درافغانستان ، به حیث یک نویسنده وکنشگر فرهنگی که بیشتر سروکارم با تاریخ اندیشه ها وپرسمان های فکری- اجتماعی وتا اندازه ی تاریخی، سیاسی ، اقتصادی می باشد، به این نتیجه رسیده ام که ارزش ها، الفاظ وواژه ها بیش از اندازه به ابتذال ومسخره گی کرفته شده اند ؛ وریشه وعلت این مسخره کردن هم بیشتر درتاریخ دروغین وکارکردهای ننگین سیاست کاران دست نشانده ی بیگانگان ، برده سازی مردم وبه حاشیه راندن فرهنگیان وروشنفکران توسط آن ها نهفته می باشد.ازاین رو، بهتراست که بررسی پرسمان را به گونه ی کوتاه از تاریخ بیاغازم " تاسیه روی شود هرکه دراوغش باشد"! ودرسیاست هم ، آشکاراست که برای فاش نه شدن سیاه کاری های خود فروخته گان دیروزوامروز؛ با کاربرد زشت ترین سانسورها توسط فرمان روایان نامردمی، موقع داده نه شد تا مردم آگاه شوند که چه فاجعه های برسر شان وفرهنگ وسرزمین تاریخی شان توسط زمام داران خود سر- نادان - وطن فروش ودروغ گوتحمیل شده است؟
به طورنمونه ، دردوسده ی گذشته ، زمام داران تحمیلی- نامردمی ، تاریخ را به گونه ترسیم کرده اند که مردم پذیرا شوند که هم نوکران کهنه ونواستعمارگری برآن ها حکومت کنند هم خود ونوکران تحمیل شده برشانه ها یشان را قهرمان بدانند. خوشبختانه ، انقلاب درفن آوریی آگاهی- رهای بخش ؛ تهداب ودیوارهای بلند زندان سربازی را که هند برتانیه وروسیه ی تزاری بنام افغانستان با زندان بانی عبدالرحمن خان وحشی- دیوانه درسال 1880 میلادی ساخته بودند وتاسال 1992 به کمک تزاران نوادامه یافت، بزیر انداخته است. اگرچه ارتجاع وتوحش بنام مذهب وقبیله سالاری طالبانی زیر اثرپاکستان، یا پدیده ی زاده ی همان کهنه استعمارگری وفرمان برنواستعمارگری، کوشید همان زندان را بازسازی نماید، اما ایستادگی مردمان اصیل وبومی این مرزوبوم موقع نداد که گذشته گرایی وحشی به مراد خویش برسد ؛ ونه خواهد هم رسید. روشن است که علت عمده ی شکل نگرفتن نظام سیاسی قابل پذیرش مردم درجای زندان فروپاشیده ، همان گذشته گرای بی نتیجه به کمک باداران خارجی اش می باشد.
افزون براینکه ، گذشت گرایی قبیله سالار- مذهبی نما به کمک پاکستان یا پاسدار پروپا قرص ارتجاع وتوحش نتوانست درپرسمان بازسازی زندان امیرعبدالرحمن خانی موفق شود،اما این قدر توانست که با تروریسم قبیله سالارافغانی- پاکستانی- عربی درزیرنام طالبان- القاعده ، هم مسبب رویداد یازدهم سیپتامبر2001 شودهم مانع شکل گیری سامان سیاسی مردم سالارکه دستاورد آن وضع فاجعه بارکنونی می باشد. وضع ناگواری که هم سیاست مخالف تروریسم امریکا را خدشه دارکرد هم نتوانست توحش وقبیله سالاری تاریخ زده را زیرنام دموکراسی وحکومت قانون بازسازی نماید. بله، مردم ازخود پختگی نشان داده همچنان که ازتروریسم طالبانی- پاکستانی نفرت نشان دادند ، از حکومت داری تباه کار-فاسد ، درزیرعبا وقبای جنگ علیه تروریسم وغارتگری وتعصب گرایی قبیلگی آن هم حمایت نکردند. عدم حمایتی که هم به حامی تروریسم توقع دروغین داد ، هم دشمن تروریسم را سرگردان ساخت.اینکه شد نتیجه ی تلاش بدفرجام ارتجاع وتوحش درقالب قبیله گرایی مذهبی- تروریستی وشبه مدرن نمای همان ذهنیت قبیلگی تروریسم زده درقالب دموکراسی- حقوق بشر- حکومت خوب نمایی درزیرسایه ی ناتو که تشت رسوای اش ازبام تاریخ بزباله دان جغرافیا افتاده است!
درحالیکه تشت رسوایی قبیله سالاری تروریستی- پاکستانی ودموکراسی- حقوق بشرخواهی طرفداران قبلی طالبان وپاکستان درزیرسایه ی ناتو بنام جنگ علیه تروریسم ،ازبام بزیرافتاده است، می توانم به خود حق دهم که دشواری های ناگوارکنونی افغانستان بیشترریشه درفرهنگ وتاریخ مسخ شده وبعد ازآن ریشه های سیاسی- اجتماعی- اقتصادی دارند. پرسمانیکه سانسوروترس ازفاش شدن تاریخ دروغین وقهرمان سازی های کاغذی موقع نداد برملاوهمگانی شود. بهرحال، فهم درست ونقد درست گذشته است که به مردم افغانستان موقع وامکان می دهد تا آینده ی بهتری را رقم بزنند. ادامه دارد.
0 comments:
Post a Comment