Monday 29 April 2019

ترورهای ترسناک درسریلانکا ؛ نشان داد که تروریستان ،دشمنان اسلام وانسانیت می باشند

ابراهیم ورسجی
دهم ماه ثور1398
روز21 ماه آوریل / اول ماه ثور، روزایستر، یاروز عید مسیحی ها، درهشت نقطه درکشورسریلانکا ازجمله دوکلیسا ودوهتل لوکس درشهرکولموبو ، پا یتخت وبخش های دیگرآن کشور، ترورهای کُشنده وترسناک صورت گرفت که 250 نفرکشته و500 نفرزخمی برجای گذا شت. از آن روز، تا حا ل که تبصره ها وتحلیل های امنیتی- سیاسی- خبری درباره ترورهای ترسناک درسریلانکا را ازطریق رسانه های دیداری وشنیداری می شنوم ومی بینم، به این نتیجه رسیده ام که توحشی با چنان گسترد گی وتلفات مالی وجا نی بی شماری زاده ای آن، نمی تواند کاریک گروه تروریستی کوچک مانند " جماعت توحید " که مسئول آن شناخته شده است وداعش هم مسئولیت آن را بدوش گرفته است ، باشد. دراین راستا،هشت روز بعد از رویداد مرگبارسریلانکا ،روز29 آوریل / نهم ماه ثور، نواری ازابوبکر بغدادی ، خلیفه ای داعش درفضای مجازی وتلویزیون الجزیره پخش شد وآن را دیدم وشنفتم که درآن خلیفه ای فراری که امریکا برای پیدا کننده های زنده ویا مرده او 25 میلیون دالرجا یزه تعیین کرده است ؛ ناگهان ظاهرشد و با فخر اذعان کرد که ترورهای یاد شده را برای انتقام ازحملات دشمنان بربغوزدرماه مارس درسوریه ، براه انداخته است. معلوم است که ، درعملیات بغوز ، امریکا به کمک کردهای سوریه شتافت وبه داعش ضربه ای مهلک زد. افزون برخود نما یی خلیفه داعش دررابطه به رخ داد سریلانکا،فکرمی کنم که افزایش حملات آن درسوریه وعراق دردوماه گذ شته وزیرفشارنفتی گرفته شدن جمهوری اسلامی توسط ترامپ وتعهد عربستان وامارات درجهت پُرکردن بازارجهانی نفت،می توانند عامل های خود نما یی خلیفه داعش وتهد ید های اوشمرده شوند.
بهرحال، با درنظرداشت خود نما یی خلیفه دررا بطه به ترورهای گسترده درسریلانکا ودیگرتهد ید های او، به صراحت می توانم بگویم که ترورهای با چنان بزرگی وگسترد گی کاری سازمان های اطلاعا تی کشورهای مظنون به حمایت ازتروریسم می باشد ، نه کارنامه ای یک گروه فراری مانند داعش. با وجود آن ، اگر داعش مطا بق ادعای خلیفه اش ، دست به این توحش بزرگ زده با شد ؛ بدون شک ، آن را به کمک شبکه های امنیتی حکومت های حامی تروریسم انجام داده است! ازاین نگاه که ، آی اِس آی / سازمان اطلاعات وامنیت ارتش پاکستان ، پا یه گذار سازمان های تروریستی طالبان والقاعده و...می باشد. سازمان های که هم افغانستان را به پا یگاه تروریسم منطقه ای وبین المللی تبد یل کرد ند هم ما درتمام سازمان های تروریستی درجنوب آسیا ، خاورمیانه ، شمال وشرق وغرب افریقا می با شند ، حق دارم که آی اِس آی را حامی تروریسم درجنوب آسیا معرفی ودرترورهفته گذ شته درسریلانکا مسئول اعلام نمایم. ازاین لحاظ که تارنمای ترور درجنوب آسیا ، پاکستان را دارای بیشترین سازمان های تند رو مذ هبی وتروریستی معرفی کرده است (1)، استد لالم درزمینه قریب به یقین می باشد. همچنان ، روزهشتم ثور/ 28 آوریل ، روزنامه ای انگلیسی زبان" دان / بامداد" چاپ کراچی ، این گزارش را پخش کرد که محمد ظهران هاشم، چرخاننده اصلی ترورهای سریلانکا ، حضوری بلند مد ت درهند داشته است (2). یعنی آی اِس آی با نشرچنان گزارشی درروزنامه ای "دان / بامداد" ،می خواهد سرنخ سرکرده ترورهای سریلانکا را به همتای هندی خود پیوند بزند.
ازاین رو، بهتراست که کمی درباره ای ترورهای قبلی درسریلانکا تبصره وبه ترورهای روز21 آوریل / اول ثور، درآن کشور تمرکزنمایم. معلوم است که ، سال ها قبل ،یک گروه تروریستی - تامیلی ازتامیل ها در شمال وشمال شرق سریلانکا عملیات تروریستی انجام می دا دند وتوسط ولایت تامیل نادوی هند حمایت می شد ند. ازاین که تروریست های تامیل دست به ترورراجیف گاندی، نخست وزیرهند زد ند، حکومت آن کشوربه حمایت ازآن ها پا یان بخشید وبه حکومت سریلانکا کمک کرد تا گروه تروریستی نامبرده را درسال 2009 براندازد. یعنی با ریشه کن کردن تروریسم تروریست های تامیل ،کشور سریلانکا به آرامش کا مل رسید وتنها درچند مورد یک سازمان تند رو مذهبی- بودایی به تهد ید مسلمان ها پراخت که توسط حکومت سرعقل آورده شد. ازسوی دیگر، سریلانکا کشور آرام ومسلمان های آن زند گی خوب وآرامی دا رند. آرامش مسلمان ها درسریلانکا ، بیانگراین می باشد که تروریستان مذ هبی مسلمان یا مسلمان نما نباید با چنان توحشی گسترده ، گردشگران خارجی ومردم بومی را کشتار وباعث بد بینی وتهد دید مسلمان ها درآن کشورتوسط حکومت وتند روان بودای می شد ند. مثلا، اعلامیه های حکومت سریلانکا ودستگیری هایش که تا کنون به دستگیری 70 متهم مسلمان انجامیده است ؛ نشان می دهد که متهمان هم ازخانواده های مرفه هم دارای تحصیلات عالی می باشند. حکومت نامبرده هم روزهشتم ثور / 28 آوریل ،حجاب وبرقع زنان مسلمان را ممنوع اعلام کرد ،تا مانع بررسی وتعقیب ازتروریستان نشود. ازاین لحاظ که درمیان 70 متهم دستگیر شده ، یک زن دیده نمی شود،ممنوع کردن حجاب وبرقع زنان مسلمان توسط حکومت کمک به مهارتروریسم نمی کند. افزون برآن، نزاع های قبلی رئیس جمهور ونخست وزیر واتهامات وانتقادات وارده بر مسئولان امنیتی ودفاعی مبنی براینکه اطلاعاتی قبلی درباره ترورها به ایشان رسیده ومانع ترورها نشد ند ورئیس شورای مسلمان ها هم اعلام کرد که به مسئولان اطلاع داده بودم که یک ملای تند رو جوانان مسلمان را به تند روی تشویق می نما ید وقدمی درجهت تعقیب آن برداشته نشد. درواقع، بیانگرنقطه های مبهم و بازی های درون حکومتی و بیرون حکومتی در ترورهای یاد شده می با شد.
بنا برآن ، نقطه های مبهم وزدو بند های آشکاردرون حکومتی هم اتهامات بر خودی ها هم دست داشتن شبکه های امنیتی بیرونی درچنان ترورهای ترسناک را برجسته می سازد. افزون برآن، توحشی با چنان گستردگی به تنهای ازتوان " جماعت توحید" حتا با کمک داعش بالاترمی با شد . آن هم درکشوری که هم مسلمان هایش دروضع اقتصادی- امنیتی بهتری قراردارند هم حکومت آن نزاعی با هیچ کشور مسلمان ندارد. مثلا ،نزاع های ایران وعراق وحماقت جورج بوش وگره زدن نا حق صدام حسین توسط او با القاعده وحمله بر عراق وسپردن بغداد به طالبان والقاعده شیعه ، باعث ظهورداعش سنی درآن کشور شد. بازیی که نمونه ریزی از آن درسریلانکا دیده نمی شود. البته که دسته های افراطی ای هندوی متمرکز دردستگاه نارند را مودی نخست وزیر هند وتروریست پروری های آی اِس آی / سازمان امنیت ارتش پاکستان ورقابت های آن ها درمنطقه به خصوص در افغانستان وکشمیرزیراداره ای هند ، نمی تواند بی تاثیر به تروریسم هفته گذ شته درسریلانکا باشد.
ازاین نگاه که ،تروریست پروریی آی اِس آی درافغانستان هم باعث جنگ امریکا علیه تروریسم وحضورنظامی آن دراین کشور شده هم بادارکمک های مالی ونظامی را به غلام سرکش وفریب کارخود قطع کرده است. باحتمال قوی ،سازمان تروریستی ای ارتشِ نامبرده ترورهای با چنان گستردگی را در سریلانکا به کمک داعش وگروه توحید ، راه اندازی کرده است تا به آقای بد گمان شده ای خود نمایش دهد که تروریسم پدیده ای روبه گسترش درجهان وازکنترول آن بیرون می باشد. ازاین رو، زیرشکنجه نظامی ومالی گرفتن نوکر سرکش توسط آقا، کمک درمهارتروریسم نمی کند. بنا برآن ، سریلانکا را آزمونگاه چنان بازیی تروریستی بزرگ وگسترده ساخته است تا دربدل خون مردم آن کشوروبد نام کردن مسلمان های آن تجارت منافقانه ای خود را با امریکا دوباره ازسربگیرد. ازاین رو، حق دارم آی اِس آی را عامل اصلی تروریسم گسترده وترسناک 21 آوریل / اول ثور، درکشورسریلانکا معرفی نما یم . البته که ، بازی های دوگا نه وچند گا نه ای تروریستی آی اِس آی درافغانستان ومنطقه ، ازگذ شته های دور تا کنون، استدلالم را تایید می نما ید.
پا نویس ها:
1-Satp.org
2-www.Dawn.com/news/147860/suspected-master-mind-of-Sri-Lanka-attacks-spent-substintial-time-in-India-the-Hindu

Sunday 28 April 2019

اگرچه بریتا نیا ضربه کمرشکن به زبان فارسی درهند زد، اما ادبیات آن جهانی ماند ومی ماند

ابراهیم ورسجی
هشتم ماه ثور1398
این تحلیل ، درپیوند به گزارشی زیرعنوان :" شبه قاره هند؛ چرا فارسی جایش را به زبان انگلیسی داد؟" ، نشرشده درسایت فارسی بی بی سی ، بتاریخ 6 اردبهشت / ثور 1398 ، گزارشگررضامحمدی ارایه شده است.گزارش هم درمحوراین سخن عمران خان ، نخست وزیرپاکستان می چرخد که دروقت سفرخود به ایران گفته است:" اگربریتا نیا زبان انگلیسی را جایگزین زبان فارسی نمی کرد، اکنون به ترجمان ضرورت نداشتیم"! ازاین نگاه که درصفحه فسبوکم پخش شده است ، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند. پتان ها / پشتون ها درهند حکومت نکرد ند که زبان فارسی را زبان رسمی آن کرده باشند ومحمود غزنوی هم غیرازتوحش وغارت کاری دیگری درهند نکرده است. بلی، زبان فارسی را غوری های فارسی زبان دردورها حکومت شان به هند برد ند وتثبیت کر دند. مثلا،سید ابواعلی مودودی ازفارسی زبان های هند وپایه گذار جماعت اسلامی هند ونویسنده ومورخ مشهوردرکتاب خود"سلاجقه" محمود غزنه واحمد خان ابدالی را لتره وغوری های فارسی زبان را ستا یش کرده است! به این خاطرکه ،ازاسلام خوب نمایند گی کرده اند. یعنی غوری ها هم ازاسلام هم اززبان فارسی نما یند گی درست درهند کرده اند. جواهرلعل نهرو،رهبرحزب کنگره ونخست وزیر هند با توجه به توحش وغارتگری های غزنوی وابدالی درهند،درکتاب خود "کشف هند" گفته است که کاش اسلام توسط محمد به هند می آمد "نه توسط لتره های مورد نظرمودودی"! همچنان،نهرو درکتاب "نامه های پدری بدخترش" یا اند یرا گاندی، گفته است که اگرانگلیس ها به هند نمی آمد ند،اکنون این نامه ها را به زبان فارسی برایت می نوشتم. جالب این است که ،محمد علی جناح ازفارسی زبان های هند وپا یه گذار پاکستان ،سرود ملی این کشوررا فارسی ساخت. سرودی که همه پاکستانی ها آن را می فهمند. برخلاف،استعمارزای های کهنه ونو ،سرود ملی افغانستان را پشتو ساختند و80 درصد مردم آن را نمی فهمند. درباره سخن عمران خان درایران که اگرانگلیس ها به هند نمی آمد ند، اکنون به ترجمان ضرورت نداشتیم،بهتراست یاد آورشوم بسیاری سیاست مداران پاکستان زبان فارسی را می دانستند واکنون هم می دانند. مثلا، جناح، لیاقت علی خان، سکندرمیرزا ویحی خان فارسی زبان بود ند. بوتوهای پدر ودختر ، سردارفاروق احمد خان لغاری وغلام اسحق خان ، رئیس جمهوران اخیرپاکستان هم فارسی را می فهمید ند. باوردارم که خود عمران خان هم فارسی را درحد استفاده ازبوستان وگلستان سعدی می فهمد. مثلا،درمناطق قبا یلی پشتون پاکستان ودرشهرهای پشاوروکویته وکراچی چنان علاقمندی درمیان کهنه سالان پشتو زبان نسبت به بوستان وگلستان سعدی دیدم که درتاجیک های خودم ندیدم. بادرک احساس عمران درباره حضورقبلی زبان فارسی درهند،بهتراست بگویم که صفوی ها وقاجاری ها وآخوند های حاکم تحمیلی کنونی برایران، زبان فارسی را چیزی کمترازبریتا نیا ضربه نزده اند! بهر حال ،وقتیکه می گویم بریتانیا به زبان فارسی درهند ضربه زد ، باوجود آن ، این زبان وادبیا تش جهانی شد ند،استدلالم متکی براین است که ،رودکی سمرقندی ، مولانای روم وفردوسی ،توسط سازمان ملل میراث فرهنگ بشری معرفی شد ند واین شعرسعدی:بنی آدم اعضای یک دیگرند / که درآفرینش زیک گوهرند / چوعضوی بدرد آورد روزگار / دیگر عضوها را نماند قرار / توکزمحنتی دیگران بی غمی / نشا ید که نامت نهند آدمی. دردروازه سازمان ملل با فارسی وترجمه آن به زبان انگلیسی ثبت شده است. درباره حافظ هم ،همین بس است که قند فارسی اش به بنگال درشرق هند رسید وشهرت یا فت وگوته شاعربزرگ آلمان با ستا یش ها اورا به آسمان ادبیات آن کشور بلند کرد! درباره براندازیی زبان فارسی درهند توسط بریتا نیا،درست که زبان فارسی را در سال 1833 برانداخت وزبان انگلیسی را جانشین آن کرد،اما زبان فارسی درنیمه اول قرن بیستم اقبال را به هند تحویل داد. مثلا،اقبال می گوید:گرچه اردو درعذوبت شکراست / طرزگفتاردری شیرین تراست! دال بر جاذبه زبان فارسی درهند بریتا نیا حتا هند وپاکستان کنونی می باشد.

