Sunday 23 February 2020

تد ریس زبان مادری درجهان رونق گرفته است ؛ برخلاف ، فاشیسم افغانی به مسخ کردن زبان فارسی درافغانستان ادامه می دهد


ابراهیم ورسجی
این تحلیل ؛ در پیوند به مقا له ای زیر عنوان " درستا یش وگذر اززبان مادری " نوشته شده توسط رضا فرخ فال ونشر شده در سایت "آسو" بتاریخ اول ماه اسفند / حوت 1398 - 21 ماه فوریه ، روز جهانی زبان مادری ، ارایه شده است. ازاین که در صفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است ، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان وفرهنگیان ازآن بهره مند شوند. وقتیکه اززبان مادری وارزش وکمک آن برای رشد وترقی علم ودانش درمیان مردم ها سخن گفته می شود ، بهتراست که از فاشیسم زبانی وستیزآن با زبان های د یگر هم سخن گفته شود. می دانم که کاربرد فاشیسم درسیا ست خلاصه شده وتوجهی به خود نمای وتباه کاریی آن دربرابر زبان های د یگر نشده ونمی شود. مثلا،درخراسانِ افغانستان نامیده شده تو سط هند بریتا نیا وروسیه تزاری درسال 1980 ترسای و ازبکستان ساخته شده تو سط استا لین وتازه هند زیر اثر نارندارا مودی ، فاشیسم وحشیانه علیه زبان های فارسی واردومبارزه کرده ومی کند. معلوم است که درد یگر بخش های جهان هم ،فاشیسم در مبارزه با زبان های مادریی دیگران فعال می با شد. برای اینکه تبصره طولانی نشود، به مبارزه فاشیسم علیه زبان فارسی درافغانستان وازبکستان تمرکزمی کنم. درزمینه ،همه آگا هان وفرهنگیان وزبان شنا سان می دانند که درسال 1926 ،استا لین زبان فارسی را در ازبکستان بر انداخت و حتا برای مانع شدن از سخن گفتن به آن پنچ کیپیک پول وقت شوروی جریمه هم تعیین کرد. سیا ست ترسناکی که تا دوسال قبل توسط استالینیست های بومی ادامه وخبر شدم که با رئیس جمهور شدن ضیا اوف تغییر کرده وتاجیک ها یا فارسی زبان ها نشر مجلات ونشریات بزبان مادریی خود را شروع کرده اند. متاسفانه ،درخراسان ،از حاکم شدن احمد ملتانی به کمک شر کت هند شرقی درسال 1747 تا حکومت شیر علی خان به کمک هند بریتانیا ،امیران با صطلاح افغان که زبان پشتو را نمی دانستند توجهی به ترقی زبان فارسی نکرد ند. ازاینکه ریشه هندی -پاکستانی داشتند ودارند ،با ید بزبان وفرهنگ خراسا نی ها بی مهری می کرد ند. طوریکه دیده شد، با سا خته شدن افغانستان در جای خراسان توسط هند بریتانیا وروسیه ای تزاری ،عبدالرحمن وحشی حاکم سا خته شده شد. وحشی که در دوره 21 سال دوره حکومت وحشینه ای خود نه تنها با زبان فارسی بلکه با علم وانش جنگید!
درادامه زبان ودانش ستیزیی عبدالرحمن وحشی،محمود طرزی نیمه با سواد که در سوریه دوره عثمانی زند گی می کرد وزیر تاثیر فاشیسم جوانان ترک علیه زبان عربی قرار گرفته بود، دردوره حکومت نیمه وحشی حبیب الله به افغانستان بر گشته پشتو گری را درحالیکه زبان پشتو زبان گفتاری بود نه نوشتاری شروع کرد. خنده داراین است که ، زبان پشتو را نمی دانست وبا زبان فارسی در نشریه سراج الاخبار ، پشتوگری را شروع کرد. پشتو گریی که درزمان امان الله خان دامن زده شد! خنده آوراین است که ، هم طرزی هم امان الله خان فرار کرد ند وجایشان شان را حبیب الله کلکانی گرفت. ازاینکه کلکانی هم فارسی زبان هم نوکر هند بریتانیا نبود، هند بریتانیا نادر غداررا علیه او کمک کرد وسه مرتبه اولی دومی را تا وزیرستان دواند! درچنان شرایطی، اطلاعاتی های شوروی به استا لین اطلاع داد ند که کلکانی فردی غیر جاسوس به هند بریتانیا درافغانستان بقدرت رسیده وبا ید کمک شود! استا لین فرمان داد که کلکانی فارسی زبان می با شد وادامه حکومت او بزیان ما در آسیای مرکزیی دارای جمعیت فارسی زبان تمام می شود. خنده آوراین است که ، استالین وحشی وبا صطلاح کمونیست ومخالف سرما یداری کمک به هند بریتانیا دربراندازی حکومت کلکا نی وحاکم ساختن نادرغدار درکا بل کرد. ازاینه که هند بریتانیا در سال 1833 مبارزه علیه زبان فارسی را در هند شروع کرده بود واستا لین در سال 1926 در ازبکستان چنان کرده بود،نادرغدار ودر اصل نو کر هردو مبارزه علیه زبان فارسی را با کشتن فارسی زبان ها بنام های طرفدار کلکانی شروع کرد. ازاینکه یک جوان هزاره ی وفاداربه چرخی فارسی زبان شهید شده توسط نادرغدار به عمر ننگین غدار پایان داد،او فرصت نیافت که فارسی ستیزی ما نند استا لین کند. اما در سال 1315 خورشیدی -1937 ترسای ،هاشم خان وحشی مبارزه با زبان فارسی را ازسرگرفت ونعیم بی سواد به حیث وزیر معارف تد ریس بزبان فارسی را درافغانستان ممنوع وکمربه ترقی پشتو بست. مسخره تراینکه ، هاشم وشاه محمود ونعیم وداود وظاهر،زبان پشتورا نمی دانستند وبه سویه جوالی های کابل فارسی سخن می گفتند وبا فارسی ستیزی پشتو را ترقی می دا د ند! جلال آل احمد نوسنده مشهورایرانی درباره فارسی ستیزیی استعمارزای های افغان نوشت که:" فارسی ستیزیی آن ها خطری را ازایران به آن ها ایجاد می کند که روسیه متوجه ایران کرده است." طوریکه دیده شد ،فارسی ستیزیی استعمارزای ها با نخست وزیر شدن شاه محمود خان متوقف اما به شکل د یگر ادامه یا فت. منظورم از شکل د یگر تحمیل واژه های بی ربط پشتو بزبان فارسی می با شد. افزون برآن، استعمارزای ها در سال 1343 ، نام دری را بزبان فارسی گذا شته به باور گند خود فارسی ودری را دوزبان جداگانه معرفی کرد ند. غنی نادان هم چند روز قبل برهمین جدای تا کید کرد که با نوشتن مقاله در دهنش گفتم! بهر حال ،ازسید ظاهر شاه وکیل شکردره ودوست نزد یک ظاهر خان پرسیدم که در باره فارسی ستیزی چه می گفت؟ سید ظاهر به من گفت که :" ظاهرخان با ورداشت که بنام ترقی پشتو ،فارسی ستیزی شد. فارسی ستیزیی که زبان فارسی را ایران گرفت وافغانستان در جهل فرورفت وپشتو هم ترقی نکرد!" مسخره تراین که ، تدریس پشتوبه ماموران حکومتی را جبری کرد ند وسید ظاهر به من گفت که :" روزی درقصر دلکشا کنار شاه نشسته بودم که فردی اطلاع داد که معلم پشتوی علیحضرت آمده است! شاه گفت که خررا مرخص نما ئید!" بنگر ید! معلم پشتوی خود را خر می داند وتوسط امثال او ماموران فارسی زبان وترک زبان را پشتو یاد می دهد! تد ریس زبان پشتو به کارمندان حکومت تا دوره تره کی ادامه یا فت. تنها کاری خوبی که تره کی یا امین کرد لغو تد ریس اجباریی پشتو به ماموران حکومتی بود! بنا برآن ، به اهمیت علمی وجهانی زبان مادری وتقویت وترویج آن ارج گذا شته به فاشیست های افغان می گویم که تمرکز به ترقی پشتو کرده ازمسخ کردن زبان فارسی دست بردارند. درغیرآن،بدا نند که خراسان که زبانی وفرهنگی بر خلاف خواست استعمارزای ها ادامه یا فته است بطورسیاسی هم بازگشته استعمارزای گری وفاشیسم زبانی آن را دیر یا زوذ زباله خواهد کرد!

Thursday 20 February 2020

چرا دموکراسی وانتخا بات شفاف درافغانستان ، پا یه گرفته نتوانستند

پیش نو یس
ابراهیم ورسجی
دوم ماه حوت 1398
ازاین نگاه که سیا ست جهان وارد دوره جهان سازی شده وجهانی سازی به بحران هویت در کشور های چند قومی واستبداد وقبیله اند یشی واستعمارزده ای مانند افغانستان دامن زده است ،دموکراسی وانتخا بات شفاف را تنها ابزار های نیکووسا زنده و مهارکننده ای بحران هویت در آن وگام برداشتن آهسته ای آن به سوی جهان مدرن می دانم. دراین راستا ، اگرچه دموکراسی مآ بی وانتخا بات های ریا ست جمهوری وپارلما نی ای غیر شفاف جورج بوش ونوکرانش را که برای پوشش مشروع دادن به جنگ علیه تروریسم وحکومت پو شا لی زاده ای آن بود ند، نه تحقق دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان. با وجود بازیی نامبرده ، آن را آغاز یک فرایند ، یا پروسه بیمار ونیمه جان دموکراسی فکر کرده امید وار بودم که درسمت درست به پیش برده شود.
متا سفا نه ، دموکراسی وانتخابات آنچنا نی وادا مه ای آن ها ابزاردرجهت استوارساختن نا ممکن قبیله گرا یی طالب کرزی وغنی ودارودسته های دارای ذهنیت طا لبا نی شان که آن ها را طالبان دریشی پوش می دانم قرار گرفت ودرهمسازی با تروریسم طالبان ریشوی همتبار شان فرصت های که با ید برای تحقق دموکراسی وانتخابات شفاف فراهم می شد را برهم زد ند وبا ید چنین می کرد ند. به این خاطرکه ،دموکراسی حضور مردم در میدان سیا ست می با شد وطالبان دریشی پوش وطالبان ریشو- تروریست ازدونگاه به مخالفت با آن ها بر خا ستند: نخست ، آن ها به قبیله های افغان تعلق دارند وقبیله هاهم که ازنظر مردم شنا سی فرهنگی پد ید های پیشا دولت مدرن می با شند ؛ یعنی قبیله گری مانع تشکیل دولت خود گردان شده است؛ دوم، نفوس افغان ها در خراسان افغانستان نامیده توسط هند بریتا نیا وروسیه تزاری درسال 1880 ترسای ،کمتر از 30 % می با شد. بنا برآن ، اقلیت می باشند. پس، با ید با دموکراسی مخالفت ومانع حضورمردم درمیدان سیا ست شوند که شد ند. شا یان یاد آوری می دانم که بخشی از افغان های آورده شده توسط هند بریتا نیا واستعمارزای های دست نشانده آن از شمال غرب هند ویا پاکستان کنونی وساکن ساختن شان درمناطق مرزی غربی وشمالی برای مرزبانی اززندان بی بامی بنام افغانستان،در دوره اشغال زندان نامبرده توسط ارتش سرخ ، دوباره به پاکستان رفته شنا سنامه ای پاکستانی گرفتند.
