Wednesday 25 May 2011

امریکا،پاکستان،ایجادطالبان پاکستانی وبازسازیی طالبان افغانی


ای غلام ابن غلام ابن غلام--- حریت اندیشه ی توراحرام!
اقبال
ابراهیم ورسجی
4-3-1390
این نوشته درسه بخش تنظیم شده است:نخست،برخوردانگلیسی پاکستان بامنطقه ی قبیله نشین بخش شمال غربی خود.دوم،تولیدطالبان پاکستانی ازشکم گندیده ی جمعیت العلمایی اسلام.سوم،بازسازیی طالبان افغانی پس ازبراندازیی اداره ی پاکستانی آن هاتوسط جورج بوش، درپس رخ داد11-9-2001میلادی.برای توضیح بخش نخست این نوشتار،ایجاب می کندکه نظری به تاریخ گذشته ی دورترمنطقه وپیوندمردم آن بازورمندان دوره گردپیشااستعماری،استعماری وپسااستعماری انداخته شود.روایت هایی تاریخی نشان میدهندکه مردم دوطرف کوه سلیمان که وزیرستان کنونی رانیزدربرمی گیرد،درزمان لشکرکشی محمودغزنه به مناطق شهریی ولایت های سرحدوپنجاب درپاکستان کنونی راه پیدانمودند،اما تغییرچندانی درزندگی آن هابوجودنیامد.چهارسده پس ازلشکرکشی محمودبه هندکه درلاهورمتوقف شده بود،ظهیرالدین بابر،درآغازسده ی شانزدهم میلادی،ازکابل،به سویی هندلشکرکشی وتادهلی رسید.بابردرجریان عبورازولایت سرحدشمال غرب/خیبرپشتون خواه کنونی،پیوندازدواج بایکی ازخانواده های قبیله ی یوسفزایی برقرارومتنفذین این قبیله راباخودبه دهلی برد.پس ازآنکه که پیوندمغل هایی حاکم برهندباقبیله ی یوسفزایی برقرارشد،یوسفزایی هابدربارراه یافتتند؛پیوندی که باعث شدآن هاهم تااندازه ی ازمنطقه ی قبیلگی خودکنده شده به پنجاب راه یابند؛وهمچنان،مجرایی نفوذدرسیاست بومی ومرکزی پیدانمایند.
درحالیکه،قبیله ی یوسفزای بخشی ازقدرت مسلط برهندمغلی شد؛وپس اززوال مغل،بدربارهندبریتانیا،ومتعاقب آن،بدربارکراچی-اسلام آبادنیزراه یافت.قبیله ی ختک،رقیب قبیله ی یوسفزای،هم مخالف مغل شدوهم دردربارانگلیسی پاکستان پناه گاهی قابل اطمنانی پیداکرده نتوانست.برخی ازکارشناسان تاریخ قبیله های پتان/پشتون،اشعارضدمغلی خوشحال خان ختک رابه دشمنی میان ختک هاویوسفزایی هاپیوندمی زنند.بهرحال،اینکه ازقبیله ی یوسفزایی افرادی مانندعبیدالله خان نیازی،شخصی که باتسلیمی دربرابرهمتایی هندیی خود،ازرویی درماندگی به برآمدن بنگله دیش کمک کرد؛ومولاناکوثرنیازی ازعین قبیله به صف مقربان ذوالفقارعلی بوتو،وشخصیت هایی مانند:اخترعبدالرحمن وصاجب زاده یعقوب علی خان به ترتیب دردربارژنرال ضیاءالحق،رئیس آی اِس آی و وزیرخارجه شدند؛ بیانگرنفوذیوسفزایی ها،دردرباراسلام آبادمی باشد.زمانیکه ازتقرب بزرگان یوسفزایی بدرباراسلام آبادسخن به میان می آید،نبایدانکارکردکه ازاین قبیله،مردباشهامتی به نام نواب زاده نصرالله خان که پیشینه ی چپ گرایی داشت؛سال هایی درازی نقش یک رهبرفرزانه ومخالف رادرداخل ودرون پارلمان پاکستان بازی ونشان دادکه درکشوربی اصول وفاسدپاکستان هم،سیاست مداران باایمان وصادق پیدامی شوند.
ازهمه جالب تراینکه، دوشخص ازسران قبیله ی یوسفزایی،یعنی اخترعبدالرحمن وصاحب زاده یعقوب خان تاپسین لحظه ی زندگی به سودپاکستان وبه زیان افغانستان عمل کردندواین سخن که"کابل بایدبه آتش کشیده شود"ازاخترعبدالرحمن می باشد.دربازیی بدفرجام پشتونستان که حکومت افغانستان علیه پاکستان براه انداخته بود،به کابل، ختک ها،یعنی اجمل ختک وافراسیاب ختک رسیدندکه هردوجاسوس پاکستان ازآب درآمدند.غفارخان وولی خان،اگرچه معامله گربودند،اماسندی برایی جاسوسی آن هابه اسلام آباددردست نیست.اما،زمانیکه خودرابه خانواده ی محمدزایی،حاکمان پشتونستان خواه کابل نسبت دادندوپدربزگ خانواده ی نامبرده،یعنی سلطان خان طلایی نزدمسلمان های هندبویژه پشتون هاامتحان بدی؛ نخست، بخاطرمزدوری  به سیک هاوبعداًانگلیس هاداده بود،نتوانستندحمایت معنوی-اخلاقی رابرایی داعیه ی خودکمایی نمایند.ازاین رو،بجایی خدمت بداعیه ی پشتونستان،زیانمندتمام شدند.اما،قبیله های وزیرومسعودوبرخی قبیله های کوچکی دیگری که دروزیرستان جنوبی وشمالی ودیگرایجنسی هایی زیراداره ی حکومت فدرال/وفاقی زندگی می کنند؛ودرزمان محمودغزنه،راه پنجاب، ودرزمان بابر،راه دهلی، بروی آن هابازشد؛نتوانستندبهره ی راکه یوسفزایی هابردند،ببرند.ازاین رو،تاکنون، به گونه ی قبیلگی وقانون ناپذیرباقی مانده وقربانی سیاست های انگلیس وپاکستان شدند.انگلیس ها،ازاین نگاه به سویی آن هابه دیده ی نفرت می نگریستندکه منطقه شان گذرگاه پهلوانان فاتح آسیایی میانه،ایران وافغانستان شده بودوخودشان هم گه گاهی دررکاب پهلوانان؛ بدزدی وغارت که توسط انگلیس هابسیارگزافه گویی شده است،دست زده بودند.
بطورنمونه،...مسترتمپل،یک کارمندبالارتبه ی انگلیس در1885دیدگاه خودرادرباره ی قبایل بادوستانش بالهجه ی درمیان گذاشت که موردپذیرش ژنرال کستر قرارگرفت.ازدیدگاه او،این قبایل بدون سخاوتمندی،وحشی وبربری می باشند....درچشمان آن ها،انتقام به صورت خون دربدل خون وآتش وشمشیربرای کفارموج می زند.این هامردم بسیارحساس وآزمندبرای پول،تاآخیرین درجه دزدوشکارگرمی باشندومادرپتان/پشتون دعامی کندکه فرزندش یک دزدکامیاب باربیاید.وگاهی هم درذهن آن ها برنمی گرددکه تعهدبه قرآن،لازم است؛وآن هاخشن وخون آشامند.یک افسردیگرامپراتوری، بنام البرت سن در1881می نویسد:درمقایسه بادیگرنژادهایی که تاکنون دیده ایم،پتان/پشتون واقعی بسیاربربری می باشد.اوخون آشام،بی رحم وبدرجه بالای کینه توزمی باشد.اوبدرستی نمی داندکه دین وعقیده چیست؟این آسان است که او(دشمن)رابخاطرزبانش محکوم به جرم کنیم.این هابرخی سخن هاومتل های آن هامی باشد:دشمنی درذهن وقلب یک پتان/پشتون مانندآتش شعله ورمی باشد.بادشمن سخنان خوب می گوید،وبانرمی وآهستگی ریشه وتنه ی اورابرمی کندونابودمی کند.جایی شکی نیست که ماننددیگرپشتون ها،این ها(قبائل وزیرستان)ازدروغ خودداری نمی کنند،امابرای رسیدن به هدف بی رحم می باشند؛وپول می تواندخدمات آن هارابرای ناپاک ترین اعمال خریداری نماید.(1)
افزون برچنان شناخت وبرداشتی ازپشتون ها،اهمیت سرزمین شان به حیث گذرگاه فاتحان/چپاولگران هندمزیدبرعلت شد،وبرای انگلیس هاکه برهندغالب وثبات موردنظرخودرابهرطریقی باین سرزمین افسانه ی جستوجومی کردند؛جایی شک وتردیدی نبودکه بایدسه کارزیررابه انجام می رساندند:نخست،چهره ی بسیارخشن وتباه کارانه ی ازباشندگان منطقه ترسیم می کردند.دوم،قانون هایی خشن ودراکولایی/وحشیانه ی مرزی راوضع ودرمعرض اجرامی گذاشتند.سوم،برای تامین ثبات هند،منطقه ی مرزی واطراف آن رابه پادگان نظامی مبدل می کردند؛تادرصورت هرناراحتی وآشوبی،سربازان به سراغ باغیان رسیده بتوانند.ازاینکه اصل هایی اول وسوم ،درمقاله های دیگر بررسی شده است؛دراین نوشته همراه بامسایل موردنظر،به اصل دوم نیزپرداخته می شود.
ازاین رو،انگلیس ها،درمناطق قبیلگی زیراداره ی حکومت مرکزیی هند که بعدازپایان دوره ی استعماروبرآمدن پاکستان، ایجنسی هایی هفت گانه ی زیر:وزیرستان شمالی،وزیرستان جنوبی،خیبر،مومند،باجور،اورکزی وکرم ایجنسی نامیده می شوندوبه گونه ی مستقیم زیراداره  ی حکومت فدرال/وفاق قراردارند.انگلیس ها،بخاطرمهارروحیه ی سرکشانه ی پشتون ها،دربرابرحکومت خودبر هند،اِف سی آر/ترتیبات کیفریی مرزی/قوانین سیاه وظالمانه ی رادرسال1901میلادی،تنظیم ومورداجراقراردادند. قانون سیاه وظالمانه ی که تاکنو ن ادامه داردو درآن،ازحقوق بشر،عدل وانصاف خبری نیست؛ وبربنیادآن،دوسیه هایی کیفری ومدنی راجرگه هایی بومی حل وفصل وفیصله ی آن هانهایی پنداشته می شود،ودادگاهی هم برای بازخوانی پرونده هادرمیان نیست.اعضای جرگه هاراهم حکومت تعیین می کندکه برپایه ی آن،کیفروپاداش هم دراختیارحکومت می باشد.درفیصله هاوحکم های زیراثرجرگه های مبنی برقانون دراکولایی/ایف سی آر/قانون کیفریی مرزی،صدهاوهزارهاحکم وفیصله وجوددارندکه درنبودگناه کارها،پدر،برادر،دختروزن و...آن هابه زندان محکوم شده اندوفریادرسی هم برای آن هاوجودندارد.پالیتیکل ایجنت/نماینده ی رئیس جمهوردریگان های قبیلگی نامبرده،فرمان روای مطلق می باشد.خبرنگارهایی آزادوبی طرف ازمنطقه گزارش تهیه کرده نمی توانندواحزاب سیاسی هم درساحه اجازه ی فعالیت ندارند.درتمام سال های اقامت خوددرپاکستان، به جزیک بارکه قاضی حسین احمدرهبرسابق جماعت اسلامی طی شعاری دریک گردهایی وابستگان گروه خوددرخیبرایجنسی یادآورشدکه ایف سی آر/قانون سیاه لغوشود،وگیلانی درآغازنخست وزیریی خوددرماه مه2008،به لغوآن قانون سیاه تاگیدوکاری نکرد،ازهیچ پاکستانی حتی ازپشتون هایی متمرکز درعوامی ناسیونال پارتی هم نشنیده ام که این قانو سیاه باطل است وتاکیدبرلغوکردن آن کرده باشند.
دردوره ی هندبریتانیا،ملک وپالیتیکل ایجنت/نماینده ی حکومت،ظالمانه برمردم فرمان روایی کردند،امادردوره ی پسااستعماری یاحکومت پاکستان، بخاطرمردم فریبی،درکنارنماینده ی حکومت ورئیس هایی قبیله ها،ملاهاهم افزوده شدند.به سخن دیگر،نظامی ها،ملک هاوملاهاکه اکنون جای ملاهابه طالبان سپرده شده است،برقبیله هاظالمانه فرمان می رانندواعضایی پارلمان ازمنطقه هم توسط همین صاحبان نفوذبرگزیده وبه اسلام آباداعزام کرده می شوند.وکیلانیکه بجای نمایندگی ازمردم؛ ازحکومت،علیه آن ها نمایندگی می نمایند!درحال حاضرکه پدیده ی طالبان پاکستانی راآی اِس آی به بدبختی های قبیله هاافزوده است،بنام مبارزه باحضورنیروهای غربی درافغانستان،رساندن زیان ومصیبت برپشتون های منطقه ومردم کشورما،بیشترشده است.
به گواهی تاریخ،همان گونه که انگلیس هاباقانون ایف سی آر/ترتیبات کیفریی مرزیی خود درقبایل،ازسیاست چوب وزردک کارگرفته ماهیت ضدبشریی خودرابه نمایش گذشته بودند،حکومت پاکستان نیزازبادارخودکم نیامده حتی بیشتروبدترازآن به بهره برداری ازقبایل پرداخته است.ازآنجاکه پاکستان درروزهای نخست برآمدخودارتش نداشت، وارتش هندبریتانیادرروزهایی نخستین خودگردانی هندوپاکستان زیرفرماندهی یک ژنرال انگلیسی قرارداشت؛پاکستان برای پرکردن کمبود نامبرده،به فکربهره برداری ازارتش قبیلگی درماجراجویی خوددرکشمیرافتاده یک لشکرقبایلی رازیرفرماندهی یک ژنرال قبیلگی بنام خورشیدانوربه سویی کشمیرسوق داد.ازبدحادثه،...افرادقبایلی زیرفرماندهی خورشیدانورکه پس ازآزادی کشمیربه جنگ رفته بودند،درباره ملاکه یک ساعت باموتر/خودروباسرینیگر/مرکزکنونی کشمیرهندفاصله داشت، متوقف ساخته شدندیاازپیشروی خودداری وبه غارت گری دست زدند؛وارتش قبیلگی، به مسلمان هاوهندوهامساویانه حمله کردند!وبدزدی وچپاول گسترده ی مال وزندگی مسلمان هاوهندوهااقدام، وتجاوزجنسی راباندازه ی دامن زدندکه سینمای محلی به  مرکزتجاوزبه زنان مبدل شد.یک گروه پشتون/افرادمسلح قبیلگی به سِنت جوزف کانونت/کلیسای محلی حمله وچهارزن مبلغ مسیحی به شمول یک مادریازن مبشرمسیحی راموردتجاوز؛وهمچنان، یک زن وشوهراروپایی راکه به آنجاپپناه برده بودند،کشتند.اخباربی رحمی،خشونت وجنایت گسترش یافت وسبب شدکه اکثریت کشمیری هاضدآن هایی که برای آزادیی آن هاآمده بودندیابایدآزادی بخش آن هامی شدند،شوند.درنهایت،زمانیکه لشکرقبیلگی به سرینیگررسید،افرادزیرفرمان آن به غارت دکان هاوبازاردست زدندکه نظارت برمیدان هوای داشت وتوسط سیک هااشغال شده بود.درعین زمان،مهاراجه حاکم کشمیر،معاهده ی الحاق باهندراامضاوخواستارکمک برای دفع حمله شد.دولت هندسربازان راازطریق هوابه کشمیرپیاده ولشکرقبیلگی- پاکستانی رابه عقیب نشینی واداشت.وتازمانیکه هندازشورای امنیت خواست که آتش بس رازمینه سازی نماید،جنگ های پراکنده ادامه داشت.شورای امنیت سازمان ملل،آتش بس راترتیب وکشمیربدوحصه ی هندی- پاکستانی، قسمت شد.(2)
اکنون که تااندازه ی ازوضعیت غمبارمنطقه ی قبایلی چه دردوره ی استعماروچه دردوره ی پساستعماری واستعمال شدن مردم آن توسط باداروغلام آگاه شدیم،باین پرسمان پرداخته می شودکه بااین همه بدبختی که درشرایط استعماری وپسااستعماری برمردم قبیلگی تحمیل شده است،چه بهره برداریی های سیاسی وظالمانه ی نیست که ازآن هافروگذارنشده است!بطورنمونه،پس ازشکست برنامه ی توسعه ی نوگرایانه ی امان الله شاه که برای مدتی کوتاهی امیرحبیب الله کلکانی برافغانستان حکومت می کرد،شخصی که به هیچ صورت موردپذیرش هندبریتانیانبود.هندبریتانیا،نخست،نادرخان وبرادرانش رابسیج کردتادرجهت احیایی سنت مزدوریی سلطان خان طلایی پدربزرگ شان که نوکرسیک هاوانگلیس ها بود،حکومت انگلیسی – قبیلگی رادرافغانستان ایجادنمایند.زمانیکه نادروبرادرانش پس ازچندتلاش دربرابرکلکانی شکست خوردند،حکومت هند،باپرداخت سی وپنج لک کلداروبسیج مزدوران روزمزدازهمان قبیله هابویژه قبیله های وزیرومسعودکه دروزیرستان کنونی زندگی می نمایند،رژیم کلکانی راسرنگون ورژیم وحشی-ایف سی آریی- انگلیسی- نادرخانی راپس ازغارت کابل مانند کشمیر،بوجودآورد.آن ماجراجویی نه اولین بودونه اخیرین؛باردیگر،نه انگلیس،بلکه جانشینانش یعنی پاکستانی هادربیشترازنیم سده پس،درسال1994،همان مزدوران ایف سی آری-قبایلی رانه ازطریق جنوبی،بلکه ازطریق قندهار،زیرنام بازگردانیدن ظاهرخان،ازهمان خانواده ی سلطان خان طلایی،زیرنام"طالبان"،به سویی کابل روانه کردند.
پس ازدوبازیی سیاه،ایف سی آری/راه اندازیی قانون بربرانه ی انگلیسی که اولی راانگلیس ودومی راپاکستان بابرنامه ریزیی آن براه انداخت،برای بارسوم،پاکستان،درهمان منطقه،نخست،طالبان بومی رابرای پناه دهی به طالبان بازسازی شده ی افغانی ساخت؛ ودربرابرحکومت وابسته به امریکاکه برخلاف دوماجراجویی پیشین،رهبری اش بدست یک پشتون قندهاری می باشد،درجهت ویرانی بیشترافغانستان براه انداخت.پاکستان،باین خاطر به دوماجراجویی درافغانستان که دومین آن هنوزادامه دارد؛متوسل شدکه خودرادرجایی هندبریتانیافکرمی کند.باین معناکه هرکاریکه آن قدرت بزرگ، دیروز،درمنطقه انجام داده است،پاکستان نیزحق داردکه انجام بدهد.پاکستان دراین بازیی بزرگ،همواره این منطق بکاربرده است که منطقه هایی قبیلگی آزادوخودمختارمی باشندومردم آن هرازگاهی می توانندبه تجاوزوکارهایی فراقانونی علیه همسایگان خودازجمله افغانستان متوسل شوند.دراین گونه سیاست ها،پاکستان،به صورت دوگانه قبایل راموردبهره برداری قرارداده است:نخست،سرزمین آن هارابه ساحه ی کشت تریاک مبدل کرده است.دوم،ازآن هاچهره ی خشن،وحشی وقانون گریزی ترسیم کرده است.باین معناکه درصورت ناتوانی حکومت هایی پیرامون شان بویژه افغانستان می توانندخودسرانه علیه آن دست به تاخت وتازبزنند.