Saturday 27 April 2019

سکولاریسم هم مخالف دین نیست هم مدافع آزادیی عقیده است هم بدون دموکراسی بی معنا می باشد

ابراهیم ورسجی
هفتم ماه ثور1398
این تحلیل ؛ درپویند به مقاله ای زیرعنوان:" دین داری وسکولاریسم" نوشته ای احمد زید آبادی ، نشر شده درسایت ملی- مذهبی ، بتاریخ هفتم اردبهشت / ثور1398 ارایه شده است.ازاین نگاه که ، درصفحه فسبوکم پخش شده است، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند. سکولاریسم / این جهانی اند یشی ؛ به هیچ صورت درتضاد با دین ویا مذهب نیست وتعبیرسکولاریسم فلسفی ازنظر دکترسروش هم بی مورد می باشد. من که کتابی به عنوان"اسلام وسکولاریسم" نوشته ام ، به این نتیجه رسیده ام که سکولاریسم دراصل جدای حکومت ازکلیسا درمسحیت ومسجد دراسلام می باشد.بنا برآن، ما فرد وجامعه سکولارنداریم وتنها حکومت سکولارداریم.اگردولت را برابر به کشوربگیرم که هست ونادرست بجای حکومت درادبیات سیاسی فارسی زبان ها رایج شده است بگیرم، دولت / کشور سکولارهم نداریم. مثلا، نمی توان گفت که پاکستان یا افغانستان ویا ایران سکولارمی باشند.درباره اهمیت سکولاریسم وآغازآن باید گفت که ، درپایان جنگ های مذهبی 30 ساله( 1618-1648) میان کاتولیک ها وپروتستان هاکه نیمی ازقاره روپارا ویران وبیشترازشش میلیون انسان را کشت وزخمی کرد، سیاست مداران غرب اروپا درشهروست فالی درآلمان کنونی گرد آمده ذخایرمالی کلیسا را دراختیارحکومت ها گذا شته آن را بسیارتضعیف ومیان آن وحکومت جدای آورد ند.شایان ذکراست که ، جدای نامبرده هرگزبنام سکولاریسم تعریف نشد.اما بعد ازانقلاب فرانسه ودین ستیزیی ژاکوبن ها بود که واژه لائیسیته یا لائیک درمخالفت با روحانی یا ملا رایج شد ودرینمه دوم قرن نزدهم بود که یک دانشمند انگلیسی واژه سکولاریسم را بکاربرد. شایان ذکراست که ،سکولاریسم وملی گرای ودموکراسی با هم گره خورده اند.معلوم است که ملی گرای مخالف امت جهانی مسیحیت واسلام می باشد.ازاین رو، سیاست مداران اروپای غربی باقرارداد وستفالی اشک های کلیسا را بیرون ودرواقع آن را خلع سلاح وعصرسکولاررا آغازکردند.
متاسفانه ،درکشورهای اسلامی ،تحریف واژه ها ومفاهیم غربی حتا تحریف مفاهیم قرآنی ودینی دست بالا پیداکرده است.مثلا،سکولاریسم بدون دموکراسی وآزادیی بیان وعقیده معناندارد.برخلاف،استالین وحشی برای چپی ها درکشورهای مسلمان سکولارمی باشد وحکومت های وحشی اسدها درسوریه وحکومت وحشی سیسی درمصر که 70 هزارزندانی سیاسی - عقیدتی دارد ،سکولار شمرده می شود.ازاین نگاه که نیمه با سوادان ونیمه روشنفکران مسلمان از حکومت های مستبد مذهبی ایران وعربستان ناراض می باشند،حق دارند اسدوحشی وویرانگرسوریه وسیسی سرکوب گرمصری ها را سکولاربنامند.درباره حکومت اسلامی هم که آخوندیسم ایرانی ووهابیسم عربستانی مدعی آن می باشند،درقرآن آیه ای که چنان حکومتی را تایید نماید نیافتم.برخلاف ،آیه های مخالف حکومت اسلامی زیاد یافتم.مثلا،آیه های امورمسلمان ها با شورا باید حل وفصل شود وخدا گفته است که رسولان را با کتاب ومیزان فرستادیم تا مردم با قسط سرنوشت خود را رقم بزنند مخالف حکومت های اسلامی آخوندها،وهابی ها وجهادی هاوطالبان های افغان می باشند.همچنان ،می توانم بگویم که سلطان ها وخلیفه ها وولی فقیه ها ویا شاهان وشیخان قرن هاست که اسلام را درپای قدرت ذبح کرده اند. ازاین رو،ترویج سکولاریسم / جدای دین ازحکومت کمک به آزادی وپیشرفت مسلمان ها می نماید. درغیرآن، استبداد شرقی شاه ها وشیخ ها ونظامی ها هم اسلام هم مسلمان ها را بدبخت ترمی سازد.خوب است که مردمان الجزایروسودان به پاخا سته وحکومت های ستمگرنظامی را درحال نابود کردن ورسیدن به حکومت های دموکراتیک می باشند.

Friday 26 April 2019

آینده بهتر،ازنقد گذ شته بد ست می آ ید


نتیجه تا بع اخص ارذ ل است
مقوله فقهی
ابراهیم ورسجی
هفتم ماه ثور1398
نتیجه تا بع اخص ارذل است! یعنی اگر سال ها کارهای خوب انجام دهید ودراخیریک کاربد انجام دهید، بد کاریی اخیری ، همه خوبی های قبلی تان را نابود می نما ید! به گونه ای که استعمارزای گریی امیران افغان از احمد خان تا شیرعلی خان وسیا ست های نامردمی آن ها خراسان را دردوربا طل استعمارهای کهنه ای هند بریتانیا وروسیه تزاری فروبرد وبا عث ایجاد زندان بی با می بنام افغانستان درمرکزخراسان توسط آن ها با زندان بانی عبدالرحمن وحشی شد. اسف باراین است که، ازعبدالرحمن خان تا غنی خان ،استعمارزای های کهنه ونو،افغانستان را توپ فوتبال استعمارهای سیاه ، سرخ ، نو، سا خته وکمک درایجاد تروریسم طالبان ازقبا یل خود شان توسط ارتش پاکستان ، یا غلام غلام شدن طالبان افغان هم کرد ند. سرانجام دیده شد که جنگ منافع میان باداروغلام یا امریکا وپاکستان وبی عرضگی غلامان اولی وتروریسم غلامان دومی یا طالبان ؛ مردم افغانستان را بطور عام وافغان های دوطرف مرزدیورند را بطورخاص ، گرفتارمصیبت های دوام دارکرد. متاسفانه ، درادامه ای تباه کاری های استعمارزای های کهنه ونو، جهادی های افغان وتاجیک وهزاره ، وازبک که اخیری ها اکثرا درگروه ژنرال دوستم جمع شد ند ، با ویران کردن کابل وجاده سازی برای تروریسم طالبان ، دستاورد خود را ضرب صفرکرد ند. همچنان که ، خلقی های افغان اول با سرباز ارتش سرخ شدن ودوم با نوکرپاکستان واعضای تحریک منفور- تروریست طالبان شدن ، جنازه کمونیسم وقوم گرایی افغانی را برداشتند. خنده آوراینکه ، هم استعمارزای های انگلیسی- امریکایی هم استعمارزای های نوکرشوروی، به باور افسانویی وفرهنگ اسطوره ای خود ،قهرمان هاهم دارند.
دراین راستا ، لازم است که به فرهنگ اسطوره ای به حیث عامل اصلی قهرمان سازی های جعلی اشاره نمایم. واقعیت این است که، افغان ها / پشتون ها بخاطر فقرفرهنگی وتاریخی ، بیشتربا با سازی وقهرمان سازی های مصنوعی کرد ند. با با سازی وقهرمان سازی های جعلی که ، باعث شد بطور واکنشی ، افراد یا دسته های خاصی درقوم های :تاجیک، هزاره وازبک هم قهرمان سازی های مصنوعی کنند. آری، همان گونه که با با سازی وقهرمان سازی های جعلی افغان ها را بی دستاورد حتا زیان بخش به کشور اعلام کرده ومی کنم، به قهرمان سازان با صطلاح جهادی ازدونگاه می گویم که بیراهه می روند:نخست،جهاد یا جنگ شما علیه ارتش سرخ هم کا بل را ویران کرد هم جاده سازی برای تروریسم طالبان کرد وتروریسم نامبرده هم افغانستان را بدامن امریکا بنام جنگ علیه تروریسم انداخت! دوم،جهادی ها همان گونه که بادالرهای امریکا علیه ارتش سرخ جنگ کرده بود ند ، کاسه لیس حکومت های فاسد ووطن فروش کرزی، غنی- عبدالله ،یا نوکران آن شد ند! همچنان ، به طالبان ، می گویم که به گفته احمد رشید، نویسنده ای پاکستانی درکتاب " طالبان" :" معاش های اداره تروریستی شما را درکا بل، سیا / سازمان اطلاعات مرکزی امریکا ، ازطریق وزارت خزانه داری پاکستان می پرداخت." بنا برآن ، تروریسم شما ودوست تان القاعده ،جاده سازی برای اشغال افغانستان توسط امریکا، یا شما طالبان، جاده سازی برای غالبان درجهت اشغال کشوراستعمارزای زده وبد بخت ما کر د ید. ازاین رو، به صراحت می گویم که، شریعت کاری وامنیت کاری شما را تروریسم تان نوش جان وروی ها تان را نزد خدا ، پیامبرومسلمان ها سیاه ترکرد!
بنا برآن ، این نویشته را برای کوبیدن ذهن های اسطوره ای وقهرمان سازی های جعلی درهمه قوم های افغانستان ارا یه می نما یم. طرفه این که ، انفجار اطلاعا تی زاده ای فن آوریی مدرن رسا نه ای این امکان را به من داده است تا با نگا هی انتقادی به تاریخ، فرهنگ ، جامعه ، مذ هب عوام وخرافات زده تا حدی ممکن اسطوره زدایی وخرافه سوزی کنم. ازاین نگاه که می بینم که درفضای مجازی عده ای با ذهن اسطوره ای ودانش ناچیز قهرمان سازی وعده ای دیگر هم مصروف ترورشخصیت مخالفان خیا لی وواقعی ای خود می با شند ؛ بدون اینکه ، به کارنامه های خوب وبد قهرمان های کاغذی - پلاستیکی گذ شته های دورونزدیک خود نگاه انتقادی داشته باشند. درست است که ، این گونه افراد سرهای خود را درزیر سا یه با با ها وقهرمان های مصنوعی وجنگ های بی نتیجه علیه هند بریتا نیا وارتش سرخ پنهان کرده به ستا یش قهرمان های مصنوعی خود ودا و ودشنام به دیگران می پردازند. ازاین نگاه که ، بیشترین شماراین گونه افراد نه تحصیل دانشگاهی دارند ونه زبان فارسی را درست نویشته می توانند. ازاین رو ، برخی یا بسیاریی این گونه افراد مطا بق آیه " ازکنارجاهلان با سلام بگذرید"، قا بل سرزنش نه بلکه بی اهمیت گرفته شده وازصفحه فسبوک با ید مرخص کرده شوند.
بهرحال، با ارج بی کران به آیه نامبرد، ازاین که ، فضای مجازی به حیث عرصه بیان فکروفرهنگ سالم با ید پاک وستره نگهدا شته شود؛ لازم می دانم به پته خزانه ستا یان بی خبرازتاریخ ادبیات وآلوده کننده های فضای فرهنگی- مجازی بگویم که خود شنا سی ودیگرشنا سی به نفع شان می باشد. همچنان ، به آن ها می گویم که استفاده نا درست از تولیدات جهان مدرن مانند انترنت وفسبوک ، نفرت انگیزمی باشد ؛ همان گونه که ،استفاده آنچنا نی ازابزارمد رن درجهت تحریف حقا یق وعلیه هویت های رقیب وعلیه دین نفرت انگیزمی باشد. معلوم است که ، موضوع جوهریی مدرنیته ، کثرت گرای وسکولاریسم / این جها نی اند یشی می باشد وتکنا لوژی هم جا مه عمل پوشاندن به علم می باشد.
بنا برآن، اگر تکنا لوژی جامه ای عمل پوشاندن به علم یاعملی کردن آن می باشد که هست،مسلمان ، غازی، مجا هد وطالب بودن هم معلوم است که به ترتیب مبارزه وکوشش درجهت کسب خود گردا نی کشوروانجام بهترین کارها به نفع دین ودنیای مسلمان ها وانسان ها وخواندن وفهمیدن درست دین وعمل درست کردن مطا بق آن می باشد. همین که ، درسوره عصر یا زمان ، خدا بر ایمان وعمل صالح تا کید وبقیه را درخسران یا زیان جای داده است ؛ بیانگراین است که یا مومن ونیکوکار شوید و یا خسرت الد نیای والآخرت ؟! اگر مسلمان ها ، اکنون عقب مانده ترین مردم جهان می باشند وجهادی های آن ها غیرازویران کردن کا بل وویران کردن شمالی درجنگ با طالبان وسرانجام خد مت گارحکومت مسخره پسا طالبانی- امریکای- انگلیسی برای دالروچوکی گیری شدن، وتروریزه شدن افغانستان توسط طالبان زیرفرمان فرماندهی منافق ارتش پاکستان وتباه کردن شهر موصل درعراق توسط جمهوری اسلامی به کمک امریکا وویران کردن سوریه به کمک روسیه وبه ویرانی کشیدن یمن توسط همان جمهوری وعربستان وامارات ، بدون شک، میوه ای تلخ همان عقب ما ند گی وبی ایما نی می باشد. ازآن هم زشت تر، کشتن وزخمی کردن بیشتر از700 انسان بی گناه توسط گروه نام نهاد " جماعت توحید" درسریلانکا ، می باشد. اینجا ست که نقد گذ شته ای نا شاد وحال اسفبار مسلمان ها برای آینده بهترشان به حیث نیازمبرم خود نمایی می کند.
آشکاراست. اگر آینده بهتررا به نقد گذ شته ای نا شاد گره می زنم ،دلیل های زیادی دارم که عمده ترین آن ها قرارزیر می باشند:نخست، فهم درست گذ شته ونقد آن کمک بد رک بهترعا مل های عقب ماند گی مسلمان ها به خصوص افغان ها می نماید. دوم، درک درست وانتقادی ازگذ شته ای نا شاد ؛ مانع تکرارخطا های گذ شته درحال وآینده می شود. سوم، برنامه ریزیی آینده ساز با بهره برداری ازنقد وشناخت گذ شته ، آینده روشن را رقم می زند. چهارم ، پیشرفت با ید درکما یی کردن وکاربرد علم وفن آوریی نو وحکومت داریی خوب سراغ شود ؛ نه تلاش درجهت احیای گذ شته ای نا شاد ، مانند قبیله گرایان افغان وبنیاد گرایان وتند روان وتروریستان مذ هبی افغانی وغیرافغانی. پنجم، تصریح می کنم که نقد ، بررسی گذ شته وآشکارکردن خوبی ها وبدی های آن می باشد نه توهین کردن گذ شتگان. ششم، دقت شود که ستایش کردن گذ شتگان ستمگرکمک به ادامه ای حکومت های بد کاران می نماید؛ به گونه ای که درکشورهای مسلمان به خصوص افغانستان کرده ومی کند. هفتم، به صرا حت می گویم که نقد ، کشف وبیان ضعف ها می باشد نه توهین کردن مخالفان. بنا برآن ، این بررسی را با نگاه ژرف ونقا دا نه به استبداد امیران جنگ سالار- استعمارزایی درخراسانِ به افغانستان تغییرنام داده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری ، ادامه می دهم. بررسی که گذ شته نا شاد را ازغربال نقد گذ شتا نده کمک به رقم زدن آینده روشن خواهد کرد! ادامه دارد.

