Sunday 28 December 2014

دومین نامه ی سرکشاده برای آقای محمد اشرف غنی،رئیس جمهورافغانستان


ابراهیم ورسجی
7-10-1393
کسانی که وحدت نظرنداشته باشند؛حکومت کرده نمی توانند
نکولای ماکیاولی
بزرگترین مشکل دولت مردان این است که به کسانی اعتماد دارند که درپیش برد کارهای دولتی ازآن هاکاری ساخته نیست وبرآن های که توان کاری دارند،اعتماد کرده نمی توانند
ریچارد نکسن
نان به نرخ روز
هرکس که خواست مطرح دورزمان بود / گرنان به نرخ روزخوردکامران بود
ابنای جنس اکثرازاین خانواده اند / بس دیرممکن است که کسی غیرازاین بود
نان رابه نرخ روزدلیرانه می خورد / هرکس که سخت درطلب آب ونان بود
ادیب برومند
آقای محمد اشرف غنی،رئیس جمهورافغانستان.سلام واحترام بی پایان برای شما! امیدوارهستم که تنجوروکامرواباشید! خدمت تان عرض شود که این دومین نامه ی سرکشاده می باشد که بنام ونشانه ی شمانویشته پخش می کنم.چون،شمامرد دانشگاهی می باشید،باحتمال قوی گه گاهی به دنیای مجازی رفته چنین نامه ونویشته های همانندش را می خوانید.دراین باره که، نامه ی پیشترمن برایتان رسیده وخوانده اید یا نه،سخنی ندارم.بهرحال،این نامه درادامه ی نامه ی نخست می باشد.(1) شایان یاد آوری می دانم که، سه عامل زیروادارم کرد که نامه ی دوم را برای شمانگارش،پخش وبفریستم:نخست،دشواری های سیاسی، اجتماعی،امنیتی،تروریستی، اقتصادی ومنطقه ی افغانستان که پنجه نرم کردن با آن هاپیوند تنگاتنگ به ساختن حکومت خوب وکارآمد وچنان حکومتی هم بایک سیاست کادریی درست پیوند تنگاتگ دارد.دوم،بی اعتمادی های که ناهمسویی میان شما ورئیس اجرائیه دروضعیت بحرانی کشوردرمیان مردم ایجاد کرده است که نماد برجسته ی آن تلاش های بی نتیجه ی شما درجهت ساختن واعلام کابینه درمدت سه ماه می باشد.سوم،تاکید براین امرکه سفرشمابه پاکستان بی دستاورد،یا دارای دستاورد ناچیز است.به این خاطرکه،نظامی های پاکستانی ازبازیی دوگانه درجنگ علیه تروریسم دست بردارنیستند.(2) بطورنمونه،جنگ پیشتراعلام شده ی نظامی های پاکستانی علیه طالبان بد دروزیرستان شمالی که از15ماه جون، تاکنون بی دستاورد ادامه دارد؛نشان ازاین دارد که توقع تغییردرسیاست افغانی پاکستان عبث می باشد(3)، وجنگ کنونی آن ها علیه تروریسم که حمله ی طالبان ناخودی بتاریخ 16دیسامبربه مدرسه ی نظامی درپشاور را انگیزه ی آن شده است؛ به این معنانیست که، آن هانظریه ی طالبان خوب وبد راکنارمی گذارند.
با درنظرداشت بازیی دوگانه ی نظامی های پاکستانی درجنگ علیه تروریسم که نتیجه ی آن گسترش حملات تروریستی درافغانستان وتا اندازه ی خودِ پاکستان می باشد،این هم درزمانیکه با آغازسال 2015،مسئولیت دفاع ازکشورومهارتروریسم بدوش نیروهای افغانستان می افتد وسطح کمک های بیرونی هم کاهش یافتنی به نظرمی رسد؛ناتوانی شماورئیس اجرائیه درساختن کابینه بسیارجانکاه وفرسایشی معلوم می شود.ازجانب دیگر،کرزی،فهیم وکریم خلیلی وهم دستان شان ،افغانستان رابه" بهشت تمساح هامبدل کرده اند"(4)؛پس،شمارا مواجه بادشواری های بی شمارمی بینم.اگربرنامه وبرخورد شما درویران کردن بهشت تمساح ها وتبدیل آن به محیط قابل زیستِ آبرومند برای افغان ها را درنظربگیرم،روشن می شود که دشواری های پیشِ روی شماچه می باشند؟ ازنظراینجانب،چهار دشواری عمده وکمرشکن دربرابر حکومت وکابینه ی درحال شکل گیریی شما قراردارد:نخست،مهارتروریسم وتامین امنیت.دوم،برخورد جدی بابحران روبه فزونی اقتصادی وبی باوریی مردم وجامعه ی جهانی نسبت به توان وکارکرد حکومت وحدت ملی زیررهبری شما.سوم،تدوین یک سیاست امنیتی وخارجی بویژه منطقه ی درست وریزبینانه دررابطه به بازی دوگانه ی پاکستان.چهارم،ترتیب وبکارانداختن یک سیاست کادری درست وواقع بینانه درجهت دولت سازی.دراقع،همین بندِ چهارم،راه کشای بسیاری دشواری هاچه آن های که ازآن ها یاد کرده شد وچه آن های که بخاطربدرازانکشیدن نامه ازتذکرشان خود داری کرده ام،می باشد.
دراین راستا،بهتراست که درپیوند تنگاتنگ بابندهای یاد شده،دربخش داخلی،ازتبدیل بهشت تمساح هابه جامعه ی انسانی؛ودربخش بیرونی، ازتغییروضع ناسازگارمنطقه ی درسمت ترسیم فردای روشن برای افغانستان،آغاز سخن نمایم.دربخش بیرونی،تاکیدم برتدوین سیاست خارجی سنجیده شده ودقیق درباره ی وضع منطقه درگام نخست؛به این معنانیست که، وضع بین المللی را برای افغانستان کم اهمیت می دانم.چون،افغانستان درسطح جهانی یافرامنطقه ی دشواری کمترودرسطح منطقه بیشتربا دشواری روبرومی باشد؛ازاین رو،درگام نخست،به تدوین سیاست درباره ی منطقه، انگشت می گذارم.روشن است.بازی گران منطقه ی وضع وسیاست وثبات داخلی افغانستان رادیده سیاست گذاری می کنند.به سخن دیگر،ناتوانی های درونی افغانستان بویژه درسطح حکومت داری به بازی گران بد خواه منطقه ازهمه مهم تربه پاکستان، موقع می دهد که هم ازتروریسم درافغانستان حمایت نماید وهم مدعی دوستی باحکومت کابل شود.
برای اینکه،ناتوانی های افغانستان رفع وسیاست نادرست افغانی پاکستان زیرفشارقرارگرفته واداربه تغییرکرده شود؛به ارزشمندیی سیاست کادری رئیس جمهور تمرکزمی نمایم.دراین راستا،خدمت آقای رئیس جمهورعرض شود که درمدت 13سال گذشته،کرزی،معاونان وتیم های نابکارش کسانی راوزیر،ژنرال های اردو وپولیس، والی،رئیس و...مقررکرده اند که دستاورد شان تبدیل افغانستان به بهشت تمساح ها؛به طورهمگانی، وتبدیل مناطق جنوب وجنوب شرقی کشوربه ساحه ی کاری آی اِس آی وشاخه ی ریشو- تروریستی اش، یعنی طالبان می باشد.بطورنمونه،آقای رئیس جمهور،ازوزیران کرزی ازجنوب پرسان کنید که تاچه حد بامردم جای تولد خود رابطه داشته اند؟ اگروردک،دردرواز ی جنوب غربی کابل رانمونه بگیرم،ازکریم خرم،رئیس دفتر،فاروق وردک،وزیرمعارف،رحیم وردک،وزیردفاع ورحمت الله منیب،رئیس امنیت ملی کرزی،پرسان نمائید که چند باربه وردک رفته اند؟ نویسنده ی این نامه که دروردک پیوند خویشاوندی دارد،به خوبی می داند که بخش هزاره نشین این ولایت آرام وبخش پشتون نشین آن که نامبرده هابه همان جاتعلق دارند،تاحدی زیادی زیرکنترول طالبان پاکستانی، نه افغانی می باشد.
باتوجه به گفته های بالا،خواهشم ازشما این است که، ازتجربه ی وقت کُش وسرمایه- جان سوز- ویرانگرکرزی که مردم را تضعیف وتمساح ها رافربه ترکرده است،درس عبرت گرفته کسانی را ازهلمند تانورستان ،وزیر،والی و...مقررنمائید که بامردم ازنزدیک کارکرده خالیگاه ایجاد شده توسط کرزی وتیمش به نفع پاکستان وشاخه ی ریشواش یعنی طالبان راپرنمایند.شایان یاد آوری است که،تاکیدم بربخش جنوب را دلیل این نگیرید که وضع درمرکز،شمال وشمال غرب بهتراست! نه خیر،وضع درهمه بخش های کشوربخاطرسیاست فاسد کادریی کرزی خراب شده است.مثلن،همین روزها،شما درهرات ، تغییراتی آورده اید که فکرنمی کنم مشکل کشاشوند.ازنگاه من،نگهداشتن اساعیل خان به حیث والی درهرات،بهترازوزارتش درآب وبرق بود.به این خاطرکه،می توانست هرات ،مهم ترین ولایت افغانستان راسامان داده بخشی ازسرمایه ی فراری پول داران کشوررا درآن ولایت بکاراندازد.اکنون که، چنین نشده است وشما،رئیس اجرائیه ی بدون پشتوانه ی قانونی برگزیده اید که روی مصلحت های بیرونی ودرونی می باشد؛ امیدوارهستم که این پست مجوزقانونی پیداکرده دشواری آفرین نشود.
بهرصورت،باتهیه وکاربرد سیاست کادریی درست ودوری گزیدن ازتجربه ی بدنام- تمساح پرورکرزی،افرادی را والی ووزیربگمارید که بامردم کارکرکرده بتوانند.زیراکه،بزرگترین سرمایه وتوان دولت درجهت مهارتروریسم ،کسب حمایت مردمی می باشد.همین که، در13سال گذشته،حکومت فاسد کرزی به کمک ناتووپول های کلان امریکا و...نتوانست امنیت راتامین وتروریسم راریشه کن نماید،برمی گردد بربیگانه شدن حکومت ازمردم.حکومتی که وزیران ووالیانش تمساح ها یادرخدمت تمساح هابودند.وزیرانیکه این روزها درحال فرارازکشورمی باشند تاپول های غارت کرده شان را دربیرون افغانستان نوش جان نمایند و کارنامه شان هم کمک به بازگشت تروریسم می باشد.وزیران تمساح منش که می روند وباید بروند وشماهم باید دررفتن شان کمک نمائید؛امامسئولیت وطنی نیک خواهان افغانستان است که جان نثارانه مبارزه نمایند تاجامعه ی انسانی ،جایگزین بهشت تمساح های کنونی شود! آقای رئیس جمهور،می دانم که شماهم مقدارپول های غارت شده توسط وزیران و...تمساح منش رابهترازمن می دانید وهم دچاردشواری های بسیاری می باشید.دشواری های که یک بخشی ازآن ها،برخاسته ازقانون اساسی تمرکزگرادردست کرزی ودسته ی نادانش می باشد.درواقع،دستاورد منفی همان قانون وکاربران تباه کارش می باشد که شمارادرساختن کابینه بسیاربی مورد مصروف ساخته است.روشن است.بخاطر تمرکزگرابودن قانون اساسی دست ساخت جورج بوش،بدنام ترین رئیس جمهور امریکا،برای افغانستان است که، شمامجبورهستید برای پست اجرائی آن را ازریاستی به پارلمانی تغییردهید وچاره ی هم ندارید.
