Thursday 31 May 2018

مبارزه برای تحقق حقوق برابر انسان ها ؛ مسئولیت تاریخی همه مبارزان جهان می باشد

ابراهیم ورسجی
دهم ماه جوزای 1397
این تحلیل ؛ در پیوند به گزارش مبارزات مارتین لوترکینگ به عنوان:" مارتین لوترکینگ: مبارزه برای حقوق برابر"، نشر شده درسایت توا نا ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبکم پخش شه است، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان ازآن مستفید شوند. من تاریخ تمام مبارزات سده بیستم را دقیقا مطالعه کرده ام ومبارزات مبارزان دردهه اول ودوم سده بیست ویکم را شاهد می با شم. بنا برآن، ازهمه مبارزان سده ای گذ شته ، مارتین لوتر کینگ وشعارش یا مبارزه برای حقوق برابررا انسان دوستانه وحق طالبانه وقابل ستایش می دا نم! ازاین رو، لازم می دانم که ازدیگر مبارزان ودستاورد های آن ها هم یاد کرده با مبارزه وشعار مارتین لوترکینگ مقا یسه شان کنم. خوب است! اگربررسی ای تاریخ مبارزان را ازلنین بیاغازم. لنین شعارزمین ازدهقان،کارخانه ازکارگر وحکومت ازشوراها را بلند کرد وکثیف ترین دیکتاتورتاریخ یا استالین را تحویل مردم داد. مائوزیتنگ درحرکت به سوی پکن، پانزده میلیون نفررا کشت وبا انقلاب فرهنگی خود زیان های کمرشکن به مردم چین تحمیل کرد! مبارزان الجزایری استقلال را بظاهرگرفتند واستبداد را به مردم خود تحمیل کرد ند ومبارزان ویتنامی هم همان غلطی را تکرارکرد ند. خمینی درپاریس وعده داد که جمهوریت ودموکراسی ای می خواهد که درآن همه گروه ها ازجمله حزب توده آزادی عمل داشته باشند وملاها سیاست نکنند. درسال 1358، درتهران بودم ودرتلویزیون ایران دیدم که مهند س بازرگان به خمینی گفت که درپاریس چیزی های گفتید که اکنون علیه آن ها عمل می کنید! خمینی گفت که دغل کردم. پس، انقلاب ایران شد دغلکاریی خمینی وبربریت خا منه ای وفرار هفت میلیون ایرانی ازکشورشان وخیزش زن هاعلیه آخوندیسم ورفتن 60 درصد مردم ایران به زیر خط فقر! درآن سوی زمین ، یعنی درنیمکره ی غربی، فیدل کاسترو راست گفت وخوب عمل کرد! مثلا،به مردم کوبا گفت که یا نوکری امریکا با کمی نان یا آزادی با فقر! پس، کدامش رامی خواهید ومردم دومش راخواستند! بلی، فیدل کاستروهم مردم کوبا را باسواد کرد هم آزاد نگهداشت البته باکمی دیکتاتوری ونتیجه کارش هم این است که صندوق کودکان سازمان ملل دراخیرسال 2017، کوبا را بهترین کشوربرای کودکان درجهان اعلام کرد.مجاهدین افغانستان علیه شوروی جنگ کردند اما سیاست کرده نتوانستند وشکست شان درسیاست کردن دوفاجعه را به مردم ماتحویل داد:نخست،کابل راویران کردند ودوم جاده سازی برای ایجاد طالبان توسط ارتش پاکستان کردند ؛ وطالبان تروریست شده زمینه سازی برای جنگ امریکا علیه تروریسم واشغال افغانستان توسط امریکا وانگلیس کردند. نتیجه اشغال افغانستان توسط امریکا وانگلیس دوچیزمی باشد: حضورناتو وفاسد ترین حکومت نشسته برسر نیزه های سربازان آن بنام تکنوکراسی وبازگشت تروریسم طالبان وگسترش تریاک وسه ونیم میلیون معتاد و90 درصد مردم زیرخط فقروغارت 125 میلیون دالرکمک های امریکا وحد اقل یک سوم آن کمک های دیگرکشورها وغارت آن ها توسط حکومت های کرزی وغنی.ازاین رو، همه مبارزان متقلب وستمگروتباه کارشده ازافریقا تا آسیا را بشد ت سرزنش کرده برای مارتین لوترکینگ،روحش شاد ویادش گرامی گفته ازمبارزان کنونی جهان می خواهم که مطابق شعارارزشمند او،یعنی مبارزه برای حقوق برابر مبارزه کنند!

