Thursday, 2 March 2017

بافرمان ، نمی توان ملت ساخت

ابراهیم ورسجی
سیزدهم حوت 1395
همه می دانند که قانون توزیع تذ کره بدون ذ کرنام افغان توسط پارلمان تصویب وشخص رئیس جمهورغنی آن را توشیح کرده است. معلوم است که براساس قانون مصوبه پارلمان نباید واژه افغان درتذ کره ی شهروندان افغانستان بکاربرده شود. همچنان ، همه می دانند که اطرافیان غنی وخود ش برخلاف قانون بخاطرواژه افغان تاکنون مانع توزیع تذ کره شده اند. ازسوی دیگر، توزیع تذ کره ازنیازهای مبرم جامعه ی افغانستان می باشد.
بطورنمونه ، نبود تذ کره باعث شده است که با تذ کره های جعلی ساخت آی اِس آی ، صدها وهزاران پاکستانی حتا عده ی که پشتون پاکستانی هم نیستند زیرنام طالبان وارد افغانستان شده به جنگ ووتروبپردازند. ازهمه مهم اینکه ، درقانون اساسی افغانستان ازدموکراسی وانتخابات تایید به عمل آمده وچند ین انتخابا ت بدون تذ کره با کارت های جعلی برگزار ودموکراسی وحکومت قانون به مسخره گی گرفته شده اند! همین که ، غنی وعبدالله ، مطابق قا نون رئیس جمهور ورئیس اجرائیه نیستند ودرنتیجه ی میانجیگری وزیرخارجه قبلی امریکا تعیین وظیفه شده اند ، نهایت کمبودی وبی چاره گی شان درافغانستان می باشد! بله ، تعیین وظیفه شدن زیرسایه وزیرخارجه امریکا موقتی بود واین شرط را داشت که بزودی قانون تغییر وریاست اجرائیه نهاد قانونی شود. برخلاف ، چنان نه شد وبحران آفرینی ونا بسامانی آفرینی کرد.
آری، این همه نابسامانی های اجتماعی- سیاسی - اقتصادی، گسترش تروریسم وازهمه مهمتر تلف شدن 140 هزارمیلیون دالرکمک های امریکا واروپا ودیگرکشورها برای باز سازی وبازسازی نه شدن ؛ ونابود شدن سرمایه اجتماعی یا اعتماد باهمی مردم یا اقوام افغانستان ؛ برمی گردد به ساده انگاری وسرسری اند یشی ای سیاست کاران درباره مسایل سرنویشت سازکشورما. مثلا ، قانون گریزی ، عدم توزیع تذ کره به دلیل های قومی- قبیله گی مطابق قانون مصوبه پارلمان، وساده انگاری درباره ملت سازی و...مسایلی می باشند که افغانستان را سردرگم وگرفتار آینده ناروشن کرده است.
برای اینکه بحث بد را زا نکشد، بررسی برخی مسایل مورد اشاره قرارگرفته را به نویشته ای دیگر گذا شته با تمرکزبه این موضوع که ملت سازی چگونه درافغانستان ساده گرفته شد ؟ نویشته را ادامه می دهم ؛ این هم درزمانیکه ، جهانی سازی وانفجار اطلاعاتی زاده فن آوری مدرن بسیاری کشورهای پوشالی چند قومی فاقد فرهنگ تاریخی را گرفتاربحران های ژرف کرده است. با وجود ادامه ی بحران وتروریسم ، خوب است که افغانستان را همه فهمی زبان فارسی وفرهنگ خراسانی وهم دینی یا مسلمان بودن تاکنون زمین بوس نکرده است! درست است که افغانستان تجزیه طلبی ندارد ، اما زیاده خواهی به شیوه قبلی درلایه ی مشخص سیاسی ها دیده می شود که هم باعث قانون گریزی هم بحران سازی هم مانع ملت سازی که خیرحتا مانع دولت سازی شده است.
درچنان شرا یطی ، رئیس جمهورغنی با نا دیده گرفتن قانون تصویب شده درپارلمان وتوشیح شده توسط خود ش درباره توزیع تذ کره بحرانی بر بحران های دیگر افزود که به موضوع داغ رسانه ی مبدل وبه فحش ونا سزا گوی هم دامن زده است. بله ، باید چنین می شد! به این خاطرکه ، رئیس جمهورغنی فکرکرده است که با فرمان می شود ملت ساخت. درحالیکه ، بسیاری ملت های پوشالی وزوره کی زاده دست استعمار کهنه وزیرسرپرستی استعمارنودرآسیا وافریقا ، رو به فروپاشی دارند.
بله ، باید ملت ساخته شود. اما درکشورچند قومی ای مثل افغانستان لازم است که به عامل های ملت سازی توجه شود. آری، یکی ازمهمترین عامل های ملت سازی ، تقویت سرمایه اجتماعی یا اعتماد متقابل میان همه قوم ها درجامعه ی چند قومی ما می باشد. سرمایه ی که با زور ودغل کاری ویران می شود نه تقویت. روشن است که، درکشورهای چند قومی ، مهم ترین مسئله نام مورد قبول همه برای کشورمی باشد. چون نام افغانستان نه درنتیجه تفاهم باهمی اقوام آن ، بلکه درنتیجه ی داد وگرفت هند برتانیه وروسیه تزاری درربع پسین سده نزدهم به حیث منطقه حایل میان خود شان تعیین شده است. نام گذاری که اکنون مسئله سازشده است.
