Wednesday 23 March 2016

سفر رئیس جمهورامریکا به کو با ؛ ودرسی که باید افغانستان ازآن بگیرد


ابراهیم ورسجی
4-1-1395
روزیکشنبه اول حمل یا نوروز سال1395 خورشیدی، بارک حسین اوباما ، رئیس جمهور امریکا، طی یک سفررسمی وارد ها وا نا ، پایتخت کوباشد. این سفر یک رئیس جمهورامریکا بعد از88 سال به کوبا می باشد. آگاهان سیاست جهان می دانند که امریکا وکوبا ، مناسبات دشمنا نه ی از 1959 یا سا لروزپیرزی انقلاب کوبا به رهبریی فیدل کاستر، بردیکتاتوربا تیستا، رئیس جمهور وا بسته به امریکا ، تاکنون دارند. شایان یاد آوری است که ، این مقا له ر ا ازسه نگاه خواستم نوشته کنم: نخست ، علاقمندی ام به سیاست جهان که خواننده می تواند ازکتاب دوجلدی" جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ " ، دریا بد ؛ دوم ، ایستادگی که کوبای کوچک دربرابر امریکای بزرگ از1959 تا کنون کرده است ؛ سوم ، درس های که افغانستان می تواند ازحرکت دشمنی تا دوستی میان امریکا وکوبا بگیرد. همچنان ، دراین نوشته ، می خواهم برای پاکستان بگویم که همین گونه که امریکا آماده شده است به حاکمیت ملی کوبا احترام بگذارد ودست دوستی به سوی آن درازکند، به نفع پاکستان می باشد که درباره ی افغانستان چنان کند. البته که ، تند روان قبیله اندیش افغان هم که اکثریت شان درشب جاسوس ودرروز مخالف پاکستان می باشند، بکوشند ازادعای ارضی علیه پاکستان دست بردارند، تا به مهارتروریسم وتوسعه ی اقتصادی برسیم.
پس ، بهتراست که نوشته را ازقلم فرسایی درباری مناسبات پرفرازوفرود امریکا وکوبا که درحال دیگرگون شدن ازدشمنی بدوستی می باشد، دنبال کنم. واقعیت این است که درسا ل 1959ملادی، حکومت باتیستا، دیکتاتور منفور حاکم برکوبا توسط جنبش گوریلای دکترفیدل کاستروکه بعد ها بنام رهبر انقلاب کوبا مشهورشد، برانداخته شد.دکتر فیدل کاسترو ورفیقش دکترچه گوا رای آرجان تینی که حکومت باتیستارا براندخته بودند نه کمونیست بودند ونه طرفدار اتحاد شوروی. دربرهه ی آغازین انقلاب کوباهم خبری ازشعارهای دشمنانه علیه امریکا نبود. البته که ، خواسته های فیدل وتیم انقلابی اش همخوانی با خواسته های امریکا درکوبا و امریکای مرکزی وجنوبی نداشت.
ازاین رو ، روشن شده بود که حکومت فیدل کاسترو مورد تایید واشنگتن نیست. فیدل که موضوع را فهمیده بود ؛ درتلاش افتاد تا دوستی شوروی یا چین را کمایی وازخطرامریکا نسبت به حکومت خود بکاهد. همچنان ، تمایل به ابرازدشمنی با امریکا هم نداشت. به طورنمونه ، درسال 1961 ، فیدل کاسترو دریک سخنرانی به کوبای های مقیم محله فقیرنشین واشنگتن یا نیویارک گفته بود که : " برای مردم کوبا، نان ، کرامت وآزادی می خواهد. " اگربه گفته ی کاسترو، توجه شود ، مشکل است پسوند - پیشوند کمونیستی را به اوچسپاند. بهرحال ،سیاست امریکا ، فیدل را بدامن مسکو انداخت. البته این گونه که ، درسال 1963 ، سیا / سازمان اطلاعات مرکزی امریکا، با فرستادن شماری از کوبای های ناراضی درخلیج خوک ها درخاک کوبا، آتش جنگ علیه حکومت انقلابی فیدل کاسترورا روشن کرد. جنگی که درآن فیدل موفق به انجام دوکارزیر شد: نخست ، با فرماندهی خودش مخالفان را درخلیج خوک ها سرکوب کرد؛ دوم، پای شوروی را بدفاع ازحکومت انقلابی خود کشاند که بارسیدن زیردریای های ارتش سرخ و نصب کلاهک اتومی به سوی امریکا ازقلمروکوبا، جهان را درآستانه ی جنگ اتومی شرق وغرب قرارداد.