بطورنمونه،...بتاریخ13-9-2001م،دوروزپس ازرخ دادمرکزجهانی تجارت وپنتاگن/وزارت جنگ امریکا،ملاقاتی میان محموداحمدرئیس آی اِس آی وآرمی تاج معاون وزارت خارجه ی امریکاصورت گرفت.درملاقات،درحالیکه احمد،مصروف بازخوانی سنت های افغانی وتجربه انگلیس درقرن نزدهم(درمنطقه) بود،آرمی تاج بااشاره ی دست، سخنان اوراقطع وگفت:بشنو!بیرون، درکوچه جسدسه هزارامریکایی افتاده است!دیگر،وقتی برای شنیدن سخنان تونیست!احمدمجبورشدکه داستان های خودرابایگانی نماید.داستان هایی که درآن ها،ازدوره ی جهادافغانستان نشخوارمی کرد.براساس داستان های موردنظراحمد،پاکستان بویژه پشتون هاازقانون بین المللی بایدمستثنی قرارداده شوند!اگردنیاآماده ی شنوایی نیست،ماافسانه های چخوف رامانندموش هایعنی مردم پاکستان طوطی وارتکرارمی کنیم که"پشتون مهمان نوازاست وممانعت ازرفت وآمدمرزی نامکن است.میان جهادوتروریسم  فرق بایدکرد.درمناطق قبیلگی خارجی وجودندارد،وقایداعظم وعده کرده بودکه به مناطق نامبرده ارتش فرستاده نمی شود(مگربرای سرکوب مردم وجمع آوریی تریاک).عبورازسرحدبرای جنگ بانامسلمان هاسنت قبیلگی است.طالبان برای پایان دادن به جنایت، گلویی جنایت کاران(مجاهدین سابق) راقطع کرده اند!جرگه ی قبیلگی دهل نواخته به افغانستان لشکراعزام میدارد.ازاقدامات نظامی تغییری حاصل نمی شود(مگرپنهان کردن چهره ی نظامی هایی پاکستانی درزیرپوشش ریش ولنگی ملاوطالب درجهت تامین منافع اسلام آباد).(3)
واقعیت این است که رهبران نظامی پاکستان وشبکه ی جاسوسی آن ها(آی اِس آی)پس ازرخ دادیازدهم سیپتامبرکه درنتیجه ی آن رژیم پاکستانی طالبان درکابل سرنگون شد،سیاست دودوزه وپیچیده ی رادرپیش گرفتندکه بربنیادآن، بخاطر خاموش ساختن آتش خشم وغضب امریکایی هااعضا یی کم ارزش القاعده وطالبان بدام انداخته شوند.اماسران طالبان که رژیم تاریخ زده وواپس گرایی پاکستانی شان برانداخته شده بود،به گونه ی یک وسیله یاسرمایه ی پربهابرای روزهای آینده نگهداری شوند.زمانیکه آتش خشم وستیزه جویی امریکایی هاکه پس ازرخ دادیازدهم سیپتامبرباوج رسیده بود،سردیاخاموش گردید،طالبان بازسازی وبرای دوباره بقدرت رسانیدن آن هابرنامه روی دست گرفته شود.اگربه قدرت هم رسانده نشوندکه درشرایط نوین بسیاردشوارمی باشد،برای تامین اهداف استراتژیک پاکستان موردبهره برداری قرارداده شوند.زمانیکه درزمینه،به بیانیه های مبهم وچندپهلوی رهبران پاکستان توجه  شود،روشن می شودکه آن هاشرایط رادرنظرگرفته سیاست های طالبانی خودرادرافغانستان به پیش می برند.به طورنمونه،درسخن رانی مشرف درجرگه ی نام نهادصلح دونکته برجسته بودند:نخست،اعتراف او مبنی براینکه درپاکستان مراکزی وجوددارندکه ازطالبان حمایت می کنند.دوم،همه ی طالبان هراس افگن نمی باشند.به سخن دیگر،آن هابخشی ازمرم افغانستان به شمارمی آیندکه ازنظرسیاسی بایددرنظرگرفته شوندیاباآن هاگفت وگوصورت گیرد.درزمینه،پرسش بنیادی این است که آیاطالبان هم می توانندمیانه داشته باشند؟زمانیکه گفت وگوباآن هاصورت بگیرد،همان گفت وگوکننده فرداغائب یاشخصی عوضی ثابت می شود.عوضی گری هاهم باین اصل برمی گرددکه طالبان چه میانه رووچه تندروابزارسیاست پاکستان می باشند؛واگرحکومت کابل، امتیازی قابل قبولی به پاکستان بدهد،شایدطالبی هم درمیان نباشد.امتیازی که ازعهده ی رهبریی رژیم درمانده ی کابل ساخته نیست.پس سیاست طالب پروری بایدادامه نماید.
درمورددیگر،مشرف درآغازجنگ علیه هراس افگنی زرنگانه این ذهنیت رابه جورج بوش تلقین کردکه افراطی هایی مذهبی غیرقابل مهارشده اندوبرای نابودکردن آن هاسرکوب بسنده نمی کند.بنابراین،بایدذهنیت مردم دیگرگون کرده شود.به سخن دیگر،این چالشی می باشدکه راه حل آن نه نظامی، بلکه سیاسی-فرهنگی می باشد.این نظررامشرف برای نگهداری ازطرزفکرطالبانی وپوشش فراهم کردن به آن ابرازکرده بود.مشرف باطرح وپیش کش کردن چنان دیدگاهی می خواست که برخی اعضای طالبان رادرحکومت پس ازیازدهم سیپتامبردرکابل شامل نماید؛وبدین طریق،مخالفان سلطه ی پاکستان برافغانستان رابه چالش بکشدکه موردپذیرایی واقع نشد.ازسوی دیگر،مشرف به شیوه ی سخن می گویدکه این نهاددولت درپاکستان نیست که به حمایت طالبان می پردازد،بلکه شماری به صورت فردی حامی طالبان می باشند.بادامه ی پراکنده گویی های پیشین،طوریکه بتاریخ17-7-2009-26سرطان1388خورشیدی درروزنامه ی جنگ به نشررسیده بود.بازهم مشرف تاکیدکردکه تهدیداصلی برپاکستان ازجانب هندنیست،بلکه ازجانب طالبان والقاعده می باشد.اواین سخن راطی مصاحبه بایک شبکه ی تلویزیونی هندیادآورشده بود.سخن مشرف رابه گونه ی تندتری، نخست وزیر پاکستان، گیلانی طی سخن رانی درشهرک مردان درولایت خیبرپشتونخواه بتاریخ12اکتوبر2010-20میزان1389خورشیدی،طوریکه سایت اردوی بی بی سی آن راپخش کرد،این گونه ابرازکرد:اگرپاکستان درمذاکرات حکومت کابل وطالبان سهم داده نشود،مذاکرات ناکام خواهدشد.وواضح تر،درپاسخ به پرسشی یادآوری کردکه بدون ماهیچ کاری به پیش رفته نمی تواند.آن گونه که رهبران نظامی وسیاسی پاکستان بارهابه شیوه هایی مبهم وچندپهلوسخن می گویند،روشن می شودکه زیادهم ازاینکه طرف های دیگرسخن هایی آن هاراپذیراشوند،مطمئن نیستند.ازاین رو،همواره بابحران افغانستان که خودعامل اصلی آن به شمارمی آیند،باپیش زمینه هاوپس زمینه هاسخن می گویندوعمل می نمایند.ازاین سبب،دربازسازیی طالبان افغانی،نخست طالبان پاکستانی را ساختندوپس ازآن بودکه، طالبان افغانی رابه حیث یک ابزارسیاست خوددرافغانستان ومنطقه بازسازی ودوباره به صحنه آورده اند.
باتوجه به موج گرم جنگ علیه هراس افگنی وبه تاریخ سپرده شدن رژیم طالبان ومتواری شدن اعضایی القاعده وطالبان درپاکستان،نظامی های پاکستانی،نخست، به بازسازیی طالبان اقدام نکردند.این تعلل وروزگذرانی رابطه باشرایط  ملی ومنطقه ی وکارکردامریکایی هاورژیم متحدشان درکابل ونیازهای اقتصادیی رژیم نظامی مشرف ووابستگی آن به نهادهای مالی غربی داشت،تادست برداری هرچندزودگذرازطالبان والقاعده درسطح منطقه.درحالیکه ازهمان روزآغازین،فراریان طالبان والقاعده باگرمی درداخل پاکستان بویژه بخش قبیله نشین آن پذیرایی ودرپناه گاه هایی امن خودرفع کسالت می کردند.دولت نظامی پاکستان اندیشه ی سنجیده ی کرده؛ نخست، به ایجادطالبان پاکستان پرداخت.سیاستی که ازیک طرف،نمایش قدرت تندروان رابایدنشان میداد؛وازطرف دیگر،زمینه سازی می کردبه بازسازی و دوباره به میدان آوردن طالبان که درجریان براندازی زیان های بیشتری به مردم افغانستان رسانیده وخودعافیت به کنج آسایش وراحت درخاک پاکستان پناه جسته بودند.
دراین راستا،بتاریخ دوم اکتوبر2002یک سال پس ازآغازجنگ نام نهادجورج بوش علیه هراس افگنی،رژیم ژنرال مشرف انتخابات پارلمانی رادرپاکستان برگزاروازصندوق های رای گیری حزب مسلم لیگ قایداعظم ومتحده مجلس عمل/ائتلافی ازجمعیت های مذهبی راکه درآن جمعیت العلمای اسلام شاخه فضل الرحمن می چربید،بیرون آورد.درآن انتخابات، بدودلیل زیراین دوگروه بالاکشیده شدند:نخست،نوازشریف رهبرمسلم لیگ، اول به زندان انداخته شد؛ودوم، به پادرمیانی بل کلینتن رئیس جمهورامریکاوپادشاه سعودی رهاوبه مکه فرستاده شد.دوم،بی نظیربوتومادرطالبان درزیردوسیه های درشت مالی گیرکرده وبه حالت دفاعی دربیرون پاکستان به سرمی بردتاامریکاوانگلیس بدادش رسیدند.بهرحال،آن دوپیل کاغذی-پلاستیکی عرصه ی سیاست پاکستان درتارهای عنکبوتی سیاوآی اِس آی گیرکرده جاده سازی کردندبرای مسلم لیگ قایداعظم برهبریی چودهری شجاعت حسین وجمعیت العلمای اسلام به رهبریی ملافضل الرحمن.نتیجه ی انتخابات دوم اکتوبر،طوری توسط آی اِس آی بیرون داده شد. درولایت سرحد/خیبرپشتونخواه،حکومت ولایتی بدست جمعیت العلماودرولایت بلوچستان،حکومت ولایتی، بدست ائتلافی ازجمعیت العلماومسلم لیگ افتاد.ترکیب کابینه ولایتی دربلوچستان نشان میدادکه آن ولایت هم دردست ملاهایادست کم اموربومی مربوط به افغانستان به ملاهاسپرده شده بود.
ازآنجاکه هدف اصلی درپشت صحنه ی راه اندازیی طالبان پاکستانی،بازسازیی طالبان افغانی بود،درعمل حکومت های ولایتی جمعیت العلما،کارکردی درروشنایی برنامه ی حزبی خودنشان ندادند.اگرچه حکومت افغانستان نتیجه ی انتخابات راساختگی وبرنامه ی درجهت بی ثبات سازیی خوداعلام کرد،اماامریکایی هابه موضوع بادیدشک وتردیدنگریسته ومنتظرماندند.بهرصورت،آغازبکارحکومت هایی سرحدوبلوچستانِ جمعیت العلمای اسلام که کارکرداسلامی آن هابه قرآن خوانی هایی داکترنجیب الله رئیس رژیم کمونیستی افغانستان درسال هایی پسین حکومتش بخاطر تقویت پروسه ی آشتی ملی وخلع سلاح ایدئولوژیک جهادی هاکه هرگزتحقق نیافت،شباهت داشت.اما،درجهت تحقق برنامه ی زیرزمینی آی اِس آی که ایجادطالبان پاکستانی وبازسازیی طالبان افغانی درجهت برهم زدن ثبات روبه شکل گیری در افغانستان بود،بسیارسودمندتمام شد.سیاست هایی پنهان پاکستان ازاین رواثرگذارافتیدکه پس ازجنگ توره بوره،زمانیکه درسال2002،700نفربنام عضویت درالقاعده دستگیروبه امریکاتحویل داده شدند،چندنفرازاعضایی کم ارزش طالبان هم درمیان آن هابودند.تحویل دهی طالبان کم ارزش ماننداعضای کم ارزش القاعده، درواقع پوششی بوددرجهت پنهان کاری هایی آی ایس آی تابتواندسیاست های طالب سازیی بعدیی خودراملمع کاری نماید.زمانیکه این بازیی دوگانه فاش شد،مقام های امریکایی نه خودآن راجدی گرفتندونه به سخن های مقام های اطلاعاتی کابل بهادادند.مشرف برای فرارازفریب کاری هایی زودرسواکننده،یک بهانه ی خوبی رابه امریکایی هاپیش کش کردوآن اینکه، درنهادهایی امنیتی کابل افرادوابسته به جبهه ی متحدحضورپررنگ دارندومسایلی مربوط به طالبان وحمایت پاکستان ازآن هارابسیارگزافه بیان می دارند.
افزون برحضورافرادجبهه ی متحددرنهادهای امنیتی کابل که بهانه ی دروغ سازیی مشرف برای فراراززیرفشارهایی اطلاع رسان هایی امریکایی دررابطه بابازسازیی طالبان بخاطر دامن زدن به ویرانگری درافغانستان شده بود،این واقعیت نیزتوسط آی اِس آی بزرگ جلوه داده شدکه منطقه ی قبایلی شرق خط دیورند،خودمختارمی باشد.همه ی بهانه ها ودروغ پراگنی هایی پاکستان ،زمانی رنگ باختندکه سیاستِ جویایی عمق استراتژیک آن درافغانستان باین دلیل دچاراشکال شدکه درشمال غرب پاکستان،منطقه ی برآمد طالبان پاکستانی وبازسازیی طالبان افغانی، ثبات پایداروجودندارد.به سخن دیگر،درمنطقه، تبدیل وفاداری وامکان اینکه شماری ازطالبان علیه باداران پاکستانی خوددست به ماجراجویی بزنند؛وجوددارد،ودربخش افغانی خط دیورندهم،سربازان ناتووامریکاحضوردارند.ازهمه مهم تراینکه،دربخش شرقی خط دیورند،طالبان پاکستانی به کمک ارتش ساخته شدندوطالبان افغانی هم بازسازی شدندودرحکومت پاکستان حلقه ی حامی آن هانقش پررنگ دارند؛ومشرف هم باورداشت وباین اصل پامی فشردکه عناصری میانه رودرمیان طالبان وجوددارندوبه منابع بیرونی معرفی کرده شوند.عناصریکه درهمه حال، آماده ی فداکاری درجهت تامین منافع پاکستان می باشندوبایدحمایت شوند.درواقع،حمایت ازهمین هااست که دردرازمدت زیان هایی برخاسته ازحضورغرب درافغانستا ن رادرجهت سیاست پیداکردن عمق استراتژیک کاهش میدهد.
درشرایطی که طالبان افغانی بازسازی شده بودندوطالبان پاکستانی به حیث عقب گاه ومنبع نیرویی بشریی آن هابه کمک ارتش پاکستان عمل می کردند،...ملاعمردربخش قبایلی پاکستان که خودراسخن گویی طالبان معرفی کرد،می گوید:طالبان یک نهضت جهادی می باشندوجهادرایک فریضه ی مقدس اسلامی میدانندکه دست برداری ازآن قابل بحث نمی باشد.اوگفت که: درگفت وگوهایی جاریی ماباحکومت پاکستان به این موضوع بحث نشده ونمی شودکه طالبان درنبردافغانستان علیه نیروهایی متحدناتوسهم می گیرندیانه؟تمورملک حقوق دان ومسئول اجرایی انجمن تحقیق دررابطه باحقوق بین الملل درلاهور،می گوید:براساس قرارداد1773ملل متحد،کمیته ی مبارزه باترورهمه کشورهارادربرمی گیردوکارکردعملی کشورهارامی نگرد.نماینده ی سی سی تی/کمیته ی مبارزه باترورسازمان ملل متحد،سال گذشته ازپاکستان دیدارکرده بود.اگرکمیته می بیندکه کشوری مطابق قرارداد1773کارنمی کند،شورای امنیت علیه آن اقدام می کند.تبصره کننده هامی گویندکه حکومت پاکستان رخ دادهای مناطق قبایلی رااززاویه ی دیددرونی نگریسته ازتعهدات خودمبنی برقانون بین الدول شانه خالی می کند.(4)
این وظیفه ی همیشگی پاکستان بویژه نهادهایی تصمیم گیرنده ی آن یعنی ارتش وآی اِس آی است که دررابطه بادامن زدن به بحران درافغانستان ازطریق طالب سازی دروزیرستان ودیگربخش های قبیلگی این کشوروفراهم کردن پناه گاه هایی امن به طالبان بازسازی شده ی افغانی به جامعه ی جهانی درو غ بگوید؛یااینکه،ازتعهدات بین المللی خودشانه خالی نماید.به طورنمونه،نخست،توسط آی اِس آی، طالبان پاکستانی برای فراهم کردن نیروی بشری به طالبان افغانی، دروزیرستان ساخته شدندوپس ازآن به تمام هفت منطقه ی قبیلگی گسترش داده شدند.وپس ازایجادطالبان پاکستانی وبازسازیی طالبان افغانی،آی اِس آی به همتایی امریکایی خود"سی آی ای"چنان گزارش دادکه تندروان نیرومندشده اند.سخن هایی که مشرف بارهامی گفت وجورج بوش رااغفال وازکنگره ی امریکابه بهانه ی مبارزه باتندروان که ساخته ی دستگاه جاسوسی پاکستان بودند،پول های کلان می گرفت.
