Thursday 20 June 2019

مسلمان های جهان قتل مرسی توسط سیسی را سرزنش وسازمان ملل خواستاربررسی آن شد

ابراهیم ورسجی
سی ویکم ماه جوزای 1398
روزسه شنبه 28 ماه جوزای سال 1398 خورشیدی ، اکثریت بزرگ مسلمان های جهان هم قتل محمد مرسی توسط فتاح سیاسی ، به زندان تبد یل کننده ای مصررا به شد ت سرزنش هم برای آن شهید نمازجنازه غیا بی ادا کرد ند وسازمان ملل متحد قتل اورا شک برانگیزنامیده خواستاربررسی بی طرفا نه آن شد. واکنش ها وخواست عا دلانه ای که باعث نگرانی وعصبا نی گریی فتاح سیسی ، زندان بانِ بزرگترین زندان سیاسی واعتقادی بنام مصر شد. بنا برآن ، لازم می دانم که درزمینه بررسی منا سب وبازتاب دهنده فاجعه درمصر به عمل بیاورم وبررسی را اول ازواکنش شد ید مسلمان ها ودوم واکنش سازمان ملل ونهاد های حقوق بشری درسطح جهان ، می آغازم.
دررا بطه به واکنش های اخلاقی - انسا نی- سیا سی اندوه گین مسلمان ها ، بهتراست که درپیو ند با آن ها هم درسطح سیاست مداران هم درسطح سازمان های اسلامی هم درسطح مردمان مسلمان ابرازنظرنما یم. درسطح رهبران سیاسی ، طوریکه شد ، آقای رجب طیب اردوگان رئیس جمهورترکیه ورهبرحزب مخالف او، امیر قطروحکومت او ، خالد مشعل یکی ازرهیران حماس که دردوحه مرکز آن کشور زند گی می کند ، حکومت وپارلمان تونس وراشد الغنوشی رهبرنهضت اسلامی آن کشورپیش گام شد ند. مثلا، رئیس جمهورترکیه هم درمسجد بزرگِ استا نبول درصف نخست نمازایستاد شده نمازجنازه غیا بی برای روان شاد محمد مرسی ادا کرد هم بعد ازادای نماز سخنرانی ومرسی را شهید وشهادت اورا گناه نابخشود نی قا تلش نا مید. همه آگاهان می دانند که رجب طیب اردو گان وحزب او" عدالت وتوسعه" همسازی اید ئولوژیکی- سیاسی با جمعیت اخوان دارد. ازاین رو، شرکت او درنمازجنازه غیا بی برای شهید مرسی امرطبیعی می باشد.
وارونه ای همسا نی اید ئولوژیک حزب اردو گان وسازمان اخوان ، رهبر حزب مخالف حکومت اردوگان که سکولارمی باشد وبا اخوان ناهمسازیی اید ئولوژیک دارد ؛ دریک گردهمای بزرگ درانقره دردروازه ای سفارت مصر،ازقتل مرسی توسط سیسی هم ابرازتا سف هم به صراحت گفت که با ید برای رئیس جمهور مرحوم به حیث رئیس جمهورمراسم تد فین رسمی برگزارمی شد. واقعا ، ترک های دارای گرایش های اسلامی وسکولار با برگزاریی نمازجنازه غیا بی برای محمد مرسی وسرزنش کردن قتل او توسط سیسی ، نشان داد ند که مدافع حقوق انسان ها به خصوص انسان های ستمزده ای سیاسی وعادی می باشند.
بعد ازنمازجنازه ای غیا بی برای مرحوم محمد مرسی درترکیه وابرازغم شریکی رهبران سیاسی- مذ هبی آن کشور با خانواده ای ماتم دیده ای او وجمعیت اخوان المسلمون ومردم مصر،درتونس وقطر هم برای آن مرحوم حکومتی ها وقانون گذاران نمازجنازه غیا بی ادا کرده هم قتل اورا سرزنش هم با خانواده او وجمعیت اخوان ابرازغم شریکی کرد ند. درتریپولی پا یتخت لیبی که جنگ سالار خلیفه هفتر،دوست سیسی وبن سلمان ولی عهد عربستان وولی عهد امارات متحده ، مصروف بمبارد آن می باشد، حکومت ومردم قتل مرسی توسط سیسی را سرزنش وبرای او نمازجنازه غیا بی اداکرد ند. درغزه ، هم رهبران حماس هم فلسطینی های محصورشده ازطریق دریا وهوا وخشکه توسط نتانیاهو وسیسی ، برای روانشاد مرسی نمازجنازه غیا بی ادا واو را دوست مردم ستمزده ای فلسطین اعلام وروحش شاد ویاد ش گرامی باد گفتند! دراردن هم ،مسلمان ها برای مرسی نمازجنازه غیابی ادا وبا خانواده ای اوابرازغم شریکی کرد ند. درما لیزی درشرق دورهم ، سیاسی ها، حزب اسلام گرا ومردم ازمرگ مرسی ابرازنا راحتی وغم گینی کرده وبا اخوان وخانواده آن شهید والا مقام ابرازهمد ردی کرد ند. درپاکستان ، معلوم است که حکومت طالب عمران خان وفرمانده ارتش ازمتحدان رژیم بد ویی عربستان یا تمویل کننده ای سیسی می باشند. ازاین رو، جرئت ابراز تسلیت گفتن به خانواده ای مرسی را هم ندارند! برخلاف، سازمان های مذهبی به خصوص جما عت اسلامی با مظاهره ای سرتا سری دراسلام آباد ، شهادت مرسی توسط سیسی را سرزنش وبه او نمازجنازه ای غیا بی ادا کرد ند. درنیویارک ، لندن وچند شهربزرگ اروپا یی ، مسلمان ها هم درکنارسفارت های مصر دست به تظاهرات زد ند هم برای محمد مرسی نمازجنازه غیا بی ادا کرد ند. درسودان والجزایر، معلوم است که مردمان هردوکشورمصروف مبارزه ومظاهره علیه نظامی های تباه کاری هم نظرسیسی می باشند. درباره مردم ، با وردارم ؛ اگرسیسی مستبد به آن ها اجازه ماتم داری ازمرسی می دا د ، بد ون شک، بیشترازنمازجنازه ناصری شکست خورده دربرابر اسرائیل درماه جون 1967 ،درماه سیپتامبر 1970 ، هم بتاریخ 19 ژوئیه سال 2019 ،درقاهره ودیگرشهر های مصر ، مظاهره هم به مرسی نمازجنازه غیا بی ادا می کرد ند. همچنان ،درصورت نبود خفقان فکری- سیاسی، مسلمان ها درعربستان ودیگرامارت های عربی زیرسلطه ای استبداد شرقی تظاهرات سرتا سری راه اندازی وبرای مرحوم مرسی نمازجنازه غیا بی ادا می کرد ند.
کوتاه سخن این که ،مصر که خیرزاد گاه مرسی می باشد، با ورکا مل دارم ؛ اگر حکومت های قرون وسطا یی عرب ما نع گرد هم آمدن های عرب ها درکشورهای استبداد زده ای عربی برای غم شریکی وما تم داری بخاطرشهاد ت مرسی توسط سیسی نمی شد ند ،عرب های یمن ، عراق وسوریه که گرفتارکشتارگری های حکومت های تباه کارووطن فروش وتروریستان دست پرورده شان می باشند! دربزرگ - خرده شهر ها حتا روستا های دیگرسرزمین های عربی،عرب ها ازدوبی تا منامه ، کویت،ریاض ، سودان ، قاهره ، الجزیره ، کا زا بلانکا و...، گردهمای های بزرگ برای ما تم داری بخاطرشهادت مرسی توسط سیسی برگزاروبرای او نمازجنازه غیا بی ادا کرده دردهن های دیوانه های قدرت وثروت مشت های دندان شکن می زد ند! جالب این است که، درکشورهای : تونس،مراکش ، اردن ، کویت ، جمعیت اخوان هم درپارلمان ها هم درحکومت ها سهم دارند ودرالجزایر وسودان که مردم ها درخیا بان ها درحال خیزش علیه حکومت های نظامی ای منفورمی باشند ونظامی ها دروزارت خانه های خود ازترس مظا هره های مظاهره کننده ها اتراق کرده اند! یعنی مردم ها درحال پیروزی برحکومت های وحشی- نظامی وشکل دادن حکومت های دموکراتیکِ ممثل اراده خود می باشند.
بهررو، با ابرازخرسندی ازماتم داری های مسلمان ها به مناسبت شهادت محمد مرسی وخیزش های عربی درسودان والجزایر علیه نظامی های خونریزیا دوستان سیسی، بسیارخوشحال هستم که سازمان ملل ودید بان حقوق بشر ونهاد های مدافع قانون های بشردوستانه ، خواستار تحقیق وبررسی قتل محمد مرسی توسط ژنرال سیسی شده اند ومراسم تد فین امنیتی روانشاد مرسی درقاهره بدورازفرزند واعضای خانواده اش که خواستار تد فین جسد او درزاد گاهش بود ند، به شک وتردید ها درزمینه افزوده است. ازاین رو، ازخواست سازمان ملل مبنی بربررسی قتل مرحوم مرسی ستا یش وامید وارهستم که به بررسی اصرارنموده کمک دربرملا شدن قتل او کند. درغیرآن ، سیسی تحمیل شده بزورتفنگ برمصرودیگرسیسی های عرب وغیر عرب دردشمنی با دموکراسی،حکومت قانون ، قانون بین الملل ، قانون های بشردوستانه ، منشورجهانی حقوق بشرو...برای ادامه ای استبداد منفورشرقی ای خود،مرسی های دیگری را شهید وزندانی خواهند کرد! به گونه ای که ، مصررا به بزرگترین زندان اعتقادی ، فکری وسیاسی درخاورمیانه تبد یل کرده اند! ادامه دارد.

