ابراهیم ورسجی
14-6-1394
این مقاله ؛ درهفته نامه ای اومانیسم / انسان گرایی هم پخش شده است
مردم افغانستان با دشواری های بی شماری دست وپنجه نرم می کنند، اما تروریسم وبحران اقتصادی این روزها بیشترازدیگردشواری ها به سراغ آن ها رسیده اند؛ ودلیل عمده ی خود نمای ومردم آزاری هردوپدیده ی جانکاه یاد شده ناتوانی وفساد حکومت به اصطلاح وحدت ملی می باشد.حکومتی که نه منتخب مردم بلکه نتیجه ی سازش میان دو دسته ی ناسازگارباهم می باشد که امریکا نظربه مصلحت خود آن را شکل داده است. درواقع، حکومت سازشی که نه توان نگهداشت منافع امریکا دروطن ما را دارد ونه عرضه واراده ی کاهش دشواری های بی شمارمردم به ویژه مهارتروریسم وبحران کمرشکن اقتصادی را. روشن است که، تروریسم به حیث یک عامل مهم بی ثباتی هم آدم کشی می کند هم مدیرآن، یا پاکستان به فشارهای اقتصادی برمردم افغانستان می افزاید.
ازاین که، ناتوانی وفساد گسترده درحکومت عامل درونی گسترش تروریسم می باشد؛ وازسوی دیگر، پاکستان پشت سرتروریسم سنگرگرفته است. پس، هردوعامل یاد شده به بحرانی کردن اقتصاد لرزان افغانستان تمرکزکرده اند. به طورنمونه، درفصل تابستان، بزرگ ترین منبع درآمد اقتصادی افغانستان میوه تازه می باشد که هم درپاکستان با زاردارد هم ازطریق آن کشوربه بازارجهانی می رود.چون، پاکستان دنبال فلج کاری همه جانبه درافغانستان می گردد؛ بنابراین،هم به گسترش تروریسم دراین کشور پرداخته هم با سد سازیی گمرکی مانع رسیدن میوه ی تازه ی کشورما به بازارخود وبا زارهای بیرونی شده ومی شود.
درزمینه، مایه غم واند وه این است که ، حکومت ناتوان - فاسد افغانستان نمی کوشد دربرابرپاکستان کارهمانند نماید.مثلن،هم بازارافغانستان پر ازمیوه تازه، داروهای وقت گذشته وگندم وبرنج کهنه ی پاکستانی می باشد هم کامیون های بزرگ وزن باربری- تجارتی آن کشور بدون مانع ازطریق افغانستان به بازارآسیای مرکزی رفت وآمد می کنند.درحقیقت، تروریست پروری وخراب کاری پاکستان دراقتصاد افغانستان وموضع سرخورده ی حکومت نا به سامان کشورما؛ سبب شده است که، آن کشوربیشترازپیش گستاخ شده به گستره ی تروریسم وتباه کاری دراقتصاد وطن ما بیفزاید. پرسمانی که ایجاب می کند حکومت افغانستان باکارآمد ساختن خود ازحالت سرخورد گی بیرون شده موضع سرسختانه ی را روی دست بگیرد.
دراین راستا، پرسش بنیادی این است که ، حکومت افغانستان چه کاری باید بکند تا هم تروریست پروری هم خراب کاری پاکستان دراقتصاد وطن ما روبه کاهش یا نیستی بگذارد؟ روشن است که ، هم پاکستان هم افغانستان تنگناهای دارند که می توانند با بهره برداری ازآن ها یک دیگررا زیرفشاربگیرند.اینجاست که ، باید توجه کرد که رقابت ودشمنی هردوکشورکه پاکستان آغازگر وافغانستان گرفتارموضع کمرنگ خود شده است، ایجاب این را می کند، تا نگریسته شود که کدام یک بیشترزیان وکدام یک بیشترفایده می برد، یا هردو طرف زیا نمند می شوند! مسئله ی که ایجاب می کند کمبودی ها وبرجستگی های دوطرف واکا وی شوند.می دانم که یکی ازمیدان های رزم آرایی میان کابل واسلام آباد، میدان سیاسی- بین المللی می باشد.میدانی که روشن است که پاکستان درآن ازپیش به حیث یک کشورتروریست پرورشناخته شده است. به این معناکه، افغانستان می تواند درمیدان نامبرده پاکستان را زمین بوس نماید.
افزون برکمزوری پاکستان درمیدان سیاست بین المللی، این کشوردردرون خود هم دشواری های بسیاری دارد.همچنان،افغانستان دشواری های درونی ای خود را دارد که بخشی ازآن وا بسته به خراب کاری پاکستان وبیشترین آن وا بسته به فساد وناتوانی حکومت کابل می باشد.اگردرهردومیدان، دشواری های افغانستان وپاکستان رده بندی شوند، روشن می شود که دومی بیشترازاولی تنگناها دارد.پس، بهره برداری ازتنگناهای دوطرف برمی گردد به هنروتوان سیاست کاران ومدیران شان.می دانم که پاکستان سیاست کاران ، مدیران ونظامیان دغلکار وافغانستان دارای سیاست کاران، مدیران ونظامیان ناتوان تردرمقایسه با آن می باشد. بهرحال، اگرتوانمندی سیاسی ها ومدیران پاکستانی وناتوانی همتایان افغان شان را جمع همکاری جامعه ی جهانی به دومی ونفرت آن ازاولی نمایم، روشن می شود که افغانستان میدان فراخ بازی دارد ومی تواند ازبسیاری دشواری های مردم خود بکاهد وبه دشواری های پاکستان بیفزاید.