بهرحال،زمانیکه طالبان پاکستانی درهمه بخش های قبیلگی شمال غرب پاکستان توسعه داده شدندوبرای افزایش نیرویی بشریی آن ها،مرکزهایی درپنجاب نیزتشکیل داده شد؛ودرضمن،عملیات انتحاری درافغانستان توسط طالبان افغانی- پاکستانی بافرماندهی ازکویته ووزیرستان گسترده شد.اعتراض های دهلی نووحکومت کابل نیزبه گوش جورج بوش رسانیده شدکه پاکستان ازکمک هایی امریکادرجهت تقویت طالبان پاکستانی-افغانی بهره برداری می کند.ازآنجاکه ازدوران جهادعلیه کمونیسم روسی،افغان هاسخن شنویی درکاخ سفیدنداشتندوپاکستان همه کاره ی میدان بازیی افغانی شده بود؛ودرمواردی که سخن هایش درکاخ سفیدکم اثرمی شد،چندعرب پول دارنفتی رااستخدام واهداف خودرابه پیش می برد.خوشبختانه،درشرایط پس ازرخ داد9/11/2001م،هند،به یک منبع سخن گویی برای افغان هادرکاخ سفیدمبدل شده است.درکانادا،یک هفته نامه توسط هندی- کانادایی هابنام"کانادایی-آسیایی"بزبان انگلیسی به نشرمی رسد،نشریه ی که دربیان مسایل جنوب آسیاوافغانستان دیدگاه هایی دولت هندوگه گاهی ازبیانیه های دهلی نودررابطه بامناسبات امریکاوهندوتاکیدهای دولت هندمبنی براینکه پاکستان بانیرومندی پشت سرطالبان والقاعده ایستاده است؛ وافغانستان رابی ثبات می نماید،مطالب خواندنی به نشررسانیده ودرافشایی ریاکارهایی پاکستان درقبایل مرزیی خودوافغانستان وحساسیت هنددرزمینه،مطالب خواندنی رابه نشر می رساند.نشریه ی نامبرده که بیان کننده ی دیدگاه های دولت هنددررابطه باافغانستان می باشد،واضح می سازدکه هندبیشترازهرزمانی نسبت به کارکردپاکستان درمنطقه بویژه افغانستان حساس شده است؛وواردشدن دهلی نوبه حیث یک منبع اطلاع رسانی به امریکادرعرصه ی جنگ علیه تروریسم/هراس افگنی وتندرویی مذهبی وپیوند پاکستان به گروه هایی تندرووطالب سازیی آن درمنطقه ی مرزی باافغانستان وگسترش فعالیت های آی اِس آی علیه اهداف هنددرافغانستان،وضعیت راطوری جهت داده است که انحصارپاکستانی هادراطلاع رسانی راجع به رخ دادهای افغانستان ومنطقه درهم شکسته شود.کن ایشیان درشماره163خودکه هفته ی اخیرماه مه راتاروزبیست وهشتم مه2011،دربرمی گیرد،درارتباط بارخ دادهای منطقه،مصاحبه ی داشت بااشلی تیلیس یکی ازکارشناسان امنیت واموربین الملل که درآن آمده است:"آی اِس آی دربازیی موش وگربه دست بالایی دارد."
همسویی هندباشبکه ی اطلاعاتی افغانستان درخبررسانی به منابع غربی به خصوص امریکادررابطه بااوضاع افغانستان وافشایی دست هایی پنهان پاکستان دردامن زدن به بی ثباتی دراین کشور،سبب شدکه پاکستان بدوموضوع زیرمکث نماید:نخست،نیرومندشدن تندروان درپاکستان وافغانستان وتانمایش به امریکایی هاتاپول بیشتربپردازند.دوم،اشاعه ی این نظرکه شبکه ی اطلاعاتی افغانستان زیراداره ی جبهه ی متحدودشمن پاکستان ومتحدهندمی باشد.ازاین رو،اخبارمربوط به طالبان افغانی وپاکستانی ودست اندازیی آن هادربحران افغانستان وعملیات انتحاری علیه نیروهای غربی-امریکایی درافغانستان رابسیارگزاف گونه بازتاب می دهند.
بهرصورت،دروغ بافی ودسیسه گریی پاکستانی هاباوجودکمک هایی روزافزون به طالبان پاکستانی-افغانی درعملیات علیه نیروهای غربی ودولت افغانستان؛ آن گونه که مورددلچسپی آی اِس آی بود،درامریکابارآورنشد.نتیجه ناباروریی دروغ بافی های پاکستانی هادرکاخ سفید،دوپی آمدرابدنبال داشت:نخست،بی باوری به سخن هایی دوپهلویی پاکستانی ها.دوم،افزایش حمله برپایگاه هایی طالبان پاکستانی-افغانی درداخل خاک پاکستان.زمانیکه همسوبابمباردهایی هواپیماهایی بی سرنشین"درونز"به مرکزهایی القاعده وطالبان درخاک پاکستان،انتقادهادرکاخ سفیدووزارت خارجه ونهادهایی همسودربریتانیا،علیه سیاست هایی دورنگه ی پاکستان نیزبالاگرفت.ازنظرکابل،ناوقت آگاه شدن دولت امریکاازدودوزه بازیی نظامی هاوجاسوسان پاکستانی درافغانستان؛افزون به ریاکاریی پاکستانی ها،به بی خبریی تیم بوش نسبت به جنوب آسیانیزارتباط می گیرد.واقعیت این است که....تیم بوش یامشاوران سیاست خارجی اوهیچ کدام راجع به جنوب آسیا درک کارشناسانه نداشتند.دیک چینی معاون او،ورامزفلدوزیردفاع،معلومات وسیع درامورجهانی داشتند،اماشناسایی درباره ی پاکستان وافغانستان نداشتند.پال ولفویتیز معاون وزیردفاع،کارشناس جنوب شرق آسیابود.پاول وزیرخارجه،وآرمی تاج معاون او،البته تجربه ی زیادی درباره ی منطقه داشتند،وهرکدام دردهه های1980-1990،ازنزدیک باارتش پاکستان کارکرده بودند.آرمی تاج درآخرین مرحله ی جهادضدشوروی ازواشنگتن درگیرمسئله شده بود.پاول درآغازدهه1990،درجریان جنگ خلیج، ازنزدیک مصروف رای زنی وتماس نزدیک باارتش پاکستان بود وهردودردهه1990،دربیرون حکومت،بودند.دوره ی که اتحادبه سویی ناسودمندی رهسپارشدو علت آن تااندازه ی بسیاری تروریسم،بن لادن ومسایلی مروبط به جهادی های کشمیری بود.(5)
باتوجه به آنچه که گفته شد،پاکستانی هاازناآگاهی کارشناسانه ی همراهان جورج بوش درامورمنطقه بیشترین دروغ هارابه آن هاپذیرانده وبیشترین مقدارکمک های مالی راکمایی وبوسیله ی کمک های امریکایی هم طالبان رادردوطرف خط دیورندمجهز؛وهمچنان، ارتش خودرابه پیشرفته ترین ابزارامریکایی مجهزکرده اند.بااینکه پاکستانی هاتادیرزمانی توانستندریاکاریی خودراپنهان وامریکایی هارابدوشند،حقیقت هایی زمینی وکمک رسانی های اطلاعاتی-هندوافغانستان کاری راکرد که روزتاروزریاکاریی نظامی ها-جاسوسان پاکستانی برملاوسبب شدکه درتنگناقرارگیرند.برایی پنهان کردن فریب کاریی خود،آی اِس ای، تنهادرداخل افغانستان باکمک رسانی به مزدوران خودتباه کاری رانگسترانید،بلکه درداخل پاکستان هم موجی ازبم گذاری هارادامن زدتابه امریکایی که بقبولاندکه پاکستان هم قربانی تندرویی طالبانی می باشد.تندرویی که درکارخانه ی سازمان جاسوسی ایجادوگسترانیده می شدتاجداازدائره ی نفوذآن!بم گذاری های که ازمسجدگرفته تازیارت خانه هاوپل هاوساختمان های دولتی ودرواقع بسیاری بخش های زندگی پاکستانی هارادربرمی گیرد.دراین راستا،...بتاریخ 28مارس2009-8-1-1388خورشید،ملانذیراحمدیک رهبرمحلی طالبان دروزیرستان اعلام کردکه عملیان پنهانی درپاکستان راآی اِس آی می کندنه ما.این سخن رااودریک نوارویدیویی که به بی بی سی ارسال شده بود،گفته است.اوگفته که حمله به مساجدراآی اِس آی می کند،واین هدف مسلمان هانیست!ماتنهابرفوج/ارتش حمله می کنیم که متحدامریکامی باشد.ماحمله برمساجدرامحکوم می کنیم.(6)
درحالیکه دررابطه باعملیات بم گذاری درخاک پاکستان که ازآن هاآی اِس آی بخاطربزرگ جلوه دادن تهدید تندرویی مذهبی درجهت سرپوش گذاشتن به مداخله های خوددرافغانستان بهره برداری می کند،جورج بوش که حوصله اش ازدورخه بازی کردن دوستان پاکستانی اش به سررسیده بود،به بمباردهای خوددرداخل پاکستان افزود ودرسیپتامبر2007،کرزی ومشرف رابه کاخ سفیدخوانده گفت:باهم دربرابردشمن مشترک همکاری نمائید!بوش این سخن رادرحالی به زبان می راندکه دشمن مشترک درنزدهردوتعریف جداگانه ی دارد.پاکستان درمبارزه باهراس افگنی ظاهراًهمراه است،امادرمبارزه باطالبان حتی القاعده همراه نیست،چراکه طالبان رادشمن نمی داندوالقاعده منبع درآمدمالی برایش به شمارمی آید.دراین بخش ازنوشته،خالی ازفایده نخواهدبوداگربه سخن سفیرپاکستان دررابطه باطالبان والقاعده اشاره ی کرده شود.ملیحه لودی سفیرپاکستان درواشنگتن به رایس گفت:هردوحکومت می توانندباهم کاروبن لادن رامنزوی کنند.لودی وعده کرد،اماارتش پاکستان باورداشت که درموردطالبان شناسایی غلط یاغلط فهمی درواشنگتن شده است.لودی:طالبان اخیراًبرتولیدموادمخدرهجوم برده اند.رایس درپاسخ گفت:استالین هم چیزهای زیادی کرده بود.(7)ازواکنش رایس دربرابرلودی معلوم می شدکه دررابطه باطالبان حوصله درکاخ سفیددررفته بود،چنانیکه دردوره ی اخیربوش واکنون که زمان فرمان روایی اوبامامی باشد،دیگربی حوصله گی بجای رسیده است که کسی آماده نیست به دروغ هایی مقام هایی نظامی-اطلاعاتی- سیاسی پاکستان دررابطه باطالبان،چه پاکستانی وچه افغانی گوش فرابدهند.
بهرحال،این پایان درامه ی سیاه وجنایت کارانه ی پاکستانی هادرافغانستان ومنطقه نیست.نظامی هاواطلاعاتی های پاکستانی تنهابه امریکایی هاوبریتانیایی هادروغ نمی گویند،بلکه به رئیس جمهورونخست وزیرخودهم راجع به اوضاع مناطق مرزی دروغ می گویند.به طورمثال،حسن مجتبی خبرنگاربخش اردوی بی بی سی درواشنگتن می گوید:"سفرگیلانی نخست وزیرپاکستان درسال2008به امریکاتباهی بود،چراکه اوراجع به عملیات ارتش درمنطقه شمال غربی،آنقدرمعلوماتیکه بوش ونزدیکانش داشتند،نداشت."این تنهامشکل گیلانی نیست که ازاوضاع جاری دربخش آشوب زده ی کشوربی اطلاع می باشد،بلکه همه ی سیاست مداران پاکستان درگذشته به عین مشکل روبروبودندوآینده ی بهتری هم درپیش نیست؛مگراینکه پاکستان توسط یک انقلاب اجتماعی خودرازچنگال خون آشام ارتش رهانماید.
باوجودناتوانی سیاست کاران ودورویی نظامی هاوجاسوسان پاکستانی،جهان بویژه بزرگترین کمک رسان نظامی هایعنی امریکاهم دریافته است که مردم پاکستان،افغانستان وتمام منطقه بانظامی های پاکستانی مشکل دارند.مشکلی ازنوع ریاکاری ودورنگه بازی که زیان هایی برخاسته آن،اکنون بردوش پاکستان هم سنگینی می نماید.برای توضیح بیشتردوگانه بازیی نظامی هایی پاکستانی،ایجاب می کندکه نگاهی به قراردادهایی آن هاباطالبان خودساخته شان انداخته شود.دراین زمینه،احمدرشیدمی نویسد:بتاریخ 24-4-2004،معاهده میان حکومت پاکستان وطالبان درشکای امضا وسران طالبان راعفوونماینده ی سیاسی حکومت درمنطقه ازطالبان خارجی خواست که ثبت نام نمایند.چقدرمسخره می باشد!پیش از11/9،فتا/منطقه ی نیمه خودمختارقبیلگی 5،16ملیون دلاربرای توسعه دریافت می کرد.در2002،حکومت160ملیون دلاروعده کردکه این پول به مصارف ارتش رسید....باسفرجورج بوش درمارس2006به اسلام آباد،حمله ی ظاهرفریبی علیه طالبان دروزیرستان شمالی صورت گرفت.درزمانیکه شورشیان به مرکزهای ارتش حمله  کردند،برعکس،حکومت باآن هامعاهده امضاکردتاپایگاه هایی خوددرقبایل(وعملیات درافغانستان)راوسعت بدهند.درمعاهده، طالبان افغان تشویق شدندکه دوستان محلی خودراترغیب به معاهده وحمله نکردن به ارتش پاکستان نمایند....اورکزای والی سرحدونماینده ی مشرف،افسران آی اِس آی:طالبان پشتون های ملی گراومخالف اشغال خارجی هستندورابطه ی باالقاعده ندارند.همین اورکزای وقتیکه از2001تا2004فرمانده ارتش درپشاوربود،زمینه سازی به بازگشت القاعده وطالبان به مناطق قبایلی کرد.درماه مه 2006،اووالی سرحدشدودرپنج سیپتامبر2006باهفت رهبرطالبان دروزیرستان شمالی معاهده رابامضارساند.حکومت می گفت که معاهده راباسران قبایل امضاکرده است نه باطالبان.آن معاهده باعث  نزاع باواشنگتن وکابل شد.براساس معاهده،ارتش بایدسربازان خودراازقبایل بیرون وزندانیان طالبان رارها،موترها/خودروها،ومهمات گرفته شده راواپس وبه زیان دیده هاتاوان پرداخت نماید.ارتش خواسته های طالبان راپذیرفت؛ ودرواقع، به آن هامشروعیت بخشید.پاکستان امکانی نداشت یانمی خواست مانع عبورازمرزشود.دربدل،طالبان حمله به ارتش پاکستان رامتوقف وحمله به افغانستان راشدت بخشیدند.این عمل،کابل راعصبانی کردکه بگوید پاکستان قصداًاین کاررامی کند.دوروزبعد،مشرف واورکزای به کاخ سفیدرفتندتابوش راقناعت بدهندکه معاهده عملی می باشد.بوش گفت:این بهشت امن رابه طالبان ندهید!مشرف ناتوراتشویق می  کردکه چنان معاهده ی راباطالبان آن سویی مرزیعنی افغانستان امضانماید....باتوجه به معاهده ی نامبرده،سازمان بین المللی بحران هم دهن به شکایت بازکرد: دولت پاکستان درآوریل2004دروزیرستان جنوبی ودرسیپتامبر2006باطالبان محلی معاهده امضاکرده بود.سازمان بین المللی بحران درزمینه گفته است که معاهده ی دولت پاکستان دروزیرستان شمالی وجنوبی به افراطی های طالب وحامی هایی محلی آن هاموقع داده است تاخودرادوباره سازماندهی وبه حملات علیه حکومت ونیروهای خارجی درافغانستان بیفزایند.درحالیکه ملل متحدازگزارش کارشناسان سازمان مطالعه ی بحران استقبال کرده است،دولت پاکستان ازابرازنظردرزمینه خودداری نمود.گروه بی المللی بحران گفته است که پاکستان دربخش شمالی کشوراجازه داده است که دولتی به شیوه ی طالبان شکل بگیردورونق یابد.درپنج سال گذشته،مشرف،نخست ازقدرت کارگرفت وبعدامعاهده کردکه هردوسیاست مطلق ناکام شده است.(8)
درحالیکه رژیم نظامی مشرف دروزیرستان، هم به طالبان کمک می کندتادرافغانستان دست به ماجراجویی بزنند؛وهم زمانیکه مقام های بلندپایه ی امریکایی ازاسلام آبادیدارمی نمایند،به جنگ های ساختگی علیه آن هامی پردازد.بازیی سیاه کارانه ی که اکنون بیشترازهرکشوری امریکابه آن آگاهی یافته است.افزون بروزیرستان،وضعیت بلوچستان به حیث پایگاه رهبریی طالبان افغانی خبرازبازیی دودوزه ی دیگری آی اِس آی زیررهبریی مشرف می رساند،امابه گونه وشیوه ی دیگری....دردوره ی مشرف،بودجه ی وزارت امورمذهبی ولایت بلوچستان2،1ملیاردروپیه وبودجه ی وزارت آموزش وپرورش آن200ملیون روپیه بود.(9)دریک لایتی باجمعیت پنج ونیم ملیون نفوس،تفاوت آنچنانی میان بودجه ی وزارت های امورمذهبی وآموزش وپروش سخن عجیب به نظرمی رسد.واقعیت این است بودجه ی زارت امورمذهبی کمترازبودجه ی وزارت آموزش وپروش می باشد.به سخن دیگر،اگربودجه ی وزارت امورمذهبی رایک صدوپنجاملیون روپیه برآوردنمائیم بایدکمترازاین باشد،یک ملیاردوپنجاملیون روپیه ی باقی مانده،بودجه ی می باشدکه مشرف ازسرجمع کمک های امریکادرجنگ علیه هراس افگنی بخاطرپیش بردبرنامه ی طالبانی کردن افغانستان وزیان رسانی به متحدان امریکایی رژیم کابل، تخصیص داده است.
ازسیاست طالب پروریی پاکستان،تنهاامریکایی هاومتحدین افغان شان شکایت ندارند،بلکه بلوچ های بلوچستان پاکستان هم شکایت دارندوخودراقربانی سیاست طالبانیزه کاریی سرزمین شان توسط آی اِس آی می پندارند.دراین زمینه،احمدرشیدمی نویسد:مشرف اززمان رسیدن به قدرت،بلوچستان رانادیده گرفته است وآن رابه میدان بازیی استراتژیک طالبان مبدل کرده است.درسال2002،ارتش انتخابات رابه بهایی احزاب بلوچ وبه نفع بنیادگرایان پشتونِ متمرکزدرجمعیت العلمای اسلام دست کاری وکویته رابه یک شهرطالبی مبدل کرد.بلوچ ها،پس ازآن انتخابات،یک ائتلاف نامقدس ازجمعیت العلما،آی اِس آی وطالبان رادربرابرخودوبه قیمت محروم شدن ازحقوق قانونی درخاک خودمی بینند.(10)رژیم نظامی،ارتجاعی ووحشت بارمشرف باسیاست هایی طالبانی خودکه دنبال یک افغانستان وابسته به پاکستان می گردد،باتبدیل کردن ولایت بلوچستان به پایکاه طالبان وتندروان آخوندیی پیروجمعیت العلما؛درواقع،این ولایت راکه یگانه منبع گازروبه اختتام پاکستان می باشد،به یک مرکزبحران ورشدجدایی طلبی مبدل کرده است.ناراحتی ملی گرایان بلوچ زمانی علیه رژیم نظامی- وحشی مشرف باوج رسیدکه اودرسال2006اکبربگتی رهبرحق طلب بلوچ هارا کشت.زمانیکه سیاست طالیبیزه کاریی بلوچستان باشهادت اکبربگتی رهبرمبارزبلوچ هایکجاشد،آتشی درقلب بلوچستان شعله ورساخته شدکه خاموش کردن آن بدون برآورده شدن مطالبات بلوچ هاممکن به نظرنمی رسد.