Tuesday 18 June 2019

فتاح سیسی گمان کرد که با قتل مرسی، فلسطین اشغالی را فتح واسرائیل را ازآن بیرون رانده است

ژنرال ها دردیگربخش های جهان سنگرهای دشمنان را فتح می کنند ؛ برخلاف ،درکشورهای مسلمان ،کاخ های ریاست جمهوری (وشاهی) را فتح می کنند
سید ابوالاعی مودودی
بخش نخست
ابراهیم ورسجی
بیست نهم ماه جوزای 1398
جمعیت اخوان المسلمون / برا دران مسلمان تا وان مشروطه خوا هی درنظام شاهی ستمگر ودموکراسی خواهی درنظام های کود تا چی ازناصر تا سیسی را درمصرمی پردازد. بطونمونه، حسن البنا ( 1943-1949) پا یه گذار جمعیت برا دران مسلمان درنیمه دوم دهه چهل، خواستارایجاد نظام شاهی مشروطه یا حکومت قانون شد وتوسط حکومت خود کامه- شاهی ترور شد. نا گفته نما ند که ترورپا یه گذار اخوان باعث عقب نشینی سازما ن ورهبران بعدی اش ازموضع او نشد. یعنی سازمان اخوان مبارزه حق طلبا نه ای خود درجهت حا کمیت قانون ونما ینده مردم ساختن حکومت را ادامه داد. ادامه ای که با عث نبرد سیاسی- فکری با استبداد شرقی درمصرودیگرسرزمین های عربی شد. مثلا، درمصری استبداد نظامی زده ، درعمل دیده شد که سازمان اخوان نخستین رئیس جمهورمنتخب آن را به ریاست جمهوری محمد مرسی (1951-2019) ، درماه جون سال 2012 ، پیش کش مردم کرد. نخستین رئیس جمهورمنتخب درتاریخ سیا سی ای نظامی زده ای مصرکه حکومت منتخب او درماه ژولای 2013 با کود تا به فرماندهی فتاح سیسی دربد ل 12 میلیارد دالر ازعربستان واما رات متحده وحمایت سیاسی اسرائیل سرنگون وخودش بعد اززند گی مرگبارشش سا له درزندان بدون تمام سهولت های خوراکی وطبی آن هم دراتاق تنهای ،روز هفد هم ماه جون 2019 برا بربه بیست وهفتم ماه جوزای 1398 ، درداد گاه حکومت مستبد سیسی ، درنتیجه ایست قلبی به گفته رسانه های سا نسورشده حکومت وحشی ودراصل درنتیجه توحش زندان با ن ها وممانعت ازدرمان درسلول تنهای زندان بدوی جان باخت یا به شهادت رسید وروزهژدهم ماه جون به گونه امنیتی توسط قا تلانش درقاهره دفن کرده شد. تاسفباراین است که ، فرزند شهید مرسی ، گفت که اجازه نداد ند تا پدرم را درشهرزاد گاهش دفن نماییم. معلوم است. اگرمسئله قتل درمیان نمی بود، اجازه داده می شد تا درزاد گاهش به خاک سپرده می شد . ازاین رو، بهتراست که درباره دوموضوع ابرازنظرونوشته را ادامه دهم: نخست ، استبداد شرقی ورواج گسترده ای آن درکشورهای عرب ومسلمان به خصوص درمصر. دوم، نقش بارز جمعیت اخوان درفرهنگ سازی علیه استبداد شرقی وبهره برداریی ریاکارانه وتباه کارانه ای آن ازاسلام.
نگا هی بتاریخ اند یشه سیاسی مدرن ، روشن می سازد که استبداد شرقی بیا نگراستبداد یا حکومت های استبداد یی می باشد که درآن ها تنها شاه مستبد یا رئیس جمهورکود تاچی ودراصل جمهوری نمای مستبد آزادی واختیارات مطلق دارد ومردم ها را برده وبه اصطلاح معروف رعیت یا چهارپا یان دانسته ازآن ها سواری گرفته ومی گیرند! شیوه حکومت داریی تحمیلی که ازافغانستان تا لیبی وازلیبی تا جاکارتا وازجاکارتا تا پاکستان ، برمسلمان ها بزورتفنگ فرمان رانده ومی راند ودرواقع بد ترین کاربرد استبداد شرقی را به نما یش گذا شته ومی گذارد. طرفه اینکه ، این گونه استبداد وحشی وحیوان سازمسلمان ها ورقم زننده ای بد بختی کنونی جامعه های مسلمان با استخدام شیخ های طماع وفریب کار، بسیاررذیلا نه ازاسلام به خصوص فقه های اسلامی نما بهره برداری کرده ومی کند!
بنا برآن ، ایجاب می کند که با نگاهی گذ را به تاریخ سیاسی نا شاد مسلمان ها ؛ درزمینه ، ابرازنظریا روشنی اندازی کنم. دراین راستا ، تاریخ سیا سی نا شاد مسلمان ها نشان می دهد که نقش اسلام درسیاست وحکومت داری با بغاوت معاویه وعمروبن عاص وتند رویی دینی خوارج وشهادت علی خلیفه چهارم توسط اخیری به پا یان رسید ودوره قبیله گرایی عرب بد وی بنام اسلام با سلطنت اموی زیر فرمان معاویه آغازشد. حسن بصری ازجمله متفکران ناب مسلمان وپا یه گذار مکتب معتزله گفته بود که:" معاویه بجای اینکه به جرم بغاوت علیه خلیفه چهارم اعدام می شد ، سلطان جبری برمسلمان ها شد"! طرفه اینکه ، فرزند معاویه ، یزید هم فرزندان رسول را درکربلا شهید کرد هم سرازگریبان جا هلیت ابوجهلی درآورد.
ازآن هم غمبارتراین که ، اسلام مسخ شده توسط معاویه وعمروبن عاص وخوارج ،یا القاعده وطالبان وداعش وولایته فقیه و... امروز ،درجای اسلام پیامبر نشست وبا فقه سازی ها وحد یث سازی های دروغین خود را برمسلمان ها تحمیل وادامه داد. من که بیشتراز 45 سال می شود که سروکارم با فرهنگ وتفکر وتمدن وتاریخ مسلمان ها بنام فرهنگ وتمدن وتاریخ اسلامی می باشد وسیاست وتاریخ را دردانشگاه هم خوانده ام ؛ برایم ثا بت شده است که حاکمان ستمگر وشیخان ریاکاری درباری شان با درجهل وفقر نگهداری کردن مسلمان ها وبهره برداری وسواری گرفتن ازآن ها اوضاع فلاک بارکنونی جهان اسلام را رقم زده اند. ازاین رو،حق با شاه ولی الله دهلوی می باشد که درکتاب مشهورخود:" حجت الله با لغه " گفت که تاریخ اسلامی نداریم. به این خاطرکه ،درتاریخ مسلمان ها بسیار کم مطابق اسلام عمل شده است"!
شا یان یاد آوری می باشد که ، شاه ولی الله تنها نماند ویک ونیم قرن بعد ازاو، ابوالحسن ندوی نوشت که :" اسلام صوری داریم نه اسلام حقیقی" وعامل رونق پیداکردن وادامه اسلام صوری هم سلطان های ستمگرو خلیفه نمای اموی وعباسی با پا یه گذاریی معاویه با پیش زمینه سازیی عثمان خلیفه سوم از قبیله اموی برای سوارکردن معاویه خواهرزاده اش به قدرت وحاکم ساختن اموی ها وبعد از اموی ها، عباسی ها وچند قرن ها بعد ازآن ها ،ساختن حکومت وحشی صفوی بنام شیعه درایران توسط قدرت های تازه نفس اروپا یی برای تضعیف امپراتوریی عثمانی می باشد. وقتیکه خلیفه بازی های مخالف قرآن بعد از دوره رسالت وفتوحات عرب های بدوی پیش ازجمع کردن قرآن درزمانه عثمان را با بغاوت معاویه وعمربن عاص علیه خلیفه چهارم وتروریسم خوارج را باهم جمع کنم ،به صراحت می توانم بگویم که نتیجه آن به تاق فراموشی سپردن قرآن واصل های شورا وعدالت وقسط آن توسط حکومت های مستبد شاهی- شیخی- نظامی- تروریستی ازافغانستان تا لیبی و...می باشد.