Tuesday 23 April 2019

نتیجه انتخا بات ریاست جمهوری اوکراین ، دریک روز اعلام می شود ونتیجه انتخا بات پارلما نی افغانستان درشش ماه اعلام نمی شود

ببین تفاوت ره ازکجاست تا به کجا؟
ابراهیم ورسجی
چهارم ماه ثور1398
ماه گذ شته ،پیش نویسی درزیرعنوان " مانع های دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان " نوشته ودرآن تا کید کرده بودم که درزمینه ، مقاله دوام دارمی نویسم. منظورم ازارا یه پیش نویس در زیرعنوان نامبرده این بود که به مانع های دموکراسی وانتخابات آزاد وشفاف درهمه کشورهای مسلمان اشاره وبطور خصاص به افغانستان ومانع های دموکراسی درآن تمرکز کنم. ازاین نگاه که مقاله های درباره تحولات "الجزایر"، سودان " و" لیبیا" نویشتم ،نتوانستم به نوشتن درباره مانع های دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان بپردازم. اگرچه ، اکنون هم درباره تحولات هرسه کشور نامبرده بخاطر تباه کاری های نظامی ها مانند تباه کاری های همتا یان شان درکشور خود مان ، سخن های زیادی برای گفتن دارم ، اما سخن گفتن درباره آن ها را به وقت دیگر گذا شته درباره انتخابات شفاف ریاست جمهوری دراوکراین وانتخابات جعلی- تقلبی - پارلمانی درافغانستان که بیشترازشش ماه ازبرگزاریی آن گذ شته ونتیجه آن اعلام نمی شود، ابراز نظرمی نما یم.
شا یا ن یاد آوری می باشد که ، درروز اول ماه ثور، انتخابات ریاست جمهوری دراوکراین برگزارشد. درانتخابات نامبرده ، پا تریشینکو رئیس جمهوروولادی میر زیلانسکی هنرپیشه ای کمدی با هم رقابت کرد ند. رقابت انتخا با تی که درآن هنرمند کمدی کاربا گرفتن 73 درصد آرائی مردم برنده شد ورئیس جمهوربرحال با گرفتن 25 درصد آرایی مردم شکست خورد. انتخابات وشکستی که باعث شد با نویشتن این مقاله آن را با انتخابات های تقلبی افغانستان مقا یسه ونشان دهم که چه کشوربد بخت وسیاست کاران جعل کارومنافق ووطن فروش ومردم که گوسفند یی داریم که ازکنار فساد پیشگی وجعلکاریی آن ها سرسری می گذ رند وآینده سیاه برای خودرقم زده ومی زنند! همین که ، در زیر عنوان ،ببین تفاوت ره ازکجاست تا به کجا را درج کردم ، بیانگراین است که دموکراسی وانتخابات درافغانستان با چه فاشیست های شیاد و قبیله اند یش وتقلب کاری مواجه شده است؟! بطورنمونه ،روز28 ماه میزان 1397 ،انتخا بات پارلمانی درافغانستان برگزار شد وروز اول ماه ثور 1398،انتخابات ریاست جمهوری دراوکراین برگزار شد.
خنده آور این است که ، شش ماه وسه روز ازانتخا بات پارلمانی افغانستان سپری شده است ونتیجه انتخابات اعلام نشده وکمیسیون مسخره انتخاباتی حکومت مسخره تر غنی - عبدالله ،اعلام کرده است که پارلمان به شرکت وکیلان بدون وکیلان ولایت های کابل ووردک ، بزودی افتتاح می شود. این هم درشرایطی که در بخش پشتون نشین ولایت غزنی وتمام ولایت قندهاروگمان می کنم که درولایت هلمند، اصلا انتخابات برگزار نشده است وبه احتمال قوی در شروع قرن 15 خورشیدی برگزار خواهد شد.
وارونه ای انتخا بات تقلبی- جعلی - پارلمانی- بسیار نا وقت اعلام شونده در ادامه ای انتخابات های خنده آور وتقلب زده ای ریاست جمهوری در افغانستا نی دارای تاریخ سیاسی سیاه ونا شاد ،روز یکشنبه اول ماه ثور1398 ،درکشور اوکراین ،انتخابات ریاست جمهوری میان دو رقیب: پا تریشینکو ، رئیس جمهور برحال وولادی میر زیلانسکی ، هنرپیشه ای کمدی کار، برگزارودرپسین بخش روز نتیجه انتخابات اعلام ورئیس جمهور با گرفتن 25 درصد آراء شکست خورد ورقیبش با گرفتن 73 درصد آراء برنده ای انتخابات اعلام شد. جا لب این است که ، رئیس جمهوربازنده ای انتخابات هم مانند کرزی وغنی برای دوام حکومت فاسد خود دست به تقلب نزد هم با اعتراف به شکست ازمردم عذارخواهی وپیروزی را به رقیب پیروزخود تبریک گفته ازکاخ ریاست جمهوری بیرون رفت وگفت که ازسیاست کنارنمی رود وحق هم دارد که کنار نرود.
دراین راستا ، مطالعه وبررسی های که درباره حکومت داریی پا تریشینکو دراوکراین کرده ام ؛ نشان می دهند که حکومت اودرفساد ونا بکاری پسرعموی حکومت های فاسد کرزی وغنی می باشد. البته ، با این فرق که ، او 125 میلیارد دالر ازامریکا ومیلیاردها دالرازاروپا ودیگرکشورها بنام مبارزه با تروریسم وبازسازی نگرفت تا هم غارتگری هم برای ادامه حکومت فاسد خود تقلب درانتخا بات های ریاست جمهوری وپارلما نی نماید. بلی، اگرحکومت های فاشیستی- قبا یلی ای کرزی وغنی با تروریسم قبا یلی طالبان ازقبا یل خود شان به کمک ارتش پاکستان مواجه بود ند ومی باشند، پا تریشینکو با خیزش جمعیت روسی تباریوکرانی مواجه بود وحمایت های سیاسی ومالی امریکا واروپا را تا اندازه ی برای تنبیه روسیه با خود داشت. حمایت های که هم کمک به حکومت داریی اش نکرد هم خشم مسکو ومیلیون های روس تباراوکرانی را نصیبش ساخت.
طرفه این که ، زیلانسکی ، رقیب پا تریشینکو ، درجریان مبارزات انتخاباتی خود به صراحت گفت که با روسیه گفت وگو می کند نه رقابت. یعنی مانند شینکوبساز غرب علیه مسکو نمی رقصد ونخست وزیر روسیه هم ازموضع او با گرمی استقبال کرد! برخلاف ابرازنظر زیلانسکی درباره مناسبات دوستا نه ای کیف ومسکودرجهت محو تنش وایجاد سازش،کرزی وغنی حاضرنیستند مرزدیورند ، مرزمشترک افغانستان وپاکستان را بخاطر پشتونستان خواهی موهومی برسمیت بشناسند ؛ این هم درشرایطی که غفارخان ،ولی خان ، اجمل ختک و... یا پشتونستان خواهان پاکستانی ، نو کران آی اِس آی ازآب درآمد ند و صوفی جمعه یکی ازهمان پشتونستان خواهان که سال ها مهمان پشتونستان خواهان افغان درکابل بود، با نوشتن کتاب" فریب ناتمام"، تشت آن ها را ازبام تاریخ بزباله دان جغرافیا انداخت! به سخن دیگر، صوفی جمعه ، پشتونستان خواهان افغان- پاکستانی را فریب کاران وطمع کاران وفرصت طالبان ودرواقع خا ئنان به قوم پشتون معرفی کرد! آری ، پشتونستان خواهان دوسوی مرزدیورند، استعمارزای های قبلی وکنونی بود ند ومی باشند. استعمار زای های که پشتونستان خواهی فرصت طلبا نه شان با عث شد تا آی اِس آی / سازمان امنیت ارتش پاکستان ، اول با کمک به جهادی های پشتون ودوم با تروریست پروری از پشتون ها بنام طا لبان، به پشتونستان خواهی- موهومی شان پاسخ دهد. درواقع، بازیی کثیفی که با دشمن ساختن پاکستان ، افغانستان را وابسته به شوروی وگرفتارجنگ وعقب ماند گی اقتصادی- اجتماعی- سیاسی- فرهنگی وتروریسم طالبانی- قبا یلی پشتون ها کرد.
بهر صورت ، فاشیست های قبیلگی افغان چه درقالب استعمارزای های خود فروخته به استعمارهای سیاه وسرخ وچه استعمارزای های نو زیر اداره سازمان های جا سوسی امریکا وبریتا نیا وچه طالبان افغان- پاکستانی یا نوکران نوکری استعمارهای کهنه ونو ، هم بد ون کمک استعمارهای رنگا رنگ ،به ارگ رسیده و مانده واستعمارزای گری کرده نمی توانستند و نمی توانند هم ازدموکراسی وانتخابات شفاف ترس ووحشت دارند! البته ازچند نگاه: نخست،افغانستان یک کشورپوشالی دست ساخت هند بریتا نیا وروسیه تزاری در پا یان بازیی بزرگ درمرکز خراسان بزرگ می باشد. کشوری بامرزهای مصنوعی وحکومت های تحمیلی متناقض با تاریخ وفرهنگ اکثریت مطلق مردم. دوم،امیران تحمیلی ای آن از احمد خان تا داود خان بزبان پشتو سخن گفته نمی توانستند . سوم، تره کی ،امین ،کرزی وغنی که با پشتو سخن گفته ومی گویند ، غیرپشتون ها که خیر حتاپشتون ها هم آن ها را ازخود نمی دانستند ونمی دانند. چهارم، همین که پاکستان ازپشتون ها در دوطرف مرز دیورند ،طالبان تروریست را ایجاد ومردم افغانستان به خصوص پشتون های دوسوی دیورند را بد بخت ترساخت، بیانگراین بود ومی باشد که سیاسی های افغان بی عرضه ترین سیاست کاران بود ند ومی باشند. پنجم، همین بی عرضه های متعصب ودسته های نادان شان چنان بحران هویت خلق کرد ند که اکثریت مطلق مردم ازدرج افغان درشناسنامه های خود خود داری کر دند. خود داریی که باعث توزیع کارت های مسخره انتخاباتی و شناسنامه های جعلی وانتخابات های تقلبی شد.
بهر حال ، بحران هویت وعدم توزیع شنا سنامه ها که زاده ای نوکریی استعمارزای های نو به نو استعمارگری ونوکریی طالبانِ تروریست یا استعمارزای های ریشوی نوکری نوکرکهنه ونو استعماری گری می باشد؛ هم باعث توزیع کارت ها وشناسنامه های جعلی شد هم دموکراسی هم انتخابات را مسخره کرد! اگرنتیجه انتخابات پارلمانی بعد ازشش ماه وسه روز اعلام نمی شود، عامل عمده ای آن دشمنی فاشیست های قبیلگی با دموکراسی وانتخابات شفاف وتقلب کاری های بی شمارآن ها توسط کمیسیون جعلکارانتخا باتی دست ساخت خود شان می باشد. اکنون که نتیجه ای انتخابات ریاست جمهوریی اوکراین دراخیرروزبرگزاریی انتخابات اعلام وکمدی کارتازه کاردرسیاست جای سیاست کارفاسد را گرفته است ونتیجه ای انتخابات پارلمانی افغانستان دربیشترازشش ماه اعلام نمی شود ، مسئولیت تاریخی فرهنگیان ، روزنامه نگاران، حقوق دان ها وحزب های سیاسی بی شمار وانجمن های جامعه ای مد نی بی شمارچه می باشد؟ ازاین نگاه که ، حکومت های فاسد هفده ساله وچند ما هه ای استعمارزای های نو برای فریب کاری حزب های سیاسی زیاد وبی خاصیت وانجمن های بهوده جامعه مد نی تولید کرده اند ، ازآن ها کاری درنظام سا زی ساخته نیست. ازسوی دیگر، تمام زمینه های انتخابات شفاف وآزاد را استعمارزای های دریشی پوش فاشیست واستعمارزای های ریشو وتروریست نابود کرده اند. ازاین رو، اگرکمدی بازی هم پیدا شود ، تقلب درانتخابات نمی گذارد که رقیب سیاسی های جاسوس ودالردار ووطن فروش شود.
بنا برآن ، مسئولیت تاریخی - فرهنگی - دینی فرهنگیان ، روشنفکران ، روزنامه نگاران وحقوق دان ها چه زن وچه مرد می باشد که با لا آمدن کمدی کاردرجای سیاست مدار فاسد دراوکراین ورویداد های تاریخ ساز الجزایر وسودان را درنظر گرفته به میدان سیاست بیا یند وخواستار حکومت قانون نه قانون دست ساخت جورج بوش به پیشنهاد فاشیست ها برای احیای استبداد قبیلگی ، بلکه قانون زاده ذهن وآگاهی خود شان وسازگار با زمان وخواست مردم، عدالت،حقوق برابر زنان ومردان ، تحقق دموکراسی ، رعایت حقوق بشر، استقلال ملی وآزادی شوند. درغیرآن ، ادامه حکومت جعلکار غنی- عبدالله وتیم های متعصب ونا بکارشان افغانستان را بدامن جنگ وتروریسم انداخته وخود شان با جیب ها وشماره های بانکی پُر ازدالر های دزدی کرده به غرب وکشورهای دیگرگریخته مردم را بد بخت ترمی سا زند.

