Monday 31 December 2018

روزهای فاجعه بار،درتاریخ سیا سی نا شاد افغانستان

ابراهیم ورسجی
یازدهم ماه جدی 1397
سال 2018 میلادی را پشت سرگذا شته ، وارد سال 2019 میلادی می شویم. معلوم است که ، روز27 ماه دسامبر/ 6 جدی ، روزاشغال افغانستان توسط ارتش سرخ وروزنخست ماه ژانویه ، یا روز آغازسال 2019 ترسا یی / روزیا زدهم ماه جدی، روزتشکیل حکومت ننگین طالب کرزی توسط امریکا وانگلیس بعد ازاشغال افغانستان می باشد. روز های که بدون شک ، روزهای فاجعه بار درتاریخ سیا سی نا شاد افغانستان می باشند! ازاین رو،لازم است که به پیش زمینه های رو یداد های روز27 ماه پسین وروزنخست سال نو ترسا یی درافغانستان تمرکز کرده ریشه های دشواری های را کا لبد شکا فی کنم که تا کنون مردم ما ازآن ها رها شده نمی توانند.
اگرچه ، ازروزیکه استعمار زائی ها به کمک شرکت هند شرقی ودرادامه ای آن به کمک هند بریتانیا وبعد ازآن به کمک اتحاد جماهرشوروی، به سرزمین ما تحمیل کرده شد ند، روزهای خوبی نداریم ، بازهم دربرخی روز ها درنیم صده ای پسین مردم چنان دچار فاجعه شد ند که بزبان حال وقال گفتند که :" خدا بیامرزد کفن کش سا بقه را"! بنا برآن ، ایجاب می کند که دررابطه به روزهای که در آن ها فاجعه روی داد ند ویکی بعد ازدیگری تاکنون غمباری کرده اند ، بطورکوتاه ابرازنظر نما یم.
واقعیت تلخ تاریخ سیا سی نا شاد افغانستان این است که ، در روز26 ماه سرطان 1352 خورشیدی ،نخستین کو د تا ی خرده افسران ارتشی به عمرحکومت شا هی یا ادامه ای امارت های استعمار زا ئی ها پا یان وفردی نیمه دیوا نه ای ازهمان استعمارزائی ها بنام داود را رئیس جمهور جمهوریی پوشا لی - و دراصل تفنگ سالاری را برافغانستان حاکم سا ختند. خنده داراینکه ، همه استعمارزا ئی ها خود را سردارهم به خورد مردم دا ده بود ند. بررسی های تاریخی ای که کرده ام ؛ نشان می دهند که درافغانستان ، غلامان بیرون مرزی خود را سردار ویا آقا نما یش وبه عزت وشرف مردم بیش ازحد بازی کر د ند!
اگرچه داود نیمه دیوانه پیشوند سرداررا ازنام خود حذ ف کرد،اما دررفتاروکردار، اوبه همان استعمارزایی گری ، یا دربیرون مرزغلام ودردرون مرزسردار وآقای کته کله ای خا لی مغزبه تباه کاری ادامه داد. ازقبل معلوم بود که ، بد و علت ،ک گ ب ،افسران کوچک ارتش ودراصل خد مت گاران خود را توظیف کرده بود که حکومت پو شا لی ای شا هی را برانداخته داود را ازهمان خاندان به قد رت بالا بکنند: نخست،خیزش جوانان مسلمان با توجه به حضور50 میلیون مسلمان در جنوب شوروی ، سران حزب کمونیست را درمسکوهراسان کرده بود. دوم، ملا موسی شغیق نخست وزیر حکومت شا هی دردانشگاه هاروارد امریکا برای چند ماه درس یا آموزش لید رشپ / رهبری آموخته بود.
بررسی های تاریخی- سیا سی که درزمینه کرده ام ، بیانگراین هستند که درآن کورس ها، سازمان اطلاعات مرکزی امریکا / سیا ، رهبران زیادی برای جهان سوم تولید وازطریق کود تا ها کاخ نشین کرده بود. اینجا ست که ، کود تا علیه حکومت شاهی بخاطر نخست وزیریی ملا موسی شفیق توجیه پیدا می کند. ازاینکه داود ، نادان ، فرصت طلب وقدرت خواه بود وغیرازحفظ قدرت خواستی دیگری نداشت،هم حضورپُررنگ چپی ها در قدرت را برنتا فت هم به هدایت ک گ ب به سرکوب سازمان جوانان مسلمان که پیش یا پس از کود تا نام جمعیت اسلامی را گزیده بود، اقدام کرد. درحالیکه افرادی از گروه نامبرده با داود ملاقات وازجمهوریی قلابی ای او حمایت هم کرده بو د ند.
برخلاف اطمنان دا دن نما ینده های گروه نامبرده، جمهوریی قلابی داود به سرکوب وزندا نی کردن برجسته گان آن پرداخته شماری ازآن ها به شمول استاد ربانی ،مولوی حبیب الرحمن، حکمتیار،مسعود و... را پناهنده به پاکستان ساخت. برداشت من از سرکوب اسلامی ها توسط جمهوری قلابی این است که ک گ ب که بقدرت رساندن چپ های خود درکابل را دربرنامه داشت. ازاین رو، درجهت جاده صاف کردن برای آن ها،اسلامی ها را توسط داود سرکوب کرد. ازاین که سرکوب اسلامی هاهمزمان با پشتونستان خواهی داود شده بود ،ذوالفقار علی بوتو نخست وزیر پاکستان دست به تقویت اسلامی ها دربرابر پشتونستان خواهان قبایلی پاکستان وافغانستان زد. تقویت کاریی که جنگ 1354 حکمتیار ، آدم خان، مسعود ومولوی حبیب الرحمن ،درشنوار،لغمان وپنجشیرنماد آن بود.
جا لب این است که ،داود پیش ازعملیات جنگی نامبرده اطلاع یافته بود وجویای تماس با استاد ربانی درپشاور شد تا عملیات صورت نگیرد. مثلا، داود وفی الله سمیعی وزیر عدلیه را بد فتر خود خواسته ازاوپرسان کرد که با ربانی دردانشکده شرعیات را بطه داشتید یا نه ؟ سمیعی به او گفت که رابطه مان خوب نبود بازهم اگرنیازی باشد نفربرای تماس با او پیدا می کنم. دراین راستا ، گلاب ننگرهاری را به داود معرفی واو ننگرهای را به پشاوراعزام کرد تا ربا نی را واداربه خود داری از عملیات کند. وقتیکه موضوع را ازاستاد ربا نی درپشاورپرسان کردم ، گفت که بلی ننگرهاری آمد وقبل ازآن هم مخالف عملیات بودم. حکمتیارکه جدی برای راه اندازیی عملیات بود، ربا نی را به آی اِس آی مخالف آن معرفی واو روزهای چند درراولپندی زندانی کرده شد وبا پا درمیا نی سید ابوالاعلی مودودی ، رهبرجماعت اسلامی رها کرده شد.
بهرحال ، عملیات پنجشیر ،لغمان وشنوار،جمهوریی پوشا لی- سرطا نی داود را لرزاند. مزید برآن ،پشتونستان خوا هی داود درمسکو گوش شنوا پیدا کرده نتوانست. به این خاطرکه ، ذوالفقارعلی بوتو،بعد ازرئیس جمهورپاکستان شدن درروز17 دیسامبر1971، درماه ژانویه 1972 ، اولین سفررسمی به مسکو کرد ودرگفت وگوی خصوصی به برژنیف گفت که پاکستان بزرگ را که تجزیه کرد ید؛ پرسانم ازشما این است که برای پاکستان کنونی هم برنامه دارید یا نه؟ رهبرشوروی به او اطمنان داد که نه ومتوجه سیاست خارجی ات باش! بوتو گفت که ازپیمان های نظامی زیرفرمان امریکا بیرون شده ایم ( ر ک ،جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ ج اول مقاله پشتونستان) ؛ ازنویسنده.
وقتیکه داود هم ازجنگ جویی اسلامی ها هم ازبی توجهی مسکو به مسئله ای پشتونستان نگران شد،ازطریق شاه ایران راه سازش با پاکستان را بازکرد. دراین راستا ، اول به تهران ودوم به ریاض وسوم به قاهره وچهارم به لاهوررفت. چرخشی نا خرد مندانه ای که برای مسکو گرایش به امریکا تلقی وکودتای هفتم ماه ثور1357 را درپی آورد. یعنی کود تای 26 سرطان 1352 وجمهوریی قلابی اش را کود تای 7 ثور 1357 وجمهوری دموکراتیک خلق ودراصل دشمن خلق نوش جان وافغانستان را وارد برهه ای تاریک تری ساخت! منظورم ازبرهه ای تاریک تر،کشتارزندانی های اسلامی ها وخشونت وتوحش برمردم ومواد خام تولید کردن برای جمعیت اسلامی وحزب اسلامی ودیگرگروه های بعد ترساخته شده توسط نظامی های پاکستانی وگسترش جنگ بنام جهاد درافغانستان می باشد.
طرفه اینکه ، واژه جهاد راهم تره کی ایجاد کرد نه جهادی ها ( رک به جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ ج اول فصل اول ) ازنویسنده. مثلا، بعد ازخیزش مردم هرات علیه حکومت وحشی ای خلقی نما درماه حوت 1357 ،ازرادیو کابل این سخن تره کی احمق را شنید م: " دی اخوان الشیاطین په خلاف جهاد اعلا م کوم / علیه اخوان الشیاطین جهاد اعلام می کنم." طرفه اینکه ، مجد دی رهبر جبهه ای ملی ، جهاد تره کی را غصب وعلیه خود او وشاگرد وفادارش بکاربرد. بعد ازآن بود که جهاد رایج ومجا هدین برای براندازیی حکومت وحشی ای خلقی نما ها درسراسرکشوربراه افتا د ند!
ترسناک اینکه ، امین / شا گرد وفادار به استاد خود / تره کی یا نا بغه ای بی سواد افغان رحم نکرده دریکی ازروزهای اخیرماه سنبله 1358 ،اورا خفه وروا نه ای زبا له دان تاریخ کرد! جالب این است که ، به زباله کردن تره کی بسنده نکرده نام های بیشتراز دوازده هزارکشته های خود را دردیواروزارت داخله نصب کرده اورا قاتل آن ها معرفی کرد. دراین شکی نیست که تره کی وحشی بود ، دراین هم شکی نیست که قا تل آن شهید ها خود امین بود البته با تا یید یا بدون اطلاع او! بهرصورت ، قتل تره کی توسط امین وگسترش جهاد علیه رژیم وحشی ای باصطلاح خلقی باعث شد که برژنیو / رهبرشوروی روز 27 دیسامبر/ 6 جدی ،با پیاده کردن ارتش سرخ ،امین را نابود وکارمل را بقد رت درکابل نصب کند.
شا یان ذکراست که ،تره کی وامین ازشوروی خواسته بود ند که ارتش سرخ را برای مانع شدن ازفروپاشی حکومت شان وارد افغانستان نما ید که کرد اما به قیمت جان امین ورئیس جمهورشدن کارمل که درپراگ سفیررژیم ننگین هفتم ثوربود. جالب این است که ، روزششم جدی ازاینکه روزنابود یی امین بود، برای عده ای خوب ،وازاینکه ارتش سرخ درآن روزافغانستان را اشغال کرده بود،روزفاجعه برای مردم وروزدالرآوربرای نظامی های پاکستانی ونان آور برای رهبرچه های جها دی درپشاوروقومندان های جهادی درداخل افغانستان شد!
جا لب این بود که ، قومندان های جهادی درمناطق جنوب وجنوب شرق افغانستان بخاطر نزدیکی به پاکستان اکثرا در زمستان ها درپشاور وکویته بو د ند. برخلاف ، قومندان های جهادی ازهرات تا شمالی وبدخشان ، جبهه ها وحضور دا یمی درآن ها داشتند. رهبرچه های جهادی هم درپشاورمصروف زراندوزی بو د ند هم درجهاد یا جنگ درداخل سهم نگرفتند. برنامه آی اِس آی هم همین بود. ازاین رو،جهادی ها درجنوب بی نظم وکم اثر ودرشمالی وشمال وشمال غرب هم منظم هم ازکنترول رهبرچه ها وآی اِس آی، یا کنترول شبکه های جنایت کارخارجی برآن ها کمرنگ بود! نتیجه ای چنان کمرنگی هم قوی ترشدن ربا نی ومسعود درکابل پسا نجیب الله درمقایسه با حکمتیاربود.
با وجود چنان تفاوتی ،رهبرچه ها وقومندان های جهادی غیرازحکمتیاربا ایجاد دولت اسلامی درپشاور، درروزهشتم ثور1371 ،وارد کابل شد ند. غمباراینکه ، حکمتیارهم نخست وزیردولت اسلامی بود هم ازچارآسیاب موشک باران کابل را شروع کرد! یعنی فاجعه ای هفتم ثور درهشتم ثورنه پا یان بلکه بد ترازآن ادامه ودرگام نخست کابل را ویران ودرگام دوم باعث بی حکومتی وگسترش آشوب وتفنگ سالاری درتمام افغانستان شد! تاسف باراینکه ، همان پاکستان که مرکز حمایت امریکا وانگلیس از جهادی ها شده بود ،درویران کردن کابل حامی حکمتیار دربرابر مسعود شده اول کمک به ویرا نی کا بل وبی حکومتی درسراسرافغانستان کرد ودوم خودش مسئولیت تطبیق پروژه ای طالبان را بدوش گرفت که براساس گفت وگوی بی نظیربوتو نخست وزیر قبلی پاکستان درسال 2001 با روزنامه لوموند فرانسوی ،" طالبان را سازمان های جاسوسی ای امریکا وانگلیس ساختند وتطبیق کاریی پروژه ای طالبانی را بدوش ارتش پاکستان انداختند"!
ازآن هم اسفباراینکه ، ربانی ، سیاف ومسعود تاکابل کمک به پروژه ای انگلیسی ای طالبان کر د ند! نتیجه کمک ایشان به پروژه ای پاکستانی طالبان این شد که رزو ششم ماه میزان آن ها زیرفرمان نصیرالله بابروزیرداخله پاکستان وارد کابل شد ند. خنده داراینکه ، افغان ملتی ها ودیگرپشتونستان خواهان بسازوزیرداخله پاکستان به این خاطررقصید ند که دولت اسلامی برهبریی یک تاجیک را ازکابل بیرون کرده است. این است ملی گرایی افغانی استعمارزا ئی های مخالف پاکستان ودرخد مت آن قرارگرفته علیه تاجیک ها؟! ازاین رو، حق دارم روزورود طالبان زیرفرمان وزیرداخله پاکستان به کا بل را روزسیاه برای مردم وروزبسیارخوب برای لروبرپشتون خواهان دودوزه باز/ منافق ووطن فروش تعریف نما یم.
ازآن هم خنده داراینکه ، وقتیکه روزهفتم اکتوبر 2001 برابر به 17 ماه میزان 1380 خورشیدی، جورج بوش وتو نی بلیر، رئیس جمهور امریکا ونخست وزیربریتا نیا ، بنام جنگ علیه تروریسم ، شروع به اشغال افغانستان کر د ند،طالبان غرب نشین تکنوکرات شده به نفع جنگاوران علیه تروریسم رقصید ند وطالبان ریشوبه پاکستان رانده شد ند.ازقبل معلوم بود که ، جنگ علیه تروریسم جنگ علیه القاعده می باشد نه علیه طالبان. همین که ، روزاول ماه ژانویه 2002 برابر به روز11 دهم ماه جد یی 1380 ،طابان دریشی پوش به ریاست طالب کرزی ، وزیر، رئیس ، والی ودیپلمات شد ند وبه قومندان های جهادیی مخالف طالبان ، آی اِس آی جنگ سالار لقب داد وطالبان دریشی پوش آن را نشخوارکرد ند،بیانگراین بود که طالبان ریشو برگشتا نده می شوند. بله، طالب کرزی ودیگرطالبان دریشی پوش بنام جنگ علیه قومندان های جهاد یی تاجیک ،دسته های مسلح ژنرال دوستم وجهادی های هزاره که علیه طالبان والقاعده وپاکستان جنگ کرده بود ند،به نفع پاکستان کمک به بازگشت طالبان ریشو زیر فرما ند هی وزیرداخله پاکستان کر د ند!
ازاین رو، به صراحت می گویم که هم روزششم جدی ، روز اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ ورئیس جمهورشدن کارمل هم روزیازدهم جدی ،روز نصب طا لب کرزی توسط سازمان اطلاعات مرکزی امریکا یا سیا وانتلجنس سرویس انگلیس درارگ،روزهای ننگین درتاریخ ناشاد افغانستان می باشند! روزهای که غیر ازبد بختی ووابستگی به استعمارهای سرخ ونووجنگ وتروریسم مذ هبی دستاوردی برای مردم افغانستان نداشتند. بنا برآن ،نه تنها روزهای نامبرده را روزهای ننگین می دانم ، بلکه تمام استعمار زا ئی ها ازشاه شجاع تا کرزی- غنی- عبدالله را ننگ تاریخ وننگ وطن می دانم!

Friday 28 December 2018

مستر غنی ازبرادران ناراض نامیدن تروریستان ؛ تا تعیین یک زخمی آن ها به حیث وزیردفاع