همچنان،به نفع کشوروزیان تروریسم است که نظام سیاسی نامتمرکزووالیانی پاک باز،نیرومند ودارای اختیارات درولایت ها داشته باشید.همچنان که،وزیران ومشاوران تان هم باید نیرومند،پاک کارومردمی باشند.مثلن،روزی پس گذرازسالنگ، درپلخمری، درحال سفربه تخار،درداخل موتر،به رادیو گوش می دادم که، ازوالی وقت بغلان راجع به بی امنیتی درولایت زیرفرمانش پرسان شد؟ درپاسخ گفت که:من والی ای هستم که یک خرد ضابط راهم ته وبالاکرده نمی توانم.وقتیکه درهمین مسئله، ازوالی تخاردرمنزلش پرسان کردم ،گفت که:اختیارتقررپولیس وامنیتی های خرد وریزراهم ندارم! درباره ی چنان تقرری های هم،اصل مسئله ی این بود که ارگان های محلی دردستگاه کرزی وکمیسیون های مربوطه اش ،تقرری ها راخرید وفروش می کردند.درواقع،همین گونه خرید وفروش پست های خرد وکلان دولتی،هم بروکراسی متوفای افغانستان را که باید بازسازی می شد؛ فلج کرد که، نمونه اش رادرهرات دیدید وهم کمک به گسترش روزافزون مواد مخدردرکشورکرد! ازهمه جالب وخنده داراین است که، این گونه تقرری های مسخره رادرکادر دیپلماتیک کشورهم کرده اند.تقرری های که باعث شده است که افراد نادان دیپلمات و بعداز دوره ی سه ساله ی کاری شان پناهنده شده آبروی افغانستان را دربسیاری کشورهابریزانند! ازاین رو،برای برون رفت ازچنان حالتی غمباری،توجه جدی تان رابه سیاست کادریی درست وتطبیق همه جانبه ی آن جلب می نمایم.دراین صورت،بدون شک،می توانید حکومت خوب وکارآمد ایجاد نمائید! حکومتی که می تواند چرخ ازکارافتاده ی بروکراسی فساد زده - نیمه جان افغانستان را بازسازی ودرجهت تطبیق برنامه ی اقتصادی،امنیتی،فرهنگی،خدماتی و...به پیش براند.درغیراین صورت،نه به کعبه که به ترکستان خواهید رفت!
درادامه ی تاکید برسیاست کادریی درست وکارآمد وکاربردی کردن آن،کمی درباره ی سیاست خارجی سخن گفته نامه راپایان می دهم.طوریکه تذکردادم،دشواری عمده ی افغانستان سیاست های منطقه ی بویژه سیاست افغانی پاکستان می باشد.سیاستی که سه تکمه ی فشاربرافغانستان دارد:نخست،دردرون دولت افغانستان، بابهره برداری ازخدمت های احمقانه - نوکرمنشانه ی کرزی،ستون پنجم تشکیل داده است.ستونی پنجمی که درخدمت تروریسم بود ومی باشد.البته که،ایران ودیگرکشورهای منطقه هم کمرنگترازپاکستان ،ستون های پنجم درساختاردولت افغانستان دارند که به تناسب خطرات شان باید درباره شان فکروکارکرده شود.دوم،نکته ی فشارپاکستان برحکومت افغانستان بهره برداری ازطالبان به حیث شاخه ی ریشوی ارتشش می باشد.سوم هم،مسیرتجارتی افغانستان ازخاک آن کشورمی باشد که همواره گلوی اقتصاد وتجارت کشورمارافشارمی دهد.
اکنون که ازتکمه های فشارپاکستان برافغانستان یاد کردم،ازشیوه ی برخورد با آن هاهم سخن می گویم.برای مبارزه باتروریسم صادراتی پاکستان به افغانستان، دوکارمی تواند تعیین کننده باشد:نخست،حکومت خوب وکارآمد که کسب کننده ی حمایت مردم شود وهمچنان ریشه کنی ستون پنجم پاکستان دردرون نهادهای دولتی بویژه اردووپولیس.دوم،کسب حمایت دوام دارجامعه ی جهانی وازهمه کاراتر،حمایت امریکا وتشویق آن درجهت زیرفشارگرفتن پاکستان بویژه نظامی های دودوزه بازآن کشور.درمسئله ی تجارتی ومسیرپاکستان،چون پاکستان بخاطردسترسی به بازارآسیای مرکزی به افغانستان نیازمندی دارد،فشاردوطرفه است که موثرواقع می شود؛اماکارائی حکومت افغانستان تعیین کننده خواهد بود.دربرخورد باطالبان هم،حکومت داریی خوب وکارآمد،دوتاثیرمی گذارد:نخست،مردم را ازطالبان می گیرد.دوم،پاکستان راوادارمی کند که ازاستفاده ی ابزاری ازتروریسم درجهت کسب نفوذ استراتژیک درافغانستان دست بردارد.شایان ذکراست که مناسبات خوب افغانستان باکشورهای منطقه ازجمله:چین،هند،ایران،آسیای مرکزی وروسیه،پاکستان رازیرفشارمی گذارد که یادوست افغانستان شو دیا دوست تروریستان که حتمن اولی رابرتری خواهد داد.دررابطه به هند وایران،لازم است که بدومسئله توجه شود:نخست،ازنزاع هند وپاکستان درمسئله ی کشمیر،باید به نفع ثبات در افغانستان بهره برداری شود، نه اینکه کشورما ابزارسیاست آن هاشود.دررابطه به ایران،باید گفت که، این کشورتنها ازیک مسئله نگرانی دارد وآن اینکه، تندروی اسلامی- سنی توسط پاکستان باکمک مالی عربستان وامارات متحده،درافغانستان تقویت نشود.دراین مسئله هم،جای بازی برای افغانستان وجود دارد؛به شرطیکه،ریزبینانه برنامه ریزی وکارکرده شود.بهرحال،همان گونه که درباره ی کشمکش های دهلی واسلام آباد باید هوشمند بود؛درباره ی کشمکش ایدئولوژیک تهران وریاض هم باید توجه زیاد به خرج داد! ازجانب دیگر،پکن ومسکو دربرابرامریکا،باهم نزدیک شده اند.مسئله ی که برای افغانستان هم فایده دارد وهم زیان.فایده ازاین نگاه که،اهمیت کابل برای غرب بالارفته درنظام سازی کمکش می نماید؛ وزیان ازاین نگاه که، احتمال بالارفتن رقابت وتولید دشواری هم درمیان است.امادر برخورد باتروریسم که دشواریی عمده ی افغانستان می باشد،پکن ومسکوباکابل وواشنگتن، همراه می شوند.آقای رئیس جمهور،درهمه ی این بازی هاکه درسیاست جهانی ومنطقه ی نقش بازی می کنند،بازهم مسئله ی تعیین کننده کارآمد سازیی دولت افغانستان می باشد.درغیراین صورت،کشورهاچه بزرگ،چه درمیانی وچه کوچک،منافع ملی خود را دارند.نشود که افغانستان بخاطرناتوانی سیاست کارانش درزیرپای منافع آن ها خرد وخمیرشود؛طوریکه،تاکنون،شده است.دراین صورت،تاریخ شمارامسئول خوانده سرزنش خواهدکرد! برای اینکه،تاریخ سرزنش تان نکند؛بهتراست به سخنان ماکیاول،ریچارد نکسن وشعرگرانسنگ ادیب برومند که درزیرعنوان نامه آمده است توجه کرده سیاست های خود راسروسامان دهید.درغیراین صورت،سرزنش تاریخ حتمی خواهد شد!
پانویس ها:
1- www.Iwarsajee.blogspot.ca/2014/10/blog-post_5.html
2-www.Iwarsajee.blogspot.ca/2014/12_01_archive.html
3-www.Iwarsajee.blogspot.ca/2014/08/blog-post_17.html
4-www.Iwarsajee.blogspot.ca/2014/03/blog-post-16.html

Sunday 21 December 2014

دشمن تروریسم شدن پاکستان وتاثیرآن براوضاع افغانستان


ابراهیم ورسجی
30-9-1393
ملتون سطان بارومند شده بود که بهتراست دردوزخ ژنرال باشی ،تاخدمت گاردربهشت.پاکستان ثابت کرده است که هردوکاررامی کند!
طارق علی
کسانیکه درکاخ های شیشه ی نشسته اند؛نباید به بیرون سنگ پرتاب کنند!
ضرب المثل انگلیسی
درماه اکتوبر2011،خانم هیلاری کلنتن،وزیرخارجه ی وقت امریکا، دراسلام آباد، به همتای پاکستانی خود گفته بود":مارهای زهرالود را درپس خانه ی خود پرورش ونگهداری می کنید که همسایه ها یتان رانیش بزنند؛مطمئن باشید که خود تان راهم نیش می زنند! واقعن،مارهای پرورش- نگهداری شده درپس خانه ی پاکستان؛روزسه شنبه 16 دیسامبر،پاکستان راهم درپشاورنیش زدند" ! نیشی که تلخی وکشندگی آن را هرگزپاکستانی ها فراموش نخواهند کرد!
باتوجه به گفته ی وزیرپیشین خارجه ی امریکا،واقعن،اگراین کشور، می خواهد درجنگ علیه تروریسم موفق شود؛لازم است که عربستان رابه حیث سرچشمه ی مالی- ایدئولوژیک تندروی وتروریسم مذهبی یامذهبی نما وپاکستان را به حیث مشوق ،آموزش دهنده وصادرکننده ی تروریسم به افغانستان برسمیت شناخته وتروریسم پروریی آن ها رامهار نماید.درغیراین صورت،باورداشته باشد که درافغانستان ،پاکستان وخاورمیانه،بنام جنگ علیه تروریسم، بهوده وقت کشی وهزینه می نماید!
این نویشته دردوبخش تهیه شده است:نخست،مبارزه ی پاکستان علیه تروریسم.دوم،تاثیرآن براوضاع افغانستان.برای همه روشن است که، روزسه شنبه 16ماه دیسامبر- 25 ماه قوس، طالبان به یک مدرسه ی نظامی درپشاورحمله کرده 148 دانش آموز،مدیروکارمندان آن راشهید کردند.(1) حمله ی تروریستی - ترسناکی که پاکستان را ازبنیاد تکان داده درکمترازیک هفته،دگرگونی بزرگی را درسیاست آن کشور سبب شده است! نویسنده که ازروزنخست حمله به مدرسه تاکنون کنش ها وواکنش های سیاست مداران،نظامیان ومردم عادی پاکستان را ازطریق رسانه های دولتی وغیردولتی آن کشورورسانه های جهانی دنبال کرده است؛به این نتیجه رسیده است که تروریستان درحال سرعقل آوردن حامیان پاکستانی خود، یعنی نظامی های آن کشورمی باشند.البته، باپذیرش این واقعیت تلخ که، بهائی بازیی دوگانه ی ارتش پاکستان را مردم عادی آن کشورپرداخته ومی پردازند.نگاهی به قیمت پردازی های بی شمارمردم پاکستان وبازیی دوگانه ی نظامی های این کشوردربرخورد باتروریسم خودی وناخودی یا طالبان افغانی- پاکستانی،نشان می دهد که کشت کننده ی تخم تروریسم شهید برمی دارد؛به گونه ی که،درهجوم روزسه شنبه طالبان به مدرسه ی نظامی برداشت.