Sunday 21 April 2019

درهیچ بخشی ازجهان ، دموکراسی به اندازه کشورهای مسلمان ،دشمن ندارد

ابراهیم ورسجی
اول ماه ثور1398
این تحلیل ، درپیوند به مقاله ای زیر عنوان:" افول دموکراسی درسراسرجهان" نویشته ای آدم فارِست، برگردان به فارسی توسط عرفان ثا بتی ، نشرشده درسایت "آسو" بتاریخ 29 ماه فروردین / حمل 1398 ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوکم پخش شده است، لازم دانستم که دروبلاک اند یشه هم پخش شود، تا دوستان وفرهنگیان ازآن مستفید شوند. واقعا،وضع دموکراسی در جهان رو به وخاومت ودرکشورهای مسلمان تا اندازه ای زیادی روبه مرگ دارد. مثلا،درکشورهای امریکا واروپا ،دموکراسی مورد تهد ید سرما یداری وراست گرایان واسلام هراسان ونژاد پرستان وعوام فریبان قرارگرفته ودرکشورهای مسلمان ،شا ها ن ،شیخان ،نظامی ها ، تند روان ، تروریستان مذ هبی وقبیله گرا یان فاشیست ،بجان بیماردموکراسی افتاده اند. ازاینکه درغرب ،جامعه مد نی وحزب های سیاسی نیرومند، ورسانه ها آزاد می باشند،راست گرایان وعوام فریبان ودیگر دشمنان دموکراسی زیاد خطرآفرینی کرده نمی توانند. برخلاف ،ازاین که درکشورهای مسلمان ،هم حزب های سیاسی دموکراسی خواه وجامعه ای مد نی غیراز اند ونیزی ومالیزی وتاحدی ترکیه ونیجریه وسینیگال ،بسیار ضعیف می باشند،شا هان وشیخان ونظامی ها وتند روان وتروریستان مذهبی ، کمر به برداشتن جنازه دموکراسی رو برشد بسته اند وتا حدی موفق هم می باشند. مثلا،درپاکستان ، نظامی ها،درافغانستان ، فاشیست ها وتروریستان قبیلگی وتفنگ داران،درایران ، شیخ ها وسپاهی های خرا فاتی وپول وقدرت پرست،درمصر،نظامی های ناتوان ازجنگ دربرابر اسرائیل برای آزادیی فلسطین واستعمارواستثماروسرکوب گرگرمصری ها ،درلیبیا ،جنگ سالارها وتروریستان وحکومت نابکارمرکزی،درسومالی ، تروریستان وحکومت نابکار،درمالی، درگیری ای قومی-سمتی وحکومت مرکزیی فاسد، درچاد، حکومت داریی فاسد وکمرنگی حزب های سیاسی، درشبه جزیره عربستان ،توانمند یی شیخ ها وامیران نفتی ونبود حزب های سیاسی وجامعه ای مد نی،دریمن، جنگ داخلی به کمک عربستان وایران،دربنگله دیش، انحصارقدرت توسط شیخ حسینه، درسوریه ، سپاهیان خرافاتی صفوی - ایرانی ودسته جنایت کاربشاراسد به کمک روسیه ،نه تنها کمربه نابود کردن دموکراسی بلکه این کشوررا کا ملا ویران کرده اند. درلبنان هم ، حکومت آخوند یی ایران ونوکران حزب الهی اش دموکراسی را تضعیف کرده ومی کنند. درعراق، نزاع های قومی ومذهبی ای داخلی ودست اندازی های نظام آخوند یی ایران وحضورنظامی امریکا،مانع تحقق دموکراسی می باشند. بسیارقابل سرزنش است که ، اسرائیل که مد عی دموکرات بودن می باشد ؛ درآن، نتانیاهو علیه فلسطینی ها ازترورووحشت استفاده می کند وترامپ هم بجای سرزنش کردن او، بلندی های جولان ازخاک سوریه را ازکیسه خلیفه بخشیده است! بهرصورت،خوب است که دراردن ومراکش،شاه ها،کمتردموکراسی ستیزی ما نند حکومت های حکومت های عربستان ، امارات وبحرین می کنند. با وجود کمبودی های نامبرده،نهایت خرسند هستم که مردمان سودان والجزایر، مستبدان نظامی را درجهت تحقق دموکراسی درتنگنا قرارداده اند واین امید واری را ایجاد کرده اند که دموکراسی آینده بهتردرکشورهای استبداد زده ای عرب می تواند داشته باشد! همچنان، خوشحال هستم که درترکیه ونیجریه وسینیگال، دموکراسی با وجود مانع ها سرمی جنباند ودرمالیزی واند ونیزی وضع بهتری دارد!

Tuesday 16 April 2019

لیبیا ؛ ازسرهنگ قذافی ، تا جنگ سا لاری وجنگ داخلی

ابراهیم ورسجی
بیست وهشتم ماه حمل 1398
به حیث یک شخص فرهنگی وتحلیلگر سیاسی ، آنقدر که لیبیا را بنام عمرمختار مشهوربه شیر صحرا می شناسم بنام سرهنگ قذا فی نمی شنا سم. بیادم مانده است که درسال 1358 ، فیلم عمرمختاررا درتهران دیدم وبسیار گرویده ای او شدم. ازاین نگاه که ، مقاله کنونی درادامه مقاله های درباره :" الجزایر وسودان " ومتمرکزبه تحولات جاری "لیبیا" می باشد ، مقاله درباره عمرمختار/ شیر صحرا را بعدا واکنون تمرکزبه وضع فاجعه بارکنونی این کشور استعمار، سرهنگ وجنگ سالار وآشوب زده وروبه ویرانی می کنم. درباره نام لیبیا بهتراست بگویم که دراصل لیبینزبود که بزبان یونا نی بربررا معنا می دهد. بربر نام قومی می باشد که ازلیبیا تا الجزایرموجود یت دارد ومراکش چند سال قبل درقانون اساسی خود آن را بنام امازیق برسمیت شناخت. جالب این است که ، درخیزش جاری الجزایر،امازیق ها با بیرق ها با شعارها با زبان خود شان خود نما یی کرد ند.
درباره لیبیا که نامش ریشه اما زیقی یا بربری دارد ، بهتراست که پیش ازبحث درباره تحولات جاری آن، اشاره بتاریخ آن کنم. نگاهی به تاریخ روشن می سازد که تاریخ جد ید لیبیا بیش ازاینکه متا ثر ازترکان عثمانی باشد،متاثرازاستقراروپرتو افگنی یه طریقت جد ید عرفانی بنام سنوسیه می باشد. طریقتی که پا یه گذارآن محمد بن علی سنوسی چهلو دومین فرزند از سلا له پیامبربود که درتاریخ 22 دسامبر1787 درالجزایر بد نیا آمد. ازاین نگاه که امپراتوریی عثما نی بزرگترین قدرت پیشا استعماری درجهان عرب بود، لیبیاهم بخشی ازآن شد. نا گفته نما ند که امپراتوری عثما نی هم درشمال افریقا هم دربالکان یا درجنوب غرب اروپا حضور داشت. حضوری که با ظهور قدرت های استعماری- مدرن اروپا یی به چا لش گرفته شد. مثلا، عثما نی درسال 1912 یونان را باخت ودرسال 1911 سیرنا یکا وترابلس درلیبی را به نفع ایتا لیا باخت. ازاین نگاه که ایتا لیا بخاطرحضورموسولینی درجنگ جها نی دوم به حیث متحد هتلر باخته وکشته شده بود،حکومت ایتالیا در سال 1947 ازلیبی دست برداشت واین کشوردرسال 1951 مستقل وادریس سنوسی پیرو طریقت سنوسیه پاد شاه آن شد وتا سال 1969 برآن حکومت کرد. سرهنگ قذافی درسال 1969 کو د تا وبه پاد شاهی سنوسی پا یان داد.
بهرحال ، مطا لعه ی که درباره ترکیب قبا یلی لیبیا کرده ام وقبلا مقاله ای درزمینه نوشته ام که درسا یت اند یشه دردسترس می باشد؛ نشان می دهد که این کشور دا رای 140 قبیله وخاک کلان ونفوس بسیارکم می باشد. یعنی لیبیا 28 قبیله بیشتر ازقبا یل افغان دوسوی مرزپاکستان وافغانستان دارد. شا یان ذکراست که ، از 140 قبیله درلیبیا، 30 قبیله موثر وبقیه کم تا ثیر درسیا ست قبیلگی آن کشورمی باشد. به گونه ای که ازقبایل افغان ،قبیله های ابدالی، محمد زای،درافغانستان به کمک استعمارها استعمارزای گری کر دند واکنون غنی ازقبیله احمد زای استعمارزائی گری می کند ودرقبیله های افغان درپاکستان،یوسف زای ، نیازی که عمران خان نخست وزیردست نشانده ارتش ازدومی باشد وغفارخان ازمحمد زای ها وتاحدی قبیله ختک با نوکری به هند بریتا نیا وشوروی وغلامی به ارتش پاکستان ،سیاست های وطن فروشانه ای نان چرب دربیا ورکر د ند ومی کنند!
اما درلیبیا که 30 قبیله مهم وبقیه کم اهمیت می باشند وقذافی ازقبیله کم اهمیت قذافه بود. ازاین رو، بعد ازکود تا درسال 1969 ورئیس جمهورتحمیلی شدن ، آقای سرهنگ معامله گری را با قبا یل مهم شروع کرد. البته این گونه که ، دودختر خود را به پسران دو قبیله مهم داد وبرای پسران خود هم ازآن ها زن گرفت. همچنان ، ازقبا یل کم اهمیت وبا اهمیت دختران زیادی را به حیث بادی گارد ها / محافظان خود برگزید ودالرهای زیادی نفتی را هم دردوره حکومت 42 ساله ای خود به جیب های کشاد سران قبا یل مهم وکم اهمیت واریزکرده عمرحکومت شبهه مد رنیست خود را درازترکرد. درافغانستان هم ، معلوم است سران حکومت ها از سد وزای تامحمد زای ، کرزی وغنی زی به سران قبا یل ازجیب مردم یا کیسه خلیفه لک بخشی کرده ومی کنند وبا توجه به فقرتاریخی- فرهنگی شان به نفرت های قومی درداخل دامن زده مانع ملت سازی شد ند. افزون برآن ،در 70 سال گذ شته به دشمنی با پاکستان بنام پشتونستان خواهی موهومی دامن زد ند. پاکستان که درادامه هند بریتا نیا ، ازطمع کاری های سران قبا یل افغان آگا هی داشت ، ازآن ها هم درجنگ علیه ارتش سرخ بهره برداری کرد هم طالبان تروریست را ساخت وافغانستان را به تروریستستان وپا یگاه تو تبد یل کرد.

