Wednesday 31 January 2018

اسلام گرا یان خشن وتروریستان مذهبی ،کمک به اسلام هراسی درجهان کرده اند

ابراهیم ورسجی
یازدهم دلو 1396
این تحلیل درپیوند به مقاله مهنازهمدانیان به عنوان:" آیا گفتن ازخشونت اسلام گرایان، اسلام هراسی می شود"؟ پخش شده درسایت رادیو زمانه ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است،بهتردانستم دروبلاک اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند! افغانستان زاد گاهم و پاکستان جای زند گی دوران طولانی مهاجرتم بود وبارهای به ایران هم سفرکرده ام واکنون با حق شهروندی درکا نادا زندگی می کنم. دوران نوجوانی ام درهمراهی با جنبش جوانان مسلمان افغانستان سپری شد. جنبشی که بخاطرسرکوب وخشونت حکومت های کودتای زیرفرمان ک گ ب، سازمان امنیت شوروی ،درپاکستان به سازمان های جهادی:جمعیت اسلامی وحزب اسلامی متحول ومن هم باآن خداحافظی کرده روانه دانشگاه پنجاب درلاهورشدم وعلوم سیاسی خواندم وبعد ازفراغت ازتحصیل به نویسند گی درجریده ای شخصی ام درپشاورروی آوردم وبعد اززمین بوس شدن حکومت دست نشانده شوروی سابق درکابل،رئیس اداره اموربین المللی دولت مجاهدین وشهردارکابل وپارت تایم استاد روابط بین المللی وروابط خارجی افغانستان دردانشکده حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه کابل شدم.
شا یان یاد آوری می دانم که مصروفیت های حکومتی وآواره گی وزندگی کنونی درکا نادا،همراه بود ومی باشد با مطالعات دینی وسیاسی.ازاینکه زبان مادری من فارسی ودرپاکستان اردوزبان وانگلیسی زبان هم شدم،هرسه زبان کمکم کردند درفهم فرهنگ اسلامی درهند وایران.ازفرهنگ اسلامی درپاکستان نام نگرفتم، به این خاطرکه ، مولوی های پاکستانی نوشته ها وترجمه های علمای دینی هند را مصرف می کنند. یعنی توان تولید اندیشه را ندارند. درایران هم همزبانم، علامه طباطبای گفته است که:" حوزه های دینی بیست سال فقه درس می دهند وفقیهانی تربیت می کنند که قرآن را نمی فهمند"! من که درایران، زیاد به نویشته های روانشاد طباطبای اهمیت می دهم ونوشته دیگرنوسندگان ایرانی را هم خوانده ام؛ واقعا،غیرازآیت الله طالقانی، آیت الله منتظری ، علی گلزاده غفوی ، دکترتقی جعفری وتقی شریعتی پدرروانشاد علی شریعتی،دیگرعالم دینی درخورروزگارکنونی نیافتم.ازعلمای مصری هم،به شیخ محمد عبده، شیخ رشید رضا،شیخ علی عبدالررازق،عباس عقاد،طه حسین، شلتوت ، زینب بنت شاطی و شیخ کنونی ازهربسیاراحترام دارم.
با درنظرداشت ارزشمندی اندیشه های شخصیت های یاد شده ونویشته های آن ها تا حدی که مطالعه کرده ام، می توانم بگویم که اسلام گرایان حکومت گردرایران وهمتا یان شان درپاکستان ، که دومی ها درائتلاف با نظامی ها هم قراردارند وطالبان و چهل گروه تند رو وتروریست دیگررا تولید کرده اند؛ اندیشه ورزدینی دینی ندارند اگردارند بسیارعقب مانده می باشد. جالب این است که ، درتولید طالبان ودیگر گروه های مذهبی تند رو وتروریست توسط نظامی ها وملاهای پاکستانی،رابطه عالم اسلامی عربستان هم ازنظر مالی هم ازنظرایدئولوژیکی شریک می باشد. درکا نا دا که زندگی می کنم ووب لاک های اندیشه وانسانی گرای هم دارم ونویشته های نویسندگان غربی را منظم پیگیری می کنم؛ برایم ثابت شده است که اسلام گرایان وتروریستان با خشونت ها، زن ستیزی ها، ترورها وده ها توحش دیکرمواد خام تبلیغاتی برای اسلام هراسان فراهم کرده اند تا هم اسلام را بکوبند هم برای مسلمان های مقیم غرب وآواره گان فراری ازتروریسم وجنگ وفقرواستبداد مشکلات خلق کنند.

Monday 29 January 2018

توسط ستون پنجم ، پاکستان ، توان مبارزه با تروریسم را درحکومت کابل بسیارکاهش داده است


ابراهیم ورسجی
نهم دلو1396
بی کفایتی حکومت افغانستان وحضورقوی ستون پنجم پاکستان درآن ؛ بدون شک،هم تروریستان را گستاخ کرده هم شیوه تروریستی آن ها را مطابق شرایط کنونی دیگر گون ودرکابل متمرکزکرده است. دیگر گونی که از نگاه من رابطه مستقیم به فشار های وارد شده بر پاکستان توسط رئیس جمهور ترامپ وناتوانی حکومت کابل دارد. آری، روش تروریست پروری پاکستان دردوره های بوش واوباما این بود که روز با آن ها وشب با تروریستان کارمی کرد وازآن ها دالرگیری کرده با استفاده ازآن ماشین تروریسم را درافغانستان داغ نگاه می داشت. اگرچه در سال های پسین حکومت اوباما ،مناسبات سیا وآی اِس آی دوستانه نبود،اما مانند اکنون خراب هم نبود. مثلا، با رسیدن ترامپ به کاخ سفید، پاکستان متوجه شد که این شخص مانند سلفش نیست؛ ورفتارترامپ ثابت هم ساخت که مانند سلف خود با پاکستان معامله کژ دار ومریزنمی کند. بطورنمونه،استراتژی جنوب آسیای رئیس جمهور ترامپ که درماه اوت سال گذشته اعلام شد، به نگرانی پاکستان افزود.ازاین رو، پاکستان به مسکو وپکن گرایش پیداکرد تا ازفشاربادار برغلام بی وفابکاهد. معلوم است که ترامپ شخصیتی نیست که به پاکستان اهمیت بدهد یا به گرایش آن به مسکووپکن ارزش قایل شود.
بطورنمونه، ترامپ به پاکستان گفت که بیشتر از33 میلیارد دالر کمک گرفتی وکاری علیه تروریستان نکردی. درواقع، این سخن ترامپ دراسلام آباد تهدید پنداشته می شود.همزمان با تهدید نامبرده، پاکستان متوجه شده است که نقطه ضعف امریکا نه درواشنگتن بلکه درکابل می باشد. درکابل هم معلوم است که فساد ونابکاری حکومت افغانستان وحضورستون پنجم خود پاکستان درآن به نظامی های پاکستانی موقع داده است تا به حجم حملات تروریستی درکابل آن هم درموسم سرما بیفزایند. بادرنظرداشت شناختی که ازدورنگه بازی نظامی های پاکستانی وطالبان سازی های آن منافقان اعظم دارم، به صراحت می گویم که تنها پاکسازی ستون پنجم ازنهاد های دولتی افغانستان وفشارهمزمان امریکا آن را سرعقل می آورد. بنابرآن، به نفع مستران:غنی وعبدالله می دانم که هرچه عاجل ستون پنجم را فلج نمایند. درغیرآن، درحمله های تروریستی به هتل، چهارراهی صدارت ودانشکده نظامی شریک می باشند.اگرشریک نباشند، نفس حمله به هرسه مرکزنامبرده، توهین به آن ها شمرده می شود! اگرعلیه ستون پنجم عمل نکنند، معلوم می شود که درحملات تروریستی غیرمستقیم شریک می باشند. برای رفع شبهه ها، بهتراست که هم ستون پنجم را براندازند هم ازرئیس جمهورترامپ بخواهند که به فشارخود به پاکستان بیفزاید.دراین صورت،باورکنند که پاکستان زانو می زند ومرکزهای تروریست پروری درخاکش را بسته می نماید.درغیرآن ، ستون پنجم نوازی مسترغنی وخوش لباسی مسترعبدالله ،حملات تروریستان را به ارگ وسپیدارمی رساند!