به گواهی تاریخ ،وقتیکه اروپای نو ازشکم رنسا نس ونهضت اصلاح دینی بیرون وبرای قاره اروپا ، انقلاب صنعتی، بورژوازی، نوشهرهای بزرگ ،جامعه مد نی ،حکومت قانون ودموکراسی را ایجاد وبرای جهان مسلمان استعماررا رقم زد. شا هان مستبد شد ند نوکران استعمارهای اروپا یی. نا گفته نما ند که ، شا هان خود کامه ای نوکراستعمارها برای بقا ودوام حکومت های مستبد خود درفکرارتش سازی به شیوه نو شد ند. ارتش سازیی که بدون کسب دانش نظامی از بلاک های غرب وشرق میسرنبود. ازاین رو، به شرق وغرب اروپا شا گردان نظامی وحقوق فرستاده شد. شاگردانیکه دونوع طرزفکررا وارد سرزمین های مسلمان کرد ند:نخست،تقلید ناقص ازتمدن وفرهنگ وفن آوریی نوین غربی. دوم، براندازیی حکومت های شاهی استعمارزده وکمترستمگروخشن با کود تا ها واستقرارحکومت های نظامی بنام مدرنیزه کاریی اجباری ازبالا بزیر.
طوریکه دیده شد،مصطفی کمال ژنرال ترکیه عثمانی فروپا شیده درجای خلافت عثمانی جمهوریت استبداد یی درظاهر لائیک را برقرار وبه مذ هب ستیزی دست زد. اعلام جمهوریت توسط مصطفی کمال درست اما مذ هب ستیزیی او خلاف مسیر پیشرفت اروپا بود. زیراکه ، دراروپای غربی ،نهضت اصلاح مذهبی دستگاه سنتی کلیسا بنام امپراتوریی مقد س روم را تضعیف وکمک به ظهور حکومت های لائیک درزبان فرانسوی وسکولاردرزبان انگلیسی ، یا جدایی مذ هب ازحکومت کرد. یعنی سکولاریسم نگاه نو واین جهانی ازدین می باشد نه دشمنی با آن. ازسوی دیگر، سکولاریسم بدون دموکراسی وحکومت قانون وتقسیم قدرت کشوری به قوت های سه گانه ی اجرائیه ، قانون گذاری وعد لیه طوریکه توسط منتسکیو در"روح القوانین " و روسو در" قرارداد اجتماعی" تبارزیافت ودرست ونادرست جهانی شد ؛ ارزشی ندارد. همین که درغرب، سکولاریسم همگام با دموکراسی ادامه یافته است، دال براین مد عا می باشد.
وارونه ای آن، کشورهای مسلمان شد ند بسترنا درست ترویج اند یشه های سیاسی، حقوقی وفرهنگی مدرن ونتیجه آن هم ادامه ای تباه کا را نه ای استبداد های شاهی ، نظامی وشیخی می با شد. مثلا، نظامی ها در مصر، پاکستان ،اندونیزی ،الجزایر،سوریه ، عراق، یمن ،نیجریه وافغانستان ، با راه اندازیی کود تا ها شد ند پا یه گذارحکومت های مستبدی درظاهرنوگرا. درحالیکه نوگرا یی بدون دموکراسی ،جامعه مد نی ،سکولاریسم ، آزاد یی بیان وپا یان دادن به سانسورفکرها ورسانه ها ونوشته های نو پا یه گرفته نمی تواند. اگرچه میراث کود تا گران نظامی درهمه کشورهای مسلمان تاریک می باشد ، اما درافغانستان، سوریه ، عراق ، لیبی ، سودان ، الجزایر، ومصر فاجعه بارترتمام شد!
مثلا، خرده نظامی ها درسال 1952 درمصردست به کود تا زده برای فریب کاری یک ژنرال محترم وخوشنامی بنام ژنرال نجیب را بالا کشید ند تا بعد ترخود را درجامعه جا بزنند. ازاین نگاه که ژنرال نجیب مناسبات خوبی با نهضت اخوان داشت،بالا کشیدن او توسط خرده افسران هم فرصت طلبا نه هم منا فقانه بود. زیراکه ، درمصر، تنها اخوان نیروی مردمی- مذهبی- سیاسی بود که هم حکومت شاهی فاسد هم نظامی های وحشی ازآن احساس خطرمی کر د ند. تولید فرهنگ نوین دینی توسط اخوان هم لرزه برپیکرفرهنگ مذهبی- سنتی - شاهی- شیخی انداخته بود ودفاع حسن البنا پایه گذار اخوان ازنظام شاهی مشروطه قبلا باعث تروراو توسط نظام فرسوده شاهی شده بود. بنا برآن ، حکومت ترسناک نظامی های کود تا چی ازهمان آغازسازمان او را دشمن درجه اول خود قرار دا ده بود ند.
ازاین رو، دسته خرده افسران بنام افسران آزاد ودراصل برده های قدرت درسال 1954 ، ژنرال نجیب را مرخص وناصررا بالا کشیده برای فریب کاری شعارعلیه اسرائیل داد ند ودرعمل مبارزه علیه اخوان را آغازکرد ند! مبارزه ای که تا بهارعربی سال 2011 ادامه یافت. طوریکه دیده شد ، دستاورد بهارعربی درمصرنخستین رئیس جمهورمنتخب مردم ازسازمان اخوان بود. من که درادامه نوشتن کتاب دوجلدی :" جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ" هم به نوشتن دردنیای مجازی روی آوردم هم رخ داد های کشورهای جهان به خصوص کشورهای عربی را پیگیری می کردم ؛ ازآغازبهارعربی درتونس درماه دیسامبر 2010 که حکومت خود کامه بن علی را مرخص وبعد ازآن درماه فوریه 2011 حکومت خود کامه مبارک را برانداخت، رویداد های مصررا پیگیری کرده ومی کنم. پیگیریی که دوگانه بازی کردن دموکراسی های سرما یداری زده ای غربی ، ترس عربستان ، امارات واسرائیل ازخیزش های عربی به خصوص ازظهورنیرومند جمعیت اخوان درآن بسیاربرجسته بود. ظهوری که منجربه نخستین رئیس جمهورمنتخب درمصرشد.
با درنظرداشت واکنش های متناقض منطقه ای ها وفرا منطقه ای ها و دوگانه بازی کردن نظامی های خود سروقدرت خواه مصری ، آشکاربود که نخستین رئیس جمهور منتخب آن هم ازسازمان اخوان هم برای نظامی ها هم برای ارتجاع نفتی عرب هم برای اسرائیل هم برای با دارشان ، امریکا قابل پذیرش نمی باشد. ازاین رو، نظا می ها نخستین حکومت منتخب مصر به رهبریی محمد مرسی را برنتا فته با گرفتن کمک های بزرگ دالری ازعربستان وامارات متحده که ازمقدار آن ها دربالا یاد آوری شد وتشویق های سیاسی فرامنطقه ای ها سرنگون کرد ند وبه آن هم بسنده نکرده خود رئیس جمهورمنتخب را شهید کرد ند. شهید کرد نی کشورهای مسلمان به خصوص کشورهای عربی را تکان داد! معلوم است که ، فتاح سیاسی مستبد وتیم جنایت کارش وحامی های منطقه ای وفرامنطقه ای شان گمان کرده اند که با قتل مرسی ، می توانند به هدف های نا پاک خود برسند. برخلاف ، با قتل مرسی،جناح تند رو اخوان را تقویت وباورمند ساخته اند که ازطریق دموکراسی وانتخابات نمی توانند مستبدان را مرخص وحکومت دلخواه خود را بیاورند. بنا برآن ، به مبارزه خشن روی آورده نظامی ها ، شاه های نفتی وبا داران خارجی شان را بیشترازپیش زیا نمند خواهند کرد. ادامه دارد.

