Friday, 18 March 2016

اسلام برای هدایت انسان ها آمده است ؛ نه برای حکومت کردن برآن ها

ابراهیم ورسجی
این نویشته ، ازقلم کسی ترا وش می کند که گواه بوده است براینکه ، دربیشترازچهاردهه ی گذشته ، آگاهان ونیمه آگاهان افغانستان با تعهد های آگاها نه ونا آگاها نه به ایدئولوژی های سیاسی ازگونه های ملی گرایی ناسنجیده واغلب قوم – قبیله- سمت گرا یانه، گرا یش های دوگا نه ی کمونیسم مسکو - پکن ومبارزه ی اسلامی ، چه گفتند ، چه کردند و برای مردم چه به ارمغان آورد ند؟ روشن است که ، ملی گرای چپ گرا- ناسنجیده ازگونه ی محمد داوود خان وملی گرایی درشعارسوسیال دموکرات ودراصل قوم - قبیله گرا یانه ازگونه ی به ا صطلاح افغان ملت ومخالفان قوم - سمت گرا یا نه اش، سوسیالیسم وکمونیسم روسی وچینی ، اسلام سنتی- صوفیانه واسلام سیاسی - واکنشی دربرابرمدرنیسم و کمونیسم روسی، سخن ها، شعارها ووعده های تحقق بهشت آرما نی مطا بق فهم وبرداشت خود را به مردم داد ند ؛ ودستاورد آن ها راهم دیدیم که جزویرانی افغانستان وتبدیل کردن آن به میدان خیزقدرت های بیرونی ای دورونزدیک ، چیزی دیگری نبود. به طورکوتاه، می توان گفت که: چپی ها ، نان ، پوشاک ، خانه ،کاربرای بیکاران ونابودی نظام بزرگ مالکی واسلامی های سیاسی وابسته به شاخه ی مذهب سنی ، حکومت اسلامی وعدالت عمررض ؛ وهمتای آن ها ازشاخه ی مذهب شیعه، عدل علی رض را وعده داده بود ند، وفراورده های آن ها ویران کردن کابل ،جاده سازی برای تروریسم طالبانی- القاعده ی ودرهمراهی با طالبان ویران کردن شمالی وبت های بامیان ، تخریب پل ها ازجنوب هندوکش تا بدخشان وسرانجام هموارکردن راه برای جنگ علیه تروریسم ومیوه ی آن ، یعنی لیبرال دموکراسی واقتصاد بازارآزاد با ریاست جمهوری آقای کرزی بود که تا کنون بریاست غنی ادامه دارد. شا یان یاد آوری می باشد که ، مبارزه ی گرایش های یاد شده تنها یک قشرخود فروخته - قاچاق چی- سرما یدارِ بی فرهنگ - وطن فروش و مردم اکثرن فقیر، معتاد ونسل جوان فراری ازکشور به سوی غرب ، یا همان امپریالیسم کمونیست ها ودارالحرب بنیاد گرایانِ القاعده ی- طالبانی وداعشی را تحویل داد. با ید چنان میوه ی تلخی را تحویل مردم می داد ند؛ به این خاطرکه، ملی گرایی و کمونیسم افغا نی وابسته به مسکو، دربرخورد با اسلام سیاسی- افغا نی ، افغانستان رامیدان جنگ سرد مسکو- واشنگتن ساخت ؛ وهمان اسلام سیاسی- افغا نی با رسیدن به کابل ، این شهرشوربخت را ویران ومردم آن را روانه ی گورستان ، دیارآواره گی- زخمی - معلول ، وسرانجام کشورما را میدان بازیی شریعت مدا را نه- منا فقانه ی پاکستان وفرزند حرامزاده ی آن ، یعنی تروریسم القاعده وطالبان ساخت.