Sunday 28 January 2018

امنیت خانه خود را تامین وهمسا یه را بد زدی متهم مکن

متل نغرفارسی
ابراهیم ورسجی
هشتم دلو1396
لحظه پیش ، دربخش انگلیسی تلویزیون الجزیره ،مصاحبه مسترستانکزای ،رئیس اداره امنیت ملی افغانستان را شنیدم. واقعا ، با شنیدن سخنان او هم خند یدم هم گریستم! خنده به این خاطرکه ،ستانکزای برخلاف موقف خود سخن می گفت! گریستم به این خاطرکه، چه فردی نا لایقی مسئول تامین امنیت افغانستانِ گرفتارتروریسم وبحران های سیاسی- اجتماعی ودست اندازی های بیرونی می باشد؟ بلی ،ستانکزای اصرارداشت که مرکزهای تروریست پروری را درمنطقه همه می شناسند. ازاینکه ازپاکستان نام نگرفت وازواژه مبهم منطقه یاد کرد، فهمیدم که وابستگی های که به پاکستان دارد؛ برایش اجازه نمی دهد که صراحت کند که مرکزهای تروریست پروری درآن کشورموقعیت دارند.
ازاین رو،این متل نغزفارسی" خانه خود را امن بسازوهمسایه خود را بد زدی متهم مکن را" عنوان ساخته این نوشته را پیش کش خوانند گان می سازم "، تا سیه روی شود / هرکه دراوغش باشد"! بدون شک ، برای همه ، معلوم است که پاکستان حامی تروریسم علیه افغانستان می باشد. اگرچه سخن های درباره حمایت ایران ازتروریستان رسانه ای شده است،اما دلیل های محکمی برای اثبات آن نیافتم. بلی،معلوم می شود که ایران ، هند ودیگرکشورها پروژه طالبان سازی یا طالبان خریداری کردن دارند. پروژه ای که تضعیف کردن پروژه طالبان سازی پاکستان را درپی دارد. من که رخ داد های درونی پاکستان وبازتاب آن ها دررسانه های آن کشوررا دوام دار پیگیری می کنم ؛ درآن ها،اتهام های زیادی به شبکه اطلاعاتی- امنیتی هند " را" دیده می شود. یعنی ازطریق خاک افغانستان، هند هم به بلوچ های تجزیه طلب هم به طالبان پاکستانی کمک می رساند. معلوم است که، غیرازجنگ بلوچ ها، طالبان سازی دیگران زیاد موثرواقع نشده است. دلیل عدم موفقیت طالبان سازی دیگران؛ فریب کاری پاکستان می باشد! البته این گونه که ، بخشی ازطالبان را بنام داعش تند روساخته است تا بخش عمده ای آن ها را میانه رو وقابل پذیرش برای روسیه ، چین وایران بسازد.
ازاین نگاه که ، درنهاد امنیت ملی حکومت مسترغنی، فردی نادانی مانند ستانکزای ودرمشاوریت امنیت اوخرد ضابط اتمرقراردارد ووزیرخارجه او هم فهمی درسیاست خارجی ندارد، دغلکاری پاکستان درپکن، مسکو وتهران موثرواقع شده است ؛ البته بنام بیشتربودن خطرداعش درمقایسه با خطرطالبان. یعنی با طالبان می شود کارسیاسی کرد وبا داعش با ید رزمید! خوب شد که پذ یرش مسئولیت حمله های تروریستی به هتل انترکانت وچهارراهی صدارت توسط طالبان، پروژه داعش بد وطالبان خوب پاکستان را "پخته پران کرد"! یعنی ازکار انداخت! می دانم. ازاین که مسئولان امنیتی وسیاسی حکومت افغانستان چرت وپرت هستند، ممکن است که پاکستان ازاین دغلکاری ها برای فریب دیگران زیاد راه اندازی کند!
بهرحال ، به سخن مسترستانکزای، یا مرکزهای تروریست پروری درمنطقه نه درپاکستان کمی مکث کرده نوشته را پا یان می دهم. درزمینه ، به نفع مسترستانکزای می دانم که مطابق متل نغزفارسی آمده درعنوان ، یعنی " خانه ای خود را امن بسازوهمسایه ات را بد زدی متهم مکن"، عمل کند. به این خاطرکه، نا لایقی امنیت کارانی مانند او، شرایط را به امنیت کاران شیاد پاکستانی مساعد ساخته است تا به طول وعرض تروریسم درافغانستان بیفزایند. ازسوی دیگر،امریکا وبریتا نیا، یا با داران حکومت مسترغنی موفق دربسته کردن مرکزهای تروریست پروری درپاکستان علیه افغانستان نه شد ند. ازاین رو، برای مردم افغانستان دو اختیاربا قی می ماند : نخست، بازباله کردن نا لایقا نی مانند: ستانکزای،اتمر، وزیرمالیه که امنیت هتل انترکانت را به موسسه بلک واترداده بود ، ووزیرداخله که درانجام مسئولیت خود شکست خورده است؛ حکومت کنونی را اصلاح وکارآمد کنند؛ دوم، درصورت قابل اصلاح نبودن حکومت ، آن رامانند ستانکزای ودیگر نامبرده ها زباله کنند. درغیرآن، امنیت کارانی نادانی مانند ستانکزای ، اتمرو... افغانستان را به سوی فاجعه ای بیشتری سوق می دهند!

Wednesday 24 January 2018

مردم افغانستان ؛ نه حضورنظامی امریکا را می خواهند ونه طالبان را

ابراهیم ورسجی
چهارم دلو1396
این تحلیل درپیرامون یک گزارش درسایت مجله هفته بتاریخ 24 ژانویه دررابطه به مقاله " واشنگتن پست:طالبان می دانند امریکا توانایی پیروزی درافغانستان را ندارد" ؛ ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم بازتاب داده شود تا دوستان ازآن مستفید شوند. نویسند گان نشرات امریکای ازجمله همین نویسنده واشنگتن پوست ؛ یک طرف سیکه را می بینند وآن اینکه طالبان هستند ونظامی امریکای وبارفتن آن ها بحران افغانستان حل می شود. واقعیت این است که ، طرف عمده بازی درافغانستان مردم آن می باشند ، نه طالبان وبادا ران شان:امریکا ، بریتا نیا وپاکستان. درواقع، همین یک سونگری هست که 45 درصد خاک افغانستان را زیر اداره طالبان معرفی می کند. برای نادرست بودن این برآورد، به ترکیب قومی افغانستان اشاره می کنم. برپایه آماراصلی نه رسمی، 32 درصد نفوس افغانستان پشتون هستند که اکنون دومیلیون آن ها درپاکستان زندگی می کنند وطالبان ازهمین قوم ودر میان آن ها حضور دارند آن هم زیرفرماندهی افسران ارتش پاکستان بنام طالبان. افسرانیکه روز ریش دارند وشب ریش ها را کنارگذاشته قطعه بازی والکول نوشی می کنند. حکومت کابل هم که دربا لای آن پشتون ها حضوردارند؛البته پشتون های نوکر انگلیس ، امریکا وپاکستان ، وناتوان ازرفتن درمیان مردم خود شان وناتوان ازاداره سازی وفاقد جرئت مبارزه با تروریستانی هم تبارشان.ازاین که امریکا با نصب کردن پشتون های بی عرضه دربالای صندلی های حکومت پوشالی درکابل غلطی بزرگ کرده است، باید تا وان غلطی خود را بپردازد. پس، بهتراست که کمی درباره غلطی های قبلی وکنونی امریکادرافغانستان سخن بگویم. آری، امریکا وقتی درافغانستان غلط کرد که جهادی های میانه روفارسی زبان را به کمک ارتش پاکستان وشاخه ریشوی ارتش آن / حزب اسلامی وطالبان ازکابل بیرون کرد، اما ازدوطرف هندوکش بیرون کرده نتوانست. اینکه غلطی اول امریکا بود. وقتیکه رخ داد یازدهم سیتامبر واقع شد،امریکا دومین غلطی را کرد وآن اینکه طالب کرزی را همراه طالبان دریشی پوش ازهتل های واشنگتن ، نیویارک ، لندن واسلام آباد ، جمع کرده بنام تکنوکرات ها به کابل حاکم ساخت. تکنوکرات های جاهلی که اداره ساخته نتوانستند وکمک به بازگشت تروریستان هم تبارخود کرد ند. خوب است که دربازگشت تروریستان وگسترش تروریزم، آگاهان افغانستان امریکا را هم ملوث می دانند ودلیل های زیادی هم دارند. مثلا، وزیرمالیه حکومت مسخره کابل که درامریکا هتلچی بود ؛ چند روزقبل ازحمله تروریستی به هتل انترکانت درکابل، امنیت این هتل را به موسسه بلک واترامریکای داده بود. موسسه ای که دردوران اداره وحشی طالبان درکابل رابطه نزدیک با آن داشت وبارها ازنماینده های طالبان درامریکا، پذ یرای کرده بود.ازهمه خنده داراینکه ، لحظه ای قبل ازحمله طالبان به هتل، به گفته ای سخن گوی طالبان،سفیرامریکا ازهتل بیرون رفته بود.
بهرحال، امریکا، بریتا نیا ، پاکستان وطالبان ، طرف های خارجی بحران افغانستان می با شند نه طرف های داخلی آن.ازاین رو، مردم افغانستان حتا پشتون های شهری ازآن ها نفرت دارند. نفریتکه نماد آن منفورشدن حکومت کابل می باشد . نفرتیکه رو به گسترش دارد وبا توجه به آن ، پاکستان گمان کرده است که امریکا می رود وبه کمک چین، افغانستان را می گیرد. با درنظرداشت اشتهای زیاد پاکستان ، به آن می گویم که خوردن افغانستان شکم وروده ات را پاره می کند . همین که شوروی به حیث یک ابرقدرت نتوانست افغانستان را کنترول کند وباخت ؛ وامریکا با هزینه 125 میلیارد دالر دردولت سازی وبازسازیی آن درمانده است، به نفع پاکستان می دانم که خیال قدرت یابی درافغانستان با ابزار کردن تروریسم طالبان به کمک چین را ازکله ای خود بیرون نماید.همچنان، به دیپلمات های چینی ای افتاده دردام فریب کاری پاکستان می گویم که هشتاد درصد مردم افغانستان دربرابرطالبان وبادارآن ها / پاکستان قراردارند. بلی، اگرچین تمایل به کمک به پروسه صلح درافغانستان وعقب نشینی امریکا ازاین کشوردارد، بهتراست که کارهای زیررا بکنید:نخست، بداند که طالبان یک گروه ترورریستی می باشد نه گروه سیاسی.دوم، پاکستان را فشاربدهد که مرکزهای تروریستی طالبان درخاکش را بسته نماید. معلوم است. اگرمرکزهای تروریست پروری پاکستان علیه افغانستان بسته شود،طالبان یا بزندگی مدنی روی میاورند یا متلاشی می شوند.ازاین نگاه که همه مردم افغانستان طرفداریک نظام دموکراتیک هستند البته نه دموکراسی مسخره ای طالب کرزی وغنی،روی آوردن طالبان بزندگی مدنی وسیاسی به نفع خود آن ها وپاکستان وچین می باشد. درغیرآن ، مردم افغانستان هم حکومت کابل هم طالبان را مرخص می کنند ونیروی بشری- جنگی مرخص کردن آن ها را بی شمارهم دارند.