افزون برطالبانی کردن بلوچستان وکشتن اکبربگتی رهبربلوچ ها،مشرف درسال2007م،بخاطربقایی خوددرقدرت وفریب امریکایی هابه دوسیاست زیردست زد:نخست،جنگ مرزی راکه درهفت منطقه ی به ظاهرخودمختارقبیلگی مانند:کرم،باجور،مهمند،اورکزی،خیبر،وزیرستان جنوبی وشمالی محدودبود،به منطقه سوات ودیربخشی ازولایت سرحدانتقال داد.دوم،واقعه ی مسجدسرخ رادراسلام آباد،بوجودآورد.هدف مشرف ازگسترده ساختن جنگ دربخش هایی پشتون نشین ایلی وشهریی ،این بودکه اوضاع افغانستان رابیشترازپیش بحرانی وگناه مداخله گریی خودرابه غیرقابل کنترول بودن بخش شرقی خط دیورندارتباط داده اززیرفشاردولت بوش فرارنماید.امادررابطه بارخ دادمسجدسرخ دراسلام آباد،واقعیت این است که درآن مسجدکه درنزدیکی کاخ ریاست جمهوری موقعیت دارد؛اززمان ژنرال ایوب خان تاکنون یک مولوی پسرپسی پدرامامت وطالبان زیادی پسرودخترراآموزش دینی میدهد.درروزهایی رخ داد،مولوی عبدالله وبرادرش مولوی عبدالرشید،دوبرادرمهتروکهتربرامورمسجدفرمان می راندند.مشرف که شعارهای روشن خیال اعتدال پسندی اش رنگ باخته وبافروش افرادبی گناه زیرنام عضویت درالقاعده وطالبان دربدل پول به اداره ی بوش،بی ارزش شده بودوازبی ارزشی او بوش وبلیرهم مطلع شده بودند.ناگهان مسئله ی مسجدسرخ راایجادکرد.مسئله ازاین قراربودکه به تحریک آی ایس آی،برای چندین روزطالبان مدرسه ی وابسته به مسجددست به تظاهرات زده هم شعارهای مانندطالبان منطقه ی قبایلی راکه مشرف وجاسوسانش به آن هاتلقین کرده بودندسردادند؛وهمچنان، خواستاراجرای شریعت اسلامی دراسلام آبادشدند.درعین زمان که طالبانِ مسجدسرخ،شعارهایی شریعت خواهی رادرخیابان های اسلام آبادسرمی دادندوگه گاهی به اشاره ی مشرف دست به خشونت هایی سبک وسنگین هم می زدند،رژیم مشرف بااعتراض هایی سخت قاضی هاوحقوق دان هایی دیوان عالی پاکستان که ازفرمان دولت نظامی سرپیچی کرده بودند،روبروبود.بنابراین،دولت دربرابردانشجویان تظاهرکننده ی مسجدسرخ زورگفت ومسجدراموردحمله قراردادوکتاب های دینی ازجمله قرآن وکتاب های حدیث رابه آتش کشید.مولوی عبدالرشید،برادرکوچک مولوی عبدالعزیز،مهتمم مسجدومدرسه،طی گفت وگو بارسانه ها یادآورشدکه:"مشرف بمایک چیز وبه امریکایی هاچیزی دیگری می گوید."بهرحال،مولوی عبدالرشیدکه دست بافشاگری زده بود،توسط دستگاه مشرف کشته شدومولوی عبدالعزیزبرادربزرگش ومهتمم مدرسه درحال فراردستگیروزندانی خانگی گردید.رژیم مشرف ازرخ دادمسجدسرخ سه هدف رادنبال می کرد:نخست،ماندن مشرف به حیث رئیس جمهوروفرمانده ارتش.دوم،خاموش کردن اعتراض هابخاطربرکنارکردن رئیس دیوان عالی که مشرف رابه چالش گرفته بود.سوم،تحت شعاع قراردادن واقعه ی سیلاب کم سابقه دربلوچستان وبی توجهی دولت به مصیبت زدگان بلوچ.
دررابطه بارخدادمسجدسرخ ،منگل رهبربلوچستان گفت که:" سناریو/داستان مسجدسرخ رادولت مشرف پیشترنوشته بود."وخوب هم درمعرض اجراگذاشت.حمیدگل که بیشترسخن گویی دولت می باشد.گفت که:"دولت نشان دادکه هراس افگنی تااسلام آبادرسیده است تامداخله ی خودرادرافغانستان پنهان نماید."نوازشریف نخست وزیرسابق ورهبریک شاخه ی مسلم لیگ، گفت:"مدعیان هجوم به قلعه ی سرخ  که منظورقلعه ی سرخ دردهلی کهنه می باشد؛بجای قلعه ی سرخ،به مسجدسرخ حمله کردند.":میاگل اورنگزیب،فرزندپادشاه سابق سوات،ویکی ازرهبران مسلم لیگ شاخه ی نواز،والی سابق سرحدوبلوچستان، گفت:"واقعه ی مسجدسرخ رایک تانه دار/پولیس ساده هم حل کرده می توانست؛اما،آن رادوام دادندواوضاع راخراب کردند.چراکه اگراوضاع خراب شود،جورج بوش می هراسد،وبه اومی گویند:اگرمارابرکنارکنی اوضاع خراب ترمی شود."درابطه بادرگیریی سوات،لیاقت بلوچ معاون جماعت اسلامی عمل می گوید:"سازمان مخفی/آی اِس آی خشونت گران وشرپسندان راتشویق می کند.دردفتروزیراول سرحد،اکرم درانی هم بم گذاری کارسازمان مخفی بود."بی نظیربوتوهم درروز18اکتوبر2007بم گذاری درگردهمایی پذیرایی خودراکارهمین سازمان مخفی خوانده بود."احسن اقبال یکی ازرهبران مسلم لیگ شاخه ی نوازمی گویدکه:"مشرف ازخشونت وتشددپسندی برای دوام حکومت خود،بهره برداری می کند.درمسئله ی مسجدسرخ،اول باتظاهرکنندگان معامله شده بودوبعدابه آن هاحمله وکشته شدند.پس ازکشتن آن ها،بدنیاگفته شدکه اکنون خشونت گرایی به اسلام آبادرسیده است.ازاین رو،برایی جلوگیری آزآن،ماندن مشرف درقدرت ضروری می باشد."(سایت اردوی بی بی سی اول نومبر2007). ازاینکه،موضوع مسجدسرخ،موضوع ساختگی وزودمصرف توسط آی اِس آی بود،طوریکه(روزنامه ی جنگ بتاریخ 16-4-2009-27حمل1388خورشیدی نوشت)مولوی عبدالعزیزپس ازحبس خانگی وبایگانی شدن دوسیه اش دوباره به مسجدسرخ بازگشته درپاسخ پرسشی بمناسبت حملات انتحاری گفت:"حمله ی انتحاری دربرابرکفارجایز،امادرداخل پاکستان دست زدن به آن ناجایز وخطامی باشد."به سخن دیگر،اگرطالبان وهرمسلمان احمقی درافغانستان به بهانه ی جنگ علیه امریکایی هادست به عملیات انتحاری زده مسلمان هارامی کشد،جایزاست.سخنی که درواقع،برای تحقق برنامه ی آی اِس آی حملات انتحاری راجایزوشرعی می داند.
درحالیکه مشرف،درپشت سرهمه ی جنایت های یادشده ایستاده بود،بخاطرجنگ علیه هراس افگنی،بوش بادلارهای هنگفت واسلحه ازاوحمایت می کرد.مطالعه تاریخ کارکردنظامی هاوسیاست مداران روشن می سازدکه هیچ رهبری مانندمشرف تناقض گویی ومنافقت درسخن وکارکردنکرده است.بطورنمونه،این گفته ی اوست:"ملت مابه دووظیفه ی اصلی روبرواست:شکست تروریسم وافراط گرایی.وساختن حکومت دموکراتیک وباثبات وموثربه  بنیادمحکم برای رشداقتصادی نیازداردوساختن این درپاکستان وافغانستان باساختارقبایلی مشکل است.بااینکه مشرف برای حکومت دموکراتیک،به بنیادهای محکم اقتصادی تاکیدمی ورزد،درساختن آن بازهم به بیراهه می رود.بطورمثال،اوپس ازرخ داد11/9/2001،اهداف پاکستان رااین گونه تعریف کرد:"پذیرش پاکستان به حیث یک کشوراتومی،برایی حل نزاع باهند،همه پرسی زیرنظرسازمان ملل متحددرکشمیر.تشکیل یک حکومت دوست درکابل.اما،امروزبه باوراو،درکابل حکومتی روی کاراست که موردپذیرش هندمی باشدومسئله ی کشمیرهم حل نشده است.پس طالب سازیی وکمک به تندرویی مذهبی زیرسرپرستی نظامی هایی پاکستانی،به حیث دردسربرایی هندوفغانستان، بایدادامه داشته باشد.
بااین همه،جورج بوش اوضاع رادریافت که اعتبارومشروعیت مشرف به سویی صفر لغزیده است وبایدتدبیری می اندیشیدند.اماتدبیربوش و تونی بلیرنخست وزیرانگلیس صددرصدآن نبودکه معمار رخ دادمسجدسرخ سنجیده بود.آن ها بازهم خیال مشرف متحدخوددرمبارزه علیه هراس افگنی راکه خودشان ازبزرگترین تروریستان جهانی به شمارمی آمدند،این گونه کردندکه،اعتباردوست خدشه دارشده است.بنابراین،بایدبی نظیربوتوراکه اعتبارش پیشترازمشرف کم رنگ شده بود،وادارنمایندکه برای دوام حکومت مشرف، بائتلاف بااودست بزند.بی نظیروشوهرش که تااوایل2006نزد امریکایی هاانسان های فاسدوکلاه بردارو سرمایه ی زیادی دربانک های بیرونی جمع کرده بودند؛و درپاکستان واروپادرمظان اتهام ومطلوب دادگاه بودند.وآن وقت، اهمیت بی نظیرنزدامریکااین قدربودکه درصرف نان دعائیه ی سالانه کاخ سفیدکه خیر!کاندولیزارایس وزیرخارجه ی دولت بوش،ازدور باتکان دادنِ سرسریی دست ازاو،پذیرایی کرد.دراواخیرسال2007،همزمان باسردشدن بازارواقعه ی مسدسرخ،زمانیکه امریکاازرفتاردوگانه ی ارتش پاکستان دررابطه بامنطقه ی قبایلی وافغانستان نگران شد،بوتورا،نخست، شریک مشرف، ودرصورت دوام دودوزه بازیی او،بدیل پذیرفته به سراغ اورفتند.بی نظیربرایی اینکه خوب ترتوجه محافظه کاران راجلب کرده باشد،به کتاب نویسی دربدل پول درزمینه ی که معلومات نداشت،یعنی رابطه ی اسلام وغرب،دست زد!به طورنمونه،...هارپرکاتینرنیم ملیون دلاربه بی نظیرپرداخت تایک کتاب زیرنام" آشتی"بنویسد.این کتاب چاپ شد،اماپس ازمرگ او.چیزی بنام اسلام نداشت.درکتاب آمده است که جنگ واقعی میان اسلام وامریکانیست،بلکه میان خوداسلام است.اسلام میانه روکه خودش ،حامدکرزی،حسنی مبارک و...می باشندکه تهدیدی به ارزش های غربی شمرده نمی شوند.نه قرآن،نه اکثریت مسلمان ها،وافراطی هایی شریربایدنابود شوند.(11)همان افراطی های که اودردودورحکومت خودفراوان به سازشان رقصیدوبرایی سرکوب زنان افغانستان تادندان به تجهیزآن هاپرداخت!
ازآنجاکه نوازشریف دوسیه ی درشتی برای بی نظیربوتوساخته بودومشرف نیزتمایل به پی گیریی آن داشت،باوجودمعامله  بابوش،بخاطردادگاهی شدن به پاکستان آمده نمی توانست.ازاین رو،مشرف زیرفشاربوش دوسیه ی غارتگریی بی نظیروهمسرش رادرجهت تحقق عدالت امریکایی وبجاآوردن روشن خیال اعتدال پسندیی خود،بایگانی کرد.مشرف تنها به بایگانی کردن دوسیه ی بی نظیردست نزد،بلکه بخاطرتوسعه ی حلقه ی بحران درنزدیکِ مرزهای افغانستان،حوزه ی عمل طالبان پاکستانی راکه نیرویی ذخیره  وپناه گاه برای طالبان افغانی به شمارمی آیند؛گسترش وازمناطق قبیلگی،به بخش هایی زیراداره ی لایت سرحدنیزسرایت داد.درواقع،بدین طریق،مشرف بخاطردامن زدن به مشکل امریکادربخش های جنوب وجنوب غرب افغانستان،به ابعادبحران درونی ولایت سرحد نیزافزود.ازاین رو،...جنگی که در24جون2002دروزیرستان جنوبی علیه فرمانده نیک محمدوزیرورفقایش شروع شد،تاکنون ادامه داردوهفت ایجنسی قبایلی منطقه ی ممنوعه شده واین جنگ اکنون دربخش ملاکند،درامام دیره ی سوات،درولایت سرحدهم آغازشده است.امروزبخش بالایی سوات،دیروشانکله زیراداره ی طالبان می باشد.16فوریه2009،معاهده درآرشیف رفت وجنگ(سه هفته پس ازآغازبکاراوبامادرکاخ سفید)ازسرگرفته شد.دروزیرستان جنوبی وشمالی،باجورودره ی آدم خیل ودومرتبه درسوات معاهده به نفع طالبان تمام شد.معاهده ی دیگرچه معنادارد؟برایی فرار ازمسئولیت معاهده ی سوات،زمام داران حقه بازپاکستان می گویندکه معاهده رابرای اجرایی عدالت امضاکرده اندکه خواست مردم می باشد.درحالیکه درانتخابات ماه فوریه2008،مردم سوات به عوامی نشنل پارتی رای دادندکه دربرنامه ی آن ازعدالت نامی هم برده نشده است.(12)
درتمام قراردادهایی رژیم مشرف باطالبان ازوزیرستان تاسوات، یک اصل درحالیکه محوری بود؛آشکارنشد،وآن اینکه طالبان بهرکاری علیه رژیم کابل ونیروهای خارجی حامی آن دست زده می توانند،امانبایدبه جنگ علیه ارتش وملیشه های مرزیی پاکستان دست بزنند!طالبان پاکستانی چندسال درظاهربه این اصل متعهدمانده بدون اینکه باقدامی علیه منافع پاکستان دست بزنند،علیه رژیم کابل ونیروهای بیرونی درافغانستان ویران گری کردند؛ویران گریی که زیان آن به مردم افغانستان بیشتروبه نیروهای امریکایی ناچیزمی نمود.اما،وحدت آی اِس آی وطالبان پاکستانی زمانی لرزان شدکه مشرف علیه طالبان درمسجدسرخ عمل وقرآن وتفسیرهاوکتاب های حدیث وفقه رابه آتش کشید.رخ دادمسجدسرخ،درواقع چهره ی ناپاک مشرف رابه طالبان نادان ومزدورمرزی هم برملاساخت که ازیک طرف،طالبان رابخاطرضربه زدن به نیروهایی امریکایی ودولت افغانستان استعمال می کرد؛وازطرف دیگر،مسجدسرخ وکتب مقدس دینی رابه آتش می کشید.همان رخ دادبودکه بخشی ازطالبان رابه جنگ های نامحدودعلیه دولت مشرف سوق داد.اگردرمواردی،مشرف برای کسب حمایت امریکایی هاازطالبان بدگویی می کرد، منظورش همان طالبانی بودندکه گه گاهی علیه حکومت اودست به تعرض درازمی نمودند؛نه طالبانیکه درافغانستان، خراب کاری می کردند!
بهرصورت،مشرف نه تنهادرنظرطالبان ساخته ی خودش کم اعتبارشده بود،بلکه درجامعه ی پاکستان هم ناکار گی ودروغ گویی ودست برداووهمکارانش به سرمایه ی ملی وافزودن به فاصله میان داراونادار،شخصیت اورابی رنگ ساخت.ازسویی دیگر،درچهار سنگربایدمی رزمید:نخست،درسنگرسوات ومناطق قبیلگی، طالبان راچنان مجهزمی کردکه درادامه ی خط سیاه وننگین ضیاءالحق،دیگ رادرکابل تااندازه ی که سرریزنشود،گرم کرده بتوانند.دوم،درسنگرناتوان سازیی طالبان ناراض شده ی پاکستانی هم پنجه نرم نماید.سوم،خیزش قاضی هایی دیوان عالی وحقوق دان های مخالف به رهبریی رئیس دیوان عالی رانیزمهارنماید.چهارم،درعرصه ی سیاست خارجی، امریکایی هاوسایررهبران غربی راقناعت بدهدکه سیاست هایش؛باوجودمعاهده هایی گونه گون باطالبان، درجهت تضعیف تندرویی مذهبی ونابودیی تروریسم/هراس افگنی به پیش می رود.افزون براین چهارسنگر،مشرف دریک سنگرشخصی هم باداکترعبدالقدیرخان پدربم اتومی پاکستان بایدپنجه نرم می کرد.عبدالقدیرخان بالابراتوارفنی که داشت،متهم شدکه بخاطرکسب پول به فروش فن آوریی اتومی به ایران وکوریای شمالی، دست زده است.قدیرخان درنامه ی که به دیوان عالی نوشت و بتاریخ16-10-2008،توسط سایت اردوی بی بی سی به نشررسید،یادآورشد که دررابطه بافروش فن آوری اتومی مطالبی راکه درتلویزیون کشورگفته بودبه مصلحت کشوربود؛امامرتکب آن، نشده بود.به سخن دیگر،فن آوری اتومی رامشرف ورفقایش بفروش رسانیده بودند.ودرعین نامه،مشرف رااحسان فراموش خواند.عبدالقدیرخان،باین هم بسنده نکرده،بتاریخ13-11-2008،مطلبی رازیرعنوان"تاسحرشدن"درروزنامه ی جنگ به نشررساند.خان درمطلب خود،دررابطه بامشرف رئیس جمهورقبلی می نویسد:این آقاتعلیم درسطح ایف اِس سی/مکتب خردضابطی داردکه این درجه ی تحصیل راچپراسی بایدمقررکرد.امابخاطرسیستم نادرست ترفیعات کشور،ناخدا،خدای کشتی می شود؛واین نادان، به دانشمندان اقتصادی،مالی،اداری،سیاسی واجتماعی لیکچر/بیانیه هم میدهد.خان چه خوب گفته است!درکشورهمسایه ی ما،یعنی افغانستان وضعیت بدترازپاکستان است.چراکه پادوهایی شرکت های نفتی وموسسات غیردولتی تاچه مقام های بالارفته اند!فرامنطقه ی هاهستندکه چنین پادوهای رابالامی برندوبالاخواهندبرد!چراکه عزتمندان دراین بخش وبخش های دیگرجهان،بارکشان خداوندان زوروطمع جهانی نمی شوند!
