Friday 10 August 2012

دولت افغانستان ازنداشتن سیاست خارجی رنج می برد


ابراهیم ورسجی
21-5-1391
درجهان سیاست، قدرت نقش بازی می کند،ود رمیدان روابط بین المللی چه منطقه ی وچه فرامنطقه ی دولت ها به حیث نما ینده ی ملت های خود سخن می گویند.وقانون بین الملل به حیث آیین نامه که همه ی کشورها به گونه ی سنجه ومعیارد رکارکرد یا نمایش به آن متعهد شده اند، و سازمان ملل وسازمان های منطقه ی به حیث عرصه ی بازی ورقابت دولت ها انجام وظیفه می کنند؛اما، د رمیدان کارزارسیاسی- اقتصادی وفرهنگی برای تامین منافع ملی دولت ها این قدرت است که سخن نهای رامی زند.درعلم سیاست، قدرت ملی به گونه ی موقعیت جغرافیای،منابع طبیعی،سطح فن آوریی نظامی- صنعتی،ایدئولوژی ونظام سیاسی کارآمدِ مرد می ،اقتصاد ملی پویا ونیرومند،فرهنگ وسیاست خارجی اثرگذاربرمناسبات بین المللی خود را نما یش میدهد.
اززمانیکه دربامدادعصرنو،فرانسیس بکن یا د آورشد که علم دغدغه ی کشف حقیقت راکنارگذاشته تنها درسمت تسخیرطبیعت ونیرومند کردن انسان به پیش بتازد، ود رسده ی نزدهم چالزداروین دانشمند انگلیسی اصل انتخاب انواع راپیش کش کرد که ازشکم گندیده ی آن داروینیزم سیاسی- اجتماعی یا این منطق زشت بیرون آمد که:بروقوی شواگر راحت جهان طلبی--- که درنظام طبیع ضعیف پامال است.همه ی زورمندان جهان به ناتوانان جهان افتادند! زورمندانی که د رسده های میانه به بهانه وانگیزه ی مذهبی ود رعصرنود رزیرسایه ی ایدئولوژی وطمعِ زور،زر وزمین بجان دیگران افتادند که نماد آن کهنه ونواستعمارگری می باشد.
ازاین رو، درمیدان سیا ستِ داروین زده ی جهانی ومنطقه ی دولت های ملی وملی نما درتکاپو افتا دند تا خود نیرومند ترشوند یا درکنا رنیرومندان جهان خود را وتا اندازه ی منافع ملی مرد م خود را نگهداری نما یند.دراین راستا ، دردوره ی جنگ سرد کشورهای ناتوان یا کم توان به بلا ک های نظامی- ایدئو لوژیک رقیب پیوستند تاهم حمایت کمایی کنند وهم برخی بلند پروازی های ملی خود را برآورده نمایند. تجربه درنیمه دوم سده ی بیستم نشان داد که تنها رهبران تیزهوش جهان سوم توانستند درمبارزه ی سیاسی- ایدئولوژیک داروینی قدرت های بزرگ ازحکومت ومنافع ملی خود دفاع نمایند.
برخلاف، رهبران کند هوش یاکم دانش که رهبران افغانستان کم دانش ترین آن ها به شما رمی آمد ند ومی آیند،دربا زی سیاسی داروینی بیشترین زیان را به ملت ها حتاحکومت های خود بارکرده اند.اگربخواهم ازرهبران تیزهوش وبی هوش جهان سوم درمیدان کارزارسیاست جهانی- منطقه ی به گونه ی نمونه یاد آورشوم،می توانم ازکشورخود م محمد داودخان وازکشورکوبا فیدل کاسترو رانماینده گزینش نمایم.درافغانستان،دشواری ازکله ی کلان محمد داود که تهی ازمغزبود برخاست.کله ی که نتوانست میان توان ملی وهدف ملی د رروابط بیرون مرزی پیوند بزند.وهمین ناتوانی درپیوند زدن میان توان ملی وهدف ملی سبب شد کشورما د رقضیه ی نام نهاد پشتونستان باپاکستان د رگیروبد ین طریق ازد ربا رقد رت های غربی وکشورهای اسلامی متحد آن ها رانده شود وبد ربارمسکوزانوبزند.