Tuesday 16 January 2018

بلشویسم دین ستیز در روسیه مرد ، اما دنباله روان آن متوفا درایران، به دین ستیزی ادامه می دهند

ابراهیم ورسجی
بیست هفتم ماه جدی 1396
این تحلیل دررابطه به رسااله ای توهین آمیز زیرعنوان : " درنگ های درباره "رساله سه شیاد، موسی، مسیح -محمد" تهیه شده توسط حمید مجوی، پخش شده درسایت هفته، ازایه شده است. ازاینکه درصفحه فسبکم پخش شده است، لازم دانستم که دروبلاک اندیشه هم پخش شود تا دوستان آن را خوانده مستفید شوند! بعد ازفروپاشی کمونیسم دین ستیزاستالینی ، بسیاری گرایش ها درجهان سرعقل آمدند مگردرمانده های مانند حمید مجوی ،نوسنده ای همین متن توهین آمیزبه عنوان:" سه شیاد".ازاین رو،لازم می دانم که درباره ای آن ابرازنظرنمایم. درشروع ابرازنظر، به نوسنده یا نوسنده های این متن نفرت انگیزمی گویم که اگرزبان انگلیسی را صحیح نمی دانید ،به واژه شناسی های انگلیسی وفارسی، مراجعه کرده معنای مدرنیته را دریابید. بلی،پیش ازمراجعه او ورفقایش به کتاب های واژه شناسی ،بدومسئله اشاره می کنم:نخست، مدرنیته ؛ دوم،اندیشه پیشگامان نهضت روشنگری ونظرشان درباره دین ها. دررابطه به اصل نخست،به این بسنده می کنم که مدرنیته ، کثرت گرای واحترام متقابل همه گرایش ها نسبت باهم دیگرمی باشد. دررابطه به اصل دوم یا نهضت روشنگری ونظرپیشگامان آن درباره دین ها، باید بگویم که اندیشه ای سیاسی مدرن با ماکیاولی ونهضت اصلاح دینی با لوترشروع شد ودرواقع هردو پایه ای جهان مدرن راریختند. درنوشته های ماکیاولی سخنی علیه پاپ وکلیسا جزاشاره خفیف به جدای کلیسا ازحکومت یافت نمی شود ولوترهم که باپایه گذاری نهضت اصلاح مذهبی وآغازگرعصرسکولارشد. درادامه ای اندیشه ورزی ماکیاولی ولوتربود که ، هابز، لاک، اسپینوزا، روسو، منتسکیو، دید رو ودالامبربه میدان آمده کمک به ظهورانقلاب کبیرفرانسه کردند.انقلاب کبیرفرانسه هم شروع کشور- ملت وهویت یابی انسان به حیث فرد خود مختارمی باشد. جالب این است که ، درانقلاب کبیرفرانسه، روحانیان مسیحی همگام با روشنفکران بودند.
همچنان، انسان گرایان درحالیکه کوشش درجهت قطع رابطه انسان ها با آسمان کرد ند؛ اما هرگز توهین به پایه گذاران ادیان حتا کلیسای کاتولیک رومی نکردند. درمیان پیشگامان روشنگری، ژان ژاک روسو که توسط روحانیان تکفیرشده بود، به آن ها گفت که:" تکفیرنکنید اما ثابت کنید که خود تان مسیحی می باشید." نظراسپینوزا هم درباره دین ها بسیارمحترمانه می باشد. برخلاف، تنها ولتر ازواژه های بی ادبانه درباره پیامبران استفاده کرده است. جالب این است که، کارل مارکس نقد دین را خطرناکترین نقد نامیده ونظرهگل هم درباره دین بی ادبانه نیست.برتراندراسل بدون اینکه توهین به مسیح کند ، گفته است که به خدا ایمان ندارد. دین اسلام هم برای ملحدان کیفری تعیین نکرده است. بهرحال، ازاینکه ملحدان ایرانی ازجمله تهیه کننده های همین متن بسیارپاازگلیم خود بیرون کرده اند، برای آن ها می گویم که درسال 1358 درتهران بودم ودیدم که نورالدین کیانوری به نفع آیت الله خمینی علیه مهندس بازرگان بنام لیبرال مبارزه کرد ودرواقع کمک به پایه گرفتن آخوندیسم کرد.آخوندیسمی که بدکاری هایش شمارا دین ستیز، نه آخوند ستیزکرده است.
ازاین رو، با جرئت بدفاع ازموسی، عیسی ومحمد می پردازم که احمقانه به توهین آن ها پرداخته اید. خوب است.ازموسی شروع می کنم. کدام انسان خرد مند است که مبارزه فرعون درجهت نابودی قوم یهود را تایید ومبارزه موسی بدفاع ازقوم خودش را تایید نکند. من که کتاب" اسلام وسکولاریسم" را نوشته ام؛ یک استدلال قوی برای جدای دین ودولت ازحرکت موسی آورده ام وآن اینکه فرعون را غرق کرد وبجای گرفتن تاج وتخت او به صحرای سینارفت وثابت کرد که مسئولیت پیامبر حکومت کردن نیست.همچنان، به توهین کننده پیامبران می گویم که سریا ل یوسف را که هنرمندان غیرآخوندی ایران ساخته اند؛ تماشا کنند تادریابند که او یک سوسیالیست انسانی ومومن به خدا می باشد.همچنان، مسیح که سی سال عمرکرد نه وسیاست کرد نه جنگ کرد وتنها گفت وگورا تشویق کرد.اینکه پاپ ها هزارسال بنام امپراتوری مقدس روم جنایت کرد ند؛ چه ارتباط به مسیح دارد؟ درباره محمد ، به این مرد یا مردان توهین کننده می گویم که او دواصل را درقرآن درپیوند به سیاست پیش کش کرده است: عدالت وشورا.اینکه بعد ازمرگ او بنام خلافت چه کرده شد، من محمد را بی ارتباطه به آن می دانم.همچنان، محمد با رسیدن به مدینه یک قرارداد چهل یا پنجاه ماده ای با قبایل اوس وخزرج وقبایل یهود ومسیحی بنام قرارداد مدینه امضاکرد.من درقراردا نامبرده بهترین نمونه کثرت گرای وفدرالیسم امروزی را می بینم.افزون برآن، همه جنگ ها علیه محمد درمدینه توسط قبایل اشرافی مکه صورت گرفت. یعنی جنگ های هم که محمد کرده است همه دفاعی بودند نه تهاجمی.ازهمه مهم اینکه ، محمد مکه را بدون جنگ گرفت ونه اینکه انتقام گیری نکرد بلکه این فرمان را داد که همه را عفو کرده ام وهرکسی که به خانه ابوسفیان برود امن تراست.ابوسفیان که آن فرمان راشنیید، به زن خود ویا خورنده جگرحمزه کاکای محمد گفت که غلط کردیم وهردوشان نزد محمد رفته مسلمان شدند.دراخیر،به دین ستیزان بلشویکی- ایرانی می گویم که ازآدم تا خاتم یا محمد ،پیامبران خدا یک برمیلیون کشتارهای رفیق پل پت شما را نکرده اند.ازاین رو، به نفع تان می دانم که علیه توحش نظام سرمایداری وکاهش فقردرجهان مبارزه نمائید نه اینکه دین ستیزی احمقانه کرده کمک به توحش لبرال دموکراسی وتروریسم مذهبی دست ساخت آن نمائید!

Monday 15 January 2018

استفاده ابزاری امریکا ازحقوق بشر؛ به اعتبارآن درجهان ضربه زده است

ابراهیم ورسجی
بیست وششم جدی 1396
این تبصره درپیوند با مقاله ای زیراین عنوان :" جایگاه حقوق بشردرریالیسم امپریالیستی" که نوسنده ای آن بریان کوک می باشد، پخش شده درسایت هفته ارایه شده بود.ازاینکه درصفحه فسبک بنده پخش شده است، بهتردانستم تا دروبلاک اند یشه هم پخش شود تا دوستان مستفید شوند! استفاده ابزاری امریکا ازحقوق بشردربرابر شوروی وبعد ازآن دربرابر حکومت های شریر؛ به اعتبار آن درجهان ضربه زده وبازی دوگانه آن را فاش کرده است. وقتیکه بازی امریکا با حقوق بشررا باحمایت آن ازحکومت های مستبد ازقاهره تا پاکستان وازآنجا تا فیلیپن جمع کنم، نتیجه ای که بدست می آید گسترش تروریسم وآشوب ازافغانستان تالیبیا وقوت گرفتن داعش درجنوب فیلیپین می باشد. جای تاسف این است که ، دراین بازی دوگانه ، بهره برداری ازاسلام گرای وتضعیف مسلمان های میانه روکمک به پیدایش تند روی وتروریسم مذهبی درکشورهای مسلمان کرده است. مثلا، درافغانستان دوره اشغال ارتش سرخ ، به حیث یک مهاجروفعال فرهنگی درپاکستان، شاهد بودم که امریکا بیشترین کمک را ازطریق پاکستان به حکمتیارکرد. وقتیکه شوروی فروپاشید،امریکا فرصت طلبانه عقب نشینی وافغانستان را بدست ارتش پاکستان سپرد تا کابل را توسط حکمتیار ودیگرفرمانده ها جهادی- ملیشگی ویران کند. وقتیکه ارتش پاکستان نتوانست استاد ربانی وفرمانده مسعود را که ازمیانه روی مذهبی نمایندگی می کردند ازکابل ویران شده بیرون نماید، طالبان والقاعده را به مشوره ای انگلیس وتایید امریکا وتمویل عربستان وامارات متحده عربی ساخت. طالبان والقاعده هم زمینه سازی برای اشغال افغانستان توسط امریکاکردند.اشغالیکه نتیجه ی آن به نفع پاکستان نبود. ازاین رو، باجذب کمک مالی امریکا به حیث عضو کمپ مبارزه علیه تروریسم وکمک عربستان، طالبان والقاعده را بازسازی وبه جنگ ناتو به افغانستان صادرکرد.
جالب این است که ، بخاطربازی دوگانه امریکا درافغانستان ،این ذهنیت درآن کشورپیداشده است که سی آی ای طالبان ریشو را به پاکستان اعزام وطالبان دریشی پوش را بنام تکنوکرات درکابل حاکم ساخته است.ازسوی دیگر، وقتیکه امریکا پیش ازنظام سازی درافغانستان درماه آوریل 2003 به اشغال عراق پرداخت،پاکستان مطمئن شد که بادارش دردولت سازی درافغانستان جدی نیست وعربستان ، امارات متحده ومصرهم که ازسپردن عراق پسا صدام حسین به شیعه های طرفداررژیم آخوندی ایران ناراحت شده بود ند،کمک به داعش کرد ند. ازهمه ترسناک این که ، خشونت شیعه های عراقی طرفدارشیعه گری ایران علیه عرب های سنی زمینه سازی برای ایجاد داعش درمیان عرب های سنی عراق کرد.ازهمه خنده داراینکه ،سپاه قدس ایران بجای جنگ درجهت آزادی قدس ، زیرفرمان نیروی هوای امریکا علیه داعش درعراق جنگید ودرعین دادن شعارهای نه شرقی ونه غربی، به کمک ارتش روسیه علیه داعش درسوریه برای بقای حکومت وحشی بشار اسد رزمید ومی رزمد.ازاین رو، می توانم بگویم که امریکای مدافع حقوق بشروحکومت آخوندی ایران برای تامین منافع خود دست به هرعمل مخالف حقوق بشرمی زنند. یعنی امریکا وحکومت های شریرمخالف وموافق آن متفقا علیه حقوق بشرفعالیت می کنند! مثلا،رائی دادن مصری ها به محمد مرسی، کاندید اخوان المسلمون درماه جون 2012 ، وکمک امریکا ، عربستان واسرائیل درسرنگونی حکومت منتخب او توسط ژنرال سیسی درماه ژوئیه 2013، وتوحش عربستان وایران علیه مردم یمن وسکوت امریکا یا کمک سیاسی آن به ریاض، نشان داد که منافع سیاسی امریکا برتری دارد بر حقوق بشرودموکراسی ودیگرارزش های انسانی.افزو برآن،کمک دوام دارامریکابه اسرائیل علیه حقوق ملی- تاریخی- بشریی فلسطینی ها،نشانگراین است که سیاست های آن کشورمخالف حقوق بشربود،می باشد وخواهد بود!