Sunday 27 May 2018

امروز،هیچ خطری به اندازه سوء استفاده روحانیان ازمذهب ها، اسلام را تهدید نمی کند

ابراهیم ورسجی
ششم جوزای 1397
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله ایرج مصداقی به عنوان کارنامه آیت الله صانعی درسیاه ترین روزهای تاریخ ایران که عنوان زیرینش :" قدرت وفقاهت - نمونه یوسف صانعی" می باشد ودرسایت درخبرنامه گویا بتاریخ 27 ماه مه ششم جوزا پخش شده ، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است، لازم دانستم درسایت اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند. من ؛ به حیث یک مسلمان ودارای تحصیلات درعلوم سیاسی وسابقه طولانی مبارزه وفعالیت های فرهنگی، به این نتیجه رسیده ام که خطر روحانیون / ملاهای عالم نما وغرض ورز ، بیشترازهرخطربیرونی ، اسلام را تهدید می کند. بلی، رسیدن من به این نتیجه، زاده ای مطالعاتم بزبان اردو درپاکستان وتولید طالبان درمدارس مذهبی آن وتبدیل آن ها به تروریستان مذهبی وسکوت شورای ملاهای حکومت های منحط - امریکای کرزی وغنی درباره آن ومطالعه ای اکثر نوشته های آخوند های ایرانی همزبانم وهمچنان مطالعاتم درباره تولیدات فرهنگی دانشگاه ازهرمصرمی باشد.ازاین که،بحث درباره ملا صانعی ای ایرانی وشیعه می باشد،نظرم را متمرکزبه تباه کاری آخوند یسم دراسلام ایرانی می کنم.ازروحانیان ایران، درسال 1358 درمشهد ، با آیت الله شریعت مداری ملاقات داشتم واورا بسیارشخصیت آگاه وانسان دوست ودارای فهم بالادراسلام یافتم.ازاین رو،به توهین او توسط خمینی وبعد تروفاتش بسیارغمگین شدم! آیت الله طالقانی را بخاطرسخنرانی های نمازجمعه تهرانش دوست داشتم. درباره خمینی،وقتیکه درتوضیح المسا ئلش خواندم که استفاده ازدبرزنان حایض را روادانسته بود وآن مطلب را درخانه فرهنگ ایران درپشاوربدوستان ایرانی گفتم،قطع امید کرده بودم. دکترگلزاده ای غفوری را قابل ستایش می دانم وآیت الله منتظری را بخاطرنظرات اخیرش به خصوص این نظرها یش که اسلام باحقوق بشرهمسازی می کند وگفت که جمهوری اسلامی نه اسلامی است ونه جمهوری وفقه حکومتی اش دراسلام،بسیارستایش می کنم.درباره دیگرآخوند هاازخمینی تا خامنه ای وصانعی وزیردستانشان ومدرسان حوزه باصطلاح علیمه قم ،جزتباه کاری دراسلام وایران چیزی دیگری نمی بینم. مثلا،در ده سال درمدینه که درقرآن مجوزقتال داده شد وپیامبرجنگ کرد وهمه جنگ هایش دفاعی ودردفاع ازمدینه بود،طبق برآورد سیدابول الاعلی مودودی درکتاب" برنامه انقلاب اسلامی"، هزارنفر ازدوطرف کشته شده اند.همچنان، بعد ازفتح مکه همه مخالفان خود را عفوکرد. وارونه ای آن، خمینی درسال 67 شش یا هفت هزارزندانی های محاکمه شده ازاعضای مجاهدین خلق را کشت وقبل ازآن درشروع باصطلاح انقلاب اسلامی،اینکه به چه تعداد افراد وابسته به حکومت شاهی را با محاکمه وبدون محاکمه کشته است،همه می دانند.ازاین رو،به نفع مسلمان ها ازهمه مذهب ها می دانم که میان عالمان درست وعالمان یا عالم نما یان فرق کرده دین ودنیای خود را نجات دهند! درغیرآن، عالم نما یان دین شان را برای شکم های خود هزینه کرده دوزخ آن جهانی را درهمین جهان به آن ها تحویل می دهند!

Friday 25 May 2018

تمام خاک اسرائیل ومناطق اشغال شده فلسطین توسط آن ، مناطق اشغالی می باشند

ابراهیم ورسجی
پنجم جوزای 1397
این تخلیل ؛ درپیوند به گزا رشی زیرعنوان :" سرزمین های اشغال شده توسط اسرائیل ،کجا ست وچرا به این نام شناخته می شوند"؟ نشرشده درسایت فارسی بی بی سی بتاریخ پنج جوزا ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان ازآن مستفید شوند. اسرائیل به کمک استعمارانگلیس درمنطقه ساخته شده است! ازاین رو،هم خاک اسرائیل هم بقیه ای خاک فلسطین راکه اسرائیل درجنگ 1967 اشغال کرده است؛هردو سرزمین های اشغالی می باشند. مثلا، درسال 70 میلادی، امپراتوری روم، یهودی ها را ازمنطقه بیرون وبه آن سوی مد یترانه رانده بود. درآن سوی مد یترانه هم، اروپای ها اول به جرم به صلیب کشیدن عیسی وبعدا هتلربه جرم یهودی بودن شکنجه شان داد. صهیونیسم که دراثر ستم اروپای ها بریهودی ها درسال 1897 دراروپا ساخته شده بود، تلاش برای رسیدن به فلسطین را شروع کرد،اما ترکیه عثمانی به آن موقع نداد. درآن برهه وبعدازآن ، عرب ها دو اشتباه کردند که تا وان آن را فلسطینی ها پرداخته ومی پردازند:نخست، استعمارانگلیس ،شریف حسین ، پدرکلان پاد شاه کنونی اردن ومحافظ کعبه و امیرحجازرا فریب داد که اگربا ما درجنگ جهانی اول علیه ترکیه ای عثمانی ائتلاف وجنگ نما ئید، برایتان خلافت عربی را درجای خلافت عثمانی می سازیم. شریف حسین فریب خورد وکمک به نابودی عثمانی وایجاد اسرائیل کرد. جالب این است که، پیش ازنابودی عثمانی،درسال 1917، با لفوروزیرخارجه انگلیستان اعلام ساختن کشوراسرائیل را کرد تا تودهن شریف نا شریف مکه سیلی زده باشد.دراین راستا، درسال 1948،اسرائیل ایجاد کرده شد. عرب ها درآن وقت جنگ کرد ند اما موفق نشد ند؛دوم، جمال ناصر شعارداد که اسرائیل را درمد یترانه می اندازد؛ برخلاف، اسرائیل درسال 1967 ، بقیه فلسطین را اشغال وناصررا شکست داد وسادات درسال 1973 جنگ کرد ودرسال 1978 با اسرائیل آشتی وسرای سینا را گرفت وفلسطین اشغالی را قربانی کرد.
دررابطه به شکست ذلت بارعرب ها دربرابر اسرائیل وقربانی شدن فلسطینی ها،دومسئله بسیارمهم است:نخست، اسرائیل وقتیکه فلسطینی ها را می کشد؛ فکرمی کند که علیه هتلرجنگ وسربازان اورا می کشد! دوم، اسرائیل وامریکا کوشش به ادامه حکومت های مستبد عربی می کنند. به این خاطرکه، تحقق دموکراسی توده ها را به میدان می آورد وتوده های عرب اسرائیل را به آن سوی مد یترانه برمی گردانند.ازهمه خنده داراینکه ، مستبدان عرب آن قدر که نیروهای مبارز مذهبی وسکولارمخالف خود را کشته اند ، یک برمیلیونم آن یهودی نکشته اند. بطورنمونه، جمال ناصر هزاران عضو جمعیت اخوان را شهید ومهاجرساخت ودربرابر اسرائیل درسال 1967 بسیارذلت بارشکست خورد ودوسال بعد ازغم سکته کرد ومرد. مسخره ترازناصر، حافظ اسد درسال 1982 ، 42 هزارمردم سوریه رادرشهرحما کشت وکوشش درجهت گرفتن بلندی های جولان ازاسرائیل نکرد.ازاو هم وحشیانه تراین که، پسرش بشار اسد ازسال 2011 به این سو، به کمک روسیه ورژیم آخوندی ایران ، شش لک آگاهان سوری را درزندان ها شهید کرده وهشت میلیون سوری ها را آواره ساخته وتمام خانه های مردم به جزکاخ ریاست جمهوری وچند تعمیر وزارت وخیا بان های دمشق،تمام کشوررا ویران کرده است. ازاین رو، حق با مردم سوریه است که دریک متلک عامیانه می گویند :" سلیمان اسد سوریه را به فرانسه فروخت، حافظ اسد سوریه را به شوروی فروخت وبشار اسد سوریه را به ایران وروسیه فروخته است.