ازآنجا که ، پس ازفرپا شی اتحاد شوروی ، گروه های دارای پسوند وپیشوند "ایسم" یا درمجموع جریان های چپی رنگ باختند، درواقع ، خالیگاهی ایجاد کرد ند که آن را بنیاد گرایی جنگ سالار وطالبان تروریست یا رخ دیگر سیکه ی بنیاد گرای جنگ سالارپرکرد؛ و دستاورد بنیاد گرایی جنگ سالارو تروریسم طالبانی این است که ، ادعا کردند که سیاست افغانستان را دینی می کنند، اما دین راسیاسی حتا تروریست زا کرد ند. درواقع ، چپ وراست وغرب گرا یان افغانستان ، خواستند اقتصاد کشورما را انسا نی کنند؛ برخلاف، انسان های آن را اقتصادی ودرواقع انسانیت را درداد گاه اقتصاد مافیای بدارآویختند. شا یان یاد آوری است که ، این دستا ورد تنها ویژه ی بنیاد گرایی وطالبان سالاریی افغانی نیست ، بلکه گریبان همه ی بنیاد گرایان را ازلیبی تا بنگله دیش گرفته است. به سخن دیگر، استبداد مردم ستیز، بنیاد گرایی وطالبان را تولید کرد، وبنیاد گرایی و طالبان ، تروریسم مذهبی را تحویل مسلمان ها دادند. درواقع، آقا یون بنیاد گرا- تروریست ، ازبوکوحرام درشمال نیجریه ، تا داعش درخاورمیانه طلبان درافغانستان و پاکستان،همگی وضعی ناگواری کنونی را برای مسلمان ها ودین شان خلق کردند. با درنظرداشت تباه کاری استبداد وابسته به استعمارو فرزندان حرا مزاده ی آن ، یعنی بنیاد گرا یی وتروریسم مذهبی ، به صراحت می توان گفت که ، درشرا یط کنونی جهان، مسلمان ها دربد ترین وضعیت مادی - معنوی- علمی- صنعتی- فرهنگی- فن آوری، درمقا یسه با د یگرملت ها یا پیروان دین های آسما نی وزمینی قراردا رند. موضوعی که باعث شده است برخی خودی ها وبیگا نگان به عامل های پس ماند گی مسلمان ها پرداخته وعده ی ازآن ها اسلام را مقصروضعیت فلا کت بارکنونی پیروا نش معرفی نما یند. معلوم است . ازنگاه تاریخی- سیاسی- جامعه شناختی- فرهنگی- اقتصادی ، نمی توان برای توضیح یک رخداد خوشا یند، یا نا خوشا یند ، به یک عامل بسنده کرد. ازا ین رو، برای فهم بهتراوضاع ناگوارکنونی مسلمان ها ، لازم است به عامل های اصلی ایجاد کننده ی آن انگشت گذا شته شود ، نه به یک و یا چند عامل که ریشه درنسخه بردا ریی نا قص دارد و نمی تواند بیا نگردرست وضعیت چه منفی وچه مثبت با شد.
با توجه به آ نچه که گفته شد ، برای توضیح همه جا نبه ی اوضاع نا گوارمسلمان ها ونقش دا شتن وندا شتن اسلام درآن ، ایجاب می کند که به عامل های متعدد انگشت گذاشته بررسی صورت گیرد تا ما را به هد ف مورد نظرمان برسا ند. ازاین رو، وقتیکه ازنقش اسلام به حیث عا مل ایجاد کننده ی وضعیت نا گوارکنونی مسلمان ها سخن به میان می آ ید ، لازم است به عا مل های زیر تمرکز و بررسی به عمل آورده شود تا به گونه ی درست بیا نگروضعیت د ینی ، سیاسی ، اقتصادی- اجتماعی وفرهنگی درد ناک کنونی مسلمان ها باشد.
درا ین راستا ، بهتراست نگاهی به تاریخ انداخته درکنار عامل های اجتماعی- سیاسی- اقتصادی- علمی- فرهنگی ، ازدوگونه اسلام ، یا دوگونه برداشت از اسلام یاد آورشوم : نخست ، اسلام معرفی شده در قرآن وسخنان وکارکرد پیا مبرص. دوم ، اسلام تاریخی- سنتی- سیاست - قدرت زده ، یا مسخ شده درقدرت یا وارونه شده توسط قدرت که درآن سخن ازاسلام هادرمیان است نه یک اسلام ؛ واسلام تاریخی- سنتی- سیاست - قدرت زده - مسخ شده درقدرت را حکومت های خود سرو مفتی های حکومتی - رسمی آن ها رقم زده اند. پرسمانی که به یک کا لبد شکا فی ژرف نیازمبرم دارد. معلوم است که ، دراسلام معرفی شده درقرآن تاجا یی که به سیاست را بطه پیدا می کند ، برشورا وعدا لت تا کید شده است ( وامرهم شوری بینهم واعد لو، سوره شوری آ یه 38 وسوره ما ئده آ یه 8 ). مسئله ی که نشان می دهد سیاست درپیوند با ایمان واخلاق است که بعد ازحضرت محمد ص ، بویژه بعد از خلیفه های چهارگا نه ، مورد توجه واقع نه شد ، یا اصلا کنارگذا شته شد ؛ ودرادامه ی آن ، سلطنت های خلا فت مآ بِ اموی وعباسی به میان آمد ند که درعرصه ی مذهبی- فقهی- فلسفی ، نزاع های شیعه - سنی ، اهل حد یث وجبری گری را دا من زد ند ؛ ودر عرصه ی سیاست ، حکومت های خود سررا تولید کرد ند که درایجاد وضع فاجعه بارکنونی مسلمان ها نقش تعیین کننده با زی کرده است.