اگربرخی دوستان پشتو زبان استدلال کنند که احمد خان ابدا لی نام افغانستان را برگزیده است، برایشان می گویم که اشتباه می کنند. واقعیت این است که، احمد خان ابدا لی افسر نادر افشاروهمرکاب اودرسفرتهاجمی به هند که هدف کشتن هوتکی های پناه گرفته درآنجا بود ؛ وافشار بعد ازقتل عام هوتکی ها دردهلی وغارت خزانه شاه مغلی هند، درحال بازگشت به ایران کشته شد؛ واحمد خان با رسیدن به قند هار خود را درخالیگاه قدرت ناشی ازکشته شدن فرمانده خود، شاه اعلام کرد. شاهی که قلمرو سرزمینی اش ازبلخ تا لاهوررا دربرمی گرفت نه افغانستان کنونی را. بله، احمد شاه ابدالی گاهی هم نام افغانستان وافغان را یاد نکرده بود وفرمان روای خراسان بزرگ بود.افسوس که تمورشاه ، پسر فاسد ش وپسران جمال خان محمد زای ، امپراتوری احمد شاه را درسده نزدهم کوچکتر ومیدان بازیی بزرگ روسیه تزاری وهند برتانیه کردند.
دراین راستا ، وقتیکه درسال 1870 میلادی، ژنرال بسمارک ولایت های پروس را جمع وامپراتوری آلمان را ایجاد کرد؛ روسیه تزاری وهند برتانیه ازترس قدرت نمای آلمان بسمارک، در آسیای مرکزی تفاهم کردند وافغانستان را به حیث منطقه حایل میان خود شکل دادند. منطقه ی حایلی که بعد ازهند برتانیه وظهورهند وپاکستان ، توسط شوروی تا 1992 حفظ وبعدازآن پاکستان ، با تروریست پروری وضع کنونی را برایش رقم زد. وضعی که ادامه دور باطل ، یعنی رفتن اززیرسلطه ی یک ابر قدرت بزیرسلطه ابرقدرت دیگر وفقدان استقلال می باشد. فقدان استقلال ازاین نگاه که ، حکومت کنونی افغانستان بدون کمک امریکا بزودی نابود می شود.
ازاین رو، برای رئیس غنی وپشتو زبان های کم سواد ومتعصب همکارش می گویم که بافرمان نمی توان ملت ساخت.این هم درزمانیکه ، کشورهای باثبات وثروتمند تری مانند ترکیه ، عراق و سوریه ، درآتش نزاع های قومی ومذهبی می سوزند! وقبل ازآن ها، دیده شد که چگونه پاکستان براساس شرقی وغربی با کشتن سه ونیم میلیون مسلمان تجزیه شد ؛ واکنون پاکستان غربی باخیزش بلوچ ها وتروریسم دست ساخت خودش دست وپنجه نرم می کند؟ خوب است که درافغانستان چند قومی تجزیه طلبی نیست، اما قدرت خواهی های نیست کننده دیده می شود که ازتجزیه طلبی وتروریسم هم مرگبارترمی باشند.
بنابراین ، برای غنی وهمکارانش پیشنهاد می کنم که ملت سازی توسط فرمان راکه خنده آوراست پشت سرگذا شته درزمینه فکر وبررسی درست نمایند. می دانم که از افزونی مشکلات توان فکرکردن را هم ندارند. بهرحال ، باید فکرکرد وافغانستان را ازمخمصه کنونی وتروریسم روبه فزونی ووابستگی ای مرگباربه غرب بیرون کرد. بله، برای بیرون کردن افغانستان ازمخمصه ی سیاسی وتروریسم، بهترین راهکاراین است که تذ کره مطابق قانون مصوبه پارلمان توزیع شود نه مطابق فرمان تا تنش ها کاهش پیدا کنند. وقتیکه تذ کره توزیع شد، مردم شماری دقیق شود. بعد ازآن ، بدومسئله زیرتوجه شود: نخست، همه پرسی برای قبول نام های: افغانستان ، آریانا وخراسان که نام های قبلی این سرزمین بودند ، صورت بگیرد. اگرنتیجه همه پرسی تایید افغان وافغانستان توسط همه ی اقوام بود ، ماهمه می شویم دارای ملت افغانستان. درغیر آن ، به مسئله دوم توجه شود وآن اینکه، بعد ازتوزیع تذ کره وسر شماری ، واحد های اداری براساس شمارمردم تعیین شود. بعد ازآن ، انتخابات وتغییرقانون اساسی ازریاستی به پارلمانی صورت بگیرد. معلوم است که درنظام پارلمانی تمرکززدای صورت گرفته حرکت به سوی ملت سازی شروع می شود. درغیرآن ، به گفته ی شاعر: اگراین مکتب است واین ملا / وضع شاگردان خراب می بینم!

0 comments:

Post a Comment