بهرصورت،پرسش بنیادی این است که آیا رخ داد غم انگیزروزسه شنبه درپشاورسبب خواهد شد که نظامی های پاکستانی سرعقل آمده واقعن برضد تروریسم وتروریستان مبارزه نمایند؟ درظاهر،از15جون تاکنون،ارتش پاکستان دروزیرستان شمالی علیه طالبانِ بد می جنگد.جنگی که درهفت ماه دستاورد برجسته ی رانشان نمی دهد.البته،ازدونگاه:نخست،وزیرستان یک بخش ازهفت ایجنسی یامنطقه ی درنمایش خود گردان قبیلگی پاکستان می باشد.من که وزیرستان شمالی را داده ام؛برابرباعلاقه داری واگرکمی بزرگترش بگیرم، برابربه یک ولسوالی درجه سوم ازنظرساحه درساختاراداری افغانستان می باشد.جالب این است که،یک ارتش بزرگ برای مدت هفت ماه دریک ولسوالی می جنگد وموفق نشده است که آن را ازتروریستان پاک نماید.ازاین رو،افغان های سیاست کاروسیاست دان ودیپلمات های امریکائی، گفته اند که جنگ دروزیرستان یک نمایش است، تایک واقعیت.اگرواقعیت می بود،دریک منطقه ی کوچک این قدربی نتیجه یاکم نتیجه ادامه نمی یافت.پیشترازاینکه،حکومت کابل ومقام های امریکائی درباره ی جنگ ارتش پاکستان دروزیرستان شمالی ابرازشک وبدگمانی نمایند؛نویسنده مقاله ی زیرعنوان"جنگ دروزیرستان شمالی؛فریب کاری تازه ی ارتش پاکستان"،نوشته بود.(2)
ازاین رو،به صراحت می توانم بگویم که جنگ هفت ماهه دروزیرستان هم کم دستاورد است وهم باعث شده است که طالبان دست به واکنش یاانتقام جوئی زده فاجعه ی روزسه شنبه 16دیسامبررا درمدرسه ی نظامی درپشاورراپیش کش حکومت وارتش پاکستان نمایند.رخ داد دردناکی سبب واکنش های ملی وبین المللی زیرشد:نخست،درداخل پاکستان،مردم،ارتش،حکومت واحزاب سیاسی مخالف وموافق حزب حاکم رادریک سنگرعلیه تروریسم قرارداد.دوم،بطورغیرقابل پیش بینی،حکومت وفرماندهی ارتش،علیه تروریسم اعلام جنگ کردند.سوم،حکومت افغانستان که در13سال گذشته به گونه ی دوام دارزیرفشاربازیی دوگانه ی ارتش پاکستان وتباه کاریی تروریستان دست پرورده اش بود ومیباشد،هم عمل ترسناک - وحشیانه ی طالبان درپشاوررا سرزنش کرد وهم ازمبارزه ی پاکستان علیه تروریسم قویا حمایت نمود.چهارم،جامعه ی جهانی هم تروریسم ودراقع کشتاردانش آموزان توسط طالبان درپشاوررابشدت سرزنش کرد وهم درمبارزه علیه تروریسم ازنظامی هاوسیاست کاران پاکستانی اعلام پشتیبانی نمود.
اکنون که، ذهنیت عامه درجهان وپاکستان علیه تروریسم تحریک شده ونظامی هاوسیاست کاران پاکستانی هم اعلام جنگ علیه این پدیده ی زشت وضدانسانی کرده اند؛باتوجه به بازی های دوگانه ی ارتش پاکستان دربرخورد باتروریسم،پرسش بنیادی این است که تاچه حد می توان باورکرد که گربه عابد شده وواقعن علیه تروریسم ومرکزهای تروریست پروریی خودش اقدام می نماید؟ روشن است که پاسخ این پرسش هم آسان است وهم دشوار.آسان به این خاطرکه، تروریسم به گونه ی بی سابقه ی زنگ خطررانواخت وگوش کرفرماندهان ارتش پاکستان را به گونه ی دردناکی مالید.دشواربه این خاطرکه،ارتش پاکستان ثابت کرده است که منافع نام نهاد خود تعریف کرده اش برمنافع وخون پاکستانی ها می چربد.
باوجود بازیی دوگانه ی ارتش پاکستان درافغانستان که به گسترش تروریسم درهردوکشور انجامیده است وذهنیت ضد طالبانی که درپاکستان،منطقه وجهان پیداشده است،ادامه ی بازی دوگانه ی ارتش پاکستان دررابطه باتروریسم بسیاردشوارمی باشد.ازاین رو،خواسته وناخواسته ارتش پاکستان مجبورشده است باکنارگذاشتن سیاست طالبان خوب وطالبان بد،راست کارانه ی علیه تروریسم مبارزه نماید.همین که،ارتش وحکومت پاکستان دست به اقدامات زیرزده اند؛نشان می دهد که کاربرد مبارزه باطالبان بد وحمایت ازطلبان خوب رنگ باخته است.به این معناکه،ادامه ی حمایت ازطالبان به حیث ابزارسیاست های امنیتی وخارجی دگرمورد حمایت مردم پاکستان وجامعه ی جهانی نه تنهاقرارنمی گیرد،بلکه به انزوای بیشترپاکستان درسطح منطقه وجهان هم می انجامد.بهرحال،هم احتمال کمک برای طالبان خوب وهم ادامه ی مبارزه علیه طالبان بد توسط ارتش پاکستان قابل پیش بینی می باشد.
بطورنمونه،محکوم کردن حمله ی طالبان به مدرسه ی نظامی درپشاور،توسط گروه احرارکه درکشمیرهند ترورمی کند وطالبان افغان که درافغانستان به نفع پاکستان ترورمی کنند،نشان ازاین دارد که هردوگروه ادای دین به ارتش پاکستان کرده اند وازآن توقع دارند که همان گونه که خوب بودند؛خوب بمانند!(3)درعین زمان،ژنرال پرویزمشرف،رئیس جمهورقبلی پاکستان وبازسازی کننده ی طالبان افغان وتولید کننده ی طالبان پاکستانی،حمله به مدرسه ی نظامی درپشاورراکارملافضل الله،رهبرطالبان پاکستانی، به کمک کرزی وسازمان جاسوسی هند دانسته است.(4) درواقع،مشرف باانگشت انتقاد گذاشتن بالای ملافضل الله ،کرزی وسازمان جاسوسی هند،غیرمستقیم،اصراربرادامه ی حمایت ازطالبان خوب وسرکوب طالبان بد دارد.دراین راستا،راحیل شریف،فرمانده ارتش پاکستان بعدازحمله ی تروریستی طالبان به مدرسه ی زیرکنترل ارتش درپشاور،به همراه رئیس آی اِس آی،سفرعاجل به افغانستان وگفت وگوبامحمداشرف غنی ،رئیس جمهوردرکابل داشت.طوریکه، گزارش سفرنامبرده به کابل را روزچهارشنبه 17ماه دیسامبر،یاروزبعدازحمله به مدرسه درسایت"دی نیوز"، روزنامه ی انگلیسی زبان پاکستان خواندم؛درواقع،حکایت ازاین داشت که شنونده های ارتش پاکستان ثبت کرده اند که ملافضل الله،رهبرطالبان بد که درافغانستان زندگی می کند،ازآنجافرمان حمله به مدرسه راداده است وسفردومقام پاکستانی به کابل این هدف رادرپی داشته است که حکومت افغانستان باید ملافضل الله راتحویل آن ها بدهد.
ازجانب دیگر،رسانه های حکومت افغانستان بدون اینکه تماسی باخواست فرمانده ارتش پاکستان ازرئیس جمهورمحمداشرف غنی بگیرند؛براین اصل تاکید کردند که مسئله ی مبارزه ی مشترک هردوکشورعلیه تروریسم درمیان بوده است.بله،پاکستان بویژه نظامی های آن همواره ازمبارزه علیه تروریسم سخن درآستین دارند؛اماتعریف شان ازتروریسم گزینشی بوده ومی باشد.همین که،ازحکومت افغانستان میخوهند ملافضل الله راتحویل دهد وسخنی ازتحویل دهی ملاعمرواعضای شورای طالبان درکویت ورهبری گروه حقانی که مسئول همه تباه کاری هادرکابل ومناطق مرزی افغانستان می باشند،به کابل درمیان نیست،روشن می نماید که پاکستان طرفدارپایان بازیی دوگانه دربرخورد باتروریسم نیست.بااینکه،نظامی های پاکستانی نمی خواهند به بازی دوگانه ی خود دربرخورد باتروریسم پایان دهند؛اماسه عامل زیربرآن ها فشاروارد می نماید که درزمینه بازنگری نمایند:نخست،گسترش روزافزون تروریسم درپاکستان وتعهداتیکه درسفرماه نوامبرخود،فرمانده ارتش پاکستان به واشنگتن به مقام های امریکائی داده است.دوم،موضع سخت نوازشریف،نخست زیرپاکستان درجهت پایان دهی نظریه ی طالبان خوب وبد.سوم،نفرت وانزجاری که علیه طالبان وتروریسم درپاکستان همه گیرشده ونظامی ها وملاها رازیرفشارگرفته که ازکمک به تروریسم دست بردارند.
دررابطه به اصل نخست،لازم است که بدومسئله توجه شود:اول،عهد شکنی های قبلی ارتش پاکستان که هم ازامریکاکمک مالی- تسلیحاتی گرفت وهم بابهره برداری ازهمان کمک هابه حمایت تروریسم شتافت.مسئله ی که باعث شده است نمایندگان کنگره ی امریکا پرداخت کمک به پاکستان رابا کارکرد آن درمبارزه با تروریسم گره بزنند.دوم،گسترش تروریسم درپاکستان هم امریکا وهم ارتش پاکستان رانگران ساخته است.البته که،نگرانی امریکا بخاطر تاثیرگسترش تروریسم درپاکستان براوضاع افغانستان وامنیت دستگاه اتومی این کشورتروریست پرورمی باشد.همچنان،ارتش پاکستان که هم مدعی دفاع ازکشوردربرابرهند می باشد؛ ازدفاع دربرابرهند که خیر،دربرابرتهاجم تروریسم هم نتوانسته است امنیت جان پاکستانی ها راتامین نماید.دررابطه به گسترش تروریسم درپاکستان،...براساس بررسی کنسرسیوم ملی امنیت داخلی امریکا درباره ی تروریسم ومقابله باآن که سند وارپخش شده است،نتیجه ی بررسی درباره ی پاکستان بسیاردلسرد کننده حتابدترازعراق وافغانستان می باشد.مثلن،درسال 2012،درپاکستان،1404حمله ی تروریستی صورت گرفته است؛درحالیکه،درعراق،1271حمله ودرافغانستان،1023 حمله رخ داده است.ازنظرجای وقوع رخ دادهای تروریستی درپاکستان هم،دیده شده است که بیشتراز 23درصد حملات درولایت خیبر- پشتونخواه،23درصد دربلوچستان،19.6درفته یامناطق قبیلگی،و18درصدهم درولایت سند صورت گرفته است.درباره ی شمارتلفات نیروی انسانی هم، اسناد یاد شده نوشته است که از2011تا ماه نوامبر2013،48994 نفردرپاکستان کشته شده اند که درمیان آن ها5272نفرشان مجریان قانون بودند.17642نفرآن هااز2011تا2013کشته شده اند که درمیان آن ها،2114نفرشان مجریان قانون بودند.تلفات اقتصادی پاکستان هم درمدت مورد نظر،78میلیارد دالربرآورد شده است.(5)
بادرنظرداشت تلفات جانی ومالی یاد شده،شرم آوراست که نظامی ها دنبال طلبان خوب وبد بگردند وحق بانوازشریف،نخست وزیرپاکستان می باشد که اعلام نمود که دیگرطالبان خوب وبد وجود ندارد وباید علیه آن هابرای نجات پاکستان جنگید.(6) برای نمایش جدیت خود در مبارزه علیه تروریسم،نوازشریف بندش های قانونی وضع شده درسرراه اعدام تروریستان وجنایت کاران را ازمیان برداشت.(7) جالب این است که، درپی لغو لایحه ی بندش اعدام جنایت کاران توسط نخست وزیرپاکستان،فرمانده ارتش هم پیش گام شده دونفرتروریست رادرزندان فیصل آباد اعدام کرد.وآن دونفر،مسئول حمله بجان پرویزمشرف در سال 2003وحمله علیه جی ایچ کیو/مرکزفرماندهی ارتش درراولپندی درسال 2009 بودند.ازاین نگاه که، اعصاب ارتشی ها راکشتاردرمدرسه ی نظامی خراب کرده واعدام هاراهم ازحمله کننده هابه فرمانده قبلی وفرماندهی ارتش آغازیده اند،نشان می دهد که برای آقایونِ نظامی خود شان مهم می باشند نه مردم پاکستان؛ورنه،مدت ها قبل دگرگونی درپالیسی مبارزه باتروریسم رخ داده بود.درشرایطی که، مردم پاکستان واحزاب سیاسی- مذهبی آن درمبارزه علیه تروریسم به خشم آمده وبه حمایت ازحکومت وارتش درجنگ علیه تروریسم پامی فشارند،دومسئله مهم می نماید:نخست،محکوم کردن حمله ی طالبان پاکستانی به مدرسه ی نظامی درپشاورتوسط طالبان افغان وگروه احرارکه دومی علیه هند درکشمیرزیرنظرآی اِس آی ترورمی کند.دوم،تظاهرات طرفداران جامعه ی مدنی دراطراف مسجدسرخ دراسلام آباد وتاکید تظاهرکننده ها بربدادگاه کشاندن مولوی عبدالعزیز،ملاامام مسجد سرخ ومهتمم مدرسه ی حفصه که وابسته به مسجدنامبرده می باشد.(8)
درواقع،محکوم کردن تروریسم طالبان پاکستانی توسط طالبان افغانی وگروه احرار،درشرایطی که هم حکومت افغانستان وهم حکومت هند ،ابرازآمادگی برای حمایت ازپاکستان درجنگ علیه تروریسم نموده اند،بازی دوگانه ی ارتش پاکستان رابه نمایش می گذارد.همچنان، تظاهرات طرفداران جامعه ی مدنی درپاکستان علیه مولوی عبدالعزیز،امام مسجد سرخ ومدرسه ی تروریست پرورش دراسلام آباد،هشداربه ارتش می باشد که این مرکزتروریسم پروری را فراموش نکند واگرفراموش کند،به این معنامی باشد که ارتش علیه مردم وهمکاردشمنان مردم یاتروریستان می باشد.ازجانب دیگر،وظیفه ی عمده ی جامعه ی مدنی پاکستان می باشد که افزون برسرزنش کردن ملاعبدالعزیز،ملافضل الرحمن،ملاسمیع الحق،مدیرمدرسه ی حقانیه، وسید منورحسن،امیرقبلی جماعت اسلامی پاکستان وعمران خان ،رهبرتحریک انصاف را هم به حیث حامی ومبلغان تروریسم طالبانی سرزنش نمایند.همچنان،طرفداران جامعه ی مدنی پاکستان توجه نمایند که مدرسه ی طالبان- تروریست پرورِ زیراثرآی اِس آی،درکویته، برای همه شناخته شده می باشد.به سخن دیگر،سرزنش کردن مدرسه ی حفصه دراسلام آباد ومدرسه ی حقانیه دراکوره ختک، درشرق پشاور؛بدون محکوم کردن مدرسه ی طالبان- تروریست پروردرکویته، نیمه کاره می باشد.