ازاین لحاظ که ، هم لیبیا هم افغانستان قبیله ها دارند، لازم است که از دومی هم یاد آورمی شدم به گونه ای که درمقاله های:" الجزایروسودان" ، بطورضمنی یاد آوری کرده ام ودرنوشته ای کنونی هم تا حدی یاد آوری می کنم. بهرصورت، سرهنگ قذا فی با استفاده از ثروت های باد آورده ای نفتی ، هم زیرساخت های نیم کاره اقتصادی ساخت هم برق را به خانه های مردم برد هم آموزش وپرورش وسویه ای زند گی اقتصادیی مردم را بطورنسبی بهبود بخشید. ازدستاورد های قذافی با توجه به معلومات ارایه شده توسط خانم اوریا نا فالاچی (1929-2006) نویسنده روزنامه نگارمشهور ایتا لیای نسبی یاد کردم. شا یان ذ کراست که ، اوریا نا فالاچی را درسال 1358 دروقت سفرش به تهران وگفت وگوهایش با خمینی وبازرگان وبنی صدروبعدا با خواندن نوشته هایش شناختم. روزنامه نگار آگاه، مسلط به آیین روزنامه نگاری ودارای فهم ژرف ازسیاست جهان وبا جرئت.
بطورنمونه ، فا لاچی کتاب های زیادی نوشته است که" گفت وگو با تاریخ" یکی ازآن ها را خواندم وهمچنان گفت وگوی وی با قذافی را خواندم وواقعا حظ بردم! مثلا، درگفت وگوی او با قذا فی ،خواندم که گفته است که کارهای سرسریی بازسازی ونو سازی کرده است واین گونه دلیل آورده است که اگر بارند گی زیاد تری درلیبیا شود، ترابلس / مرکز ، تریپولی ودیگر شهرها بی برق وراه ها بسته می شوند ودلیل های دیگری. با تایید سرسری بودن نوکاری های سرهنگ قذافی که اوریا نا فالاچی به آن ها اشاره کرده است، لازم است بگویم که درلیبیای دارای فراخنای سرزمینی ای 1800000 کیلیومترمربع که 90 در صد خاک آن بیا بان است وصحرا های آن علف زارند و90 در صد ازنفوس شش ونیم میلیونی آن درباریکه های کناردریای مد یترانه زند گی می کنند وغیرازباشند گان ترابلس / مرکز، تریپولی، بنغازی وچند شهردیگرهمه قبا یلی مانده اند ،زیرساخت سازی وبرق وآب رسا نی کم کیفیت قذافی دستاورد نسبی بود. با درنظرداشت خاک کلان وقبا یل زیاد ، قذافی درداخل تا حدی دستاورد داشت ، اما ازنظراخلاقی آدم نهایت فاسد وازنظر اداری جا برودرسیاست خارجی بلند پرواز وازنظرفکری سرگردان وازنظرروانی بیماربود.
درباره سرگردانی فکری قذافی ،بهتراست که ازنویشته اش "کتاب سبز" وازبلند پروازیی سیاسی اشاره به ادعایش برای ساختن بانک افریقایی ورفتارش با سردسته های گروه های جهادی افغانستان یادی کنم. درباره فساد اخلاقی قذافی، آنیک کوژان ، نویسنده ای فرانسوی در"کتاب حرمسرای قذافی" بسیارخوب پرده برداری کرده است. کتاب حرمسرای قذافی ، درواقع افشاگریی می باشد که درگفت وگو با خانم ثریا ، زنی قربا نی تجاوزجنسی او نویشته شده وعکس او درپوش کتاب آمده است. ثریا که موفق به فرار ورفتن به فرانسه شده بود، بعد ازنابود شدن قذافی مفسد وحکومت خود سر به لیبیا برگشت وبا رسانه ها ازتجاوز صورت گرفته به خودش سخن گفت. نا گفته نماند که ثریا تنها زنی نبود که قربانی هوسرانی قذافی شده است، بلکه صد ها زن دیگرهم به سرنوشت او گرفتاروبخاطرسنت های قبیلگی وخود داری ازپذیرش بد نامی سکوت اختیارکرده اند.
معلوم است که ، قذافی ازنظراخلاقی فاسد و ازنظرسیاسی وحشی وفرصت طلب هم بود. مثلا، بخاطریک رویداد تروریستی دربریتانیا که کرده بود یا نکرده بود هم عذ رخواهی کرد هم تا وان داد وتاوان داد نش هم ناشی ازنابودی شوروی ، حامی جهانی اش بود. نا گفته نما ند که درجنگ علیه تروریسم متحد جورج بوش وتونی بلیر هم شد. خنده داراین است که، تروریستی که 42 سال مردم لیبیا را با وحشت وترورمانند زندانی اداره کرده بود ، مبارز علیه تروریسم شد. ازاین رو، حق دارم که او را هم تروریست هم فرصت طلب هم مفسد هم جا برهم بی اخلاق بنامم. درباره ای فرصت طلبی اش ، نمونه ، رفتارش با سردسته های جهادی افغانستان را می گیرم. مثلا، اطلاع دارم که قذافی هم با مسکو وکابل رابطه نزدیک داشت هم با ضیاءالحق وسردسته های باند های جهادی افغانستان یا زیردست های او رابطه داشت وکمک های مالی هم به آن ها می کرد.
بطورنمونه،درجریان گردهمای سران کشورهای اسلامی عضو کنفرانس اسلامی درکویت درسال 1986 که یک دوست شخصی من درهیات رهبران جهادی حضورداشت، به من گفت که درروزاول یا دوم کنفرانس، دروقت مرخصی برای نماز،صبغت الله مجددی به قذافی گفت که به من چراکمک نمی کنی؟ قذافی درجواب او گفت که به حکمتیاربسیارکمک کرده ام واو سهم شما را گرفته است وحکمتیارهم حضورداشت وخند ید. دریک مورد دگر، ازاستاد ربانی شنیدم که قذافی به او گفته بود که هم به شما کمک می کنم هم علیه حضورارتش سرخ درافغانستان موضع نمی گیرم. جالب این است که کمک های قذافی مستقیم به سردسته های جهادی داده می شد وکمک های عربستان به امریکا داده می شد وجمع کمک های آن که به گفته ای ستیف کول درکتاب " جنگ های اشباح" دوازده میلیارد می شود، ازآنجا دربانکی درسویس واریز ودراختیارنظامی ها واطلاعاتی های پاکستانی گذا شته می شد. بررسی های که درزمینه کرده ام ؛ نشان می دهند که ازآن کمک ها تنها 18 درصد به سردسته های گروه های جهادی پرداخت شده و82 درصد آن ها به جیب ارتش پاکستان واریز شده است.
بهرصورت، سرهنگ قذافی بعد ازوفات شوروی هم با امریکا معامله کرد هم زیرفشارهای داخلی قرارگرفت. فشارهای که درسال 1998 اوج گرفت وبا خشونت سرکوب شد. درادامه ای سرکوب خیزش سرکوب شده ای نامبرده، درماه دیسامبر 2010، خیزش مردمی زین بن علی رئیس جمهور تونس را وا داربه فراربه عربستان کرد وباعث شکل گرفتن حکومت مردمی درجای حکومت خود سر اوشد. ازاین نگاه که تونس همسایه لیبیا ومصرمی باشد،خیزش مردم آن که بعدا نام بهارعربی گرفت ، درماه ژانویه 2011 وارد مصرولیبیا شد. خیزشی که حسنی مبارک را مرخص اما قذافی با لج بازی وخشونت دربرابر آن ایستاد گی کرد. ایستا دگی که تا ماه اکتوبر ادامه یافت اما با خشونت وکشتارمردم.
شا یان یاد آوری می دانم که ، به حیث یک تحلیل گر سیاسی ونویسنده ای دنیا های واقعی ومجازی ،خیزش آزادی وحق طلبا نه ای مردم لیبیا علیه حکومت ستمگرقذافی وخشونت او دربرابر آن ها را مرتب پیگیری واززبان او کلمات زشتی را به مردم زیر فرمان ستمگرانه اش شنیدم که ازیاد کردن برخی از آن ها را شرم می دانم! مثلا، "باری مردم نا راض ومعترض را سوسک وپشه وخسک نا مید وگفت که نابود تان می نمایم"! خوشبختانه ، مردم ازتوحش او نه ترسیده به خیزش خود ازماه ژانویه تا ماه اکتوبر2011 ادامه دا د ند. اما، درماه سیپتامبر ، چنان توحش او علیه مردم گسترش یافت که موضوع بحث سازمان ملل شد.
درچنان شرایطی ، فرانسه وبریتانیا دوعضودایمی شورای امنیت اعلام جنگ علیه حکومت قذافی کرد ند. درحالیکه لندن وپاریس به جنگ علیه حکومت قذافی شتافته بود ند، برلوس کنی، نخست وزیر ایتالیا که لیبیا مستعمره کشورش بود، ازخطرات بعد ازحکومت قذافی سخن گفت. نا گفته نما ند که فرانسه وبریتا نیا ، امریکا را هم وارد جنگ کرد ند وتا یید یه ای شورای امنیت را هم برای اندازیی حکومت قذافی گرفتند. قذافی که خشم وخیزش مردم را درداخل ونارضایتی جهانی را درخارج کمای کرده بود ، حکومت سیاه کارش فروپاشید وپنهان شد. درشبکه تلویزیون الجزیره دیدم، معترضان قذافی را ازتشناب یک خانه ای ویرانه بیرون وبا مشت ولگد بزند گی جفا کارانه وستمگرانه اش پا یا ن دا د ند.
ازاین نگاه که درعلم سیا ست ، حزب های سیا سی حکومت های سا یه می باشند؛با فروپاشی حکومت های ناکام جای آن ها را گرفته مانع بحران سیاسی می شوند. برخلاف، درحکومت های استبدادی از گونه ای قذافی که حزب های سیاسی جا یگاهی ندارند ، فروپاشی حکومت بحرانزا شده به فرصت طالبان ودزدان وتجزیه طلبان وقبیلگی های خود سردرکشورهای چند قومی موقع می دهد تا برای مردم مصیبت آفرینی می کنند؛ به گونه ای که درافغانستان ،لیبیا، عراق، سومالی کرد ند. درباره لیبیا ، بطورویژه می گویم که افراد قبا یل 140 گانه بعد اززمین بوس شدن حکومت ستمگرقذافی،مسلح شد ند تا ازخود دفاع وبازسازیی حکومت مرکزی را دشوارنما یند. مثلا، یک ژنرال رذل باقی مانده ازارتش فروپاشیده ای قذافی بنام خلیفه هفتر ووهابی ها دربنغازی درشرق لیبیا موضع گرفته اند؛ درحالیکه درترابلس ، ازسال 2014 تا کنون یک حکومت مطابق فیصله سازمان ملل حضوردارد ودرولایت مصراته ،سازمان های اسلامی ازجمله اخوان المسلمون پایگاه دارند. دربرخی مناطق دورترازمرکز، گروه های مانند القاعده وداعش هم دکان بازکرده اند.
آشکاراست که ، درنبود حزب های سیاسی سکولار- دموکراسی خواه ، درکشورهای عربی ازجمله لیبیا، اخوان المسلمون به نیرویی مذهبی- سیاسی ای مزاحم استبداد نظامی- شاهی- شیخی- نفتی- عربی تبد یل شده وپا یگاه مردمی هم دارد به گونه ای که درمصرنشان داد ونظامی ها با دریافت 12 میلیارد دالر ازعربستان وامارات وحمایت های سیاسی واطلاعاتی ازامریکا واسرائیل ، حکومت منتخب آن را درماه ژوئیه 2013 سرنگون کرد ند. ازاین رو، اکنون، عربستان وامارات ومصر ازترس رشد اخوان درلیبیا ، ازژنرال خلیفه هفترحمایت واو ونیروهای تفنگچی زیرفرما نش را بجان حکومت مورد قبول جامعه جهانی درتریپولی انداخته اند. طوریکه دیده می شد، یک هفته می شود که جنگ سالار هفتر،تریپولی را بمبارد 122 انسان بی گناه را شهید وصدها خا نه را ویران کرده است. تباه کاریی که باعث شد که نیروی هوای حکومت مرکزی پایگاه های نیروهای هفتررا بمبا رد ونیروهای اسلامی مستقردرمصراته به کمک حکومت مرکزی شتافته مانع پیشروی اوشوند.
ازاین رو، دوروز قبل ،جنگ سالاربنغازی به خد مت جنگ سالار قاهره شتافت تا کمکش نماید. معلوم است که جنگ سالارتحمیلی برمصر،عربستان وامارات ، ازجنگ سالاربنغازی حمایت می کنند ، و ترکیه، قطروایتالیا به کمک حکومت مرکزی شتافته اند وآنتینیوگوترزمنشی عمومی سازمان ملل دوهفته قبل طی سفری به لیبیا هم با فایزسراج نخست وزیرهم با جنگ سالارگفت وگو وایشان را به حل بحران ازطریق گفت وگو تشویق کرد. با درنظرداشت ترکیب پیچیده ای قبیلگی ،مسلح شدن همه قبیله ها،گرد آمدن نظامی های قذافی دراطراف جنگ سالار هفتر،گرد آمدن نیروهای متمدن وشهری دراطراف حکومت مرکزی وایستادن اخوان المسلمون درکنارآن، فعالیت های تروریستی بقا یای داعش والقاعده به حیث نیروهای درونی وایستادن مصر، عربستان وامارات وتا حدی فرانسه وروسیه درکنارجنگ سالاروایستادن ترکیه، قطروایتالیا درکنار حکومت مرکزی ، با منافع متناقض ،موقع نمی دهند که بزودی درکشور لیبیا صلح وآرامش برقرار شود. همچنان ، خیزش های مردمی درسودان والجزایر، علیه حکومت های نظامی- ستمگر، مردم لیبیا را تشویق می نما یند تا علیه نظامی گریی مورد حمایت مصر وعربستان ایستادگی کرده به سوی تحقق دموکراسی وحقوق بشربه پیش بتازند. به امید پیروزیی مردم جفا کشیده واستبداد زده ای لیبیا!