ابراهیم ورسجی
هشتم ماه جدی 1397
در روز های پسین ، مستر غنی بسیار مخا لف تروریستان یا برا دران نا راض خود شده است! ازاین رو، به حیث یک نویسنده وتحلیل گرسیاسی- تاریخی لازم می دانم که به علت های چنان چرخشی پرداخته ادای مسئولیت نمایم. پیش از اینکه وارد بررسی اصل موضوع شوم ، به آگاهی ای دوستان فسبوکی ام وفرهنگیان می رسانم که بعد از تعیین غنی وعبدالله به حیث رئیس جمهور ورئیس اجرائیه توسط جان کری وزیر خارجه ای وقت امریکا ، به نفر اول پیشنهاد سیاست کا دری کرده بودم وسیاست کا دری درواقع پیدا کردن افراد برای انجام بهترکارهای حکومتی می باشد نه دادن کارها به افراد بیکارونا بکار؛ به گونه ای که دردوره حکومت سیاه کار طالب کرزی رونق پیدا کرده بود ودرحکومت لرزان کنونی هم دست با لادارد! اگردوستان خواسته باشند پیشنهاد نویسنده به مسترغنی درباره ای سیاست کا دری را بخوانند،به صفحه فسبوکم ووبلاک ک های انسان گرایی واند یشه درماه اکتوبر 2014 برابر به میزان 1393 خورشیدی مراجعه نمایند.
متا سفانه ، مستر غنی با شروع ریاست جمهوری امریکا یی خود صد در صد مخا لف سیاست کا دری عمل کرده می کند! افزون برآن، متعصبان پشتون را دردفترخود ونهاد های مهم حکومتی گرد آورده نزاع های قومی را دامن زده است! همچنان، برخلاف عرف دیپلما تیک ، به پایگاه ارتش پاکستان دررا ولپندی رفت وخود را بی شخصیت تر ساخت! البته به این گمان واهی که ، فرمانده ارتش نامبرده درمهار تروریسم کمکش می نما ید. افزون براینکه فرمانده ارتش پاکستان درمهارتروریسم کمک به غنی نکرد، بیشترازپیش به آن ها کمک کرد تا افغانستان را تروریزه نما یند. بهررو، برای اینکه نویشته درازنشود،به چند خطای مسترغنی اشاره وآن را پا یان می دهم.
دراین را ستا ، باور دارم که مسترغنی به اشاره ای پاکستان وعربستان معاون اول ودوم خود را از ازبک ها وهزاره ها برگزید تا با تفرقه اندازیی قومی تاجیکان را منزوی نما ید. درحالیکه بسیاری تاجیک ها درانتخابات ریاست جمهوری سال 1393 به عبدالله که ازپدرپشتون وازما درتاجیک می باشد رائی دا د ند. یعنی ثابت کر د ند که درسیا ست قومی نمی اند یشند. بلی،غنی به باور گند یده ای خود به این نتیجه رسیده بود که تاجیک ها مخالف پاکستان وهمزبان ایران می باشند ومی توان با مبارزه علیه آن ها حمایت ارتش پاکستان وعربستان را درمبارزه با طالبان کما ئی کرد!
ازخوب یا بد رویداد ها، نتیجه ای انتخابات ریاست جمهوریی 1393 خورشیدی مخالف محاسبه ای مسترغنی وتیم قبیلگی - پاکستانی اش ازآب درآمد. ازآن هم خنده آوراین که ، هزاره ای معاون دوم گرفته شده توسط مسترغنی نوکرایران می باشد وخودش با دوستم ازبک ظلم کرده اورا به ترکیه تبعید کرد تا خد مت به ازبک ها کرده باشد. خنده دارتراین که ،با وجود ازبک وهزاره نوازیی ریا کا را نه ای مستر غنی برای گرفتن را ئی های آن ها، طالب کرزی درانتخابات مسخره 1393، به نفع او تقلب کرد و را ئی اکثریت کما ئی کرده نتوانست وبحران آفرینی کرد، تا برای مهاربحران ، جان کری وزیرخارجه ای وقت امریکا به کابل آمد وبحران نامبرده را با ساختن حکومت با صطلاح وحد ت ملی ودر اصل نفاق ملی وضع فاجعه بار کنونی را به نفع تروریستان رقم زد! جالب این است که ، جان کری درکتاب خود:" هرروزارزشمند می باشد"، مسترغنی را فرد متعصب وپا را نویه / نیمه دیوانه معرفی کرده است"!
ازاین نگاه که ، مستر غنی درجریان مبارزه انتخا با تی ای خود درقند هاربا افتخار گفته بود که بسیاری زندا نی های طالبان را ازندان ها رها کرده است وبا نصب شدن درارگ توسط وزیر خارجه ای امریکا باردیگر به گونه ای مسخره ای گفت که همه متهمان به تروریست بودن درزندان ها ازیک قوم می باشند. یعنی افغان می باشند. درواقع، ازاین طریق ، مسترغنی بیشترازپیش ماهیت قبیلگی ای خود را معرفی وبا برا دران نا راض نامیدن تروریستان همکاریی خود را با آن ها برملا کرد. برملا کردن برای چه؟ برای مسخره کردن خود وکمک بیشتر به گسترش تروریسم وارداتی از پاکستان.
تا سفبار این است که، با وجود خوشخد متی ای مستر غنی به پاکستان وعربستان ، آن ها کمک درمهارتروریسم نکر د ند. ازقبل معلوم بود که عربستان براساس اطلاعات دروغین آی اِس آی ونوکران افغانش درباره تاجیک ها گرفتارسوء تفاهم شده است. مثلا،درسال 2012، برای ادای حج عمره وسفر مطالعاتی درمسیرکانادا- کابل،به مکه ومد ینه رفتم وبیست روزآنجا ماندم. میزبانم که یکی هم وطن هایم بود گفت که اینجا افغان های متعصب ما تاجیک ها را شیعه معرفی کرده اند! بنا برآن ، بد فتررابطه عا لم اسلامی رفتم ودیدم که رئیس آن یک مرد مفلوک می باشد وگفتم که یک انگلیسی دان تان را معرفی نما ئید تا با او سخن های داشته باشم وآن ها هم فردی انگلیسی دا نی را معرفی ویک ساعت گفت وگو کرد یم وبه او گفتم که امام ابوحنیفه بنیان گذار فقه حنفی را می شاسید یانه ؟ گفت:بلی، می شناسم. به او گفتم که ابوحنیفه تاجیک خراسا نی بود وهمه تاجیک ها درافغانستان،ازبکستان ،تاجیکستان ،پاکستان،سینگیانگ وتاجقرغان چین حنفی می باشند وفارسی زبان ها / تاجیک های شهری ایران کنونی هم بزور صفوی های وحشی شیعه ساخته شده اند. شیعه های که با بسیاری آگاهان شان وقتیکه بحث می کنم به ابوحنیفه فخرمی کنند! حتا احسان طبریی کمونیست واید ئولوگ حزب توده درکتاب خود:" برخی بررسی ها درباره فلسفه ها واندیشه های ایران" ، ابوحنیفه را بیشترازهرمسلما نی ستایش کرده است"!
همچنان ، به عرب انگلیس دان گفتم که 90 درصد طالبان قرآن را قرائت کرده نمی توانند وبا توحش وتروروبربریت خود بنام اسلام ، اسلام را دین تروریستی معرفی کرده اند وحکومت عربستان اداره وحشی ای آن ها را برسمیت هم شناخت! دوسال بعد ازمباحثه ام با آن عرب فرهیخته ، دررسانه ها خواندم که وزیرخارجه عربستان اعتراف کرد که :" براساس معرفی پاکستان ،اداره طالبان را برسمیت شناختیم که اشتباه بود"! پیش از اعتراف وزیرخارجه ای عربستان به اشتباه حکومت خود، امارات متحده " چند فرهنگی تاجیک را بد وبی مهمان واعتراف کرده بود که شما مردمی با فرهنگ می باشید وما با برسمیت شناختن اداره طالبان درباره شما اشتباه کردیم"! این است نتیجه دروغ های متعصبان افغان وبا داران پاکستانی شان درباره تاجیکان! خوب است که روزی درسایت روزنامه انگلیسی زبان" دان / بامداد" چاپ کراچی ، خواندم که اطلاعاتی های پاکستانی اعتراف کرده بود ند که فضای فرهنگی افغانستان دردست تاجیک ها می باشد وبسیارما را کوبیده ومی کوبند! درحالیکه افغان های دوست ما کلدارخورهای بی سواد ثابت شده اند!
دراین راستا، یک روزدیگر،درسایت همان روزنامه ، خواندم که فردی با سواد پاکستانی به کابل رفته وبرسی کرده و ذهنتی عامه را مخالف کشورخود یافته است. بنده هم کمترروزی می باشد که رسانه های انگلیسی واردوی پاکستان را مرور وتبصره های انتقادی نه کنم! مثلا، روزی یک دانشجوی تاجیک ازدانشگاه قاید اعظم دراسلام آباد بامن تماس گرفته گفت که بسیاری پاکستانی های را که دیدم،می گویند که درباره تاجیک های افغانستان غلط محاسبه کردیم وآن ها فضای فرهنگی ای فارسی را مخالف مارقم زده اند. بلی، فرد یا گروه یا حکومتی که براساس اطلاعات غلط درباره قوم یا کشوردیگری فکروعمل نماید به همین جامی رسد که پاکستان با تروریست پروری درافغانستان رسیده است!
بنا برآن، می توانم بگویم که هم عرب ها هم پاکستا نی ها هم امریکا با اطلاعات غلطی که ازمتعصبان وقبیله اند یشان افغان راجع به مردم افغانستان گرفته اند وبراساس آن عمل کرده اند،نتیجه ای معکوس گرفته اند. خوب است که پاکستان حامی تروریسم وامریکا درمانده درمبارزه با تروریسم ازآب درآمده اند! با وجود درما ند گی ، جورج بوش وبارک اوبا ما ، به خصوص اولی ژنرال های پاکستانی را دالرباران کرد! برخلاف ، رئیس جمهورترامپ به پاکستان گفت که 33 میلیارد دالرازما بنام مبارزه علیه تروریسم گرفتی وکاری نکردی! خنده داراین که ، رئیس جمهورترامپ بدون سخن گفتن با مسترطالب غنی ، طالب خلیلزاد را مامور گفت و گو با طالبان بنام تامین صلح تعیین کرده است! ازاین رو، مستر غنی گمان کرد که آقا به نوکر نا مهربان شده است! آری، واقعا، آقا نسبت به نوکرخود نامهربان شده است! نامهربا نی ای که علت های مشخص دارد؛ ویکی ازعلت های آن دروغ های شاخ داری می باشد که خلیلزاد، غنی، کرزی ودیگرطالبان دریشی پوش درباره افغانستان به خصوص ترکیب قومی آن بویژه اکثریت بودن پشتون ها به امریکای های مخفی کارگفته بو د ند!
درزمینه ، خوب شد که خود امریکای ها چه نظامی چه ملکی چه روزنامه نگارچه تحلیل گرسیاسی چه دیپلمات چه امنیت کاران واطلاعا تی ها به افغانستان آمده به ولایت ها رفتند ومتوجه واقعیت شد ند. مثلا، درمجله ناسیونال جغرافیا نشرشده درماه نوامبر 2002 ، یک امریکای نویشته است که :" درلشکرگاه، شهرقندهار، غزنی، گردیز، کتواز، وجلال آباد، درجنوب افغانستان یا ولایت های باصطلاح اکثرا پشتون همه مردم فارسی سخن می گویند! پس، چه شد اکثریت بودن پشتون ها؟ اگردر17 سال وسه ماه گذ شته، تمام تلاش های نظامی ها ودیپلمات های امریکایی درمهارتروریسم وتثبیت حکومت های پوشا لی کرزی وغنی درکابل شکست خورده اند، برمی گردد به اطلاعات نادرست طالبان دریشی پوش به امریکای ها دررابطه به افغانستان وطالبان ، یا برا دران ناراض خود شان. برا دران ناراضی که با امریکا مذاکره وبانوکران افغانش مذاکره نمی کنند. طالب غنی هم با احساس تحقیر شد گی دوکارزیر را کرد: نخست ، راه گفت وگوبا دسته های جهادی نما وژنرال دوستم را بازکرده است تا هم درگفت وگو باتروریستان ازنظرمردم وبرا دران نا راض ازنظر خود ش هم درانتخا بات ریا ست جمهوریی به تعویق افتاده با موضع قوی تروارد میدان بازی شود. با درنظرداشت بازی های قبیلگی ای مسترغنی وتیم تاریخ زده اش ، فکرنمی کنم جهادی نما های تاجیک وهزاره وژنرال دوستم ازبک،فریب خورده اشتباه های قبلی خود را تکرارکنند! اگرتکرار کنند ، روی ها شان نزد خدا وخلق خدا به خصوص قوم ها شان سیاه ترباد! پشتون ها هم اگرفریب قبیله بازی های غنی امریکا یی وطالبان بازی های پاکستان را بخورند ،جنازه ای سیا سی ای خود را بدون غسل ونمازجنازه بردا شته روا نه ای گورستان تاریخ می کنند! دوم، مسترغنی وزیرداخله ووزیردفاع را نو کرده ودوم را فردی زخم دیده ازتروریستان تعیین کرده است. درحالیکه تبد یل وزیران کابینه را مطا بق قانون ازاختیارمسترغنی می دانم ، باشناختیکه ازهردو وزیرتازه تعیین کرده اش دارم ،می توانم پیش بینی کنم که ازایشان معجزه ای درمبارزه با تروریستان ساخته نیست! زیرا که ،تروریسم را تنها با حکومت داریی خوب می توان مهارکرد نه با تعویض دو وزیر.

Sunday 23 December 2018

تنها با حکومت داریی خوب ودموکراسی ، می توان تروریسم مذ هبی را مهارکرد

بخش پنجم
ابراهیم ورسجی
سوم ماه جدی 1397
دربخش های قبلی ای این نویشته ، ازسهم های حکومت های مستبد ،استعمارها، بنیاد گرایی ،فرهنگ و دین درایجاد تروریسم مذهبی سخن ها گفته شد واین گونه نتیجه گیری به عمل آمد که استبداد وتحریف دین توسط دین کا ران رسمی سهم بیشتری درایجاد تروریسم مذ هبی داشتند ودارند. دراین این بخش که بخش اخیریی مقاله می باشد ، به نقش حکومت داریی خوب ودموکراسی درمهارتروریسم مذ هبی تمرکزمی کنم. حکومت داریی خوب را به این خاطر ازدموکراسی پیش انداختم که دموکراسی های خوب ودموکراسی های بد زیاد درجهان یافت می شوند.
بطور نمونه ،پاکستان هم دموکراسی دارد هم تولید کننده وصادرکننده ای تروریسم مذ هبی به افغانستان ومنطقه وجهان می باشد. افزون برآن ،درافغانستان زیراشغال امریکا هم، به دموکراسی یدک کشیده می شود. دموکراسی نما یی که مردم را بد بخت وکمک به گسترش تروریسم مذ هبی ناشی ازفرهنگ قبیلگی وتولید شده درپاکستان کرده است. به سخن دیگر،ارتش پاکستان که دشمن ریاکاردموکراسی می باشد؛ با استفاده ازفرهنگ قبیلگی ای افغان های دوسوی مرزد یورند وتحریف د ین توسط دین کا رانش، تروریسم مذ هبی را تولید وبه افغانستان صادرکرده است. ازاین رو، بهتردانستم که حکومت داریی خوب را به دموکراسی پیش بیندازم.
شا یان یاد آوری می باشد که ، پیش انداختن حکومت داریی خوب ، هرگز ازاهمیت دموکراسی نمی کاهد. به این خاطرکه،جامعه ای بشری بدون دموکراسی به حکومت داریی خوب نمی رسد. یعنی تحقق دموکراسی ورعایت حقوق بشر حکومت داریی خوب می باشد. اگر تروریسم مذهبی ازافغانستان تا لیبی درشرق وشمال نیجریه درغرب افریقا شاخ ودُم کشیده و کشتارمی کند ، بدون شک ، زاده ای حکومت داریی بد وتحریف مفاهیم قرآنی می باشد. ازاین رو،آگاهان مسلمان به بازاند یشی درباره دومسئله نیازمبرم دارند: نخست،فقه های سنی وشیعه را تا حدی زیادی بریده ازقرآن گرفته نقد کنند؛ دوم، علیه سوء استفاده ازدین توسط حکومت های مستبد وملاهای رسمی ای آن ها برخیزند. به این خاطرکه، حکومت های بد وملا های رسمی شان دشمنان سرسخت دموکراسی وحکومت داریی خوب ورعایت حقوق بشرحقوق بشر می باشند. مثلا، درافغانستان ، هم حکومت بد است هم شورای ملاها دارد هم کمیسیون حقوق بشر به ریاست یک زن ان جی اوکار دارد هم شورای صلح پُرازملاها دارد هم تروریسم مذ هبی درآن گسترش بی سا بقه یافته است. یعنی حکومت بد وملاها وکمیسون حقوق بشرآن دشمنان دموکراسی وحقوق بشر ومخالف ارزش های اسلامی می باشند.
بنا برآن ، بهتراست که نگا هی به قرآن بیندازیم. نگا هی به قرآن نشان می دهد که عد ل وشورا درآن ارزش محوری دارند. دوارزش عا لی ای انسا نی که توسط مستبدان وفقیه ها یا ملا های رسمی شان بدارآویخته شده اند. ازاین رو، حق با غزالی می باشد که گفته بود:" فقه تنها بدرد سلطان می خورد"! ودردرازنا وفراخنای تاریخ نا شاد مسلمان ها بسیارخوب بدرد سلطان خورد وعلت پس ماند گی ای جامعه های مسلمان هم شد. ازاین رو، نیازبه تفسیرانسانی ازقرآن احساس می شود. دراین راستا، نصرحا مد ابوزید، دانشمند مصری فرموده است:" درسنت اسلامی ازجنبه های انسا نی واجتما عی شکل گیریی گفتارقرآ نی وگفتارهای تفسیری غفلت شده است. به همین سبب است که قرآن با زند گی امروزیی ما ارتباط برقرارنمی کند. اگربخواهیم قرآن را به سرچشمه ای برای الهام گیری درزند گی بدل کنیم ، باید به سویه ای انسا نی آن تکیه کنیم وطبقات برهم انبا شته ای تقد س را ازروی آن برداریم وگوهرقرآن را که کرامت انسا نی وعدا لت اجتما عی است بازکنیم." با ستا یش ازنگاه قرآ نی ابوزید، اشاره بدومسئله را ضروری می دانم: نخست،مستبدان وفقیهان رسمی شان مانع عمده ای تفسیرانسا نیی قرآن بود ند ومی باشند. دوم، بدون حذ ف مانع تراشی های سلطان ها وملا ها وتروریسم مذ هبی دست پرورده شان ، مسلمان ها گامی موثری در مسیر پیشرفت وترقی ای خود برداشته نمی توانند. پس،تمرکزآگا هان وفرهنگیان مسلمان به فهم انسا نی ازقرآن ومبارزه درجهت ساختن حکومت داریی خوب وتحقق دموکراسی را نیازمبرم زمان می دانم. درغیرآن،مستبدان ،ملاهای رسمی شان ، بنیاد گرایان جزم اند یش وتروریستان مذ هبی فاجعه آفرینی های بیشتری خواهند کرد.
ازاین رو،دواختیار پیش روی مسلمان ها قرارمی گیرد: نخست، تن دادن به تقد یروازجا نب خدا دانستن همه بد بختی های خود که میوه اش حکومت مستبدان وتروریستان مذ هبی می باشند؛ دوم ، مبارزه برای تحقق دموکراسی. اینکه ازحکومت داریی خوب یاد نکرده وازدموکرا سی یاد کردم ؛ دلیلش این است که دموکراتیک ساختن حکومت گام نخست به سویی حکومت داریی خوب می باشد. یعنی ازدموکراسی می توان به سوی حکومت داریی خوب حرکت کرد. همچنان ، لازم است بگویم که با توجه به بی دستا ورد بودن ازحکومت اسلامی یادی نکرده ونمی کنم. به این خاطرکه ،سلطان وفقیه چنان برجنازه ای حکومت اسلامی لگد زده اند که بازسازی وراه اندازیی آن کارحضرت پیل می باشد. یعنی با لا ترازتوان وعرضه ای مسلمان ها.
وقتیکه ساختن حکومت دموکراتیک را سهل ترازساختن حکومت اسلامی می دانم ، دلیلم این است که مردمان مسلمان کارکرد های آن را درافغانستان، ایران وعربستان دیده اند. ازاین رو،هوشمندان تما یلی به بازسازیی آن نشان نمی دهند. درحالیکه دموکراسی نمونه های خوبی مانند سویس،سویدن ،ناروی ، ایسلند، زیلاند نو وکانادا ونمونه های کمترخوبی مانند هلند، بریتانیا وامریکا وفرانسه وآلمان دارد.درهمسا یگی افغانستان ،دموکراسی درپاکستان مسخ شده ودرهند کارکرد بهتری بروزداده است. به این معنا که ،دموکراسی هند جمع اصلاحات اقتصادی می تواند کاربرد مناسب درافغانستان دا شته باشد.
با درنظرداشت گفته های با لا، این پرسش مطرح می شود که ، چگونه می توانیم تروریسم را مهار کنیم؟
معلوم است که پاسخ به پرسش نامبرده چند پهلومی باشد. پهلو های که قرارزیر قا بل جمع بندی می با شند:
1-سیاست های مبتنی بر نظریه ای خشونت زدایی البته با حذ ف خشونت درروابط جمعی. آزادی نباید محد دود که گسترش یا بد.
2-آزادی برای به چا لش کشیدن رهبران سازمان های تروریستی بکارگرفته شود.
3-بم های هوای نابود کرده شود یا ازهواپیما نباید استفاده شود.
4-با اسلام هراسی (درغرب) مقابله کرده شود ، البته درمعارف ونه دربیا نیه های سیاست مداران.
5-مردم کشورهای غربی باید حقیقت را درباره ای تروریزم بدانند. کشورهای اسلامی میدان جنگ منافع شده است که سوریه (وافغانستان) نمونه است. مردم غرب نباید فریب داده شوند که تروریستان مخالف غربند بخاطرارزش های غربی. زیراکه،بسیاری آن ها ارزش های جامعه های غربی را نمی دانند.
6-نیازهای بیشتربه آموزش حقوق بشروکرامت انسا نی داریم. وقتیکه شخص متوجه می شود که زند گی اومقد س است وکرامت انسا نی درهمه انسان ها ذا تی است،چنین انسا نی خود وفرد دیگری را تبد یل به بمب نمی کشد. آن های این کاررا می کنند که باوردارند که زند گی ارزش ندارد وهیچ انسا نی دارای کرامت وحقوق ذا تی نیست.
7-مقابله با همه انواع تبعیض ها (1). تبعیض های مذ هبی ، نژادی ،زبا نی ، فرهنگی، رنگ وپوست یا سیاه ، سفید ، سرخ وزرد.
پا نویس :
1-hir.harvard.edu/breaking-cycle-terror-democracy-alternative.
Bani Sadr.
هفت سیا ست برای شکستن چرخه ترور،ابوالحسن بنی صدر
News.gooya.com/politics/breaking the cycle of terror: a democratic alternative, August 25,2016,in Persian.