Friday 12 January 2018

شاه درجهت بهبود وضع زنان عربستان تلاش می کند وشیخ درجهت بد بختی زنان ایران پرسه می زند

ابراهیم ورسجی
بیست و سوم جدی 1396
این تحلیل مختصردررابطه به یک گزارش راجع به عربستان زیراین عنوان :" روزتاریخی زنان عربستان ؛ آن ها وارد استدیوم ورزشی شدند"؛ بازتاب یافته درسایت فارسی بی بی سی ارایه شده است.ازاین که، درصفحه فسبکم پخش شده است، بهتردانستم دروبلاک اند یشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند! ازوقتیکه مدرنیسم وارد شهرها درکشورهای مسلمان شد،سران قبایل وملاها که درمناطق بیرون شهری نفوذ تاریخی- فرهنگی- خرافاتی داشتند ودومی نان خوراولی بود، متفقا دربرابر آن ایستادند. ازاینکه درشهر ها رهبران سیاسی اغلبا نوکر استعمارغرب وغرب هم زادگاه مدرنیسم بود،خواسته وناخواسته جنبه های مادی مدرنیسم را که به نفع شان بود پذیرفتند. معلوم است که ، مدرنیسم رخنه کرده درشهرها آهسته آهسته روانه ای روستاها شد وزیرپای بزرگان قبایل وملاهای نان خورشان را داغ ترکرد. ازاینکه بزرگان قبایل سردرآخورشاهان وملایان سردرآخورآن ها داشتند،ایستادگی شان دربرابر مدرنیسم لنگ شد. لنگی ای که خود را درعربستان به نمایش گذاشته است. مثلا، همین که زنان عربستان ازسنت های قبایلی وملای بیرون شدند ووارد ستدیوم های ورزشی ، کسب حق راننده گی و...می شوند، نشان می دهد که سران قبایل وملاها دربرابر مبارزه زنان عربستان وکوشش های نوخواهانه شاه زانو زده اند. به سخن دیگر، سنت دربرابر مدرنیسم درعربستان درحال خم شدن یا کناررفتن می باشد.
برخلاف ،وضع زنان درایران وارونه ای وضع زنان درعربستان می باشد. به این معناکه، ملا ها درایران شاه ورئیس های قبیله ها وروشنفکران را فریب کارانه ازمیدان بیرون کرده وخود شان بر خرمراد سوارشده بیشترین انتقام را اززنان گرفته ومی گیرند. ازاین رو، بهتراست که موفقیت زنان درعربستان وتنگناهای زنان ایران را کمی بررسی نمایم "تا سیه روی شود هرکی دراو غش باشد"! روشن است که ، نگاهی به عقب جنگ مدرنیسم وسنت را درجامعه ای مسلمانی نمایان می کند. ازاین رو، ناگزیر مزاحم بحث مذهب ومدرنیسم یاسنت ومدرنیسم می شوم. البته که مذهب دراین بحث مجزا ازخرافات وجزمی گری نمی باشد. مثلا، نگاهی به مذاهب جعفری وحنبلی که نماد آن ها اکنون درایران شیعه صفوی ودرعربستان وهابیت می باشد؛ نشان می دهد که شیعه صفوی بسیار خرافاتی گری ووهابیت عربستان بسیار عقل گریزی ازخود نشان داده است. نتیجه خرافات زده گی ای شیعه صفوی درایران فربه شدن ملا گری وعقب زدن مدرنیسم پهلوی توسط ملایان تاریخ زده ودشمنی با حقوق زنان وحقوق بشرمی باشد. جالب این است که ، دردوره پهلوی ها، عربستان درعصر بوق بود.عصری که در آن بحث ازحقوق زنان قبل ازوقت می نمود. وارونه ای آن ، ایران گام های بلند درجهت مدرنیسم وبهبود وضع زنان برداشته بود.برعکس، اگنون ، آخوند ها ایران را به قرون وسطی برده اند وزنان را اسیرکرده اند وعربستان ازحالت قبایلی بیرون شده وباشتاب به سوی جهان مدرن روان است.