طوریکه د یده شد، درافغانستان پسا شوروی ، جهادی های فارسی زبان به قدرت رسید ند وبه سیا ست تبد یل افغانستان به یک ولایت پاکستان به مخالفت بر خا ستند. بنا برآن ، پاکستان همان افغان های خود وبر خی افغان های جنوب شرق وجنوب غرب افغانستان در محیط هجرت در خاک خود را مغزشوی وبنام تحریک طالبان به جنگ جهادی های فارسی زبان برای تبد یل افغانستان به یک ولا یت خود اعزام کرد. من که در سال های حضور اداره پاکستانی طالبان- القاعده درکا بل، برای نوشتن " جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ" ، در دو جلد ، از بازیی بزرگ هند بریتا نیا وروسیه تزاری ، تا شروع حکومت پوشالی -امریکا یی - انگلیسی- پاکستانی طا لب کرزی درپشاور بودم ؛ د یدم وازطریق رسا نه ها خواندم وشنیدم که طالبان ریشو وطالبان دریشی پوش به کمک سازمان های زیر زمینی بریتا نیا وامریکا وپاکستان و کمک های مالی عربستان وامارات متحده عربی ، علیه قوم های : تاجیک ، هزاره ، ازبک ، ترکمن ، پشه ای ، بلوچ و..، بنام احیای حکومت افغانی متحد شده بود ند.
خنده آوراین است که ،طالبان ریشو وطالبان دریشی پوش دردوره حکومت تروریستی اولی ها زیر رهبریی نصیر الله با بر وزیر داخله پاکستان ، حکومت پوشالی- نام نهاد افغانی را احیا کرد ند اما موفق در حضور سرتا سریی آن درکشورحتا به کمک امریکا وانگلیس وعربستان ونظامی های پاکستانی نه شد ند. ازسه نگاه ، آشکار بود که موفق نمی شوند:نخست، جهادی های فارسی زبان وازبک دربرابرآن ها ایستادگی کرد ند؛ دوم ، آگا هان جا معه برای تحقق دموکراسی وکثرت گرایی کمربسته بود ند وادا مه می دهند؛ سوم، در بیرون ، تضاد منافع میان امریکا وانگلیس وپاکستان ، درچگونگی شکل دهی آینده افغانستان برجسته وجود داشت. مثلا ، امریکا می خوا ست ومی خوا هد که ازافغانستان به حیث پا یگاه درمنطقه علیه روسیه وچین وایران بهره برداری کند. پاکستان که بیشترازافغانستان افغان دارد می خواهد که این کشوررا به یک ولایت خود تبد یل وموضع خود را دربرابر هند تقویت وسیا ست کشمیر خواهی ای خیا لی خود را پیگیری کند. هند که پاکستان را مرکزتروریسم وخطر برای خود از نگاه جمعیت بزرگ مسلمان خود می داند به کمک جبهه متحد مخالف پاکستان وطالبان زیر فرمان آن شتافت. جمهوری شیعه ای ایران که پشت سر طالبان والقاعده وها بیت را می د ید ، نا وقت به کمک جبهه نامبرده پردا خت.
بنا برآن ، افغانستان تبد یل شد به میدان بازیی بزرگ دوم. بازیی که تا کنون ادامه دارد وبه مراتب خطر ناکتر از بازیی بزرگ نخست می با شد. مثلا، دربازیی بزرگ نخست ، تنها هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری درخراسان شاخ به شاخ شده کشورپو شالی افغانستان را با امیرانی ازنظر تاریخی-زبانی- فرهنگی دشمنان تاریخ وفرهنگ آن ، ساخنتد. دربازیی بزرگ دوم که تا کنون جریان دارد ،همه قدر ت های منطقه ای وفرامنطقه ای درگیر می با شند. افزون برآن ، تروریسم قبا یلی- افغانی هم به کمک پاکستان درمیدان حضور تباه کا را نه وقا تلا نه دارد. امریکا که حکومت آن در دوره جورج بوش هیچ آگا هی درباره تاریخ سیا سی نا شاد افغانستان نداشت ؛ بسیار احمقانه آن هم بنام جنگ علیه تروریسم وارد میدان بازی درآن شد. البته بازی با شعار دموکراسی ، یا جایگزین توحش طالبان کردن دموکراسی درکشوری قبیله واستعمارهای سیاه وسرخ زده وگرفتاربازیی دوگانه پاکستان دوگانه باز شده. پاکستانی که با گرفتن کمک های بزرگ مالی وتسلیحاتی از امریکا ، تروریستان افغان دوسوی د یورند را باز سازی وعلیه آن ومردم افغانستان راه اندازی کرد.