بهرحال،مبارزه درچهارسنگرنامبرده وحملات داکترعبدالقدیرخان،تنهامشکلی نبودکه مشرف بایدباآن هامقابله می کرد.استقبال گرم مردم درسال2007ازخیزش قاضی هاوحقوق دان های پاکستان علیه اوکه ملت رانیزبه میدان آورد،نشان دادکه بیش ازاندازه منفورشده است.امریکایی هاهم مطلع شده بودندکه مشرف دیگربه یک مهره ی سوخته می ماندوبایدبرایی جانشینش تدبیری اندیشیده شود.تدبیریکه بدون یک انتخابات سراسری عقیم می نمود.ازاین رو،به بازگشت بی نظیراصرارورزیدند.درنتیجه ی اصراربوش وبلیر،دوشخص پشت سرائتلاف مشرف استهلاک شده وبی نظیراستهلاک شده تربودکه،بی نظیر،درماه اکتوبر2007به پاکستان آمد.مطابق این سخن نغزفارسی"سالی که خوش است ازبهارش پیدااست"!درروزآمدبی نظیربه کراچی،باایجاد تحریک ودرگیری توسط آی اِس آی درصف پذیرایی کنندگانِ او،صدهانفرکشته وزخمی شدند؛رخ دادی که بدون اجازه ی مشرف ناممکن بود.ازآنجاکه بوش بازگشت بی نظیررابابرگزاریی انتخابات وابسته ساخته بود،بی نظیربه مبارزه ی انتخاباتی دست زدودرجریان یک گردهمایی حزب مردم بتاریخ27دیسامبر2007درراولپندی کشته شد.مشرف وآی اِس آی بی درنگ قتل بی نظیررابه طالبان وزیرستان نسبت دادند.به این معناکه،طالبان نمک حرام،مادروولی نعمت خودراکشتند!.
باوجودجوِپرالتهابی که پس ازقتل بی نظیربوتودرپاکستان حاکم شده بود،مشرف نتوانست انتخابات رابه تعویق بیندازدواعلام کردکه بتاریخ18فوریه ی2008انتخابات برگزارمی شود.ازآنجاکه قتل بی نظیرحالت احساسی-عاطفی بوجودآورده بود،درانتخابات حزب مردم به رتبه ی نخست ومسلم لیگ نوازشریف به رتبه ی دوم،حرکت مهاجرین متمرکزدرولایت سند درجایگاه سوم،ونشنل عوامی پارتی بخاطرمعامله ی پنهانی که باآی اِس آی کرده بود،درولایت سرحدکرسی هایی بیشتربدست آورد،ومسلم لیگ قایداعظم که طرفدارمشرف بود ناکام؛ودرواقع،حزب مردم برهبریی آصف زرداری شوهربی نظیرازدیگررقیبان پیشی گرفت.اماچنان رایی نیاوردکه به تنهایی موفق به تشکیل کابینه شود.ازاین رو،به حکومت ائتلافی تن داد.بهرصورت،موقعیت اخلاقی حزب مردم،بهترازمشرف بود. باوجودشکست مشرف، درانتخابات18فوریه2008،بتاریخ23فوریه،سایت اردوی بی بی سی این خبرراازقولِ خانم رایس وزیرخارجه ی امریکاپخش کرد که گفته است:"مابامشرف کارمی کنیم.این سخن پس ازخواهش سخن گویی مسلم لیگ شاخه ی نوازکه اکنون بایدامریکاازمشرف دست بردار،ابرازشده بود.تحلیل گران امریکایی باین باورندکه امریکابامشرف قراردادی دارد که باوضاع مناطق قبایلی ارتباط دارد.ازاین رو،بزودی ازاودست برنمی داردودرنبودمشرف مشکل ایجادمی شود."
باوجودسخن وزیرخارجه ی امریکامبنی برکاربامشرف،...پس ازانتخابات ماه فوریه2008وپیروزیی حزب مردم....اِن ویلیام پترسن سفیرامریکادراسلام آباد،شوهربی نظیررابه سفارت احضاروبایادآورشدن ازمعاهده ی زنش مبنی براینکه همکارکوچکی مشرف باشدومعامله ی بابرادران شریف، نوازوشهبازشریف ننماید،چراکه هواخواهی آن هابه اسلامیست هاآن هاراموردبدگمانی امریکاقرارداده است؛وناکامی مشرف،باستثنایی نوکران پاکستانی بوش،پذیرش چنان معامله ی مرگباری راکه تعفن آن محیط آلوده کرده بود،ضروری ساخته بود.درضمن،مشوره ی جدیی دیگری که زرداری دریافت؛ این بودکه، روزگارجمهوری خواهان به پایان رسیده است.بنابرآن،بهتراست پیش ازآنکه دموکرات هابه حساب مشرف برسند؛کمک کندبه او، تارضاکارانه یک شهروندعادی شود.(13)طرفه اینکه،امریکاباچه کسانی معامله می نماید!باآصف زردای!...به نوشته ی روزنامه ی"اندپندنت"انگلیس،درزمان سکونت آصف زرداری،رئیس جمهورپاکستان درلندن(البته پیش ازقتل همسرش)یک دادگاه انگلیسی خواسته بودکه اورا(به جرم فسادمالی وپول شویی)محاکمه کند،اماازاین تصمیم صرف نظرکرد.چراکه روان شناسان انگلیسی اورامبتلابه بیماریی زوال عقلی وافسردگی شدیدتشخیص داده بودند.(14)
بااینکه مشرف درانتخابات فوریه2008شکست خوردوسفیرامریکاازشوهربی نظیربوتو(باچنان ویژگی)خواست که پیشترازآنکه دموکرات هابه سراغش برسنداورایک شهروندعادی بسازید،اوتاآخیرین لحظه ازفتنه گری ومعاهده سازی باطالبان دست برنداشته،به حکومت ولایت سرحداهدایت دادکه حضورطالبان رادرسوات جنبه ی قانونی بخشیده پشت جبهه ی طالبان افغانی رادرآن سویی دیورند،استوارتربسازد.دراین راستا،...میان حکومت سرحدوطالبان محلی معاهده نهایی شدوطرفین آن راامضاکردند.این سخن راشام روزچهارشنبه21-5-2008- اول جوزای1387بشیربلوروزیرولایت سرحدورئیس کمیته ی سوات درجریان گفت وگوبا خبرنگاران ابرازکرد.بلوردررابطه باجزئیات معاهده به خبرنگاران معلومات ارائه وگفت که طالبا ن سوات تصمیم هایی حکومت مرکزی وولایتی راقبول می کنند ودرداخل چارچوب حکومت فعالت می نمایند.براساس معاهده،حکومت وظیفه داردکه دربخش ملاکندهرچه زودترشریعت رااجرانماید.اوگفت که جنگ جویان تعهدکرده اندکه به مقام های حکومتی،ارتش،پولیس ودارایی های دولتی وخصوصی حمله نکنند.به ملیشه های خصوصی  پابندی اعمال می شود،جنگ جویان ازعملیات انتحاری دست می کشندوآنرامحکوم می نمایند.بردکان هایی سرکاری وشخصی حمله نمی کنند.به بم گذاری ازراه دورپایان میدهند.ارتش مطابق شرایط به بارک هااعزام می گرددوزندانیان پس ازبررسی دوسیه های شان آزادمی شوند.توافق شدکه به کسانیکه درنتیجه ی اقدامات حکومت زیان رسیده است،تلافی شود.ممانعت به واکسین اطفال صورت نمی گیرد.به تحصیل زنان مانع ایجادکرده نمی شود.نمایش اسلحه منع می شود.مرکزهایی آموزش عملیات انتحاری بسته می شوند.بلوردرادامه گفت:مطابق اجازه ی اداره ی قانونی یابالایسنس به گفت وگوبوسیله ی رادیویی ایف ایم اجازه داده می شود.مرکزمولانافضل الله"امام بارگاه"به یک دانشگاه اسلامی ارتقاداده می شود.برای تنظیم مرکز،یک کمیته ساخته می شودکه درآن نماینده ی حکومت وطالبان هردوحضورمی داشته باشند.برای اجرای معاهده،کمیته ی شکل داده می شودکه درآن نماینده ی حکومت ولایتی وطالبان حضورمی داشته باشند.ملاحظه ی امریکا.امریکامی گوید:معاهده ی مذکورنبایددرسایه ی برنامه ی ضدترورموردبهره برداری قرارگیرد.شان مکارمک سخن گویی وزارت خارجه ی امریکاگفت:نمی خواهیم ببینیم که درتحت این برنامه برای هراس افگنان آزادیی کارکردمیسرشود.خبرنگاربی بی سی درواشنگتن"برجیش ایادهای"می گوید:سخن گویی وزارت خارجه گفته است:اومی خواهدببیندکه کسانیکه درگذشته نمی خواستندبخشی ازپروسه ی سیاسی شوند.آیااکنون می خواهندبخشی ازاین پروسه شوندیانه؟!ازجانب دیگر،دولت انگلیس ازاین معاهده حمایت کرده است.دیویدمیلبندوزیرخارجه ی آن کشورگفته است که؛درافغانستان وپاکستان،جنگ راه حل نیست.(15)این تنهامعاهده ی حکومت حزب مردم باطالبان نبود،بلکه معاهده ی درابطه بارهایی طارق عزیزالدین سفیرپاکستان درافغانستان که درحال سفرازطریق شاه راه کابل- تورخم به پشاوردرمنطقه ی خیبرتوسط طالبان به گروگان گرفته شده بود،صورت گرفت که مانندمعاهده ی نامبرده خنده آورمی نمود.فرق میان دومعاهده این است که اولی راحکومت ولایتی زیراداره ی عوامی نشنل پارتی ودومی راحکومت مرکزی زیراداره ی حزب مردم بامضارسانید.فرق دوم میان هردومعاهده این است که دراولی طالبان پاکستانی ودردومی طالبان افغانی طرف می باشند.دررابطه بامعاهده ی دومی...ندافرحت،خبرنگاربخش فارسی بی بی سی درکابل گزارش دادکه:ملاعبیدالله وزیردفاع  وملامنصوردادالله یکی ازفرماندهان ارشدطالبان دربدل رهایی سفیرپاکستان اززندان،آزادشدند.شبکه هایی تلویزیون اکسپریس وجئونیوزبه نقل ازمقام های وزارت داخله ی پاکستان که هویت خودرافاش نکردند،گزارش دادندکه شماری ازفرماندهان ارشدطالبان دراین معامله اززندان پاکستان آزادشدند.ازسوی دیگر،روزنامه های جنگ ونیوزوپاکستان امروزگزارش دادندکه افزون برآزادیی سران طالبان،حکومت پاکستان پنج صدملیون کلدارهم دربدل رهایی طارق عزیزالدین به آن ها پرداخته است.درعین حال،رحمان ملک،مشاوروزیرداخله گفته است که طارق عزیزالدین دریک عملیات نظامی آزادشده است.ودرزمینه،وزیرخارجه ی افغانستان خواستارتوضیح شده است.(16)اما،ناتوانی وناکارآمدیی حکومت افغانستان که درفساداداری،مالی ونادانی چندین گام ازهمتای پاکستانی اش پیشترمی باشد،سبب شده است که گاهی هم به سخن هاواعلامیه های آن هرچندحق بجانب،حتی امریکایی هاعطف توجه نفرمایند!
بهرصورت،معاهده هادرجهت طالبی کردن سیاست پاکستان وافغانستان که به شیوه ی روزمره ی آی اِس آی وحکومت های مرکزی وولایتی پاکستان مبدل شده بود؛ودرعین زمان،اگر مشرف ازهدایت سفیرامریکابه زرداری که جانشین همسرش درحزب وحکومت شده بود،آگاهی داشت یانه؟موضوع بحث این نوشته نیست.بااین همه،زمین سیاست پاکستان باوجودطالب سازی ومعاهده  هایی فراوان باطالبان، درزیرپاهایش بسیارگرم شده بود،حتی داغ ترازدیگِ کابل که درادامه ی سیاست های ضیاءالحق خودش داغ ترمی کرد!بنابراین،ازسیدرضاگیلانی شخص پیشنهاد شده توسط حزب مردم برای احرازمقام نخست وزیری دعوت واورابه حیث نخست وزیرپاکستان معرفی کرد.آغازبکارنخست وزیرازحزب مردم،این امیدواری رادرکابل وواشنگتن بوجودآوردکه به سیاست دودوزه بازیی پاکستان که هم باحکومت های افغانستان وامریکاکارمی کند؛وهمچنان، باطالبان والقاعده می رقصد،پایان داده شود.برهمه آگاهان سیاست پاکستان روشن است که درتعیین سیاست هایی درونی وبیرونی آن کشور،احزاب پیروزبی نقش ونظامی ها همه کاره می باشند.بااینکه نظامی هاوآی اِس آی می کوشنداین برداشت راکه حکومت هایی ملکی درسیاست گذاری هاهیچ کاره می باشند،ردنمایند.اما،کابل وواشنگتن،بیشترمتوجه اوضاع مناطق قبیله نشین وتشویق طالبان بومی وافغانی توسط ای ایس آی می باشند.درشرایطی که نخست وزیرنوآغازبه کارکرده بود،امیدهاوتوقعات؛هم درامریکاوهم درافغانستان بالاشده بودکه،حکومت نوآغازکننده ی فصل نوباشد.
درحالیکه امریکاهرگونه معاهده باطالبان،ازجمله معاهده ی سوات رابابدبینی می نگریست وکابل آن راغذای چربی برای طالبان خوانده بود،مشرف به آخرین روزهایی زمام داریی- روشن خیال-اعتدال پسنددرشعاروطالب پرور خود،درعمل رسیده بود.ورهبران جدیدحزب مردم که دورهبرشان رانظامی هاپیشترکشته بودند،برایی مهارارتش به سویی امریکاچشم دوخته بودند؛وامریکاهم ازآن هاتوقع داشت که به سیاه کاری هاوطالب بازی هایی آی اِس آی درقبایل وافغانستان پایان بدهند.ارتشی هاعادت کرده بودندکه درجریان سفرهرمقام امریکایی به اسلام آباد،به جنگ هایی نمایشی علیه طالبان دست بزنند.جنگ های که دیگربرای امریکایی هاکلیشه/کهنه شده بود.بااینکه امریکایی هاازدودوزه بازیی نظامی های پاکستانی به ستوه آمده بودندوصدایی بی چاره رهبران رژیم ناکاره ی کابل درهیچ جایی شنیده نمی شد،پیش ازکنارگذاشتن مشرف توسط امریکا،درماه اگست2008درعرشه ناوجنگی ابراهام لنکن دردریایی عمان،فرماندهان ارتش امریکا،پرویزکیانی فرمانده واحمدشجاع پاشاه فرمانده عملیاتی ارتش پاکستان رااحضاروامرکردندکه شجاع پاشا رئیس آی اِس آی شود.این تصمیم که یک ماه پیشترازمرخصی مشرف گرفته شده بود،توقعاتی راباخودداشت که به معنایی پایان بازیی دوگانه ی ارتش پاکستان درمناطق قبیلگی شمال غرب وافغانستان بود.پس ازتعیین رئیس جدیدآی اِس آی،درماه سیپتامبر،مشرف ازقدرت کنارفت وجایش راآصف زرداری گرفت.
اگرچه عوض شدن مقام اول دردولت پاکستان ایجاب می کردکه سیاست ها،هم دررابطه بامناطق قبیله نشین پاکستان وهم آن سویی مرز،یعنی افغانستان عوض شوند.بدبختانه،چنان نشدوبایدهم نمی شد،چراکه نهادارتش ونهادسیاست درپاکستان چنان درهم ادغام واولی بردومی سایه انداخته است که توقع تغییر بنیادی عبث به نظرمی رسد.وآن گونه که امریکایی هامی اندیشیدند،تغییری نیامدوآی ایس آی متاع کهنه رادرظرف نوجابجاکرد،کاری که بارهاکرده بود!دراین راستا،بجای ایجادتغییردررفتاروکنش نظامی هاوجاسوسانش دررابطه باطالبان پاکستانی-افغانی،باردیگربرای فریب امریکایی ها،جنگی دروغین بامصرف آن هادرسوات راه اندازی شد.جنگی که درشرایط پسامشرف ویک ماه پس ازپایان زمام داریی شعبده بازانه ی اوصورت می گرفت.طبق برنامه ی قبلی،بتاریخ18اکتوبر2008،ارتش اعلام کردکه 168تندروخارجی رادردره ی آدم خیل دستگیرکرده است.امابه گفته ی عبدالحی کاکرخبرنگاربخش اردوی بی بی سی،تصاویریکه ازدستگیرشدگان بتاریخ18-10-2008،درتلویزیون بی بی سی نشان داده شد؛واضح می سازدکه آن هاافرادعادی غیرپشتون وهیچ کدام قیافه ی طالبان رانداشتند!این دستگیری،همزمان باآمدن باوچرمعاون وزارت خارجه ی امریکابه اسلام آبادبود.یک شب پیشترازرسیدن باوچر،درگیری راآغازوارتش اعلام کردکه طی عملیاتی دروادی سوات،60نفرراکشته است.خبرنگاران محلی می گویندکه بسیاری ازمناطقی که ارتش درآن هامدعی کشتن طالبان می باشد،هفته هاپیش خالی شده بودند.
خوشبختانه،چهارماه پس ازبرکنارشدن مشرف، دوره ی زمام داریی بادارش بوش هم درکاخ سفیدبه پایان رسیدوبارک اوبامادرجایش آغازبکارکرد.اوباما،ازچندنگاه بابوش فرق دارد:نخست اینکه،بوش درزمان رسیدن به قدرت آگاهی بین المللی نداشت.بطورنمونه،...وقتیکه درجریان مبارزه ی انتخاباتی سال2000یک خبرنگارازبوش راجع به طالبان وبرخوردآن هابازنان پرسان کرد،اودرپاسخ گفت:من فکرمی کنم شماراجع به یک گروه راک/یک گروه موسیقی سخن می گوئید.نگاه کنید!شخصی که می خواهدرئیس جمهورامریکاشود،راجع به یک موضوع داغ روزچگونه معلومات دارد!(17)اما،اوباما،این گونه نیست.دوم اینکه،اوباما،جنگ بوش رادرعراق محکوم وتاکیدکرده بودکه نیروهایی رزمی امریکایی راازعراق بیرون وبخاطرجنگ باتروریسم به افغانستان اعزام خواهدکرد.تاکیداوبامابرپایان دادن حضورنظامی درعراق وتقویت جبهه ی جنگ باهراس افگنی درافغانستان، درواقع،تصفیه حساب باتروریستان می باشد؛چنانکه بابن لادن،رئیس القاعده،درایب آباد،درزیربغل آی اِس آی کردوآبرویی نظامی هاوسیاست مداران پاکستانی راریخت.اوباما،پس ازآغازبکار ،درابطه بارخ دادهایی پاکستان وافغانستان ودوام کمک های کشورخودبه پاکستان گفته بودکه:" ازکمک هابه پاکستان بازدهی قابل چشم دیدمی خواهد."پرسمانیکه برای نظامی های پاکستانی خوشایندنمی باشد.نظامی های پاکستانی،درحالیکه به هرگونه فریب کاری دردوره ی زمام داریی بوش دست زده بودند؛ودرعوض، به این بهانه که درمنطقه تندروی نیرومندشده است ودولت توان وامکانات جنگ باموج تندرویی ستیزه جورانداردوبرایی راه اندازیی جنگ هایی نمایشی علیه طالبان بارهاازامریکاپول گرفته بودند.این بارکه جنگ راازمنطقه ی قبیلگی بیرون وبه درون ولایت سرحدکشانیده بودند؛دریک موضوع غلط برآوردکردند،وآن اینکه درکاخ سفیدچهره عوض شده وشخصی آگاه تروبسیارحساس ترازبوش،نشسته است.