Saturday 19 May 2018

زنان افغانستان ؛ هنوزهم از رهای ازخشونت های خانواد گی ، فاصله زیاد دارند

ابراهیم ورسجی
بیست ونهم ماه ثور1397
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارش طولانی زیرعنوان :" رهای ازخشونت ؛ دو دهه تلاش وپا یداری زنان افغانستان "، نشر شده درسا یت توانا ، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند. ازجنگ امریکا وانگلیس علیه تروریسم طالبانی دست ساخت خود شان بتاریخ هفتم اکتوبر 2001 تاکنون،هم وعده ها برای بهبود یی وضع زنان داده شد هم کاری درزمینه صورت نگرفت.علت کاری درجهت بهبود یی زنان به خصوص کاهش خشونت های خانواد گی برآن ها صورت نگرفتن این بود ومی با شد که امریکا وانگلیس ، طالبان ریشورا روانه ای پاکستان کرد ند وطالبان دریشی پوش را بنام تکنوکرات درکابل به قدرت رسانید ند! اگرچه امریکا وانگلیس بسیار شعارداد ند که سیاست شان به نفع زنان تمام شده است،اما من به حیث نویسنده و45 سال شاهد رخ داد های افغانستان وبرخاسته ازده وتماشاگرخشونت های خانوا د گی برزنان ازده پدری ام تا تالقان مرکزولایت وتخاروشاگرد در دانشگاه کابل درسال 1357 خورشیدی وومهاجر درپاکستان وشاهد وضع نکبت بارزنان درکمپ های آواره گان درآن کشور، با ارایه ای دلیل های زیاد می گویم که کاری درجهت کاهش خشونت علیه زنان نکرده اند وباید نمی کردند! به این خاطرکه، خود شان طالبان زن ستیزراساختند وطرفدارپاکسازی آن ها درجهت بهبود وضع زنان وتامین امنیت درافغانستان نبود ند و نمی با شند!
دراین باره که طالبان را امریکا وانگلیس با تمویل عربستان سا ختند ورهبری آن ها را به ارتش جنایت کارپاکستان سپرد ند، دلیل های زیررا ارایه می کنم:نخست،احمد رشید نویسنده ای پاکستانی درکتاب خود" طالبان"، نوشته است که سی آی ای ، سازمان اطلاعات مرکزی امریکا معاش ماهوار حکومت طالبان درکابل را پرداخت می کرد؛ دوم،ابوالحسن بنی صدر ، اولین رئیس جمهورایران که اکنون مقیم پاریس می باشد، درماه اکتوبر سال 2017 ، با شورای فرهنگی دانشگاه هاروارد امریکا گفت وگو داشت. من که ترجمه آن گفت وگورا به فارسی درگویا خبرخواندم متعجب شدم! به این خاطرکه، بی نظیربوتو نخست وزیرقبلی پاکستان درسال 2001 درگفت وگو با لوموند دیپلماتیک فرانسه، گفته بود که طالبان را انگلیس وامریکا ساختند وتمویل شان را عربستان وپیاده کاری آن ها را ارتش پاکستان بدوش گرفت. جالب این است که ، دردوره حکومت طالبان برکابل،کلنتن رئیس جمهور امریکا بود ومن درخاطرات او که اکنون سرمیزم می باشد، سخنی درباره توحش طالبان نمی بینم. به این معنا که هیچ مصیبتی برزنان درافغانستان صورت نگرفته بود. بلی،ازاینکه سرنوشت طالبان وزن ستیزی شان زیرنظر سیا صورت گرفته ومی گیرد،باید کلنتن خاموش باشد!
بهرحال، جورج بوش وتونی بلیر ،طالبان دست ساخت سازمان های امنیتی شان را بدون اینکه بینی شان را خون کرده باشند، روانه پاکستان کردند تا برای پروژه های بعدی بکارگرفته شوند.افزون برآن، طالبان دریشی پوش را ازتبارطالبان ریشو بنام تکنوکرات به افغانستان حاکم ساختند وفریب کاری هم کرد ند که وضع زنان را بهبود می بخشند. بلی، یک زن ان جی او کاررا رئیس کمیسیون مسخره حقوق بشر ساختند ویک زن درمانده دیگررا وزیرامورزنان ساختند وشوراهای ملاها وصلح را هم پُر ازملاهای طرفدارطالبان ساختند وشعارها هم داد ند که درجهت بهبود وضع زنان کارهم می کنند. دراین راستا، روزپنجم ماه آوریل 2017، جان ساپکو / بررسی کننده کمک های غارت شده ای امریکا برای دولت سازی وبازسازی صورت نگرفته درافغانستان ، دردانشگاه آتوا درکا نا دا، سخنرانی داشت. درسخرانی خود ، گفت که کشورش کمک درجهت بهود وضع زنان کرده است! ازاین رو،دربخش سوال وجواب، من که سوالی نداشتم، سخنرانی وسیاست غلط افغانی امریکا درافغانستان را مستد ل بیان کردم ودرضمن گفتم که هیچ کاری برای کاهش خشونت علیه زنان درکشورزاد گاهم صورت نگرفته است. درپا یان سخنرانی من، آقای ساپکو اعتراف کرد که کمک های کشورش برای بهبود وضع زنان، توسط چند زن دلال غارت شده است وبا ابرازسپاس ازمن، بررسی های که ازسال 2012 تا فوریه 2017 راجع به تلف شدن کمک های امریکا درافغانستان کرده بود ودرسه جلد تهیه شده بود را به من داد ونشست پایا یان یافت. بنا برآن ، به زنان آگاه ودلسوز افغانستان می گویم که توقعی به خارجی ها درجهت آوردن بهبود درزند گی شان درافغانستان ندا شته با شند وتنها به مبارزه با امکا نات درونی اتکا کنند. شا یان ذکراست که، سنت های کهنه قبایلی خود را زیرسایه دین پنهان کرده مانع بهبود وضع زنان می شوند. پس ، باید مبارزه روشنگرانه کرد ؛ نه توقع ازدیگران.