Friday 21 December 2018

دیده شود که امریکا منهای ترامپ می شود ، یا افغانستان منهای امریکا گرفتارجنگ داخلی

ازاین نگاه که ترامپ آدم غیرقابل پیش بینی می باشد ، دوستان امریکا برای نه ماه سردرگم می شوند
هنری کیسینجر
ابراهیم ورسجی
اول ماه جدی 1397
وقتیکه درروزبیستم ماه ژانویه 2017 ،مسترترامپ وارد کاخ سفید شد،هنری کیسینجر، وزیر خارجه ای قبلی وآگاه درامورسیاست بین المللی با درنظرداشت شنا ختی که ازاو داشت،گفت که جهان حتا دوستان امریکا برای نه ماه دررفتاروکرداربا او دشواری خواهند داشت! جالب این است که نه نه ماه ،بلکه دوسال از ریاست جمهوریی مسترترامپ سپری شده وسرگردا نی ای دوستان ونوکران امریکا درجهان نسبت به او پا یان نمی پذیرد. البته که ، گفتار ورفتار مسترترامپ به گونه ای می باشد که هم امریکای ها هم دیگران چه دوست و چه دشمن امریکا را متعجب ساخته است!
مثلا، سخنان ترامپ درباره قدرت های اروپا یی واکنش های درشت مرکیل ازآلمان ومکرون از فرانسه را درپی داشت. خوش بینی ترامپ بعد ازگفت وگو با رئیس جمهور کوریای شمالی درماه جون 2018 ، درسنگا پور آن هم بعد ازراکت چی ای کوچک نامیدن اودرمجمع عمومی سازمان ملل درماه سپتامبر 2017 ، نتیجه درخور نداد. ازاین که چین مصروف بازیی تجار تی کلان با امریکا می باشد، با ترامپ به اصطلاح عامیانه گذاره می کند وروسیه با استفاده ازضعف او، درحال تقویت مواضع سیاسی ونظامی ای خود درجهان می باشد.
ازاین نگاه که امریکا دربیشتر از 17 سال گذ شته مصروف جنگ بی نتیجه علیه تروریسم درافغانستان می باشد، ازبحث مفصل درباره سیاست آن کشوردردیگربخش های جهان خود داری ودرباره سیاست آن درجهان اسلام به خصوص افغانستان وسوریه تمرکزمی کنم. بلی، برسیاست امریکا درافغانستان وسوریه به این خاطرتمرکزمی کنم که دراولی مصروف جنگ با تروریسم ودردومی مصروف بیرون کردن ایران مطابق خواهش عربستان وامارات متحده می باشد. افزون برسوریه، عربستان وامارات پای امریکا را غیرمستقیم درجنگ داخلی یمن بنام دفع خطر واقعی یا موهومی ایران کشا نده اند.
شا یان ذکراست که ، رئیس جمهورترامپ با وجود نابسا مانی های ذهنی وروانی، درافغانستان وعراق وسوریه ،میراث بدی ازجورج بوش وبارک او با ما به ارث برده است. ازاین نگاه که ترامپ از طبقه ای سفید پوست وکم درآمد ودارای گرایش نژاد پرستانه ای امریکایی رائی گرفته است ،کوشش دارد که ازمصارف نظا می دربیرون کاسته کمک به بهبود وضع زند گی آن ها نما ید تا درسال 2020 باردوم رائی های آن ها را کمای کند. بازیی که نماد آن بیرون کردن همه نظامی های امریکا یی از سوریه ونیم آن ها ازافغانستان می باشد.
جا لب این است که ، با بیرون کردن سربازان امریکا یی ازسوریه وافغانستان، دست راستی های حزب جمهوریخواه ، حزب ترامپ هم مخالف می باشند. مثلا،جیمزمتیس وزیر دفاع بخاطراختلاف نظر با ترامپ درباره بیرون کردن سربازان ازسوریه استعفی داد. قبلا ، ریکس تلرسن وزیرخارجه بخاطراختلاف با او درباره ای کوریای شما لی وادار به کنارگیری ازمقام خود شد. ازاینکه ترامپ تاجر ومطابق گفته ای کیسینجر نا بسا مان وبی خبر ازبازی های کلان سیاسی واستراتژیک می باشد، برای کاهش هزینه ای مالی ،هم ازاعضای ناتو خواست که به امریکا پول بدهند هم به شاه عربستان گفت که بدون کمک ما دوهفته درمقام مانده نمی توانید! ازاین رو،دالربخشی نما یید! درحالیکه ترامپ می خواهد با دالرگیری ها ازدوستان امریکا ازسطح نا بکاریی سیاست داخلی ای خود بکاهد،اما افتادن مجلس نما یند گان بد ست حزب دموکرات وکاهش شمار اکثریت جمهوری خواهان درمجلس سنا به نگرا نی او افزوده است.
بطورنمونه ،ازکنگره خواستار پنج میلیارد وهفت صد میلیون دالر برای دیوارسازی میان امریکا ومکزیک برای ایجاد مانع ورود فقیران ازهندوراس ودیگرکشورهای امریکای جنوبی به امریکا شده است، فکرنمی کنم کنگره به او کمک نماید. یعنی درداخل هم ، مسترترامپ دشواری ها بسیاردارد. دشواری هایی که عقب نشینی سربازان ازسوریه وافغانستان به آن ها فزونی می بخشد. مثلا،افراطی ترین جمهوری خواهان مانند لند سی گراهام وجولیانی مخالف ترامپ موضع گرفته اند. اتخاذ موضع مخالف ترامپ توسط دست را ستی های حزب جمهوریخواه ؛ ناشی ازنگرانی های آن ها اززوال نفوذ امریکا درجهان می باشد.
دراین را ستا، بهتراست تذ کردهم که تمام رسانه ای امریکا هم مخالف ترامپ می باشد. بطورنمونه ، فرید زکریا یکی ازگردانند گان سی ان ان چند ی قبل گفته بود که ترامپ جها نی بدون امریکا می خواهد وترامپ هم رسانه ها را مخالف خود می داند. ازاین رو،امرترامپ به عقب نشینی سربازان امریکا یی ازسوریه وافغانستان می تواند آغازجهان بدون امریکا شود. بنا برآن، لازم می دانم که به تا ثیرمنفی عقب نشینی سربازان امریکایی ازسوریه وافغانستان به موقعیت ومنافع آن کشورودوستانش بویژه : ترکیه، عربستان وحکومت پو شالی افغانستان تمرکزکوتاه کنم.
درنیمه روز بیست ویکم ماه دیسامبر / سی اُم قوس ،به سخنرانی اردوگان رئیس جمهورترکیه درگردهمای حکومتی ها واعضای پارلمان واعضای حزبش ونما ینده های رسانه های آن کشورگوش دادم ودیدم که ازعقب نشینی سربازان امریکا یی ازسوریه رضایت دارد ودلیل رضایت او مفید تمام شدن حضورسربازان امریکایی به کرد های سوریه می باشد. کرد ها یی که اردوگان آن ها را همکارکردهای نا راض ترکیه می داند. کرد های سوریه هم درمناطق زیر کنترول خود درشمال آن کشوردست به مظاهره علیه عقب نشینی سربازان امریکا یی زده وهشدارداده اند وهیا ت آن ها درپاریس ازفرانسه خواست که به حضورنظامی خود درسوریه ادامه دهد! عربستان که بخاطر قتل خاشقجی زیر فشار سناتوران امریکا یی قرارگرفته بود، قرارداد تصویب کرده ای آن ها را مداخله درامورداخلی خود اعلام کرد. ازاینکه عربستان دیده است که ترامپ ودامادش حامی اش می باشند،قرارداد سناتوران را مداخله درامورداخلی خود نامیده است. بهرحال، ازاین لحا ظ که ترامپ دررابطه به عقب نشینی سربازان امریکا یی ازسوریه گفته است که داعش را شکست داده وبقیه کاررا با ید دوستان انجام دهند. برخلاف،وزیران دفاع آلمان وفرانسه درباره شکست داعش درمنطقه با ترامپ هم نظرنیستند. پس، دیده شود که دوستان امریکا درخاورمیانه به خصوص ترکیه ، عربستان ومصردرپاک سازی بقا یای داعش چه می کنند؟
ازاین نگاه که حکومت عراق بیشترازتهران به ریاض گرایش پیدا کرده ودرباره سوریه، ترکیه ،ایران وروسیه درفکرتد وین قانون اساسی نو وانتخابات ریاست جمهوری درآن کشورمی باشند. وترکیه بعد ازعقب نشینی سربازان امریکای ازسوریه ابرازخرسندی ازواشنگتن کرده است،ترامپ می تواند بالای انقره وقاهره وریاض دربیرون کردن ایران ازدمشق حساب بازکند. اسرائیل که ازقبل مصروف حمله به پایگاه ها یی نظا می ای ایران درسوریه می باشد ورابطه ای خوب با مسکوهم دارد. ازاین رو، آینده ای برایی بشار اسد نمی بینم ودرنبود او،بود تهران ومسکو هم نمی تواند آینده روشنی درآن کشورویران شده داشته باشد.همچنان، مسکو وتهران سرما یه ای برای بازسازیی سوریه ای تباه کرده ای خود ندارند. عرب های پول دارهم اقمارامریکا هستند هم به مسکو وپکن بخاطر حمایت شان از تهران دربرابرامریکا باور ندارند. درچنان شرایطی، اگرامریکا کمک به تحقق قرارداد دو دولت فلسطین واسرائیل امضاشده در اسلودرسال 1993 نماید،بدون شک،عرب ها به حیث اقمارش باقی می مانند.
بنا برآن ، برای موقعیت ومنافع امریکا درخاورمیا نه ای عربی ،دربود ونبود ترامپ درکاخ سفید، تهد ید جدی نمی بینم. برخلاف ،افغانستان با تلاقی برای امریکا به کمک پاکستان ودالرهای عربستان شده است که هم ماندن هم بیرون شدن ازآن فاجعه بارمی باشد! اگرچه سخن گوی حکومت پو شا لی ای افغانستان ودست نشانده ای امریکا ، گفته است که عقب نشینی ای هفت هزار ازچهارده هزار سرباز امریکا یی ازافغانستان تا ثیر منفی براوضاع امنیتی نمی گذارد،اما بنده به حیث نویسنده وتحلیل گر سیاسی وشاهد اشتباهات امریکا ودوگانه بازی کردن های پاکستان ، کاهش شمارسربازان امریکا یی دراین کشوررا برای بقای حکومت پوشالی ای کابل زیانبخش می دانم. به این خاطرکه ، با عث تشویق تروریستان وحا می شان / ارتش پاکستان درجهت تباه کاریی بیشتر درافغانستان می شود.
مثلا، درهفته ای گذ شته، فرما نده ارتش پاکستان که فرمانده طالبان نیز می باشد، به هیا ت طالبان اجازه نداد که با هیا ت حکومت کابل دردوبی گفت وگونما ید. ازاین که لحاظ که ، فرما نده ارتش پاکستان می داند که هم حکومت افغانستان لرزان است هم نزاع های گروهی وقومی دراین کشور وجود دارند، برای مسخره کردن بیشترمسترغنی مانع گفت وگوی هیا ت طا لبان با هیا ت او دردوبی شد. معلوم است که ، عدم گفت وگوی هیا ت طالبان با هیات حکومت کابل ، مشوق اولی درتروروتباه کاریی بیشتر می شود. ازاین رو، دوسناریو، یا رویداد درافغانستان قابل پیشبینی می باشد:نخست،دیگراعضای ناتو امریکا را وادار به بازنگری در عقب نشینی ای نیم سربازان آن ازافغانستان می کنند؛ دوم، نیروهای قبلا مخالف پاکستان وطالبان، آماده ای جنگ با آن ها می شوند. دراین صورت ، طالبان دریشی پوش با شماره های بانکی پُر ازدالر های دزدی کرده شان فرارکرده به غرب می روند یا وارد صف های طالبان ریشومی شوند. پیوستن طالبان دریشی پوش به طالبان ریشو که هردو ازقبا یل افغان می باشند وقبلا متحد هم علیه دولت جهادی های مخالف پاکستان بو د ند ، چیزی عجیب نمی باشد. ازسوی دیگر، تاجیک ها، هزاره ها وازبیک ها که بیشتراز70 درصد جمعیت افغانستان را شکل می دهند؛ با کاربرد واژه افغان درشنا سنا مه های خود مخالفت کرده اند. ازاین رو، حکومت های پوشا لی ای کرزی وغنی در17 سال گذ شته موفق به توزیع شنا سنامه برای مردم نه شده اند! رویدادی که بدون شک بیانگربحران ژرف هویت درافغانستان می باشد!
ازاین رو، بعد ازعقب نشینی ای سربازان امریکا یی ، رفتن افغانستان به سوی جنگ داخلی حتمی به نظرمی رسد. جنگی که می تواند حما یت های منطقه ای را پشت سرخود داشته باشد. مثلا، پاکستان مانند گذ شته متحد افغان ها می ما ند وهند، ایران وکشورهای آسیای مرکزی بخاطرتروریست پروریی نظامی های پاکستانی متحد غیرافغان ها شده زندان بی بامی بنام افغانستان ودست ساخت هند بریتانیا وروسیه ای تزاری وحفظ شده توسط هند بریتا نیا واتحاد شوروی را ته وبالامی کنند! زندا نی که بعد ازوفات شوروی ، جنگ های گروهی به کمک پاکستان دیوارها یش را فروریختا ند وگرفتارتروریسم اش سا خت. جالب این است که ، جنگ امریکا علیه تروریسم وایجاد حکومت های پو شا لی ای کرزی ، غنی وعبدالله وحضورنظامی 17 ساله وچهارماهه ای آن درمهارتروریسم وسامان دادن آن مفید واقع نه شد. متاسفا نه ، گرد آمدن متعصبان افغان درارگ دردوره های سیاه حکومت های ننگین کرزی وغنی به خصوص دومی، آتش بیار نفاق وجنگ داخلی شده است. جنگی که عدم وقوع آن به پختگی مردم به خصوص آگاهان همه قوم ها وتفاهم آن ها به یک ساختار سیاسی فراقومی - گروهی منهای امریکا وپاکستان گره خورده است. درغیرآن، منتظر وقوع رخ داد های ناهنجاروتباه کننده با ید بود!

برای مبارزه با جریان تکفیری وتروریسم مذهبی،بازگشت به اصل مذهب ابوحنیفه نه حنفی گریی رایج را ضروری می دانم

ابراهیم ورسجی
سی اُم ماه قوس 1397
گزارشی زیر عنوان:" آیا حنفیت می تواند با جریان تکفیری درافغانستان مقابله کند؟" ارایه شده توسط مهران موحد ، روزنامه نگار ازکابل ، نشر شده درسایت فارسی بی بی سی بتاریخ 29 آذر/ قوس را خواندم. ازاین که درآن هم نواقص می بینم هم اهمیت زیاد به احیای اصل مذهب ابوحنیفه قایل می باشم ، لازم دانستم که درباره ای آن تبصره ای طولانی ترکنم. دراین راستا، تبصره یا تحلیل خود را با تاکید به سه اصل متکی می سازم:نخست،احمد صبحی منصوردانشمند مصری- ازهریی بریده از ازهر واهل قرآن شده "هم نظام ومحتوای درسی ازهررا ناقص نامیده هم براصل مذهب ابوحنیفه تا کید کرده هم گفته است که ابویوسف ومحمد شیبانی شاگردان ابوحنیفه قاضی حکومت عباسی شده اصل مذهب اورا به نفع حکومت بغداد تحریف کرده اند!" دوم، ازاین نگاه که مذ هب حنبلی مادروهابی گریی کنونی به اطاعت مطلق ازحکومت تاکید داشت ودارد،دردوره عباسی ها هم رونق یافت هم به تکفیرابوحنیفه مبا درت ورزید. سوم ،وهابی گریی ادامه ای حنبلی گری به کمک اقتصاد نفتی عربستان وشیعه گریی صفوی باحکومت آخوندی واقتصادی نفتی ای ایران دررقابت با وهابی گری کمک به تند روی وتروریسم مذهبی درمیان سنی ها وشیعه ها بدرجه های متفاوت کرده اند.
ازاین رو،برای مبارزه با تند رویی مذ هبی ، تکفیری گری وتروریسم مذ هبی زاده ای رقابت وهابی گری وشیعه گریی صفوی،مطرح کردن اصل مذهب وتفکرعقلانی ابوحنیفه ای فارسی زبان را ضروری وبسیار سازنده می دانم. شا یان ذکراست که ، مذهب ابوحنیفه دردوره سا مانیان درجهان فارسی زبان رونق وگسترش پیداکرد؛ دوره ای که آن را هم رنسانس اسلامی هم رنسانس زبان وفرهنگ فارسی هم رونق گرفتن فلسفه می دانم. مثلا، رودکی، فارابی، ابن سینا ، بلعمی وچند ین متفکرنام داردیگردرهمین دوره سربلند کرد ند. حتا فردوسی سراینده ای شاهنامه ، جوان اخیردوره ای سامانی بود که مورد بی مهری محمود غزنه نوکرخلیفه ای بغداد قرارگرفت. همچنان،محمود غزنه چنان روشنفکرستیزی وکشتارنواندیشان زاده ای دوره ای ساما نی را کرد که تنها درتاریخ استالینیزم می توان نمونه های آن را سراغ کرد.
بهرصورت، با تا کید براهمیت اصول فکریی ابوحنیفه درمبارزه با جریان های سلفی،تکفیری وتروریسم مذهبی ،لازم می دانم به صراحت بگویم که صفوی گری وشیعه گریی جنوب لبنانی اش که خمینی وخامنه ای وحکومت آخوندیی کنونی ایران ادامه آن می باشد،درمبارزه با تفکراصلاحی- دینی شاخ ودمی تیزتروکوتاه ترازمحمود غزنوی نداشت. درواقع،صفوی گری درادامه ای توحش محمود غزنه کمک به کمرنگ کردن نهضت دوره ای سامان وحاشیه ای کردن تفکراصیل ابوحنیفه دربخش غربی جهان فارسی زبان یا ایران کنونی کرد. وقتیکه رقابت وهابی گری با شیعه گری به آن افزون شد، جریان تکفیری وطالبانی- تروریستی را درپاکستان وافغانستان به خصوص دومی تقویت کرد.ازاین رو،بهترمی دانم به چند مسئله اشاره وتحلیلم را پایان دهم:نخست، ابوحنیفه با جریان معتزله همراهی داشت نه با جریان مرجئه که گزارشگراین گزارش ابرازکرده است. معلوم است که ،جریان مرجئه را اموی ها تقویت کردند وجریان معتزله که دراخیرعصراموی شروع ودرآغازدوره ای عباسی رونق گرفت ومدتی مورد حمایت مامون رشید که مادرش فارسی زبان وهراتی بود واقع شد. متاسفانه، خلیفه های بعد ازمامون علیه آن به نفع حنبلی گری واشعری گری موضع گرفتند ویکی ازخلیفه ها قبلا ابوحنیفه را زندانی وشهید کرده بود.جای تاسف این است که،هم ابوحنیفه را شهید هم مذهب یا شیوه ای عقلی - فقهی اش را تحریف کر د ند.ازاین رو، برای مبارزه با جریان های سلفی وتکفیری وتروریسم مذ هبی ای زاده ای آن ها احیای اصل مذهب وتفکرابوحنیفه ضروری ومفید می باشد.