زمانیکه ناهوشمندی وکم دانشی محمد داود با هد ف بلند پروازانه ی بیرون مرزی ونبود پا یگاه مرد می حکومت کودتایی ا وهمراه شد،سبب سازفاجعه ی گردید که افغانستان تاکنون ازآن راه بیرون رفت پیداکرده نمی تواند.برخلاف محمد داود،فیدل کا ستروکه هم هوشمندی داشت وهم حکومتش دارای پایگاه گسترده ی مرد می بود،توانست درزیرزقن امریکا یک حکومت کمونیستی مخالف آن را تاکنون سرپانگهدارد.دررابطه با پایگاه مرد می حکومت کاستر،ایجاب می کند که ازخودش سخن شنوی نمائیم.دوسال پس ازفروپاشی کمونیسم روسی،کتابی زیراین عنوان:"قصه های پایان جنگ سرد دربالاترین سطح" به بازارآمد.کتاب نامبرده را که به انگلیسی نوشته شده بود،خواند م.نویسند گان کتاب کسانی بودند که به اطلاعات دست اول د رکاخ کریملین وکاخ سفید دسترسی داشتند.نویسند گان درکتاب خود یاد آورشده بودند که ساعتی پیش ازکناررفتن میخائیل گورباچوف ازکاخ کریملین ومنحل شدن امپراتوریی شورویی- کمونیستی با اوگفت وگو داشتند وپس ازگفت وگو بارهبرشوروی متوفی به سراغ فیدل کاسترو رهبرجمهوری سوسیالیستی کوبا شتا فتند.
طوری که درکتاب نامبرده خواندم،نویسند گان ازرهبرکوبا پرسش به عمل آورده بودند که همه رفقای شما دراروپای شرقی پیش وپس ازفروپاشی کمونیسم جهانی بتاریخ پیوستند وشما درباره ی آینده ی سیاسی خود چگونه می اندیشید؟کاسترو درپاسخ به پرسش های پرسش کننده گان کنج کا وگفته بود که:"من درنتیجه ی یک انقلاب مرد می به قد رت رسیده ام نه ما نند رفقای اروپای شرقی بزورما شین جنگی ارتش سرخ.بنابرآن،حکومت من بکارخود ادامه میدهد."وتاکنون که 22سال ازفروپاشی کمونیسم روسی می گذرد، حتا پس ازکنا ر رفتن فیدل کاسترو بخاطربی ماری وکهن سالی ازقد رت تا کنون بکارخود ا دامه داده است.
ازداستان کوبا وکمونیسم کاسترو وادامه ی آن درزیربغل امریکا ازاین نگاه یاد آوری کرد م که رهبران تیزهوش ودارای پایگاه مرد می می توانند ازحکومت ومنافع ملی خود در زیرفشاربزرگترین قدرت های استعمارگرِ د ور ونزدیک هم د فاع نمایند.پرسمانی که افغانستان خلاف آن راپشت سرگذاشت واکنون هم می تواند برای نجات خود ازشرد شمنان د وستان نما ودشمنان مکار،ازآن بهره برداری نماید.افغانستان که همواره ازرهبران کم هوش وشورش های قبیلگی زیان دیده ومی بیند،نه تنها درهمسایگی خود دشمنی مانند امریکا نداشت،بلکه دوستی ما نند اتحاد شوروی داشت وبخاطرکم هوشی سیاسی ،فرصت طلبی،خود پرستی وذهنیت قبیلگی رهبرانش به روزسیاه کنونی افتاد.