Friday 18 May 2018

سیاست های نامردمی حکومت های مسلمان ها ؛ باعث دوام کشتارفلسطینی ها توسط اسرائیل شده است

ابراهیم ورسجی
بیست ونهم ماه ثور1397
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان: " استنبول: اسلامی تعاون تنظیم کا هنگامی اجلاس، اسرائیلی جارحیت کی مذ مت"، نشرشده درسایت اردوی روزنامه جنگ، بتاریخ نزدهم ماه مه / بیست ونهم ماه ثور، ارایه شده است. ازاینکه درصفحه فسبکم پخش شده است ، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند. سران کشورهای اسلامی ؛ با برگزاری گردهمای کنفرانس سازمان همکاری های اسلامی درشهراستا نبول درترکیه وابرازهمکاری وهمد ردی با فلسطینی ها وسرزنش تروریسم اسرائیل علیه مردم فلسطین ؛ کاری خوبی کرده اند! معلوم است که ، گردهمای سران کشورهای اسلامی به دعوت آقای رجب طیب اردوگان ، رئیس جمهور ترکیه صورت گرفته است. ازاین رو، هم ازرئیس جهمورترکیه هم ازدیگرسران کشورهای مسلمان بخاطرگرد همای استا نبول به حمایت ازفلسطینی ها ، ستایش هم به آن ها پیشنهاد زیررا پیش کش می نمایم: نخست، سران کشورهای اسلامی با ید بدا نند که مسلمان ها درسیاست جهان سهمی ندارند. مثلا،چهارعضودائمی شورای امنیت سازمان ملل ، یعنی امریکا، انگلیس ، فرانسه وروسیه ،مسیحی ، وچین هم که مذهب های: لائوتیسو، کانفیوشس وبودای خود را دارد. بد بختانه، یک میلیارد وشش صد میلیون مسلمان درشورای امنیت سازمان ملل حضورندارند ودرمجمع عمومی آن سازمان هم دیگران به سخنان آن ها اهمیت نمی دهند! ازاین رو،امریکا با حمایت ازاسرائیل ، فلسطینی ها را سرکوب وعرب ها را توهین می کند. دوم،اختلاف ها ورقابت های بهوده ای درونی ودرمیانی ای کشورهای مسلمان، تمام توان وقوت آن ها را تضعیف کرده ومی کند.معلوم است. وقتیکه،کشورهای مسلمان با رقابت های احمقانه درفکربربادی خود هستند نه دفاع ازمسلمان ها به خصوص فلسطینی ها دربرابراسرائیل. اسرائیل و میانمارجرئت پیدا کرده اند تا مسلمان ها را بکوبند. به گونه ای که درفلسطین وولایت رخین درمیان ماردیده می شود.
درباره تباه کاریی مسلمان ها علیه یک دیگر، به بازتاب پنج نمونه بسنده می کنم: نخست، همه ای آگاهان مسلمان می دانند که صدام حسین با یک حماقت بزرگ به جنگ علیه ایران دست زد ؛ وخمینی هشت سال آن جنگ را احمقانه ترادامه داد ویک ونیم میلیون مسلمان های عرب وایرانی را شهید وزخمی کرد وبیشتر از200 میلیارد دالر بدو کشورمسلمان زیان رسانید! دوم، پاکستان چهل سال می شود که مصروف تباه کاری وصادرکردن تروریسم به افغانستان می باشد. سوم، ایران آخوندی ورقیبش عربستان وهابی، مصروف تباه کاری درخاورمیانه می باشند.ازآن هم ترسناک اینکه ، خامنه ای رهبر حکومت آخوندی ایران درسال 2003، کمک به جورج بوش وتونی بلیر، رئیس جمهور امریکا ونخست وزیر بریتا نیا دربراندازی حکومت صدام حسین وویرانی ای عراق وایجاد داعش وتباهی موصل دومین شهربزرگ سنی نشین عراق بعد ازبغداد کرد. خوب شد که درانتخابات چهارروزقبل عراق، مولوی مقتدا صدر وحزب کمونیست عراق وچند گروه دیگر دست بدست هم داده گروه های دست نشانده ایران آخوندی را پشت معرکه انداخته اند. چهارم، رجب طیب اردوگان رئیس جمهور ترکیه هم با عبدالله اوجالان رهبر زندانی کرد ها معاهده امضا کرده هم آن معاهده را نقض هم به جنگ کرد ها به سوی سوریه شنافته است. پنچم، درمصر،معلوم است که ارتش آن کشور سالانه 12 صد میلیون دالر ازامریکا کمک برای جنگ نکردن با اسرائیل وسکوت کردن در مسئله ای فلسطین می گیرد. ازاین رو، اسرائیل گستاخ ترشده هم درمناطق اشغالی فلسطین برای یهودی ها خانه سازی می کند هم فلسطینی ها را می کوبد هم غزه را به بزرگترین زندان بی بام تبدیل کرده است! بطورنمونه، غزه چهل کیلومتر طول وده کیلومترعرض ودومیلیون باشنده دارد که اکثریت آن ها ازمناطق اشغال شده توسط اسرائیل به این زندان بی بام پنهاه آورده اند.اسف ناک اینکه ،مصر برابر با اسرائیل درادامه زندان بی بامی بنام غزه نقش بازی کرده ومی کند!