Saturday 13 April 2019

سودان ؛ ازکو د تا تا کو د تا وخیزش موفقانه ای مردم

ابراهیم ورسجی
بیست وپنجم ماه حمل 1398
چند روزقبل ، مقا له ای درباره تحولات الجزایر نوشته بودم وعلت آن همسا نی کارنامه ای تباه کارا نه ای نظامی ها درآن کشوروافغانستان می باشد. درآن مقا له ، یاد آورشده بودم که درهردو کشور، دستاورد کو د تا ها ی نظامی غیرازتباه کاری چیزی دیگری نمی با شد. در ادا مه آن ، لازم می دانم که درباره تحولات سودان نیزابرازنظرنما یم. به این خاطر که ، درسودان هم نظامی ها همان کاری را کرده اند که همتا یان شان درافغانستان والجزایرکرده وبد بختی آفریده اند. نا گفته نما ند که جهان نو جهان تخصصی شده می باشد ، جهانی که درآن هرنهاد وهرقشر جامعه با ید کار خود را انجام دهد ودرکارهای دیگرنهاد ها دست اندازی نه نما ید.
مثلا، درجهان تخصصی شده ، نظامی ها مسئولیت دفاع از مرزهای جغرافیای ،مد یران مسئولیت کارهای اداری- سرزمینی وتطبیق برنامه ها وسیاست مداران مسئولیت اداره سیاسی کشورها مطا بق خواست ملت ها را بد وش دارند. درغیرآن، فاجعه آفرینی می کنند ؛ به گونه ای که ازافغا نستان تا سومالی و لیبیا کرده اند. ازاین نگاه که مقا له متمرکز به تحولات سودان می با شد ،درزمینه تمرکز کرده آن را ادامه می دهم. واقعیت این است که ، درسودان ،از1955 تا کنون ، نظامی های کود تا چی بزور تفنگ حکومت کرده وبه سیا ست مداران وحزب های سیاسی موقع ندا ده اند که مسئولیت های خود را انجام دهند. روشن است که ، حکومت های کود تا چی همواره با زورگوی وستمگری همراه بوده ومانع توسعه ای فرهنگی ، اقتصادی ، اجتما عی ، وسیاسی کشورهای زیر اداره خود شده اند.
دراین راستا، تا اندازه ای که مطا لعه کرده ام ، می دانم که ژنرال جعفر نمیری ،درسال 1969 ،با یک کود تای نظامی به قدرت رسید وخود را رئیس جمهور سودان اعلام و گرایش چپ گرا یا نه ای متما یل به مسکو نشان داد. ازاین نگاه که تحولات مصر تا ثیر گذار به تحولات سودان می باشند، وقتیکه انورسادات برخلاف جمال ناصر با مسکو خدا حافظی وبه سوی واشنگتن روی آورد،جعفرنمیری هم قبله عوض کرده ازچپ گرایی فرصت طلب به راست گرایی فرصت طلب روی آورد. نتیجه ای را ست گرایی نمیری هم مبارزه با سازمان های اسلامی دکترحسن ترابی وصادق المهدی بود. ناگفته نماند که مبارزه نمیری با اسلام گرا یان بعد از سفر جورج بوش پدر، معاون رئیس جمهور ریگان درسال 1982 به خرطوم ، شد ت پیدا کرد. یعنی هم دوری ازمسکو ونزدیکی با امریکا هم درافتادن با اسلامی ها وایجاد بحران دستاورنمیری بود.
بنا برآن، درسال 1985 ،ژنرال عبدالرحمن سوارذهب ، با کو د تا جعفرنمیری را مرخص و با برگزاری انتخابات دموکراتیک صادق المهدی را نخست وزیرمنتخب وکمک درتحقق دموکراسی درسودان کرد. ژنرال عمر بشیر در سال 1989 دست به کو د تا زده حکومت منتخب سودانی ها به نخست وزیریی مهدی را سر نگون وحکومت نظامی اعلام کرد. حکومت نظامی که هم طولانی هم فاجعه بار تمام شد. ازاین نگاه که درجنوب سودان مسیحی ها حضور داشتند،حکومت نظامی بشیر با آن ها درافتاد. درافتا دنی که هم تباه کاری هم جدای طلبی را درآن بخش کشورتقویت کرد.
با توجه به این که ، کشورهای دموکرات - سکولار غربی برخلاف سکولاریسم / جدای دین ازحکومت ، در کشورهای مسلمان ، همواره مدافع اقلیت های مسیحی ، جدا ی طلبی وحامی مستبدان حاکم نه مدافع دموکراسی ، سکولاریسم وآزادی می با شند، به گونه ای که درجدایی تمور شرقی از اند ونیزی کمک کرده بود ند ،به کمک مسیحی های جنوب سودان پرداختند. روشن است. اگر دموکراسی های غربی بجای دفاع ازحکومت های نظامی در اند ونیزی ، سودان و... بد فاع از دموکراسی وحقوق بشر برمی خاستند ، تباه کاری درتمور شرقی وجنوب سودان توسط مستبدان تفنگچی صورت نمی گرفت! بهرحال ،ژنرال بشیر خود کا مه وقتیکه دید که غربی ها از تجزیه سودان حمایت می کنند،هم به انتخا بات های دروغین درشمال سودان هم به سرکوب مسیحی های جنوب وخشونت دربخش دارفور درغرب سودان متوسل شد.
طوریکه دیده شد،عمربشر درجنوب با مسیحی ها ودرغرب با مردم دارفور درگیر شد. معلوم است که جنگ بشیر دردارفور،نزدیک به سه لک نفرکشته ودومیلیون وهفت لک آواره داشت و جنگ های او با مسیحی ها در جنوب منجربه قتل یک ونیم میلیون انسان بی گناه و با عث تجزیه سودان وظهور سودان مسیحی درجنوب به رهبری سلواکیردرسال 2011 شد. ژنرال عمربشیر که با حکومت نظامی وقانون گریز خود جنوب سودان را ازدست داده بود،با سرکوب وکشتاردردارفور ، ثبات تحمیلی آورد. کشورهای غربی که کمک به مستقل شدن جنوب سودان کرده بود ند، بخاطر جنا یت دربخش دارفور، برای عمربشیر پرونده ای نسل کشی وجنایت علیه بشریت در داد گاه بین المللی جنای لاهه باز کرد ند! بنا برآن ، عمربشیر نخستین رئیس جمهور متهم به جنایت های ضد بشری در دردادگاه جنا یات جنگی بین المللی شناخته شد. ازاین رو، تا اخیر دوره ریاست جمهوریی کود تا یی خود تنها به کشورهای سفرکرده می توانست که عضو داد گاه بین المللی جنایات جنگی نبود ند. درغیرآن ، تحویل داد گاه نامبرده کرده می شد.
بهر حال ،ژنرال بشیر که حکومت نامردمی اش عامل تجزیه سودان به شمال وجنوب وکشتار مردم دارفورشنا خته شده ونفرت مردم را کما یی کرده بود؛ درماه دیسامبر 2018 ، قیمت نان ومواد سوخت ودیگر کا لاهای مورد نیازروزا نه ای مردم را بالا برد تا ازفشار روزافزون اقتصادی برشانه ای حکومت تباه کارخود بکاهد. مردم که حکومت 30 سا له ای بشیر را برای کشور خود فاجعه بارشنا خته بو دند دراخیرماه دیسامبر2018 دست به خیزش زده اورا به چالش گرفتند. چالشگریی که چهار ماه ادامه یافت وسرکوب وخشونت وزندانی کردن ها را هم با خود داشت. عمربشیر خود سرکه درتنگنا گیرمانده بود ؛ درماه فوریه ، اعضای کا بینه ووالی ها را عوض کرد تا مانند گذ شته عوام فریبی نماید. مردم که ازعوام فریبی وتباه کاری قبلی او به ستوه آمده بود ند، روزشنبه ششم آوریل / هژدهم حمل ، اعتراضات خود را در اطراف وزارت دفاع متمرکزکر د ند. یعنی پا یگاه اصلی قد رت خود سرعمربشیررا محاصره وزیر فشارگرفتند.
بنا برآن ، روزپنجشنبه یازدهم ماه آوریل / بیست دوم ماه حمل ،ژنرال عوض بن عوف وزیردفاع ومعاون بشیر، دست به کو د تا زده به عمرحکومت بی دستاورد 30 ساله ای او پا یان واعلام حکومت نظامی برای مد ت دو سال وحالت اضطراریی سه ماهه وبند ش رفت وآمد شبانه ای یک ماهه را با وعده انتخا بات دراخیرمد ت اعلام شده وسپردن قدر ت به مردم پیش کش کرد. وعده ای مخالف وعده وزیردفاع الجزایربه مردم معترض. مثلا، ارتش الجزایر، رئیس جمهور بیماررا وادار به استعفی وبن صالح رئیس مجلس سنا را برای سه ماه درجای او نصب وبرگزاریی انتخا بات ریاست جمهوری وسپردن قدرت به مردم بعد ازسه ماه را وعده داد. جالب این است که ،هم مردم سودان هم مردم الجزایر، وعده های نظامی ها را رد واعلام کرد ند که ساختار های دولتی درهردو کشور با ید بروند وجا ها یشان را ساختارهای نو مطابق خواست مردمان هردوکشور بگیرند. رد پیشنهاد نظامی ها بعد از مرخص کردن رئیس جمهوران منفور توسط مردمان الجزایر وسودان ،نشان داد که مردمان عرب هم درسودان هم درالجزایر خواستار تغییرات بنیادی ومرخص کردن ساختار دولتی - فرسود- فاسد جاری وایجاد ساختار نو مطابق خواسته های سرکوب شده ای خود می باشند.
مثلا، روزجمعه 23 ماه حمل و12 ماه آوریل ،مردم الجزایر به خیا بان های الجزیره ودیگر شهرها آمد ند وبا تظاهرات گسترده خواستارکناررفتن بن صالح وحکومت موقت ووزیردفاع شد ند واتحادیه قاضی ها وحقوق دان ها انتخابات ماه ژولای را تحریم ومردم سودان هم به تحصن واعتراض خود دراطراف وزارت دفاع ادامه وحکومت نظامی اعلام شده توسط وزیر دفاع را رد وخواستارتشکیل حکومت نو توسط سیاست مداران غیرسهم داردرحکومت عمربشیر شد ند. ازسوی دیگر،انجمن شاغلان ازمعترضان خواست که به تحصن درمقابل وزارت دفاع ادامه دهند وکمیته ای مرکزی پزشکان با نشر اعلامیه ای کفت که دردرگیری ها با نیروهای امنیتی درپنج روزگذ شته 13 نفرکشته شده اند وروز گذ شته معترضان اعلام کر د ند که تا رسیدن به خواسته های خود که تشکیل دولت مد نی ومحاکمه ای قاتلان می باشد به اعتراض های خود ادامه می دهند. امریکا، بریتا نیا واتحاد یه اروپا خواهان حکومت موقت درسودان شده اند وتنها مصر ازحکومت نظامی ها حمایت کرده است. آنتونیو گوترز،دبیرعمومی سازمان ملل ازارتش سودان خواست که به خواسته های معترضان تن دهد. خواست معترضان هم صلح ، عدا لت ، آزادی وحکومت مد نی می باشد. خواستی که متناقض با خواست عوض بن عوف رئیس حکومت کود تای می باشد. بطورنمونه، محمد حشام یکی ازمعترضان به خبرنگارالجزیره گفت که:" سی ساله هستم ومی دانم که می خواهند درسودان نظام قد یمی را با لباس تازه بازسازی کنند. درزند گی ام یاد ندارم که آزاد بوده باشم وهمیشه ازتهد ید وسرکوب رنج برده ام"!
جالب این ست که،عوض بن عوف وزیردفاع وفرمانده کود تا ورئیس شورای نظامی ازحضوربشیر درنقطه امن سخن گفت وازمحاکمه ای او چیزی بزبان نیاورد. درحالیکه عفو بین الملل وسازمان های مدافع حقوق بشر خواستار محاکمه بشیر درداد گاه لاهه شده اند. برخلاف، زین العاب الدین یکی ازژنرال های کودتا چی گفت که بشیر درداخل سودان محاکمه می شود. معلوم است که ، تا کید به محاکمه بشیر درداخل سودان ،فرار ازتحویل دهی او به داد گاه جنایات جنگی لاهه می باشد. ازاین نگاه که سودان قطعنامه 1593 شورای امنیت را پذیرفته است،ملزم به همکاری با داد گاه شورای امنیت می باشد. مطابق قطعنامه نامبرده ،متهمان جنایات جنگی که بشیر بخاطرجنایت دردارفورازآن جمله می باشد، با ید بداد گاه لاهه سپرده شود تا به کیفر اعمالش برسد.
واقعیت این است که ، عوض بن عوف ، رئیس شورای نظامی دروقت توحش بشیردردارفور، رئیس امنیت بود. ازاین رو، مانند بشیرمتهم به جنا یات ضد بشری می باشد. بهرصورت،ادامه مظاهره مردم در ولایت ها وخرطوم وتحصن آن ها در اطراف وزارت دفاع واصرارشان به رد شورای نظامی وتاکید شان به حکومت توسط سیاست مداران، باعث شد تا روزجمعه 12 آوریل / 23 حمل ،عوض بن عوف ، رئیس شورای نظامی استعفی وجا یش را ژنرال فتاح برهان بگیرد. برهان درسخنرانی خود حالت اضطراروقید وبست دررفت وآمد شبا نه را لغو وبه حکومت دوساله شورای نظامی وگفت وگو با مردم درجهت برگزاریی انتخا بات وتشکیل حکومت منتخب تا کید کرد. از این نگاه که ،نظا می ها وحکومت های سرکوب گرشان درسودان دستاوردی ندارند،آشکار است که مردم که دموکراسی وحکومت نما ینده ای خود را می خواهند به وعده های رئیس شورای نظامی با ورنمی کنند. طرفه اینکه ،استعفی عوض بن عوف ، جانشین بشیررا را مردم نمونه موفقیت خود اعلام وبه تحصن دراطراف وزارت دفاع ادامه داد ند. بنا برآن، ژنرال برهان وهمکا ران نظامی اش روزشنبه 13 آوریل / 24 حمل با نمایند گان احزاب سیاسی ومعترضان گفت و گووقول برگزاری انتخابات درمدت اعلام شده را داد ند. برخلاف ، درتلویزیون الجزیره دیدم که صلاح سنهوری رهبر حزب بعث به نمایند گی ازهیات سیاسی گفت وگوکننده با ژنرال برهان وهمکارانش، اعلام کرد که حکومت نظامی را نمی پذیریم وطرفدار سپردن قدرت به سیاسی مداران وتشکیل حکومت سیاسی - مد نی می باشیم. بنا برآن، نظامی ها چاره ای ندارند جزاینکه به خواست مردم تن داده قدرت را به نما یند گان آن ها بسپارند. خواست مردم هم که توظیف نظامی ها دراموردفاعی ،ایجاد حکومت مد نی- سیاسی ، محاکمه مفسدان ، تحق آزادی، عدالت وحکومت قانون می باشد. به امید تحقق این خواست درسودان وهمه کشورهای مسلمان!

Thursday 11 April 2019

حکومت های نظامی وحامی های خارجی شان، عامل عمده بد بختی مسلمان ها ازافغانستان تا سودان می باشد


ابراهیم ورسجی
بیست دوم ماه حمل 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله ای زیرعنوان:" زنان سودانی، خیا بان ها را تسخیرکرده اند" ، نو یشته فرنازسیفی ، نشرشده درسایت "آسو" بتاریخ 22 فروردین / حمل 1398، ارایه شده است. ازاین نگاه که درصفحه فسبوکم پخش شده است ، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند.بد بختی وعقب ماند گی کشورهای مسلمان ، علت های بسیاری دارد، اما حکومت های کودتا یی وستمگرنظامی ها،عامل عمده آن می باشد. مثلا، همان روزیکه خرده افسران ارتش افغانستان درماه سرطان 1352 دست به کودتا زده یک مرد دیوانه بنام داود را رئیس جمهورناجمهوری ودرادامه آن همان افسران درسال 1357 باردوم کود تا وتوحش را برکشورماحاکم کردند،تا کنون جنگ وآدم کشی ادامه یافته وتروریسم طالبانی را زیرفرمان ارتش جنایت کارپاکستان باعث شده اند! بد بختانه،کشورسودان وچند کشورعربی دیگررا هم افسران بی عقل وکته شکم نظامی مانند افغانستان بد بخت ساخته اند. جالب این است که ، هم درافغانستان هم درکشورهای عربی، شوروی سابق وامریکا برای کوبیدن سازمان های اسلامی عامل راه اندازیی کودتاها شده اند. بازیی کثیفی که سازمان های میانه رومسلمان را سرکوب وکمک به قوی شدن تند روی وتروریسم مذهبی شده است. درافغانستان که سرنوشت شوروی را د ید یم! متاسفانه،روسیه ازآن درس نگرفت وکمربه نابود کردن سوریه بست! طوریکه دیده شد ، درافغانستان ، امریکا به جهادی ها علیه شوروی کمک کرد وبه طالبان علیه جهادی ها کمک کرد ؛ کمکی که اکنون درد سرخودش شده است. درالجزایر،درسال 1991 انتخابات دموکراتیک برگزار شد که برنده ای آن اسلامی ها شد ند ووزیرداخله فرانسه گفت که برماست که اجازه دهیم برآن کشوراسلامی ها یا نظامی ها حکومت کنند! نظامی هاکه ازبادارقبلی چراغ سبزگرفته بودند ، نتیجه ای انتخابات را باطل اعلام ونه سال الجزایررا آشوبی واز1999 تا کنون برای 20 سال حکومت ستمگربوتفلیقه رابرآن تحمیل کرد ند. تحمیل کردنی که خیزش مردم علیه حکومت ومرخص کردن بوتفلیقه را باعث شد وبحران تا کنون مهارنشده است. درسودان،درسال 1982، جعفرنمیری با اسلامی ها ائتلاف کرد؛ ائتلافی که باعث شد که بوش پدر معاون ریگان به خرطوم رفته آن را نابود وباعث بحران دوام دارشود. بحرانی که درسال 1989 کودتای عمربشیررا رقم زد.عمربشیر 30 سال می شود که برسودان بی دستاورد حکومت می کند. حکومتی که نان ودارو برای مردم داده نتوانست ودرماه دیسامبرسال 2018 با عث خیزش های مردمی شد. خیزش های که تاکنون ادامه یافته است.عمربشیر ستمگرماه گذ شته کا بینه خود را عوض کرد تا مردم فریبی کند که نتوانست. مردم معترض که ارتش را حامی اومی دانند، یک هفته می شود که دراطراف وزارت دفاع جمع شده اند. دراین گردهمای ، مسئله جالب گرد آمدن زنان علیه بشیرمی باشد. گردهمایی که درآن آلاء صلاح نورانی دختر22 ساله ودانشجوی سودانی بربالای یک موتربلند شده وعلیه بشیر وحکومت داریی ستمگرانه ای 30 ساله اش با بلند کردن یک دستش شعاربس است، بس است، برومی دهد! بنابرآن، نظامی های حامی بشیرامروزاورا مرخص کرده اند؛ دیده شود که راه به حکومت سیاسی- قانونی بازمی کنند یا مانند بشیر به حماقت ادامه می دهند؟ معلوم است. اگرازسرنوشت بشیردرس عبرت نگیرند، روهای خود را نزد خدا وسودانی ها سیاه ترمی کنند!