جا لب این است که ، پاکستان قبلا جهادی ها را به کمک امریکا علیه ارتش سرخ وطالبان را با همان منبع مالی علیه جهادی های فارسی زبان بسیج ودراخیرهمان طالبان را با کمک مالی خود امریکا علیه آن وحکومت دست نشانده اش در کا بل تجهیز وبسیج کرده است. معلوم است. وقتیکه درافغانستان دارای ترکیب قومی بسیار پیچیده وشکننده ،هم بازی گران خارجی زیاد هم تروریسم هم جنگ علیه آن هم تحقق دموکراسی وانتخابات درنظر گرفته شوند ، موفق شدن درزمینه به سخن نغزفارسی " کار حضرت پیل می با شد!" بلی ،فکر می شد که امریکا همان پیل می با شد. پیلی که هم تروریسم را مهارمی کند هم دموکراسی را به مردم جنگ وفقر وتروریسم زده افغانستان به ارمغان میا ورد! ماموریتی دشواری که پیل را هم درمانده سا خته است! درما ند گی ای با عث گفت وگوی امریکا با تروریستا نی شده است که برای مهار آن ها 18 سال وپنج ماه می شود که بی دستاورد درگیر است وعا مل عمده ای بی دستاوردی اش هم طالبان دریشی پوش دالر خور، یا نوکران دوگانه بازخود ش می با شند!
با درنظرداشت شکست پیل در مهارتروریسم وتحقق دموکراسی وانتخبات شفاف درافغانستان ، بهتر است که به عامل های آن پرداخته شود. عا مل های که قرار زیر بررسی می شوند:
نخست، قبیله اند یشی نوکران امریکا وشکست ذلت بار شان در حکومت سازی ومهارتروریسم؛
دوم ، همسازیی همان قبیله اند یشان با تروریسم طالبان به حمایت پاکستان وعربستان علیه د یگر قوم ها بنام احیای ناممکن حکومت وحشی عبدالرحمن خان؛
سوم ، کمک طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو به دسته های مخالفِ حزب های سیا سی وجا معه مد نی ؛
چهارم ، افزایش رسا نه های زیاد وبی مضمون بنام آزاد یی بیان ورسا نه ها برای رونق نیا فتن رسا نه های هوشمند وهدفمند وآزاد توسط طالبان دریشی پوش وترور خبرنگاران هوشمند توسط طالبان ریشو؛ بازیی تباه کارانه وکشنده ای که فرهنگ سیا سی نیمه جان شهری را کمرنگترکرد ؛
پنجم، جهادی ها هم خود شان حزب سیا سی نه شد ند هم کمک به طالبان دریشی پوش وطالبان ریشو درجهت ما نع تراشی در سر راه شکل گرفتن حزب های سیا سی وجا معه ای مد نی کرد ند؛
ششم، دسته های مسلح غیر مسئول وبا ند های بی شمارما فیای ومواد مخدر کاردر داخل حکومت طالبان دریشی پوش وحا شیه ای آن؛
هفتم ، تمرکز امریکا به همکاری به طالبان دریشی پوش وبی توجهی آن به افراد ودسته های فرهنگی د یگر قوم ها ؛ قوم های که درآن ها ظرفیت وتوان بیشتری درپذ یرش دموکراسی وکمک به انتخبات شفاف درمقا یسه با افغان های قبیلگی ای بارکش استعمارها وجود دارد. ادامه دارد.

Tuesday 11 February 2020

دموکراسی دشمنا نی بسیاری دارد که با ید علیه آن ها مبارزه دوام دار کرده شود


ابراهیم ورسجی
بیست دوم ماه دلو 1398
این تحلیل ؛ در پیوند به مقا له ای زیر عنوان :" عملکرد دموکراسی ها ضعیف شده است ، آیا پیش ازترویج دموکراسی با ید در اند یشه ای مدرن کردن دولت بود؟" نوشته فرانسس فوکویاما ، نشر شده در سایت ملی-مذهبی ،روز چهارم فوریه 2020، ارا یه شده است. ازاینکه در صفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است ، بهتردانستم که در سا یت اند یشه هم پخش شود تا دوستان وفرهنگیان ازآن مستفید شوند. دراین شکی نیست که ، دربسیاری کشورهای واقعا وبه اصطلاح دموکراتیک کنونی درجهان، عملکرد دموکراسی کمرنگ یا تضعیف شده است. مثلا،درکشورهای غربی که سابقه ای دموکراتیک خوب داشتند ، شرکت های سرما یداری هوشمندانه بد مکراسی هجوم آورده اند که نماد آن پول گیری رهبران حزب ها یا کا ند ید ها ازآن ها ورای گیری ازمردمان کم درآمد می با شد. سیا ست نادرستی که ازشمار بالا راه دهند گان درانتخابات ها کا سته است ودرمواردی حزب های رقیب را واداربه ساختن حکومت های اقلیت وائتلافی لرزان ترکرده است. درمواردی هم ، سیستم خراب انتخاباتی بلای جان دموکراسی شده است. مثلا، درامریکا درانتخابات سال 2016 ، خانم کلنتن دومیلیون رای بیشتر از ترامپ گرفته بود، طوریکه دیده شد،سیستم الیکتورل کالج اکثریت رای کلنتن را کنارزده ترامپ را رئیس جمهور ساخت.ازاینکه ازاعتنای ترامپ بد موکراسی درداخل همه دیده اند، درباره رفتار نادموکراتیک او در خارج بدونکته اشاره می کنم:نخست، ماه سپتامبر سال گذشته ،سیسی کودتاچی مصررا که 65 هزارزندانی سیاسی دارد و15 هزارنفررا شکنجه و355کودک را زندانی کرده است ، دیکتاتورخوب نامیده ستا یش کرد! کارنامه دومش هم ، محروم کردن فلسطینی ها از حقوق مشروع شان وموقع دادن به نتانیاهو نخست صهیونیست اسرائیل برای ستمگریی هرچه بیشتر به فلسطینی ها آن هم بنام پروژه نامنهاد صلح قرن می با شد. پروژه که محمود عباس رئیس اداره خود گردان فلسطین آن را پروژه شرم آور قرن نامید! دردموکراسی های اروپای هم ،راست افراطی مشهور به اسلام هراس بازاردشمنی را با مسلمان ها وآوارگان گرم کرده ودر حال برداشتن جنازه دموکراسی وحقوق بشرمی با شند وسیاست مداران برای رای های خود مانع فاشیسم آن ها نمی شوند.