Monday 17 June 2019

سیا ست صلح امریکا با طالبان، ادامه تروریسم وجنگ درافغانستان می باشد نه غیرازآن

ابراهیم ورسجی
بیست وهفتم ماه جوزای 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیر عنوان:" معاون وزیرخارجه امریکا:درحال بررسی برنامه پس ازصلح با طالبان هستیم" ، نشرشده درسایت رادیوزمانه ، بتاریخ 24 خرد داد / جوزای 1398، ارایه شده است. ازاین نگاه که درصفحه رخنامه / فسبوکم پخش شده است، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن بهره مند شوند. سیاست نام نهاد تروریسم ستیزیی امریکا درافغانستان بد لیل های زیرشکست خورده ونتیجه نمی دهد: نخست، امریکا ، طالبان ریشو را بنام جنگ علیه تروریسم بد ون خون کردن بینی شان روا نه پاکستان / زاد گاه شان کرد. دوم، طالبان دریشی پوش وبی سواد را بنام تکنوکرات درکابل به ریاست جمهوری ، وزارت ها ، ریا ست ها وولایت ها ، یا شاخه های بالا ودرمیانی حکومت پوشالی- پسا طالبانی- پاکستانی نصب کرد. سوم،هم طالبان ریشو- تروریست هم طالبان جاهلِ پسوند تکنوکرات داده شده به قبا یل افغان تعلق دارند وشمارنفوس آن ها درخراسان افغانستان نامیده شده توسط هند بریتانیا وروسیه ای تزاری درسال 1880 میلادی ، به مشکل 30 درصد می شود. چهارم، بیشتراز70% درصد مردم افغانستان را تاجیک ها، ازبک ها وهزاره ها وپشه ای ها که چهارمی را غباردرکتاب خود:"جغرافیای تاریخی افغانستان" تاجیک نامیده است ، تشکیل می دهند. پنجم، طالبان دریشی پوش وبد روغ تکنوکرات نامیده شده ، کمک به باز سازیی وبازگشت طالبان ریشو وتروریست ازکویته وپشاوربه افغانستان، زیر فرمان فرماندهی ای ارتش پاکستان ، برای جنگ علیه دیگرقوم ها وشکست جنگ نام نهاد امریکا علیه تروریسم کرد ند! ششم، آی اِس آی وتکنوکرات های بی سواد افغان به کمک مالی امریکا ، طالبان را بازسازی وبه افغانستان بازگردانید ند! هفتم، طالبان ریشو- تروریست به هدایت آی اِس آی / سازمان جاسوسی پاکستان ، به شمارکم افغان کشی وبیشترین کشتاررا ازدیگرقوم ها به خصوص برجستگان آن ها کرده اند تا ذهنیت عامه را درافغانستان وغرب ومنطقه به کژراهه بکشانند. هشتم ، قبیله گرایی طالبان تروریست وطالبان دریشی پوش ووطن فروش ،بحران هویت را درافغانستان دامن زده است. بحران هویت درکشورچند قومی ، یعنی با شتاب رفتن به سوی جنگ های قومی وگروهی می باشد. نهم، مشترکات زبانی وفرهنگی وتاریخی قوم های افغانستان با کشورهای همسایه ورخنه همسایه ها درآن ها ورقابت های هند وپاکستان ورقابت های چین وروسیه با امریکا درمنطقه وجهان وداغ شدن دیگ دشمنی امریکا وایران،مانع تراشی های بسیاری دربرابر فرایند صلح راستین یادروغین امریکا با طالبان ریشو کرده ومی کند. ازاین رو، سیاست صلح خواهی امریکا با طالبان ،دراصل سیاست صلح دروغین میان طالبان ریشو وتروریست وطالبان جاهل وبد روغ پسوند تکنوکرات گرفته می باشد نه تامین کننده ای صلح درافغانستان. بنا برآن، برنامه ریزیی اقتصاد یی امریکا برای برهه ای بعد ازصلح با طالبان کوبیدن آب به آونگ می باشد!