Thursday 17 May 2018

نگاهی بدو انتخا بات دردوکشورمسلمان : مصر ومالیزی

ابراهیم ورسجی
بیست وهفتم ماه ثور1397
این تحلیل ، درپیوند به گزارشی زیرعنوان :" پلیس مالیزی محل های متعلق به نخست وزیر سابق مالیزی را بازرسی کرد"، نشر شده درسایت فارسی بی بی سی ، بتاریخ 27 ماه ثور، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند! درهفته اول ماه حمل ، انتخا بات ننگین ریاست جمهوری درکشورمصر ودرهفته ای جاری انتخا بات آزاد پارلمانی درکشورمالیزی برگزار شد. دو انتخا باتی که اولی مایه شرمساری برای دموکراسی نما ها ونظامی ها درکشورمصرودومی مایه فخر برای دموکراسی خواهان به ویژه دکترمهاتیرمحمد درکشورمالیزی می باشد. بهرحال ، همه ی آگاهان جهان اسلام می دانند که هگل ، کارل مارکس وانگلس ، ازاستبداد شرقی سخن گفته بود ند. مطابق تعریف هرسه شخصیت فرهیخته ای جهان اند یشه وفرهنگ وفلسفه وسیاست، استبداد شرقی به این معنا می باشد که درآن :" تنها فرمان روا آزاد است وفرمان بران یا مرد مان همه برده های او می باشند. ازاینکه کشورمالیزی با رسیدن به استقلال ازاستعمار انگلیس درسال 1957 ، هم استعمارهم استبداد را مهارکرده بود. دکترمهاتیرمحمد از1980 تا 2003، آن کشوررا هم صنعتی هم دموکراتیک ساخت ووقتیکه دید نخست وزیرنجیب رزاق فساد را درکشورش گسترش داده است، به عمر92 سا لگی به سیاست برگشته هم صدای اصلاحات را بلند کرد هم دموکراسی اصیل را دوباره برگشتاند هم به صراحت گفت که درمدت دول ، انورابراهیم را نخست وزیرمنتخب مردم ساخته ازسیاست کنارمی رود.
برخلاف، درمصر که تاریخ مستعمره گی مانند ما لیزی ندارد وزمانی بخشی ازامپراتوری عثمانی بود وبا مرگ آن درسال 1917 خود کشورمستقل شد. متاسفانه ، مستقل شد اما آزاد نشد. یعنی اززیر سلطه ترک ها بیرون اما به آزادی های فردی نایل نشد که عامل عمده آن پاد شاهان فاسد وخود کامه ونامرد می ویا استبداد شرقی آن ها بود. ازاینکه مردم مصر ازپاد شاهی ملک فاروق مفسد ومستبد ناراض شده بود ند، درسال 1952 ، سرهنگ ناصر با کودتای بدون خون ریزی وشعار آزادی ودموکراسی به قدرت رسید. مردم مصر که فریب شعارهای توخالی ناصر را خورده بود ند ، بزودی گرفتاری استبداد شرقی وکشتارهای شد ند که وادارشان کرد به ملک فاروق درود نثارکنند. بهرحال، ناصر درحمله 1967 اسرائیل برمصرروحا مرد ودرسال 1970 جسمن رفت توی گورستان تاریخ. با توجه استبداد جنایت کارناصر،نجیب محفوظ ادیب جایزه صلح نوبل گرفته مصری، ازعصر فراعنه تا سادات ،همه زمام داران مصررا محاکمه وبه جز تمس فرعون هزاره قبل ازمیلاد،دیگران به شمول ناصررا روانه دوزخ کرد.
اگرچه نجیب محفوظ همه زمام داران مصردردوهزارسال گذ شته به شمول ناصررا روانه دوزخ کرد،اما سادات کشته شد ومبارک را مصری ها بسیارمسخره مرخص کرد ند ومحمد مرسی را درسال 2012 رئیس جمهور خود انتخا ب کرد ند. ازاینکه مرسی هم اخوانی بود هم رئیس جمهورمنتخب مردم ، به ذهن ارتشی های گروگان گیرنده مصر برای 60 سال، اسرائیل ، امریکا وعربستان خوش نیامد.ازاین رو، درسال 2013، با کودتای ژنرال فتاح سیسی روانه زندان شد. خنده داراینکه ، سیسی کودتا چی دو انتخا بات ریاست جمهوری درسال های 2014 و2018 برگزارکرد که دومی ماه گذشته بدون رقیب وزیرنظرارتش برگزارشد. مسخره اینکه ،درهردوانتخا بات ، ریاست جمهوریی سیسی نه از صندوق های رای های مردم بلکه از اداره پولیس واداره ارتش بیرون کرده شد! ازاین رو، به صراحت می گویم که زنده باد دموکراسی ومرده باد استبداد شرقی وسرفرازباد دکترمهاتیرمحمد وسرافگنده باد فتاح سیسی ودیگرژنرال های جنایت کارمصری که درفکر حمایت ازفلسطینی ها دربرابر صهیونیسم نیستند ودرفکر غارت مصری ها وسلب آزادی آن ها بودند ومی باشند!

