Friday 17 March 2017

کسانی که گذ شته خود را نقد نکنند ؛ آینده ندارند

ابراهیم ورسجی
بیست وهفتم حوت 1395
افغانستان با دشواری های زیادی مواجه می باشد ؛ دشواری های که ازگذ شته های نا شاد دور ونزد یک برای نسل امروز به میراث رسیده است. معلوم است که ، نسل امروز هم درمهارمیراث های زشت باقی مانده ازگذ شته موفق نیست هم عدم موفقیت آن ها به عامل های وابسته است که برای بررسی انتقادی آن ها همسوی میسرنیست. نباید هم همسوی میسرشود؛ به این خاطرکه ، گذ شته ی مصیبت باربرای عده ی مشخص بهشت وبرای عده ی زیادی دوزخ است. دوزخی که وضع کنونی نتیجه ی آن می باشد.
مثلا ، گذ شته ی سیاه دوقرنه ی افغانستان بیانگر ادامه دورباطل است ؛ نه تعیین سرنوشت توسط خود مردم. منظورم ازدوربا طل ، نوکری امیران افغانستان به هند برتا نیه بعد ازآن به اتحاد شوروی وبعد ازوفات شوروی، جنگ باهمی جهادی ها، ویرانی کابل وزمینه سازی شان درداخل برای ایجاد طالبان والقاعده توسط ارتش پاکستان ؛ وکمک این هرسه برای تشریف آوری امریکا وانگلیس بنام جنگ علیه تروریسم وتشکیل حکومت منحط کرزی درزیرسایه ناتو واستوارنشدن آن دردوره ی خود کرزی وبحرانی ترشدن آن در دوره ی غنی - عبدالله وادامه تروریسم پاکستانی . به سخن دیگر، دور باطل یعنی رفتن اززیر سلطه برتانیه بزیر سلطه شوروی واززیرسلطه شوروی به جنگ وتروریسم مذهبی هدایت گیرازپاکستان وبعد ازآن متکی مرگبار شدن حکومت کابل به امریکا وانگلیستان می باشد.
در ادامه دور باطل ، مسئله جالب وخنده آوراین است که، افغانستان هم وابسته به قدرت های بزرگ مانده است هم قهرمان ها زیاد تولید کرده است. مثلا، وزیراکبرخان که با رسیدن قطی نسوارپدرش ازلود یا نه ازجنگ دست کشید وکمک به ویرانی کابل توسط سربازان شرکت هند شرقی کرد ، هم شهید است هم قهرمان. امیرعبدالرحمن خان که درگورستان شهدای جنگ دوم افغانستانی ها علیه انگلیس ها وحشی ترین حکومت دا نش وعلم ستیزرا به کمک شرکت هند شرقی وروسیه تزاری برمردم تحمیل کرد؛ هم خودش قهرمان است هم شهدای مخالف اوقهرمان می باشند. حبیب الله ، پسر مفسد ش هم با زن باره گی های بی سابقه اش امیرشهید است.آری ، ازچنان شهید وشها دتی به خدا باید پناه جست !
ازهمه ناجورتر،امان الله خان می باشد که هم محصل استقلال نا پا یدار - موهومی است هم غازی است هم فراری ازمیدان جنگ با جیب ها وبکس های پرازپول وطلا به گفته عبدالهادی داوی. نادرخان ، نسخه دوم عیدالرحمن خان ، هم نوکر هند برتانیه هم ناجی افغانستان ومعمار مینار نجات است هم قاتل روشنفکران بنام طرفداری ازامان الله خان فراری. بلی، بی چاره حبیب الله کلکانی است که به نوکران شرکت هند شرقی متعلق نبود وازنظر نژادی هم به آن ها پیوند نداشت، شد دزد وسقاء آن هم درافغانستانی که هرگزکمبود آب ندا شت وندارد که سقاء داشته باشد. خوب است که استاد خلیل الله خلیلی درکتاب " عیاری ازخراسان " نوشته است که " پدر حبیب الله کلکانی به مجاهدان جنگ علیه هند برتانیه به کوه ها آب می برده است.ازاین رو، نادرخان وهاشم خان دونوکردیره دونی هند برتانیه حق داشتند فرزند آب رسان برای مجاهدان را سقا ء / آب رسان نامیده توهین کنند! ادامه دارد!

0 comments:

Post a Comment