Thursday 20 December 2018

نگا هی به نقش دین وفرهنگ درایجاد تروریسم مذهبی

بخش چهارم
ابراهیم ورسجی
سی اُم ماه قوس 1397
دربخش سوم مقاله، یاد آورشد م که حکومت های استبدا دی و استعمارخارجی بیشتر ازبنیاد گرایی درایجاد تروریسم مذ هبی نقش بازی کرده اند. دراین بخش ، لازم می دانم که ازنقش یا تا ثیر دین وفرهنگ درایجاد تروریسم مذ هبی پرده برداری کنم. ازاین نگاه که ، مناطق قبا یلی دوطرف مرزهای مشترک افغانستان وپاکستان که در آن ها پشتون ها / افغان ها زند گی می کنند ، خاستگاه تروریسم مذ هبی شده اند، ایجاب می کند که درباره ای تا ثیر مذ هب وفرهنگ درایجاد آن ابرازنظر نما یم. همچنان ، ازاین نگاه که ائتلاف نظا می ها وملاهای پاکستانی پرورشگاه وعربستان وهابی ای دارای ثروت های کلان نفتی وایران ثروتمند گرفتارملاهای اصلاجنوب لبنا نی وارد کرده شده درعصر صفوی (1501-1737) ،کمک کننده های مالی واعتقادیی تروریسم مذ هبی ای سنی وشیعه شده اند ،براهمیت تا ثیرفرهنگ ها ومذ هب ها درایجاد تروریسم مذ هبی مهرتایید می گذارد. افزون برآن ، ملغمه ای ازترکیب ناجور دین وفرهنگ با عث شده است که فرهنگ ها وبرداشت های قبیلگی- ما قبل مدرن ازدین کمک به ایجاد تروریسم مذ هبی نما یند. ازاین رو،درپیدایش تروریسم مذ هبی ، ما با ترکیب یا آمیزش بیمارگونه ای دین وفرهنگ مواجه می باشیم.
دررابطه به ترکیب دین وفرهنگ واثرگذاریی یکی بر دیگری ،دونظر وجود دارد:نخست، فرهنگ ها زاده ای دین ها می باشند ؛ دوم، فرهنگ ها دین ها را زاییده اند. ازاین نگاه که دین های سامی: یهودیت، مسیحیت واسلام، ریشه ای آسما نی دارند نه زمینی ، پس می توان گمان وباورکرد که دست به تولید فرهنگ زده اند. برخلاف ، دین های بو دائی ،لائوتسو وهندی که ریشه ای آسما نی ندارند ، زاده ای فرهنگ های چینی، لائوتسی وهندی می باشند. بنا برآن ، دوگونه دین ها وفرهنگ ها داریم:دین های فرازمینی ای فرهنگ سازیا اثرگذاربرفرهنگ ها ودین های ساخته ای فرهنگ ها. جالب این است که، اکنون ، درهردوگونه ای نامبرده ای دین ها ، تروریستان مذ هبی برآمد کرده اند.
مثلا،طالبان، القاعده ،داعش های شیعه وسنی ، بوکوحرام والشباب / جوانان وگروه های خرد وریزدیگر، زاده ای اسلام زیرفشارمدرنیته / نو اند یشی وکثرت گرایی قرارگرفته، جورج بوش ، دیک چینی معاونش ونتانیاهو نخست وزیرکنونی اسرائیل تروریستان مسیحی- یهودی می باشند. افزون برآن ها،اسلام هراسان وآواره ستیزان درامریکا واروپا هم شاخ ودُمی تیزتروکوتاه ترازتروریستان مسلمان ومسیحی- یهودی ندارند. قتل عام مسلمان های روهنگیا دربرما وآواره ساختن هفت صد هزارآن ها به بنگله دیش، توسط نظامی ها وملاهای بودایی،مسلمان ستیزیی نرم تری بودای های سریلانکا ومسلمان ستیزیی هندوهای متعصب هند علیه مسلمان ها نشانگرتروریسم مذ هبی درمذاهب بودا ئی وهند و می باشد. پس ، معلوم می شود که هم دین های آسما نی هم دین های زمینی به کمیت های کم وزیاد تروریستان مذ هبی را تحویل جامعه ای بشری دا ده اند. ازاین نگاه که بحث درباره تا ثیر فرهنگ مسلمان ها ودین اسلام درایجاد تروریسم مذ هبی می باشد،ازبحث درباره ای تروریستان دین های زمینی خود داری وبه ابرازنظردرباره تاثیر فرهنگ مسلمان ها ودین شان درایجاد تروریسم مذ هبی تمرکزمی کنم.
بنا برآن ، برمی گردم به خاستگاه اصلی ای تروریسم مذ هبی یا مناطق دوسوی مرزهای مشترک افغانستان وپاکستان.ازاین لحاظ که مناطق پشتون نشین دو سوی مرزدیورند / مرزمشترک افغانستان وپاکستان ، زاد گاه تروریسم شده اند ودرهردو بخش عقب ما ند گی فرهنگی وتحجرمذ هبی بیداد می کند، پس، بهتراست که بررسی را به دین به خصوص دین داریی قبیلگی دردوطرف مرزهای هردو کشوروسرما یه گذاریی ائتلاف نظامی ها وملا های پاکستان ووهابی گریی نفتی عربستان به تروریست سازی ازآن ها متمرکز وبعدا به دیگرخاستگاه های تروریسم مذ هبی بروم. نویسنده که به حیث فعال فرهنگی ومهاجرسا ل های زیا دی درپاکستان وکمی درایران بود؛ بیاد دارد که دردوره تهاجم ارتش سرخ به افغانستان ،ایران درجنگ با عراق مصروف وازافغانستان دورماند. ازاین رو، پاکستان با دالرهای امریکا وعربستان دست بالا اول درتقویت تند رویی مذ هبی ودوم تولید تروریسم مذ هبی درافغانستان ومناطق قبا یلی- افغا نی خود پیدا نمود.
همچنان ، بیاد دارم که آتش بس میان ایران وعراق درسال 1367 خورشیدی درپاکستان غم با راند. به این خاطرکه ،ائتلاف نظا می ها وملا های پاکستان دریافت که هم زبان وفرهنگ فارسی درافغانستان مسلط است هم جمعیت شیعه ای هزاره وشمارکمی فارسی زبان های شیعه وخویشاوند یی زبا نی - تاریخی- فرهنگی ای تاجیک ها با ایران ، می توانند دستگاه غلام سازیی ارتش پاکستان از پشتون ها / افغان های دوسوی مرزدیو رند را مختل نما ید. ازسوی دیگر،بعد از عقب نشینی ارتش سرخ ازافغانستان درماه فوریه 1989، گروه های خلق وپرچم یا شاخه های چپی وفادار به مسکو به تاجیک، هزاره ،ازبیک وپشتون تقسیم شده زمینه های فروپاشی ای حکومت لرزان خود ورسیدن جهادی ها به قدرت درکابل را فراهم کر دند.
طرفه اینکه ،هم بسیاری خلقی های پشتون بعد ازقطع شدن روبل شوروی به کلدارگیری ازپاکستان شروع کرد ند هم خیزش ها درشمال نجیب رئیس جمهورپرچمی را ترساند.ازاین رو،او عزم سفربه پاکستان برای معامله درجهت حکومت قبا یلی پشتون ها را کرد که درجریان سفر درمیدان هوای کابل مانع برایش خلق شد ورفت دردفترسازمان ملل پناهنده شد وکابل افتاد بدست جهادی های تاجیک. جهادی های که کا ند ید پاکستان وعربستان نبو د ند وایران آخوندی هم با آن ها همراهی نکرد! ائتلاف نظامی ها وملاهای پاکستانی که هم بی تفاوتی ایران به حکومت اسلامی جهادی های فارسی زبان را دید هم حمایت مالی عربستان وعقب نشینی امریکا ازافغانستان پسا شوروی را دیده بود،اول کابل را با کمک رسانی به حکمتیاروراه اندازیی جنگ های گروهی ای جهادی ها ویران کرد دوم دید که جهادی های فارسی زبان درکابل ما ند ند،طالبان را ازپشتون های قبا یلی دوسوی مرزدیورند ساخت وبا ایجاد القاعده ازعرب های قبا یلی ودرواقع ازمسلمان های قبا یلی افغان وعرب تروریسم مذ هبی را ساخت. مثلا، بی نظیربو تو نخست وزیر قبلی ای پاکستان درگفت وگو با لو موند دیپلماتیک فرانسه درسال 2001،گفت که:" طالبان را سازمان های جا سوسی انگلیس وامریکا ساختند وتطبیق پروژه طالبانی را به ارتش پاکستان سپرد ند"! یعنی درایجاد طالبان تروریست ازفرهنگ ومذهب قبیلگی افغان های پاکستانی- افغانستانی ،بریتا نیا، امریکا وارتش پاکستان سهم دارند.
دراین باره که طا لبان را سازمان های جا سوسی انگلیس وامریکا ساختند وتطبیق برنامه طالبانی را بدوش ارتش پاکستان سپرد ند، بی نظیربوتو تنها نیست. مثلا، احمد رشید نویسنده ای پاکستانی ،درکتاب خود:" طالبان" ، نویشته است که :" معاش ماهوارماموران اداره طالبان درکابل وبودجه ای آن ها را سی آی ای / سازمان اطلاعات مرکزی امریکا ازطریق وزارت خزانه داریی پاکستان می پرداحت." احمد رشید دریک نویشته ی دیگرخود، یاد آورشده است که :" بعد ازچاپ شدن کتاب " طالبان"، ژنرال مشرف مرا احضاروقراربود که نیم ساعت با من گفت وگو نماید. برخلاف، سه ونیم ساعت با من اخطارگونه سخن گفت وامرکرد که جائو طالبان بازی بند کرو/ برو وطالبان بازی را ادامه نده! ومن خوشحال شدم که بجای اعزام به زندان، تنها به اخطاربه من بسنده کرد"!
بنا برآن ، به صراحت می گویم که سازمان های زیرزمینی ای امریکا،انگلیس وپا کستان با بهره برداری ازفرهنگ قبا یلی وعقب ما نده ای پشتون ها / افغان های دوسوی مرزمشترک افغانستان وپاکستان وتلقینات انحرافی ازدین توسط ائتلاف نظامی ها وملاهای شیاد پاکستانی ،تروریسم مذ هبی ای طالبان را ایجاد والقاعده متشکل از قبا یلی های عرب را درکنارآن نشانده هم کمک به دین تروریستی نما یش دادن اسلام هم افغانستان را بزنگاه تروریسم مذ هبی ساختند تا زمینه ای اشغال وایجاد وضع فاجعه بارکنونی آن را با بازگشت تروریستان به کمک ارتش پاکستان فراهم کنند. تروریسمی که بیشترازفرهنگ قبیلگی وکمتر ازاسلام ما یه می گیرد. مثلا،در( س 4 آیه 93 قرآن) ،این آیه راداریم:کسی مومنی راقصدا بکشد ؛ کیفرش ماندن دردوزخ برای همیش وغضب ولعنت خدا می باشد! در(س 5 آیه 45 قرآن) ،این آیه را داریم : کسی که کسی را بدون اینکه قتلی کرده با شد بکشد؛ مثل این است که همه ای مردم را کشته باشد. اگرکسی مرده ای را زنده کند یا ابزارزند گی اورا فراهم کند؛ مثل این است که مردم را زنده کرده است! اززنده کردن مرده این گونه برداشت می توان کرد که اگر قاتل توسط ورثه ای مقتول دراخیرمحاکمه ای عد لی عفو شود،کمک به حیات شده است.
ازآیه های نامبرده ،برداشت من این است که اسلام بیش ازحد به حیات اهمیت قایل شده ودشمنان آن را لعنت وجای ایشان را دوزخ تعیین کرده است. برخلاف ،تروریستان مذ هبی یا طا لبان وهما نندی هایی سنی وشیعه ای آن ها تا کنون هزاران مسلمان ونامسلمان را ازافغانستان تا لیبی واروپا ازحیات محروم کرده ونشان داده اند که هم دشمن خدا واسلام هم دشمن حیات می باشند. ازاین رو،می توانم بگویم که دین اسلام نه تنها نقشی درایجاد تروریسم مذ هبی ندارد بلکه دشمن آن می باشد. بنا برآن، معلوم می شود که بخش های ازفرهنگ قبیلگی افغان های دوسوی مرزدیورند درهمراهی با برداشت انحرافی وقا تلانه از اسلام به کمک بازی گران شیاد سیاسی وریاکاران مذ هبی،کمک به پیدایش تروریسم مذ هبی ودشمنی با حیات وانسان وانسانیت کرده اند. ادامه دارد.

Tuesday 18 December 2018

مستبدان واستعمارگران بیشترازبنیاد گرایان درایجاد تروریسم مذهبی سهم دارند


بخش سوم
ابراهیم ورسجی
بیست وهشتم ماه قوس 1397
ازاین نگاه که مستبدان شا هی وشیخی ونظامی درکشورهای مسلمان به کمک کهنه و نو استعمارگری زنده ما نده اند ، بهتراست که ازسهم هرسه، یا آقا یا ن ونوکران درایجاد تروریسم مذ هبی پرده برداری کنم. درپیش نو یس ودو بخش قبلی ای مقاله، یاد اور شده ام که حکومت داریی بد کمک درگسترش بنیاد گرایی جزم اند یش مذهبی کرده است. معلوم است که حکومت های مستبد ومستبدان سواربرآن ها نماد بد ترین حکومت داری درجهان اسلام بو د ند ومی باشند. اگرتروریسم مذ هبی درجهان اسلام قوی ترخود نمایی کرده است، بدون شک، میوه تلخ حکومت های مستبد واستعمارگران حا می آن ها می باشد.
جا لب این است که ، درجامعه های گرفتاراستبداد،آلوین تافلر دانشمند مشهورامریکا ی گفته است که : " بنیاد گرایی مخالف دموکراسی نمی باشد." ازاینکه درکشورهای استبداد زده ای مسلمان تنها بنیاد گرایان نیروهای مخالف مستبدان می باشند، سخن تافلررا موجه می دانم ودرعمل هم می توانم نشان دهم که گرایش های خاص بنیاد گراها البته دانشگاه خوانده های آن ها می توانند با دموکراسی همراهی کنند وکرده اند. مثلا، دکتریوسف قرضاوی نظریه پرداز جمعیت اخوان المسلمون،" با دموکراسی، کثرت گرایی، چند حزبی بودن کشورمشکلی ندارد واین ها را ازدید گاه قوانین اسلامی مورد بحث قرارداده است." عباس مد نی رهبرجبهه نجات اسلامی الجزایرهم همفکرقرضاوی می باشد. طوریکه دیده شد ، جبهه نجات اسلامی درانتخابات دموکراتیک الجزایر درسال 1991، شرکت وجبهه ملی ، یا حزب حاکم را شکست داد.
متا سفانه ، نیکولای سرکوزی وزیرداخله فرانسه که بعدها رئیس جمهورشد،بسیار خنده آورگفته بود که :" به ما تعلق دارد که اجازه دهیم برالجزایر اسلامی ها حکومت کنند یا نظامی ها"! نظامی ها که چراغ سبز ازاستعمارگرقبلی گرفتند کود تا کرده دستاورد دموکراسی را نابود واسلامی های دموکراسی خواه را زندا نی وکمک به ایجاد یک گروه تروریستی مذهبی کرد ند. دیده شد که همان نظامی های کود تاچی ونابود کننده ای دموکراسی درجنگ با تروریسم مذهبی ای دست ساخت خود دولک الجزایری ها را شهید وزخمی کر د ند.
مطابق گفته ای کارل مارکس که تاریخ دوگونه تکرارمی شود:خنده آورونکبت بار.همان تکرار تاریخ ، 21 سال بعد، درمصربه گونه ای نکبت بار صورت گرفت. البته این گونه که ، درانتخابات ماه جون 2012، جمعیت اخوان المسلمون پیروزانتخابات ونخستین رئیس جمهورمنتخب مصررا پیش کش مصری ها کرد. ازاین نگاه که جمعیت اخوان درهمه کشورهای مسلمان عرب وغیر عرب طرفداران وهمفکران دارد،عربستان وامارات متحده ازحکومت دموکراتیک آن ترسیده دوازده میلیارد دالر به فرماندهی ارتش مصر دا د ند تا با کود تا حکومت منتخب محمد مرسی را براندازد. وزیرخارجه ای حکومت وقت اسرائیل هم اعلام کرد که دربراندازیی حکومت منتخب محمد مرسی کشورش نقش بارزداشت. بارک اوباما رئیس جمهورامریکا هم برخلاف سخنان خود دردانشگاه قاهره درسال 2009 ،ازکود تای فتاح سیسی علیه حکومت دموکراتیک مصر استقبال کرد.ازاینکه حکومت های مردمی برای منافع مردم خود نه منافع بیگانگان کارمی کنند، حق بارک اوبا ما بود که علیه دموکراسی نو پای مصرموضع گیری کند.
خنده آوراین است که ، درسال 2006 ، مردم فلسطین دریک انتخابات دموکراتیک به حماس رای داده بود ند وجورج بوش و اسرائیل آن را تروریست اعلام کرد ند. ببینید! تفاوت ره ازکجا است تا به کجا؟ حزب منتخب فلسطینی ها سازمان تروریستی ازنظرامریکا واسرائیل می باشد. ازآن هم خنده دارحتا تاسفبار اینکه ،جورج بوش درسال 2003 حکومت صدام حسین را به ادعای دروغین را بطه با القاعده سرنگون وآتش جنگ شیعه وسنی را درآن کشوربین ایران صفوی وعربستان وها بی مشتعل ساخت! مسخره تراین که ، جورج بوش نمی دانست که دراسلام شیعه وسنی وجود دارد! ازاین رو، هم عراق را تحویل آخوند یسم ایران کرد هم کمک به پیدایش داعش هم بیشترازسه هزارمیلیارد دالربه امریکا زیان مالی رساند. بارک اوبا ما ، جانشین جورج بوش درائتلاف با سپاه ننگین قد س ایران ،موصل دومین شهربزرگ سنی نشین عراق را به خاکسترمبد ل کرد!
پیش ازفاجعه آفرینی درعراق ، جورج بوش وتونی بلیرنخست وزیر بریتا نیا، درافغانستان جنگ علیه تروریسم را برای تقویت تروریسم نه مهارآن براه انداخته بود ند. وقتیکه جورج اطلاع ندارد که دراسلام شیعه وسنی با نگاه ها وجمعیت های متفاوت درجهان اسلام حضوردارند ،حق دارد درافغانستان برای امریکا گودال وبرای تروریستان وبا دارشان ، ارتش پاکستان بزنگاه تباهکاری ایجاد نما ید! درحالیکه عملکرد جورج بوش بنام جنگ علیه تروریسم را ناسنجیده واحمقانه می دانم ،لازم می دانم که کاخ سفید نشینان پیش ازاو وشبکه ای اطلاعاتی شان ، سیا را هم دررابطه به افغانستان مقصربدانم! مثلا،امریکای قبل ازجورج بوش پسردرافغانستان ، ازجهادی ها علیه کمونیست ها وازطالبان علیه جهادی ها حمایت کرد. همچنان ، به نظا می های جنایت کارودالرپرست پاکستانی کمک های بی شمارنظامی ومالی بنام جنگ علیه ارتش سر خ کرد تا این کشوررا اول به پا یگاه تند رویی مذ هبی ودوم به پا یگاه تروریسم طالبا ن والقاعده تبد یل وبا تلاق کنونی را برای خود ش حفر کند.
بنا برآن ، به صراحت می گویم که جورج بوش ودوستش تو نی بلیر،درجنگ علیه تروریسم درافغانستان دو اشتباه بسیارخطرناک کرد ند: نخست، طالبان ریشو والقاعده را بدون خون کردن بین شان روا نه ای پاکستان کرد ند وطالبان دریشی پوش را در کابل حاکم ساختند؛ دوم ،میلیارد ها دالرکمک های مالی وتسلیحا تی به ژنرال پرویز مشرف فرمانده ارتش تروریست پرور پا کستان کر د ند. مشرف هم پاس کمک های نظا می ومالی جورج بوش را به گونه ای بازسازیی طالبان والقاعده وصادرکردن دوباره ای آن ها به افغانستان برای جنگ علیه پایگاه های ارتش امریکا وناتوحکومت دست نشانده ای آن ادا کرد. جالب این است که ،مشرف وعربستان هم کمک دربازسازیی طالبان والقاعده کر د ند هم القاعده را ازپاکستان وافغانستان به عراق بر د ند تا علیه حکومت دست نشا نده ای امریکا وایران آخوندی دربغداد بجنگد. طوریکه د یده شد، ازشکم القاعده ، داعش بیرون شد وعلت بیرون شدن آن سنی ستیزیی حکومت نوری مالکی نخست وزیرعراق وجاسوس دوگانه ای امریکا وایران بود!
درهمسا یگی عراق ، درماه مارس 2011، مردم سوریه با مظاهره ای صلج جویا نه خواستارلغو قانون اضطرار باقی مانده ازدوره ای سیاه وخشونت بارحافظ اسد پدرجنایت کاربشاراسد شده بود ند. اسد مستبد وخود سر که حکومت وحشت را ازپدروحشی خود به میراث گرفته بود بجای لغو قانون اضطراربه تحریک حکومت آخوند یی ایران به سرکوب مردم پرداخت. معلوم است که مردم معترض خواستارلغو قانون اضطرارواصلاحات بود ند نه بر اندازیی حکومت نامردمی. ازاینکه جمعیت اخوان المسلمون مانند مصردرسوریه دارای پایگاه مردمی می باشد وازنظراید ئولوژیک آخوندیسم ایران ازآن می ترسد،حکومت اسد را که پدرش ازترس اخوان به صوفی شیخ احمد کفتارورهبرفرقه ای نقشبندی تکیه کرده بود وخودش هم راه پدررا می رفت، تشویق به سرکوب مردم کرد تا نیروهای میانه رو مذ هبی وارد میدان سیاست سوریه نشوند. نتیجه این شد که هم نیروهای مذ هبی میا نه رو سرکوب شد ند هم تند روان وتروریستان مذ هبی ازگونه های داعش والنصره شاخه القاعده تقویت هم سوریه ویران هم نیم مردم آن آواره ویک میلیون آن ها شهید وزخمی شد ند. رژیم جنایت کاراسد که با وجود سپاه پاسداران ایران وویران کردن سوریه متزلزل ترشده بود،بندر دریایی لازقیه درسوریه واقع درشرق مد یترانه را به روسیه داد تا به کمک آن بیا ید که آمد. بنگرید! روسیه وآخوند یسم ایران با کمک به حکومت مستبد اسد درواقع کمک به سرکوب نیروهای میانه رومذ هبی وتقویت تروریسم مذ هبی کر د ند. تروریسمی که واقعا زاده ای حکومت داریی بد می باشد. یعنی تا حکومت داریی بد ازافغانستان تا سوریه ادامه داشته با شد، تروریسم مذ هبی ادامه خواهد یافت.
آری، درایجاد تروریسم مذهبی، حکومت مستبد وتباه کار اسد تنها نیست، بلکه قذافی ، مستبدی نیمه دیوانه هم همراه اوبود اما بخت همراهی اش نکرد. مثلا، درسال 2011 که سال بهارعربی نام گرفته بود،مردم لیبی علیه استبداد قذافی به میدان آمده خواستارتغییر شد ند. قذافی ما نند اسد اول مردم را توهین ودوم به سرکوب آن ها پرداخت. فرانسه وانگلیس وامریکا درماه اکتوبر 2011 ، با تایید سازمان ملل وسکوت روسیه ، جنازه حکومت مستبد قذافی را برداشتند. واقعیت این است که، اگرحکومت های مستبد ازگونه های صدام حسین،بشاراسد ،مبارک ،قذافی و... به احزاب سیاسی اجازه فعالیت قانونی می دا د ند،نیازبه خیزش های مردمی،براندازی وکود تا وتوحش پیش نمی شد. اگردرلیبی ودیگرکشورهای عربی ، نارضا یتی های گسترده ای مردم وگروه های تند رو وتروریست مذ هبی سربلند کرده اند،چیزی نمی باشند جز دستاورد مستبدان وقدرت های خارجی حامی شان. طوریکه دیده شد،مردم قذافی را ازیک سوراخ بیرون وکشتند وکشورفرورفت درآشوب وترورونزاع های قبیلگی. این است دستاورد استبداد واستعماروتروریسم مذ هبی دست پرورده ای آن ها! حکومت های مستبد افزون بر تولید تروریسم مذ هبی،ازکشتارمسلمان ها هم دریغ نکر د ند. مثلا،عربستان وامارات ازهوا برسرمردم یمن بم می ریزند وحکومت آخوند یی ایران درظاهرحمایت ازحوتی ها مصروف تباه کاری دراین کشورمی باشند. امریکا که قبلا به بها نه ای ناکام کردن مدا خله ایران دریمن مصروف تقویت نیروی هایی هوای امارات وعربستان بود،خوب است که اکثریت سناتوران امریکای بخاطرقتل جمال خاشقجی ،محمد بن سلمان ولیعهد عربستان را مرد نا مطلوب وقاتل مردم یمن شناخته باتصویب قراردادی ازرئیس جمهورترامپ خواستند که کمک های نظامی به عربستان را متوقف نماید. همچنان ، آقای جستین ترودو نخست وزیرکا نادا قرارداد فروش اسلحه وخود روهای نظامی با عربستان را که ستیفن هارپرنخست وزیر قبلی امضا کرده بود، لغو کرده است. درحا لیکه نخست وزیرکا نادا معامله تسلیحاتی با عربستان را لغو اعلام کرده است، وزیرخارجه ای ترکیه درگردهمای بین المللی دوحه ازکشورهای اروپایی انتقاد کرد که چشم بر قتل جمال خاشقجی بسته بر خلاف اد عاهای خود مبنی بردفاع ازآزادیی بیان وزند گی خبرنگارها وحقوق بشر عمل کرده اند.
ازاین نگاه که ، نخستین قربا نی ای تند روی وتروریسم مذ هبی مردم افغانستان می باشند وپاکستان پایگاه آموزشی - اید ئولوژیکی- تسلیحا تی تروریستان زیرنظر ارتش آن کشورمی باشد. وازافغانستان وپاکستان بود که به کمک مالی عربستان تروریستان به عراق ودیگربخش های خاورمیانه برده شد ند. جالب این است که، دررقابت با ارتش پاکستان وعربستان ، سپاه قد س حکومت فقهی ایران هم وارد معرکه شده هرسه شان ازافغانستان تا لیبی را بزنگاه تروریستان مذ هبی ساخته اند. بنا برآن،بهتراست دوستان فسبوکی ام وفرهنگیان را متوجه فرماند هی تروریسم مذ هبی نما یم. دراین راستا،پورتال تروردرجنوب آسیا (1)، نشان می دهد که تنها بیشتراز بیست گروه تند رو وتروریست مذ هبی درپاکستان زیرنظر آی اِس آی / شبکه ای اطلاعا تی- امنیتی ارتش فعالیت آزا دانه دارند وبزنگاه تند روی وتروریسم وتوحش آن ها افغانستان می باشد.ادامه دارد.
پا نو یس :
1-Satp.org or south Asia terrorism portal.