درچنان شرایطی ، جان اِف کِنیدی درکاخ سفید نشسته بود. مردی که تمایلی به ماجراجوی نداشت؛ برخلاف، رقیبش درمسکو، نیکیتا خروشچف بود که ازادبیات وزبان دیپلما تیکش همه ترس داشتند! بهرحال، بحران درروا بط مسکووواشنگتن یازده روزادامه یافت( ر ک به کتاب ، یازده روزیکه جهان راتکان داد) ! اگرچه ، درآن شرایط ، احتمال ماجراجوی خروشچف ازسیا زیاد تربود، اما شوروی یک دیپلمات شناخته شده داشت بنام" مک گویان"، کسی که مشهوربود که " ازبزنرشیردرمی آورد" ، به سراغ جان اِف کِنیدی رفت وباوگفت که " اگرامریکا مداخله درکوبا برای براندازی حکومت فیدل نکند، شوروی را کت ها وزیردریای های خود را ازکوبا بیرون می کند." مسئله ی که مورد پسند رئیس جمهورامریکا واقع شد واوگفت که " مداخله درجهت براندازی حکومت کوبا نخواهد شد." تضمینی که هم حکومت فیدل را استوارکرد هم بحران 11 روزه را پایان داد ( ر.ک، به جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ ج اول ).
اگرچه ، بحران درمناسبات مسکو وواشنگتن بخاطرکوبا ، خاتمه یافت، اما فیدل کاستروهرگز دوست امریکا نه شد. بعد ازآن ، فیدل هم به جنبش نامتعهدها پیوست هم متحد سخت کوش مسکو شد هم کمک کرد به مبارزات ضد امریکای در امریکای جنوبی وافریقا. درواقع، موضع تند فیدل علیه امریکا چنان درجنبش نامتعهد ها داغ شده بود که مارشال تیتو، پایه گذارجنبش ورئیس جمهور یوگوسلاوی با وجود بیماری ، وکسالت برخاسته ازپیری درسال 1979 که کنفرانس سران جنبش درهاوانا برگزارمی شد ، درآن شرکت ومانع تندروی وتند گوی فیدل درگرد همای یاد شده شد.درمیان حکومت های وابسته به شوروی، برتریی فیدل وحکومتش این بود که پایگاه مردمی داشت ودرواقع همین پایگاه تاکنون کمک به دوامش کرده است. ونابود یی حکومت های متکی برارتش سرخ را که نماد آن حکومت نجیب الله درکابل بود، دیدیم که با زمین بوس شدن شوروی ، ازافغانستان تاشرق اروپا نابود شدند.البته با این فرق که، درافغانستان ،نابودی حکومت وابسته به مسکو بسیارفاجعه ببارآورد که درآن هم بی پایگی کمونیست ها هم شکم پرستی - نادانی جهادی ها، هم منافقت پاکستان وتروریسم طالبان - القاعده اش نقش بزرگ بازی کردند.
وقتیکه ، ازنبود پا یگاه مردمی کمونیست های افغان وغیرافغان وپایگاه مردمی فیدل کاستروسخن می گویم، لازم است درزمینه سخنی ازخود فیدل هم بازتاب دهم. درسال 1994 ، یک کتاب زیرعنوان: " دربلند ترین سطح ، قصه های درونی پایان جنگ سرد"، توسط مایکل آر وستراب تالبوت که هردو نویسنده پیش ازاستعفای میخائیل گورباچیف با اومصاحبه کرده بودند وبعد ازهمان مصاحبه ،رئیس جمهورشوروی استعفی وکشورشوراها منحل اعلام شد. بعد ازفروپاشی شوروی، هردونویسنده به ها وا نا نزد فیدل کاسترورفته ازو پرسان کردند که شوروی ومتحدان کمونیستش همه نیست شده ند! پس ، شماچه می کنید؟ فیدل باخنده برای آن ها گفته بود که مرا ارتش سرخ به قدرت نرسانده است که با نابود شدن شوروی حکومتم نابود شود! من برپایه ی یک انقلاب مردمی به قدرت رسیده ام وخواهید دید که حکومت من ادامه خواهد یافت. واقعا، پیش بینی فیدل درست ثابت شد وحکومت او تاکنون درنبود خودش برهبری راول ، برادرش ادامه یافته است.البته خود فیدل بخاطربیماری درسال 2008 ازقدرت کناررفت وجای خود را به راول سپرد که برا درش می باشد.
