Friday, 17 March 2017

کسانیکه گذشته خود رانقد نکنند ؛ آینده شان بد ترازگذشته شان خواهد بود

ابراهیم ورسجی
بیست وهشتم حوت 1395
این نوشته ادامه نوشته قبلی با کمی تفاوت درعنوان می باشد. ازاینکه ، درپایان نوشته قبلی ، نوشته بودم که ادامه دارد، بخش دوم را خد مت دوستان وخوا ننده گان را ارایه می کنم. واقعیت این است که ، بسیارکشورها درجهان یا فت می شوند که امروزشان بهترازدیروزشان می باشد ؛ کشورهای هم یا فت می شوند که امروزشان بهترازدیروزشان نیست. اما افغانستان تنها کشوری درجهان می باشد که امروزش نسبت به دیروزش بد ترین وآینده اش بسیار تاریک قابل پیش بینی می باشد. ازاین رو ، لازم است که به علت این بد بختی پرداخته شود.
بطور نمونه ، وقتیکه ، درسال 1352 ، حکومت ظاهرشاه را داود خان توسط کودتا سرنگون واعلام جمهوریت کرد ، کم دانش های جا معه خوشحال وآگاه ترها آن را دسیسه تازه ی آل یحی نام نهادند. بلی ، عملا هم دیده شد که چنان بود. حتا خود داود خان هم فهمیده بود که غلط کرده است. مثلا ، این داستان را ازبقایای دوره داودخانی شنید م وآن این که ، روز خود داود خان درموتریکه خودش رانند گی آن را از کاریزمیربه کابل می کرد ، در سرکتل خیرخانه مردی سبزی فروشی را دید که منتظر بس است تا با بارش به کابل برود. داود موترخود را ایستاد کرد وسبزی فروش با تره بارش درموترنشاند وروانه کابل شد ودرراه ازاو پرسان کرد که رئیس جمهور وپاد شاه چه فرق دارند؟ مرد سبزی فروش که نمی فهمید همین اقا رئیس جمهوراست، گفت که سگ زرد برادرشغال است. داودخان که تکان خورده بود، چیزی نه گفت وآن مرد را دردکانش درنزدیک باغ زنانه پیاده کرد ، اما نشانه دکانش را گرفت.
بلی ، فردای آن روز که جلسه کابینه بود ، به یک نفردستورداد که به همان دکان رفته دکان داررا بیاورد ونفرهم با راننده رفته آن مرد را آورد به ریاست جمهوری وجلسه کابینه. مرد عاجزکه دید همان شغال رئیس جمهوراست؛ تکان خورد وفکرکرد که مرگ نو مبارک ! واقعیت این است که ، داود خان آن قدرکه درشهر خشن معرفی شده بود خشن نبود. ازاین رو، با خنده به دکان دار گفت که همان سخن دیروزت را تکرارکن. دکان دارکه ترسیده بود، گفت که بدی کرده ام ! مرا ببخش ! داودخان باخنده بازگفت که تا همان سخن را نگوی اجازه رفتن برایت نمی دهم ! مرد دکان دار که ازخنده داود خان ترسش کم شده بود، گفت که گفتم سک زرد برادر شغال است! داودخان با خنده زهر آلود روبه وزیران خود کرده گفت که ما اعلام جمهوریت کردیم که بهترازحکومت شاهی کارکنیم، اما سخن این دکان دار نشا ن می دهد که کاری بهتر ازحکومت شاهی نکرده ایم وبادادن چند افغانی برای دکان دار، موترران را گفت که این نفررا به دکانش برسانید!
درظاهر، گفته ی دکان دارکه جمهوریت وشاهی ورئیس جمهور وشاه ، سگ زرد برادرشغال می باشد؛ باکاربرد قصه عامیانه ، تاریخ سیاسی ناشاد افغانستان را بیان کرده بود. تاریخی که درآن امیران یا سگان زرد یا شغالان بودند ومی باشند! سگان زرد وشغالانی که آقایان مردم ونوکران بیگانگان بودند ومی باشند! روشن است. وقتیکه ، یک دکان دار آن وقت فرق نظام جمهوری با نظام شاهی افغانستان را فرق سگ زرد وشغال می دانست؛ درواقع، ازحقیقتی پرده برداشته بود که گذ شته افغانستان وامروز آن را بیان می دارد. یعنی تغییرات سیاسی که درافغانستان دیروز وامروز رونماشده ومی شود ، چیزی نبود ونیست جز رفتن سگان زرد واشغال جای شان توسط شغالان. سگ های زرد وشغال های که عامل عمده ادامه دور باطل یا رفتن ازنوکری هند برتانیه به نوکری اتحاد شوروی وباختن همه چیزی آن هم بنام جهاد وتبدیل آن به تروریسم وخود را شهید ومجاهد وقهرمان وتکنوکرات نامیدن ودین اسلام را دین ترورساختن وکشانیدن پای ناتو و48 کشورغربی به افغانستان زیر سایه امریکا ورسیدن به فاسد ترین حکومت های نوکرمنش کرزی - غنی- عبدالله که بدون کمک روزانه 12 ونیم دالری امریکا برای هزینه نیروهای دفاعی شان نابود می شوند وجز آشوب ، تروریسم وجنگ داخلی دستاوردی دیگری ندارند! ادامه دارد!

0 comments:

Post a Comment