Sunday 16 June 2019

نقد اصلاح طلبی کم اثردینی ازسید جمال تا کنون ،ثمربخش تمام می شود

ابراهیم ورسجی
بیست وششم ماه جوزای 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به نوشته ای زیرعنوان:" مقاله غریب جواد طبا طبای درباره مرحوم سید جمال الدین اسد آبادی" نوشته حسن انصاری ، نشرشده درسایت ملی مذ هبی ، بتاریخ 26 خرداد / جوزای 1398 ارایه شده است.ازاین که درصفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند. درباره کم اهمیت وکم دانش نشان دادن سید جمال اسد آبادی ازنظرایرانی ها وافغانی ازنظربرخی افغان ها که من که زادگاهم افغانستان می باشد او را افغان نمی دانم،دکترسید جواد طبا طبای تنها نیست.به سخن دیگر،سید جمال منتقدان دیگری هم دارد. مثلا، دکترهشام شرابی نویسنده کتاب" روشنفکران عرب وغرب سال های تکوین 1875-1914" نهضت اصلاحی سید جمال وعبده را محدود به حلقه ای دانشگاهی ها ودرباری ها وشکست خورده نامیده است.اما کرن آرمسترانگ درکتاب خود"جنگ برای خدا ، بررسی تاریخی بنیادگرای های یهودی، مسیحی واسلامی" نهضت سید وعبده را محدود به حلقه ای دانشگاهیان واشراف نامیده وبه حسن البنا پایه گذار جمعیت اخوان المسلمون امتیازداده وگفته است که نهضت اصلاحی- دینی- اسلامی را به درون توده ها برد وهمچنان جمال ناصررا سرزنش کرده است که با سرکوب وخشونت وکشتار، نهضت نامبرده را تند روساخت.دکترعبدالحمید احمد ابوسلیمان استاد دانشگاه اسلامی مالیزی درکتاب خود"بحران فکراسلامی"،سید جمال را نقد وگفته است که درفهم نظام خلیفه های چهارگانه مشهوربه خلیفه های راشدین راه خطارفته واین شعاررا داد که امت مسلمان را تنها یک مستبد عادل اصلاح کرده می تواند! دفاع سید ازمستبد عادل را پروفیسورابوسلیمان متناقض با آیه امورمسلمان ها با ید با مشوره حل وفصل شود معرفی ورد کرده است.ازاین نگاه که سید ازدرباری های سلطان یا خلیفه مستبد عثمانی بود، حق داشت که استبداد اورا بنام اصلاح طلب توجیه نماید!
درباره اثرپذیریی عبده ازدانشمندی سید،طوریکه آقای حسن انصاری در مقاله غریب جواد طباطبای ابرازکرده است، با اوموافق نیستم.به این خاطرکه، هم نوشته های عبده را خواندم هم نوشته های سید را واولی رادانشمند ودومی مبارز وبیشترشعاری ودرباری یافتم.مثلا، سید دوکتاب کوچک به عنوان های:" تتمت البیان فی تاریخ افغان" و" رد رساله نچریه" دارد که دوصد ورق هم نمی شوند.بعد ازمطالعه هردو نوشته سید،واقعا ،اورا کم دانش یافتم.مسخره این که درتتمت البیان ،افغان ها را یهود گفته ودررساله نچریه ازموضع بسیار ضعیف به سر سید احمد خان اصلاح طلب دینی هند حمله کرده است. درباره یهود بودن افغان ها،همین که دومی ها نالایق ترین هادرجهان واولی ها لایق ترین ها می باشند،نظرسید زباله می شود! درباره رساله نچریه سید یا رد فکر سرسید وبی اهمیت بودن آن ، بهتراست بگویم که زبان اردو زبان دومم می باشد ونویشته های سرسید را خوانده ام؛واقعا،اورا محقق بزرگ درعلوم دینی ونوگرا واصلاح طلب دینی یافتم.بطورنمونه ،سرسید اولین متفکراسلامی می باشد که برحاکمیت عقل بر نقل اصرارکرد ومورد خشم آخوند های مسلمان قرارگرفت.درباره برتریی نقل برعقل برخلاف سرسید،هشام شرابی نوشت که سید وعبده ویاران شان موفق نشد ند که عقل را برنقل حاکم کنند! بنا برآن ، می توانم بگویم که فرورفتن مسلمان ها درنقلیات وگریز شان ازعقل وخرد گرایی کمک به عقب ماندگی کنونی کشورهای مسلمان کرده است. افزون برآن،حکومت های مستبد وعالم نمایان نقلی ودرباری شان کمک به ادامه حکومت های خودکامه وظهور تروریسم مذهبی- نقلی کرده اند. استبداد وتروریسمی که ازافغانستان تا الجزایر،فکراصلاح طلبی کمرنگ دینی را درتنگنا قرارداده اند.بهرحال ،دراندونیزی ومالیزی وجمعیت های مسلمان مقیم غرب،جریان نواندیشی واصلاح طلبی دینی دیده می شود.امید وارهستم که میوه بدهد!

Saturday 15 June 2019

جمهوری اسلامی ،وهابیت عربستان ونظامی های پاکستانی ، ضربه ای را به اسلام ومسلمان ها زده اند که استعمارهاری سیاه وسرخ نزده بود ند

ابراهیم ورسجی
بیست پنجم ماه جوزای 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به مقاله ای زیرعنوان:" ایران وعربستان:ازفتوای سلمان رشدی تاشکست روسیه درافغانستان " نوشته علی معموری پژوهشگردینی ،نشرشده درسایت فارسی بی بی سی بتاریخ 15ماه جون برابر به 25 ماه خرداد / جوزای 1398 ارایه شده است. ازاین نگاه که درصفحه رخنامه / فسبوکم پخش شده است، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند. جمهوری اسلامی ایران وپاد شاهی وها بی عربستان با رقابت های کورشان درخاورمیانه ،ضربه ای را به اسلام ومسلمان ها زده اند که کهنه ونووسرخ استعمارها واسرائیل دست ساخت شان نزده اند! مثلا،وقتیکه مولوی خمینی ، ملای قرون وسطایی درفرانسه سخن های دموکراتیک نما را سرداد ،یک هیات به لاهور نزد سید ابواعلی مودودی رهبراید ئولوژیک جماعت اسلامی نیم قاره هند فرستاد. من که درپشاور مهاجربودم ،چند سال بعد از هیات فرستادن خمینی به لاهور،ازقاضی حسین احمد رهبر جماعیت اسلامی پرسیدم که مرحوم مودودی درباره هیات خمینی چه می گفت؟ قاضی گفت که مرحوم مودودی بعد ازرفتن هیات به پاریس گفت که انقلاب خمینی پیروزمی شود وجمهوری اسلامی را می سازد،اما با تاسف گفت که نمی دانم که با عرب ها چه می کند؟ بلی،کسانیکه توحش شیعه صفوی با سنی ها درفارس سنی را می دانند خوبتر پیشبینی کرده می توانستند که که حکومت خمینی یا صفوی گریی نو با سنی ها درداخل ایران وباعرب ها درخاورمیانه چه می کند؟ ازاین نگاه که امپراتوری عثمانی قوی وحکومت وحشی صفوی بسیار ضعیف بود ،اولی بدومی موقع نداد که درعراق ودیگربخش های خاورمیانه ازاقلیت شیعه بهره برداریی سیاسی- مذهبی- ماجراجویانه نما ید.
طوریکه دیده شد،درخالیگاه ناشی از نبود عثمانی ،شیعه صفوی نوبه رهبریی خمینی ووهابیت عربستان با انبار های نفت وخرافات به جان مسلمان های سنی وشیعه درخاورمیانه وبیرون آن افتاد ند. معلوم است که ، اولین ویرانگریی خمینی جواب رد دادن اوبه پیام دوستی صدام حسین می باشد. بطورنمونه ،دریکی ازنوشته های ابراهیم یزدی وزیرخارجه خمینی خواندم که صدام حسین فرزند آیت الله اصفهانی باشنده نجف را حضورخمینی فرستاد وازاینکه اورا ازعراق بیرون کرده بود عذرخواهی وخواستارروابط دوستانه با جمهوری اسلامی تازه تاسیس شده بود. برخلاف،خمینی صدام را تهدید وگفته بود که درشش ماه کار حکومت اوتمام است! وقتیکه پیام جنگی خمینی را فرستاده صدام به بغداد رساند،صدام جنگ علیه ایران را شروع کرد.همین مطلب را درسایت بنی صدر هم باکمی تفاوت مطالعه کردم.همچنان، درسایت بنی صدرخواندم که :" ازیکسال بعد ازجنگ عراق علیه ایران، عرب ها یک هیات به ریاست یاسرعرفات به تهران اعزام وخواستارپذیرش آتش بش توسط خمینی وآماده ای پرداخت 25 میلیارد دالر تاوان به ایران شد ند! بنی صدر گفته است که ماخواستارتاوان بیشتری بودیم وهیات برگشت تابرگردد. اما خمینی اجازه برگشت به هیات را نداد وهفت سال جنگ با عراق را ادامه داد وسرانجام بدون تاوان آتش بس را پذ یرفت یاجام زهررا نوشید ومرد"!
درباره فتوای قتل سلمان رشدی توسط خمینی ، باید بگویم که فتوانی نامبرده برای به کژراه کشاندن ذهنیت عامه درداخل ایران از ادامه ای بی دستاورد جنگ با عراق وپذیرش آتش بس بدون تاوان بود نه کفرگویی سلمان رشدی. جالب این بود که ، رشدی اعلام کرده بود که حاضراست به قم ، ازهر، نجف و دیوبند ، مرکزهای فقهی اسلام سنی وشیعه رفته با علما بحث نماید واگربی حرمتی درنوشته اش باشد عذرخواهی نماید! متاسفانه ، به رشدی اجازه عذرخواهی داده نشد وواداربزند گی درزیرخانه های پولیس لندن کرده شد. سال ها بعد ازمرگ خمینی ، وقتیکه سلمان رشدی اززیرخانه ابیرون وبه امریکا رفت،دریک گردهمای هنری- فرهنگی درنیویارک گفت:" ای اسلام عزیز! اگرمن تورا نقد کرده نمی توانم وبه نمایند گی ازتو فرمان قتلم صادرمی شود، پس، خدانگهدارت باد"! یعنی فرمان قتل رشدی توسط خمینی اورا ازاسلام بیرون کرد! خوب است که سال ها بعد ازآن،رشدی با نوشتن داستان "ابن رشد دربرابر غزالی،نشان داد که مسلمان مانده است"! بهرحال ،خمینی جام زهرنوشید ومرد وشوروی ازافغانستان بیرون شد وعربستان ونظامی های پاکستانی وجمهوری اسلامی کا بل پایتخت افغانستان را بعد ازوفات شوروی ویران کرد ند! شبکه های زیرزمینی امریکا وبریتانیا ، طالبان را ایجاد ،تمویل آن را عربستان وپیاده کاریی پروژه طالبانی را به نظامی های پاکستانی سپردند ونظامی ها وطالبان والقاعده شان باعث جنگ امریکا علیه تروریسم واشغال افغانستان واوضاع فاجعه بارکنونی آن شد ند. طرفه اینکه ،جمهوری اسلامی هم شعارمرگ بر امریکا داد هم به کمک آن شهرموصل دومین شهرپرنفوس وسنی نشین عراق را ویران کرد وباهمکاریی روسیه درجهت دفاع ازحکومت وحشی وتروریست پروربشاراسد، سوریه را ویران کرد ودررقابت با عربستان مصروف ویران کردن یمن می باشد.