Tuesday 9 January 2018

درافغانستان ، الفاظ به فحشا کشیده شده اند

ابراهیم ورسجی
بیستم جدی 1396
درسده ی گذ شته ، آلبرکامو گفته بود که :" الفاظ به فحشا کشیده شده اند! اکنون که استفاده نا درست از الفاظ برای به فحشا کشیدن آن ها را فراوان درافغانستان می بینم ، بیا دم همین سخن نغز آلبرکامو می آید. درحالیکه فکرمی کنم کامو بسیاردرست سخن گفته بود، اما با ستایش ازسخن نغزاو، این مطلب را می نویسم که درجامعه زمان او آن قدر الفاظ به فحشا کشیده نشده بود که درافغانستان امروز به فحشا کشیده شده اند! مثلا، نگاه ژرف به رسا نه های حکومتی وغیرحکومتی درافغانستان بیندازید تا دریابید که چگونه بر الفاظ بی چاره ناروای می شود. نا روای که ازروی آگاهی ونا آگاهی الفاظ را به فحشا کشیده ومی کّشد.
وقتیکه ازبه فحشا کشیده شدن الفاظ درافغانستان سخن گفته می گویم ، بهتراست که نمونه آوری نمایم تا مردم به خصوص آگاهان به عمق مظلومیت الفاظ متوجه شوند. درباره نمونه آوردن ، اگرچه الفاظ زیاد است ، اما به الفاظ زیرکه هم ماهیت دینی هم ماهیت اجتماعی- سیاسی وحقوقی دارند اشاره می نمایم: جهاد ، شریعت ، عالم ، طالب ، حکومت دینی ،شورای علما ، شورای صلح ،فتوا، وبرادری دینی. این ها که اغلبا ماهیت دینی دارند وبرخی شان کاربرد حقوقی وسیاسی هم دارند. درباره الفاظ حقوقی - سیاسی ،قانون وحکومت قانون ،شاهی مشروطه، جمهوریت،جمهوری دموکراتیک، جمهوری اسلامی، پارلمان ،احزاب سیاسی ، جا معه ای مد نی ، دموکراسی ، انتخابات ، روزنامه ، مجله ،تحلیل سیاسی ،وچند تای دیگرمی توانند افاده مطلب کنند.
درباره الفاظ یاد شده ،ازجنبه ای دینی وحقوقی وسیاسی آن ها یاد کردم. البته ، به این خاطرکه ، درسیاست پریروز، د یروز وامروز افغانستان ، دین والفاظ یا واژه های دینی بسیاربه قربانگاه سوء استفاده کشانیده شده اند. بد بختانه ، نا بکاری زمام داران پریروز ود یروز، کمک کرد به سوء استفاده ازواژه ها وشعارهای دینی توسط بسیاری فریب کاران وشیا دان برای پیدا کردن پول ورسیدن به قدرت. مثلا ، نابکاری ظاهرشاه به او موقع نداد که قانون احزاب سیاسی تصویب شده درپارلمان دست چین شده خود را امضا ومبارزات سیاسی را قانون مند بسازد. بنا برآن، نا آگاهانه مبارزات سیاسی را بزیر زمین سیاست راند.
درزیرزمین سیاست ، نو سیاست کاران به نفوذ یابی درمرکز قدرت ، یعنی ارتش وپولیس و دانشگاه متوجه شد ند . توجهی که دستاورد آن چپ گرایی افراطی ومذ هب گرای واکنشی- افراطی وقوم گرای درسیاست با ذهنیت توطئه زده بود. وقتیکه چنان ذهنیتی با رشد اسلام گرای واحساس خطر شوروی ازآن بخاطرجمعیت بزرگ مسلمانش درآنسوی آمو دریا همراه شد ،جمع اختلافات خانواده شاهی ونقش مسکو درارتش کود تای 26 سرطان 1352 ودرادامه ای آن کود تای هفتم ثور 1357 خورشیدی را رقم زد. کود تاهای احمقانه وقدرت طلبانه توسط قدرت خواهانی که گمان کرده بود ند با رسیدن به قدرت می توانند مشکلات متراکم شده درافغانستان را حل می کنند.
نتیجه نشان دا د که قد رت خواهان کود تاچی نه تنها مشکلات اجتماعی- سیاسی- اقتصادی- فرهنگی مردم را حل کرده نتوانستند بلکه به آن ها افزود ند. وقتیکه با چنان مشکل افزای ، پیاده شدن ارتش سرخ به افغانستان بتاریخ ششم جدی 1358 اضافه شد، مهاجرت مردم به پاکستان وایران، جهادی گری ، حکومت اسلامی خواهی ومداخلات قدرت های بزرگ ومنطقه ی وارد افغانستان ساخته شد ند. ورودی که به شکست کمونیسم روسی وپیروزی حکومت اسلامی خواهان وویرانی کابل وایجاد طالبان توسط همان قدرت های حامی جهادی گری برای سرکوب جهادی ها وایجاد وضع دیگری انجامید. وضعی که نه جهادی ها ونه طالبان وحامی منطقه ای آن ها توقع آن را داشتند.
شا یان ذ کراست که ، منظورم ازوضع دیگری ، تروریسم طالبان والقاعده ، ترورفرمانده مسعود ورویداد یازدهم سیپتامبر 2001 وجنگ امریکا وانگلیس علیه تروریسم می باشد. جنگی که حکومت طالب کرزی وتکنوکرات های جاهل همکارش وحکومت مستران: غنی وعبدالله وتیم های درمانده وفاسد وباصطلاح تکنوکرات آن ها را درپی داشت. ازنظرکارکرد ودستاورد ، دیده شد که جهادی ها وطالبان هم جهاد هم جنگ کرد ند هم کابل وشمالی وبت های بامیان را یران کردند هم بنام دولت اسلامی وامارت اسلامی واجرای شریعت اسلامی زیانی به نظریه ی حکومت اسلامی رسانید ند که تا مدت های زیادی نمی توان ازحکومت اسلامی وحکومت اسلامی خواهی دفاع کرد. خلاصه اینکه ، جهادی ها وطالبان حسابی واژه ها یا الفاظ دینی را بازاری ومسخره کرده اند.
بعد ازبازتاب مسخره سازی واژه ها یا الفاظ دینی توسط جهادی ها وطالبان ، به بی ارزش ساختن یا به فحشا کشانیده شدن الفاظ حقوقی وسیاسی توسط با صطلاح تکنوکرات ها مکث کرده نوشته را پا یان می دهم. ازنظرکارکردی ، شعارها وبد کاری ها درشا نزده سال وده روزگذ شته نشان دا د ند که این واژه ها یا الفاظ توسط تکنوکرات ها ازطالب کرزی تا مستران: غنی وعبدالله بی ارزش یا به فحشا کشانیده شده اند: قانون اساسی ، حکومت قانون ، دموکرسی ، انتخا بات ، پارلمان ، حقوق بشر،حزب های سیاسی، جامعه ای مد نی، حکومت وحدت ملی، وزارت امورزنان، وزارت مبارزه با مواد مخدر، آزادی بیان ورسانه ها .
همه آگاهان افغانستان می دانند که با قانون اساسی ریاستی، قدرت دردست نفراول متمرکز کرده شد آن هم درجامعه چند قومی وجنگ زده وگرفتارتروریسم . تمرکزی که موفق دراداره سازی درمرکزوولایت نشد وکمک به بحران وگسترش تروریسم کرد. درحکومت زاده چنان قانون اساسی ، وزارت های امورزنان ، وزارت مبارزه با مواد مخدر وکمیسیون حقوق بشر ساخته شد. نتیجه کاروزارت امورزنان افزایش خشونت علیه زنان وفرار زنان ازخانه های شوهران بخاطرخشونت های خا نواد گی به خانه های امن حکومتی وغیرحکومتی شد ودرچنان خانه های هم بزنان بی حرمتی وتجاوزصورت گرفت. دروجود وزارت مبارزه با مواد مخدر با هشت ونیم میلیارد دالرکمک های امریکا به آن ، افغانستان بدرجه اول کشورتولید کننده مواد مخدر درجهان تبدیل شد. کمیسیون حقوق بشرهم به همان راهی رفت که وزارت های امورزنان ومبارزه با مواد مخدر رفته اند. شورای علمای حکومتی نتوانست که طالبان یا شاگردان خود را ازتروریسم بازدارد وشورای صلح هم درآتش جنگ وتروریسم سوخت ودود شد. وزارت های آموزش وپرورش ، اطلاعات وفرهنگ وعدلیه هم درقناعت دادن کودکان زندانی که جمهوری اسلامی درافغانستان وجود دارد درمانده شده اند هم در آموزش کودکانی که با مادران زندانی شان درزندان به سن تعلیم گرفتن رسیده اند. حزب های سیاسی 56 گانه و4020 انجمن جامعه ای مدنی هم درتقویت فرهنگ سیاسی ومد نی درمانده شده اند. درعرصه رسانه ها هم ، رادیو وتلویزیون وروزنامه ها ومجله ها ازنظرکمی زیاد وازنظرکیفی به قهقرا رفتند. ازاین رو،به سال ها مبارزه پیگیرنیاز داریم تا ازالفاظ دینی وحقوقی وسیاسی وفرهنگی یاد شده اعاده حیثیت کنیم!

Monday 8 January 2018

نگاهی به تفاوت بین سیاست مدار وسیاست کار

ابراهیم ورسجی
نزدهم جدی 1396
این تحلیل کوتاه را می نویسم تا نشان دهم که سیاست به معنای یونا نی اش درکشورهای مسلمان به خصوص افغانستان نیامده وعلت آن نظام های مستبد - سرکوبگر شاهی وشیخی می باشد. البته که منظورم ازنظام های شاهی وشیخی همان خلیفه گری ها وامامت گری های سنی وشیعه درتاریخ ناشاد مسلمان ها می باشد که اکنون حسب نیازروز چپن عوض کرده ودرجوهرهمان می باشند که بود ند. مثلا، واژه ای سیاست درمعنای رایج عربی اش زدن وبستن وخشونت وزورگوفتن وکوبیدن مخالفان وبه اسارت گرفتن مردم ودوشیدن آن ها درجهت ادامه قدرت ومنفعت شاه شیخ ودرباریان شان می باشد. شاهی وشیخی گری ای که درافغانستان اول درقالب امارت های قبایلی وبعدا شاهی وجمهوری گری های نمایشی ستمگرووابسته به قدرت های خارجی نام ومحتوا پیداکرده ومی کند.
برخلاف ، سیاست درمعنای یونا نی اش سامان بخشیدن به امورشهریاجعه همساز با مصلحت ومنفعت مردم می باشد. معلوم است که درباره سیاست به معنای یونا نی اش که ازآن سامان دهی به امورشهرمطابق خواست مردم یاد کردم،ارسطو ، فیلسوف سیاسی یونانی همان مفهوم یا گزاره را درباره ای نظام سیاسی این گونه بیان کرده است:" اگر امورشهریا کشورتوسط یک نفراداره شود ،نظام سیاسی شاهی است. اگرامورکشورتوسط چند نفرچرخانده شود ، نظام سیاسی آلیگاری است. اگرامورکشورتوسط مردم سروسامان داده شود ،نظام سیاسی دموکراسی می باشد." شا یا ن ذکراست که ، افلاطون ، استاد ارسطو،به این باوربود که:" درجایگاه نخست باید فیلسوف قراربگیرد که هم بسیارمی فهمد هم می تواند عدا لت را تحقق بخشد"!
با درنظرداشت گفته های بالا ، درتاریخ اند یشه سیاسی ،افلاطون آرمان گرا وارسطو واقع گرا نام گرفتند. به این خاطرکه ، نشاندن فیلسوف درجای پاد شاه یا رئیس جمهور یک امرآرمانی بود؛ وفیلسوفان سیاسی بعد ازافلاطون نظریه پردازی کردند ، اما سیاست نکرد ند. ازاین رو، درتاریخ سیاسی جهان اکثرا سیاست مداران با دانش متوسط داریم. معلوم است که ، این گونه سیاست مداران دو دسته می باشند: نخست، آن های که مشاوران خوب گرفتند ودرانجام مسئولیت های خود موفق شد ند ؛ دوم، آن های که مشاوران نادان وغرض ورزگرفته کشورهای خود را غرق یا بد بخت کرد ند.
بطورنمونه ، ظاهرشاه که مشا وران با سواد ترداشت ؛ کمترخراب کاری کرد ؛ وداود خان که مشاوران نا دان تر داشت هم خود را کشت هم پایه گذار وضع ناگوار کنونی افغانستان شد. ازاین رو، می توانم بگویم که ظاهرخان نیمه سیاست مدار وداود خان سیاست کارو فرصت طلب هم بود. منطورم ازسیاست کاراین است که نفر اول وکاسه لیسانش منافع وجیب های خود را می بینند وبه کشورتوجه نمی کنند. ازاینکه دردوره داود خان وجانشینان جنایت کارش ، یعنی تره کی وامین ، رسانه ها سا نسورشد ند وخشونت وسرکوب وکشتارآگاهان بی پایان صورت گرفت ؛ دودستا ورد برای افغانستان به میراث گذاشتند:نخست، خیزش مردم ومداخله ارتش سرخ وحکومت های بی هویت کارمل ونجیب الله ؛ دوم، جنگ علیه تهاجم اتحاد شوروی وحکومت جهادی ها ویرانی کابل وتروریسم طالبان وجاده سازی آن ها برای غالبان که اکنون شاهد آن می باشیم. دراوضاع پسا طالبان ، روشن است که سیاست کارانی مانند: کرزی ، غنی وعبدالله وهم کاسه های آن ها را داریم.
ازاین نگاه که سیاست کارانی نامبرده هم کمک های 125 میلیارد دالری امریکا وحد اقل یک بر سوم آن کمک های دیگرکشورها ومنابع مالی درونی را تلف کرد ند وافغانستان را گرفتار، فقر، گداگری،مواد مخدرو اعتیاد بی سابقه، تروریسم ،فرار مغز ها وفرارنسل نوبه سوی غرب کرده اند، به صراحت می گویم که آقا یان ودسته های کته شکم - تهی مغزآن ها سیاست کاران منفعت جو وغارتگرمی باشند.غارت گرانی که مانند شان که درتاریخ سیاست کاری جهان عقب مانده یافت نمی شود. به سخن دیگر،کرزی، غنی وعبدالله ودسته های هم کاسه شان بد ترین سیاست کاران درتاریخ سیاست کاران کشورهای عقب مانده وتاریخ سیاسی ناشاد افغانستان می باشند. بنابرآن ، دراخیر،به صراحت می گویم که راه بیرون رفت ازبحران ژرف ، فساد بی سابقه ای مالی واداری ،تفرقه اندازی های قومی - مذهبی ، گروهی ، تروریسم روبه گسترش، وابستگی مرگ بار به امریکا ودر واقع فاجعه ای که سیاست کاران خود غرض ونا بکارکنونی به مردم تحمیل کرده اند ، مبارزه پیگیر ودوام دارآگاهان ومبارزان سیاسی وفرهنگی درجهت تحقق سیاست به مفهوم یونانی آن می باشد. درغیرآن ، سیاست کاران خود محور، خود غرض ونابکارکنونی درهمراهی با تروریستان سرنوشت بد تری را برای مردم ستمزده ای افغانستان رقم می زنند!