ازآنجاکه سیاست نظامی هاوحکومت های ملکی پاکستان دررابطه باامریکاوحضورنظامی- سیاسی آن درافغانستان همواره بربنیاد دروغ ونیرنگ استوارمی باشدوازدودوزه بازی به بهانه ی مبارزه ی دروغین باتروریسم پول های کلان دردوره ی زمام داریی بوش گرفته بودند،عین بازی رادرشرایط جدیدنیزروی دست گرفتندتاازاداره ی اوباماهم بهره برداری نمایند.دراین ارتباط،درماه هایی آوریل ونومبر2009،دربرخوردهای ساختگی باطالبان دردیروباجور،ازحضورافسران اطلاعاتی سیادرپشاورپذیرایی وبدین طریق خواستندکه سراداره ی جدیدهم ماننداداره ی پیشین کلاه کشادبگذارند.ازاینکه اداره ی نو،ازهمان آغازنسبت به صداقت اطلاعاتی های پاکستانی شک وتردیدداشت،مقام های امریکایی ازگسترش همکاری هادرکویته/مرکزفرماندهی طلبان سخن به میان آوردند،پرسمانیکه بازرنگی وگریزتوسط پرویزکیانی ردشد.شانه خالی کردن ارتش پاکستان ازحضورافسران اطلاعاتی امریکایی درکویته،روشن ساخت که همان سیاست تسلیم دهی افرادکم ارزش القاعده وطالبان ونگهداریی افرادکارآمدآن ها،موضوع مهم نزدپاکستانی بوده وبه این شیوه می خواهندکه امریکایی هاراکمافی سابق فریب بدهند.
بهرصورت،این قاعده درامریکامعمول است که هررئیس جمهوردرشش ماه نخست دوسیه هارامی خواندوپس ازآن به تصمیم گیری می پردازد.دراین راستا،شش ماه خوانش دوسیه هاتوسط اوباماسپری واودرجریان مسایل مهم پیش رویی حکومت خوددرسیاست جهانی بویژه افغانستان ونقش پاکستان درادامه ی بی ثباتی آن،قرارگرفت.باآغازنیمه ی دوم سال2009،موضع اودررابطه باافغانستان وپاکستان روشنترواعلام شدکه دراخیرسال طرح عمده ی اوباماراجع به افغانستان پیش کش کرده می شود.دراول دیسامبر2009،نکته های مهم طرح اوباماراجع به افغانستان به میدان آمدکه قرارزیرمی باشند:جلودسترسی القاعده به پناه گاه های امن رابگیریم.طالبان راناتوان نمائیم واین قدرت راازآن هابگیریم که حکومت مرکزی راسقوط بدهند.توان نیرون های امنیتی وحکومت افغانستان رابالاببریم تاآینده ی خودرابدست گیرند.مادرافغانستان هستیم تاسرطانی راکه دراین کشورپخش شده است،ریشه کن نمائیم.سرطانیکه درمناطقی مرزی پاکستان هم ریشه دوانده است.به همین دلیل به استراتژیی نیازداریم که هردوطرف رویی آن کارکنند:1- تلاش های نظامی برایی ایجادشرایط خروج مان.2- کمک های غیرنظامی برای کامیابی درافغانستان.دراین جهت،همکاری باپاکستان یک ضرورت است،یعنی به موثریت ومشارکت بیشترپاکستان درپروسه ی بازگشت صلح درافغانستان تاکیدورزیده شد.درطرح اوباماکه بتاریخ1-12-2009-10-9-1388خورشیدی تمام رسانه ازجمله رویترزآن راازطریق شبکه ی بی بی سی پخش کرد،درضمن افزایش تعدادسربازان امریکایی درافغانستان،حسب شرایط به آغازخروج آن ها درماه ژوئیه2011-سرطان1390نیزتاکیدشد.
طرح ودیدگاه اوباماراجع به افغانستان ومنطقه ی مرزیی پاکستان که به بهشت امن برای طالبان پاکستانی وافغانی مبدل شده بود،وتاکیداوبه افزایش نیروهادرافغانستان وتعیین زمان برایی آغازخروج نیروها،دوگونه ذهنیت رابرای پاکستانی هاایجادنمود:نخست،تاکیدبربیرون کردن نیروهااین امیدواری رادرآن هاتقویت کردکه ماننددهه1990منطقه رابرای آن هاتخلیه می نماید.دوم،تاکیداوبرتقویت نیروهای امنیتی وحکومتی افغانستان تاخوداداره ی امورکشوررابه عهده بگیرند،ازحضوردرازمدت امریکادرافغانستان سخن درمیان داشت.موضوعی که به نگرانی های آن هاافزود.درارتباط بادهه1990،بدترین خاطره ی که پاکستانی هاازحکومت امریکاداشتنداین بودکه برای دادن کمک هابه اسلام آباد،شرایط سختی وضع کرده شده بودکه مبنی برآن،وزیرخارجه ی امریکاهرازگاهی باید به کنگره تائیدیه پیش کش نمایدکه پاکستان برای نابودیی شبکه های غیرقانونی وگسترش سلاح های کشتارجمعی کوشامی باشد؛ودولت پاکستان بایدتائیدنمایدکه ازتندروان حمایت نمی نماید،ویگان ویژه ی درسفارت امریکادرپاکستان تعیین می شودتابه نحوه ی مصرف کمک هابه پاکستان، نظارت نماید.درارتباط به اصل نخست،ازاول روشن بودکه پاکستان زرنگانه برنامه ی اتومی خودرابه پیش می برد،امادررابطه باخودداریی پاکستان ازحمایت تندرویی مذهبی،افزون براینکه خودداری نکرد،بلکه به شمارگروه های تندرومذهبی واستعمال آن هاعلیه هندوافغانستان افزود.
نگاهی به گذشته ی فعالیت های احزاب مذهبی درپاکستان نشان میدهدکه پیش وپس ازهجوم ارتش سرخ به افغانستان،دراین کشور، تنهاسه گروه مذهبی زیر:جماعت اسلامی باویژگی های غیرآخوندی،جمعیت العلمای اسلای اسلام وجمعیت العلمای پاکستان هردوباویژگی آخوندی وجذب شمارکمی ازدانشگاهیان فعالیت های سیاسی- مذهبی داشتند.باتجاوزشوروی به افغانستان،ژنرال ضیاءالحق دوسیاست زیرراروی دست گرفت:نخست،افزایش گروه های جهادی درافغانستان.دوم،پشتونیزه کردن رهبریی احزاب مذهبی پاکستان.دراین راستا،رهبریی جماعت اسلامی بدست یک پشتوزبان ازولایت سرحدوجمعیت العلمایی اسلام به سه دسته ی سمیع الحق وفضل الرحمن که هردوپشتون بودندودرخواستی گروپ که رهبر پنجابی داشت،تقسیم شد.رهبریی جمعیت العلمای پاکستان که بدست شاه احمدنورانی بود،به رهبریی پشتون موردنظردولت تن نداده به نورانی ونیازی گروپ که دومی پشتوزبان بود،دوپارچه ساخته شد.دردیگرگونی های پسین احزاب مذهبی پاکستان،تنهاجماعت اسلامی که یک جنبش ایدئولوژیکی بود،یگانگی خودراحفظ ودیگرسازمان هاهمگی بدست آی اِس آی چندپارچه ساخته شدند.پارچه های که دو شاخه ی آن بنام هایی سپاه صحابه،ضدشیعه که تمویل آن راعربستان وضدآن بنام سپاه محمدکه تمویل آن راایران می کند،شناخته شدند.گروه های لشکرجنگهوی،جیش محمد،لشکرطیبه،گروه انصار،طالبان پاکستان وطالبان افغانستان،اهل حدیث وشاخه های خشن وبی منطق آن وده های گروه شریروجنایت کاردیگرساخته شدندکه به حیث ابزار نظامی های پاکستان علیه هندوافغانستان بکارافتادند.
تاجائیکه به نقش آی ایس آی درپیدایش گروه های نامبرده ودیگرگروه های که نام آن هایادآوری نشده است واطلاعات امریکایی هادرزمینه ارتباط می گیرد،بایدیادآورشدکه مبادله ی اطلاعات میان هردوطرف غیرشفاف وتعریف آن هاازتندروی متفاوت می باشد.افزون برتفاوت دیدگاه ها،برخی اوقات امریکای هاحامی برخی گروه های موردنظرپاکستان وبرخی اوقات هم تروریست خواندن آن هارامدنظرداشته است.بطورنمونه،...حرکت الانصارکه زمانی توسط امریکاوآی ایس آی تمویل می شد،در2001وزارت خارجه ی امریکاآن راتروریست/هراس افگن اعلام کرد.پس ازاعلامیه ی وزارت خارجه ی امریکا،این گروه نام خودراعوض وحرکت المجاهدین گذاشت.گروهی که جنگجویان آن طالبان متعهدی برآمدندومرکزآموزش خودراازپنجاب به افغانستان انتقال دادند.ورهبرآن بن لادن،تایازدهم سیپتامبر(وبه سخن دیگر،تازمان مرگش)رابطه ی نزدیکی باآی اِس آی داشت.حامی های این گروه حکومت پاکستان راتهدیدکردندکه هرکوششی درجهت کنارگذاشتن آن ها برابرباجنگ شهری درپاکستان خواهدبود.آن هافکرمی کردندکه ارتش هرگزعلیه آن هااستعمال نخواهدشد،اماحمله به امریکاهمه چیزراتغییروحامیان آن هاراموقتاًدرارتش منزوی ساخت.(18)
طوریکه گفته آمد،به جزجماعت اسلامی،همه گروه های سیاسی- مذهبی راارتش پاکستان؛ نخست چندپارچه، ودوم،به حیث یک ابزارسیاست داخلی وخارجی موردبهره برداری قرارداد.علت اینکه جماعت اسلامی رانتوانست چندپارچه نماید،بدوعامل زیربرمی گردد:نخست،ایدئولوژیک بودن جماعت؛دوم،خیانت آی اِس آی به متحدان جماعت درافغانستان،یعنی جمعیت اسلامی وحزب اسلامی.دراین رابطه،بتاریخ سوم نومبر2003،شبکه ی تلویزیون جئونیوزگفت وگوی داشت بامیان طفیل محمدرهبرسابق جماعت اسلامی وازاوانتقادکردکه حزب شمادرجنگ علیه شوروی باامریکادریک سنگرعلیه کمونیسم جنگید.اودرپاسخ پرسش کننده گفت:"مادرافغانستان پیش ازحمله ی شوروی باجریان اسلامی که بعداًبنام مجاهدین شناخته شدندارتباط داشتیم ومبارزه ی ماارتباطی باامریکانداشت.زمانیکه شوروی به افغانستان هجوم آوردومردم آن کشورمظلوم واقع شدند،مابه حمایت آن هاشتافتیم.امریکادربرابرشوروی منافع خودراپی گیری ومامبارزه ی خودراداشتیم وداریم که ربطی به امریکایی هانداشت ونداردوامریکاراهم درزمینه درست کارنمی دانیم."ازاین رو،هم امریکایی هاوهمچنان رژیم های سکولارمستبدمسلمان بویژه رژیم پاکستان همواره کوشیده اندکه ازتنظیم های ایدئولوژیک مسلمان دوروبه سازمان های ملایی که بدون درنظرداشت ساختارحکومت هاطرفداراجرایی شریعت می باشند،حمایت وآن هاراکه آگاهی سیاسی-اجتماعی ندارند،علیه سازمان هایی ایئولوژیک،استعمال نمایند.بطورنمونه،درپاکستان بهره برداریی که آی ایس آی ازجمعیت العلماکرد،ازجماعت اسلامی کرده نتوانست.بهره برداری که هم درمرکزوهمچنان درمنطقه ی قبیلگی وبلوچستان، چه علیه افغانستان وچه علیه ملی گرایان بلوچ ادامه دارد.ازاینکه ملی گرایان پشتون به پاکستان تسلیم شده اند،آی اِس آی امیدواراست که درصورت نیاز،رهبران عوامی نشنل پارتی رابی ریش ولنگی/عمامه، طالب بسازدوموفق هم شده است.
بهر صورت،حمایت پاکستان ازتندروی بی منطق مذهبی درقالب طالبان افغانی وپاکستانی وجمعیت العلماهایی اسلامی، پرسمانی نیست که آی اِس آی انکارکرده بتواندوامریکایی هاازکنارآن سرسری بگذرند.ازسویی دیگر،رژیم نظامی پاکستان باویژگی های فاشیستی که داردوبه فاشیسم نظامی گرانه چپن مذهبی نیزپوشانده است.مجبوراست که احزاب تندروراساخته وآن هابخاطردورسازی شان ازواقعیت های تلخ درون سیاست وجامعه ی پاکستان به سویی اجرایی شریعت درهندوافغانستان براند.سیاستی که تندروان بی هدف پاکستانی طرفدارآزادی سازیی کشمیر وطالبان پاکستانی- افغانی رابه سویی ویرانگری درهندوافغانستان کمک می رساند.دربرنامه ی کمک رسانی،زمانیکه پایی سیاست های منطقه ی امریکابه میان می آید،دوموضوع باگرمی خودرابه نمایش می گذارند:نخست،پرسمان کشمیر.دوم،نفوذیابی استراتژیک درافغانستان.دراین زمینه،بهترین سیاست موردنظرارتش پاکستان این است که جنگ هارابدرون پاکستان توسط طالبان بگستراندتابه امریکایی هابقبولاندکه طالبان نیرومندهستندوبایدباآن ازطریق سیاسی برخوردشود؛وبه مردم پاکستان بگویندکه نفوذهنددرافغانستان روبه گسترش است.ازاین رو،حمایت پاکستان ازطالبان برای رفع تهدیدهندضروری می باشد.وهمین سیاست است که پاکستان راباامریکارودرروقرارمیدهد؛رودررویی که دربرخی مواردخالی ازفایده ی مالی هم نمی باشد.
بطورنمونه،این گونه استدلال دوفایده رابرایی نظامی های پاکستانی دردوره ی زمام داریی بوش میسرساخته بود:نخست،به بهانه ی مبارزه ی دروغین باتندرویی مذهبی ملیون هادلاررابه جیب زدند.دوم،برای مخفی کردن مداخله ی خوددرافغانستان، طالبان پاکستانی راازمنطقه قبیلگی به منطقه ی شهری مانندملاکند،سوات ودیرزیروبالاواردکردند.بنگرید!دربرنامه ی طالبان چه درمناطق قبیلگی وچه دربخش های شهریی  مربوط به ولایت سرحدتاکیدبراجرایی شریعت عمده شده است.دربالاازمعاهده میان حکومت سرحدوطالبان درسوات یادآوری شد،پیشترازمعاهده ی سوات،معاهده ی مشابه درملاکندصورت گرفته بود.روزنامه ی جنگ بتاریخ16فوریه2009-28دلو1388خورشیدی نوشت که درملاکند،معاهده ی میان ملاصوفی محمدوحکومت سرحدصورت گرفته است که براساس آن قانون های مخالف شرع لغووبرخلاف شرع قانونی قابل قبول نیست؛وزیرنام ترتیبات عدلی درملاکند،عدالت شرعی قائم کرده می شود.دردادگاه ها،قاضی هایی عالم به شریعت تعیین می شوند.رسانه هابیان کردندکه دادگاه های شرعی دوسیه های مدنی رادرشش ماه ودوسیه های کیفری رادرچهارماه حل وفصل می نمایند.البته پس ازاعلام قرادادتوسط وزیراطلاعات سرحد.
طوریکه یادآوری شد،سران نظامی وآی اِس آی دربرگزاریی قراردادهاوراه اندازیی جنگ های نمایشی علیه متحدان خوددربخش قبیلگی وشهری ولایت سرحد،دوکارراکردند:نخست،بابزرگ نمایی تهدیدتندرویی مذهبی پول های کلانی ازاداره ی بوش کمایی کردند.دوم،مداخله ی گسترده ی خودرادرافغانستان، پنهان کردند.بابرآمدن اوبامادرسیاست امریکا،زمانی پایی نظامی های پاکستانی لغزیدکه درشناخت تفاوت ها میان اداره ی قبلی واداره ی کنونی ناکام شدند.نتیجه ی عدم تفاوت گذاری این بودکه اوبامادست به دوکارزیرزد:نخست،به حملات هوایی توسط درونز/هواپیماهای بی سرنشین به خاک پاکستان افزود.دوم،بابالاکشیدن سناتورجان کیری درمسایل کمک هابه پاکستان ووابسته سازیی آن باکارکرداین کشوردرمهارطالبان پاکستانی- افغانی درافغانستان وپایان دادن به پایگاه های امن طالبان والقاعده درشرق خط دیورند؛وهمچنان، مهارنظامی هاتوسط حکومت ملکی درپاکستان،بیشترازهرزمانی ارتش وآی اِس آی رادرتنگناقرارداد.ارتش که درشرایط جدیددرمضیقه گیرآمده بود،بدوکارزیردست زد:نخست،دروادی سوات جنگ دروغین براه انداخت تاتوجه امریکاراکمافی سابق ازمداخله درافغانستان دورنماید.دوم،آی اِس آی به کمیت بم گذاری هادربخش های گونه گون پاکستان افزود.
بازیی دروغین بظاهرجنگی ارتش پاکستان دروادیی سوات زمانی اعصاب امریکایی هاراخراب کردکه طالبان دست به پیشروی زده به منطقه ی بنیررسیدند؛منطقه ی که درصدکیلومتری اسلام آبادقرارداشت.نظامی هاکه ازعصبانیت حکومتِ اوبامانسبت به کارکردخوددرافغانستان ومنطقه ی قبیلگی وشهری پاکستان مطلع شده بودند،بازهم دروادیی سوات دست به جنگ ساختگی زدند.روزنامه ی جنگ بتاریخ 26آوریل2009-6-1-1388خورشیدی به حواله ی نیویارک تایمزنوشت که اگرپاکستان درمهارطالبان دروادیی سوات ناکام شد،امریکابه سوات حمله می کندوامریکاواضح کرده است که اگرحکومت پاکستان درجلوگیری ازپیشرویی طالبان به به سویی اسلام آبادناکام شد،این کشوربه مواضع طالبان دروادیی سوات حمله می کند.براساس خبرروزنامه ی امریکایی، یک مقام بالارتبه ی پاکستانی گفته است که اگرطالبان درمنطقه ی بونیردرنزدیکی سوات که شصت مایل بااسلام آبادفاصله داردمسلط شوند،حکومت اوباما،مداخله می کند.وامریکابه پاکستان بازبان سکوت تهدیدکرده است که اگرپاکستان درجلوگیری ازپیشروی طالبان ناکام شد،امریکااین کارراکرده می تواند.به گفته ی آن مقام پاکستانی، بعدازفشارامریکا،آی اِس آی بتاریخ24آویرل2009-4-2-1388،ازطالبان خواست که بونیرراتخلیه نمایندوکردند.به نوشته ی روزنامه ی امریکایی، شماری زیادی طالبان دربونیرحضوردارندومردم عملادرپنجه ی آن هاگرفتارهستند.