دررا بطه به اسلامِ پیش کش شده درقرآن وحد یث ، مسئله ی بنیادی ا ین است که درآن مسئولیت پیا مبران ع ودرراس شان حضرت محمد ص، تزکیه ی نفس وتعلیم کتاب یا قرآن و حکمت وابلاغ گریی پیام خدا ، بشیر / مژده دهنده ونذ یر / هشدار دهنده وقضا وت کننده به عدل وقسط ، اسوه / نمونه ، شاهد برعد ل وقسط بودن برای مسلمان ها آ مده است که دربسیاری سوره های قرآن دیده می شود (س سبا آیه 28 ، س زمرآ یه های 17 و18 ، س ابراهیم آ یه های 4 و11، س احزاب آ یه 21، س حج آ یه 89 وس نحل آ یه 135 ) ؛ همچنان ، دراسوه وشاهد برعد ل و قسط بودن ، حضرت محمد ص ، نمونه برای مسلمان ها ومسلمان ها با ید نمونه برای دیگران شوند ، تا کید شده است. ( س زمرآ یه 15) و دربا ره ی پیوند شخصِ حضرت پیا مبرص با قد رت وسیا ست ، به او ازطرف خدا امرشده است که با پیروا نت مشوره وبه اوتعا لی توکل نما (سوره آل عمران آ یه 159) . ازنظرروان شاد نصرحامد ابوزید ، دا نشمند مصری : " اساس رسا لت قرآن معنا دهی به زند گی است ؛ نه گزاره های اخبارو وقا یع. " مسئله ی که درقرآن ، همواره گوشزد شده ومی شود ودرزند گی مسلمان ها بازتا ب هم ندا شت وندا رد واگربازتاب هم داشته باشد ، بسیارکم دارد . همچنان ، برای حضرت محمد ص امرشده است که موعظه گرو پند دهنده هستی و سلطه بر مسلمان ها وجامعه های (مسلمان و نا مسلمان ) نداری (سوره ی غا شیه آ یه های 20 و21 ) ، یعنی اززوروسلط بر بند گان خدا بنام فرستاده ای او برای تحمیل زورمدارانه ی دین استفاده کرده نمی توا نی . درباره ی اطاعت ازخدا ج ، رسول الله ص وصاحبان امر هم ، بردا شت نا درست ازآ یه ی اطاعت ازخدا، رسول واولی الامر (سوره زنان آ یه 58 ) توسط حکومت ها ومفسران ومفتی های آن ها درجهت کسب اطاعت مطلق مسلمان ها ازشاهان وامیران خود کا مه وشیخان بهره کش واستفاده جو صورت گرفته است. سیا ستی که تا کنون ادامه دارد وکمک به برآمدن حکومت های خود سروشورا گریز، بنیاد گرایان وتروریستان مسلمان نما برخلاف آ یه ی امرهم شوری بینهم (سوره شوری آ یه 38) ، ودرحدیث هم ، مسلمان برا درمسلمان خوانده شده است که به یک دیگر ظلم نمی کند ویک دیگررا بدشمن تسلیم نمی کند.مسئله ی که خلاف آن درزندگی فردی وجمعی مسلمان ها برجسته می باشد.