درباره وضع نا بسامان دموکراسی در کشورهای:آسیای ، افریقای وامریکای لاتینی هم ،طوریکه دیده می شود،هم حکومت های استبدادی چین وروسیه هم خرده استبداد های شاهی ونظامی وشیخی وکمونیستی وبنیاد گرایان مذهبی ازگونه های :مودی ، خا منه ای ،سیسی ،ملک سلمان ،کود تاچی های سودا نی والجزایری،وینزیویلای- نکاراگوای و..،موفقانه به جان دموکراسی های نیمه جان افتاده اند. درپاکستان ،نظامی ها همواره با دموکراسی دشمنی کرده وباراه اندازیی انتخابات های مشکوک بطورمستقیم وغیرمستقیم فرمان روای کرده اند. درافغانستان هم ،دموکراسی دوما نع عمده دارد:نخست،ذهن قبیلگی نوکران امریکا ازکرزی تا غنی-عبدالله. دوم،تروریسم طالبان زیر اداره ای ارتش دوگانه باز پاکستان.درهند سکولار-دموکرات هم ، همه می دانند که مودی بر خلاف دموکراسی وسکولاریسم علیه بیشترازدوصد میلیون مسلمان های کشور خود مصروف جنگ می با شد وشی جی رئیس جمهور چین هم یک ونیم مسلمان های کشور خود را زندانی کرده هم ازنظامی های میانمارحمایت کرده است تا مسلمان های روهنگیارا قتل عام و12 لک آن ها را واداربه پناهنده شدن دربنگله دیش نما یند. پوتین هم که رفتارش با جمعیت بزرگ مسلمان های روسیه نا پسند ودربیرن روسیه مصروف قتل مسمان های سوریه برای حفظ بشاراسد وحشی درکاخ دمشق به کمک خامنه ای می با شد. پوتین وشی وخا منه ای افزون به سلب حقوق دموکراتیک مردمان خود وسوریه ، مصروف کمک رسانی به مدورو حاکم تحمیلی بر ویزیویلامی با شند ؛ شخصی ستمگری که پنج میلیون نفررا آواره ومیلیون ها نفردیگرراگرفتارفقر مرگبارکرده است. تاسفباراین است که، حکومت های مستبد ودموکراسی ستیزدر کشورهای مسلمان کمک به ظهور وگسترش تروریسم هم کرده اند تا حمایت قدرت های غربی را کمای کنند که کرده اند. با وجود دشمنی های مستبدان با دموکراسی درکشورهای مسلمان آن هم به کمک قدرت های غربی وشرقی،جای امید واری می با شد که درترکیه ،تونس،سینیگال ونیجریه واندونیزی ومالیزی وبنگله دیش وچند کشورمسلمان افریقای دیگردموکراسی حضورپررنگ وکمرنگ خود را حفظ وادامه می دهد. همان گونه که رخنه سرمایداری دردموکراسی های غربی مخالف تحقق دموکراسی می با شد ،دموکراسی های رایج دربرخی کشورهای مسلمان بیانگرجوهردموکراسی نمی با شد. بنا برآن ، برای تحقق دموکراسی ، بهتراست که هم فرهنگ دموکراتیک تقویت شود هم دولت ها واداربه پذ یرش فرهنگ دموکراتیک وترویج دموکراسی اصیل شوند.درغیرآن ، دموکراسی اصیل را سرما یداری ، اسلام هراسی،استبداد شرقی،بنیاد گرایی وتروریسم مذ هبی نا بود می کنند.