چون رهبران تیزهوش باقد رت های بزرگ به گونه ی نزد یک نمی شوند که در وقت ضرورت راه بازگشت نداشته باشند،واگرمی شوند می کوشند که زیاد به منافع ملی خود توسط دیگربازی گران عرصه ی سیاست زیان رسانی نه نمایند.بدبختانه،افغانستان بخاطرفرمان روایی دوقرنه ی رهبران کم هوش وقبیله سالارهمیشه مجبورشد ومی شود که دورباطل رابه گونه ی رفتن ازنوکریی یک قدرت بیرونی به زیرسایه ی قدرت بیرونی دیگرتکرارنماید.پرسمانی که رفتن اززیرسایه ی نفوذ انگلیس به زیرسایه ی شوروی،ازشوروی به پاکستان وازپاکستان به زیرسایه ی غرب وشرایط نا به سامان وتروریسم زده ی کنونی تا یید کننده ی آن می باشد.
با د رنظرداشت گفته های بالا،پرسشی که مطرح می شود این است که تاچه زمانی افغانستان بخاطرفرمان روایی رهبران کم هوش،فاسد،نامرد می ود ست نشانده نیازبه تکرارد ورباطل دارد؟رهبران کم هوش ونامردمی دیروزآگاهانه ونا آگاهانه پرسمان قومی پشتونستان را د ریک کشورچند قومی به گونه ی پرسمان ملی مطرح کردند،پرسمانی که پس ازفروپاشی کمونیسم روسی سبب شد که پاکستان درفکرپیداکردن عمق استراتژیک درافغانستان شود.پس ازرخ داد یازدهم سیپتامبر2001که پاکستان ازکارگزاران اصلی آن به شمارمی آید،وبه بهانه ی آن امریکا کشورما رابزیرسلطه ی خود د رآورد.پس ازبراندازیی اداره ی نا دان وپس مانده ی پاکستانی- طالبانی درافغانستان، امریکا همه راه های پیداکرد ن عمق استراتژیک درافغانستان را بروی پاکستان بسته است.اکنون که سیاست عمق استراتژیک خواهی پاکستان دربرابرعمق استراتژیک امریکا درافغانستان ماجراجویی وتروریست پروری می کند،وهرروزبخش های مرزشرقی کشورما موردهجوم ارتش پاکستان قرارمی گیرد،وتاکنون دو وزیرنابکارد فاع وداخله توسط پارلمان برکنارساخته شده اند.پرسش بنیادی ازبالانشینان دستگاه دولت این است که چه تد بیری می اندیشید تا ازحاکمیت ملی- سرزمینی کشور دفاع کرده بتوانید؟
طوریکه یاد آوری شد،دولت های ملی درسیا ست جهانی قدرت محورازمنافع ملی وحاکمیت سرزمینی خود دربرابر هجوم دیگران چه دور وچه نزد یک دفاع می کنند.ازاینکه هرروز یاهرهفته ارتش پاکستان مناطق مرزی کشورما را باوجود حضورپررنگ نظامی- سیاسی کشورهای غربی بویژه امریکا بمبارد می کند،لازم است این پرسمان رابه گونه ی داغتری برجسته نمائیم که ما اصلا دولت ملی نداریم.اگردولت ملی می داشتیم،نه نیازی به حضوراین قدرسربازوپرسونل سیاسی- نظامی دوستان بیرونی بود ونه هم نیازی به دهن کجی حکومت ما به پاکستانی ها.اینجا است که ارزشمندیی دولت ملی وراه اندازیی یک سیاست خارجی موثروکارآمد خود رابه گونه ی برجسته می نمایاند.