جالب این است که ، بارک اوباما ، رئیس جمهورامریکا که برای گفت وگو وتفاهم با حکومت فیدل به ها وانا رفته است. درها وانا، ،راول ، برادرفیدل ، زیرپای اوباما قالین سرخ هموارنکرد و به میدان هوای هم نیامد ودرملاقات با همتای امریکای اش که روزبعد درکاخ انقلاب صورت گرفت ازاوخواست که جزیره ی گوانتانامورا که ازکوبا می باشد وا پس دهد.این چهارمین ملاقات اوبا ما با راول می باشد که اول درمراسم دفن ماندلا درسال 2013 ، دوم درآوریل 2015 درکشورپاناما ؛ وسوم هم درمجمع عمومی سازمان ملل درماه سیپتامبرسال 2015 وچهارمش هم در21مارس 2016 درکاخ انقلاب درها وانا صورت گرفت. اوباما درسخنرانی خود که روزسه شنبه 3 حمل - 22مارس ازرادیو - تلویزیون کوبا پخش شد، به حمایت ازاصلاحات درکوبا وبهبود حقوق بشر وآزای بیان درآن کشور تاکید کرد. ازقبل ، طرف کوبای گفته بود که اصلاحات مورد نظرامریکا را نمی پذیرد وازامریکا می خواهد که تحریم های اقتصادی علیه کوبا را بردارد. باتوجه به سلطه ی جمهوری خواهان تندرو برکنگره، برداشتن تحریم ها دشواربه نظرمی رسد. چون در192عضو سازمان ملل ، تنها امریکا واسرائیل ازتحریم کوبا حمایت می کنند، ادامه تحریم ها حتا توسط جمهوری خواهان هم مشکل می باشد. درکوبا هم ،همین که راول گفته است که رئیس جمهورامریکا می تواند با ناراضی های کوبای ملاقات نماید که کرد.همچنان، درروزرسیدن اوباما به ها وانا، شماری کمی ازمردم دست به تظاهرات زدند که نگران کننده برای حکومت نبود.درواقع،هم ملاقات اوباما با نا راضی ها هم تظاهرات نشان ازاین دارد که حکومت راول درجهت بازکردن فضای سیاسی بی علاقه نیست. بله،این نگرانی هم وجود دارد که با سفراوباما به هاوانا، کاری را که امریکا ازطریق دشمنی درکوبا کرده نتوانسته است، ازطریق ایجاد فضای باز سیاسی و با اعمارپل دوستی میان هردوکشوربتواند بکند. ممکن است که خواست امریکا درکوبا عملی شود اما نه به این زودی. به این خاطرکه، درتمام امریکای جنوبی ومرکزی ، روحیه ی ضد امریکای بسیاربالامی باشد ودرداخل کوبا هم نفرت مردم ازحکومت درحدی که به فروپاشی آن منجرشود وجود ندارد وبا ید هم وجود نداشته باشد.
به این لحاظ که، حکومت فیدل کاسترو، موفقا نه فقررا درمیان مردم تقسیم کرده است.مثلا، درکوبا باوجود درآمد کم، بی خانه وجود ندارد ؛ خدمات بهداشتی را یگان میسر است ودرمنطقه های کوهستانی هم سرک پخته ، برق وآموزش رایگان وآب آشامید نی صاف برای مردم وجود دارد وازوجود بی سوادی هم خبری نیست. درحالیکه، درامریکا، بی خانه، بی سواد ومحرومان ازخدمات بهداشتی فروان وجود دارند. دربخش صادرات هم، یکی ازصادرات کوبا برای امریکای لاتین ، داکتر ومعلم می باشد که بیشترازفلم های هالی ود امریکایی خریداردارد. بهرحال ،سفراوباما به کوبا نمونه ی تغییر مثبت درسیاست امریکا نسبت به این کشورمی باشد، وراول رئیس جمهور کوباهم دریافته است که دیگر باشیوه ی کهنه ی قبلی نمی توان حکومت کرد. به این معنا که، کوبا آهسته آهسته به سوی دموکراسی ورعایت حقوق حقوق بشروقبول حزب مخالف البته نه ازگونه های خنده آورافغانستان وعراقِ مورد تایید امریکا گام برمی دارد.شا یان ذکر است که، تغییر دموکراتیک دردوره ی راول کنند ودوسال بعد که رهبری اش ختم وکسی دیگری ازبیرون خانواده ی فیدل کاخ نشین ها وانا خواهد شد، کوبا به گونه ی دموکراسی های چپ گرای برازیل ، شیلی و وینزویلا می رسد که هم برای امریکا هم برای کوبای ها پذیرفتنی خواهد بود.