Friday 11 May 2018

آقای کدیور،بهتراست که به نقد خرافات بپردازید؛ نه به توجیه ، یا دفاع ازآن

ابراهیم ورسجی
بیست یکم ماه ثور1397
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله آقای محسن کد یور به عنوان:" نماد تقوی، فقه سنتی، مخالفت با انقلاب،انکارولایت فقیه "، نشرشده درسایت ملی- مذهبی ،بتاریخ 19 بهمن / حوت 1396، ارایه شده است.ازاین نگاه که به فقه رابطه دارد ومن نظرخاص درباره ای فقه درشرایط کنونی ای مسلمان ها دارم ودرصفحه فسبکم پخش شده است ، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند! مقاله طولانی آقای کدیور را که برای دفاع ازیک آخوند فقه خرافات زده ای شیعه نوشته است را مطالعه کردم؛ ازاین رو، لازم می دانم که به نقد آن بپردازم. به نقد آن به این خاطرکه ،همه فقه ها به خصوص فقه شیعه 12 امامی چیزی برای توجیه ودفاع ندارد.ازاین لحاظ که، هیچ پایه درقرآن واحادیث صحیح ندارد وبیشترمتکی براوهام ، تقدیس سازی وخرافات می باشد. مثلا،درقرآن ،آیه ای برای دفاع ازتقدیس علی وفرزندانش بنام ائمه معصومین واطهاروجود ندارد. افزون برآن، جعفرورضا ازمعاش خوران حکومت عباسی بودند وازنظرعلم ودانش هم مطالب قابل توجهی ارایه کرده نتوانستند. قبل ازآن ها، جنبش معتزله جنبشی بود درجهت رهاکردن اسلام ازبدویت عربی اموی وعباسی.ازاینکه مادرمامون خلیفه عباسی هراتی بود،اورویه خوبی با معتزلی هانشان داد وجانشین او به سرکوب آن ها شتافت وکمک کرد به برآمدن حنبلی ها.حنبلی ها نه تنها علیه معتزله ،بلکه با نعمان بن ثثابت بن مرزبان ، پایه گذارفقه حنفی هم پنجه نرم کردند اما با تکفیر.می دانم که تکفیرآن ها نتوانست ازمحبوبیت مذهب عقلانی ابوحنیفه بکاهد.
ازاین رو،برنامه ای ریخته شد که حکومتی ساختن ابویوسف ومحمد شیبانی ،شاگردان ابوحنیفه بود وکشتن او درزندان توسط خلیفه ومقید کردن فقه او درقالب مذهب های مالکی وشافعی.به این خاطرکه،ابوحنیفه هم حامی معتزلی ها هم حامی پایه گذارفقه زیدی هم بود هم مذهبش ستمگریی حکومت را برنمی تافت.ازاین رو، فقه زیدیه را 60 درصد حنفی می دانم.درباره فقه جعفری می توانم بگویم که پیش ازصفویه نقلی وغیرعقلی بود که با افزون غیبت امام موهومی به آن خرافات برنقلی گری اش برتری یافت.متاسفانه، صفوی ها به کمک ملاهای لبنانی خود آن راچنان خرافاتی ساختند که دفاع ازآن ضیاع وقت می باشد.ازسوی دیگر،تحمیل ولایت فقیه به آن توسط خمینی واین سخن حمینی که دولت ولای می تواند توحید برای تحکیم حکومت تعطیل نماید وجنایت های حکومت ولای در39 سال گذشته علیه مردمان ایران ومنطقه؛ فکرنمی کنم که چیزی برای توجیه یا دفاع ازفقه ولای باقی مانده باشد.
بنا برآن ، ازآقای کدیورمی خواهم که اگردغدغه دین داری دارد،به مسایل زیرتوجه نماید:نخست، به قرآن بپردازد؛ دوم، کوشش درجهت تحقق یک سکولاریسم انسانی برای رهای اسلام ازشرولایت فقیه وحکومت قبایلی عربستان و... نماید. دررابطه به اصل نخست،باید بگویم که کدیوری فقه شیعه زده ومن سنی زیان دیده ازجهاد دروغین وتروریسم طالبان افغان دست ساخت نظامی ها وملاهای پاکستانی، تنها درقرآن وتفسیرنو ازآن کنارهم قرارگرفته مبارزه می کنیم.دررابطه به بازگشت به قرآن، دونمونه ارایه می کنم: روش عقلانی- فقهی ابوحنیفه و تاکید محمد عبده بربازگشت به قرآن وتفسیرنو ازآن.ازاینکه آقای کدیوردرامریکا تشریف دارند،خوب می شود اگراسلام،اسلام ومدرنیسم وموضوعات بنیادی قرآن ،نوشته های دکترفصل الرحمن استاد سابق دانشگاه شیکاگورا مطالعه نمایند.دررابطه به سکولاریسم انسانی،باید بگویم که وضع فاجعه بارکنونی جهان اسلام که دستاورد استبداد شاهی وشیخی می باشد؛تنها با وارد شدن مسلمان ها به عصرسکولار، یا آزادی خرد،عقیده واراده میسرمی شود. درواقع، درهمین آزادی عقیده است که اسلام دوباره برگشته فقه های سلطانی به خصوص فقه امام زمانی وعقل ستیز شیعه را پشت معرکه می اندازد.