Saturday 15 December 2018

درایجاد تروریسم مذهبی ، بنیاد گرایی مقصر است یا حکومت های مستبد


بخش دوم
ابراهیم ورسجی
بیست وپنجم ماه قوس 1397
دربخش نخست این مقا له ، ازعلت های برآمدن بنیاد گرایی درمسیحیت وتا ثیر آن بر ظهور بنیاد گرایی اسلامی یاد وازدوگونه بنیاد گرای قبلی وبعدی هم یاد کردم. ازبنیاد گرایی قبلی به حیث نمونه ازنهضت اخوان المسلمون / برادران مسلمان وشا خه های آن درمصر ونیم قاره ای هند نام برده تذ کر دادم که آن ها کمک به پیدایش تروریسم مذ هبی نکرده اند. شا یان ذکراست که ،حکومت مذ هبی- شیعه ای ایران وحکومت وها بی عربستان وائتلاف نظا می ها وملا های پاکستانی بعد ازاشغال افغانستان توسط اتحاد شوری ، سهم بارزی درایجاد تروریسم مذ هبی از افغانستان تا خاورمیا نه بازی کر ده اند.
مثلا، غصب انقلاب دموکراتیک مردم ایران توسط ملا ها به رهبریی آیت الله خمینی واصرار او بر صادرکردن انقلاب اسلامی ،عربستان وها بی را ترساند ومشوق آن درکمک رسا ند ن به گروه های مذ هبی تند رو درافغانستان، پاکستان وخاورمیا نه شد. افزون برآن ، پیاده شدن ارتش سرخ به افغانستان درهفته ای پسین ماه دسامبر 1979 ،هم ژنرال ضیاء الحق را درکاخ سفید محترم ساخت هم بانک نفتی ای عربستان را برویی او بازکرد. بنا برآن ، ژنرال ضیاء الحق هم ائتلاف نظامی- مذ هبی با ملاهای پاکستانی ایجاد کرد هم کمک های امریکا وعربستان را بیشتربه گروه های افراطی ای مذ هبی با صطلاح مجا هد درمیان مهاجران افغان وداخل افغانستان توزیع کرد.
جای تاسف این بود که ، گروه های ملایی وغیرملایی- جهاد یی افغانستان گمان کرده بود ند که درراه خدا وبرای آزاد یی افغانستان علیه ارتش سرخ جنگ می کنند ؛ درحالیکه آگا هانه ونا آگا هانه ابزارجنگ سرد میان امریکا وشوروی وخد مت گار نظا می های تاجرومنافق پاکستانی شده بو د ند! ازاین نگاه که ، خمینی بنام صا درکردن انقلاب اسلامی به خاورمیا نه گرفتارجنگ با عراق شده بود. درواقع ، موقع مناسب برای ائتلاف نظامی ها وملاهای پاکستانی وعربستان فراهم کرد تا افغانستان را به پایگاه تند رویی مذهبی - قبایلی ازپشتون های دوطرف مرز دیورند تبد یل نما یند.
اکنون که ازعربستان وائتلاف نظا می ها وملا هایی پاکستان وحکومت آخوند یی ایران به حیث سهم دا ران بزرگ درپیدایش وگسترش تروریسم مذ هبی یاد کرده شد ، لازم می دانم که اشاره به هما نندی هایی بنیاد گرایی مسیحی واسلامی نموده نویشته را ادامه دهم. درزمینه ،بهتراست که بردا شت جمی کارتررئیس جمهور قبلی ای امریکا واستاد الهیات مسیحی را بازتاب دهم. کارتر:ویژگی های بنیاد گرایی را این گونه جمع بند ی کرده است:
1-حرکت های بنیاد گرا یا نه توسط مردان خود کامه ای که خود را برترازدیگران می دانند ودرداخل گروه ما یلند زنان را محکوم وهم عقیده های خود را زیر کنترول نگهدارند.
2-گذ شته را ازحال بهتردانسته برخی جنبه های عقاید مذ هبی را برای منافع خود معه ای جنبه های ازدنیای جد ید را پا سداری می نما یند.
3-بنیاد گرا ها میان خود به حیث راست عقا ید ها ودیگران مرزمی سا زند وخود را برحق و دیگران را نا دان ودرحد امکان شرمی دا نند.
4- رزمجومی باشند ودربرابر هرچا لشی به عقا ید خود قهرند.اغلبا وبرخی اوقات به حملات لفظی ولت وکوب فیزیکی علیه کسا نیکه مانع آژندای آن ها می شوند دست می زنند.
5- می کوشند خود را محدود ومنزوی نما یند تا باطرح مسا یل احساس عوام فریبی کنند. تغییرنظر،همکاری،مذاکره ودیگرکوشش ها برای حل مسا یل را ناتوا نی می پندا رند. سخت گیری ، سلطه جویی ومستثنا سازی شاخص بارزبنیاد گرا ها می باشد (1).
جا لب این است که ،پنج خصلتی را که کارترویژه ای بنیاد گرایان مسیحی یاد کرده است.ویژگی های که نماد آن ها درمسیحیت انجیلی ویهودیت صهیونی جورج بوش ودیک چینی معاون یهودی اش ونتانیاهو نخست وزیرکنونی اسرائیل می باشند، همه درباره ای بنیاد گرا یان مسلمان صدق می کنند! مثلا، خود پاک وبرترانگاری ودیگران را کم دانستن،عدم پذ یرش فکرمخالف وکاربرد خشونت برمخا لفان حتا قتل آن ها توسط سردسته های باند های جهادی ، طالبان،نظامی ها وملاهای پاکستانی،سردسته هایی حکومت ملاگریی ایران،حکومت بدویی- وهابی ای عربستان ، با ند های سلفی،القاعده ، داعش، الشباب سومالی، بوکوحرام درنیجریه ، نیجر،کامرون ، مالی، ودیگرگرایش های بنیاد گرا- تروریست به گونه ای بارزدیده می شوند.
مثلا، دسته های جهادی افغانستان دردوران جنگ علیه ارتش سرخ بیشتر ازاینکه سربازان روسی وخلقی ها وپرچمی ها رابکشند افراد خود را دردرگیری های باهمی کشتند. دراین گونه درگیری های قا تلانه ، حکمتیاروحزب اسلامی اش ازجمعیت اسلامی ودیگردسته ها پیشگام بود. بطورنمونه، درسال 1368 ، ده ها نفرازقومندانچه های جمعیت را درباریکه ای تالقان کشت وده ها برابر آن ها ازجهادی انشعابی ازحزب را درکنرکشت وگه گاهی درپشاو وکویته دست به ترورمخالفان ازجهادی ها وغیرجهادی ها هم زد. گروه نادان طالبان که زیر فرماندهی نصیرالله بابروزیرداخله پاکستان برای تبد یل کردن افغانستان به یک ولایت پاکستان جنگ وترورمی کرد، جهادی ها را دولت شروفساد نا میده علیه آن ها به باور ناپاک خود جهاد می کرد.
درپاکستان ، ائتلاف نظامی ها وملا ها که طالبان ناتوان ازقرئت قرآن را برای تروریزه کردن افغانستان تولید وصادرکرده بود ، بنام اسلام، هزاران مسلمان را درافغانستان وکشمیرهند شهید وزخمی کرد اما یک سربازهند را خمی کرده نتوانست! جمهوری ملایی ایران یک دسته ای مسلح بنام " سپاه قد س" برای آزادیی قد س ساخت. ترسناک اینکه ، همین دسته ازاشغال عراق توسط امریکا استقبال وبا ایجاد حشد شعبی یا داعش های شیعه از شیعه های عراقی وایرانی چنان سنی ستیزی درعراق کر د که واکنش آن ظهورداعش سنی- عراقی بود. مسخره اینکه، سپاه قد س ایران زیر سا یه ای هواپیماهای جنگی امریکا علیه داعش درعراق جنگیده شهرموصل بزرگترین شهرسنی نشین عراق بعد ازبغداد را ویران کرد وهمین جنایت را بد فاع ازحکومت وحشی بشاراسد درسوریه علیه سنی ها کرد.
طرفه اینکه ،عربستان وامارات درآغاز علیه نفوذ ایران درعراق وسوریه ازداعش حمایت کرد ند. اما وقتیکه داعش اعلام خلافت کرد،بقای حکومت های پو شا لی خود را درخطر دیده علیه آن بائتلاف با امریکا دست زد ند. مسخره تراینکه ، حکومت آخوندیی ایران،حکومت وهابی عربستان وامارات متحده با امریکا دریک صف علیه خلافت ننگین داعش وارد جنگ شد ند. درسوریه که داعش وبقایای القاعده علیه حکومت روسی- ایرانی ای بشاراسد جنگ می کر دند مورد بی مهریی عربستان وامارات متحده قرارگرفتند. افزون برآن ، ترکیه برای مهارخیزش کردهای خود وارد بازیی سیاه درعراق وسوریه شده وضع منطقه را پیچیده ترساخت. افزون برآن ، جمهوریی شیعه ای صفویی ایران وحکومت بدوی- وهابی عربستان به رقابت دریمن پرداخته 22 میلیون یمنی را محتاج نان ساختند و85 هزارکودک را ازگرسنگی کشتند.
دراخیراین بخش ازمقاله ، بهتراست یاد آورشوم که اکنون خاورمیانه میدان بازیی سه ائتلاف شده است: نخست، ائتلاف ترکیه ، جمعیت اخوان المسلمون ،قطر وحماس. دوم، ائتلاف عربستان، امارات متحده ، بحرین ومصر. سوم ، ائتلاف جمهوریی اسلامی، حکومت جنایت کاردمشق که به کمک روسیه زنده مانده وحزب الله لبنان. کویت که درآن اخوان حضورقوی دارد،امیرش میان عربستان واخوان سرگردان مانده وازپیوستن به تحریم قطر خود داری کرده است. بحرین که اکثر جمعیت آن فارسی زبان وشیعه می باشد،ازترس اسیرعربستان شده وشاه اردن که درکشورش اخوان حضورفربه دارد، دردوستی با عربستان با ملاحظه کاری رفتارمی کند. مثلا، با وجود گرفتن دونیم میلیارد دالر ازعربستان ،با آن کژدارومریزعمل می کند. حکومت کود تا چی فتاح سیسی درمصر که به گفته ای مروان بشاره ، تحلیل گرسیاسی درتلویزیون الجزیره بتاریخ 26 ماه نوامبر، " 70 تا 80 هزارزندانی سیاسی دارد"، سران اخوان وفعالان جامعه ای مد نی وسکولارها ومدافعان آزادیی بیان را زندانی کرده ودرواقع کمک به تند روی وتروریسم مذ هبی کرده است. حکومت کود تاچی الجزایرهم کارنامه مشابه با حکومت کود تاچی ای مصردار. اسرائیل که توسط نتانیاهو بنیاد گرای صهیونیست اداره می شود ، با استفاده ازمردم ستیزیی مستبدان عرب همه روزه خانه های فلسطینی ها را ویران وبرای یهودی ها درویرانه های آن ها خانه می سازد تا زمام داران خود سرعرب را بیشترمسخره ونزد مردمان عرب بهوده نما یش دهد! ادامه دارد.
پا نو یس :
1-Our Endangered Values
America’s moral crisis.
By Jimmy Carter
Copy right@2005 by Jimmy Carter 10020 simon and Schuster Rockefller center 1230 Avenue of the Americas New York ,Ny pp.34-35

Friday 14 December 2018

قانون جنگل برجامعه انسان ها حاکم است نه برجامعه حیوانات

ابراهیم ورسجی
بیست وسوم ماه قوس 1397
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان:" وا لدین برازیلی که اجازه دا دند پسرشان با جگوارها بازی کند" ، نویشته وینستون لموس ،نشر شده درسایت فارسی بی بی سی، بتاریخ 13دسامبر برابر به 22 قوس ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوکم پخش شده است، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند. درادبیات عامیانه ای ما ، کاربرد قانون جنگل بسیاررایج است واین کاربرد بیانگرحکومت های فاسد وجابرمی باشد. برخلاف ،وقتیکه سیاست وتاریخ وانسان شناسی خواندم ودرادامه ای آن ها شبکه تلویزیون ناسیونال جغرافیا مرا به سوی جهان حیوانات برد،دریافتم که درجامعه حیوانات قانون جنگل نه ودرجامعه ای انسان ها بلی! مثلا،دوستی وآب بازی این بچه جوان درکشوربرازیل با جگوارها مرا متوجه دیگر دیدنی هایم ازجهان حیوانات واحترام وحد شناسی آن ها نسبت به یک دیگرساخت. بطورنمونه،یک آدم یک جوجه شیررا دربریتانیا درخانه کلان کرد. وقتیکه مردم محل گشت وگذار شیررا درخانه ای او ونزدیک خانه های خود دیدند ، ترسیده به اداره شهرشکایت واداره مرد رااحضارواو گفت که شیراهلی شده است ومزاحم کسی نمی شود. مردم محل استدلال اورا نه پذ یرفتند واداره شهراوراوادارکرد که تصمیم دیگری بگیرد واو برای خود وشیرگذرنامه گرفته رفت وبه کشوربوتسوانا درافریقا وشیررا با چشم گریان گذاشت وبرگشت. چند سال بعد رفت وشیر بازن وفرزندانش آمد واورا دربغل گرفت. یک زن درکشورکولمبیا یک شیربیماررا درمان وبرد به باغ وحش تحویل داد،مد تی بعد رفت وشیرآمد وازپنجره دستانش رابیرون وزن را درآغوش گرفت. دریک مورد دیگر،درشبکه تلویزیون ناسیونال جغرافیا دیدم که شیر گوشت می خورد وروباه بی قراراست که فراموش نشود. دراخیر، شیربرای سه روزروباه گوشت ماند ورفت. درتذ کرت الاولیای شیخ عطارولی خواندم که مردی روانه ای بیابان بود که شیری به سویش آمد ومرد ترسید وعقب برگشت. شیرخوابید وپایش را بلند کرد که نترس وبیاکه پایم خونین شده است. مرد برگشت ودید که پای شیرزخم برداشته است وخون زخمش راپاک وبایک پارچه آن را بسته کرد ورفت. چندی بعد که روانه ای همان بیابان شد،همان شیرآمد وبرایش تحفه داد. بله،درشبکه ای ناسیونال جغرافیا بارها دیدم که تنها کفتارتوجه به شیر نمی کند واو هم بی ادب را تنبیه می کند. دراخیر،بهتراست بگویم که درجنگل همه حیوانات منطقه ای خود را دارند وتجاوزبه منطقه یک دیگرنمی کنند، اما کفتارمنطقه نمی شناسد کیفرهم ازشیرمی بیند.

Wednesday 12 December 2018

درجهان ، تنها سخن ها می مانند


ابراهیم ورسجی
بیست دوم ماه قوس 1397
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان:"الیکسا ندرسولژنیتسین:خا ئن یا پیامبر؟" نویشته شده توسط علی جیحون،روزنامه نگار،نشر شده درسایت فارسی بی بی سی بتاریخ یازدهم دسامبر 2018- 20 آذر/ قوس 1397 ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبوکم پخش شده است،لازم دانستم که درسایت انسان گرای هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند.36 سال قبل ، روزی درتهران ،دریک کتاب فروشی، نظرم به " ادبیات چیست؟" نویشته ژان پل سارترخورد وآن را گرفتم وقیمتش را پرداخته به جای بود وباش خود روان شدم. کتاب نامبرده توجه مرا به سوی ادبیات فارسی برد. بعد ازخواندن "جنگ وصلح " نویشته ای تولیستو علاقمند به ادبیات روسیه شدم. شایان ذکراست که ، پسران کارمازوف را هم ورق زدم.ازاینکه شاگردان استالین ازافغانستان مهاجرم ساخته بو د ند،" مجمع الجزایرگولاگ" نویشته الیکساندرسولژنیتسین که خودش یکی ازهمان زندانی های کاراجباری گولاگی - استالینی بود، جذبم کرد.اکنون که سولژنیتسین : خائن یا پیامبررا خواندم ،متوجه شدم که استبداد های اید ئولوژیک وسانسورگرمی روند وسخنی بیاد گارنمی گذارند وتنها سخنان مخالف آن ها یا سخنان سولژنیتسین می ماند. دراین زمینه ، روزی یک نویشته ای نوام چامسکی زبان شناس امریکایی را خواندم ودیدم که سوال کرده بود که چه شد ند آن همه نویسند گان رسمی اتحاد شوروی؟ بله ، آن ها که به نفع استبداد سخن می گفتند همراه استبداد روانه ای زباله دان تاریخ شد ند! برخلاف،سخنان سولژنیتسین که مخالف استبداد وسانسور آن بود، باقی ماند! البته با بیرون رانده شدن ازشوروی وسلب ملیت او.نیتسین بعد ازرانده شدن ازشوروی به امریکا رفت،اما ساکت نماند ونوشته های گهرباری را تقدیم ادبیات روسیه وجهان کرد. بیاد دارم که میخائیل گوربا چوف ملیت شوروی اورا اعاده کرد،اما عامل بازگشتش به شوروی نه شد. بله،بعد ازوفات شوروی به روسیه برگشت ودرپارلمان آن سخنرانی وتوسعه طلبی های روسیه وشوروی را محکوم کرد.امروز که صد مین سالروز تولد نیتسین می باشد،روشنفکران،فرهنگیان وادیبان روسیه به شمول ولادی میرپوتین به مزاراورفته قبضه های گل نثارکردند! اگرمن هم درروسیه می بودم،به مزارآن مرد بزرگ رفته قبضه گلی نثارمی کردم! بهرحال ، اورفت وسخنان خوب وگهرباری را تقدیم ادبیات وفرهنگ بشریت کرد! بنا برآن، روحش شاد ویادش گرامی باد می گویم!