Wednesday 10 April 2019

فن آوریی مدرن رسا نه ای واطلاعاتی مردم را وارد میدان سیاست کرده است تا تاریخ خود را خود بنویسند

ابراهیم ورسجی
بیست ویکم ماه حمل 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله ای زیر عنوان:" چه کی تاریخ ما را خواهد نوشت؟" نویسند گان: ملیسا بلاک وجان دی فوره ، برگردان به فارسی : عرفان ثابتی ونشر شده درسایت "آسو" بتاریخ 19 ماه فروردین / حمل 1398 ارایه شده است. ازاین نگاه که درصفحه فسبوکم پخش شده است، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن بهره مند شوند. درگذ شته های دور وتا حدی درگذ شته های نزد یک ، قاعده براین بود که تاریخ را زورمندان یا حکومت گران بنویسند وخود وقوم وقبیله وطرزفکرورفتارخود را ستایش ودیگران یا مردم را تابع نظر واراده خود بسازند. معلوم است که دراین گونه تاریخ نویسی ،حقیقت قربانی ودروغ دست بالاداشت. برخلاف،فن آوریی مدرن رسا نه ای وآمدن توده ها به خصوص فرزندان آن ها به میدان فرهنگ وسیاست ورسا نه ها،هم سیاست هم جامعه هم فرهنگ هم تاریخ نویسی را ازبنیاد دگرگونه کرده است. به سخن دیگر، قبلا ، سخن گفتن ازبالا بزیررا یج بود؛ برخلاف،اکنون ، دوره سخن گفتن ازپا یین به با لا شروع شده است. اگرچه مدت ها قبل ازانقلاب رسانه ای کنونی ،دردونیم هزارسال قبل ، مردم آتن با پیش کش کردن دموکراسی ،خود را وارد میدان سیاست کرده بود ند وسخن گفتن وزورگفتن زورمندان ازبالابزیررا دیگرکرده بود ند،اما این شیوه بیشتراز یک ونیم قرن ادامه نیافت وسخن گفتن ازبالابزیر باردیگر خود را تثبیت کرد. تثبیت کردنی که مد تی درجمهوریی روم رنگ باخت اما ادامه نیافت ؛ تا اینکه درسال 1215میلادی،بارون ها یا بزرگ مالکان وتاجران بریتانیا به میدان آمد ند وبا " قانون مگناچارته"صلاحیت های شاه را محدود کردند. به عبارت دیگر، بریتا نیا نخستین کشوری بود که سخن گفتن ازپا یین به بالارا شروع کرد. شیوه ای سخن گفتنی که ازآن تاریخ تا اخیرجنگ جهانی اول نتوانست درسطح جهان روق پیدا نماید. ازسوی دیگر،قبلا انقلاب صنعتی دراروپای غربی ،ازاین بخش ازجهان ،استعماررا بیرون کرد تا جهان غیراروپای را مستعمره ای خود بسازد ودرشرق اروپا هم ،روسیه با استفاده ازتجربه غرب اروپا،استعمارخود را بربخش های عمده آسیای مرکزی وقفقازومغلستان تحمیل کرد. درچنان شرایطی،ترکیه عثمانی به نفع استعماربریتانیا وفرانسه درخاورمیانه وبالکان فروپاشد ودراروپای شرقی،بلشویسم که بعد تررنگ کمونیسم درشوروی را به خود گرفت وفاشیسم ونازیسم درایتالیا وآلمان هم رونق پیدا کرده سخن گفتن ازبالابزیررا برتوده ها تحمیل وجنگ جهانی دوم را هم به جهان تحمیل کرد ند. جنگ نامبرده امریکا را وارد میدان بازیی اروپا وبعد ترجهان کرد.اگرچه امریکا به حیث ادامه بریتانیا بود وبرای دفاع ازآن وارد جنگ جهانی دوم شده بود،اما جنگ آن هم ازروی جنازه عرب ها وایرانی ها برای دفع خطرنازیسم به کمونیسم نان رساند هم بعد ترآن را دشمن خود گرفت ودرشعارازآزادی ودموکراسی علیه آن دفاع غرض آلود کرد. دفاعی که کمک کمرنگ به سخن گفتن اززیر به بالادرجهان ستمزده کرد. بهرحال،اکنون هم نظریه جهانی شدن هم بیداریی هویت های سرکوب شده با بهره برداری ازفن آوریی مدرن رسا نه ای تاریخ نویسی قد رت زده ای قبلی را دیگرگون وتاریخ نویسی نو را رایج کرده ومی کند. تاریخ نویسی که می توانم آن را تاریخ نویسی مردمی ودرمخالفت با تاریخ نویسی حقیقت سوز حکومت گران نو نازی ونو فاشیستی در جهان معرفی کنم.

Sunday 7 April 2019

غیر از ما ند یلا ، اکثریت سیاست مداران جهان ثابت کرده اند که شریرهستند ، اما سیاست مداران افغان ثابت کرده اند که شریرترین می باشند


ابراهیم ورسجی
هژدهم ماه حمل 1398
این تبصره درپیوند به مقاله ای زیر عنوان:" بگذاریم هنرمندان ، نه سیاست مداران ، آینده را بسازند"، نویشته ای آگنی بژکاهو لند، برگردان به فارسی،عرفان ثابتی ونشرشده درسایت آسو، بتاریخ 16 ماه حمل / فروردین 1398 ارایه شده است. ازاین نگاه که درصفحه فسبوکم پخش شده بود، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان وفرهنگیان ازآن بهره مند شوند. درجهان سیاست،تنها نلسن ماند یلا ،زندانی درازمد ت رژیم تفکیک نژادی درافریقای جنوبی ، با ریاست جمهوریی چهارساله ای خود درآن کشوردراخیر قرن بیستم ، ثابت کرد که انسانی می اندیشد وکارمی کند.غیر ازاو،همه سیاست مداران ازقرن گذ شته تا کنون ،ثابت کرده اند که شریرهستند. بدبختانه ،سیاست مداران افغان که بهتراست آن ها را سیاست کار بنامم نه سیاست مدار،در عمل ثابت کرده اند که شریر ترین سیاست کاران درجهان می باشند. درباره شرارت کاریی سیاست مداران جهان ،تنها به جنگ های اول ودوم جهانی وجنگ سرد وجنگ های محلی وایجاد کشوراسرائیل ومحروم کردن فلسطینی ها ازحقوق طبیعی وانسانی شان وچند تباه کاریی دیگر آن ها بسنده کرده به شریر ترین بودن سیاست کاران افغان بیشتر تمرکزمی نمایم.ازکارنامه سیاه سیاست کاران شریرترین افغانستان ،چند نمونه آورده تبصره را پایان می دهم:نخست،همه سیاست کاران افغان استعمارزایی بود ند. یعنی به کمک استعمارها به قدرت رسید ند وبه کمک آن ها مردم را بدبخت وبا رفتن آن ها خود شان مسخره ازقدرت کناررفتند یا کشته شد ند! دوم،افغانستان منابع گازی ونفتی زیاد دارد ومردم آن گازرا درایران وپاکستان شناختند. سوم،سیاست های تباه کارانه ای آن ها شش میلیون افغانستانی وافغان را درپاکستان وایران آواره ساخت ومیزبان ها هم ازآن ها طالبان تروریست ولشکر فاطمی را ساختند وبه نفع خود بهره برداری کر دند! چهارم،سیاست کاران افغان در 17 سال وسه ماه وهفت روز گذ شته ،تنها 125 میلیارد دالر بنام های دولت سازی ودفاع وبازسازی ازامریکا گرفتند واینکه ازدیگرکشورها چه قدر دالرگیری کر د ند نمی دانم. خنده آور این است که هم تروریستان را مهارکرده نتوانستند هم یک کیلومترسرک را درکابل پخته کاری نکر دند هم محیط زیست کابل ودیگر شهرهای کشوررا بسیارآلوده ساختند. پنجم،افغانستان را دارای فاسد ترین حکومت ودرجه اول کشور تولید کننده مواد مخدر درجهان سا ختند. ششم ،از30 میلیون نفوس تخمینی افغانستان ،حد اقل سه ونیم میلیون آن ها را معتاد وبه اعتراف وزارت آواره گان در شش سال گذ شته بیشترازدو میلیون نفررا آواره ساختند.ازاین رو،حق دارم آن هارا شریرترین سیاست کاران درسطح جهان تعریف نمایم! جالب این است که ،سیاست مداران چنان درسطح جهان به خصوص افغانستان تباه کاری کرده اند که اگرهنرمندان هم به قدرت برسند،فکرنمی کنم که بزودی وآسانی مردم را ازشرتباه کاری های آن ها نجات داده بتوانند!

Wednesday 3 April 2019

الجزایر؛ ازجنگ آزادی بخش ، تا استبداد نظامی ، وازاستبداد تاخیزش مردمی واستعفای رئیس جمهور

ابراهیم ورسجی
پانزدهم ماه حمل 1398
این مقاله را درادامه پیش نویس" مانع های دموکراسی درافغانستان " ارایه می کنم ؛ به این خاطرکه ، الجزایر تا اندازه ای زیادی وضع همسان با کشور دارای تاریخ سیاسی نا شاد ما دارد. مثلا، مردم افغانستان هم با هند بریتا نیا جنگ کرد ند هم حکومت غلام های آن را تحمل کرد ند. مردم الجزایرهم با استعمار فرانسه جنگ کرد ند هم حکومت نوکران آن را تحمل کرد ند! ازاین رو، لازم دانستم که چنین مقاله ای را پیش کش خوانند گان ودوستان فسبوکی خود نما یم. به گواهی تاریخ ،استعمارفرانسه بعد ازجنگ جهانی دوم با دوخیزش مردمی دردومستعمره ای افریقایی- آسیایی خود مواجه شد:نخست، درسال 1953، با خیزش مردم ویتنام ؛ دوم، درسال 1954، با خیزش مردم الجزایر روبروشد. ازاینکه با دوخیزش همزمان مقا بله کرده نمی توانست ، ویتنام را به امریکا سپرد وبه مقا بله با خیزش مردم الجزایر ادامه داد.
نویسنده که همه خیزش استقلال طلبانه ای کشورهای مستعمره بعد ازجنگ جهانی دوم علیه استعمارگران اروپا یی یا استعمارگران کهنه را مطالعه کرده است ؛ به این نتیجه رسیده که بسیاری خیزش های استعمارستیزانه توسط مبارز نما یان ناکام شد ند. بطورنمونه ، خیزش جهادی های افغانستان علیه ارتش سرخ را ، جهادی نما های نوکرپاکستان با ویران کردن کابل وجاده سازی برای طالبان ، یا شاخه ای ریشوی ارتش آن، ضرب صفرکرد ند. بنا برآن ، به خیزش ضد فرانسوی الجزایری ها وخیانت خودی ها به آن تمرکزمی کنم. طوریکه یاد آوری کردم ، درسال 1954، مردم الجزایر به رهبریی احمد بن بلا ، افسرارتشی- الجزایری وجنگنده علیه نازیسم زیرفرمان دوگل ، فرمانده جنگ فرانسه علیه نازیسم، به مبارزه استقلال طلبا نه ای خود آغازید ند. مبارزه ای که درسال 1962 به پیروزی رسید وبن بلا اولین رئیس جمهورالجزایر خود گردان شد.
متا سفا نه ، درسال 1965 ، سرهنگ بومد ین با کود تای نظامی حکومت دموکراتیک وانقلابی بن بلا را سرنگون وخود ش را رئیس جمهور اعلام ورئیس جمهورقبلی ومحبوب مردم را روانه ای زندان کرد. بن بلا که زبان عربی را نمی دانست واولین سخنرانی اش بعد ازاستقلال به زبان فرانسوی ایراد شده بود، درزندان عربی آموخت وشد طرفدار نهضت اخوان المسلمون. البته که، بعد اززند گی طولانی درزندان ، بن بلا آزاد شد وپیش ازمرگش درسال 1992 ، گفت که راست گرایان ، حکومت ملی وچپ گرای مرا سرنگون کرد ند. معلوم است که ، درگرایش به راست ، بو مد ین تنها نبود! مثلا، سا دات درمصر هم به چپ گرایی ناصر پا یان داد هم معاهده کمپ دیوید را با اسرائیل زیرنظر جمی کارتررئیس جمهورامریکا امضا وبه اشغال گریی اسرائیل درفلسطین مشروعیت بخشید. مشروعیت بخشی که با عث شد یک افسر جوان ارتش مصربنام خا لد اسلام بولی درسال 1982، سادات را درمراسم ریژه / نما یش نظامی درقاهره قتل وروانه ای دیارعدم نماید.
بهرحال، بو مد ین خشن ترین استبداد نظامی را بر شا نه ای لاغر انقلاب دموکراتیک مردم الجزایر سوارکرد. ازاین رو، دوسال پیش، یک نویسنده ای الجزایری با نشریک مقاله درسایت انگلیسی" الجزیره " گفت :" استقلال را ازفرانسه کمایی کرد یم وآزادی مان را ازدست داد یم"! ازاین سخن نویسنده الجزایری ، دو برداشت می توان کرد:نخست، درزیرسا یه استعمارفرانسه مستقل نبودیم اما آزادی های فکری- فردی داشتیم"! دوم، حکومت بن بلا هم مستقل بود هم آزادیی فکری وفردی مردم را سلب نکرده بود! آزادی واستقلالی که توسط بو مد ین زباله شد ند! اگر چه استبداد شا ذلی بن جد ید جا نشین بومد ین ، نرم تربود، اما قناعت بخش نبود. بهرحال، بن جد ید مانند بو مد ین بزوردرآمد های نفتی ونهاد های پلیسی- امنیتی الجزایر را تا سال 1992 اداره کرد. اما فروپاشی اتحاد شوروی ، با عث نوعی دموکراسی خواهی درجهان استبداد زده ای باصطلاح اسلامی ازپاکستان تا الجزایرشد. دموکراسی خواهی که ایجاب انتخابات وخون تازه دادن به حکومت ها درجهت خواست ملت ها را می کرد.
دراین راستا، بن جد ید درسال 1991، انتخابات دموکراتیک درالجزایر برگزارکرد. انتخاباتی که برنده ای آن جبهه ای نجات اسلامی به رهبریی دکترعباس مد نی بود. جالب این است که، همزمان با برنده ای انتخابات شدن گروه عباس مد نی،نکولای سرکوزی وزیرداخله فرانسه، به صراحت گفت که :" به ما تعلق دارد که اجازه دهیم که برالجزایر اسلامی ها حکومت کنند یا نظامی ها"! اعلامیه خنده آوروزیرداخله فرانسه، نشان داد که استعمارگردیروز آقای امروزنظامی های الجزایری می باشد. بنا برآن ، نظامی ها برای بد نام کردن جبهه نجات اسلامی، دسته های تروریستی ازگونه های طالبان ،القاعده وداعش را تولید وجنگ داخلی را برای سرکوب رقیب پیروزانتخابات فراهم کرد ند وبعد ازآن دست به کود تا زده از(1992 تا 1999 ) ، سه رئیس جمهور بنام های :بوضیاف ازژانویه تا ژوئیه 1992 ، علی حسین کافی از(1992-1994) ویمین زروال از(1994-1999) را همراه با خشونت وسرکوب به مردم الجزایر تحمیل کر د ند. ازاینکه سه رئیس جمهورنامبرده، بحران را مهارکرده نتوانستند، نظامی ها درسال 1999 ، عبدالعزیز بوتیفلیقه را رئیس جمهورساختند.
طوریکه د یده شد، نظا می ها درزیر دریشی ونیکتای بوتیفلیقه ، وزیرخارجه ای قبلی، حکومت استبدادی زاده ای انتخابات های ریاست جمهوری تقلبی ای چهارگا نه از1999 تا 2013 را رقم زد ند. جالب این است که ، بوتیفلیقه درسال 2013 دچارسکته ای مغزی شد وازآن تاریخ تا روز22 مارس 2019 درگردهمای ها دیده نه شد. ازاین نگاه که ، روز28 آوریل ، دوره ریاست جمهوری تفنگ سالاری اش تمام می شد، روز22 مارس، نشسته برچوکی به کمیسیون نما یشی انتخابات رفت وخود را برای بارپنجم کا ند ید ریاست جمهوری کرد. مردم که ازحکومت مستبد وفاسد اودرزیرسا یه نظامی ها عصبانی شده بود ند، دست به مظاهرات سرتا سری زده خواستاراستعفای او وتمام حکومتی های فاسد همکارش شد ند. آری، او که درمانده شده بود، اول حکومت موقت به ریاست وزیرداخله خود اعلام کرد تا عوام فریبی کند. مردم معترض وخشمگین با ادامه ای اعتراض ها، خواستاراستعفای او ورئیس حکومت موقت ومرخص شدن تمام حکومتی های نا بکارشد ند. بوتیفلیقه که دید مردم او وتمام ساختارفاسد زیر فرما نش را نمی خواهند ؛ اعلام کرد که روز28 آوریل ، پسین روزدوره ریاست جمهوری اش استعفامی دهد. مردم با شعاراکنون برو، به مظاهرات خود ادامه دا دند.
ازقبل آشکارشده بود بود که ، مردم تمام ساختارفاسد حکومت 20 ساله بوتفلیقه را رد کرده اند. بنا برآن،احمد قاید صالح فرمانده ارتش که ازنفرت مردم علیه تمام ساختارحکومت که خود ش بخشی ازآن می با شد ترسیده بود،ازپارلمان مسخره خواستار مرخص کردن رئیس جمهور مفلوج با کاربرد ماده 102 قانون اساسی شد. درماده ای نامبرده ، این اصل قیده شده است که رئیس جمهوردرصورت بیماری باید مرخص کرده شود. این خواست فرمانده ارتش ازاین نگاه مسخره می با شد که ، رئیس جمهوردرسال 2013 فلج شده بود ونظامی ها وبروکرات ها وشرکت های اقتصادی همکارشان الجزایررا تا کنون بنام اواداره وغارت کرده اند. شا یان ذکراست که، مردم معترض با شک وتردید به اعلامیه وزیردفاع ، خواستار عدم مداخله ارتش درسیاست ومرخص شدن تمام ساختارحکومت به شمول رئیس جمهور شد ند. رئیس جمهورهم که درمخمصه گیرمانده بود، روزسه شنبه دوم ماه آوریل / سیزدهم ماه حمل، استعفی وروز چهارشنبه بخاطربیماری وناتوانی درانجام مسئولیت خود ازمردم عذرخوا هی کرد. طوریکه درشبکه تلویزیون الجزیره دید م، بوتفلیقه پیش ازاستعفا، مطابق قانون ، بن صالح ،رئیس پارلمان را برای 90 روز، مسئول اداره کشورتعیین کرد. دیده شود که مردم معترض او را می پذ یرند یا نه؟ معلوم است که ، فرمانده ارتش می خواهد که ساختارفاسد باقی بما ند. به این خاطرکه، خود ش بخشی ازآن می باشد. به احتمال قوی ،وزیردفاع ورئیس پارلمان که جانشین بوتفلیقه شده است، کوشش می کنند تا برای 90 روز درجهت برگزاریی انتخابات دلخواه خود وضع را زیرکنترول داشته باشند.
درحالیکه مردم معترض ازاستعفای رئیس جمهور فاسد ومفلوج خوشحال شده اند، متوجه هستند که فرمانده ارتش مانند سلفش کود تا نکند! معلوم است که کود تا برای ادامه ساختار فاسد کنونی می باشد. وضع فاسدی که مردم خواستار تغییر بنیاد یی آن می باشند. درباره فاسد بودن حکومت بوتیفلیقه ، دوسیه های زیادی وجود دارد که تنها به یک دوسیه سیاه آن اشاره می کنم. دراخبار ساعت ده پیش ازظهرروزچهارشنبه سوم آوریل / چهاردهم حمل ، بخش انگلیسی تلویزیون الجزیره ، این خبراقتصادی راجع به الجزایرپخش شد :" درسال 2014، الجزایر200 میلیارد دالر ذخیره ارزی داشت واکنون 80 میلیارد دالر ذخیره ارزی برایش باقی مانده است." کاهش تکان دهنده ذخیره ای ارزی به اندازه 120 میلیارد دالردرچهارسال وسه ماه حکومت بوتیفلیقه مفلوج؛ بدون شک، نشان می دهد که با بهره برداری ازفلج شدن او،نظامی ها وبروکرات وتاجران حکومتی ،مبلغ نامبرده را به جیب های خود زده وبه فقر وبیکاری ونارضا یتی مردم دامن زده اند. فساد وغارت گریی که مردم را به میدان آورده است تا خواستارحذ ف ساختار فاسد حکومتی وتغییر بنیادی درکشوراستبداد زده ای خود شوند.