Sunday 9 June 2019

تلاش های غرب وحکومت دست نشانده اش درجهت بهبود موقعیت زنان، دستاورد ناچیزدارد

ابراهیم ورسجی
بیستم جوزای 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیرعنوان:" اصول اساسی جنبش زنان درافغانستان پس ازطالبان" ، گزارشگرابراهیم داریوش ، نشرشده درسایت آسو بتاریخ 18 جوزای1398 ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوک / رخنامه ام پخش شده است، بهترداستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تادوستان ازآن مستفید شوند. حقیقت تلخ این است که ، همان قدرت های خارجی که طالبان را سا ختند واززن ستیزیی آن ها سال ها حمایت کرد ند واکنون هم حمایت می کنند،با ساختن حکومت مسخره کرزی ودرادامه آن حکومت مسخره ترغنی وعبدالله،بازیی نمایشی درمیان حلقه کوچک زنان شهرنشین به خصوص درکا بل راه اندازی کرد ند تا نمایش دهند که مدافع حقوق آن ها می باشند. دراین راستا،معلوم است که کمیسیون مسخره حقوق بشررا به ریاست یک زن ان جی اوکارساختند ویک زن را وزیر با وزارت پوشالی امورزنان ساختند.106 حزب سیاسی و4020 انجمن جامعه مد نی را هم ساختند وبرخی زن ها را اعضای آن ها هم نمود ند. معلووم است که،درنتیجه حکومت داریی فاسد وغارت گردست ساخت شان، 6 میلیون کودکان خیا با نی را به مردم افغانستان تحویل داد ند که ما دران آن ها زن های شهری،حاشیه ای شهرها وروستا ها می باشند. ممکن است که امریکا واروپا وسازمان ملل وفرهنگیان نما یان دراصل بی سواد ونان خورحکومت پوشالی غنی- عبدالله ووزارت امورزنان وکمیسیون حقوق بشرشان ادعا کنند که دربخش زنان دستاورد دارند! من که ازنگاه مذهبی، قبا یلی وفرهنگی ، جامعه کوچک شهری وجامعه بزرگ روستا یی افغانستان را می شناسم ؛ دستاورد غرب وحکومت دست نشانده اش برای زنان را چیزی جزحضورچند زن درحکومت مسخره وپارلمان مسخره تروافزایش خشونت هاعلیه زنان درشهرها حتا درکابل ومرکزهای ولایت ها بویژه روستا ها برآورد کرده نمی توانم. اکنون که حکومت پوشالی دست ساخت ناتو شکست خورده است و تروریستان مردکشی وزن ستیزی را دردرازنا وفراخنای کشورگسترش داده اند وخلیلزاد نما ینده ای امریکا دردوحه ومسکو بنام گفت وگو با طالبان پرسه می زند وچند روزبعد دربن هم به پرسه زدن با آن ها می پردازد،رسانه ای شدن مسئله زن ها وبایسکل دوانی چندزن درکابل بیانگراین است که دستاورد ناچیزمدعی های مدافع حقوق زن ها درافغانستان با تهد ید مواجه می باشد. درحالیکه کمک های غرب وحکومت دست نشانده اش درکا بل را نمایشی وابزاری می دانم ، براین اصل نیزتاکید می ورزم که زنان ومردان آگاه افغانستان باید درجهت ایجاد حکومت داریی خوب مبارزه کنند. به این خاطرکه، تنها حکومت داریی خوب ومردمی وروشن نگرمی تواند فرهنگ سنتی- قبا یلی وزن ستیز را تضعیف وکمک به بهبود موقعیت زنان نما ید. درغیرآن، با ساختن انجمن های شهری اززنان وترسیم عکس های آن ها وبیانیه بازی ها دررسانه های درونی وبیرونی بهبودی درموقعیت زنان افغانستان آمده نمی تواند.همچنان، شکست جنگ امریکا علیه تروریسم بخاطرنابکاریی حکومت دست نشانده اش درکابل وتلاش های سازشگرانه ای خلیلزاد با طالبان که به احتمال قوی منجر به شمولیت آن ها درساختارحکومت بعدی خواهد شد،دستاورد ناچیزبرای زنان را هم ضرب صفرخواهد ساخت!