Friday 5 January 2018

سوریه شدن ایران ؛درصورت ادامه آخوند یسم ، حتمی به نظرمی رسد


ابراهیم ورسجی
شانزدهم جدی 1396
این تحلیل دررابطه به مقاله هادی کحال زداه به عنوان" آیا ممکن است ایران سوریه شود"،پخش شده درسایت ملی مذهبی ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبکم پخش شده است، بهتردانستم که دروبلاک اندیشه هم پخش شود تا دوستان ازآن مستفید شوند. طرح این سوال که آیا ایران سوریه می شود؟ به گذشته تعلق گرفته است. به این خاطرکه ، همین اکنون ایران تاحدی زیادی ازنظراقتصادی سوریه شده است.ازاین سبب که، در39 سال گذشته ، حکومت آخوندی ایران بجای توجه به حل مشکلات اقتصادی-اجتماعی-زیست محیطی مردم هم برای بقای خود شعارهای ضدامریکای- اسرائیلی داده هم ازاسرائیل وامریکا ازطریق کوریای جنوبی اسلحه گرفته درعراق جنگ کرده هم با جورج بوش متحد شده حکومت صدام حسین را برانداخته هم با سنی ستیزی درعراق کمک به پیدایش داعش کرده هم به کمک نیروی هوای امریکا علیه داعش هم سنگربا عربستان جنگیده هم به کمک روسیه درجهت دفاع ازحکومت جنایت کاربشار اسد که 50 برابر داعش والنصره مردم سوریه را کشته است،می جنگد. درافغانستان هم ،من شاهد بودم که حکومت آخوندی ایران علیه دولت اسلامی مجاهدین که رهبرآن پروفیسورربانی ، فارسی زبان ویک مسلمان میانه روبود، شیعه های طرفدارخود را به جنگ علیه آن تشویق وکمک برای پاکستان وعربستان کرد تا طالبان والقاعده را به کابل حاکم بسازند.بنابرآن، به صراحت می گویم که ماجراجوی های حکومت آخوندی ایران ازافغانستان تا جنوب لبنان ،چنان خشم علیه آن تولید کرده است که تنها با براندازی حکومت آخوندی خاموش می شود.
جالب این است که ، درعربستان قبایلی شهزاده سلمان رو به جهان نودارد ودرایران ، آخوندیسم روبه قهقرا دارد.مثلا، شهزاده سلمان حجاب زدای می کند وآخوندیسم ایران حجاب اجباری را براه انداخته زنان شهری وبا فرهنگ ایران را اذیت می کند.خوب است که خیزش سرکوب شده چند روزقبل نشان داد که آخوندیسم درحال افتادن است وازنهایت درماندگی شعارمی دهد که ایران ازعراق وافغانستان وسوریه بهتراست.درحالیکه درهرسه کشوریاد شده همین رژیم آخوندی است که تولید مصیبت کرده است.مصیبت یا مصیبت های که درحال سرازیرشدن به خود ایران می باشند.ازسوی دیگر، گسترش فاجعه ها دراطراف ایران ازافغانستان تا سوریه درزمانی مردم آزاری می کند که ترامپ بر امریکا حاکم است.مردی که احتمالا دارد بهرعملی دست بزند وبراندازی آخوندیسم را درسرفهرست سیاست خود جایداده واسرائیل وعربستان هم منتظرفرمان اومی باشند تا فرمان حمله به آخوندیسم را بدهد.رژیم آخوندی هم درمسکو پرسه می زند تا دربدل نوکری دربرابر شیطان بزرگ حفاظتش نماید. بهرحال،من که فارسی زبان افغانستانی وشهروند کانادا ونوسنده دنیای مجازی وواقعی می باشم؛برای مرگ آخوندیسم روزشماری وازسوریه شدن ایران هراس دارم.بلی، با آگاهی که درباره مردم با فرهنگ ایران دارم ،باورم این است که قبل ازسوریه شدن ایران، آخوندیسم را زباله می کنند!

همان گونه که حکومت ها علیه اسلام عمل می کنند ، ملا یان رسمی شان دشمن اسلام می باشند

ابراهیم ورسجی
پانزدهم جدی 1396
این تحلیل درپیوند به مقاله اکبرگنجی زیرعنوان" آخوند های مواجیب بگیر:مقدس یا نابود کننده اسلام؟" ؛ بازتاب یافته درسایت گویا خبر(1)، ارایه شده بود.ازاینکه درصفحه فسبکم پخش شده است، بهتردانستم که دروبلاک اند یشه هم پخش شود تا دوستان مستفید شوند! آقای کنجی مطلبی خوبی را مطرح کردید؛ اما به ریشه های تاریخی آن نرفتید! اینکه ازآخوند های درباری جیره خوارقدرت سخن گفتید؛ نباید سوا لیه می دادید! به این خاطرکه، آخوند های جیره خورحکومت مسلمان مانده نمی توانند. پس، بهتراست که بدون سوا لیه بگوئید که آن ها اسلام را نابود کرده اند. ازاین رو، درزمینه کمی توضیح تاریخی می دهم. واقعیت این است که ، درقرآن نه خلافت آمده نه امامت آمده ونه قشری به خصوص بنام ملا.البته که به وفورآمدن واژه های علم، فقه، بصیرت وچند تای دیگرتوجیه حضور دین ستیزانه ای قشرشکم کته وتهی مغزی بنام ملا وآخوند وروضه خوان وفقیه را نمی کند.ازاین رو، دردوره چهارخلیفه اول که به جزیکی سه نفردیگرشان توسط خود مسلمان ها کشته شدند، با پدیده ای بنام ملا مواجه نیسم وآن خلیفه ها تلاش کردند بدا نند که درقرآن راجع به مسایل روزدوره حکومت هایشان چه آمده است.درباره حدیث هم احتیاط کردند تا به پیامبر اتهام بسته نکنند.اینکه عمرخلیفه دوم به گناه سوء استفاده مالی ابوهریره یا پدرپشک را دره شرعی زد؛ درواقع، تمام حدیث های روایت کرده ای اورا باطل کرد. به این خاطرکه، فرد دره خورده شهادت داده نمی تواند؛ پس، همه حدیث های روایت شده توسط پدرپشک توسط خلیفه دوم باطل شده بود.
بهرحال، آن دوره با کشته شدن خلیفه چهارم توسط خوارج پایان یافت وخوارج هم کمک به برآمدن حکومت جنایت کارمعاویه وعمروابن عاص کردند. این دوجناب درحقیقت کمک بدوفاجعه کردند:نخست، زمینه سازی برای قتل فرزندان پیامبردرکربلاکردند؛ دوم، کمک به پیدایش حدیث سازان وملاهاکردند. پس ازمعاویه وعمروعاص، خلیفه های جنایت کاراموی به ملاهافرمان دادند که اسلام را به نفع ماتفسیر ومسلمان ها را بدوشید وآن هاهم موفقانه عوام را دوشیدند. من که سروکارم بتاریخ اندیشه وتاریخ مسلمان ها می باشد؛ بدرستی دریافتم که غیرازابوحنیفه موسس فقه حنفی که تاجربود ودرزندان خلیفه بغداد مرد یا شهید شد،همه یا اکثریت فقیهان کاسه لیسان خلیفه های جنایت کاربودند. این که داستان ناشاد اسلام فقهی- سنی می باشد. پس بهتراست که به اسلام شیعه وشکم پرستی ملایانش بپردازم.
درباره ملا یان شیعه، چهار قشررا سراغ دارم: قشر اول امام زید رفیق ابوحنیفه می باشد. قشردوم، جعفراست که ملاحظه کاری کرده ونان به نرخ روزخورد وقشر سوم هم تولید کننده های امام غایب هستند که بسیارخوب عوام دوشی وخرافه پروری کردند. قشرچهارم هم ملایان صفوی می باشند.اگرچه روانشاد دکتر شریعتی درکتاب "شیعه صفوی" بسیارخوب بی رابطه بودن خود آن ها ومذهب صفوی شان را با رسول الله وعلی نمایش داده است، اما من حکومت جنایت کارصفوی ها را ساخته وپرداخته ای قدرت های اروپای برای دفع خطر امپراتوری عثمانی می دانم. بازی کثیفی که توسط آن قدرت های اروپای هم کمک به جنگ های شیعه وسنی هم کشتارنیم میلیون مردم فارس یا ایران توسط قزلباشان صفوی کرد.ادامه شیعه صفوی هم خمینی می باشد که من شخصا درسال 1366 درتهران از زبانش شنیدم که گفت:" دولت می تواند توحید را برای حفظ خود تعطیل نماید"! وقتیکه جمهوری اسلامی به فرمان خمینی می تواند برای بقای خود توحید را تعطیل وشرک را استوارنماید،به نفع شماآقای گنجی ودیگراند یشه ورزان وعامه مردم ایران می دانم که ملایان جیره خورحکومت آخوندی وخود حکومت آخوندی را رسما دشمن اسلام اعلام نمائید!
1-NEWS.GOOYA.COM/2018/01/POST-10819.PHP