زمانیکه ازارزشمندی یک سیا ست خارجی کار آمد سخن به میان می آوریم،ازاین واقعیت تلخ نبایدغافل شویم که حکومتی داریم که ازسرتا ناخن درفسا د غرق است وفسا د راهم باندهای مافیایی مسلط برارگان های دولتی برسیاست وجامعه ی ماتحمیل کرده اند.باتوجه به ناکارآمدی دولت وفساد گسترده ی حاکم برآن،لازم است که بد وموضوع بیشترازدیگرموضوعات اندیشیده شود:نخست،راه اندازیی اصلاحات عمیق درحکومت.چراکه این فساد وناکارآمد یی حکومت است که پاکستان راجرئت بخشیده است تا بدون وقفه درمناطق مرزی وطن ماهجوم نظامی نماید.دوم،باتحقق اصلاحات بنیادی درحکومت طوری بایدعمل کرده شود که پایگاه مرد می حکومت گسترش پیدانماید.بدبختانه،ارگان های کلیدی حکومت بدست کسانی سپرده شده است که هم تاکله درفساد غرق می باشند وهم توان وجرئت رفتن به روستاها وشهرهایی زاد گاه خود را ندا رند.
زمانیکه گردانند گان موثرترین ارگان های دولتی افغانستان به شهرودهکده ی زاد گاه خود رفته نمی توانند،ودستگاه امنیتی- نظامی پاکستان می داند که امورکشورما د رد ست چه کسانی قراردارد وشماری ازآن ها هم به نوکری آن آلوده می باشند؟ازاین رو،به خود جرئت میدهد که درزیرسایه ی قوای نظامی ناتوهم بخش های مرزی کشورما رابمبارد وبه ریش غرب وحکومت زیرفرمانش درکابل بخند د.طرفه اینکه، دربمبارد مان مناطق مرزی افغانستان توسط پاکستان،برابرباحکومت ما قوای نظامی غربی مستقرد رکشورما هم مسئولیت بدوش دارند.ازهمه مهمتراینکه،غربی ها باید بدانند که سرسری گذ شتن آن ها ازکنا رماجراجویی پاکستان درمرزهای شرقی کشورما،بیشترازپیش نظامی های پاکستانی راجرئت می بخشد تاهم کالای تروریستی خود رابه افغانستان صا د رنماید وهم با آ تش بارسنگین بخش های مرزی افغانستان را به رگباربسته به نارضایتی ازحکومت کابل درمیان مرد م بیفزاید.
بنابرآن،لازم است که هم حکومت کابل وهم قوای ناتو ودیپلمات ها ی کشورهای عضوآن درکابل ومنطقه درجهت مهارماجراجویی پاکستان به اقدا مات زیردست بزنند:نخست،حکومت افغانستان باراه اندازیی اصلاحات بنیادی درخود که بدون پاکسازیی دستگاه د ولت ازعناصرفاسد ونابکارمیسرنیست،پایگاه مردمی خود راگسترش بدهد.دوم،حکومت افغانستان آن شما روزیران وکا رمندان بالا رتبه ی دولتی راکه به شهروروستای زاد گاه خود رفته نمی توانند ازکاربرکنارودرجای آن هاکسانی رابگمارد که درمیان مرد م گشت وگذا رکرده پایگاه مرد می خود ودولت راتوسعه ونگذارند که منابع غرض ورز پاکستانی پایگاه مرد می آن ها رابه نوکران افغانی خود بسپارند.دراین عرصه،نمایندگانی به حق وناحق مرد م که درپارلمان نشسته اند با دیگرمسئولان دست بد ست هم داده باید انجام وظیفه نمایند.سوم،وزارت خارجه ازافرادی که اهلیت ندارند وبربنیا د واسطه بازی د رد رون وبیرون کشورگمارده شده اند، خانه تکانی شود.ازاین سبب که باحضورچنان افرادی دردستگاه دیپلماسی افغانستان، راه اندازیی یک سیاست خارجی کارآمد نا ممکن می باشد.