درهمین راستا:"روزنامه ی جنگ بتاریخ27آوریل2009-17-2-1388نوشت که دردیرعملیات زیرفشارامریکایی هاصورت گرفته است.اگرچه پاکستان انکارکرده بود،هفته ی گذشته زمانیکه طالبان درضلع بنیردر60مایلی اسلام آبادپیشرفت کردند،کاسه ی صبرامریکالبریزشدوبه حکومت پاکستان هشدار دادکه علیه تندروان اقدام کند؛ورنه، امریکااین کاررامی کند.روزنامه"دی تایمزانگلیس"دریک تحلیل خبری گفت:"مطابق گزارش روزنامه ی مذکورامریکاازهمان روزامضای معاهده ماه فوریه به گونه ی پنهانی وآشکاربه پاکستان اعتراض می کرد،معاهده ی که براساس آن"وادی سوات"به افراطی هاحواله کرده شد.مقام های  پاکستانی به همتاهایی امریکایی خود تکرارمی کردندکه درسوات باسنتی هامعاهده کرده اند،نه باطالبان!پس ازشلاق کاریی یک دختر17ساله توسط طالبان وفاش شدن وبویی بدآن، مقام های پاکستانی می گویندکه کوشش می کنند طالبان رادرنظرمردم کم اهمیت نمایند.حکومت ناتوان عوامی ناسیونال پارتی سرانجام مجبوربه عمل شد.چراکه حکومت میداندکه اقدام امریکادرسوات خشم مردم راعلیه آن برمی انگیزدوامنیت رابرهم می زند."
بهرصورت،ارتش پاکستان،هم درجهت واکنش به ظاهرمثبت به اعتراض هایی امریکایی هاوهمچنان ادامه ی سیاست هایی دوگانه ی خود،به جنگ های نمایشی دروادیی سوات که ظاهراًآسیب های راهم دربرداشته است،ادامه داد.درهمین راستا،بتاریخ سوم ژون2009-13-3-1388خورشیدی،روزنامه ی جنگ این مطلب راازقول قمرالزمان کائره وزیرفرهنگ ورسانه هانوشت که" درجلسه ی کابینه ی حکومت فدرال تصمیم گرفته شدکه درمناطق اثرپذیرفته ازجنگ، 2500نفرازجوانان بازنشسته ی ارتش درپولیس بکارگرفته شوند."تجربه نشان داده است که بارهانظامی ها،افسران ارتش رازیرنام های بازنشسته و...درخدمت پولیس درمناطق زیراثرطالبان استخدام وبه آن هاکمک کرده اند.سیاستی که دیگرنزدسیاست مداران کاخ سفیدخریداری ندارد.درحالیکه فیصله ی کابینه ی حکومت مرکزی ازاستخدام سربازان ارتش درمناطق آسیب دیده ازجنگ باطالبان سخن می گفت،روزنامه ی جنگ بتاریخ 6-5-2009-16-2-1388،سخن های سلمان تاثیروالی پنجاب درپشاوررابه نشررسانید.سلمان تاثیروالی پنجاب طی گفت وگویی باخبرنگاران درپشاورگفت:"مذاکره باطالبان فضول وبیهوده است.اوگفت که درپنجاب مرکزهای آموزشی برای طالبان وجوددارد.اما،ازسویی طالبان خطری متوجه پنجاب نیست؛وهمچنان،درظاهربرای مقابله باطالبان وهراس افگنی یکصدهزارنیروی گوریلایی افرازکرده می شود"!اهمیت سخن های والی پنجاب زمانی دوچندان شدکه چاپ اول کتابی زیرعنوان"پنجابی طالبان"توسط مجاهدحسین دراول نومبر2009،منتشرشد.کتابیکه چاپ دوم آن درمارس2011نیزبه بازارآمد.نویسنده ی کتاب،مجاهدحسین می گوید:طالبان پنجابی زیرسرپرستی نهادهای مخفی قراردارندوازحمایت آن هادرسطح بالای برخوردارمی باشند.راجع به توانمندی شان همین بس است که بسیارصاحبان قدرت وکیلان آن هامی باشندودرباره ی صاحبان قدرت همین بس است که میزبان های تلویزیون هادربرنامه های خودبه وزیران وفاقی می گویندیامشوره میدهندکه فرارکن ورنه کشته می شود!یک کارمندسابق آی اِس آی که بعدادستگیروکشته شد،این سخن راتائیدکرده بودکه طالبان تنهادرشمال پیدانمی شوند،درپنجاب هم حضوردارند.ودرپنجاب،دربهکر،لیه،دیره ی غازی خان،راجن پور،مظفرگروملتان آموزش داده ی شوند،وهمه ی قشرهای مردم ازاین مسئله آگاهی دارند.آگاهان کشوراطلاع دارندکه ارتش پاکستان افراطی های خشن راسرپرستی وآن هاراسرمایه ی ملی واستراتژیک میداند.(19)
درشرایطی که نقاب ازچهره ی ناپاک آی اِس آی پایین کشیده شده است وهمه ی مردم درپاکستان وافغانستان،حتی نهادهای پنهانی وآشکاردرامریکادریافته اندکه نظامی ها-اطلاعاتی هاوسیاست مداران پاکستانی دررابطه باطالبان وهراس افگنی چه بازی هایی دورنگه ی می کنند؛آی اِس آی هم آرام ننشسته،به بازیی های ناپاک خودادامه میدهد.پس ازروشن شدن چهره ی زشت وریاکارانه ی آی اِس آی،این سازمان مکاره به یک بازیی دیگردست زدوآن اینکه کوشیدثابت نمایدکه پروژه ی طالبان ازهمان آغازیک پروژه ی امریکایی بود.بطورنمونه،اعجازالحق وزیرپیشن وفاقی ورهبرمسلم لیگِ قایداعظم می گوید:تحریک طالبان پرورده ی سیاسی امریکامی باشد ومسئول اوضاع کنونی پاکستان،امریکاودوستانش می باشند.اوگفت که وضعیت کنونی به جهادافغانستان ارتباط ندارد.اعجازالحق طی مصاحبه ی گفت:درجهادافغانستان یک ابرقدرت ناکام شدکه برای80سال برمسلمان هامسلط ومساجدآن هاراقفل کرده بود.اوگفت که مسئولیت اوضاع کنونی پاکستان وافغانستان بدوش حکومت های پس ازجهادافغانستان وامریکاوتااندازه ملی گرایان پشتون می باشد....درحالیکه اعجازالحق طالبان رابرنامه ی امریکایی میداند،...رحمن ملک وزیرکنونی داخله ی پاکستان بدون اینکه طالبان رابرنامه ی امریکایی تلقی نماید.می گوید:آن هانه اسلامی ونه پاکستانی،بلکه آدم کش،مزدورواجاره ی می باشندوهمه ی ملت درشکست دادن هراس افگنی متحدمی باشند.اوکه دراسلام آباددرمحله ی پولیس لاین،غرض عیدمبارکی بدیدارخانواده هایی شهدایی پولیس رفته بود،آن هاراتشویق کرده گفت:درپاکستان روزی نیست که پولیس هادردهشت گردی شهیدنشوند،وگفت که طالبان آدم کش،اجاره ی،نه اسلامی ونه پاکستانی می باشند....رحمن ملک هرگونه سخنی بدی که درباره ی طالبان بگویدحق دارد،چراکه خودش ازپایه گذاران طالبان می باشد!برای پیوستگی طالبان به امریکاونقش رحمن ملک درزیرنظرنصیرالله بابر،به بازتاب سخن های امتیازاحمدیکی ازرهبران سابق آی اِس آی پرداخته می شود.امتیازاحمدمی گوید: طالبان بازیی امریکابود.امریکاطالبان راساخت و بوسیله ی آن هاهفت گروه جهادی افغانستان رانابودکرد.بابرورحمن ملک به اشاره ی امریکابه کابل می رفتند وقبضه برافغانستان توسط طالبان برنامه ی امریکابود ومی دانستندکه توان حکومت سازیی آن هاصفراست.امتیازاحمدکه پانزده سال درآی اِس آی نقش مهمی بازی کرده ومسئول بخش اطلاعاتی آن بوده است.نزده سال پس ازبازنشستگی،سکوت خودراشکسته ومی گویدکه: امریکاطالبان رابرای تقویت نقش خوددرمنطقه ساخته است.بابرورحمن ملک وزیرداخله باشاره ی امریکاتحریک طالبان رابنیادگذاشتند.امتیازاحمد،درپاسخ این پرسش که کرزی آن وقت نفرامریکابود،چرااورانیاورد.گفت که امریکاپس ازقراردادژنو،می خواست که برمنطقه سلطه پیدانمایدوبرنامه هم داشت.کرزی اسپ تروجن اوبود.اگراورادرآغازمی آورد،بسیاردوام کرده نمی توانست.امریکا،نخست، هفت گروه جهادی راناکام ساخت وبعداًطالبان رابه حیث پیاده نظام پیش کرد.درموجودیت این دوگروه،کرزی چیزی کرده نمی توانست.کرزی باویلیام کیسی رئیس سیادررابطه ی نزدیک بود،وبرادرش بابوش ازنزدیک رابطه داشت.ازدیدامتیازاحمد،برای این اسپ تروجن، زمان مناسب لازم بود.هدف امریکا،کنترول برافغانستان،قدرت منطقه ی ساختن هندوپایان دادن به نقش پاکستان می باشد.ازدیدگاه بریگیدیرامتیاز،رهبران پاکستان که جهادافغانستان اداره کردند،کارخوبی کردند،اماازنقشه ی امروزیی امریکاآگاهی نداشتندیاپیش بین نقشه ی امریکانبودند.(20)به سخن دیگر،واکنش کارشکنانه ی پاکستان دربرابر برنامه ی امریکا درافغانستان برخاسته ازناآگاهی ازچنان برنامه ی واستعمال شدن درجهت کاربردی کردن آن می باشد.دولت امریکاکه باآغازدوره ی اوباما،بارخودرادرعراق سبک وبانیرومندی به سویی افغانستان شتافت،بازیی دوگانه ی پاکستانی هاراشناسایی وبه آن هادیگراهمیتی نمی داد.افزون براینکه به دورخه بازی کردن آی اِس آی دیگربهایی قایل نمی شد،دومسئله درامریکابابرجستگی رونماشد:نخست،اعتراض های پنهانی بخاطر بازیی دوگانه ی جاسوسان پاکستانی ازاتاق های تنگ وتاریک بیرون و به سرخط روزنامه هاکشانیده شدند.دوم،برآمدن ویکی لیکس وافشای پیام های دیپلمات هایی امریکایی ازپاکستان ودیگربخش های منطقه وجهان درباره ی طالب بازیی پاکستانی ها،وتبدیل منطقه ی مرزی این کشوربه پایگاه هراس افگنان وطالبان،وضعیت را،سمت وسویی دیگری بخشید.
دراین راستا،روزنامه ی نیویارک تایمز،روز26مارس2009-6-1-1388نوشت که رابطه ی کمک رسانی وبرنامه ریزی میان آی اِس آی وطالبان ادامه دارد.روزی بعد،انفجاری درپاکستان صورت گرفت که 50نفرراکشت.زمانیکه پاکستان زیرفشارامریکاقرارمی گیرد،آی اِس آی به خراب کاری درپاکستان دست می زند.روزپنجشنبه27-3-2009-7-1-1388،روزنامه نیویارک تایمزپیوندنزدیک میان آی ایس آی وطالبان رافاش کردونوشت که:"همزمان بااعلام پالیسی اوباوراجع به افغانستان وپاکستان،درعین روزبرای پرده پوشی ازپیوندسیاه میان طالبان وای ایس آی،اخیری مسجدی رادرجمرود،درخیبرایجنسی اانفجارداد.انفجاری که درنتیجه ی آن 100نفرزخمی و70نفرکشته شدند.بتاریخ28-3-2009-8-1-1388،گزارش رویترزراسایت اردوی بی بی سی این گونه بازتاب دادکه:"ارتش امریکاهشدارداده است که شواهدداردکه آی ایس آی سازمان مخفی پاکستان به طالبان دوام دارکمک می رساندومقام های امریکایی هشداردادندکه این کمک هابایدپایان یابند!مایک مولن رئیس ستادمشترک ارتش امریکاگفته است که ارتش پاکستان درمرزهای هندوافغانستان باافراطی های مسلح رابطه دارد.واوباماهم راجع به اوضاع روبوخامت افغانستان پالیسی خودرااعلام کرده است.دومقام ارتش امریکاگفته اندکه یقین دارندکه برخی عناصرآی اِس آی باتندروان خشن والقاعده ارتباط دارند.ومایک مولن طی مصاحبه ی باسی اِن اِن گفته است که میان عناصری درارتش پاکستان وطالبان رابطه وجوداردکه بایدختم شود.دیویدپطریوس فرمانده نیروی مرکزی گفته است که درایجادبرخی گروه های مسلح،آی اِس آی نقش دارد.وشواهدی موجوداست که زمانیکه موضع های تندروان مسلح باتهدیدی  روبرمی شد،آی اِس آی آن هاراآگاه می کرد.این بسیاردارای اهمیت می باشدکه رابطه میان آی اِس آی وتندروان مسلح به اعتماددوطرف زیان می رساند؛وچندین مقام امریکایی بدون افشاکردن نام خودبه نیویارک تایمزشرح داده اندکه ارتش پاکستان  درجنوب افغانستان به طالبان کمک می رساند.به گفته ی نیویارک تایمز،ابزارهایی پنهانی مراقبت کننده نشان میدهندکه رابطه ی افرادارتش پاکستان باطالبان بیشترازآن است که درگذشت فکرمی شد.
اینکه امریکایی هااعتراض وتاکیدمی کنندکه به پایگاه های امن طالبان درخاک پاکستان پایان داده شود،دیگرموضوعی نیست که نظامی هایی پاکستانی ازآن چشم پوشی نمایند؛وامریکایی هابهانه هاوجنگ هایی ساختگی ارتش پاکستان علیه طالبان پاکستانی ونداشتن رابطه ی همکاری باطالبان افغانی راپذیراشوند.زمانیکه چهره هافاش ودست هابازمی شوند،پاکستانی هااصل سخن خودرامی گویند.بطورنمونه،شبانگاه جمعه19سرطان1388-9ژوئیه2009،سایت اردوی بی بی سی گفت وگویی اطهرعباس سخن گویی ارتش پاکستان باشبکه ی تلویزیون سی اِن اِن راپخش کرد.اطهرعباس درمصاحبه ی خوداعتراف کردکه آی اِس آی باطالبان وحکمتیار ارتباط داردوآماده است ازاین رابطه به امریکاکمک نماید.امریکاجنگ راباخته است ودیگرجنگ درافغانستان راه حل نیست.اگرامریکادررابطه باهندکاری نمایدکه درمسئله ی کشمیربرای پاکستان آسانی بیاورد،پاکستان آماده است که ازرابطه ی خودباطالبان وحکمتیاربه نفع امریکابهره برداری نماید.فشرده ی مصاحبه ی سخن گویی ارتش پاکستان این بود که:"طالبان وحزب اسلامی دردست ماهستندوآماده هستیم که درمسئله ی کشمیروجه المصالحه شان کنیم!گفت وگویی سخن گویی ارتش پاکستان،همزمان بانزدیکی میان روسیه وامریکاوآمادگی روسیه برایی گذاشتن خاک خوددرخدمت تدارکات ناتو وبرگزاریی انتخابات ریاست جمهوری درافغانستان بود.زمانیکه هم نقش پاکستان رادربرگزاریی آرام انتخابات بازتاب میداد،وهمچنان،قیمت پاکستان رادوچندان وارزش مخالفان دولت افغانستان رابه آلت بی شعوردست نظامی های پاکستانی کاهش می بخشید.
باآمدن اوبامابه کاخ سفید،تحولات درروابط امریکاوپاکستان واردمرحله ی حساسی شد.البته که، این سخن به معنای نبودحساسیت هادرروابط طرفین دردوره ی بوش نیست.چراکه دردوره ی بوش هم گه گاهی روابط تنشزامی شد،امانه باندازه ی دوره ی اوباما.درواقع،درهمین دوره است که دومسئله بانیرومندی خودرانمایش میدهند:نخست،تضادمنافع هردوجانب درافغانستان برملامی شود.دوم،امریکایی هابه گونه ی آشکارامی نگرندکه پاکستان باکمک خودشان علیه آن هاسربازگیری ومنافع شان رادرافغانستان موردحمله قرارمیدهد.ازنظرامریکا،بزرگترین نقطه ی ناتوانی پاکستان ضعف اقتصادی ووابستگی آن به نهادهای مالی جهانی مانند:بانک جهانی،صندوقی بین المللی پول،کلوب های مالی پاریس ولندن می باشد.افزون بروابستگی پاکستان به نهادهایی نامبرده،این کشوردرفهرست کمک گیرنده های امریکایی پس ازاسرائیل ومصرمی باشد.اوباماکه ازهمان روزآغازبکار،تاکیدنموده بودکه کمک هابه پاکستان توام باشرط های می باشد،یعنی همکاریی آن کشوربه بازگشت ثبات درافغانستان که بدون دست برداریی اسلام آبادازطالبان ودوگروه افغانی دیگریکه بابهره برداری ازخاک وامکانات پاکستان علیه دولت افغانستان ونیروهای غربی عمل می کنند،میسرشده نمی تواند.دراین رابطه،اوباماسرنوشت کمک هارابه سناتورجان کیری رئیس بخش بین المللی سناسپرد؛شخصی که موضع سرسختانه نسبت به پاکستان داردوباتصویب کردن قانون"کیری لوگربل"،کمک های امریکابه پاکستان را به دواصل زیر:نخست، کاهش نقش نظامی هادرحکومت.دوم،دست برداشتن ازسیاست طالب پروری وبی ثبات سازیی افغانستان پیوندزد.
زمانیکه افشاگری هایی ویکی لیکس دررابطه باپاکستان وافغانستان باسیاست های اوباما،همراه شد،دست پاکستان رابیش ازاندازه بازکرد.ویکی لیکس دررابطه باحمایت پاکستان ازطالبان ودیگردسته های مخالف کابل مسایلی بسیاری رافاش کرد که بازتاب همه ی آن هاازتوان این نوشته بیرون است.اما،تاجائیکه به این نوشته ارتباط می گیرد،بدوموردازافشاگری هایی ویکی لیکس که هم مهم وهم باموضوع نوشته رابطه ی نزدیک دارند،اشاره می شود:بتاریخ30نومبر2010-9قوس1389،سایت اردوی بی بی سی این مطلب راپخش کردکه ژنرال کیانی رئیس ستادمشترک ارتش پاکستان حکومت رابرای هدف های ارتش استعمال کرده است.براساس افشاگریی ویکی لیکس،سردسته ی ارتش پاکستان پشت پرده مانده وحکومت ملکی رابرای اهداف نظامی موردبهره برداری قرارداده است.این مطلب درژانویه2010ازسفارت امریکادرپاریس به وزارت خارجه فرستاده شده است.دراین پیام،ازقول جسمین زرنینی رئیس بخش اطلاعات فرانسه راجع به پاکستان وافغانستان و پرویزکیانی یادآور شده است که اوازمشرف درس گرفته است وبه گونه ی آشکاربه میدان نمی آید.زرنینی گفته است که کیانی پشت صحنه مانده، حکومت وپارلمان رابرای هدف های خوداستعمال می کندکه دراین استعمال گری،تبدیل نکردن سیاست پاکستان درمناطق قبیلگی هم مرزباافغانستان نیزشامل می باشد.رئیس نهادهای جاسوسی فرانسه این راهم درپیام خودگفته است که ژنرال کیانی می خواهددرباره ی"کیری لوگر"/لایحه ی کمک های امریکابه پاکستان نزاع ایجانماید،چراکه درآن بل/لایحه،کمک امریکابه پاکستان به کاهش نفوذارتش درحکومت مربوط ساخته شده است.درعین گفت گو،زرنینی این راهم گفته است که پاکستان برای پاکسازیی(طالبان پاکستانی دست ساخت خودش و) طالبان افغان پناه گرفته درقلمروش، فرصت راازدست داده است.دراین باره،نمونه جلال الدین حقانی می باشدکه درسال2004به گونه ی یک رهبرظاهرشده است.پیشتراونه نماینده کدام تنظیمی بودونه تهدیدبه شمارمی آمد.باین همه،بخاطرپول های فراوان ازخلیج، یک شبکه براه انداخته است که اکنون شکست دادن اوبرای ارتش پاکستان مشکل است یااینکه نمی خواهدبااوروبروشود.درآن پیام،همچنان ازقول زرنینی آمده است که اوگفته که فرانسه ازاین سبب به فروش جنگ افزاربه پاکستان موافق نیست وتنهاخواهان روابط سیاسی -اقتصادی بااسلام آبادمی باشد.افزون برروابط اقتصادی- تجارتی،هردوکشوردرمبارزه باهراس افگنی باهم همکاری می کنند.