بادرنظردشت روابط دشمنانه ی واشنگتن وها وانا که بعد از53 سال دشمنی با سفررئیس جمهوراوباما به ها وانا، ازدشمنی بدوستی روی آورده است ، سوال این است که افغانستان وپاکستان چگونه ازاین رویداد می توانند بهره برداری کنند؟ معلوم است که حکومتی های کنونی افغانستان ازتجربه ی کوبا باید این درس را بگیرند که هیچ نیروی خارجی هرچند ابر قدرت نمی تواند یک حکومت دارای پایه ی مردمی را براندازد.همچنان که ، شوروی نتوانست حکومت فاقد پایه ی مردمی کارمل- نجیب الله را تثبیت نماید وامریکاهم درتثبیت حکومت های کرزی- غنی- عبدالله دشواریی مشابه دارد. وپاکستان هم با تروریسم نتوانست حکومت طالبان - القاعده را برمردم افغانستان تحمیل کند. بله، جاده سازی برای پیاده شدن ناتو درافغانستان کرد که اکنون خودش هم ناراحت می باشد. اگررهبران حکومت های پوشالی افغانستان دربیشترازدونیم قرن گذشته تاکنون زیرسایه ی هند برتانیه، اتحاد شوروی بودند واکنون بدون حمایت امریکا به عمرخود ادامه داده نمی توانند، برمی کردد به نبود پایه ی مردمی شان .ازاین رو، به نفع افغانستان وخود حکومت گران بی پایه ی مردمی می باشد که ازکوبا درس گرفته حمایت مردمی کمای کنند؛ وتنها دراین صورت است که، افغانستان به خود گردا نی ودولت ملی می رسد. درغیرآن، ادامه ی وضع کنونی بزیان مردم که خیر،همواره بوده است، حکومت گران راهم مسخره ی تاریخ می سازد.
دراخیر، برای پاکستان می گویم که توجه نماید که نه زورامریکا را دارد ونه هم افغانستان مانند کوبا کوچک است که طعمه ی دسیسه گری های نظامی ها، ملاها وسیاسی های ریاکار- دوگانه باز- بی عرضه ی پاکستانی شود. ازاین رو، به صراحت می گویم که به نفع پاکستان می باشد که به حمایت ازتروریسم پایان داده دست دوستی به سوی افغانستان درازکند؛همچنان که، امریکا به سوی کوبا دست دوستی درازکرده ست. دراین صورت، آشکار است که هم تروریسم درافغانستان پایان می پذیرد هم مناسبات بد بینا نه ی دیروزهردوکشوربه مناسبات دوستانه مبدل می شود که دستاورد آن هم حل اختلافات مرزی هم توسعه ی تجارت وبهبود وضع اقتصادی هردو کشورمی باشد. درغیرآن، اهمیت موقعیت جغرافیای افغانستان باعث کشمکش های قدرت های دورونزدیک شده برابر به افغانستان برای پاکستان زیان وارد می نماید. قابل یاد آوری می باشد که ، جمهوری اسلامی ایران هم می تواند ازتجربه کوبا بهره برداری کرده هم مناسبات خود با امریکا را دیگرگون کند هم به بهانه ی ضربه زدن به آن کشوردرافغانستان به کمک طالبان ادامه ندهد. اگرچه کمک ایران به طالبان پیوند به ناکام ساختن پروژه ی انتقال گازترکمنستان به پاکستان وهند هم دارد تا گازخود را به جنوب آسیا برساند.

0 comments:

Post a Comment