Monday 1 April 2019

مانع های دموکراسی وانتخابات شفاف درافغانستان

پیش نو یس
ابراهیم ورسجی
سیزدهم ماه حمل 1398
ازاین نگاه که این نویشته ما نند نویشته ای زیر عنوان: " فرهنگ" که درماه گذ شته ارایه شد ، طولانی می باشد ؛ بهتردانستم که به آن پیش نویس بنویسم ومنظورم ازپیش نو یس، تماس گرفتن به مانع های تاریخی، سیاسی، اجتماعی، مذ هبی، فرهنگی، و اقتصادیی دموکراسی درهمه کشورهای مسلمان می باشد. معلوم است که، مانع های دموکراسی درافغانستان ،همسا نی دارد به مانع های آن درهمه یا اکثرکشورهای مسلمان. همین که درجا معه های 57 گا نه ای مسلمان ها، تنها در اند ونیزی ، ما لیزی ونیجریه که سومی یک جمعیت بزرگ مسیحی هم دارد وتا اندازه ای درترکیه وتونس،دموکراسی را یج است ودر52 کشورمسلمان دیگرحکومت های مستبد وغیرمسئول حضور دارند، بیا نگرمانع های زیادی برای دموکراسی درآن ها می باشد. مسخره این است که ، برخی زمام داران خود سرمسلمان ، رونق دموکراسی درکشورهای اسلامی را وابسته به رونق اقتصادی در آن ها دانسته بنام تمرکزبه توسعه اقتصاد یی موهومی به حکومت داریی خود سری خود ادامه می دهند. برای رد این برداشت مسخره ، به هند وپاکستان اشاره می کنم. روشن است که، فقروعقب ماند گی اقتصادی هم درهند وجود دارد هم درپاکستان وجمعیت مسلمان اولی بیشترازجمعیت مسلمان دومی هم می باشد. دیده شد که دراولی دموکراسی پا یه گرفت ودردومی نظامی گریی اسلام شعارومنافق کمک به ادامه ای استبداد وتولید تروریسم طا لبا نی وبد بخت ساختن افغانستان ومنفورکردن خود ش درمنطقه وجهان کرد.
بنا برآن ، درپیش نویس ،بطورکوتاه، به ما نع های دموکراسی درهمه یا بسیاری کشورهای مسلمان تماس گرفته وارد متن نویشته می شوم. شا یان یاد آوری می دانم که ، حکومت های خود سرنظامی وحکومت های نا بکارشاهی وشیخی ، عا مل های عمده شکل گرفتن استبداد با توجیهات انحرافی ازدین درکشورهای مسلمان می باشند. نظامی گری ها وخلیفه گری های که بعد ازدوره رسالت ، توسط عرب های بد وی ودزد وبی فرهنگ با جنگ برای غنیمت راه اندازی ومتشکل شد ند. راه اندازیی که برخلاف " اصل های تبلیغ با حکمت وتزکیه نفس وعدل وشورا درقرآن" بود و کمک به شکل گیریی استبداد تباه کاربنام های خلافت وسلطان گری کرد. خلافت وسلطان گریی ستمگرانه ونامردمی که درسال 1258م ، توسط هلاکوی مغل بدریای فرات درحومه بغداد انداخته شد وخلیفه ای منفورآن هم نمد مال شده روانه ای دوزخ کرده شد!
درباره دستاورد فکریی خلافت های رسوای نامبرد، دکترعبدالحسین زرین کوب کتابی زیر عنوان:" دوقرن سکوت" نوشته است. یعنی در 90 سال خلافت وحشی اموی ها و110 سال خلافت منفورعباسی ها،درحوزه فرهنگ وتمدن فارسی زبان ها جهل وسکوت حکمرانی کرد! درباره ای بی دستاورد علمی بودن خلافت های بدوی عربی ، زرین کوب تنها نیست. مثلا،ابن خلدون درباره عرب ها می نویسد:" آن ها به دلیل طبیعت عشیره ای خود، مردمان ویران گری هستند وبرای کارهای دستی وپیشه وری ازاستعداد ناچیزی برخوردارند. ولی او نیروی دگرگون کننده ای اسلام را که این عشا یرجنگ دوست را به تمدن فرهنگ سازتبد یل ساخت ، ستا یش می کند"! با تایید نظرابن خلدون ، بهتراست بگویم که تمدنِ فرهنگ سازاسلام درقلمرو فرهنگ خراسان وفارس ومصروتا حدی درهند رونق یافت نه درقلمرو عرب های بد وی. معلوم است که، دوقرن سکوت مورد نظری زرین کوب ، دستاورد حکومت عرب های بدوی می باشد. شا یان ذکراست که ،درهمان دوره ای تاریک یا دو قرن سکوت، ابوحنیفه وابن مقفع دو اند یشه ورزمسلمان توسط خلیفه منفورعباسی شهید کرده شد ند! بهرحال ، ازاینکه ابومسلم خراسانی با تصفیه کاری عرب های دزد وبدوی ازخراسان وبراندازیی حکومت وحشی امویان انحصارقدرت عرب بد وی مسلمان نما را شکسته بود، عباسی ها اول او وبعدا ابن مقفع وابوحنیفه را شهید کرد ند اما استبداد بربریی اموی را برقرارکرده نتوانستند.
به گواهی تاریخ ، شکسته شدن انحصارقدرت عرب های بد وی توسط خرا سا نی ورخنه ای فارسی زبان ها درساختارقدرت عباسی ها وخلیفه شدن مامون رشید که مادرش فارسی زبان هراتی- خراسا نی بود، دو دستاورد داشت:نخست، دردوره ای مامون ، جنبش عقلی معتزله تقویت شد. دوم، قدرت های محلی ازبخا را درآ سیای مرکزی تا اند لس دراسپا نیا خود نما یی کر د ند. دروا قع ، درهمان دوره قد ر ت نما یی قد ر ت های محلی ، سا ما نیان (819-1005) با مرکزیت (بخارا وسمرقند) درخراسان وفارس برآمد کرد ند. درهمین برهه ، مذ هب عقل گرای حنفی توسط سا ما نی ها گسترش داده شد ؛ البته اصل آن با" فقه بزرگش" نه حنفی گریی که ابویوسف ومحمد شیبا نی با قاضی شدن درخلافت سیاه کارعباسی درزیرسایه ای نقل گرایی- خلافتی که بعدا مشهوربه فقه حنبلی شد، می باشد. افزون بر گسترش اصول فقه حنفی دردوره سا ما نیان ، نهضت عقلی- فلسفی هم درآن رونق داده شد. مثلا، فارابی، ابن سینا، بلعمی وده ها متفکردیگردستاورد علمی سا ما نی ها می باشند.
متاسفانه ،خلیفه بغداد توسط محمود غزنوی بسیاری دانشمندان زاده عصرسا ما نی را بنام های باطنی و...نابود کرد. ابوریحان بیرونی که میوه درخت علمی- خرد ورزانه ای سا مانیان بود؛ گفت که :"محمود به من امرکرد که اگرمی خواهی دردربارمن دارای امتیازشوی، با ید با دانش خود به نفع من سخن بگوی"! ابن سینا هم که ازترس توحش محمود ، درهمدان به طورپنهانی زند گی کرد وهمانجا درگذ شت. ازبرخورد توهین آمیز محمود با فردوسی و" شاهنامه" که همه آگاهان اطلاع دارند. دراین بخش ازپیش نو یس ، بهتراست که ازتوحش محمود غزنه واحمد خان ابدالی درهند هم یاد آوری کنم. درزمینه، سید ابوالاعلی مودودی ، دانشمند مسلمان هندی کتابی نویشته به عنوان:" سلاجقه" ودرآن محمود غزنه واحمد شاه ابدالی را بنام لتیره یاد کرده وازغوری ها ستایش کرده است"! جواهرلعل نهرو، دانشمند ونخست وزیرهند بعد ازاستعمارانگلیس، کتابی به عنوان:" کشف هند" نویشت ودرآن افسوس کرد که:" کا ش اسلام توسط محمد به هند میامد نه توسط تفنگ داران. اگرتوسط محمد میامد، ما اکنون هند دیگری می داشتیم"!
با درک افسوس جواهرلعل نهرو، با ید یاد آورشوم که اکنون هند درموقعیت بهتری نسبت به بسیاری کشورهای مسلمان قراردارد وموقعیت بهترآن هم برمی گردد به رهبریی خرد مندانه ای گا ند ی وخود او وپا یه گرفتن دموکراسی وآزاد یی بیان ورسانه ها درآن! برخلاف ، درپاکستان ، درهمساگی هند ، ارتش سیاست گروشکست خورده درجنگ وتربیت کننده تروریسم را می بینیم. درافغانستان هم، نظا می ها با کو د تا های جنایت کا رانه تباه کاری وزمینه سازی برای تروریسم مذ هبی ووضع فاجعه بارکنونی کرد ند! درایران، ارتش به آخوند ها موقع داد تا با سپاه پاسداران جاهل خود آن کشوررا به عقب برانند. نظامی ها درعراق ، سوریه، یمن، مصر، لیبی، سودان ، الجزایر، بجای جنگ علیه اسرائیل ، کودتا کرده حکومت های نظامی را برمردمان خود تحمیل کرد ند. حکومت های نظامی که ازافغانستان تا پاکستان وازپاکستان تا بنگله دیش وازآنجا تا الجزایر، برای مسلمان ها بد بختی آورد ند. معلوم است که ، بیرون شدن ازبد بختی ورسیدن به خوش بختی ، به پا یان دا دن به حکومت های استبدادی وایجاد حکومت های مردمی- شورای ودموکراتیک درجای آن ها تعلق دارد. جا لب این است که ، نیجریه وسینیگال درغرب افریقا واند ونیزی ومالیزی درشرق آسیا وترکیه درخاورمیانه ،موفق شد ند به عمرحکومت های نظامی پا یان داده به سوی نهادینه کردن دموکراسی به پیش بروند. کاری که دیگرجامعه های مسلمان درانجام آن شکست خورده وبه حکومت های خود سر موقع دا د ند تا فقروتروریسم را تو لید واسلام را بد نام وسرنوشت تاریک کنونی را برای مسلمان ها را رقم بزنند! سرنوشت نا شا دیکه دیگرگون کردن آن استفاده درست ازتجربه ای مالیزی را می طلبد.