Tuesday 11 December 2018

درایجاد تروریسم مذ هبی ، بنیاد گرایی مقصر است یا حکومت های مستبد

بخش نخست
ابراهیم ورسجی
بیست ویکم ماه قوس 1397
درپیش نو یس این نو یشته ای دوام دار ، یاد آوری کردم که حکومت های مستبد و تحمیلی ای حاکم بر جامعه های مسلمان کمک به ایجاد ورشد بنیاد گرای درکشورهای مسلمان کرده اند. این که بعدا ازشکم بنیاد گرایی مذ هبی تروریسم مذ هبی بیرون شد ، مقصر درجه اول آن حکومت های نابکاروستمگر ومقصر درجه دوم بنیاد گرایی مذ هبی می باشد. حکومت های مستبد به این خاطر مقصر درجه اول می باشند که فضای سیاسی وفرهنگی یا محیط گفت و گو وتفاهم میان گرا یش های گونه گون فکری را بسته کرده ومی کنند. معلوم است. اگردرجامعه های چند مذهبی وچند قومی و قبیلگی که یک نماد آن افغانستان می باشد، دروازه گفت وگو وتفاهم بسته شود ،اول بنیاد گرایی خشن برآمد می کند ودوم ازشکم آن تروریسم مذهبی ازگونه های طالبان، القاعده ، داعش ، بوکوحرام و...زاده می شوند.
ازاین نگاه که درباره ظهوربنیاد گرایی وعامل های آن ، این سخن هم گفته شده است که واکنش دربرابر مدرنیسم غربی می باشد ؛ همچنان ، بنیاد گرایی اول درجهان مسیحیت ظهور ودوم وارد جهان اسلام شده است ، بهتراست که اول درباره ای ظهور بنیاد گرایی مسیحی وعلت های آن سخن بگویم ودوم درباره بنیاد گرایی اسلامی وشاخه های آن درکشورهای مسلمان ابرازنظرکنم. آری ، اگربنیاد گرایی اسلامی وعامل های ظهورآن درست بررسی شود ، آنگاه بیرون شدن تروریسم مذ هبی ازشکم برخی شاخه های آن واضح تر می شود. ازاین رو، بهتراست که نخست درباره ظهور بنیاد گرایی مسیحی ابرازنظرکنم.
نگاهی بتاریخ بنیاد گرای مسیحی نشان می دهد که درسده ای نزدهم ،سه پدیده همزمان با هم خود نمایی کرد ند:نخست، رونق بورژوازیی بیرون شده ازشکم انقلاب صنعتی هم شهرهای بزرگ را ایجاد ومردمان روستایی را وارد آن ها کرد هم روحیه ای دینی را تضعیف کرد. درواکنش به آن ، بنیاد گرایی مذ هبی کمرنگ برآمد کرد. دوم ،وقتیکه داروین نظریه تکا مل را ارایه وانسان را ادامه تکامل شادی معرفی کرد، نظریه پسرخدا بودن مسیح زیر سوال رفت. سوم ، درامریکا ، عده ای اصا لت انجیل را زیر سوال برد ند. درواقع ، هرسه رخ داد کمک به ظهوروفربه شدن بنیاد گرایی مسیحی کرد ند.
دررابطه به بنیاد گرا یی اسلامی ،با ید بگویم که مانند نظریه داروین ، زیرسوال رفتن انجیل ،وکلان شهرها، رخ دادی درجامعه ای اسلامی رخ نداده بود که اصل وبنیاد اسلام را زیر سوال برده باشد. ازاین رو، ما بنیاد گرای ما نند بنیاد گرایی مسیحی دراسلام نداریم. بنا برآن ،شروع بنیاد گرایی اسلامی نه بنیاد گرا یا نه بلکه نو گرا یا نه واصلاح طلبا نه بود. مثلا ، درسال 1826م، والی مصر یک گروه دانشجویان مصری را برای کسب فن آوری نو روانه ای پا ریس کرد. معلوم است که حاکمان مسلمان درآن برهه حتا امروز درفکر گرفتن فن آوری جنگی ودانش نوین طبی ازغرب بود ند ومی باشند نه علوم انسا نی نو. جالب این بود که ، والی مصر یک شیخ جوان بنام رفاعه طهطاوی را به حیث امام دانشجویان به پاریس اعزام کرد. شیخ جوان هم زبان فرانسوی آموخت هم کوشش به فهم فلسفه وتمدن وفرهنگ غربی کرد. ازاین رو ، به حیث نو اند یش واصلاح طلب دینی به قاهره بر گشت ودستگاه فکری- شیخی کهنه اند یش ازهررا تکان داد.
بعد ازبیشترازسه دهه سفرواقامت شیخ رفاعه طهطاوی به پاریس، قاضی سرسید احمد خان هندی درآغازدهه ای 1860 میلادی ،برای فهم تمدن غرب به لندن رفت ودربازگشت ازآن شهردانشکده محمد یه را درعلی گرساخت که درسال 1919 به حیث دانشگاه علیگر برآمد کرد. سال ها بعد ازسفر سرسید به لندن، سید جمال الدین افغانی ومحمد عبده به پاریس رفته با ارنست رنان بحث وگفت وگورا شروع کرد ند. ازاین که رنان تزدکترای خود را درباره فلسفه ابن رشد نوشته بود ،هم با سید وعبده منا قشه کرد هم گفت که فلسفه اسلامی با مرگ ابن رشد مرده است وجهان اسلام سرزمین خشک وبا یر برای فلسفه می باشد. ازاین نگاه سید سیاست کار وعبده نو اند یش ومصلح دینی بود ، راه شان ازهم جدا شد. یعنی عبده رفت به مصر وشیخ ازهر شد وتحول نه چندان بنیادی درنظام ومفردات درسی ازهر آورد وسید درترکیه ای عثما نی وفات کرد.
اگرچه شیخ رشید رضا (وفات 1936) بعد ازوفات محمد عبده درسال 1905 ، اند یشه اصلاحی استاد خود را ادامه داد. متاسفانه ، ازترس گرایش سکولاروغرب گرایی روشنفکران ملی گرای مصری به سوی وهابیت گرا یش یافت وجنازه اصلاح طلبی کمرنگ استاد خود را تا حدی درپای وهابی گری ذبح کرد! بهررو، بهتراست که دراین بخش ، اشاره ای کوتاه به تفاوت نواند یشی سر سید وسید جمال وعبده کنم. سرسید با برتردا نستن عقل بر نقل تحول آورد. برخلاف ، سید وعبده درگورستان نقلیات مانده نوگرا واصلا طلب ژرف نه شد ند. ازاین رو، نو اند یشی واصلاح طلبی آن ها جای خود را به بنیاد گرای اسلامی ازگونه های جمعیت اخوان المسلمون ووهابیت وسلفی گری زاده ازدواج ابن عبدالوهاب وابن سعود داد.
بهر صورت ، تاریخ سربلند کردن جمعیت اخوان ووهابی گری حکومتی ای عربستان گره می خورد به فروپاشی امپراتوری عثمانی درسال 1918 یا پا یان جنگ جهانی اول. معلوم است که فروپا شی ای امپراتوریی عثمانی منجربه سلطه فرانسه وبریتا نیا بر خاورمیا نه ای عربی و قد برافراشتن ترکیه به رهبری مصطفی کمال اتاترک شد. مثلا، وقتیکه درسال 1923 میلادی ، مصطفی کمال اتا ترک رسما جنازه خلافت عثمانی را برداشت واعلام حکومت لائیک / دین جدا دولت جدا کرد ،والی مصر وعبدالعزیز والی انگلیس درریاض مدعی خلیفه ای اسلامی- عربی شد ند. با توجه به خلافت خوا هی های شاه مصر وعبدالعزیز والی ریاض ،شیخ علی عبدالررازق ،شیخ نواندیش مصری- ازهری ،کتاب " اسلام واصول الحکم" را نویشت و همه خلافت ها درتاریح مسلمان ها را خلافت های ظلم وجوروستم ومخالف اسلام اعلام کرد. ازاین رو، خود شیخ مورد خشم ازهر وشاه مصرواقع شد وکتابش ممنوع هم اعلام شد.
وقتیکه شاه مصر وامیرریاض برای خلیفه شدن حمایت مردمی پیدا کرده نتوانستند ، شیخ وکتابش مورد استقبال آگاهان مسلمان مصری-عربی- غیر عربی واقع شد ند! درحالیکه کتاب شیخ وارد بازار فکر واندیشه شده بود ، شیخ حسن البناء درسال 1928 ، جمعیت اخوان المسلمون را درشهراسکندریه ساخت ودرفکراحیای امت اسلامی شد. اگرچه اخوان مد عی احیای خلافت عربی درجای خلافت عثما نی- ترکی نشد ،اما احیای خلافت اسلامی هدف اصلی اش بود. جالب این بود که جمعیت اخوان توانست درمدت زمان بسیارکم طرفدارانی زیادی درمصروکشورهای عربی پیدا کرده باعث نگرانی ای حاکمان خود کامه ای مصر ، عربستان و...شود. ازاینکه رهبر اخوان درسال 1946 خواستار حکومت مشروطه درمصرشد وخودش وارد میدان بازیی سیاسی گردید.ازاین رو،خشم شاه مصررا کمای کرد.همچنان ، اخوان درجنگ 1948 حکومت های عرب علیه ایجاد کشوراسرائیل ،درکنارآن ها وراد جنگ شد. جالب این بود که ، مناطقی که درآن ها اخوان جنگ کرد، بدامن اسرائیل نه افتاد وبرخی مناطق میدان مبارزه ای حکومت عرب با شغال اسرائیل درآمد. بنا برآن ، حکومت ملک فاروق پاد شاه مصر احساس خطر کرده حسن البناء رهبراخوان را درسال 1949 ترور کرد.ازاین رو، برخی آگاهان امورخاورمیانه باوردارند که اگراخوان همان گونه که موفقانه وارد میدان مبارزه اید ئولوژیک - فرهنگی شده بود وطرزفکرش درهمه کشورهای اسلامی راه پیدا کرد ، محتاطانه وارد میدان سیاست می شد، زمام داران خود سرعرب را زباله می کرد. مثلا، دکترفضل الرحمن (1919-1988) ، استاد اسلام شنا سی دردانشگاه های مکگیل درکا نادا و شیکاگو درامریکا ونو یسنده ای چند ین کتاب ومقاله های بسیاردرباره اسلام ، دربررسی منتقدا نه ای نظام و مفردات درسی ای مدارس مسلمان ها درمصر،هند ،اندونیزی وایران ، در کتاب خود " اسلام ومدرنیسم" ، آغازکاراخوان را ازنظرفکری خوب وبرهه ای بعد یی آن را تا یید نکرده است.
بهرحال ، مطا لعاتیکه درباره اخوان وهمفکرانش درترکیه، سودان ، سوریه، الجزایرونیم قاره ای هند کرده ام ؛ نشان می دهند که این گروه درمیدان تولید فکرواند یشه موفق اما درمیدان سیاست ناموفق بوده است. علت ناموفق بودن آن درمیدان سیا ست این است که زمام داران عرب درشعاراسلام می گفتند ومی گویند ودرعمل مخا لف اصل شورا وعدالت اسلامی بود ند و می باشند. ازاین لحاظ که اخوان ازنظر دینی خلع سلاح شان می کرد ، اول ، برای کاهش نفوذ آن، حزب تحریررا به رهبری تقی الدین نباهانی درسال 1953 ساختند ؛ ودوم ، به سرکوب آن پرداختند! مثلا، اخوان سال ها گرفتارزندان، سرکوب وکشتارجمال ناصر(وفت 1970) وفشارهای سادات ومبارک قرارگرفت وازاین که پایگاه مردمی داشت، بعد از بهارعربی (2011) ، درانتخا بات ریاست جمهوری درماه جون سال 2012 ،محمد مرسی کا ند ید آن اولین رئیس جمهور منتخب مصرشد. انتخاب شدن محمد مرسی ، کا ند ید اخوان وکودتای فتاح سیسی علیه او دربدل دوازده میلیارد دالرازعربستان وامارات متحده، نشانگراین است که مستبدان عرب ازچنگال آن رها شده نمی توانند. مثلا، اگراکنون فتاح سیسی درمصر انتخابات آزاد برگزارکند ، اخوان اکثریت آراء را درپارلمان وریاست جمهوری کمایی می کند. به این خاطرکه ،حکومت سرکوبگر سیسی به گفته ای مروان بشاره تحلیلگرتلویزیون الجزیره " هم دارای 80 هزارزندانی فکری- سیاسی اکثرا اخوا نی می باشد" هم سکولارنما ها وطرفداران جامعه ای مد نی را که علیه رئیس جمهور منتخب مصر مظاهره وجاده سازی برای کودتا کرده بود ند، روانه ای زندان کرده است.
دررا بطه به جمعیت اخوان، مشکل سکولارنما های مصری این بود که ازترس تکرارموهومی ای تجربه آخوند یسم خود کامه ای ایران درمصر، ازکود تای سیسی علیه رئیس جمهورمنتخب وعضو اخوان حمایت کر د ند. درحالیکه ، دراسلام سنی نه امام زمان وجود دارد و نه جانشین اومانند مذهب شیعه درمیان می باشد. درواقع، نظریه ای مسخره ای امام زما نی درمذ هب شیعه ای جعفری بود که به حیث نا ئب امام موهومی زمان استبداد آخوندیی خمینی و خامنه ای را تحویل ایران رو به مدرن شدن داد وآن را ازکاروان مدرنیسم بیرون وروا نه ای جهان پیشا مدرن کرد.
دررابطه به بیرون شدن تروریسم مذ هبی ازشکم بنیاد گرایی ،بهتراست که بد و مسئله اشاره نما یم:نخست ،بنیاد گرایی اخوان درکشورهای عربی وترکیه ونیم قاره هند کمک به تولید تروریسم مذ هبی نکرده است؛ دوم،ائتلاف نظامی ها وملا ها درپاکستان با کمک مالی عربستان ،تروریسم مذ هبی را تولید کرد که طالبان افغان- پاکستانی، القاعده وبیست و دو گروه تند رو وتروریستی درپاکستان نماد آن می باشند. معلوم است که درپاکستان ، هند وبنگله دیش ،جماعت اسلامی یا اخوان غیرعربی حضور فعال دارد؛ اما مخالف تروریسم مذ هبی می باشد. مثلا،برای نوشتن کتاب" جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ دردوجلد " که فصل اخیرجلد دوم آن درباره ای طالبان والقاعده واداره ای امریکایی- انگلیسی ای طالب کرزی می باشند ،برای گفت وگو با قاضی حسین احمد رهبر جماعت اسلامی به لاهوررفتم ودریافتم که او بیشترازمن مخالف طالبان وتروریسم مذهبی می باشد. مثلا، درجریان گفت وگو، آقای قاضی به من گفت که نما ینده های طالبان اینجا آمد ند وگفتند که می دا نیم جماعت اسلامی مخالف ما می باشد. بنا برآن ، خواهش می کنیم که علیه ما موضع گیری نه نما ئید.همچنان ، بیاد دارم که درهفته اخیرماه دیسامبر 2001 که امریکا وانگلیس بنام جنگ علیه تروریسم ، طالبان ، القاعده وآی اِس آی را ازافغانستان بیرون وروانه ای پاکستان کرده بود ند، قاضی حسین احمد یک مقاله بزبان انگلیسی درروزنامه ای"دی نیوز" نشروگفت که بارها بفرمانده ارتش ومد یر آی اِس آی هشدارگونه گفتم که درافغانستان طالبان بازی نکنید! متاسفانه ، نه شنید ند وجاده سازی به اشغال افغانستان توسط امریکا کر دند. اشغالی که برای پاکستان جزخطر فایده ای ندارد. بنا برآن ، دراخیر این بخش نویشته ،به صراحت می گویم که بنیاد گرایی ازنوع اخوان وشاخه های آن درترکیه ، جنوب آسیا و... تروریسم مذ هبی را تولید نکرده اند. برخلاف، وهابی گریی نفتی عربستان ، ائتلاف ملاها ونظامی های پاکستانی ، حکومت آخوند یی ایران وشبکه هایی زیرزمینی فرامنطقه ای تروریسم مذ هبی را تولید ومسلمان ها را بد بخت واسلام را دین تروریستی درجهان معرفی کرده اند. ادامه دارد.

Sunday 9 December 2018

تروریسم دولتی درکشورهای مسلمان ؛ با عث ظهورتروریسم مذهبی واسلام سیاسی شده است

ابراهیم ورسجی
هجدهم ماه قوس 1397
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله ای زیرعنوان:" آیا اسلام جهادی وسیاسی به پا یان کارخود رسیده است ؟" نویشته فیصل قاسم ، ترجمه علی سرداری ،نشرشده درسایت ملی مذ هبی ، بتاریخ 18 آذر/ قوس ، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوکم پخش شده است ، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان ازآن مستفید شوند. مقاله فیصل قاسم را خواندم وازاین نگاه که شاهد ظهورجهادی گری وطالبان گری والقاعده گری درافغانستان وپاکستان بودم ؛ لازم می دانم که درزمینه ابرازنظرنمایم. همچنان،یک مقاله دوام دارزیر عنوان:" تروریسم مذهبی را استبدا تولید کرده است یا بنیاد گرای؟" لازم می دانم که درباره نوشته آقای قاسم بررسی مفصل نمایم. واقعیت این است که ،حکومت های مستبد ودراصل تروریسم دولتی درکشورهای مسلمان وقدرت های خارجی حامی آن ها سهم بارزی درایجاد اسلام سیاسی وسازمان های تروریستی مذهبی دارند. مثلا،دراخیر دوره حکومت ظاهرشاه درافغانستان که کمی فضای سیاسی بازشدبه ود،دوگرایش خود نمای کرد ند: کمونیست های طرفدار شوروی و سازمان جوانان مسلمان.ازاین نگاه که حکومت افغانستان به ساحه نفوذ استراتژیک شوروی رفته بود وپنجا میلیون مسلمان درجنوب آن حضورداشتند، خیزش جوانان مسلمان درافغانستان مسکو را ترساند.ازاین رو، خرده افسران چپ گرای درس خوانده درشوروی زیرفرمان ک گ ب یک آدم نیمه دیوانه ازخاندان شاهی بنام داود را با کودتارئیس جمهورپوشالی ساختند. رئیس جمهورپوشالی دوکاربسیارغلط کرد: نخست ، دشمنی مرزی باپاکستان را دامن زد؛ دوم، سازمان جوانان مسلمان را سرکوب وبرخی رهبران آن را آواره به پشاور کرد.پاکستان هم ازآن ها بهره برداری کرد. وقتیکه داود ازطریق آریامهربه امریکا مراجعه کرد، چپ ها اورا مرخص وحکومت وحشت خود را اعلام وکمک به خیزش مذ هبی وجاده سازی برای پیاده شدن ارتش سرخ در افغانستان کردند.
افزون بر آن، غارت انقلاب دموکراتیک مردم ایران توسط ملا ها وگسترش فعالیت جهادی ها علیه ارتش سرخ درافغانستان برای ایجاد کمربند سرخ دربرابر شوروی، امریکا را ازطریق پاکستان وارد افغانستان ومنطقه کرد.عربستان که هم نفت دارد هم مذهب کم عقل وهابی را، بانک های خود را بروی امریکا بازکرد تا ارتش پاکستان را بنام جهاد افغانستان تقویت نماید. ارتش نامبرده کمک به ظهور گروه های تند رومذهبی کرد.عرب های نفتی هم تندروان خود ودیگرعرب ها را به افغانستان صادرکردند که درفرجام ازآن ها طالبان والقاعده ساخته شدند.خنده آور اینکه،310 عرب درجهاد افغانستان سهم گرفته بودند که 50 نفرآن ها کشته شده بودند. بعد ازوفات کمونیسم،حکومت های مستبد عرب ازخلیج فارس تا مدیترانه،دشمنانی دروغینی بنام افغان- عرب ساختند.وقتیکه امریکا بنام جنگ علیه تروریسم افغانستان وعراق را اشغال کرد واولی را بدست ارذال واوباش ودومی را بدست شیعه های افراطی طرفدارآخوندیسم ایران سپرد،پاکستان به کمک مالی عربستان طالبان والقاعده را بازسازی ودومی را به عراق صادرکرد.همین دومی بخاطرسنی ستیزی نوری مالکی ،داعش را تولید کرد.یعنی امریکا، ایران وپاکستان وعربستان کمک به ظهور وگسترش داعش کردند.
وقتیکه درنتیجه بهارعربی ، جمعیت اخوان درماه جون 2012 ازطریق انتخابات درمصر به قدرت رسید،امریکا وعربستان همان گونه که درایجاد داعش سهم داشتند درکودتا علیه اولین رئیس جمهورمنتخب مصرهم سهم گرفتند.براندازی قذافی توسط انگلیس وفرانسه وامریکا کمک به تروریزکردن لیبی کرد.درمارس 2011،مردم سوریه خواستارلغو قانون اضطرار ازاسد بودند نه سرنگونی حکومت او.خامنه ای اسد را تشویق درادامه حالت اضطراروتباهی سوریه کرد.روسیه هم دربدل بندردریای سوریه درلازقیه به کمک حکومت وحشی اسد شتافت.جالب این است که ، هم روسیه هم امریکا هم عربستان هم پاکستان هم ایران ملای هم حکومت نظامی مصرکه 80 هزارزندانی فکری وسیاسی دارد، همه ادعای مبارزه با تروریسم دست ساخت خود را دارند. نتانیاهو، سردسته ای القاعده ای صهیونی هم با هواپیما وموشک های دوربرد فلسطینی هارا می کشد و270 کودک فلسطینی درزندان های خود دارد هم حزب الله وحماس را تروریست می داند! بنابرآن،به صراحت می گویم که ،تروریستان دولتی وسازمان های جاسوسی منطقه ای وفرامنطقه ای حامی آن ها کمک به ایجاد و گسترش تروریسم مذهبی واسلام سیاسی کرده است.ازاین رو، با ید گفت که حکومت داریی بد وتروریسم دولتی درجهان اسلام کمک به ظهوراسلام سیاسی وتروریسم مذهبی کرده است ومهارآن ها تنها با دموکراسی ورعایت حقوق بشر میسر است نه سرکوب وتبلیغات دروغین.