روشن است که ، اطیعوالله واطیعو الرسول واولی الامرمنکم ( آ یه 59 ، درسوره زنان ) منوط می شود که به "سریه" یا نوعی ازجنگ که حضرت پیامبرص خود ش درآن شرکت نکرده وبه مسلمان ها گفته است که ، درچنان جنگ های ، اطاعت ازدستورات خدا ج، یعنی قرآن ، گفته های حضرت پیا مبرص و فرما نده هان خود نمایند ودرصورت نزاع بازهم به خدا وفرستاده ی او بازگرد ند. دررا بطه به برخورد ورفتاربا مخا لفان هم ، معلوم است که درقرآن به بحث ها وگفت وگوهای احسن یا نیکوتربا آن ها تا کید شده است ( سوره نمل آ یه135 ) ؛ ودرباره ی جنگ هم ، درقرآن آمده است که ، درراه خدا با کسا نی که با شما جنگ می کنند ؛ بجنگید، نه با نا مسلمان های غیرجنگجو ( سوره بقره آ یه 190 ) . شا یان یاد آوری است که ، این گونه جنگ ها درتمام قا نون های ملی وبین المللی بنام دفاع ازخود تا یید ودرمعرض اجرا قرارگرفته و می گیرد. پرسما نی که با نها یت اندوه ، مسلمان های شامل درگروه های حکومت گر ، عا لمان رسمی شان وبنیاد گرایان چه تروریست وچه غیرتروریست بر خلاف آن عمل کرده ومی کنند ؛ وهدف ازعملکرد آن چنا نی هم بهره برداری سیا سی ازدین درجهت کمای کردن سلطه البته ازطریق ابزارکردن دین برای عوام فریبی وادامه ی آن می باشد. بنا برآن ، دراخیراین بخش ، شا یان یاد آوری می دانم که ، وقتی به حضرت رسول ص ، خدا ج امرکرده است که با مسلمان ها مشوره نما وبر مسلمان ها امرشده است که امورخود را با مشوره حل فصل و نمایند ؛ همچنان ، پیروی ازخدا ج ورسول الله ص وصاحبان امربا هم آورده شده است ودرصورت اختلاف به بازگشت به خدا ج وحضرت رسول الله ص تا کید شده است. درواقع ، تا کید یاد شده حکا یت ازا ین دارد که درزند گی جمعی مسلمان ها شورا اصل است وبا ید زمام داران تصمیم های گرفته شده توسط شورا و اجماع امت را پیاده نما یند. درا ین صورت ، مسلمان ها به سا مان سیاسی دموکراتیک - شورا یی- عدالت پیشه دست یافته استبداد وخود کا مگی را موفقا نه به تاریخ می سپارند. پرسما نی که درتاریخ سیاسی - اجتماعی مسلمان ها خلاف آن فرا وان یا فت می شود وخود آن قرن ها است که توسط استبداد نظا می - شبه مذهبی د فن شده است ؛ وعلت دفن شدن آن هم برتری یافتن نظریه ی "غلبه " / زورمدارا نه برشوری ، وبرعقل ومنطق می باشد که برپا یه ی آن هرتفنگ داروزورگوی که برمسلمان ها بوسیله ی جنگ غلبه / بالادستی پیدا کرد ، ازاو با ید پیروی کنند. درغیرآن ، آشوب به گفته ی مفتی ها وفقیهان توجیه گراستبداد ، داروندارمسلمان ها را نا بود می کند. درواقع ، نظریه ی غلبه ، اصل های شورا وعدالت را نابود ودین ود نیای مسلمان ها را گرفتار حکومت های شبه دینی یا استبداد درنمایش الهی کرده ومی کند. درنظریه ی غلبه که متکی برزورافسارگسیخته می باشد ، مسئله ی خنده داراین است که ، پذیرش استبداد یا آشوب درنظرگرفته شده است وقصدن ازگذاشتن آزادی درکناراستبداد وآشوب ، شانه خالی شده است که ازهرنگاه شا یان سرزنش وتردید می باشد.اگردر تاریخ مسلمان ها ، اند یشه های سیاسی- حقوقی مانند جامعه های غربی سربلند نکرده یا کرده نتوا نسته است ، برمی گردد به همین نا دیده انگاریی آزادی درکنار غلبه ی زورمدارا نه وهراس ازآشوب.
