیراثر نظامی های پاکستانی ، همه دانشگاه دیده ها را ازکابل بیرون وجنازه ی اداره ی دولتی را برداشتند وباید برمی داشتند؛ زیراکه، هدف پاکستان تخلیه کردن افغانستان از دانش وسواد بود تا بنام مذهب وشریعت شیطا نی اش کشورما را به گونه ی قرون وسطا ئی اداره می کرد. البته ، مانند ایجنسی های هفت گانه ی پشتونی- قبایلی خود ، دراصل زیر فرمان ایف سی آر/ مقررات جزای مرزی هند برتانیه ؛ ودرنمایش ، زیرسایه ی شریعت وامارت اسلامی طالبانی!
بهرحال ،مردم افغانستان که ازنا به سامانی وبی اداره گی دوره های جهادی ها وتروریسم دوره ی طالبان بسیارزیانمند شده بودند، ازبراندازی اداره ی وحشی طالبان- القاعده- آی اِس آی، توسط امریکا خوشحال شده گمان کرده بودند که دارای حکومت خواهند شد. متاسفانه ، نتیجه آن نبود و نمی باشد که مردم ازحکومت پسا طلبانی کرزی وادامه اش حکومت مستران: غنی وعبدالله ، توقع داشتند. روشن است که ، تیم کرزیی نادان وهتل چی درامریکا( هتل چی بودن کرزی را ازسخنرانی طارق علی، دانشمند انگلیسی ، پاکستانی تبارمی گویم که دربرنامه اندیشه های بخش سی بی سی رادیوکانادا درسال 2007، زیرعنوان " رسانه ها وانقلاب " یاد آورشده گفته بود به آن هتل درامریکا رفته ودیده بود که کرزی گارسونی می کرد. ودرسخنرانی خود، ازجورج بوش خواسته بود که افغانستان شخصیت های تحصیل کرده زیاد دارد.ازاین رو ، اجازه دهد تا دولت سازی کنند.همچنان، ازپاکستان خواسته بود که درافغانستان دیگردست اندازی نکند). شایان ذکراست که ، مستران: غنی وعبدالله هم، اعضای تیم آن هتل چی بودند! هتل چی که توقع کردن که برنامه ی برای دولت سازی داشته باشد، بهوده می باشد. امریکای حا می کرزی هم به جنگ علیه تروریسم توجه کرده ازدولت سازی درافغانستان دورشد. ازسوی دیگر، ازاشغال عراق توسط جورج بوش پیش ازدولت سازی درافغانستان، نظامی های پاکستانی این گونه دریافت کردند که نسبت به افغانستان جدی نیست.ازاین رو،طالبان والقاعده را بازسازی وطالبان پاکستانی را ازپشتوزبان های خود ساخته بجان مردم فغانستان انداختند.
دراخیر، به این اصل تاکید می کنم که امریکا دنبال جنگ علیه تروریسم می گشت ومی گردد ومسئله ی دولت سازی درافغانستان برایش چندان اهمیتی نداشت وندارد؛ و پاکستان هم که با تروریزه کردن افغانستان هم ازامریکا پول گرفت ومی گیرد وهم ادامه ی بحران وبی دولتی درافغانستان به فایده اش می باشد. پس، سیاست کاران افغانستان چه کاره بودند وچه کاره می باشند؟ اگرچه پاسخ این پرسش را باید مستران: غنی وعبدالله وتیم های نابکارشان بدهند. با این همه، من به این باورهستم که حکومت افغانستان چه دروجود مستران: غنی وعبدالله وچه درنبود شان به یک سیاست کادری نیازمبرم دارد. سیاستی که نبود آن دراوضاع کنونی بسیار برجسته احساس می شود. مثلا، همین که حکومتی های درشت از تازه فارغان دانشگاه ها تجربه ی کاری می خواهند، بیانگراین است که خود شان باید تجربه ی کاری آموزانده شوند ویا اینکه به مال چرانی ، گاوچرانی ، دکان داری وهتل چی گری یا وظیفه های قبلی شان اعزام کرده شوند. درغیرآن، افغانستان به سوی فاجعه می رود، نه به سوی بهبود!
0 comments:
Post a Comment