Friday 7 December 2018

بمنا سبت هفتاد مین سالگرد منشورجها نی حقوق بشرووضع اسف بارحقوق بشردرافغانستان

ابراهیم ورسجی
1397هفدهم قوس
روز هشتم ماه دیسامبر 2018 برابر به روز هفدهم قوس 1397 ،مصادف به هفتاد مین سالگرد اعلام منشور جهانی حقوق بشرمی باشد. یعنی هفتاد سال قبل ، در روز هشتم دیسامبر 1948 ، مجمع عمومی سازمان ملل منشور جهانی حقوق بشررا تصویب واعلام کرد. درروزتصویب منشورنامبرده، اتحاد شوروی، اوکراین، جمهوری بلاروس،جمهوری یوگوسلاوی ، عربستان وکلیسای کا تولیک ، با آن مخالفت کرد ند. کلیسای کاتولیک درسال 1962 با احترام به عقل وفکر بشر آن را تایید کرد؛ برخلاف ، شوروی واقمارش ویوگوسلاوی تا مرگ شان آن را نه پذ یرفتند. البته که بازمانده های شوروی ویوگوسلاوی منشورجهانی حقوق بشررا رسما پذ یرفتند. تاکنون تنها عربستان درمخالفت با حقوق بشر ایستاد مانده وبرداشت آن این است دروجود قرآن نیازی به حقوق بشرنیست.
برخلاف عربستان ، همه کشورهای مسلمان منشورجهانی حقوق بشررا پذیرفتند اما به آن عمل نکرد ند ونمی کنند. خنده آوراین است که عربستان وجمهوری آخوندی ایران وحکومت مستبد حسنی مبارک با وجود مخالفت های باهمی شان ، درسال 1990 درقاهره ، کنارهم نشسته منشورحقوق بشر اسلامی را ساختند (1). متاسفانه ، به منشورحقوق بشراسلامی هم عمل نکرد ند! بهرحال ، بحث من درباره پذیرش وعدم پذ یرش منشورجهانی حقوق بشرتوسط حکومت های مستبد حاکم برکشورهای مسلمان وبنیاد گرایان وتروریستان دست پرورده شان نیست؛ اما درباره ارزش جها نی وانسانی بودن منشورجهانی حقوق بشر وتوجه آزادی خواهان وبرابری طلبان جهان به آن می باشد.
با درنظرداشت ارزش واهمیت انسانی منشورجهانی حقوق بشر، سازمان ملل اداره ای بنام شورای جهانی حقوق بشر درژنو دارد وهمه کشورها حتا کشورهای دارای حکومت های ناقض حقوق بشر هم درآن عضویت دا رند هم مد عی رعایت آن برشهروندان خود می باشند.همین که حکومت های مستبد ناقض حقوق بشرمد عی رعایت آن می باشند ، دال براین است که منشورجهانی حقوق بشر ارزشمند یی انسانی خود را به جها نیان نشان داده است. خوب است که انفجار اطلاعا تی نا شی از فن آوری رسا نه ای چنان توده ها را متحرک ساخته است که برخی مستبدان ازترس آن ها مد عی رعایت حقوق بشر شده اند وبرخی مستبدان درنتیجه ای بهارزود خزان شده ای عربی روا نه ای زباله دان تاریخ شده اند.
بطورنمونه ،دیده شد که انفجار اطلاعا تی نا شی ازفن آوری رسا نه ای ازقتل جمال خاشقجی توسط بن سلمان ،پرونده ای سیا هی برای اوساخت که اعضای حزب جمهوریخواه درمجلس سنای امریکا هم مجبور شد ند به رئیس جمهورترامپ اعلام کنند که سیاست حقوق بشر ستیز پاد شاه عربستان به خصوص ولیعهد او،همسازبا سیاست ومنافع امریکا نمی باشد. ازآن هم درشت تراینکه ، دید با ن حقوق بشربا ارسال نا مه ای به دیوان عالی آرجانتین ازآن خواست که ولیعهد عربستان را درزمان شرکت درگردهمای کشورهای دارای اقتصاد پیشرفت دربونیس آیرس دستگیرومحاکمه نماید. اگرچه دیوان عالی آرجانتین بخاطر مصئونیت دیپلماتیک کاری علیه بن سلمان کرده نتوانست ،همین که رسا نه های آزاد اورا مسخره ودیگررهبران به اوکم توجهی کرد ند ،تا حدی قناعت بخش می باشد.
بهررو،منشورجها نی حقوق بشرجایگاه انسا نی خود را درجامعه وسیاست جهان غیر ازکشورهای مسلمان تثبیت کرده است. تثبیت کاریی که درس آموزنده برای مسلمان های مستبد وبنیاد گرا وتروریسم زده می باشد. شا یان ذ کر است که ، وضع حقوق بشردرهمه کشورهای مسلمان خراب نیست. مثلا ، دراندونیزی ومالیزی ،رعایت حقوق بشر روبه پیش دارد. درپاکستان ،جامعه ای مد نی ومدافعان حقوق بشرانتقاد های را متوجه ائتلاف نظامی ها وملا ها بخاطر تروریسم طا لبا نی شان ساخته اند. دربنگله دیش ، رقابت سیا سی دو بیوه تا حدی کمک به بهبود وضع حقوق بشریی مردم کرده است. درترکیه که تجربه نیم کاره ای سکولاریسم را پشت سرگذا شته است ، مخالفان سیاسی از حکومت رجب طیب اردوگان بخاطر عدم رعایت حقوق بشر گیلا یه دارند ، اما او انکارمی ورزد. درمصر که نظا می ها اولین رئیس جمهورمنتخب مردم را با کود تا درماه ژوئیه 2013 برکناروزندا نی کرده اند ،مروان بشاره تحلیل گرسیاسی تلویزیون الجزیره روز 26 نوامبر/ 5 قوس ،درگفت وگوی گفت که :" ژنرال سیسی 70 تا 80 هزار زند انی سیاسی دارد"! پس، می توانم بگویم که وضع حقوق بشر درمصردرهفتاد مین سالگرد منشورجهانی حقوق بشر،اسفبارمی باشد.
درجمهوری اسلامی شیعه وعربستان وها بی ،نه منشورجهانی حقوق بشرجایگاه دارد ونه منشورحقوق بشر اسلامی دست ساخت خود شان. جمهوری اسلامی وعربستان با دامن زدن به جنگ های فرقه ای وبمبارد های هوای دریمن ،حقوق بشریی یمنی ها که خیر حتا حق حیات ونان را هم ازآن ها گرفته اند. جمهوری اسلامی درسوریه هم با کمک به حکومت وحشی بشارت اسد هم آن کشوررا ویران کرده هم یک میلیون مردم آگاه آن را شهید ، زخمی وزندانی کرده وهشت میلیون سوری آواره ساخته است تا حقوق بشر اسلامی را درآن کشورتطبیق نما ید. درالجزایر ،مانند مصردشمنان حقوق بشر حکومت می کنند. درسو مالی حکومت نابکار وتروریستان وضع مشا به افغانستان ایجاد کرده اند. درحبشه هم توسعه اقتصادی هم رعایت حقوق بشربهترشده است ونخست وزیرمسلمان آن با آشتی با اریتره کارهای کرده است که کمک به رعایت حقوق بشردرهردوکشورمی کند. درسودان ، اردن ، عمان ومراکش وضع حقوق بشر بهترازمصروایران می باشد. درامارات ،کویت وقطرخبرازنقض حقوق بشر شنیده نمی شود. دربحرین حقوق بشری شیعه ها نقض می شود،همان گونه که حقوق بشری شیعه ها درعربستان وحقوق بشری سنی ها وبها ئی ها درایران نقض می شود. درکشورهای مسلمان آسیای مرکزی وآذربایجان درشمال قفقاز،دور شدن ازاستا لینیزم روبه پیش دارد که کمک به رعایت حقوق بشرمی نما ید. درکشورهای افریقای:موریتانی، نیجریه ،نیجر،کامرون ،مالی وچاد،وضع حقوق بشربهترازعربستان وایران می باشد. البته که بوکوحرام درنیجریه وکامرون شاخ ودم علیه حقوق بشرنشان می دهد.
درواقع ، آنچه که درباره وضع حقوق بشردرکشورهای نامبرده گفته شد ، ممکن است که بیانگرهمه جانبه اوضاع حقوق بشری مردمان آن ها نباشد؛ اما ،مدافعان حقوق بشر، آزادی بیان ورسا نه های آزاد فعال هستند. تحولی خوشا یندی که به حکومت های غیر مسئول وبنیاد گرایان بی خوا بی خلق کرده ومی کند. خوب است که انفجار اطلاعا تی نا شی ازفن آوری مدرن رسانه ای شرایط فکری ، فرهنگی، ذهنی وسیا سی ای را خلق کرده است که ازآینده روشن حقوق بشرورعا یت آن درکشورهای مسلمان حتا افغانستان گرفتارقبیله گرای سیاسی وتروریسم مذهبی- قبیلگی حکا یت می نماید.
دراخیر، به وضع رقت بار حقوق بشر درافغانستان تما س گرفته نویشته را پا یان می دهم. درافغانستان ،جا لب این است که ،هم شورای ملاها وشورای پُرملای صلح هم کمیسیون باصطلاح مستقل حقوق بشر فعا لیت دارند. سه نهاد مسخره ای که غیرازکمک به حکومت فاسد وگسترش تروریسم ونقض حقوق بشرکاری دیگری نکرده اند. علت ناکارآمد یی نهاد نماهای یاد شده به خصوص کمیسیون حقوق بشر این است که امریکا وبریتا نیا بنام جنگ علیه تروریسم ، دسته های ارذال واوباش ازطالبان دریشی پوش هتلچی درهتل های غربی وکوچه - پس کوچه های پاکستان وایران وافراد تفنگ چی جهادی نما را به قدرت رساند ند. خنده آور این است که ،ارذال واوابیش هم دموکراسی نمای هم حقوق بشرمآ بی کرد ند، اما نتیجه مطابق ادعا های که کرد ند نمی با شد. ازاین نگاه که رعایت حقوق با حکومت داریی خوب ممکن است،ارذال واوا بیش بد ترین حکومت داری را به افغانستان تحمیل کرد ند. حکومت داریی که هم کمک های مالی امریکا واروپا ومنابع داخلی را تلف کرد هم کمک به بازگشت تروریستان زیرفرمان ارتش پاکستان کرد هم نقض حقوق بشر را گسترش داد. مثلا،اسنادی زیادی یافت می شوند که حکومتی ها حتا اعضای پارلمان به حقوق بشری ومالی مردم دست برد زده اند وتروریستان موافق ومخالف شان جان مردم را گرفته اند! ازاین رو،مردم افغانستان نه به حکومت مسخره غنی- عبدالله نظرمثبت دارند ونه به کمیسیون مسخره ای حقوق بشرآن!
پا نویس:
1-اسلام ، غرب وحقوق بشر،ازنویسنده. سال چاپ ،1391 خورشیدی،چاپ خا نه ای صبور،شهرنو،کابل،ص 101

Thursday 6 December 2018

درایجاد تروریسم مذهبی ،بنیاد گرای مقصر است یا حکومت های مستبد

پیش نویس
ابراهیم ورسجی
شانزدهم قوس 1397
ازاین نگاه که، اکنون ، کشورهای مسلمان با ستثنا ی اند ونیزی ،ما لیزی وتا حدی ترکیه، گرفتارحکومت های مستبد ، بنیاد گرای خشن وتروریسم مذهبی می با شند ؛ به حیث یک مسلمان نو اند یش،لازم می دانم که درباره استبداد ، بنیاد گرای وتروریسم مذ هبی وهمبستگی باهمی شان بدون ملاحظه کاری ابرازنظرنما یم ، تا مطا بق سخن نغزفارسی :" سیه روی شود ؛ هرکه دراو غش باشد"؛ ادای مسئولیت کنم. البته ، این گونه نویشتن وابرازنظر کردن را به این خاطرمفید می دانم که هم مستبدان هم بنیاد گرا یان هم تروریستان مذ هبی به نظریه توطئه پناه برده همه جنا یت ها وآدم کشی ها وتباه کاری های خود را بدوش کشورهای بیرونی به خصوص سازمان های جا سوسی می اندازند. درحا لیکه خود شان اکثرا ابزارودست نشانده ای همان سازمان های جا سوسی می باشند.
بنا برآن ، نویشته را با پیش نو یس آغازکرده ام تا اثرات ویران گرا نه وتباه کا رانه ای حکومت های مستبد مورد حمایت سازمان های جا سوسی وایجاد بنیاد گرای خشن وتروریسم مذ هبی - قبا یلی توسط آن ها درافغانستان و...را جمع بندی و به تفصیل درباره ای آن ها ابرازنظرنما یم. ازاین نگاه که ، بررسی تباه کاری ها وکشتار های مستبدان ، بنیاد گرا یان وتروریستان ودستاورد های ویران گرانه ای آن ها نو یشته ای طو لا نی را ایجا ب می کند، این بخش را پیش نو یس درنظرگرفته ام. به این خاطر که ، درپیش نو یس ، مسایل مورد نظر جمع بند ی وبعدا مفصل بررسی می شوند. البته ، نویشته را درچند بخش به این لحاظ مفید دانستم تا مفصل ادای مطلب کرده با شم. روشن است. اگرنویشته را منحصربه کارنامه های ننگین مستبدان راست وچپ وبنیاد گرای وتروریسم مذ هبی زاده سیاست های خشن آن ها درافغانستان می کردم، به درا زا نمی کشید. ازاین که هم مستبدان هم بنیاد گرا یان هم تروریستان ، پد یده های نفرت انگیزازافغانستان تا نیجریه درافریقا می باشند، بررسی ای طولا نی کارنامه های فاجعه بار آن ها درچند بخش ضروری می باشد.
شا یان ذکراست که ، استبداد قبیلگی- گرو هی راست وچپ در افغانستان با سرکوب های خشونت بار دسته های مذ هبی نو پا باعث سه رخ دادی جانکاهی شد که این کشوررا به مرکزبازی بزرگ ابرقدرت ها و قدرت های درجه دوم منطقه ای وفرامنطقه ای مبدل کرد:نخست، استبداد داود خانی جاده سازی کرد برای استبداد وحشی تره کی وامین؛ دوم، استبداد وحشی امین جاده سازی برای پیاده شدن ارتش سرخ به افغانستان کرد؛ سوم، اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ ،امریکا را برای انتقام گیری ازشکستش ازکمونیسم درویتنام ازطریق پاکستان وارد افغانستان کرد. یعنی افغانستان میدان جنگ سرد امریکا وشوروی شد وجهادی ها شد ند ابزارسیاست امریکا علیه شوروی. به سخن دیگر،خلقی ها وپرچمی ها سربازان روزمزد مسکو وجهادی ها سربا زان روزمزد واشنگتن ازطریق نظا می های پاکستانی شد ند! به سخن دیگر، جهادی ها پس خورده های ارتشی های پاکستانی را نوش جان کر د ند! شکست شوروی دربرابرامریکا درافغانستان ودرگیری های با ندی جهادی های فاقد خرد سیاسی- ایمان واخلاق هم کا بل را ویران کرد هم جاده سازی برای طالبان والقاعده زیرفرمان ارتش پاکستان کرد. ارتش نامبرده وطالبان والقاعده ای زیر فرما نش جاده سازی برای جنگ امریکا وانگلیس علیه تروریسم واشغال افغانستان توسط آن ها کرد ند. امریکا وانگلیس درکابل پسا طالبانی- القاعده - آی اِس آی، حکومت مسخره طالب کرزی متشکل ازطالبان دریشی پوش وجهادی های دالرخوروبی ایمان را شکل دا د ند. حکومت پو شالی نامبرده جاده سازی برای بازگشت طالبان والقاعده به کمک ارتش پاکستان وتبد یل افغانستان به پایگاه تروریسم مذهبی درمنطقه وجهان کرد.
بنا برآن، به صراحت می گویم که استبداد و حکومت داری بد درافغانستان، بنیاد گرای مذ هبی را ایجاد کرد، وبنیاد گرای مذ هبی به کمک نظامی های جنایت کارپاکستانی،تروریسم مذ هبی- قبیلگی طالبان- القاعده را تولید کرد. درواقع ، بنیاد گرا یان مذ هبی افغان- پاکستا نی زیر فرمان ارتش پاکستان تروریسم طالبان- القاعده را ایجاد وافغانستان را میدان بازی های مخفی سازمان های جاسوسی منطقه ای وفرامنطقه ای بنام مبارزه با تروریسم مذ هبی ساختند. ازاین رو ، می توانم بگویم که بنیاد گرای مذ هبی وتروریسم مذ هبی شرایطی ناگواری را درفضای سیاسی، فرهنگی، مذ هبی ، اید ئولوژیکی وروا نی مسلمان ها فراهم کرد ند که هم افغانستان را بزنگاه تروریسم بین المللی ساختند هم زمینه سازی برای ادامه حضور امریکا وناتو درآن کر د ند هم دلیل های درست ونا درست برای حکومت های استبدادی درکشورهای مسلمان دا د ند تا مخالفان سیاسی خود را بنام تروریست سرکوب وبازارتروریسم حکومتی را رونق دهند.ازاین رو ،سخن گفتن درباره ای استبداد وبنیاد گرای به حیث دستاوردش اولویت پیدا می کند. مثلا،درافغانستان که همه حکومت های شا هی، جمهوری نما، جمهوری دموکراتیک خلق نما ،دولت اسلامی نما، امارت اسلامی نما وجمهوری اسلامی نمایشی مستقیم وغیرمستقیم فراورده قدرت های بیرونی وسازمان های جا سوسی ومخالف خواست واراده مردم بو د ند ومی باشند ، کمک به پیدا یش وگسترش بنیاد گرای وپیدا یش وگسترش تروریسم مذ هبی کرده اند.
مثلا ، مطا لعا تیکه درباره انسان وانسا نیت ودین ودین داری کرده ام ؛ نشان می دهند هم دین آرما نی هم دموکراسی اصلی مدافع انسان وانسانیت وآزادی وکرامت انسا نی می باشند. بنا برآن ، ...هرنوع بازیچه قراردادن انسان ها ،حتا اگربه نفع آن ها هم باشد، غیرانسا نی است. بجای آنان فکرکردن ورها نمودن آن ها ازمسئولیت ها وتعهدات شان نیزغیرانسا نی است. کیفیت ما تعهد آوراست. هنگا می خدا وند به انسان توان انتخاب داد، واورا به عذاب های درد ناک تهد ید نمود، اورا به با لاترین وجه ارزش انسا نی خود به عنوان انسان مورد تا یید قرارداد. ما با ید ازاسوه ای که خدا وند برای ما قرارداده تبعیت کنیم. بیا یید بجا ی آنکه ازسوی انسان ها عمل کنیم ، آن ها را رهاکنیم تا برای خود تلا ش کنند (1). متا سفانه، تاریخ نا شاد مسلمان ها خلاف گفته ای یاد شده را به نما یش می گذارد وخلاف کاران هم اکثرا مستبدان ، بنیاد گرا یان وتروریستان مذ هبی درشرایط کنونی می باشند. ادامه دارد.
پا نویس :
1-اسلام بین دو دید گاه شرق وغرب،نویسنده علی عزت بگویچ.
مترجم: سید حسین سیف زاده
چاپ اول 1374
دفترمطالعات سیاسی بین المللی ،تهران،ص 47

Tuesday 4 December 2018

تنها بستن مرکزهای تروریستی درپاکستان ومردمی ساختن حکومت، کمک به تامین صلح درافغانستان می کند ، نه گفت وگوهای طالب خلیلزاد با طالبان