ازا ین رو، به صراحت می توان گفت که تفسیر قد رت - حکومت زده ازاسلام برپا یه ی تاکید برپذیرش غلبه ی زورمدا را نه ویا آشوب ، منهای آزادی، کمک کرده است به نا بودی شورا وعدا لت درجا معه های مسلمان ؛ ودرواقع ، کمرنگ کردن نقش هدا یت بخش د ین وپررنگ کردن ابزارقدرت شدن یا کردن آن . دراین راستا ، شاهان وشیخان ریا کا رِهمکارشان نه تنها د ین را ابزارقدرتِ حکومت های خود کا مه و ادا مه ی سلطه ی آن ها کرده اند ، بلکه فقه یا بردا شت عا لمان رسمی وغیررسمی ازکتاب وسنت ، قیاس وعقل را که بسته کردن دروازه ی اجتهاد / تفکرواند یشه ی آزاد به عمرسنتی ای آن افزوده است ؛ به یک ایدئولوژی سیاسی توجیه گرقد رت مبد ل و آن را درجای د ین هم نشا نده اند. سیاست نا درستی که کمک کرده است به ایجاد وضع جا نکاه کنونی مسلمان ها. بهرحال ، وقتیکه می گویم ، نقش حضرت پیامبر ص ، نقش هدا یت گر، پیام رسان وتصفیه کننده ی فرهنگ ازشرک ونه نقش حکومت گربود ، دومسئله ی زیرخود نما یی می کند: نخست ، نقش حضرت پیا مبرص به حیث رسول الله ص . دوم ، نقش حضرت پیا مبرص به حیث رئیس جمعیت مسلمان های مد ینه ومکه ، یا یک رهبرسیاسی . دررا بطه به اصل نخست ، با ید گفت که ، مسئولیت اصلی حضرت رسول الله ص ، پیام رسان وابلاغ گرپیام خدا یا قرآن بود که با تکمیل پیام به گونه ی که در آ یه ی الیوم اکملتُ لکم د ینکم / امروزد ین تان را تکمیل کردم ( س ما ئده آ یه 3 ) آمده است ؛ هم د ین را کا مل کرد هم درگذ شت.همچنان، پیش ازرحلت ، فرمود که: دوچیز برایتان گذاشتم:کتاب خدا وسنتم که درصورت چنگ زدن به آن هاهرگزگمراه نمی شوید." درواقع ،همین حدیث ورفتارخلیفه ها ی چهارگانه نشان می دهد که شریعت برابر به قانون که حکومت های خود کامه و بنیاد گرایان حتا تروریستان که برای مردم فریبی مدعی اجرای آن می باشند، پایه واساس قرآنی ونبوی ندارد.
برای اینکه ، حکومت های خود کامه وبنیاد گرایان عصبانی نشوند، حضورشان عرض می نمایم که فقه را چپن تقدس پوشانده عنوان شریعت داده اند تا مردم سواری نمایند!؟ درپیوند به اصل د وم ، با ید گفت که ، شخصیت اصلی حضرت رسول الله ص ، پیام رسا نی وتصفیه ی فرهنگ زما نه اش ازشرک یا دوگا نه پرستی وبزرگی اش درجامعه ی مسلمان ها برمی گردد به امور ورزمره ی زند گی . بهرحال ، ازشخصیت دومی اش این گونه برداشت شده نمی تواند که رهبرسیا سی بود وبا ید خلیفه / جا نشین داشته باشد. ازسوی د یگر، درقرآن آمده است که "امرهم شوری بینهم" / امورمسلمان ها با ید با شورا سازمان داده شود. به ا ین معنا که ، درهمه پرسمان ها ، ازجمله تعیین رهبروحکومت داری ، جنگ وصلح ، مسلمان ها با ید اختلا فات شان را ازراه مشوره وگفت وگوحل وفصل نما یند. همچنان ، رسول الله ص فرموده است که "بعثتُ معلما" / معلم یا آ موزگاربرانگیخته شده ام . درجای دیگری فرموده است که " برانگیخته شده ام تا مکارم اخلاق را تکمیل نمایم. " ازا ین رو ، خلیفه وامیرمومنان سازی به حیث جا نشین حضرت پیامبرص ، آن هم دورازاصل شوری ، پرسمان نا سازگار با قرآن وحد یت می باشد که نتیجه اش حکومت های نا پا سخ گو وستم کردن شاهان برمسلمان ها ودغلکاریی شیخان توجیه گردینی- فقهی آن ها می باشد. وازآن هم زشت تر، قد رت خواهی بنیاد گرایان وتروریستان مذهبی یا مذ هبی نما بنام تطبیق شریعت اسلامی می باشد که جزتغییرماهیت اسلام ازیک د ین هدا یت بخش - عدالت خواه به یک دین حکومت گر، وفربه کردن دین گریزی ود ین ستیزی به حیث دستا ورد استبداد وتروریسم ، چیزی د یگری نمی توا ند باشد.ادامه دارد

0 comments:

Post a Comment