اکنون که،حکومت وارتش پاکستان کمربه ریشه کن کردن تروریسم بسته اند که درراست کاریی دومی بدگمان می باشم ونهادهای جامعه ی مدنی آن کشورهم مرکزتروریسم دراسلام آباد رانشانه گرفته اند؛لازم است توجه شود که تحولات تازه درپاکستان که تاکنون ماهیت ضد تروریستی دارد،چه تاثیری براوضاع افغانستان می تواند داشته باشد؟ برای پاسخ درست این پرسش،لازم است که به سه مسئله توجه ژرف کرده شود:نخست،جدی بودن ارتش پاکستان درجنگ علیه تروریسم.دوم،کارکرد حکومت افغانستان دربهره برداری ازجنگ راست یا دروغ ارتش پاکستان علیه تروریسم.سوم،نقش امریکا درکمک به افغانستان تاارتش پاکستان درک نماید که دیگربازیی دوگانه اش دررابطه به طالبان درکاخ سفید و وزارت های خارجه،دفاع وسیای امریکا،رنگ باخته است.دررابطه به اصل نخست،باید گفت که نظامی های پاکستانی بدانند که:" کسانی که درکاخ های شیشه ی نشسته اند؛نباید به بیرون سنگ پرتاب کنند"! به این خاطرکه،هم دیگران آن ها رامی بینند وهم سنگ پرانی کرده کاخ های شیشه ی شان را فرومی ریزانند.روشن است.افغان ها درکاخ شیشه ی نه نشسته اند وبعدازاین می توانند کاخ شیشه ی نشینان را بی کاخ نمایند.به سخن دیگر،تروریسم جاری درپاکستان ؛دستاورد کمک نظامی های این کشوربه تروریستان درافغانستان ومنطقه زیرنام طالبان خوب وطالبان بد می باشد.
ازاین رو،با باوربه این که، نوازشریف ،نخست وزیرپاکستان، درجنگ علیه تروریسم جدی می باشد وسیاست طالبان خوب وبد راپایان یافته اعلام کرده است،به نظامی های آن کشورپیشنهاد می نمایم که به سیاست حمایت ازطالبان خوب وجنگ علیه طالبان بد پایان داده همه ی طالبان را هدف گیری نمایند.درغیراین صورت،باورداشته باشند که به گفته ی هیلاری کلنتن،وزیرخارجه ی سابق امریکا،"مارهای زهراگین پرورش یافته درپس خانه های پاکستان ؛ پاکستان رابیشترازافغانستان ومنطقه زخم می زنند"! به گونه ی که باحمله به مدرسه ی نظامی درپیشار، درروزسه شنبه،16دیسامبر، زهرهای کشنده ی خود رانشان داده و148 نفرراکه 132نفرآن هادانش آموزان بودند؛کشتند.ازجانب دیگر،باید دقت نمایند که دغلکاری آن ها راهمه ی جهانیان شناخته اند.شناختی که ازبحران شخصیت واعتبارپاکستان درسطح منطقه وجهان سخن درآستین دارد.
بهرحال،اکنون که،ارتش پاکستان کمربه جنگ علیه طالبان یاتروریستان خود بسته است.برای حکومت افغانستان، لازم است که، موضوع راجدی گرفته آمادگی دوبازی رادرذهن وکارکرد خود روی دست بگیرد:نخست،باریزبینی به جنگ ارتش پاکستان علیه طالبان بد نگریسته آمادگی داشته باشد که طالبان فراریی پاکستان به سوی افغانستان روی آورده درکمک با هم فکران وهمخونان طالب شان به گستره ی تروریسم درکشورما می افزایند.این هم درشرایطی که درمناطق هم مرزباپاکستان،حکومت کابل ناتوانی های فراوان دارد ودرمرکزهم رئیس جمهورورئیس اجرائیه ی افغانستان در80 روزموفق به کابینه سازی هم نشده اند! فرض می کنم خلاف گفته ی بالا؛طالبان پاکستانی به افغانستان سرازیرنه شوند،همین که طالبان افغان حمله ی آن هابه مدرسه ی نظامی درپشاوررامحکوم کرده اند؛دراقع،حکایت ازاین دارد که ارتش پاکستان درکنارحمله به طالبان خودش به کمک به طالبان افغان ادامه می دهد.به این معناکه،هردوکاررامی کند تا گفته ی ایمیل شیطان را تحقق بخشد.مثلن،..."ایمیل شیطان باورمند شده بود که ژنرال بودن دردوزخ بهتر ازخدمت گاربودن دربهشت است؛ پاکستان ثابت کرده است که هردوکار رامی کند"! به این معناکه،هم ژنرال دردوزخ می شود وهم خدمت گاردربهشت! خدمت گاری وژنرالی که بهائی گزاف آن را افغانستان تاکنون پرداخته است.
درحالیکه،بازیی دوگانه ی پاکستان درجنگ علیه تروریسم،ایجاب هوشمندی وجدیت بیشتری رادرکابل می کند؛ امریکاهم می تواند درزمینه نقش تعیین کننده بازی نماید.لازم به توضیح است که،کمک امریکابه افغانستان درجنگ علیه تروریسم؛درواقع،کمک به پاکستان هم می باشد.درغیراین صورت،امریکا هم درافغانستان وهم درخاورمیانه می بازد.برای اینکه، درهردومیدان نبازد،لازم است که دوکارزیررابکند:نخست،تا رسیدن به حکومت خوب وکارآمد،افغانستان را کمک نماید.دوم،این اصل رابپذیرد که عربستان مهم ترین کمک کننده ی مالی- ایدئولوژیک وپاکستان آموزش دهنده وصادرکننده ی تروریسم وتروریستان به افغانستان به می باشد.درواقع،اگرامریکامی خواهد به افغانستان درمهارتروریسم کمک نماید،باید این کارراباخشکاندن منبع مالی تروریستان درعربستان وبستن مرکزهای آموزشی- تدارکاتی شان درپاکستان نماید.روشن است که این کارامریکابه نفع مردم پاکستان وحکومت شان نیزمی باشد.درغیراین صورت،بازی دوگانه ی ارتش پاکستان دررابطه به تروریسم زیرعنوان " کمک به طالبان خوب وجنگ علیه طالبان بد" ، فربه کردن تروریسم می باشد که مانند گذشته افغانستان را زیانمند وجیب مالیه دهندگان امریکائی را خالی می نماید.ازجانب دیگر،برای تمیزگذاران میان طالبان خوب وطالبان بد،فرقی نمی کند که مردم پاکستان تاچه زمانی قربانی مالی وجانی می پردازند.
پانویس ها:
1-www.dawn.com/news/1151203/militants-siege-of-peshawar-school-ends-141-killed
2-جنگ دروزیرستان شمالی؛فریب کاری تازه ی ارتش پاکستان
www.Iwarsajee.blogspot.com/2014/08/blog-spot_17.html
3-www.dawn.com/news/1151407/afghan-taliban-condemn-peshawar-school-attack
www.dawn.com/news/1151643/jamaatulahrar-denounces-peshawar-attack-amid-national-outrage
4-www.dawn.com/news/1151599/peshawar-as-india-mourns-with-pakistan-musharraf-blames-new-delhi-kabul
5-www.dawn.com/news/1088864/pakistan-most-terrot-hit-nation
6-www.dawn.com/news/1151397/no-distintion-now-between-good-and-bad-taliban-nawaz
7-www.dawn.com/news/1151408/nawaz-removes-moratorium-on-death-penalty
8-www.dawn.com/news/1151858/lal-masjid-protest-fir-rejistered-against-maulana-aziz

Tuesday 16 December 2014

طالبان خوب، حمله ی طالبان بد به مدرسه ی نظامی درپشاوررا؛ ازدیدگاه اسلام محکوم کردند!


25-9-1393
ابراهیم ورسجی
امروزسه شنبه 25 قوس،شبکه ی تلویزیون سی بی سی کانادا،دراخبارساعت دوبعد ازظهرخود،این خبرراپخش کرد که طالبان افغانی ،حمله ی طالبان پاکستانی به یک مدرسه ی نظامی درپشاوررا که درآن 141 کودک وجوان شهید وده هانفردیگرزخمی شده اند؛ ازدیدگاه اسلام محکوم کرده اند! درحالیکه، محکوم کردن یک عمل زشت وضدانسانی توسط هرفرد وگروهی که انجام داده شود،امرپسندیده است؛امانمی دانم چراطالبان افغانی این عمل را ازنظراسلام محکوم کرده اند؟به این خاطرکه،کدام عمل طالبان افغانی درتاریخ ننگین 20ساله شان مطابق اسلام بوده است که حمله ی هم فکران خود به مدرسه ی درپشاورراخلاف اسلام خوانده سرزنش کرده اند؟ واقعیت این است که،نظامی های پاکستانی طالبان افغان را،طالبان خوب وهمتایان پاکستانی شان را طالبان بد نامیده اند وعلت خوب نامیدن طالبان افغانی هم این است که آن ها بنام جنگ علیه امریکا وحکومت کابل،زنان،مردان وکودکان افغان را تاکنون بی شمارکشته اند ومی کشند.برخلاف،نظامی های پاکستانی ازماه سرطان 1386- ژوئیه 2007 ،البته بعدازحمله ی ژنرال مشرف وژنرال کیانی،حامیان سرسخت طالبان افغان- پاکستانی به مسجد سرخ دراسلام آباد که درآن هم مسجد زیان دید وهم هزاران جلد قرآن،کتاب های حدیث وفقه به آتش کشیده شدند و هم 108 نفرملاها وطالب ها کشته شدند،طالبان افغانی راطالبان خوب وطالبان پاکستانی راطالبان بد یاناخودی نامیدند.ازآن روزتاکنون،طالبان افغان، خودی وطالبان پاکستانی، ناخودی شدند.درحالیکه،ازنظرفکر،منش ،نادانی وتوحش،هردوگروه اغلب هم قوم وهم زبان باهم فرقی ندارند وتنهاساحه ی کاری شان جداشده است!