Friday 7 June 2019

نگاهی به غارتگروجاسوس بودن نهاد کاران غیردولتی درافغانستان

ابراهیم ورسجی
هژدهم ماه جوزای1398
بخش نخست
این مقا له دردوبخش نوشته وارایه می شود:
نخست، جاسوسی اِن جی کاران یا نهاد کاران غیردولتی به کشورهای دور ونزد یک؛
دوم ، دزدی وغارت گریی آن ها درتبا نی با تکنوکرات های دزد ونادان افغان.
ازاین نگاه که ، درباره تلف شدن کمک های 125 میلیارد دالری امریکا برای اداره سازی وبازسازیی افغانستان که 47 میلیارد آن برای بازسازی بود ومقدارکمک های کا نادا واروپا ودیگرکشور ها را دستکم 30 میلیاردالر گرفته ام وبازسازی هم درحد صفرمی باشد، نوشته ها وتبصره های زیادی ارا یه کرده ام که در سا یت های :" اند یشه " ، " انسان گرایی " وصفحه رخنامه / فسبوکم در خد مت خوانند گان می باشند. دراین نوشته ، کوشش می کنم که هم وطنان گرفتارحکومت داری فاسد وغارتگروتروریسم روبه گسترش زاده ای آن را از غارت گریی " اِن جی او کاران" ، یا نهاد کا ران غیردولتی ، آگاه نما یم.
پیش ازوارد شدن به بررسی دزدی های نهاد کاران غیر دولتی درافغانستان ، لازم می دانم که نگاه بلاک شوروی متوفا وحکومت های چپی وملی گرای طرفدار آن درکشورهای عقب مانده دررا بطه به جاسوسان غرب بودن نهاد کاران غیر دولتی را برملا نمایم. ازاین نگاه که افغانستان یکی ازاقمار شوروی بود ، بررسی نگاه چپ گرا یان وملی گرا یان چپ گرای کشورهای عقب مانده درباره ماموریت جا سوسی ای نهاد های غیردولتی ای بیرونی وهمکاران بومی آن ها ضروری به نظرمی رسد. ازاین که ، درکتاب دوجلد ی" جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ "، درباره متلاشی شدن شوروی وطرفدارانش وزیانمند شدن افغانستان ازآن بررسی گسترده کرده ام ، بازتاب نگاه آن ها درباره ای جا سوسی ای نهاد کاران غیر دولتی ، به هم وطنا نم سود مند می باشد.
تا جای که درزمینه مطالعه وبرسی کرده ام ، برایم روشن شده است که بلاک کمونیسم وحکومت های چپ گرا وملی گرا یان متما یل به آن ، نهاد های غیردولتی ونهاد کاران آن ها را نوکران وخد مت گا ران امپریا لیسم / استعمارمی دانستند. درباره کار این گونه نهاد ها درافغانستان پیشا چپی ، بیاد دارم که یک گروهک بنام " اردوی صلح " سروکله نشان داد وچیزی ازخود با قی نگذا شت ویا حکومت وقت بخاطر زیرسا یه شوروی بودن به آن وهمانندی ها یش فرصت کاری نداد. نا گفته نما ند که ، بعد از کود تای بد فرجام ماه ثور 1357 که به پاکستان مهاجرشدم ،درآن کشور،متوجه نهاد های غیردولتی وکارنا مه ای آن ها شدم.
زما نیکه شوروی بتاریخ پیوست وحکومت دست نشانده آن درکا بل فروریخت ودولت اسلامی جهادی ها جا ی آن را گرفت،هم آتش جنگ برای ویران کردن کا بل توسط گروه های نام نهاد جهادی به تحریک شبکه های امنیتی پاکستان ، عربستان وایران روشن شد هم شرکت های نفتی یونیکال وبریدا س امریکا یی-آرژان تینی وارد میدان بازی درافغانستان شد ند. البته به این بها نه که ، می خواهند نفت وگازآسیای مرکزی به ویژه ترکمنستان را ازطریق افغانستان به پاکستان وازآنجا به هند وجهان انتقال دهند. ازاین نگاه که سیاست خوانده بودم ودرپشاورنشریه داشتم وذهنم مملو از بد بینی های نا شی از تبلیغات چپ گرایان وملی گرایان در باره نهاد کاران غیر دولتی وخوش خد متی شان به نو استعمارگری شده بود ،ظاهر شدن "بریداس "و" یونیکال " ، متوجهم سا خت که زبا له ساختن جهادی ها با ویران کردن کا بل ،نما یان گرآغاز دوره ای تازه بد بختی ای مردم افغانستان می باشد.
پس از ویران شدن کا بل درنتیجه جنگ های تباهکارانه ای جهادی ها وایجاد طالبان توسط سازمان های پنهان کار امریکا وانگلیس با تمویل کاریی عربستان ، بر اساس گفت وگوی بی نظیربوتو ،نخست وزیرپاکستان با نشریه ای لوموند فرانسوی در سال 2001 درپا ریس وسپردن تطبیق پروژه طالبا نی به ارتش پاکستان (1) وراه اندازیی جنگ طالبان علیه مجاهدان ، زیر اداره نصیرالله با بر وزیرداخله آن کشور، باورمندم ساخت که مجاهدان وطالبان چیزی جز فریب خورد گان وتروریستان بی احساس وبی شعور دردست با داران نهاد کاران غیردولتی نبود ند ونمی باشند. همچنان ، وقتیکه احمد رشید نوسنده پاکستانی درکتاب خود "طالبان"، نوشت که :" مصرف پروژه طالبان ومعاش های ماهوار کارمندان اداره ( تروریستی ) آن ها در کا بل را سیا / سازمان اطلاعات مرکزی امریکا ازطریق وزارت خزانه داریی پاکستان می پرداخت،" برایم روشن شد که طالبان والقاعده هم دو نهاد غیر دولتی - تروریستی برای گسترش تروریسم وبربا دیی بیشترافغانستان وجاده ساز برای اشغال آن وگرم کننده ای بازارنهاد کاران باصطلاح غیردولتی بومی وتمویل کننده های بیرونی آن ها می باشند.
بهر صورت ،همان گونه که یاد آور شدم که دردوران مهاجرت درپاکستان متوجه نهاد کاران غیردولتی وخوش خد متی آن ها به شبکه های زیرزمینی منطقه ای وفرامنطقه ای شدم ،بعد ازجنگ امریکا وبریتا نیا علیه تروریسم وایجاد حکومت پو شا لی ای کرزی وحضورپُررنگ نهاد کاران غیردولتی درآن ،دریافتم که نوکریی آن ها به شبکه های زیرزمینی حقیقت انکار نا پذ یرمی باشد. ازاین نگاهم که درایرانِ مخالف امریکا ، بازار نهاد کاران غیردولتی افغان سرد ودرپاکستانِ متحد امریکا بازار آن ها گرم بود، برایم شک وگمان درباره جاسوس بودن آن ها با قی نگذا شت.
بطورنمونه ،درپشاورو کویته ، با مرکزیت ها در اسلام آباد ،نهاد کاران غیردولتی دفترهای زیادی داشتند که نماد آن ها" اِن سی بی" درپشاوربود . جا لب این است که ،هم همه سردسته های نهاد کاران غیردولتی ای افغان ، نوکران آی اِس آی بود ند هم همه آن ها درحکومت های سیاه کارکرزی وغنی ،ارگ نشین ،وزیران ووالی ها واعضای پارلمان ورهبرنما یان حزبی وگردانند گان انجمن های موهومی جامعه ای مد نی وتلویزیون های فساد گسترشد ند ودرتبا نی با تکنوکرات های بی سواد افغان کمک های غرب وشرق برای اداره سازی وبازسازیی افغانستان را به جیب زد ند وبد زدی ها تا کنون ادامه می دهند. طرفه این که ، همه نهاد کاران غیر دولتی به قبا یل افغان تعلق داشتند ودارند. ازاین رو، بهتراست که به چند نمونه اشاره کنم:
نخست،درمیان نهاد کاران بی شمارغیردولتی افغان ،یک هزاره ویک پنجشیری بود که اولی مرد ودومی به زیلاند نو رفت.
دوم، همه نهاد کاران افغان شریک دزدی درحکومت های کرزی وغنی شد ند وخود کرزی وغنی هم ازهمان نهاد کاران در پاکستان بود ند وخلیلزاد هم چرخاننده ای کارهای آن ها ازامریکا بود.
سوم ،همه نهاد کاران ازطرفداران تحریک نام نهاد طالبان علیه دولت مجاهدان ومبلغ به یک ولایت پاکستان تبد یل شدن افغانستان بود ند!
چهارم، نهاد کاران غیردولتی افغان براساس فرمان آی اِس آی ، حق نداشتند که درمناطق زیر کنترول جهادی ها درشمالی وشمال ومرکزوهرات کارکنند ودربخش های زیر اداره طالبان هم کارهای سازنده ای نکردند!
پنجم، روزی درپشاور،یک دوست افغانم را مصروف پرا پوزل سازی / پیشنهاد سازی برای نهاد کاری به امید دالرگیری دیدم وبه او گفتم که ازشما دراین بازارغارتگری کاری ساخته نیست. پس ازیک ماه تماس گرفت وگفت که با پرا پوزل به اسلام آباد رفتم وبرایم گفته شد که مبلغ صد هزاردالربود جه برای نهاد کاریی شما دراختیارداریم وبدا نید که هفتاد هزارآن از خود ما وبیست هزارش هم مصرف کرا یه دفتروتلفون وبر ق ما وده هزاربرای شما می دهیم به شرط اینکه امضا کنید که تمام صد هزاردالررا گرفته اید ومن هم نه گفته ازدفتردزدان یا بزرگان نهاد کا ران بیرون شدم! این است معامله گریی بی شرما نه ای تمویل کننده های بیرونی ونهاد کاران بومی آن ها درافغانستان. بنا برآن ، به صراحت می گویم که هردوشان جاسوسان ودزدان موفقی بود ند ومی باشند. ازاین رو،نظر کمپ شوروی وملی گرا یان چپ گرای جهان سومی درباره ای جاسوس ودزد بودن آن ها درست ازآب درآمد ودوست افغان من هم رفت به امریکا وبرنگشت. یعنی دردزدی وجاسوسی نهاد کاران غیردولتی شرکت نکرد.
نا گفته نما ند که خلیلزاد ، کرزی وغنی (2) ودسته های افغان ایشان هم ازخبرچین های شبکه های زیرزمینی هم ازنهاد کاران باصطلاح غیردولتی بود ند ومی باشند. مثلا، برپا یه ای برآورد مقیم احمد خراسانی که درصفحه رخنامه / فسبوکش اش دیدم:"خانم شیریل بنارد ،همسریهودی خلیلزاد، یکی ازسهم داران عمده شرکت "یونیکال" درافغانستان می باشد وبی بی گل مسیحی ، همسر غنی،سهم دارشرکت خطیب العالمی می باشد. شرکت های :الکوزی،اریبا،اتصالات، داود زای ، ازسهم داران شرکت خطیب العالمی می باشند. جا لب این است که،فساد اخلاقی گسترده درارگ که توسط ژنرال حبیب الله احمد زای فاش ورسانه ای وزن های زیادی برآن مهرتا یید گذا شتند،به هردوشرکت نامبرده رابطه دارد." به سخن دیگر،شرکت ها وسهم داران آن ها هم درجاسوسی به شبکه های زیرزمینی بیرونی هم دردزدی کمک های خارجی هم درفساد اخلاقی درارگ سهم بارزدارند! البته که این پا یان وتمام ماجرا نیست ، یا تنها نهاد کاران نامبرده نیستند که کمک های خارجی را تلف کرده اند. براساس برآورد ژرنال مطالعات نظامی -استراتژیک دانشگاه کلگریی کا نادا نشرشده درخزان سال 2006 ، صد ها نهاد غیردولتی درافغانستان بدون دستاورد فعالیت دارند وکمک دریافته کرده اند(3). معلوم است که ازسال 2006 تا کنون ، هم به شمارنهاد های غیردولتی هم به کمیت د زدی های آن ها افزوده شده است. ادامه دارد.