برای دستگاه سیاست خارجی کشورما نهایت شرمساری است که درکابل وبیرون کشوربخاطرواسطه بازی افرادی فاقد فهم زبان های خارجی،سیاست وروابط بین المللی به سفارت خانه هااعزام شده اندکه جای اصلی شان کوچه گردی ومال چرانی می باشد تا میدان پرخم وپیچ وحساس دیپلماسی.برهمگان روشن است که نهاد وزارت خارجه ی ما پرازچنان افراد می باشد؛درحالیکه افرادی بافهمی دروزارت خارجه هستند که بخاطرنداشتن واسطه نمی توانند جایگاه مناسب خود را چه دربخش درونی وچه دربخش بیرونی آن وزارت پیدانمایند.علت این بی تمیزی درگزینش کا درهای دولتی بویژه دروزارت خارجه این است که کاریابی دربیرون درآمد دلاری دارد؛ازاین رو،شماری افرادی احمق،استفاده جو ونا لایقی که ازبیرون وارد کرده شدند، وشماری غارت گر،بی منطق وبه با ورخود تفنگ زن وجهادی نمای که درشلیک هوای بلد بودند وسنگربه سنگرازترس دشمن پس نشینی کرده بود ند، دستگاه روابط بین المللی افغانستان رامحل باند بازی وسرگروپ سازی وکمای کردن دلارفکرکرده ازوزا رت خارجه می خواهند گاوداری درست نما یند ودرست هم کرده اند.سوم،کشورهای خارجی که درافغانستان حضورنظامی دارند بویژه امریکا باید بدانندکه هرموشکی که ازخا ک پاکستان به سوی افغانستان شلیک می شود،دوپیامد زیررا برای آن ها وحکومت کابل دا رامی باشد:نخست،نفرت مرد م ازحکومت وحامیان بیرونی اش را دوچندان می سازد.پرسمانیکه بیشترازهرعاملی دیگرتروریستان بومی وکمک رسان های بیرونی شان راگستاخ ترمی سازد.دوم،پیمان ها وقراردادهای استراتژیک ود وستی د وجانبه را که حکومت افغانستان با آن ها امضاکرده است ازبن برمی اندازد.سوم،سیاست گزاران افغانی را درصورتیکه واقعا سیاست گزارباشند نسبت به قرارداد ها وطرف های متعهد شده به آن ها دلخور وگفته می توانم که درسرد و راهی قرار مید هد.
دراخیروازهمه مهمتراینکه،اگرد رماجراجوی های پاکستان درمناطق مرزی کشورما نمادها ونشانه های ازکشمکش هند وپاکستان وجود داشته باشد،نویسنده هم به هند وهم به پاکستان توصیه می نماید که نکوشند که افغانستان راتخته ی خیزنزاع های خود نمایند.وحکومت افغانستان هم باید بداند که درشرایط کنونی توان با زیی سیاسی باورق این یا آن کشوررا ندارد. اگرمی داشت،برایش بهترین ورق، ورق امریکا بود.ازاین رو،نهایت تلاش رانماید تابجای برسد که می تواند بازی سیاسی نماید.وبازی سیاسی راحکومتی کرده می تواند که برآن عقل ومنطق فرمان روایی نماید وازقبیله زد گی وباند بازی های نژاد پرستانه وفاشیستی بدورباشد.بیماریی واگیری که ازسرتاکله ی مقام های حکومتی رافراگرفته است.بنابرآن ،برای بیرون رفت ازحا لت ناکا رگی ود رماند گی حکومت که مشوق پاکستان درنقض حاکمیت ملی افغانستان شده است،ایجاب می کند که سیا ست کاران رده ی بالای کشور به منافع ملی بیند یشند ودراین راستا،باوارد کردن خون تازه درساختاردولتی وکسب حمایت های مرد می توان وظرفیت کاریی حکومت را درعرصه ی درونی بویژه سیاست خارجی چنان بالاببرند که هم بتواند زمینه سازتخلیه ی کشورازقوت های بیرونی شود وهم چنان کشورهای همسایه به خصوص پاکستان راسرعقل بیاورد.