بهرحال،خودی وناخودی ساختن طالبان افغان - پاکستانی،بخشی ازسیاست جنایت کارانه ی ارتش پاکستان می باشد که باید ازهرنگاه وباسخت ترین کلمات وواژه ها سرزنش ومذمت کرده شود.به این خاطرکه،ازنظرکارکردی،طالبان، افغانی وپاکستانی ندارند وهردو درراس دشمنان کرامت انسانی نشسته اند! ازاین رو،لازم است به طالبان افغانی بگویم که شما که عملکرد همتایان پاکستانی تان درحمله به مدرسه ی درپشاوررا خلاف اسلام خوانده محکوم کردید؛این پرسش را ازشمامی کنم که کدام عمل تان موافق اسلام است که حمله ی دوستان تان به مدرسه درپشاورراخلاف اسلام نامیده اید؟ مگرهمین چند روزقبل،12نفرماین پاک کن را درهلمند نکشتید وپیشترازآن دریحیی خیل درمیدان والیبال بم کذاری کرده ده هاکودک ،جوان وتماشاگررا درمیدان بازی شهید نکردید؟ مگرگمان کرده اید که مردم ارگون کشتارشماراکه پیش ازبم گذاری درمیدان والیبال دریحیی خیل صورت گرفت،مسلمانی دانسته فراموش می کنند؟ همچنان،درتروریسم کورکورانه تان درننگرهارآن هم درداخل مسجد ودرقبرستان درحال دفن مرده که بی شمارقربانی برجای گذاشت ودرهمین روزهای پسین صدهاانسان بی گناه چه کودک وچه زن وچه مرد را درکابل شهید وزخمی کردید.آیاترورهای یادشده وصدهاتوحش وکشتاردیگردردیگربخش های افغانستان،موافق اسلام هستند که حمله ی همفکران تان رابه مدرسه ی درپشاور؛غیراسلام معرفی وتقبیح کردید.بلی،حق دارید حمله به مدرسه درپشاورراخلاف اسلام بنامید؛به این خاطرکه،مدرسه ازنظامی های بادارتان بود وباید ازموضع آن ها حمایت می کردید که خوب هم حمایت کردید!
باتوجه به جنایت ها وآدم کشی های بی شمارتان،گمان کرده اید که مسلمان هم هستید وتوحش همتایان پاکستانی تان راخلاف اسلام نامیده سرزنش هم می کنید.همین که، تاکنون، ده ها اعضای گروه نادان- جنایت کارشمارا پولیس ونیروهای امنیتی افغانستان دستگیر وازقرآن پرسانشان کرده اند ونمی توانستند یک آیه ازقرآن رابخوانند،نشان می دهد که هم شما وهم نظامی های پاکستانی بادارتان بنام مسلمان وجنگ علیه امریکا؛همان امریکای که رهبران سیاسی ونظامی پاکستان درپیشگاه خرد ترین مقام نظامی اش برای گرفتن دالرسلامی می زنند وبخون شمانادان هاووحشی هاتجارت هم می کنند؛واقعن،علیه اسلام ومسلمان ها کارمی کنید! دراخیر،ازشما وهمتایان پاکستانی تان می خواهم که اگرمسلمان هستید وبرای اسلام مبارزه می کنید،ایف سی آریا قانون جزایی مرزی را که در1901،هند بریتانیا برای کنترول وحشیانه ی پشتون های مرزی وضع کرده وحکومت پاکستان آن رانگهداری و درهفت ایجنسی زیر:اورکزای،کرم،باجور،مومند،خیبر،وزیرستان شمالی وجنوبی وحشیانه تطبیق می کند،باطل اعلام کرده مجریان آن، یعنی نظامی های پاکستانی رامسلمان نمائید!همچنان،شریعت اسلامی راجایگزین آن کنید؛آنگاه حق دارید که خود رامسلمان بنامید.درغیراین صورت،همان ایف سی آررابنام شریعت می خواهید برمردم پشتون دوطرف خط دیورند به کمک ارتش پاکستان تطبیق نمائید؛همان گونه که درکابل کرده بودید وزمینه سازی برای پیاده شدن ناتودرافغانستان کردید تاجیب ژنرال های پاکستانی بنام جنگ علیه تروریسم پرشود که شد!

Sunday 14 December 2014

افشاگری سنای امریکادرباره ی شکنجه گری های سیاوتاثیرآن براوضاع افغانستان


ابراهیم ورسجی
21-9-1393
روزسه شنبه 9 ماه دیسامبر- 18 ماه قوس،کمیته ی اطلاعات مجلس سنای امریکا،زیرریاست سناتوردیان فاینستان، اسناد 420 صفحه ی شکنجه ی بی رحمانه ی متهمان به عضویت درسازمان تروریستی القاعده، توسط سازمان اطلاعات مرکزی امریکا / سیا را افشاکرد.موضوعی که باعث بحث ها ومناقشه های فراوانی دررسانه های امریکائی وجهانی شده است.روشن است. افشاکردن اسناد شکنجه گریی سیا توسط کمیته ی اطلاعات ی مجلس سنای امریکاهم بزیان آن کشوراست وهم به نفع آن.بزیان آن به این خاطرکه،هم ازاعتراف گیریی متهمان بزوروفشارسخن درچانته دارد که مخالفت آشکاربا قانون آن کشورمی باشد وهم بزیان آن ازاین سبب که هم جنگ علیه تروریسم شکست خورده وهم نسبت به شکنجه شدگان احساس ترحم ومهربانی درکشورهای اسلامی برمی انگیزد که ازهرنگاه به نفع گروه های تندرو- تروریستی ای تمام می شود که واشنگتن آن ها رادشمن خود وعاملان حمله به نیویارک وواشنگتن در رخداد یازدهم سیپتامبر2001،می داند.
بهرصورت،ازاین نگاه که، کمیته ی اطلاعات مجلس سنای امریکا از6200 صفحه اسناد تنها 420 صفحه ی آن را برملا و سیا وشکنجه گران آن را سرزنش کرده است؛ به این معنامی باشد که هنوزهم بسیاری چیزهای حساس ناگفته مانده اند.چون، بحث ها ومناقشه ها معمولن درباره ی بخش های فاش شده وتکان دهنده ی اسناد درمیان است؛ازاین رو،نویسنده درنظردارد که به موضوع منتقدانه نگریسته اثرات مثبت ومنفی آن برسیاست تروریست ستیزی وتاحدی که تجربه درعراق وافغانستان نشان داده است،سیاست تروریست پروریی امریکا؛همچنان،اثرات منفی ای آن براوضاع بحرانی- تروریسم زده ی افغانستان را بررسی نماید.واقعیت این است که، اسناد فاش شده دوگونه واکنش درامریکا درپی داشته است:نخست،جمهوری خواهان افشای اسناد محرم توسط مجلس سنا راسرزنش کرده اند.البته که،سناتورجان مکین، ازنومحافظه کاران که خودش درویتنام تلخی وجانکاهی شکنجه را چشیده است،آن راتایید کرده ونسبت به تهدیدهای برخاسته ازآن هشدارهم داده است.برخلاف موضع سناتورمکین،یاران محافظه کارش یعنی جورج بوش ،کارپرداز جنگ علیه تروریسم ودیک چِنی ،معاونش ،هم ازکارد شکنجه گرانه ی کارمندان سیاحمایت کرده اند وهم افشاکردن آن توسط کمیته ی اطلاعات مجلس سنارابزیان امریکا خوانده اند.همچنان،جورج تنت،رئیس سیا دردوره ی نخست حکومت جورج بوش وازعاملان حمله به افغانستان بخاطر رخداد یازدهم سیپتامبر2001 ودرواقع هدایت کننده ی بسیاری شکنجه های فاش شده ازشکنجه گران حمایت وکاربرد شکنجه دراطلاع گیری را مفید دانسته است.
جالب این است که، شخص تنت،توسط افشاگران اسناد، فرمانده شکنجه گران معرفی شده است.به این معناکه،اگرشکنجه گران داد گاهی شوند،تنت درسرفهرست خواهد آمد.ازهمه خنده دارتراینکه،بوش،چنی وتنت ،برای شکنجه گریی سیا،بابهره برداری ازتجربه ی درد ناک اسرائیل ،بهانه ودلیل قانونی هم فراهم کرده اند.مثلن،بوش وچنی باورداشتند که درجنگ علیه تروریسم امریکا ازهروسیله ی ازجمله شکنجه می تواند بهره برداری نماید.برپایه ی منطق ترسناک آن ها،مظنون هابه کارهای تروریستی ،مانند ارتش های منظم ویاارتش های کشورهای رسمن درگیرجنگ باامریکانیستند ودرواقع جنگاوران نامنظم- غیرقانونی می باشند.ازاین رو،آلبرتوگانزالیز،مشاورحقوق کاخ سفید ووزیردادگستری بوش دردوره ی دوم ریاست جمهوری اش که بخاطردروغ گوئی های بی شمارمجبوربه استعفاشد،کاربرد قراردادهای ژنو درباره ی منع شکنجه درباره ی زندانیان متهم به تروریسم را بی مورد خوانده بود.ازهمه ترسناک اینکه،یکی ازدلیل های که مشاورحقوقی سیاشکنجه را قانونی خوانده بود،حکم ظالمانه ی دیوان عالی کشوراسرائیل درسال 1987بود.برپایه ی آن حکم،حکومت اسرائیل حق داشت که شکنجه وبیشترین فشارفیزیکی رابرزندانی های فلسطینی را که آن ها را"بمب های تیک تیک کردن" یادرحال انفجارمی نامید،قانونی بداند.ازدیدگاه سیاه ومشاورحقوقی اش،این گونه زندانی ها،کسانی می باشند که باید ازآن هاباشتاب البته زیرشکنجه اطلاعات درباره ی عملیات احتمالی- تروریستی گرفت که بدین وسیله ازوقوع آن هامی توان جلوگیری کرد. برخلاف جمهوری خواهان،رئیس جمهوراوباما ودموکرات ها هم اسناد رافاش کرده اند وهم افشاگری خود راسازنده خوانده اند.
اکنون که، اسناد شکنجه ی های ضد انسانی سازمان سیادرجهت اعتراف گیری اززندانیان افشاشده است؛ لازم است دانسته شود که چه نوع شکنجه ها برای چه هدف های صورت گرفته اند؟ برپایه ی اسناد فاش شده،به گفته ی سناتوردیان فاینستاین،رئیس کمیته ی اطلاعات مجلس سنا،نتیجه ی بازرسی وگزارش از19 بازداشتگاه پنهانی وگفت وگوبا 119بازداشتی که درکشورهای سوم بدست آمده است، خشونت های زیربامتهمان صورت گرفته است: بی خوابی،کوبیدن افراد به دیوار،جای دادن افراد بازداشتی درجعبه های کوچک،سیلی کاری،تکان های برقی،خواباندن دراستخر وواریزکردن آب سرد برکله وبدن زندانی،انداختن آب سرد ازطریق پیپ به مقعد زندانی،آزارواذیت جنسی وروانی،ایستاد نگهداشتن زندانی درحالیکه دستانش به سرش بسته شده است،تهدید به مرگ ودستگیری اعضای خانواده بویژه زنان،مادران وفرزندان زندانی های زیرفشاروشکنجه،ازجمله شکنجه های می باشند که اعضای سیا برزندانیان تحمیل کرده اند تا اعتراف گیری نمایند.جای افسوس است که در26مورد زندانی های زیرشکنجه قرارگرفته اند که بی گناه زندانی شده بودند. بطورنمونه،نیویارک تایمزدرمورد محمد بشمله،زندانی 46 ساله به حیث فردبی گناه اشاره کرده است که دریمن دستگیر وبه افغانستان برده شده و19ماه زندانی شده وازطریق موسیقی باصدای بلند بی خواب کرد شده است وفشاربراوچنان توان فرسابوده است که سه بارتلاش برای خود کشی کرده وسرانجام درسال 2006رهاشده است واکنون دریمن زندگی می کند.