Friday 4 May 2018

نگاه مثبت نخبگان افغانستان نسبت به ایران درست است ،اما نسبت به کارکرد آخوندیسم درست نمی باشد

ابراهیم ورسجی
چهاردهم ماه ثور1397
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله ای زیرعنوان:" نخبگان افغانستان درباره ایران چه فکرمی کنند؟" نوشته سردارمحمد رحیمی، نشرشده درسایت فارسی بی بی سی ؛ بتاریخ چهاردهم ماه اردبهشت / ثور، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود ، تا دوستان ازآن مستفید شوند! آن نخبگان افغانستان که دررابطه به ایران نگاه مثبت دارند یا نگاه مثبت تبارز داده اند ؛ ساده اندیش می باشند! اگرملائیزم ایران تمرکزبه این کند که آوارگان افغانستانی را دردوران اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ پناه داده یا اکنون کارگران وآوارگان این کشوردرخاکش حضوردارند، مایه فخرفروشی آن شده نمی تواند. من ؛ اگرچه خود را نخبه نمی دانم ، اما هم درایران زندگی کرده ام هم راجع به آن آگاهی دارم هم شاهد سهم گیریی حکومت آخوندی ایران درویران کردن کابل درجهت منافع پاکستان بودم. مثلا،مزاری رهبر حزب وحد ت ازدوستان بسیارنزدیک من بود وکوشش داشتم که میان او وفرمانده مسعود پیوند زده مانع جنگ هزاره های حزب وحدت با دولت مجاهدین شوم. بیاد دارم که ماه سنبله / شهریور71 بود ومن رئیس بخش بین بین المللی دولت مجاهدین بودم ودکترولایتی وزیرخارجه حکومت آخوندی به کابل آمد ودرملاقات او با پروفیسورربانی به حساب کاراداره ام حضورداشتم. فرمانده مسعود درآن روزدرکابل نبود وولایتی گمان کرد که او عمدا ازملاقات با اودوری گزیده است؛درحالیکه مسئله آن گونه نبود.
متاسفانه، فردای آن روزکه مزاری ر ا دیدم ، دریافتم که آماده همراهی با دولت مجاهدین نیست. معلوم بود که ولایتی اورا تشویق به دوری ازاستاد ربانی ونزدیکی با حکمتیارکرده بود. فرجام همکاری مزاری با حکمتیار این بود که دومی ازچارآسیاب گریخت واولی را طالبان بعد ازمعامله ای منافقانه شهید ساختند. جالب این بود که ، پیش ازکشته شدن مزاری توسط طالبان، سفیرایران به ریاست جمهوری آمد وخواستارتامین رابطه با مزاری برای رساندن پیام رفسنجانی به او برای پیوستنش به دولت مجا هدین بود. کوشش های که درآن روزصورت گرفت،منجربه تامین رابطه ورساندن پیام رفسنجانی به مزاری نشد وسرانجام سرنوشت نا شاد دومی رادیدیم. وقتیکه فردای آن روز،وقتیکه با فرمانده مسعود درچاریکا گفت وگو داشتم به او گفتم که سفیرایران آمده بود تا پیام رفسنجانی را به مزرای برای پیوستنش به دولت مجاهدین برساند که نشد. فرمانده مسعود گفت که:" مزاری وقت توسط خلیلی به آی اِس آی فروخته شده است"!
بهرحال،سیاست ایران دررابطه به افغانستان نه آن روزدرست بود ونه امروزدرست می باشد. دراین بخش نوشته،باید توضیح دهم که من به حیث یک نویسنده وتحلیل سیاسی گرفارسی زبان با ایران مشکلی ندارم .البته بخاطرتاریخ،فرهنگ وزبان مشترک،اما باحکومت آخوندی کنونی ایران مشکل دارم حتا آن را ازنظرماهیت ایرانی نمی دانم ودلیل های زیادی هم برای ایرانی نبودن آن دارم. مثلا، آخوند های مصادره کننده ای انقلاب دموکراتیک مردم ایران ، عرب های شیعه ای جنوب لبنان می باشند که توسط صفوی های جنایت کار بعد ازشهید ساختن نیم میلیون ایرانی بدلیل سنی بودن آورده شدند تا شیعه صفوی را به مردم تحمیل کنند وتحمیل هم کردند. برای لبنانی بودن آخوندیسم حاکم برایران،دونمونه ارایه می کنم:نخست،حکومت آخوندی هفتاد میلیارد دالربرای نگهداری حکومت وحشی بشار اسد ازفرقه علوی درسوریه که هفت درصد نفوس آن کشور را تشکیل می دهد هزینه کرده است اما برای آبادانی هزاره جات درفلب افغانستان یک میلیون دالرهم مصرف نکرده است؛ دوم،طالبان افغان وپاکستانی قتل های زیادی ازهزاره های شیعه ای کویته دربلوچستان پاکستان کرده اند ومی کنند؛اما ولایت فقیه توجهی به حیات آن ها نکرد. به این خاطرکه، لبنانی نمی باشند.افزون برآن، اکنون اسنادی وجود دارد که حکومت آخوندی به طالبان افغان کمک می کند وماه گذ شته نواری ملاقات خامنه ای با ملاعمرکه درسال 1390 صورت گرفته بود رسانه ای شد.بنا برآن ، ازفرهنگیان افغانستان حتا ازشیعه های آن می خواهم که فریب شعارهای توخالی آخوند یسم ایران را نخورند. بلی،به آخوندیسم ایران همین امتیازرامی دهم که خراب کاری اش درافغانستان کمتر ازخراب کاریی پاکستان می باشد.