Tuesday 4 February 2020

اشرف غنی بدا ند که زبان وفرهنگ مرزهای جغرافیای را نمی پذیر ند ؛ ازاین رو،مرزکشیدن او میان دری وفارسی به حیث زبان های افغانستان وایران را جا هلا نه می دانم


ابراهیم ورسجی
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان :" اشرف غنی ،خطاب به ایران : ای برادردزدی حدی دارد" ، نشر شده در سا یت خبرنا مه گویا ، 4 فوریه 2020 - 14 بهمن / دلو 1398 ، ارا یه شده است. ازاین که درصفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است ، بهتردانستم که در سا یت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان وفرهنگیان ازآن بهره مند شوند. اشرف غنی را براسا س تعریف یونسکو / بخش علمی -فرهنگی سازمان ملل از با سواد ، بی سواد می دانم. مثلا،تعریف سازمان نامبرده ازباسواد این است که بزبان مادری اش درست سخن گفته ونوشته بتواند ویک زبان مهم خارجی را هم بداند. تاجائی که به سخن های غنی گوش داده ام ،به زبان پشتو که زبان ما دری اش می با شد اد بی نوشته وسخن گفته نمی تواند وفارسی دانی اش هم کمرنگترازفارسی دانی جوالی های کا بل می با شد. ازاین نگاه که ، درامریکا هتلچی بوده است ، می دانم که زبان انگلیسی را عامیانه می داند. ازاینکه نوشته ای بزبان انگلیسی از غنی نخوانده ام، حق دارم انگلیسی دانی اش را عامیانه معرفی کنم. همچنان ، شنیدم که امام حسین را درمراسم روزکربلا در کا بل ، نواسه خدا گفت! بنا برآن ، حق دارد که میان فارسی ودری مرزسیا سی اعمار کند! ازاین رو، به غنی می گویم که دری وفارسی یک زبان واحد بنام فارسی دری می با شد نه دوزبان که امیران انگلیسی ای بعد تر روسی شده افغانستان به با ور گند خود سا خته اند. تاریخ زبان فارسی هم نشان می دهد که گه دری وگه فارسی واکثرا فارسی وگاهی یا بیشتربه حیث فارسی دری کاربرد داشته است. درافغانستان ، پیش از دری سازیی فاشیسم قبیلگی درسال 1343 آن هم با پیشوند قرا ئت دری ، فارسی بود. شا یان یاد آوری می دانم که ، درآسیای مرکزی، چین، پاکستان ،هند،افغانستان ،ایران ،بحرین، آذربایجان ، دری کمتر وفارسی بیشترکاربرد داشت واکنون هم دارد. مثلا،این قند پارسی که به بنگاله می رود! البته که حا فظ یک یا دو بار دری را هم درشعر های بکار برده است. اقبال هم گفته است که :گرچه اردو در عذ وبت شکر / طرز گفتاردری شیرین تراست. رهی معیری گفته است که:مسعود که یافت عزوجاه ازلاهور/ تا بید چونورصبح گاه ازلاهور/ سالار سخن وران به تازی ودری است / خواه ازهمدان با شد و خواه ازلاهور. مطابق گفته معیری ،درایران هم دری رایج بوده است که کوبیدن مشت دندان شکن در دهن غنی می با شد!
بهر حال ، همه می دانند که همدان درایران ولاهوردرپاکستان می با شد. طرفه اینکه ،دوماه قبل ،یک هیات علمی در لاهور،پیشنهاد کرد که به نفع پاکستان می با شد که زبان فارسی را بر گرداند تا مردم ازطریق اند یشه مولانای بلخی- رومی ، اسلام اصیل را درک وعلیه تند روی وتروریسم مذ هبی بسیج شوند. جالب این است که ، محمد علی جناح بنیان گذار پاکستان هم فارسی زبان بود وسرود ملی آن کشوررا فارسی ساخت که همه آن را می دانند وسرود ملی افغانستان را فاشیست های قببیلگی قبلی وکنونی پشتو سا ختند که تنها کمتر از سی در صد مردم یا پشتون ها آن را می فهمند! بهر صورت ،اکنون که غنی بی سواد گستاخی کرده ومیان دری وفارسی مرزبندی نموده است ،به او می گویم که بد ومسئله توجه کند:نخست،اگر دری وفارسی دوزبان با شند، پشتوی پاکستان وافغانستان هم دوزبان می با شند. دوم، افغان درزبان فارسی دری آه ورنج وفغان را می گویند وغیر پشتون های خراسانِ افغانستان نامیده شده توسط هند بریتانیا وروسیه ای تزاری که بیشتر از70 درصد نفوس این کشوررا شکل می دهند تنها درآه وفغان افغان می با شند نه اینکه افغان هویت ملی شان با شد. همین که آن ها قبول نمی کنند که افغان در شناسنامه / تذ کره شان درج شود، بدون شک ، تودهنی به فاشیست های قبیلگی ازگونه غنی بی سواد می با شد. ازاین که درفارسی دری ،افغان دراصل آه وفغان می با شد! خوب است که جمعه خان صوفی ، پشتوزبان پشاوری و پشتونستان خواه قبلی ومهمان فاشیست های پشتونستان خواه افغانِ تحمیل شده بر ارگ کا بل تو سط کهنه وسرخ استعمارگری، "فریب ناتمام "را بزبان پشتونوشته وثا بت کرده است که پشتون ها افغان نیستند وواژه افغان سا خته زبان فارسی می با شد. ازاین رو، ازغنی می خواهم که "فریب ناتمام" را بخواند. ازخواندن آن ، ممکن است که سرعقل آمده نه پشتونستان خواهی خیالی بزیان افغانستان کند ونه میان فارسی ودری مرز کشی کرده خود را خیله خند نما ید!

Sunday 2 February 2020

غفارخان ، سیا ست مدار فا قد دانش سیا سی وشکست خورده درتاریخ سیا سی پاکستان


ابراهیم ورسجی
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان :" غفارخان ، فرزند اشتباه مکا نی ؛ نگا هی به زند گی ومیراث گا ندی سرحد" نشر شده در سایت فارسی بی بی سی ، بتاریخ 2 فوریه 2020 برابر به 13 بهمن / دلو 1398 خورشیدی ، ارایه شده است. ازاین که در صفحه فسبوک / رخنامه ام ، پخش شده است ، بهتردانستم که در سا یت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان وفرهنگیان ازآن مستفید شوند. برخی نیمه با سواد های افغان وتاجیک درافغانستان که سواد سیا سی وتاریخی ندارند ، یا کمترین سواد سیا سی را دا را می باشند وعنوان غلط این گزارش هم بیانگرسواد کمرنگ گزارشگرمی با شد، کوشش می کنند که درباره تاریخ سیا سی نهضت آزاد یخواهی هند وپاکستان ونقش غفارخان درآن ابراز نظرکنند. این گونه افراد را مطا بق تعریف یونسکو / بخش علمی- فرهنگی سازمان ملل ازبا سواد ، بی سواد می دانم. به این خاطرکه ، سازمان نامبرده با سواد را فردی معرفی کرده است که زبان مادری خود را درست بفهمد وبه یک زبان بین المللی به خصوص زبان انگلیسی آشنای کا مل داشته با شد. ازاینکه زبان انگلیسی زبان جهانی شده است،فهم درست آن واقعا شرط مهم با سواد شدن درشرایط کنونی می با شد. درباره غفار خان وشخصیت ونقش او در مبارزه آزادی خواهی هند وپاکستان ، بدون شک او را بی سواد وکم نقش می دانم. بی سواد یی که به او موقع نداد که درکنار محمد علی جناح قاید اعظم ، یا بنیانگذار پاکستان ایستاد شده خد مت به پشتون ها نما ید. ازاین رو،بهتراست که کمی درباره شخصیت جناح ابراز نظر کنم.