Wednesday 3 January 2018

سال 2017 ، بد ترین سال برای مسلمان ها درجهان بود

ابراهیم ورسجی
چهاردهم جدی 1396
این نوشته را مطابق عنوا نش باید پنج روز پیشتر نوشته وپخش می کردم ؛ برخلاف ، نتوانستم چنان کنم ودلیل آن این بود که ، روزبیست وهفتم دیسامبر برابر بود با روزششم جدی وروز اول ژنوری برابر بود با روز یازدهم جدی. معلوم است که درروز ششم جدی ، ارتش سرخ به افغانستان هجوم آورد ؛ وبتاریخ هفتم اکتوبر2001 برابر به هفدهم ماه میزان 1380 خورشیدی ، ارتش امریکا وانگلیس ، علیه امارت طالبان دست ساخت خود شان وتطبیق کاری ارتش پاکستان ، هجوم آورد ند ؛ و بتاریخ اول ماه ژا نویه 2002 برابر به یازدهم جدی1380 ،سی آی ای وانتلجنس سرویس انگلیس وآی اِس آی ، طالب کرزی را درارگ کابل نصب کرد ند. ازاین رو ،مقاله زیرعنوان : " رویداد های ششم ویازدهم جدی ؛ برای مردم افغانستان فاجعه بارتمام شدند " ، را نوشتم (1) . بنابرآن ، این نوشته پنج روز به تعویق افتاد.
بهرصورت ، همان گونه که روز نخست ماه ژانویه 2017 برابر به روزیازدهم جدی 1395 وپا نزدهمین سالروز نصب شدن طالب کرزی درارگ وتکنوکرات های جاهل همکارش دروزارت خانه های بی دستاورد افغانستان بود ، روزها وماه های بعدی این سال تا پسین روز آن دستاورد های شومی برای مسلمان ها ازافغانستان تالیبیا وازلیبیا تا سد نی دراسترالیا وازآنجا تا اروپا وامریکا داشت. جالب این است که ، اول ژانویه 2017 برابر بود به پانزدهمین سالگرد نصب شدن کرزی درکرسی ریاست جمهوری افغانستان وروز بیست ویکم آن شروع کار مستر ترامپ به حیث رئیس جمهور امریکا بود. همه آگاهان مسلمان درجریان هستند که اولین برنامه یا پروژه اعلام شده توسط مسترترامپ ایجاد بند ش برای ورود مسلمان ها به امریکا با وجود داشتن گذ رنامه وکارت سبزامریکای ، ازکشورهای بود که یا درکمک به تروریستان سهم نداشتند واگرسهمی هم داشتند به حکومت های آن ها منوط بود نه به شهروندان آن ها.
طرفه این که ، درسیاست مخالفت مسترترامپ به ورود مسلمان ها به امریکا،پاکستان وعربستان دوکشورکمک کننده به تروریستان فراموش شده بود ند وایران درجای آن ها جای داده شده بود. درباره ایران هم ،شهروندان آن هد ف گیری شده بود ند نه حکومت آخوندی تحمیل شده برآن ها. بهرحال ،با نا دیده گرفتن پاکستان وعربستان ، مسترترامپ ، شهروندان: یمن، ایران، صومالی، سوریه ،عراق، سودان وچاد را درمضیقه گرفت. ازاینکه امریکا درعراق حضورنظامی دارد ، نام آن را ازفهرست بیرون کرد که کاری خوبی بود اما فرصت طلبانه بود نه تامین حقوق ستمزده های عراقی. بهرحال ،سیاست مخالفت مسترترامپ با مسلمان ها کمک کرد به تند روان مذهبی ازافغانستان تالیبیا وازصومالی تا نیجریه وازمالی تا بنگله دیش.بطورنمونه ،بیشترین ترور ها وجنگ ها درسال 2017 ، درافغانستان صورت گرفت.مثلا،براساس برآورد دفتربشردوستانه سازمان ملل ،درسال 2017،چهارصد و چهل وپنج هزارنفر دراثرجنگ ها آواره شده اند؛ ودرنه ماه اول همین سال ،بیش ازدوهزارو شش صدوچهل غیرنظامی کشته وبیش ازپنج هزاروسه صدو هفتاد نفر زخمی شده اند؛ وحکومت دست نشانده امریکا درکابل کاری درجهت مهارتروریسم کرده نتوانست. اگرچه مسترترامپ درگسترش تروریسم درافغانستان ، پاکستان را مسئول اعلام کرد،اما گامی موثری درجهت بسته کردن مرکزهای تروریست پروری درخاک آن کرده نتوانست. درعراق وسوریه که میراث بدی را جورج بوش وبارک اوباما برای مسترترامپ ، باقی گذاشته بودند ، کارنامه او جلب توجه نمی کرد. مثلا، درعراق ،فرمان داد تا هوابازان امریکای داعش را درموصل بمبارد وکمک به سپاه پاسداران ایران درزمین نمایند.
برای من که از تند روی وتروریسم مذهبی یا مذهبی نما بسیار نفرت دارم ،کمک هوابازان امریکای به سپاه پاسداران حکومت آخوندی ایران درجهت براندازی داعش هم مهم بود هم خنده آور! مهم ازاین نگاه که ، پرده ازچهره منافقانه ای جمهوری آخوندی ایران وشعارهای ریاکارانه ای آن علیه شیطان بزرگ / امریکا برداشت وخنده آوربه این خاطرکه ، گذ شت ایام نشان داد ومی دهد که چه تنا قضات وچند گا نگی ها در گفتاروکردان مدعیان مبارزه مذهبی حضوردارند وبرملا شده تشت رسوای مبارزان انقلابی یا انقلابی نما را ازبام تاریخ بزباله دان جغرافیا می کوبد! درسوریه هم که حکومت مذهبی ودراصل منافق ایران بدفاع ازحکومت جنایت کاربشار اسد پرداخته است، هم درماند هم میدان های هوای خود را دراختیارروسیه گذاشت تا درجهت دفاع ازتروریسم حکومت بشاراسد ، تروریسم گروهی داعش را ازهوا بکوبد.
ازهمه خنده داراینکه ، سپاه قد س ایران بجای جنگ علیه اسرائیل درراستای آزادی قد س ، به جنگ علیه عرب های سنی درعراق وسوریه شتافت وحزب الله لبنان یا شاخه لبنانی آن هم درجهت منافع اسرائیل به جنگ سنی ها بنام مبارزه باداعش به سوریه شتافت وحکومت جنایت کاروفرقه ای سوره هم بجای آزادی جولان اززیرسلطه اسرائیل هم به جنگ علیه مردم خود رفت هم علیه آن ها سلاح کیمیاوی استعمال کرد. درصف مخالف آن ها، عربستان وامارات متحده که درآغازازداعش عرب درعراق دربرابرداعش ایران حمایت کرده بود ند، با اعلام خلا فت توسط داعش عرب، بقای خود را درخطردیده به ائتلاف با امریکا علیه آن دست زد ند. خلاصه اینکه ، داعش وخلافت اسلامی آن ،امریکا، جمهوری اسلامی ایران ، عربستان وامارات متحده عربی را درکنارهم نشاند.
دراین بازی کشنده ای منافع مسلمان های عرب ، ترکیه زیرفرمان رجب طیب اردوگان هم وارد میدان شد البته اززا ویه های دیگر: نخست ، نگران قوت گرفتن کرد ها درعراق وسوریه شده بود. به این خاطرکه، بیشترین جمعیت کرد را درمنطقه ترکیه دارد. به این معنا که ، ظهورکردها درعراق وسوریه ،باعث تقویت حق خواهی وجدای طلبی کردهای ترکیه می شود ؛ دوم، ائتلاف میان حزب حاکم ترکیه ، نهضت اخوان المسلمون وقطر وجود دارد. ائتلافی که با عث شد تا عربستان، امارات، بحرین ومصر علیه قطرموضع مشترک بگیرند ودرماه جون 2017 ، ازدوحه بخواهند که شبکه تلویزیون الجزیره را بسته وازکمک به اخوان المسلمون دست بردارد. جالب این است که ، فشار عرب ها برقطرباعث شد که به حضورنظامی ترکیه درقلمروش بیفزاید.
افزون برآن ،ترکیه با نمایش دوری ازامریکا وناتو؛ چراغ سبز به روسیه وچین نشان داد. ایران آخوندی هم که مدت هاست درپکن ومسکو پرسه می زند؛ با ترکیه همراه شده است. همراهی که نماد آن کنفرانس آستانه برای حل بحران سوریه می باشد. جالب این است که ، ایران آخوندی هم زیرسایه هوا بازان امریکای وروسی دربغداد ودمشق می رزمد هم دریمن بدفاع ازهوتی ها شتافته است تا با صطلاح خود را قدرت منطقه ای بسازد.ازهمه خنده داراینکه ، جمهوری آخوندی ایران هم درمنطقه با ترکیه رقابت دارد هم به نفع آن دربرابر همه پرسی مسعود بارزانی برای استقلال کردستان عراق موضع گرفت. دربخش جنوب شرقی منطقه ، پاکستان قراردارد که هم برای پیاده شدن ناتودرافغانستان جاده سازی کرد هم به تروریستان علیه حضورآن کمک می رساند! سیاست دوگانه ای که باعث خشم امریکا بر پاکستان ونزدیکی حکومت افغانستان به هند شده است!