همچنان،نیویارک تایمزازمردی دگری بنام محمداسد نام برده است که درگزارش سیا،نامش نه آمده است.اسد ماه ها درسلول سیابدون بازرسی بوده وبعدن به یمن برده شده است .گاهی جرم یک نفراین بوده که نامی رابنام یک مظنون به ترور یاد کرده است. مسئله ی که درباره ی،خالدالمصری- آلمانی درسال 2003صدق می کند.مصری درمقدونیه دستگیروبه افغانستان برده شده مورد شکنجه قرارگرفته ورهاکرده است.ازماجرای شکنجه دادن ترسناک خالد شیخ محمد که همه آگاهی دارند وازاین گفته اش که باوجود شکنجه های زیاد چیزدرستی به سیانگفته است.درگزارش ،همچنان ، ابوزبیده،یکی ازبازداشتی ها درتایلند،گفته است که:" 47 روزرا دربازداشت گاه بدون بازجوئی گذشتانده وبعدن هم که بازجوئی اش شروع شده است؛بخاطربرخورد خشونت بارشکنجه گران به بیماریی روانی گرفتارشده است."درافغانستان هم، بازداشتی ها درتاریکی،تنهائی ودریک سلول تنگ وتاریک دارای یک سطل برای ادرارومدفوع زندگی می کردند.رضانجار،ازمحافظان بن لادن که دربازداشتگاه سیا درافغانستان بوده است؛ بعدازماه هابی خوابی درهم شکسته است.سهمیه خوراک اوراکاهش دادند ودرسردی درزنجیربسته اش کرده اند وبجای دستشوی به بدن اوپلاستیک بسته اند تا درآن ادرار ومدفوع نماید.گل رحمان، بازداشتی که درسردیی زیرصفربایک پراهن نازک به زنجیردرزیرسلول سیمنتی بسته وخوابانیده شده بود،جان باخته است وپزشک قانونی علت مرگ اوراسرمازدگی تشخیص داده است.درگزارش 420 صفحه ی فاش شده،اتهامات سنگینی علیه سازمان سیا دیده می شود که یکی ازآن ها این است که کسانی رادرزندان نگهداشته است که شامل دستورالعمل جورج بوش هم نمی شوند.سیاهم اعتراف کرده است که غلطی هاشده است وبه قربانی ها پول داده است تاسکوت کنند.طوریکه اسناد نشان می دهند وتبصره های که پس ازافشای اسناد صورت گرفته است، همه بیانگراین است که باوجود شکنجه های بی رحمانه ی حتا خلاف قانونِ امریکا ومعاهدات ژنودربار ی منع شکنجه،برخلاف ادعای سیا،اعتراف های کارآمدی هم نصیب شکنجه گران نه شده است.مثلن،سیاگفته است که اطلاعاتی بدست آمده توسط شکنجه باعث اطلاعات دردستگیری بن لادن شده است.اماکمیته ی اطلاعات سنا،استدلال سیا را رد وگفته است که آن اطلاعاتی که کمک به دستگیریی بن لادن کرد،ازیک زندانی بدست آمده است که دریک کشورخارجی بوده وپیش ازآنکه شکنجه شود،ازجای بود وباش لادن اطلاع داده است.این استدلال سیا،ازاین نگاه هم قابل رد می باشد که درپاکستان ،داکترافریدی بخاطرکمک به سیا درپیداکردن جای زیست وقتل بن لادن،اکنون زندانی می باشد. افزون براینکه،وارونه ی ادعای سیا،اعتراف های کارآمدی بدست شکنجه گران نه آمده است؛ افشای شکنجه های بی رحمانه ی زندانی های مظنون به تروریست بودن، احساس ترحم درمیان مسلمان هانسبت به قربانیان شکنجه ایجاد کرده است که می تواند کمک به تروریستان درجذب افراد مورد نظرشان نماید.
ازآنجاکه، ازشکنجه گری سیا وواکنش های امریکائیان یاد کرده شد،لازم است که راجع به تاثیرمنفی افشای شکنجه گریی سیا براضاع افغانستان ودرمجموع برمبارزه ی امریکا وحکومت افغانستان درجنگ علیه تروریسم نیزسخن گفته شود.ازاینکه،افشا کنندگان اسناد شکنجه های سیا،این نهاد رامتهم کردند که به حکومت ومردم امریکا دروغ گفته است؛ثابت می نماید که کمیته ی اطلاعاتی سنا وکاخ سفید تاچه حد پرونده ی شکنجه ها وشکنجه گران وکارنامه شان راجدی گرفته اند.فکرمیکنم که دموکرات ها به این خاطرکه جمهوریخواهان درانتخابات ماه نوامبر،باکسب اکثریت درمجلس سنا،ریاست آن را درماه ژانویه 2015بدست می گیرند؛با این گمان که ازافشاشدن اسناد جلوگیری می کنند،آن ها را افشاکرده اند تاهم جمهوریخواهان رارنج بدهند وهم سیا را درتنگاقراردهند وهم آبروی ریخته ی کشورخود درسطح جهان راجبیره نمایند . ازاین رو،جان برینان،رئیس سیا شکنجه گران را سرزنش ودرمجمع ازکارنامه ی سازمان زیرفرمان خود دفاع کرده است؛عین دفاع را، جورج بوش هم ازسیاکرده اعضای آن به شمول شکنجه گران را وطن دوستان واقعی خوانده است.برخلاف رئیس سیا،اتحادیه ی آزادیی مدنی امریکاشکنجه گریی سیارا سرزنش و ازرئیس جمهوراوباما خواسته است که کمیته ی برای بررسی شکنجه ی شکنجه گران تشکیل وبا پرونده سازی آن ها رابدادگاه معرفی نماید تامحاکمه شوند.بن امرسون،نماینده ی ویژه ی سازمان ملل متحد درامورحقوق بشرهم گفته است که عاملان جنایت انجام داده شده باید محاکمه شوند.سازمان عفو بین الملل هم خواستارپیگیری حقوقی مسئله شده است.
بادرنظرداشت شکنجه های ترسناکی که درجهت اعتراف گیری بی نتیجه برمظنونان زندانی رواداشته شده است،آشکاراست که تندروان وتروریستان میتوانند ازآن بهره برداریی گسترده نمایند.ازاین رو،افغانستان هم نقطه ی ضعف امریکا وهم دارای حکومت بسیارضعیف می باشد.پس،برای امریکا وحکومت افغانستان،لازم است که آماده ی واکنش تندروان وتروریستان درپس افشای شکنجه های ترسناک سیاتوسط کمیته ی اطلاعات مجلس سناشوند.بطورنمونه،داعش یادولت اسلامی عراق وشام اعلام کرده است که با امریکا ئیان همان گونه رفتارخواهد کرد که با زندانیان کرده است.بنابراین،دولت امریکابه همه مرکزهای دیپلماتیکش هدایت داده است که محتاط باشند.اگرچه، دراسناد افشاشده توسط کمیته ی اطلاعات مجلس سنا،تنهاازمرکزهای بازرسی درکشورهای بیرونی نامبرده شده وازنام کشورهای موقع دهنده به سیایادی کرده نشده است؛اما،ازترکیب ائتلاف علیه تروریسم وهم کارانش درکشورهای اسلامی آشکارمی شود که چه کشورهای به مرکزهای بازرسی سیاموقع کارکردی داده اند؟ روشن است که، ازکشورهای اروپای خاوری،لهستان ورومانی درزمینه پیشگام بودند.ازاین رو،الیکساندرکواسنیوسکی که از1995تا2005،رئیس جمهورلهستان بود،دریک کنفرانس مطبوعاتی درپالمان آن کشور،اعتراف کرده است که به سیااجازه داده است که مرکزبازرسی داشته باشد؛اما ازاینکه ،درمرکزبازرسی چه گذشته است،آگاهی ندارد؟
روشن است که درجهان اسلام،افغانستان،پاکستان ،عربستان،یمن ،لیبی،امارت های جنوب جلیج فارس وعراق،مرکزهای بازرسی امریکا رادرخاک خود موقع داده اند که درمیان آن ها:زندان بگرام درشمال کابل وابوغریب درعراق،ازهمه بدنام تربودند.مصرمبارک ولیبی قذافی هم دربازرسی سیا وشکنجه ی متهمان به تروریسم،کمی ازکابل وبغداد عقب بودند.بطورنمونه،مبارک بارهاازجورج بوش خواسته بود که اخوان المسلمین رامانند القاعده وطالبان تروریست اعلام نماید.مبارک که پیشتر پرچم تسلیمی به امریکا واسرائیل را بلند کرده بود تا درادامه ی امضای معاهده ی کمپ دیوید نان دالری بخورد؛اماقذافی هم که مسکودرسیاست جهان کمرنگ شده بود؛به کمپ مبارزه علیه تروریسم زیرنظربوش وبلیرپیوست تاحکومت ترسناک خود را ادامه دهد که برخلاف به نابودی اش منجرشد.مثلن،یک لیبیائی مخالف قذافی را انگلیس ازهانگ کانگ دستگیر وبه قذافی تحویل داده بود که زیر شکنجه نمرد واکنون یکی ازتفنگ داران بزرگ لیبی می باشد وتلاش دارد لندن را دردادگاه لاهه محاکمه نماید.دراین مسئله که درمحاکمه ی لندن موفق می شود یانه ،موضوع این نوشته نیست؛امایکی ازقربانیان شکنجه می باشد که باید صدایش شنیده شود.درغیراین صورت،حقوق بشرودموکراسی بی معنامی شوند!
اکنون که، هم شمارقربانیان شکنجه زیاد شده است وهم کمیته ی اطلاعات مجلس سنای امریکا سیا رابه حیث عامل عمده ی ترویج فرهنگ خشونت وشکنجه معرفی وسرزنش کرده است،سه مسئله به گونه ی داغ خود نمائی کرده است:نخست،دموکراسی وحقوق بشرنوازی امریکا درجهان اسلام زیرسوال رفته است.دوم،ازلیبی تاپاکستان ،تندروی مذهبی وتروریسم فربه ترشده است.سوم،افغانستان بیشترازهرزمانی مورد تهدید تروریسم واقع شده است.اگرچه، رئیس جمهورافغانستان اعمال شکنجه توسط سیارا،محکوم نموده است؛فکرنمی کنم که تنهاباسرزنش کردن خشونت وشکنجه بتوان برتروریسم بی مهارصادراتی ازپاکستان به کشورجنگ زده ی ما غلبه پیداکرد.بهرحال،دراینکه،افشای اسناد شکنجه ی سیا به نفع تروریست ها وزیان کمپ مبارزه علیه تروریسم می باشد،شک وتردیدی نیست.دراین هم که حکومت افغانستان میراث برفساد گسترده ی کرزی ودارودسته ی تباه کارش،تازه کار،کم توان وآسیب پذیرمی باشد،تردیدی نمی توان داشت.پس،پرسش بنیادی این است که چه باید کرد تا تروریسم مهاروافغانستان به صلح وثبات نایل شود؟ ازپیش روشن است که حکومت افغانستان به تنهائی نمی تواند مانع موج گسترده ی تروریسم وتندروی مذهبی یاشبه مذهبی شود.
بنابراین،برای غلبه برتندروی مذهبی وتروریسم،لازم است که حکومت های امریکا وافغانستان کارهای زیررا انجام دهند:نخست،رئیس جمهورورئیس اجرائیه ی حکومت وحدت ملی که دردونیم ماه گذشته نتوانسته اند تشکیل کابینه دهند؛لازم است که هرچه زود ترکابینه ی خود را ازافراد درست کاروکارفهم معرفی نمایند تاوزیران آغازبکارنمایند.دوم،برای کارکرد بهترکابینه،باید همه کمیسیون های بهوده وشورای ملاها،کمیسیون حقوق بشر،شورای صلح که تاکنون کارکرد شان صفربوده است، منحل اعلام شوند.سوم،ازمقدارکمک هایی بیرونی که تاکنون به افغانستان صورت گرفته وبعدازاین صورت می گیرد،به مردم توضیحات داده شود.چهارم،سیاست سخت ومحکم دربرابرتروریسم روی دست گرفته شود.سیاستی که رفتارخارجی باپاکستان راهم باید دربربگیرد.به این خاطرکه،این کشوربه وعده های که به رئیس جمهورافغانستان دراسلام آباد کرده بود،پایبند نمانده است وافزایش تروریسم اززمان وعده تاکنون بیانگراین واقعیت می باشد که سیاست افغانی پاکستان به این زودی وبدون حکومت کارآمد درکابل،تغییرنمی کند.پنجم،حکومت عرضه ی خدمت به مردم را درسرهمه برنامه های خود قراردهد.دراین صورت،حمایت مردم راکمائی وکمرتروریسم را می شکند.دراخیر،برای امریکالازم است درک نماید که، افشای شکنجه های سیابه اعتبارش درهمه کشورهای مسلمان بویژه افغانستان زیان رسانده است وتلافی کردن آن هم این است که درجهت تشکیل حکومت خوب وکارآمد مردم ماراکمک نماید.روشن است. این کمک تازمانیکه کالای تروریستی- صادراتی پاکستان به افغانستان ادامه داشته باشد،کارسازتمام نمی شود.به این معنا که،امریکا تلاش سرسختانه نشان بدهد تا مرکزهای تولید وصادرکردن تروریسم به افغانستان درخاک پاکستان را بسته نماید.درغیراین صورت،ادامه ی حکومت فاسد- نابکاردرافغانستان وتروریست پروریی پاکستان، منافع کابل وواشنگتن رابیشترازپیش زیامند می سازد.