ابراهیم ورسجی
سیزدهم قوس 1397
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان :"سفرهای خلیلزاد به منطقه ؛ نما یند گان طالبان برای دیدار با رهبران شان به پاکستان رفتند." نشر شده درسایت فارسی بی بی سی ، روزچهارم دیسامبر / سیزدهم قوس ، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوکم پخش شده است ، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند. دردوماه پسین ،شعارها وسفرهای توخالی طالب خلیلزاد بنام مذاکرات صلح با طالبان بازاری گرم پیداکرده است. بازارگرمی که ازنشست طالب خلیلزاد با اعضای دفتر طالبان دردوحه که مصارف آن دفتررا سیا/ سازمان اطلاعات مرکزی امریکا می پردازد، گرم ترشده است. برای بازارگرمی بیشتر، طالب خلیلزاد با دسته های قبلا مخالف طالبان درکابل ومزارهم گفت وگوهای داشته است. البته به حیث نمایند امریکا درماموریت باصطلاح صلح. من که درادامه نوشتن کتاب " جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ " نشر شده دربهرسال 1381، همه رویداد های افغانستان وپاکستان ومنطقه را مرتب پیگیری می کنم ومقاله های زیادی درسایت های اندیشه، انسان گرای وصفحه فسبوکم نشرکرده ام ؛برایم ماموریت خلیلزاد ماموریت دشواری معلوم می شود. اینکه می گویم ماموریت خلیلزاد دشوارمی باشد ؛ به این معنا می باشد که خلیلزاد، کرزی ، غنی وتیم های ایشان همه براساس کتاب های:"جنگ های اشباح "،نوشته ای ستیوکول،"جنگ بوش وجنگ اوباما "،نوشته های باب ودوارد، اعضای تحریک طالبان دست ساخت سیا وانتلجنس سرویس انگلیس با تطبیق کاری ارتش پاکستان علیه غیرپشتون های افغانستان به خصوص تاجیک بود ند. تحریک طالبان والقاعده که هردو وجه مشترک تعلق داشتن به فرهنگ قبیلگی افغان وعرب واید ئولوژی وهابیت را دارند،به جنگ امریکا وانگلیس علیه تروریسم انجامید. جنگی که طالبان را دودسته ساخت: دسته دریشی پوش ونوکرامریکا وانگلیس ودسته ریشو یا نوکرپاکستان. پاکستان که با نیروهای جبهه مخالف طالبان مشکل داشت وطالبان دریشی پوش را نوکربی وفای خود می دانست، طالبان والقاعده را بازسازی وعلیه حکومت دست نشانده ای امریکا وانگلیس درکابل گما شت.
معلوم است که پاکستان هم ازبوش واوباما دالر واسلحه گرفت هم طالبان والقاعده را علیه حکومت دست نشانده آن ها درکا بل حمایت کرد. حمایتی که بوش واوباما برآن چشم بستند.اکنون که ترامپ درکاخ سفید تشریف دارد ومرد نه سیاست مداربلکه تاجر می باشد، توجه به مصروف بی حاصل امریکا درافغانستان کرده است. دراین راستا، دراستراتژی جنوب آسیای خود که درماه اگست 2017 اعلام کرد، پاکستان را نیمه تهدید کرد. درادامه ای آن درماه اکتوبر 2018، به پاکستان گفت که 33 میلیارد دالرازما بنام جنگ علیه تروریسم گرفتی وکاری نکردی. نظامی های پاکستانی که همه کاره درکمک به تروریستان علیه افغانستان وحکومت امریکای آن می باشند نوازشریف را که منتقد حمایت شان ازتروریستان شده بود مرخص وطالب عمران خان را با لاکشید ند.عمران خان که مرد ورزش است نه مرد سیاست؛ وقتیکه درآغازماه سیپتامبر وارد کاخ نخست وزیرشد، گفت که درمجمع عمومی سالانه ای سازمان ملل به نیویارک می رود. روزی های بعد که وزیرخارجه امریکا به پاکستان وهند سفروبه او فهماند که ترامپ نمی پذیردش. ازاین رو، وزیر خارجه را به نیویارک اعزام کرد که مورد پذیرای مقام های امریکای واقع نشد.اینکه بخش سیاسی می باشد؛ دربخش اقتصاد هم، پاکستان چنان ورشکسته شده است که سود قرضه های خود را پرداخته نمی تواند. ترامپ هم به این دلیل که کمک های امریکا را به سود قرضه هامی دهد، کمک ها را بند کرد. به این معناکه ، فشارهای اقتصادی وسیاسی برپاکستان اضافه شده است.معلوم است که افزایش فشارها برپاکستان به نفع افغانستان می باشد. ازاین که درافغانستان حکومت کارکرده نمی تواند، پاکستان بیشتر به تروریستان کمک کرد تا تروریسم را گسترش دهند. همزمان با گسترش تروریسم درافغانستان، ترامپ طالب خلیلزاد را ماموریت صلح داده است.اگردرافغانستان تنها امریکا وپاکستان مصروف بازی باشند، ماموریت طالب خلیلزاد وگفت وگوهایش با دوستان طالبان خودش سهل می باشد. برخلاف، افغانستان؛ اکنون ، بزنگاه چین، روسیه ، ایران وهند شده وکشورهای آسیای مرکزی هم ناظران بد بین براوضاع می باشند.ازاین رو، ماموریت خلیلزاد را بی حاصل ارزیابی کرده به آقای ترامپ پیشنهاد می کنم که تنها یک راهکار امید بخش پیشرو دارد وآن اینکه ازطریق شورای امنیت سازمان ملل وارد شود. یعنی در تفاهم با اعضای دایم شورای امنیت دوکاررا درافغانستان بکند:نخست، مرکزهای تروریست پروری درپاکستان را بسته نما ید؛ دوم، درهمکاری با آن ها، یک حکومت موقت برای توزیع تذ کره وبرگزاری انتخابات ریاست جمهوری درافغانستان ایجاد نماید. درغیرآن، گفت وگوهای طالب خلیلزاد با طالبان همفکرش درافغانستان چند قومی که همه قوم های غیرپشتون که هم اکثریت مطلق می باشند هم ازطالبان وپاکستان نفرت دارند نتیجه نمی دهد.

Sunday 2 December 2018

نگا هی به علت های بالاکشیده شدن عمران خان به قدرت توسط ارتش وتاثیرحکومت او براوضاع افغانستان

ابراهیم ورسجی
دوازدهم ماه قوس 1397
ازطریق رسا نه ها ، خبرشدم که طا لب عمران ،نخست وزیر به ظاهر منتخب ودراصل دست نشا نده ارتش درپاکستان می خواهد 40 هزارتن گندم به افغانستان تحف بدهد! بنا برآن ، به نویشتن این مقاله پرداختم. واقعیت این است که ، همه آگاهان امورسیاسی- نظا می پاکستان ورهبران حزب های سیاسی ومذ هبی آن کشور باوردارند که فرماند هی ارتش وآی اِس آی / نهاد تروریستی- امنیتی زیرفرمان آن درانتخا بات ماه ژوئیه برای نخست وزیرساختن طا لب عمران خان دست به تقلب زده اند.ازاین رو ، لازم می دانم که علت های تقلب کاری یاد شده را ردیف بندی ودرباره آن ها ابرازنظر نما یم ؛ البته ، به این خاطرکه ،سیاست تروریست پروری ارتش پاکستان وفشار رئیس جمهور ترامپ برآن درپالیسی جنوب آسیای اعلام شده درماه اوت 2017، ایجاب چنان تقلب کاری را می کرد. تقلب کاریی که هم دموکراسی نظامی زده پاکستان را مسخ کرد هم حکومت دست نشانده ارتش به ریاست طالب عمران خان را ایجاد کرد. اینجا ست که ، ردیف بندی علت های دست کاری انتخابات ماه ژوئیه وحکومت زا ده ای آن وتا ثیرآن بر اوضاع افغانستان اهمیت ویژه پیدا می کند. دررابطه به علت های دست کاری درانتخا بات برای ساختن حکومت پوشا لی طا لب عمران خان ،جمع بندی مسا یل زیررا ضروری می دانم:
نخست،خیزش پشتون های پاکستان به رهبری منظورپشتین ازوزیرستان جنوبی با شعارتروریست سازی از پشتون ها را متوقف نما ئید؛
دوم،اوج کشمکش میان میا نوازشریف وفرما نده ارتش بخاطر تروریست پروری دومی وافزایش فشار های سیاسی واقتصادی امریکا وانزوای منطقه ای پاکستان ؛
سوم ، بی عرضگی عمران خان وشخصیت پلاستیکی او ؛ شخصیتی که با صد ورکالای طالبانی وتروریستی ارتش صد درصد همرا هی می نماید.
معلوم است که ، پشتون های پاکستان درگام نخست وپشتون های افغانستان درگام دوم ، مواد خام کارخا نه ای تروریست پروریی ارتش پاکستان می باشند. سیا ست جنا یت کا را نه ای که اول کابل را ویران کرد ودوم زمینه سازی برای آمدن امریکا وانگلیس بنام جنگ علیه تروریسم به افغانستان کرد. اینکه می گویم پشتون های دوطرف مرزدیو رند مواد خام کارخانه ای تروریست پروری ارتش پاکستان شده اند ؛هم ارتش پاکستان هم سران قبا یلی حکومت های پوشالی پریروز، دیروز وامروزافغانستان را مسئول می دانم.
بهرحال ،با بهوده دانستن سیا ست های گذ شته وحال امیران وطن فروش افغانستان ، تمرکز بیشتر به سیاست امنیتی- تروریست پروری فرما ند هی ارتش پاکستان می نما یم. دراین راستا ، لازم است که کمی به گذ شته برگردم. نگا هی به گذ شته نشان می دهد که ، ارتش پاکستان با فرما ند هی تایگر نیازی از قبیله ای پشتون میا والی پنجاب که عمران خان هم به آن قبیله تعلق دارد، ازمارس 1971 تا یازده دیسامبر درپاکستان شرقی / بنگله دیش کنونی کشتار کرد. کشتاری که نتوا نست خیزش بنگا لی ها به رهبری شیخ مجیب الرحمن را مهارنماید. درحالیکه خشونت وکشتاردراصل شغال نیازی ودرظاهر تایگر نیازی بربنگا لی ها به بن بست رسیده بود، فرماند هی ارتش بتاریخ یازده ماه دیسامبر چند میدان هوای هند را بمبارد کرد. بمبارد های که منجر به مدا خله ارتش هند وتسلیم شد ن شغال نیازی و یک لک سربازپاکستان غربی به آن شد. تسلیم شد نی که پاکستان را تجزیه وازبخش شرقی آن بنگله دیش را به میان آورد.
ازاین نگاه که ارتش پاکستان دربرابر خیزش مردم بنگله دیش ودست اندازی ارتش هند تسلیم شده بود ، دیگرجرئت مقا بله با آن را درخود ند یده رجوع به ایجاد گروه های تند رو مذ هبی وصادرکردن آن ها به کشمیرهند کرد. بعد ازآن شکست خنده آور وعزم بهوده ای ایجاد گروه های تند رو مذ هبی وصادرکردن آن ها به کشمیرهند،درماه ژوئیه 1973 ، خرد ضا بطان ارتش افغانستان دست به کودتا علیه حکومت شا هی زده شخص کله کته وتهی مغزی بنام داود خان را رئیس جمهور جمهوری پوشا لی ساختند. رئیس جمهور پو شا لی شعارهای پشتونستان خوا هی را علیه پاکستان سر داد. به حیث واکنش، شبکه امنیتی ارتش پاکستان متوجه پیدا کردن مسلمان های افراطی درافغانستان واستعمال آن ها علیه جمهوری پو شالی نیمه روسی کا بل شد. به سخن دیگر ، ارتش پاکستان کمر بست به استعمال گروه های افراطی دینی علیه هند وافغانستان. ازاینکه هند قوی وافغانستان ضعیف بود ومی باشد، ارتش پاکستان به پایگاه تروریسم مذ هبی تبدیل کردن دومی مبادرت ورزید. بازی کثیفی که تا کنون ادامه دارد.
دردا خل پاکستان ، دوحزب سیاسی : حزب مردم ومسلم لیگ ، حزب های فراگیر ودیگرحزب ها مذ هبی - فراگیر وکمرنگ ونژادی ولایتی می باشند. معلوم است که پایگاه اصلی حزب مردم ولایت سند وپا یگاه اصلی حزب مسلم لیگ ولایت پنجاب می باشد. نظامی ها ذو الفقار علی بوتو رهبر حزب مردم را درسال 1979 شهید کرد ند وبی نظیردخترش را درسال 2007 بخاطرگفت وگو با روزنامه لوموند فرانسوی وافشاکردن این رازکه تروریسم طالبان درافغانستان زیر فرمان ارتش پاکستان می باشد، حین سخنرانی درراولپندی ترور کرد ند. بعد ازترور بی نظیر، آصف زرداری شو هراو رئیس جهمور دست نشانده ارتش شد وارتش هم بدون مزاحمت اوبه صادرکردن تروریسم به افغانستان ادامه داد.
شا یان یاد آوری می دانم که ، میا نوازشریف تنها نخست وزیردرتاریخ سیاسی پاکستان بود که سه فرما نده ارتش را برکنار ودرسومش نخست وزیریی خود را ازدست داد. ازاین که میا نوازشریف ازبورژ وازی پنجاب می باشد وپایگاه مردمی دارد،نظامی ها مانند ذوالفقارعلی وبی نظراعدام وترورش کرده نتوانستند. با توجه به داشتن پا یگاه مردمی، درانتخا بات ماه جون 2013 ، نوازشریف برنده وبرای با رسوم نخست وزیر پاکستان شد. ازاینکه شریف تاجر وسرما یدار وبه یک خانواده تجارت پیشه تعلق دارد ،فهمید که تروریست پروری ارتش ازنظر اقتصادی وتجارتی بزیان پاکستان تمام شده وازنظر سیاسی به انزوای آن کمک کرده است.
بنا برآن ، دوره سوم نخست وزیری میا نوازشریف سه ونیم سال با کژدارومریز با فرما ند هی ارتش گذ شت. مثلا، درماه ژانویه 2017 ، نمونه های ازنزاع بین میا نوازشریف وفرما ند هی ارتش رسانه ای ویک روزنامه نگارترور ویک روزنامه نگار دیگر بنام افشا کردن مسا یل درون سیستمی زندانی شد. درزمینه ، برخی خبر ها به رسا نه های بیرونی درزکرد که درآن ها آمده بود که میان شریف به فرمانده ارتش با رها گفته است که :" در زیرخانه های ارتشی - اطلاعا تی نشسته به افغانستان تروریست ارسال می نما ئید ودرکابل،تهران، دهلی نو،لندن ،واشنگتن ، نیویارک ، بن ، وپاریس دیپلما ت های ما را نما ینده های یک کشورتروریست پرورشناخته شده اند"!
من که به حیث بلاگر وتحلیل گرسیاسی رخ داد های پاکستان وپیوند آن ها با افغانستان را مرتب پیگیری می کنم ؛ برایم نما یان شد که ازماه ژانویه 2017 به بعد رد وبدل شدن سخن های درشت بین میا شریف وباجوا فرمانده ارتش با لا گرفت ومنجربه این شد که دومی اولی را درماه ژوئیه توسط دیوان عالی سلب صلاحیت نما ید. بلی ، میا شریف نخست وزیری را به شاهد خا قان عباسی ازحزب خود سپرد وکناررفت وبرادرش شهبازشریف به حیث سروزیر ولایت پنجاب بکارخود ادامه داد. بعد از کناررفتن ازمقام نخست وزیری ، میا شریف درگفت وگو با یک رسا نه گفت که :" ماموفق شدیم استقلا ل پاکستان را ازبریتا نیا بگیریم ،اما نتوا نستیم آن را ازچنگال نظامی ها بیرون نما ئیم"! معلوم است که چنان سخن تند ی آن هم ازدهن میا نوازشریف ، فرما ندهی ارتش را عصبا نی کرده است!
همزمان با کشمکش های میا نوازشریف با فرما ندهی ارتش ،خیزش پشتون ها به رهبری منظورپشتین با شعار تروریست سازی ازپشتون ها با ید متوقف کرده شود. وشعارنامبرده هم متوجه فرماندهی ارتش بود. به این خاطرکه ، کارخانه تروریست پروری را درپاکستان تنها ارتش وآی اِس آی راه اندازی کرده واداره می کنند. جالب این است که ، درلاهور پایگاه میا نوازشریف که اصلا پشتون وجود ندارد،ازمنظورپشتین وهمکارانش پذ یرای گرم شد آن هم بنام حمایت جامعه مد نی ازحرکت آن ها. پشتون های اطراف پشاوروکویته وشهرکراچی هم ازخواست منظورپشتین با گرمی استقبال کر دند.
افزون برآن ، طوریکه رسانه های دیداری وشنیداری افغانستان نشان داده اند،اسفند یارولی خان از ولایت خیبر ومحمود خان اچکزای از پشتون های بلوچستان ومشاوران شان با ر ها درکا بل مورد پذیرای طالب کرزی وطالب غنی وتیم های پشتونیست شان قرار گرفتند.همچنان ،طالب غنی وطالب کرزی گفتند که مرز دیورند را برسمیت نمی شنا سند. اعلامیه های پوشالی که باحتمال قوی نظامی های پاکستانی را خندا نیده باشند. به این خاطرکه،غیر از غنی که نوکر امریکا می باشد ،تیم او وتیم کرزی نوکران پاکستان وانگلیس وامریکا می باشند واکنون حلقه ای غلامی هند را به گردن گرفته باداران پاکستانی خود را عصبانی کرده اند. دررابطه به غلامی پشتونیست های دالر خور ونوکری شان به پاکستان ، تنها به یک مسئله بسنده می کنم وآن اینکه وقتی که استاد ربانی تاجیک درجای نجیب احمد زی درارگ نسشت،پشتونیست های پشتونستان خواه ومخالف رسمیت خط دیورند همه زیر فرماندهی نصیرالله با بر وزیر داخله پاکستان در تحریک نام نهاد طالبان ودراصل شاخه ای ریشوی ارتش پاکستان شرکت وبه جنگ علیه غیر پشتون ها به خصوص تاجیک ها آغازکر دند.
ازاین رو،با تا یید خیزش پشتون های پاکستانی وهدف شان که بستن کارخانه های تروریست سازی ارتش پاکستان ازپشتون ها می باشد،پشتونیست های ارگی - کرزی- غنی خیل را مخالف منافع مردمان افغانستان که خیر حتا مخالف منافع پشتون ها می دانم. مثلا، وقتیکه نا لایقان هم 125 میلیارد دالرکمک های امریکا وحد اقل یک بر سوم آن کمک های دیگرکشورها ر ا در17 سا ل وسه ماه گذ شته گرفتند ودرزیرسایه ناتو نه حکومت کارآمد ساختند ونه بازسازی کرد ند وناتوانی شان مشوق پاکستان درگسترش تروریسم هم شد،اصرارشان بر نه شناختن مرزدیورند را حق دارم خنده آور بنامم ! بهررو، بیاد دارم که بعد ازخیزش پشتون ها،سخن گوی ارتش به وزیرستان شمالی رفت وازهمانجا به رهبران آن هشدارداد که هرچه می خواهید اینجا نه آن سو یا افغانستان بخواهید!
ازاین نگاه که هم هند درافغانستان مصروف باز سازی شده هم بندر چاه بهار درخاک ایران زیر ساخت هند برای تامین رابطه تجاری با افغانستان وآسیای مرکزی می باشد،امکان بیرون شدن این کشور ازفشارمحاط به خشکه بودن توسط پاکستان را پیشرودارد. رویدادی خوشا یندی که پاکستان را نگران ساخته است! اینکه با وجود تحریم ایران،امریکا برنامه هند درچاه بهاررا مزاحم نشد، نشانگراین است که سیاست افغانی پاکستان زیر فشار هند وامریکا قرار گرفته است. ازاین رو، ارتش پاکستان با دست کاری درانتخابات ماه ژوئیه طالب عمران خان را نخست وزیر ساخت تا هم خود را ازشرمیا نوازشریف برهاند هم خیزش پشتون ها را مهار نما ید. بد شنا نسی طالب عمران خان این است که رئیس جمهور ترامپ در اول ماه سیپتامبر وزیر خارجه خود را به اسلام آباد ودهلی نو فرستاد. ازاینکه پیش از آمدن وزیر خارچه امریکا،طالب عمران خان اعلام کرده بود که درمجمع عمومی سازمان ملل به نیویارک می رود ونرفت،معلوم شد که پیام ترامپ برایش خوشا یند نبود.
ازنظراقتصادی ،بانک ها چنان خالی شده اند که پول برای پرداخت سود قرضه های امریکا یافت نمی شود. ازاین رو،طالب عمران خان برای گدا گری به پکن وریاض وابوظبی رفت. افزون برآن ،دردوره حکومت مسلم لیگ، یک دالر 106 کلدار بود. درحکومت صد روزه طالب عمران خان به 144 کلدارخیز برداشته است. یعنی بانک های خالی وبی ارزش شدن بی سابقه ای کلدارسرنوشت اقتصاد نظامی زده ای پاکستان شده است. درچنان حالت فلاکت بار اقتصادی وانتقاد های درشت سیاست مداران مخا لف حکومت 100 روزه طالب عمران خان، روز اول دیسامبر/ دهم ماه قوس ،او اعلام کرد که 40 هزارتن گندم به افغانستان تحفه می دهد.
درحالیکه ، می دانم افغانستان کمبود نگران کننده ای گندم ندارد که تحفه گندم توسط طالب عمران خان کمکش نما ید. بهررو ، به طالب عمران خان می گویم که افغانستان نیاز به بستن دروازه های کارخانه های تروریست پروریی ارتش درخاک پاکستان ضرورت حاد دارد نه به گندم تحفه ای او.این هم درشرا یطی که بسیاری پاکستانی ها نان برای شکم سیرکردن ندارند! ازاین رو ، اگرطالب عمران خان می تواند ،دروازه های کارخانه های تروریست پروری ارتش را بسته نماید. ازاین که عمران خان را ارتش با تقلب درانتخا بات نخست وزیر ساخته است، توان بستن دروازه های کارخانه های تروریست پروری ارتش علیه افغانستان را ندارد. لذا ،هم ناتو درافغانستان می ماند هم تروریسم در دوطرف مرز دیورند حتا دردرون پاکستان ادامه میابد که نماد آن حمله تروریستان به کنسولگری چین درکراچی می باشد هم ائتلاف کابل وواشنگتن ودهلی نو برای دفع خطر تروریسم پاکستانی ادامه پیدا می کند. ائتلا فی که خطرآن به پاکستان بیشتر ازخطرتروریسم پاکستا نی به افغانستان می باشد.