محمد علی جناح از فارسی زبان های هند و ازرهبران حزب کنگره وهمکارنزد یک گا ندی ونهرو بود. درسویه علمی ودانش سیا سی- تاریخی هم ، هم سویه گا ندی ونهرووهرسه به شمول اقبال از فارغان مهمترین دانشگاه لندن بود ند. درحا لیکه ، غفار خان بالاتر از صنف هفتم از مدرسه ای درچارسده ، جای پیدا یش خود ش درجه تحصیل نداشت وبزبان پشتو هم توان نوشتن را نداشت. بهر صورت، هند وگریی نهرو وگاندی با عث شد که جناح ازحزب کنگره بیرون وبه لندن رفته دفتر حقوقی برای سپری کردن زند گی خود بازکند. اقبال که از هند وگریی حزب کنگره به ستوه آمده بود؛ دوکاررا کرد:نخست،درسال 1933 ، خطبات مد را س را ایراد وپا یه نظریه پاکستان را گذا شت. خطبات مد راس اکنون هم پرخواننده ترین کتاب در جامعه مسلمان های هند وپاکستان می با شد. دوم، اقبال می دانست که رهبریی نهضت پاکستان را تنها جناح کرده می تواند. بنا برآن ، ازاو خواهش کرد که به هند برگشته رهبریی نهضت پاکستان را بد وش بگیرد واوبه هند برگشته هم مسئولیت رهبریی مبارزه ای هم آزادی خواهانه هم جدای طالبانه ای مسلمان ها را بدوش گرفت. محمد اسد دانشمند تازه مسلمان شده اصلا اتریشی که 26 سال در عربستان زند گی وبه منافقت ملک عبدالعزیز رئیس قبیله السعود پی برده بود،در سال 1930،به صحرای اعظم افریقا یا لیبیای کنونی رفت تا همکار شیرصحرا ، یا عمر مختار شود! ازبد رخ داد ها، موسو لینی شیر صحرا را شهید ومحمد اسد درماتم وبن بست قرار گرفته دوباره روانه حجاز شد. درحجاز ،پیام اقبال برایش رسید. اقبال درپیام خودازاوخواسته بود که به هند بیا ید وهمکارتحریک پاکستان به رهبریی جناح شود واو هم نزد اقبال به هند رسید. درسال 1937 ،اقبال وفات کرد وغم شیر صحرا را درذهن اسد زنده سا خت. بعد از اقبال ،محمد اسد همکار جناح شد. جناح هم درماه مارس 1940،قرار داد پاکستان را درلاهور تصویب ونام کشورمسلمان ها بعد از استعمار بریتا نیا را برگزید. بعد از تعیین نام پاکستان ،غفار خان درکنگره ماند. درسال 1944 ، چرچیل هیا تی را به هند اعزام کرد تا درباره استقلال هند وپاکستان گفت وگو را شروع نما ید. هاشم خان نخست وزیر افغانستان نامه ای به لندن ارسال وازبادار خود خوا ست که مناطق پشتون نشین شمال غرب هند را به افغانستان تحویل دهد. خنده داراین است که ، ازآن روز تا کنون ،حکومت های پوشالی افغانستان نتوانستند که شکم مردم این کشوررا سیر کنند وخواستار مناطق قبایلی هند وبعد تر مناطق قبایلی پاکستان شد ند! جا لب این است که ، پشتونستانخواهی هاشم خان مورد تایید غفار خان واقع نشد. اما بعد ها ، ابزار دالرگیریی اووفرزند وحزبش ازهند ازطریق کا بل شد.
بهر صورت ،پاکستان اول بطور نظری به رهبریی جناح رقم خورد ودوم جناح که متوجه پشتونستانخواهی نوکران انگلیس درکا بل شده بود ازغفارخان خواست که عضو حزب مسلم لیگ شده ازطریق آن به پشتون ها خد مت کند. جالب این است که ، غفار خان متعهد به رهبریی گا ندی وتا حد امکان پشتونستان آزاد بود نه موافق ادعای پشتونستان خواهی امیر انگلیسی تحمیل شده بر کا بل. طوریکه د یده شد،درسال 1947 ، پاکستان ظهوروهند هم آن را برسمیت شناخت. برخلاف، شاه محمود خان نخست وزیر حکومت پوشالی- انگلیسی کا بل شعار پشتونستانخواهی را داغترکرد. بنا برآن، جناح درمناطق قبا یلی پشتون شمال غرب پاکستان همه پرسی برگزاروهمه پشتون ها وفاداریی خود را به پاکستان اعلام کرد ند. همه پرسی جناح وابرازوفا داریی پشتون ها به پاکستان درکا بل درک نشد وغفارخان هم بازی دوگانه با کراچی وکا بل را شروع کرد! بازیی که کمک به پرشدن جیب های خود ش وحزبش کرد وضربه سخت به مردم افغانستان زد.