یک مسئله دیگرهم مایه شرمساری پاکستان اسلام شعارشد وآن اینکه بودای های میانمار ازمیانه اگست تا میانه ای سیپتامبر سال 2017 ،شش لک وسی هزارمسلمان های روهنگیا را واداربه مهاجرت به بنگله دیش ودوازده هزارنفرازآن هارا شهید کردند؛ ازاینکه چین حامی حکومت بودای میانمارمی باشد، سیاسی ها ونظامی های پاکستانی سخنی بدفاع ازمسلمان های مظلوم میانمار نگفتند! ازسوی دیگر ، پاکستان دوگانه باز به عربستان وعده کرده بود که دریمن با حضور نیروهای جنگی کمکش می نماید تا نفوذ ایران را براندازد. ازاینکه پاکستان هم دارای جمعیت شیعه می باشد هم زیرفشارهند است همی مناسباتش با افغانستان خصمانه شده است، موفق به انجام تعهد خود به عربستان نشد. بلی، پاکستان این قدربه عربستان کمک کرد که به راحیل شریف ، فرمانده قبلی ارتش خود اجازه داد تا فرماندهی جبهه خیالی - جنگی آن علیه تروریسم را بدوش بگیرد. جبهه ای که تاکنون دربرابر تروریسم کاری نکرده است. بلی ، جبهه نامبرده وسپاه پاسداران ایران یک کارمهم کرده اند وآن اینکه بیست میلیون یمنی را به کمک روزانه ای جامعه ای بین المللی نیازمند ساخته اند. درشرق افریقا ، درصومالی که حکومت نیست والشباب شاخ می زند ودرنیجریه ومالی وکامرون درغرب افریقا هم بوکوحرام شاخ می زند. در لیبیا که امریکا وانگلیس وفرانسه کمک دربراندازی حکومت خود کامه ای سرهنگ قذافی کرده بود ند. درواقع، کاری کردند که هم این کشورقبایلی بدون حکومت شود هم حد اقل بیست میلیارد دالر اسلحه سبک وسنگین بدست سران قبایل شورشی وتروریستان ازچاد تا مالی ونیجریه بیفتد! ازهمه خنده داراینکه ، عربستان ، امارات متحده ، قطر ومصر هم کمک به براندازی حکومت سرهنگ قذافی کرده اند. به سخن دیگر ، حکومت های غیرمسئول مسلمان ها ازپاکستان تا لیبیا کمک به آشوب وتروریسم وبد ترشدن حکومت داری درکشورهای خود کرده اند. سیاست زشتی که هم شماری زیادی مسلمان ها را واداربه فرار به سوی غرب ازطریق لیبیا کرد هم اسلام را دین تروریست پرور معرفی وسلاح بُرنده دردست اسلام ترسان ونونازی ها درغرب داد تا مسلمان ها را بیشتر ازپیش زیرفشاربگیرند.
بعد ازبررسی تباه کاری های حکومت های ضد اسلامی وضد بشری مسلمان ها علیه خود شان ، بهتراست که به بررسی رشد راست گراها ، نونازی ها واسلام هراسان درغرب پرداخته نوشته را پایان دهم. سال هاست که اسلام ترسان ونو نازی ها درهمه کشورهای غربی خطر اسلام را بزرگ ساخته دست به آزارمسلمان های مقیم غرب درازکرده اند. جالب این است که ، تروریستان مسلمان نما به نونازی ها واسلام هراسان درکشورهای غربی بهانه داده اند تا هم به اسلام هراسی هم به فشاربرمسلمان دامن بزنند. دراسلام هراسی ومسلمان ستیزی اسلام هراسان ونو نازی های غربی ، مسئله جالب این است که ، نمی خواهند به عامل های تروریسم ونقش قدرت های غربی وحکومت های دوست یا دست نشانده آن ها درکشورهای مسلمان بپردازند.
بطورنمونه ، پاکستان وعربستان دو دوست بسیارنزدیک امریکا واروپا می باشند؛ دوکشوریکه دوم آن منبع مالی- ایدئولوژیک واول آن آموزش دهنده وتجهیزکننده تروریستان می باشد. پس ، اگراسلام هراسان توقع دارند که آواره گان ازکشورهای اسلامی وارد کشورهای آن ها نشوند، بهتراست که کشورهای خود را زیرفشاربگیرند تا منابع مالی وتسلیحاتی تروریستان را بخشکانند. باوردارم. اگرقدرت های غربی ازحکومت های غیرمسئول درکشورهای مسلمان به خصوص درکشورهای عربی حمایت نکنند، هم تروریسم نابود می شود هم مهاجرت ها به غرب پا یان میا بند. همچنان ، به نفع امریکا واروپا می باشد که ازحمایت اسرائیل دست برداشته آن را زیرفشاربگیرند تا به اشغال فلسطین پا یان دهد. معلوم است. اگراسرائیل به مرزهای 1967 برگشته کمک به ایجاد دولت اسرائیلی وفلسطینی درمنطقه مطابق قرارداد اسلو امضا شده درسال 1993 میان عرفات ومیناخیم بیگین نماید ، بدون شک، کمک به کاهش تروریسم واعاده صلح میان خودش وعرب ها می نماید.
متاسفانه ، برسمیت شناخته شدن بیت المقدس به حیث پایتخت اسرائیل ، توسط رئیس جمهور ترامپ هم کمک به تند روی مذهبی وتروریسم مذهبی نما درکشورهای مسلمان کرد هم کمک به اسلام هراسان درغرب کرد هم تند روان یهودی را تقویت کرد.افزون برآن ، مناسبات دوستانه ای حکومت خود گردان فلسطین به رهبری محمود عباس با امریکا را که تازه حماس درغزه با آن آشتی کرده بود، برهم زد. همچنان ، به نتانیاهو ومتحدان دست راستی اش موقع داد تا درفکر ساختن شهرک های بیشتر برای یهودی ها درمناطق اشالی به خصوص درشرق بیت المقدس شوند. قرار گزارش رسانه ها ؛ دست راستی ها درزمینه قانون دلخواه خود درپارلمان اسرائیل را هم تصویب کرده اند. مسئله ای که هم می تواند تند روان یهودی را تقویت هم مشوق تند روان مسلمان درجهان عرب شود تا پایه های لرزان استبداد عرب را بلرزانند.اگرچه خیزش مردم ایران علیه ارتجاع وتوحش آخوندی درکوتاه مدت مایه خرسندی ارتجاع واستبداد عرب می باشد ،اما آینده به همان اندازه که برای ارتجاع ایران تاریک است برای ارتجاع واستبداد عرب هم تاریک می نماید.
ازاین رو ، به نفع نهاد های دموکراتیک وحقوق بشری وجامعه ای مدنی درغرب وسازمان ملل می دانم که به مبارزه جدی علیه اسلام هراسان ومسلمان ستیزان درغرب برخیزند. همچنان ، به نفع قدرت های غربی می دانم که دوسیاست زیررا درپیوند با کشورهای مسلمان مورد توجه قراردهند: نخست ،ازدموکراسی ، حقوق بشر، آزادی بیان وحکومت قانون درکشورهای اسلامی دفاع نمایند؛ دوم، به کمک رسانی به حکومت های مستبد پایان دهند. به این خاطرکه ، حکومت های مستبد نیروهای آزادی خواه ودموکراتیک را سرکوب وخالیگاه ایجاد کرده اند؛ خالیگاهی که تند روان مذهبی وتروریستان مذهبی نما آن را تا حدی زیادی پُرکرده اند. وقتیکه می گویم نهاد های دموکراتیک ، مدنی وحقوق بشری وسازمان ملل باید علیه اسلام هراسی مباره نمایند ، هدفم این است که اسلام هراسان ونیروهای دست راستی درغرب بجای حمله به تروریستان به اسلام حمله می کنند ؛ حمله ای که نیروهای میانه رومسلمان را تضعیف وکمک به تند وران مذهبی وتروریستان مذهبی نما می نماید. معلوم است که ،دست راستی ها واسلام هراسان این گونه تبلیغ می کنند که اسلام کمک به رشد تروریسم کرده است ویک دین تروریست پرورمی باشد (2). درحالیکه ،درقرآن یا کتاب مقد س مسلمان ها ، مجوزی برای تروروآدم کشی یافت نمی شود.
بنا برآن، به صراحت می گویم که تند روان مذهبی درکشورهای مسلمان برداشت ناچیزی ازاسلام دارند وتروریستان با صطلاح مذهبی هم رابطه به اسلام ندارند. مثلا، درقرآن ، کتاب مقدس مسلمان ها قتل یک انسان چه مسلمان وچه نامسلمان گناه نا بخشود نی معرفی شده وبرای قاتل هم رفتن بدوزخ وماندن درآن برای همیشه تعیین شده است. افزون برآن ، قرآن ، کتاب مقدس مسلمان ها به کرامت همه فرزندان آدم بدون درنظرداشت تعلق دینی ونژادی آن ها دستور داده وبیرون شدن وماندن دردین را هم به اختیارانسان ها گذاشته است. ازاین رو ، به صراحت گفته می توانم که قرآن منشورجهانی حقوق بشرراکه مسئله عمده آن آزادی عقیده ووجدان می باشد پذیرفته است. برخلاف، فقه شاهی وشیخی آن را نمی پذیرد. متاسفانه ،درغرب میان فقه شاهی وشیخی وآموزه های قرآن فرق گذاشته نمی شود. مسئله ای که درغرب به نفع راست ها واسلام هراسان ودرشرق به نفع مستبدان ، تند روان مذهبی وتروریستان تمام شده است.
رویداد های ششم ویازدهم جدی ؛ برای مردم افغانستان ، فاجعه بارتمام شده ا ند
1- www.Iwarsajee.blogspot.com/2017/12/blog-post_31.html
2- جهادی گری زیرذره بین کارشناسان
ir.mondediplo.com/article2882.html