Tuesday 1 May 2018

برخورد ضد انسانی رژیم ولایت فقیه با مهند س امیرانتظام ؛ درتاریخ بشر،سابقه ندارد

ابراهیم ورسجی
یازدهم ثور1397
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارش یا مقاله ای به عنوان:" امیرانتظام ،سمبل ایستادگی دربرابر جریان ضد ملی"، نشرشده درسایت ملی - مذهبی ارایه شده است. شا یان یاد آوری می دانم که، به این گونه مقاله ها یا گزارش ها به این خاطرتحلیل می کنم که ریا کاری سیاسی درلباس دین بسیاربه مسلمان ها به ویژه مسلمان های افغانستان زیان رسانده است! یعنی می خواهم چهره ریاکا ران سیاسی ابزارکننده ای دین را تا حدی که ممکن است معرفی کنم. بد بختانه، این گونه چهره های مزوردرافغانستان زیاد هم هستند! من که یک شخص فارسی زبان افغانستانی وشهروند کانادا می باشم ؛ روزی که روان شاد بازرگان ازریاست دولت موقت استعفی داد وروزی که به خمینی گفت که درپاریس سخنانی گفتید واکنون مخالف آن ها عمل می کنید،وخمینی گفت که خدعه کردم ، درتهران بودم وازبرخورد غیرانسانی که حکومت ولایت فقیه با مهندس امیرانتظام کرده است آگاهی کامل دارم. مثلا، حکومت ولایت فقیه یک مسلمان را 39 سال یا برابربه عمرخود زندانی نگهداشته است که ازهرنگاه قابل سرزنش می باشد! به این خاطرکه،اسلام این گونه برخورد را با مسلمان ونامسلمان جایزنمی داند.بهرحال، شاید برخی دوستان فسبکی ام نظرمرا تایید نکنند. بهرحال ، برای آن ها می گویم هم دینی وهم فرهنگی ایجاب می کند که چنین نظری را ارایه نکنم. مثلا،اگرچه درپاکستان مهاجربودم ، هم اخبارایران را پیگیری می کردم هم هرسال برای گرفتن کتاب های تازه ترجمه ونوشته شده به ایران می رفتم.البته که بعد ازآموختن زبان هندی بادبیره فارسی بنام اردو وتقویت زبان انگلیسی وداشجوی علوم سیاسی شدن دردانشگاه پنجاب درلاهور وفارغ شدن ازآن ،کتاب فارسی نخواندم یا بسیارکم خوانده ام ودردولت مجاهدین هم که رئیس روابط بین المللی وشهردارکابل بودم؛ باوجود مصروفیت ها درآن وقت واکنون که ازافغانستان دورهستم،مسایل ایران را مانند زادگاهم پیگیری می کنم وعلت آن هم همزبانی وهمفرهنگی ام با ایرانی ها می باشد.ازاین رو،همه رخ داد های تلخ افغانستان،پاکستان وایران وتباه کاری ملاهای شیعه وسنی وطالبان دست پرورده شان را پیگیری ومی فهمم.
پیش ازتباه کاری های جهادی ها،آخوند ها وطالبان،بتاریخ اسلام یا پسوند وپیشوند اسلامی دادن بتاریخ باورنداشتم وندارم،به این خاطرکه،بعد ازرحلت پیامبر تاریخ اسلامی نداریم وتاریخ مسلمان ها را داریم ودرتاریخ مسلمان ها هم،کارنامه های آخوندیسم ایران،جهادی های افغانستان وطالبان تروریست افغان ودست کاری آن ها توسط نظامی ها وملاهای پاکستانی و...را بخوبی می دانم وازآن ها نفرت دارم ونفرتم باعث شده است که کتاب"اسلام وسکولاریسم" را نوشته طرفدار جدای دین ازسیاست شوم.شایان ذکراست که ، دومسئله باعث شد که منِ مبارزمسلمان وفعال فرهنگی علیه اشغال کشورم توسط ارتش سرخ،باورمند به جدای دین ازسیاست شوم:نخست، برخوردی ناجوان مردانه ای که آخوندیسم با امیرانتظام،مهندس بازرگان،وبنی صدر کرد.سخنرانی مهندس معین فردرپارلمان آخوندیسم بدفاع ازبنی صدرعلیه مخالفان اورا بیاد دارم.همچنان،برخوردی زشتی که درهمان پارلمان با بازرگان شد وگریه وناله ای علی گلزاده ای غفوری راهم فراموش نمی کنم.برای اینکه سخنانم طولانی نشود،به بازرگان وغفوری روح شان شاد گفته وبه آقای امیرانتظام بخاطرایستادگی ورنج وزندانی طولانی بودش هزاران سلام می فرستم.دراخیر،به خامنه ای ودیگرآخوند هامی گویم که به ابوبکر،عمر وعثمان که دشنام شان می دهید،هزاران کریدیت می دهم.به این خاطرکه،زندانی سیاسی- عقیدتی نداشتند.علی هم که به حیث یک سیاست مدار ناپخته درآتشی که بی لیاقتی سیاسی عثمان افروخته بود سوخت! بهرحال،برای سرزنش هرچه بیشتر شما آخوند های شیعه ای صفوی ،معاویه وعمروابن عاص ،دوفرد منفورتاریخ سیاسی مسلمان ها رابرشماوامام تان ترجیح می دهم!div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">