افزون برافشاگریی ویکی لیکس درباره ی نقش پرویزکیانی به حیث کسی که پشت معرکه ایستاده وتوسط حکومت ملکی اهداف ارتش رابه پیش می برد،ویکی لیکس افشاگریی دررابطه باژنرال حمیدگل،رئیس قبلی آی اِس آی نیزکرده است.به طورنمونه،بتاریخ 30نومبر2010-9-9-1389خورشیدی،روزنامه ی جنگ ازقول ویکی لیکس،نوشت:حمیدگل فرمان حملات انتحاری درافغانستان رامیدهد.حمیدگل،رئیس سابق آی اِس آی باالقاعده وفرماندهان طالبان رابطه ی نزدیک داردوفرمان حملات خودکشانه راصادرمی نماید.درباره ی حملات خودکشانه،درمناطق قبیلگی بارهبران عرب القاعده ملاقات می کندوبم گذاری درراه روهایی موردبهره برداریی نظامی هارافرمان میدهد.درسال2007،بخاطرعملیات خودکشانه،مقام های پاکستانی یک هزارعراده موترسایکل به افغانستان فرستاده اند.جان کیری،رئیس کمیته ی روابط بین المللی سنای امریکاگفته است که بخاطراثرگذاری درمنطقه،میان هراس افگنان وآی اِس آی رابطه ی نزدیک برقراراست وبرخی مسئولان آی اِس آی نقشی مهمی درحملات به افغانستان بازی می کنندودرسال2006مقام های پاکستانی رهبران مهم طالبان رابه قندهاراعزام  کردندوپس ازآن بودکه عملیات انتحاری آغازشد.
برایی نویسنده جای تعجب نیست که رهبران پاکستان چه نظامی وچه ملکی همواره می گفتندکه رابطه میان اسلام آبادولندن یک نمونه درروابط بین المللی می باشد،رابطه ی که ازیک طرف دوستی وازطرف دیگراحترام بیش ازاندازه به بادارپیشین رابه نمایش می گذارد.رخ دادهایی مناطق مرزی پاکستان وافغانستان وطالب سازی دربخش پاکستانی وبازسازیی طالبان افغانی برای ویرانگری درافغانستان وماجراجویی علیه قوت های غربی درکشورمانشان دادکه درکنارامریکا،کاسه ی صبرانگلیس هم ازپاکستانی هالبریزشده است.بطورنمونه،درماه ژوئیه ی سال2010میلادی ماه اسد1389خورشیدی،دیویدکامرون نخست وزیرانگلیس سفررسمی به هندداشت.درهمان سفر،هم درملاقات ومصاحبه ی مشترک باهمتایی هندیی خودوهم درگفت وگوباخبرنگاران یادآورشدکه پاکستان دوگانه بازی می کند:هم درسنگرمبارزه باهراس افگنی ایستاده؛ وهم چنان، زیرزمینی باطالبان والقاعده کمک می نماید؛وتاکیدکردکه ازدودوزه بازی دست برداشته، یک راه رادرپیش بگیرد.
موضع سرسختانه ی اوبامادربرابرهراس افگنی که کشتن بن لادن درخانه ی امن آی اِس آی بازیرپاگذاشتن حاکمیت پاکستان وتوهین حکومت وارتش آن همراه بود،وتاکیدنخست وزیرانگلیس مبنی براینکه پاکستان دوگانه بازی می کند،نشان دادکه این کشورباشتاب به سویی معرفی شدن به یک کشورتباه کاردرسیاست جهان به پیش می رود!تباه کاریی که بیشترین زیان برخاسته ازآن رامردم افغانستان درگام نخست، ومردم پاکستان، درگام دوم، متحمل می شوند.دولت اوباما باکشتن بن لادن نشان دادکه تاپسین مرحله، تندرویی هراس افگن رادنبال می کند،دررابطه باپاکستان دوکارراکرد:نخست اینکه،نفرخاص خوددررابطه باکابل واسلام آبادرابه گونه ی که بوش آغازکرده بود،ماموربررسی وپی گیریی رابطه هاواوضاع کرد.دوم،مسایل کمک های امریکابه پاکستان رابدست جان کیری سناتورسرسخت ورئیس روابط خارجی مجلس سناسپرد.سناتوریکه کمک هارابه قطع همکاری پاکستان باطالبان والقاعده وکاهش نقش ارتش درسیاست پاکستان منوط ساخته است.همین سناتور،یک هفته پس ازکشته شدن بن لادن،ازتاریخ14تا16ماه مه2011-24تا26ثور1390خورشیدی،سفری به کابل واسلام آباد،داشت.درجریان سفرخودروزدوشنبه16ماه مه دراسلام آباد،گفت وگوی داشت بارئیس جمهور،نخست وزیروژنرال پرویزکیانی رئیس ستادمشترک ارتش پاکستان.واضح است که درهمه ی گفت وگوها،مسئله ی افغانستان وپناه گاه های امن طالبان درخاک پاکستان موضوع سرفهرست می باشند.
ازآنجاکه درپاکستان تعیین کننده ی سیاست های کلان ارتش وآی اِس آی می باشند،نه حکومت مرکزی وحکومت های ایالتی،پس طبیعی است که سناتورکیری جدی ترین سخن هاراباسران ارتش مطرح کرده است.دراین رابطه،روزدوشنبه/روزملاقات کیری باپرویزکیانی، مقاله ی زیرعنوان"مرحله ی دشوارروابط"که البته منظور،روابط پاکستان وامریکامی باشد،به قلم سیدسلیم شهزادروزنامه نگارپاکستانی درسایت"ایشیاتایمز"به نشررسیدکه درآن، یک نکته برایم بسیارجالب به نظرمی رسیدوآن اینکه:"پرویزکیانی به جان کیری گفته است که درارتش پاکستان یک حلقه ی وجودداردکه می خواهدارتش ازگروه هایی سنی دربرابرهندوایران حمایت کند."اگربه این سخن کیانی توجه شود،واضح می شودکه درمعامله باهندکه اصلاًموضوع سنی درمیان نیست وکشمیرسخن می گوید .دررابطه باایران،همین قدربس است که سال گذشته،آی اِس آی،عبدالمالک ریگی بلوچ سنی بلوچستان ایران راکه ازسنی های ایران دفاع می کرد،به تهران تحویل دادتاکشته شد.ازسوی دیگر،بیشترین ویران گریی ارتش پاکستان درافغانستان می باشدکه کشوراکثراًسنی می باشدوریاست حکومت آن هم دردست یک پشتون می باشد.قومی که نظامی های پاکستانی بناحق خودرادرسنگردفاع ازحقوق ناتلف شده ی آن نشانده اند.درنوشته ی سلیم شهزاد،آمده بودکه سناتورجان کیری درافغانستان گفته است که پس ابن لادن نوبت افرادی می رسدکه درپاکستان خودراپنهان ودرافغانستان دست به ویرانگری می زنند،موضوعی که برای نظامی های پاکستانی بسیارتکان دهنده می باشد.سخنی سناتورکیری زمانی ارزش دوچندان یافت که روزشنبه21ماه مه2011-31ثور1390خورشید،بارک اوبامارئیس جمهورامریکاطی مصاحبه ی طولانی بااندرومارخبرنگارتلویزیون بی بی سی کردودرپاسخ به پرسشی مبنی براینکه اگرمحل زندگی افرادرهبریی القاعده وطالبان درپاکستان شناسایی شود،آیاآماده هستیدکه مانندبن لادن علیه آن عمل کنید؟درپاسخ گفت:بلی!ودرضمن گفت وگویادآورشدکه پاکستان مسایل افغانستان ومنطقه ی قبیلگی خودرابه دشمنی باهندپیوندزده است.پرسمانیکه بایدبازنگری شود.به سخن دیگر،اگراولویت پاکستان درسیاست منطقه،مسئله ی کشمیرباهندمی باشد،اولویت امریکابازگرداندن ثبات به افغانستان ومنطقه می باشد.
دراخیراین نوشته،به گونه ی حسن ختام،سخن نویسنده متوجه پاکستان وطالبان پاکستانی می باشد؛وآن اینکه، پاکستانی هاخبردارندکه ارتش آن هابه چه تعدادبنگالی های مسلمان رادرسال1971دربنگله دیش کشتند.شیخ مجیب الرحمن رهبرنهضت خودگردانی بنگله دیش، شمارکشته های پاکستان درکشورش راسه ملیون وسازمان اطلاعات مرکزیی امریکایک ملیون برآوردکرد.شایدحکومت های دیروزوامروزپاکستان،کشتارمسلمان هایی خودراانکارنمایند،کشتاریکه سبب شدآن هاازارتش هند،به حیث نجات بخش پذیرایی نمایند!هند،چندماه پیشترازنوشتن این مقاله،یک بلیون دلاربه بنگله دیش اعتبارقایل شدتاازآن درجهت ساختن زیرساخت های اقتصادیی خودبهره برداری نماید.همان هند،درافغانستان،کشوریکه قربانی سیاست ضدبشریی پاکستان شده است،به بازسازیی زیرساخت هادست می زندوشماطالبان بی هویت وتباه کاررااعزام می داریدتاویرانش نمایند.شمانظامی هاوسیاست کاران بی عرضه ی پاکستانی که کشورخودرابورشکست کشانده ایدوروزسه شنبه پس ازآن که سناتورجان کیری پیام دلسردکننده ی کاخ سفیدرابرای تان خواند،فوراًیوسف رضاگیلانی رابه پکن فرستادیدتابه امریکانشان بدهیدکه ازفشارخودبکاهیدورنه اژدهای زردمارابه آغوش می گیرد!آیامیدانیدکه درسیاست جهانی دیگرفن آوری،اقصاد،تجارت،تولیدوفروش کالاسخن می گویدنه طالب سازی ورفتن به عصرنوسنگی که باشتاب به سویی آن روان هستید؟آیامیدانیدکه سالانه رقم فروش کالای چینی درامریکاچندبلیون دلاراست؟اژدهای زردبازارمی پالدنه الاغ زخمی وشوره پشت مانندپاکستان که خرکاران امریکایی جانش راکشیده اند؛ واکنون درصورت سرعقل نیامدن،طعمه ی کفتاران وکرگسان لاشه خوارش می نمایند!
درابطه باطالبان پاکستانی بایدبه عرض رساندکه شماازمناطق هفت گانه ی قبیلگی زیر:اورکزای،کرم،باجور،مومند،خیبر،وزیرستان شمالی وجنوبی برخاسته اید.مگرمیدانیدکه دراین مناطق تاکنون اِف سی آر/قانون دراکولایی-انگلیسی بازمانده ازدوره ی لاردآکلند،نائب السلطنه ی انگلیس در1901م،حکومت می نماید.قانونی که در یک صدوده سال پشتون هایی منطقه رادرجهل وتوحش نگهداشته وازآن هالکه ی ننگ ومسخره ی روزگاردرعصرپسامدرنیسم به نمایش می گذارد.اگرشمااسلام وشریعت اسلامی می خواهید،درگام نخست،اِف سی آر/قانون توحشزایی هندبریتانیاراکه پاکستانِ اسلام خواه درشعارود شمن اسلام وانسانیت درعمل تاکنون درمنطقه نگهداشته وپشتون هارابه سویی نابودی ودرماندگی رانده است،لغونمائید.زمانیکه ازطالبان پاکستانی سخن به میان می آید،خالی ازفایده نخواهدبوداگر درپایان این مقال،ازبرادران افغانی شان هم یادی کرده شود.ازنظرنویسنده:به شماطالبان افغانی چندمسئله ی زیرمهم به نظرمی رسد:نخست،به طالبان پاکستانی،کمک نمائیدتااِف سی آر/قانون انگلیسی حاکم برقبایل راحذف ودرجای آن شریعت اسلامی راحاکم نمایند.زمانیکه قانون وحشتبارنامبرده ازقبایل نابودوجایش راقانون شرع،گرفت.آن زمان مبارزه راآغازنمائیدتادراسلام آباد،اسلام راحاکم نمائید.به عبارت دیگر،اگردراسلام آباد،شریعت اسلامی نافذشد،کابل خودبه خوداسلامی خواهدشد.دوم،اگرحامی هایی نظامی-سیاسی- اطلاعاتی پاکستانی شما،به اسلام دل می سوزانند،اول اسلام رادرپاکستان جاری نمایند!سوم،بیادتان هست که احمدرشید،درکتاب خود"طالبان"نوشته است که معاش طالبان راامریکاازطریق وزارت خزانه داری/مالیه ی پاکستان پرداخت می کردکه شایدتاکنون بخاطرتوجیه قانونی بدست آوردن پایگاه دائمی نظامی درافغانستان که شمامسبب آن می باشید،ادامه داشته باشد.چهارم،خبرداریدکه باداران پاکستانی شماتاچه اندازه غلام امریکاهستندوشماراگوشت دم توپ آن ساخته اند.پنجم،گفته ی اطهرعباس سخن گوی ارتش پاکستان راکه درهمین نوشته ازآن یادآوری شدوگفته بود:" آی اِس آی باطالبان وحکمتیاررابطه دارد."اگرامریکادرقضیه ی کشمیربه پاکستان سهولت ایجادنماید،ازآن رابطه به سودامریکا بهره برداری خواهدکرد،یعنی شماراقربانی حل مسئله ی کشمیرمی سازد.ششم،بخاطرداشته باشیدکه حکمتیاروربانی و...هم زمانی دوست پاکستانی هابودندوپاکستانی هابه آن هاچه کردندکه درنهایت به شمابکنند!هفتم،یادتان باشدکه هیچ فردی نمی خواهدکه کشورش زیرسلطه ی نیروهای خارجی باشدوشمابه باورخودعلیه نیروهای خارجی مبارزه می نمائید.تاجائیکه من واکثرافغان هاباوردارندوشاهدبودند،کرنیل امام امیرالمومنین شمابودنه فردی ازخودشماکه گمان می کردیدومی کنید.کرنیل امام هم که تاریخ مصرفش سپری شده بود،درماه مه2010- ثور1389خورشیدی،دریک منطقه ی قبیلگی توسط مزدوران ارتش پاکستان کشته شدوشماهم سرنوشتی بهترازاو نمی توانیدداشته باشد.هشتم،این خبرراکه درروزنامه ی جنگ بتاریخ31مارس2011-12-1-1390خورشیدی زیرنام افشاگریی ویکی لیکس درباره ی مولانافضل الرحمن به نشررسیده بود،خواندیدیانه که درآن آمده بود:مولانافضل الرحمن درسوم ماه مه2007،درشهرچناس هند،درملاقات باجفری پیات واتل کیشاپ قونسل ومعاون قونسل امریکا ملاقات وپیام داده بودکه می خواهددرمذاکره میان امریکاوطالبان نقش میانجی راایفانماید؛وهمچنان،می خواهدکه درسیاست پاکستان نقش بزرگی بازی کندودرزمینه خواستارکمک امریکاشده است.هدف ازیادآوری ازدرخواست فضل الرحمن ازامریکا،دراین بخش ازنوشته،این است که متحدین مذهبی وسیاسی-نظامی واطلاعاتی شمادرپاکستان تاچه اندازه مزدوروغلام هستندوشمافریب خوردگان توقع داریدکه آن غلامان به ظاهرمتشرع ودرباطن شیطان امارت اِف سی آر- قبیلگی شمارادرغیاب کرنیل امام بافغانستان برگردانند.برای اینکه این شعراقبال:ای غلام ابن غلام ابن غلام   حریت اندیشه ی توراحرام.درباره ی شماکاربردپیداننماید،بهتراست به کمک طالبان پاکستانی،درگام نخست،سرنوشت آزادی،دین وشریعت راباپایان بخشیدن به اِف سی آر/قانون توحش بارانگلیسی درمناطق قبیلگی؛ودرگام دوم،دراسلام آبادروشن نمائید.زمانیکه،دراسلام آبادخودگردانی اززیرنفوذامریکابدست آمدوشریعت اجراشد،کابل،هم آزادمی شود؛وهمچنان، اسلامی.
پانویس ها:
1-The Duel,Pakistan on the flight path of American power.By:Tariq Ali.pp.193-194
2-The Clash of Fundamentalisms,Crusades,Jihads and Modernity.By:Tariq Ali.pp.235-236
3-ازاقدامات نظامی تغییری حاصل نمی شود.سایت اردوی بی بی سی3ژولای2008-13سرطان1387
4-پاکستان ازتعهدات خودشانه خالی می کند.رضاهمدانی:سایت اردوی بی بی سی16-5-2008-28-2-1387
5-Ghost wars.By:Stev COLL.P.539
6-شنبه28مارس2009-8-1-1387سایت اردی بی بی سی،گزارشی ازهارون رشید.
7-Ghostwars.pp.546-547
8-Descent into Chaos.By:AhmedRashid.pp.272-273-276-277وهفته نامه ی پاکستان پست-کانادا-بزبان اردوشماره ی نمبر716از14تا20دیسامبر2008صفحه های 3-10.
9-هفته نامه ی پاکستان پست به زبان اردو،کانادا،از23فوریه تااول مارس2006،مقاله:ملی گرایی بلوچ واهمیت بین المللی آن.نویسنده:فریدریک فلادلفیا.
10-Descent into Chaos.By:Ahmed Rashid.pp.283-284
11-Duel,Pakistan on the flight path of American power.By:Tariq Ali.p.161
12-روزنامه ی جنگ29آوریل2009-9-2-1388
13-Duel.p.158
14-چراایران تهدیدی برای اسرائیل است وپاکستان نیست؟سایت فارسی بی بی سی دوشنبه12-4-2010-23-1-1389
15-سوات:معاهده میان طالبان وحکومت.رفعت الله اورکزای:سایت اردوی بی بی سی21 ماه مه2008-1-3-1387
یا1-3-1387-22-مه2008سایت اردوی بی بی سی
16-معامله ی پاکستان باطالبان بخاطررهایی سفیرخود،سایت فارسی بی بی سی31-2-1387-21-5-2008
17-War and Globalization.By:Michel Chossudovsky.pp.5-6
18-The Clash of Fundamentalisms.p.199
19-پنجابی طالبان،ایک چشم کشاکتاب.انورسین رای:سایت اردوی بی بی سی،کراچی21آوریل2011
Bbc.co.uk/urdu intertainment/2011/04/110420_book_reviews_1_sen.shtml
20-روزنامه ی جنگ29آوریل2009-9-2-1387وروزنامه ی جنگ17اکتوبر2010-26عقرب1389وجن طالبان راامریکاازبوتل بیرون کرد.مصاحبه ی هارون باامتیازاحمد،31جولای2009-13سرطان1388،سایت وتلویزیون اردوی بی بی سی.