Sunday 7 December 2014

درافغانستان،وضع حقوق بشربویژه حقوق زنان؛روبه وخامت دارد


ابراهیم ورسجی
16-9-1393
روزچهارشنبه 10 ماه دیسامبر2014- 19 ماه قوس 1393، برابراست به شصت وششمین سالروزتصویب واعلام منشورجهانی حقوق بشر.اگر، درتاریخ پُرفرازوفرُود بشر،نگاهی بدستاورد های مادی وفرهنگی جامعه ی بشری بیندازیم؛بدون شک،منشورجهانی حقوق بشر،یکی ازبزرگترین یابی مانند ترین آن ها به شمارمی آید.ازاین رو،همه ساله، درهمه بخش های جهان به ویژه مرکزسا زمان ملل،ازروز هشتم دیسامبر،به حیث یک روزتاریخ سازیا روزجهانی حقوق بشر،طی گرد هما ئی پُرشکوهی ستایش وتجلیل به عمل آورده می شود.بهرصورت،ستایش ازیک روزتاریخی ودستاورد آن هرگزبه این معنا نیست که ستایش گران آن با ورمند وکارگزار به دستاورد بزرگ یا منشورجهانی حقوق بشرمی باشند. بطورنمونه،کشورهای مسلمان به جزعربستان، همه منشورجها نی حقوق بشررا پذیرفته اند؛ اما درتطبیق آن خرشان کاملن درگلِ فرورفت ودوباره برنخاست! ازجا نب دیگر، کشورهای دموکرات غربی هم تغییری درروابط خود باعربستان بخاطردشمنی دوام دارش بامنشورجهانی حقوق بشر، رونما نکردند.به این خاطرکه، منافع نفتی- اقتصادی- سیاسی برحمایت ازکاربرد منشورجها نی حقوق بشربرتری یافته است.
ازاین رو،دراین بخش از نویشته،اشاره ی به وضع ناگوارحقوق بشردرکشورهای مسلمان کرده حالت بسیارغم انگیز حقوق بشربویژه حقوق زنان درافغا نستان وعلت های آن رابررسی می نمایم. واقعیت این است که، کشورهای مسلمان همان گونه که کارنامه های روشنی درپیشرفت های علمی،فنی، افتصادی،اجتماعی،فرهنگی وسیاسی ندارند؛کارنامه شان دربخش رعایت حقوق بشر ازدیگربخش ها تیره ترمی باشد. تیره تربودن کارنامه ی کشورهای مسلمان درهمه عرصه ها درمقا یسه باهمتایان نا مسلمان شان؛ باعث شده است که، دیگران درزمینه انگشت ملامتی رابه سوی اسلام نشانه گیری کنند.موضوعیکه هم درست است وهم نادرست.درست به این خاطرکه،درکشورهای مسلمان، فقه ها یامکتب های اجتهادی به حیث اید ئولوژیی سیاسی وتوجیه گربد کاریی حکومت های ستمگر- ناپاسخ گو جای گرفته است ودیگران هم فقه ها رابرابربا اسلام گرفته اند.درحالیکه ، فقه ها تنها درباره ی 400 یا 500 آیه ی احکام درقرآن متمرکزمی باشند واسلام چیزهای بیشترازاین را دا را می باشد.البته،نادرست به این خاطرکه، درقرآن، چهار اصل آمده است:نخست،امورعمومی مسلمان ها باید برپایه ی شوراسروصورت بگیرد.دوم،دردین اجباری نیست.سوم،همه فرزندان آدم بدون درنظرداشت دین ها وباورهای مذهبی- فرهنگی شان مکرم می باشند.چهارم،تاکید قرآن برعدالت حتا اگربزیان قاضی یاحاکم تمام شود.روشن است.ریزبینی وواقع بینی درباره ی هرچهاراصل یاد شده ؛ سخن ازسازگاریی اسلام باحقوف بشردارد.جالب این است که،درهمان فقه ها هم سلطه ی انسان برانسان که درکشورهای مسلمان دست بالادارد،سرزنش شده است.به سخن دیگر،درادامه ی استبداد گری،حکومت های مستبد حاکم برمسلمان هاوملاهای توجیه گرشان،به همان فقه های سیاست - قدرت زده هم متعهد نیستند!
با درنظرداشت گفته های بالا،به صراحت می توان گفت که ناهسازیی چندا نی میان اسلام وحقوق بشر جزدرتاکید اسلام بریک اصل ارزشی یا مکرم ترین مسلمان ها پرهیزکارترین شان می باشند وپرهیزکاری هم برتری مالی وسیاسی به پرهیزکاران نمی دهد؛دیده نمی شود.اینجاست که دومسئله ی زیرنما یان می شود:نخست،بهود گی منطق شاهان وشیخان مستبدِ حاکم برمسلمان ها درباره ی ناسازگاری اسلام باحقوق بشرتامسلمان ها چه مرد وچه زن رابرده گونه سواروبدوشند.دوم،دشمنی ای سرسختانه ی حکومت های مستبد حاکم برمسلمان ها باجوهراسلام ومنشورجها نی حقوق بشر.درواقع،ادامه ی استبداد وحکومت های خود سر درجهان اسلام هم باعث عقب ماند گی اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی- سیاسی مسلمان ها وهم زمینه سازپایه نگرفتن فرهنگ حقوق بشری حتا فرهنگ انسا نی درمیان مسلمان هاشده است.ازاین رو،اگرکشورهای اسلامی ازلیبی تاصنعا ،ازقزاقستان تا ژاکارتا وازکا زا بلانکا تاداکه،همه گرفتارنقض ترسناک حقوق بشریی شهروندان یا اتباع خود وپس ماندگی مادی ومعنوی آن ها می باشند،برمی گردد به ناسازگاریی حکومت های مسلمان درگام نخست باجوهردین شان؛ودرگام دوم،با منشورجهانی حقوق بشر.ازاین رو،می توان خوب تربه علت های پس ماندگی ای اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی وسیاسی مسلمان هاپی برد. بطورنمونه،امارتیاسن، اقتصاد دان هندی گفته است که:" بدون آزادی سیاسی نمی توان به پیشرفت اقتصادی دست یافت." به سخن دیگر،مسلمان ها آزادی فردی وسیاسی ندارند؛پس، سزاواراین هستند که ازتوسعه ی اقتصادی محروم وبا فقروفلاکت مادی وفرهنگی دست وپابزنند وخوب هم دست وپامی زنند.
پس ازتوضیح کوتاه درباره ی وضع ناگوارحقوق بشردرکشورهای اسلامی که همه شان اکنون گرفتاربحران های ترسناک اجتماعی- اقتصادی- سیاسی و... می باشند،به بررسی وضع نا گوارحقوق بشربویژه حقوق زنان درافغا نستان می پردازم.جالب این است که، افغا نستان ازنخستین کشورهای مسلمانی می باشد که درپای منشورجهانی حقوق بشرامضا کرده بود؛اما درجهت کاربری کردن آن قدمی هم به پیش برنداشت. با وجود اینکه،افغا نستان ازتایید کنند گان نخستین وازبی عملان نخستین دربخش حقوق بشریی اتباعش بود؛اما بنام حقوق بشر تا دوره ی حکومت منحط - مسخره - غارتگر کرزی ،حقوق بشرمآ بی وکمیسیون سازی درباره ی حقوق بشرهم نکرد! به این معناکه، در دوره ی 13 ساله ی حکومتِ تباه کار- تروریست پرور کرزی، هم کمیسیون باصطلاح خود گردان حقوق بشرساخته شد وهم به گونه ی ترسنا کی حقوق بشریی مردم افغا نستان درهمه عرصه ها لگد مال کرده شد.ازاین لحاظ،لازم است که درباره ی زیرپا شدن حقوق بشربویژه حقوق زنان در13 سال گذشته درافغا نستان، بیشترتمروسخن گفته شود.
دراین راستا، واقعیت تلخ این است که، بالاکنند گان کرزیی بی عرضه ونابکاربه مقام ریاست جمهوری افغا نستان درحالیکه اداره ی وحشی- تاریخ زده - تروریست وتروریست پرور پرورطالبان را برانداخته این جناورودیگرجناوران همکارش رامسند نشین کرده بودند؛درواقع،گمان کرده بودند که طالبان کارشان درافغا نستان برپایه ی دین استواربود وکارنامه شان هم دشمنی باحقوق بشروکرامت انسا نی بود.ازاین رو، با برجسته کردن عزم درجهت ترویج حقوق بشربویژه حقوق زنان، می توان دوکارزیررا دراین کشورویران شده کرد:نخست،طالبان را دشمن کرامت انسا نی وستیزه گرباحقوق بشرمعرفی نمود که بدون شک،چنین بودند.دوم،اشراری راکه دردور وبرکرزی گرد آورده بودند؛ می توان مروج حقوق بشرجازد.ازاین سبب ،کمیسیون خود گردان ودراصل حکومتی حقوق بشربراه انداخته شد تا بیش ازاندازه عوام فریبی ومنشورجها نی حقوق بشررا بازاری وبی ارزش نماید.
ازاین نگاه،وضع ناگوارحقوق بشربویژه حقوق زنان درافغا نستان وکارنامه ی ننگین کمیسیون خود گردان حقوق بشررا کالبد شکافی می نمایم ،" تاسیه روی شود / هرکه دراوغش باشد"! درزمینه، واقعیت تلخ ودلخراش این است که، پیشگامان مبارزه با تروریسم،مبارزه با این پدیده ی ترسناک را برتربرهمه نیازهای فوری- روزمره ی مردم افغا نستان حتا حقوق بشریی آن ها دانسته به پیش تاختند.ازهمه دلخراش - تکان دهنده تراینکه، همان ها دسته های بد نام، بی عرضه، ناتوان وبی خبر ازحقوق بشر،عدالت وکرامت انسانی حتا دشمن این ارزش های والای انسانی رازیرریاستِ کرزی،عضو پیشین گروه طالبان، به قدرت رساندند ودرکنارشان هم کمیسیونِ مسخره ی بنام کمیسیون خود گردان ودراصل دولتی حقوق بشررازیرنظریک خانم تجارت پیشه و نهاد کارغیردولتی ودارای تعهد ایدئولوژیک به گرایش مائوئیستی درافغا نستان براه انداختند.ازپیش،آشکاربود که کرزی طالب ورئیس کمیسیون حقوق بشرمائوئیستش،جزدشمنی وتجارت باحقوق بشر،کاردیگری کرده نمی توانند! باتوجه به ترکیب یاد شده ونقش آن دراداره ی پساطالبانی فغا نستان،ازپیش آشکاربود که دولت مافیائی کرزی وکمیسیون نام نهاد حقوق بشرش نمی توانند کاری درجهت رعایت وگسترش حقوق بشربویژه حقوق زنان درجامعه ی مرد سالار افغا نستان به پیش ببرند.ازاین رو،وضع ناهنجاری رابرای حقوق بشربویژه حقوق زنان درافغا نستان رقم زدند!