مثلا ،افغانستان محاط به خشکه وتنها راه تجارتی اش از طریق پاکستان می با شد. وقتیکه شعار پشتونستان خواهی درکا بل ادامه یا فت،غفار خان مصروف رفت وآمد میان کا بل وپشاور وحکومت پاکستان هم مسیر تجارتی را ابزار سیا سی سا خت. ابزار سازیی که اقتصاد بیمارافغانستان را بیمارتر کرد! بنا برآن، سکندرمیرزا رئیس جمهورفارسی زبان پاکستان در سال 1956 وارد کابل شد وبه ظاهر وداوود گفت که ازپشتونستانخواهی دست بردارید تا راه تجارتی تان را باز کنیم ؛ درغیرآن ، بدامن شوروی می افتید. سال 1958 ،ژنرال ایوب خان با کود تا رئیس جمهور پاکستان شد وبه کابل رسیده با پشتو با ظاهر وداوود سخن گفته وبا سخنرانی در مکتب پولیس در کا بل ،اخطار خود را داد ورفت. درسال 1961 ،راه تورخم وسفید بولدک را بروی تاجران افغانستان بسته کرد. ظاهر وداوود ،نعیم را به کراچی اعزام کرد ند تا راه راباز کند. ایوب خان به فضل قادرچودری وزیر خارجه خود امر کرد که با مهمان خود به پشتو سخن بگوید! ونعیم هم خالی به کا بل برگشت وظاهر داوود را از نخست وزیری برطرف ودکتریوسف خان را نخست وزیرسا خت وحکومت او هم کمک دربازکردن تورخم وسفید بولدک کرد. سال 1963 ،ظاهر روانه ای کراچی بدربارایوب خان شد. اصغر خان وزیر عد لیه که همسفر شاه بود، سال ها به نوسنده گفت که ایوب خان با شاه بزبان پشتو سخن می گفت ومن ترجمه برایش می کردم. میزبان به مهمان گفت که پشتو نمی دانید وپشتونستان هم می خواهید! همچنان، به مهمان خود گفت که پشتون های افغانستان کم وپشتون های پاکستان زیاد می با شند. بنا برآن، کم با ید بزیاد بپیوند د!
طوریکه د یده شد، کم بزیاد نه پیوست وامیران همان کم برای ماندن درارگ کا بل ، در خد مت شوروی درآمد ند. شوروی هم شروع به کمونیست پروریی نسل نو افغانستان کرد که نتایج آن کود تا های سرطان 1352 وثور1357 می با شد. پاکستان که بخاطر رابطه دوستانه میان دهلی ومسکو ، مورد حمایت امریکا واقع شده بود ، کود تای دومی را مضر به خود ش وامریکا معرفی وکمک به جهادی ها علیه آن را شروع کرد. جهادی ها هم حکومت پوشالی - خلقی نما را لرزان کرد ند ولرزان شدن حکومت نامبرده باعث پیاده شدن ارتش سرخ به افغانستان شد. حضورارتش نامبرده درافغانستان ،امریکا را وارد منطقه کرده درواقع این کشور قبیله زده درسیا ست را میدان بازیی بزرگ سرمایداری وکمونیسم سا خت. طرفه اینکه ،پاکستان گمان کرد که امریکا بعد ازارتش سرخ ،افغانستان را برایش هد یه می دهد. برداشت غلطی که اول کا بل را ویران کرد ودوم تروریسم طالبان والقاعده را تحویل افغانستان وسوم بنام جنگ علیه تروریسم ،امریکا وانگلیس وناتو را وارد آن ساخت. جنگ امریکا علیه تروریسم هم بخاطر بالا کشیدن طالبان دریشی پوش بقدرت در کا بل وهمکاریی آن ها به طالبان ریشوبه نفع پاکستان شکست خورد. شکست خورد نی که هم پشتونستانخواهی غفار خانی ها درپاکستان هم مخالفان خط دیورند در کا بل را مسخره سا خت! درداخل پاکستان هم ،ولی خان واسفندیارخان ،همکار حزب مسلم لیگ نوازشریف شد ند. نظامی های پاکستانی هم که ازپشتون های دوسوی دیورند ،طالبان تروریست را سا خته به اعتبار پشتون ها ضربه زد ند! ازاین که غفارخانی ها درپاکستان بهوده شده اند ، منظورپشتین جوانی ازوزیرستان جنوبی ،حرکت محافظت ازپشتون ها را سا خته است البته با این خواهش از نظامی ها که تروریست سازی ازپشتون ها را متوقف نما ئید وآن ها هم او وهمکا را نش را روانه ای زندان کرده اند. بنا برآن،به صراحت می گویم که پشتونستان خواهی غفار خان وگروه وخانواده اش وافغان های تحمیل شده برارگ کا بل توسط استعمارهای کهنه ونو وسرکوب حرکت محافظت از پشتون ها در دوره نخست وزیریی عمران خان ، پشتون پنجابی ، توسط نظامی ها چیزی نمی با شد جز مسخرگی وبهود گی نا سیونالیسم قبیلگی غفارخان وداوود خان وغنی خان که اخیری مدافع راست یا دروغ منظورپشتین هم شده است. دفاعی که مشوق نظامی های پاکستانی به ادامه ای حما یت از تروریسم طالبان ریشو علیه طالبان دریشی پوش حکومتی ومردم افغانستان می با شد.