باتوجه به گفته های بالا، سیاسی ها ، مدیرانِ هرچند کم توان- سرگردان ونظامی های روبه سامان دهی وسامان پذیریی افغانستان را به برنامه ریزی وانجام کارهای زیرتشویق می نمایم:نخست، به سیاسی ها ومدیران کم تجربه ی افغانستان می گویم که کمبودی ها وبرجستگی های خود ودشمن را بررسی نمایند.همچنان، به مدیران می گویم که بهبود درمدیریت پس ازخوانش تجربه ی بروکراتیک دیگران به نفع خود شان وکشورمی باشد.درحالیکه سیاسی ها ومدیران مسئولیت حل بیشترین بخش دشواری های درونی کشورما را بدوش دارند،اما نظا می ها با توجه به انجام مسئولیت دفاع ملی با رسنگینی را بدوش دارند.باری که هرسه گروه درتبانی باهم می توانند آن راحمل وبه بد خواهان بیرونی بیا موزانند که شعاردوستی ومبارزه علیه تروریسم درسخن ودشمنی وکمک به تروریستان درعمل بس است.دوم، سیاسی ها ، مدیران ونظامی های ما باید بدانند ما وارد عصرجهانی شدن شده ایم که درآن بازاریابی، موادخام ونیروی کارارزان قیمت سخن نخست را می گوید.همچنان، جهانی سازی به کشورها حتاکشورهای کوچک موقع وبهانه می دهد تا دراموردیگران دست اندازی نمایند.
ازاین رو، به نفع افغانستان می باشد که خود را وارد این عرصه نماید.روشن است که، دراین عرصه، پاکستان هم بخشی ازکالای مورد نیازمردم ما هم تروریسم را به حیث کالای که ما به آن نیازنداریم، دراختیاردارد.پس، حکومت افغانستان چگونه عمل نماید تا به آن کالای پاکستانی که به آن نیازدارد دسترسی وکالای تروریستی اش را درقلمروخود بی بازارنماید.دراین عرصه، افغانستان باید چهار کارزیررا بکند:نخست، برنامه ریزی اقتصادی نماید تا آن کالای پاکستانی مانند: برنج، گندم، گوشت، دارو، تکه باب و...را خودش دردرون تولید نماید.دوم، تا رسیدن به خود بسند گی، برای کاهش نیازبه کالای پاکستانی،ازدیگرکشورهای همسایه کالاوارد نماید.سوم، بازی با مسیرتجارتی.دراین رابطه، استفاده ازمسیرافغانستان به سوی آسیای مرکزی توسط پاکستان را مشروط به استفاده ی خود ازمسیرآن کشوربه هند وجاهای دیگر نماید.دراین صورت، موضع سازنده ی پاکستان به نفع هردوطرف وموضع منفی آن به زیان هردوطرف تمام می شود.چهارم، افغانستان درتفاهم با ایران وهند ازطریق چاه بهار،هم به بازارجهانی راه پیدا می کند هم دست رسی به کالای ارزان قیمت هندی پیداکرده پاکستان را درتنگنا قرارمی دهد.
ازجا نب دیگر، جامعه ی جهانی پاکستان را به حیث یک کشورتروریست شناخته است. پرسمانی که کمک می کند به افغانستان تا با پیش کش کردن شکایت علیه پاکستان درمحافل جهانی بویژه داد گاه لاهه بخاطرکالای صاداراتی- تروریستی اش به کشورما، آن را درتنگنا گرفته وادارنماید تا سیاست تروریست پروری اش را بازنگری وبه حسن را بطه میان هردوکشورهمسایه تن دهد.دراین رابطه، با وردارم که پاکستان درموضع ضعف است وافغانستان درموضع قدرت.به شرطی که ، حکومت ما نقطه ی قوت خود را درک وازنقطه ی ضعف پاکستان بهره برداری نماید. روشن است که، درافغانستان گروه های قومی جدای طلب وجود ندارند؛ برخلاف، پاکستان دارای چندین گروه قومی- جدای طلب می باشد.افزون برآن، طالبان پاکستانی هم وجود دارند که باکمک افغانستان ودوستانش می توانند درآن کشوربازارتروریسم را گرم نمایند.به سخن دیگر، بهره برداری ازجدای طلبان وطالبان پاکستانی علیه آن کشور؛ کمک می نماید به سرعقل آوردن نظامی های ماجراجوی پاکستانی.نظامی های که سیاسی های آن کشوربرابر به جامعه ی جهانی وافغان ها ازآن ها نفرت دارند. نفرتیکه بهره برداری درست ازآن می تواند کمک به مهارتروریسم وتوسعه ی اقتصادی درافغانستان نماید.
0 comments:
Post a Comment