طوریکه، ازپیش آشکارشده بود که قلدران وجنایت کاران نمی توانند حقوق بشرسالارشوند،نتیجه همان برآمد که قابل پیش بینی بود.بنابرآن،لازم است که بدومسئله اشاره کرده نویشته را ادامه دهم:نخست،ارزشمندی کاردرجهت پیاده کردن منشورجهانی حقوق بشردرافغا نستان.دوم،جنایتی که در دوره ی 13ساله ی حکومت کرزی با وجود کمیسیون حقوق بشرش برمردم افغا نستان بویژه زنان ستمزده ی این مرزوبوم صورت گرفته است.برای همه روشن است که،حقوق بشر،بزرگترین دستاورد بشریت درمسیرتاریخ برای رسیدن به حقوق بشری اش وبه زباله دان تاریخ انداختن استبداد نظامی- مذهبی یه به گفته ی اگست کن،جامعه شناس فرانسوی،استبداد الهی – نظامی می باشد.ازاین سبب،مبارزه وتلاش درجهت کاربردی کردن منشورجها نی حقوق بشرازبرجسته ترین کارهای مردم افغا نستان بویژه زنان ستمکش این کشورباید باشد.خوشبختانه،درافغا نستان چه درقشرستمکش زنان وچه درقشرستمکش مردان،یک نسل نو برآمد کرده است که هم حقوق بشریی خود را درک کرده وهم دشمنان حقوق خود را شناخته اند.پس،امید برده می شود که مبارزه درراستای پیاده کردن حقوق بشر بویژه حقوق زنان درافغا نستان بیشترازپیش گسترش وژرفنا پیدانماید.
درادامه ی بیان اهمیت مبارزه درجهت کاربردی کردن حقوق بشردرافغا نستان که، کوتاه کردن دست بازی گران سیاسی- مالی ازدامان چنان مبارزه ی بسیارمهم می باشد؛ جمع بندی کردن تجاوزهای آشکاری که در13 سال گذشته به حقوق بشربویژه حقوق زنان صورت گرفته است وراه بیرون رفت ازآن، بسیارکارسازتمام می شود.زمانیکه ازپایمال شدن حقوق بشرچه مرد وچه زن درافغا نستان سخن به میان می آید، توجه ژرف باید نمود که حقوق بشرتنها حقوق سیاسی- مدنی نیست،بلکه همه گونه های حقوق چه حقوق سیاسی،چه حقوق مدنی چه حقوق مالی و...را دربرمی گیرد.دراین پیوند، ما درزبا فارسی مردم عادی این ضرب المثل راداریم که:" غریب یا ناداررا نزن،نانش را ازش بگیر"! درافغا نستان، واقعیت تلخ این است که در 13سال گذشته هزاران مرتبه بیشترازدوره های حکومت های نامردمی گذشته نان مردم کم درآمد ازدست شان گرفته شده است.ازاین رو،پایمال شدن حقوق اقتصادیی مردم شاهکارحکومت منحط کرزی ویاران تباه کارش می باشد.بطورنمونه،درسه دوره ،حکومت ها بسیاربه حقوق مالی مردم افغا نستان دست درازی کردند:نخست،دوره ی نادرخان وخانواده ی ننگینش که زمین های مردم ودولت را دراختیار خود وباندهای همکارشان توزیع کردند.دوم،دوره ی جهادی ها که دولت را ازبین بردند ودرحالت بی دولتی زمین وخانه های مردم را تا که توانستند ازخود کردند.سوم،دوره ی حکومت 13ساله ی کرزی.جالب این است که دراین دوره،همان بدکارهای جهادی درهمراهی تکنوکرات های نادان ، قبیله گرایان مسخره،قاچاق چیان مواد مخدر،نهاد کاران غیردولتی،همه باهم کاری یک دیگر،مافیای زمین را درکنارمافیای مواد مخدر افزود کرده زمین های دولتی ومردم راغصب وغارت کردند.این غصب وغارت،د واقع، مجزا ازدزدی های می باشد که ازدرآمد مالی مردم وکمک های بی شمارجامعه ی جها نی بویژه کمک های دالری امریکا کردند.
بطورنمونه،در14ماه پسین حکومت جهادی ها،شهردارکابل بودم.درآن وقت،قیمت سه ونیم بسوه زمین رهایشی درشرق کابل به پول کنونی 15افغا نی ودردیگربخش های شهر25 افغا نی بود.اکنون،دربخش های یاد شده زمین یافت نمی شود ودردورترین یاکوهی ترین کناره ی کابل،زمین های به قیمت های 15و25 افغا نی به 65هزاردالرامریکائی رسیده است آن هم دربازارسیاه، نه درشهرداری، ودرولایت هاهم وضع همین گونه ،حتا بد ترازآن می باشد.اینکه، برسرساحه های تجارتی درکابل وولایت ها چه آمده است؛ برای همه آشکارمی باشد؟ ازاین رو، دولت افغا نستان دیگریک کیلومترمربع زمین درهیچ بخش ازبخش های کشورندارد وهمه رامافیای حکومتی زمین نوش جان کرده است.این است تلف کردن حقوق مالی مردم افغا نستان.پس،برای خود حق می دهم بگویم در13 سال گذشته، تجاوزی به حقوق اقتصادی مردم افغا نستان صورت گرفته است که ازهجوم چنگیزتا اداره ی طالبان صورت نگرفته بود! روشن است.درجامعه ی که حقوق مالی مردم نگهداری نشود،حقوق سیاسی ومدنی هم نمی توانند داشته باشند.بهرحال،چون، دراین 13 سال، بسیارحقوق بشرمآ بی وکمیسیون سازی بنام رعایت ودفاع ازحقوق بشربویژه حقوق زنان شده است؛پس،لازم است که درباره اش بحث کرده شود.
با درنظرداشت تجاوزهای ترسنا کی که به حقوق اقتصادیی مردم افغا نستان در 13 سال گذشته صورت گرفته است،آشکاراست که تجاوزبه حقوق بشری ازجمله حقوق سیاسی وحقوق مدنی هم فراوان صورت گرفته ومی گیرد.درواقع، دراین وضع ترسناک تجاوزبه حقوق بشریی مردم بویژه حقوق زنان،این پرسش به میان می آید که چگونه این گونه تجاوزها صورت گرفت وحکومتِ مشوق آن به عمرننگین خود برای 13 سال ادامه داد؟ پاسخ این پرسش بسیاردشوارنیست؛ به این خاطرکه،حکومت کرزی وطالبان دورخ یک سیکه می باشند وکوشش کردند که یک دیگررا نگهداری نمایند.مثلن،اگرتهدید تروریسم طالبان درمیان نبود، مردم افغا نستان مدت هاقبل به عمرننگین حکومت کرزی وتجارت طالبان پایان داده بودند.ازاین رو،به صراحت می توانم بگویم که طالبان درون حکومتی وبیرون حکومتی،تفنگ سالاران ، مافیا هایی زمین وتریاک هم عامل های کمک رسان به دوام 13ساله ی حکومت سیاه کارکرزی وهم برنده ی بازیی مالی ننگین این دوره می باشند؛ همچنان که، مردم افغا نستان بازنده ی اصلی دراین بازارمکاره می باشند.ازسوی دیگر، دربردوباخت یاد شده،وضع حقوق بشری زنان ازهمه دردناک ترمی باشد!
برای نمونه،چندزنگی ازدو وسه زنگی به چهارزنگی ودرمواردی هم با طلاق زن چهارم به پنج زنگی رسید.ازدواج پیرمردان مفلوک - پول داربادختران خرد سال بخاطرفقرکمرشکن خانواده ها وبرخی تعبیرهای ناروای دینی روبه فزونی گذاشت.ازدواج های اجباری ،خود سوزی وخود کشی دختران وزنان جوان وفرارآن ها ازخا نه های پدران وشوهرانِ زورگوونا مهربان به خا نه های امن ودرواقع ناامن دولتی ده ها برابرنسبت به گذشته فزونی یافت.خانه های دولتی رابه این لحاظ نا امن گفتم که دراین خا نه ها،تجاوزهای بی شماری به زنان پناهنده توسط نگهداران چه پولیس وچه مامورصورت گرفته است ومی گیرد.ازجانب دیگر، بی شرمی وبی انصافی به زنان یک گام به پیش گذاشته به سوء استفاده ی برخی ملاها ازدختران شا گرد شان درمسجد هاهم رسیده باعث زندانی وکشته شدن چندین ملا تاکنون شد.ازهمه جانکاه تراینکه، مواد مخدرهم به سراغ زنان رسید.مثلن،درولایت غزنی شمارزنان معتاد به مواد مخدر بیشترازشمارمردن معتاد به مواد مخدرشده است که ازهرنگاه اندوه بارمی باشد! اندوه آوراین که،این گونه تجازهای ناروا وآشکار به حقوق زنان درحالی صورت گرفته ومی گیرد که هم رئیس کمیسیون حقوق بشر زن است وهم زن های بسیاری درشورای نام نهاد مالی عضویت دارند وزحمت نمی کشند که آه وافغان زنان را به گوش جهانیان برسانند!
دراخیر،با ابرازهمدردی باهمه زنان ودختران قربانی خشونت وفاقد حقوق بشر درافغا نستان،طرح زیررا برای بهبود حقوق بشریی مردم افغا نستان بویژه زنان ستمزده ی این سرزمین بد شگون پیش کش می نمایم:نخست،ازرئیس جمهورورئیس اجرائیه ی دولت وحدت ملی ای تاکنون روی کاغذ می خواهم که کمیسیون حقوق بشررا منحل اعلام نمایند.زیراکه، باتهاجم آشکار- ترسناکی که به حقوق بشربویژه حقوق زنان درافغا نستان تاکنون صورت گرفته است،نیازی به کمیسیون یاد شده دیده نمی شود.دوم،باابرازتاسف فراوان ازکارنامه ی بی دستاورد زنان فعال درشورای نام نهاد ملی وبرخی نهادهای دولتی- غیردولی درحمایت از حقوق زنان،ازاین گونه زنان می خواهم که هم اززنان ستمزده ی افغا نستان پوزش خواهی نمایند وهم مبارزه ی جدی درجهت تحقق حقوق بشربویژه حقوق زنان مظلوم کشورشان نمایند.سوم،ازفرهنگیان ،روشنفکران ،روزنامه نگاران ،حقوق دانان ودیگرنهادهای صنفی می خواهم که مبارزه درراستای تحقق دموکراسی وحقوق بشر سرنوشت روشن وعدم مبارزه سرنوشتی تاریکی رابرایشان رقم می زند.ازجا نب دیگر،آنچه که تاکنون بنام دموکراسی وحقوق بشر درافغا نستان گفته ودرنمایش کارشده است،بازی سیاسی جنگاوران جبهه ی مبارزه علیه تروریسم ونوکران بومی شان می باشد که ربطی به دموکراسی وحقوق بشرندارد وتروریسم راهم نه تنهاشکست داده نتوانستند،بلکه موفقانه بازگردانیدند! به این معناکه،هم مبارزه درجهت تحقق دموکراسی وحقوق بشرمهم است وهم سرزنش کردن بازی سیاسی ومالی کننده های بومی بنام این دوارزش والای بشری.چهارم،ازاحزاب سیاسی 56گانه وانجمن های 420 گانه ی جامعه ی مدنی می خواهم: بپذیرند که دستاورد ندارند.پس،به نفع شان می باشد که دریک جبهه ی بزرگی اصلاحی ومبارز گرد هم آمده درجهت اصلاح دولت وتحقق دموکراسی وحقوق بشرمبارزه نمایند.درغیراین صورت،باورنمایند که سزاواراحزاب سیاسی وجامعه ی مدنی نامیدن نمی باشند.همچنان،ازکشورهای غربی درگیردربحران افغا نستان می خواهم که ازاصلاحات ودموکراتیک ساختن دولت وحد ت ملی افغا نستان حمایت وشیوه ی تازه ی درکمک به تحقق حقوق بشربویژه حقوق زنان ستمزده ی کشورما درپیش گیرند.درغیرآن، باورنمایند که درجنگ میان دموکراسی،حقوق بشروتروریسم درافغاستان بازنده می شوند.