Monday 3 June 2019

فکرنمی کنم که دومین بهارعربی ، با نظامی گری وخشونت سرکو شود

ابراهیم ورسجی
سیزدهم ماه جوزای 1398
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارشی زیرعنوان:" سرکوب خشونت بارمعترضان درسودان محکوم شد" ، نشرشده درسایت فارسی بی بی سی بتاریخ سوم ماه جون برابر به سیزدهم ماه جوزا ایرایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوکم پخش شده است، بهتردانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان وفرهنگیان ازآن مستفید شوند. اولین بهارعربی درتونس آغازودرآنجا حکومت دموکراتیک ومردمی را مستقر ساخت. متاسفانه ،بهار عربی درمصر با کود تا سرکوب وکود تاچی ها با تحقق استبداد نظامی به فرماندهی فتاح سیسی 70 هزار زندانی سیاسی- عقید تی را تحویل مصری ها داد ند. بد ترازآن،بهار عربی در سوریه با کمک حکومت آخوند یی ایران وروسیه به حکومت وحشی بشاراسد،نه تنها سرکوب بلکه آن کشور را به خاکسترتبد یل کرد.عربستان ،امارات ، کویت وبحرین با توزیع میلیارد ها دالر به سران قبا یل وملاها ویا حربه های تطمیع وتهد ید مردم مانع بهارعربی درخود شد ند. درحالیکه استبداد وحشی- نظامی وشیخی عرب آرام شده بود که بهارعربی را مهارکرده است، اما درالجزایر وسودان ، مردم های که ازاستبداد نظامی های وحشی به ستوه آمده بود ند ؛ دومین بهارعربی را به راه انداختند. نتیجه این شد که درالجزایر،رئیس جمهور مریض وابزارنظامی ها زیرفشار خیزش مردمی استعفی داد ونظامی ها یک حکومت پو شالی ملکی ساختند تا انتخابات ریاست جمهوری برگزار نماید. مردم معترض حکومت پوشالی دست ساخت نظامی ها را رد وبه اعتراضات خود ادامه دا دند. موفقیت مردم الجزایر این است که حکومت پوشالی دست ساخت نظامی ها وعده داد که درماه ژوئیه انتخابات برگزارمی کند؛ اما هیچ شخصی جرئت نکرد که خود را کاندید انتخابات ریاست جمهوری نماید!
معلوم است که،خیزش مردمی درسودان مانند خیزش مردمی درالجزایرمی باشد. البته با این فرق که ، دردومی نظامی ها کود تا نکرده ورئیس جمهورفلج شده را مرخص وحکومت موقت ملکی ساختند تا انتخابات برگزار نماید. اما مردم انتخابات توسط حکومت دست ساخت نظامی ها را رد کرد ند. رد کرد ن انتخا بات توسط مردم با عث شد که کسی جرئت کاندید شدن را نکند! اما درسودان ،نظامی ها کودتا وحکومت نظامی 30 ساله عمربشیررا مرخص کرد ند. ازاین که فرمانده نظامی های کود تاچی همکاربشیر بود، زیرفشارمردم استعفی داد وجایش را ژنرال فتاح برهان بنام رئیس شورای موقت نظامی-انتقالی گرفت ووعده انتخابات دراخیرسال را داد که توسط معترضان رد شد. البته این گونه که ، چند هفته می شود که معترضان دراطراف وزارت دفاع تحصن کرده خواستار انتقال قدرت به سیاست مداران وکناررفتن نظامی ها ازقدرت می باشند. فتاح برهان که می خواهد خود را با سرکوب مردم فتاح سیسی سودان نماید،سفرهای به قاهره، ریاض وابوطبی کرد وکمک گرفته برگشت وروزدوشنبه ، روزاخیرماه رمضان به سرکوب معترضان پرداخته 35 نفرراشهید وبیشتراز نفر را زخمی کرد. خوب شد که منشی عمومی سازمان ملل وسخن گوی اتحاد یه اروپا ونما ینده اتحاد یه افریقا،سرکوب وکشتارمعترضان توسط نظامی ها را سرزنش ومردم معترض اعلام نافرمانی مد نی کرد ند. سردسته ای نظامی های وحشی که خیزش داخلی وسرزنش خارجی را دید هم عذرخواهی هم تقا ضای گفت گوبا معترضان را کرد وآن ها هم به صراحت اعلام کرد ند تا لغو حکومت نظامی وانتقال قدرت به سیاست مداران به مبارزه ادامه می دهند. نه ترسیدن مردم ازتوحش نظامی ها واصراربرادامه مبارزه تا رسیدن به حکومت دموکراتیک ومردمی ، نشان می دهد که دومین بهارعربی جنازه استبداد وخود سریی نظامی ها وشاهان خود سر را ازمیدان سیاست برداشته حکومت دموکراتیک را رقم می زند. به امید پیروزی دومین بهارعربی ونابودیی استبداد شرقی درکشورهای عربی واسلامی به خصوص درالجزایروسودان!