بیست نهم حوت 1395
سال 1395 که روزاخیرآن را سپری می کنیم ؛ بد ترین سال درافغاانستان بود. ازاین رو ، بهتردانستنم که بد ترین رویداد های آن را دریک تحلیل نه چندان دراز بررسی ونمایش دهم. اگرچه سال های قبل هم سال های خوبی درافغانستان نبود ند ، اما مانند سال رو به پایان 1395 شاهد تباه کاری ها وکشتارهای طالبان درنهاد های مهم دولتی نبودند. بهرحال ، بهتراست که رویداد های سال نامیمون رو به پایان مرتب بررسی وبه آگاهی مردم رسانده شوند تا مردم به خصوص آگاهان حکومت را زیرفشارقراردهند تا وضع امنیتی را بهترنماید.
شایان ذ کراست که ، نوسنده دراین نوشته نه تنها رویداد های مهم را بیان می کند بلکه به ضعف های حکومت وتباه کاری های طالبان با استفاده ازآن ها هم انگشت می گذارد. به این خاطرکه ، ضعف های درونی حکومت وفساد گسترده درآن بود ومی باشد که طالبان را گستاخ تر وتباه کارتر ساخته اند. به سخن دیگر ، اگر حکومت خانه خود یعنی کشوررا امن ترمی ساخت ، نه دشمنان درونی گستاخ ترمی شد ند ونه پاکستان این قدر افسارگسیخته تروریستان را روانه افغانستان می کرد.
ازاین رو، لازم می بینم که بد ترین رویدادهای افغانستان را بدو دسته نزاع های مقام های بالا ونابکار حکومتی وتوحش طالبان با استفاده ازآن ها طبقه بدی کرده نوشته را پایان دهم. روشن است که اینجا بحثی سیاسی می باشد ودرسیاست ، معلوم است که ازدوران یونان باستان یا پدران فلسفه سیاسی وعلم سیاست به خصوص ارسطو که گفته است : اگریک نفر درسیاست تصمیم بگیرد، شاهی واستبداد است، اگرمردم تصمیم بگیرند دموکراسی است واگر چند نفرتصمیم بگیرند، آلیگارشی وآشوب ونابسامانی است.
بنابه گفته با لا، درافغانستان یک نفرشاه گونه تصمیم می گیرد ، اما درزیر، تصمیم های او توسط دیگر مرکزهای قدرت به چالش گرفته شده کمک به بی حکومتی، بهودگی تصمیم ها وگسترش تروریسم کرده است. جالب این است که ، تصمیم های فردی درزمان وشرایطی صورت گرفتند ومی گیرند که افغانستان هم حکومت وحدت ملی سازشی- امریکای هم پارلمان هم دومعاون رئیس جمهور متعلق بدو قوم دارد.
ازاین رو، دیده شد که مهم ترین رویداد های بد سال 1395 با اتهام وضد اتهام غنی وعبدالله به یک دیگردرپیوند به تصمیم گیری های نفر اول بدون اطلاع رئیس اجرائیه شروع شد. درواقع ، گفته می توانم که نزاع غنی وعبد الله ، رئیس های دوتیم تشکیل دهنده حکومتی وحدت ملی ودراصل دست ساخت وزیرخارجه امریکا ، مهم ترین رویداد سال روبه پایان بود. بعد ازکشمکش های غنی وعبدالله ، آقای دوستم ، معاون اول هم صدا بلند کرد که مقامش بیکاره می باشد. اعلامی که رسانه ی شد وتاثیر منفی زیادی براوضاع امنیتی گذاشت. اینکه بود واکنش های آقایان: دوستم وعبد الله. معاون دوم رئیس جمهور که یک ملا بنام اسماعیل دانش است ؛ وهنرملا همواره اطاعت مطلق ازدربارمی باشد، سکوت پیشه کرد تا دانش ونانش کم نشود.
افزون بر سکوت ملا دانش ، ملا منصور سردسته طالبان هم توسط هواپیمای بی خلبان امریکای در بلوچستان پاکستان کشته شد. بنابراین، مردم افغانستان شاهد مرگ معنوی وفیزیکی دوملا بود ند. درواقع، با مرگ فیزیکی ومعنوی دوملا درافغانستان ، آی اِس آی مولوی هیبت الله را به حیث رهبرطالبان بالا کشید. یعنی دور ملاها پایان ودور مولوی ها شروع شده است. درحالیکه مولوی هیبت الله به تروریسم وجنگ درافغانستان شدت بخشیده است، مولوی قیام الدین کشاف ، رئیس شورای ملاهای کرزی وغنی ومعاش خورسفارت امریکا موفق نه شد بگوید که تروریسم مولوی هیبت الله ازنظر اسلام حرام است.ازاینکه مولوی قیام الدین کشاف مصروف شمارش سالانه ی کرایه خانه اش ازکنسولگری هند درجلال آباد ودیگر داری های حرام کسب کرده اش درکابل بود، وقت نیافت یانخواست جنگ وتروریسم طالبان یا رفقای خود را حرام اعلام کند.
وقتیکه طالبان دید ند که مولوی قیام الدین کشاف وشورای مولوی ها سخنی ازحرام دانستن تروریسم نمی گویند وحکومت غنی وعبدالله وسفارت امریکا هم کاهشی درمعاش ماهوار اعضای آن ها نمی آورند، و شورای صلح متشکل ازمولوی ها هم که فضول تراست! ازاین رو، طالبان گستاخ ترشده هم به کشتار وترورافزودند هم به عشروزکات گیری ازمردم شروع کردند. افزون برآن ، طالبان تمرکز به انجام عملیات تروریستی درکابل کردند تا آبروی برای حکومت نابسامان غنی وعبدالله باقی نگذارند.
مثلا، حمله طالبان بر مظاهره کنند گان صلح جو دردهمزنگ ، حمله به آن بخش از ریاست امنیت ملی که امنیت رئیس جمهور ورئیس اجرائیه واعضای کابینه ودیگر مقام های مهم دولتی را بدوش داشت، حمله برحوزه ششم پولیس وبیمارستان اردو با تحمیل تلفات بی سابقه ، مهم ترین رویداد های سال روبه پایان ونمایش دادن به حکومت بود که ازخانه خود دفاع کرده نمی تواند وهمچنان نمایش دادن به مردم بود که حکومت چنان ضعیف است که ازخود دفاع کرده نمی تواند وطالبان تنها نیروی می باشند هم امنیت راتامین کرده می توانند وهم به حکومت اجازه دوام کاری نمی دهند.
ازهمه خنده داراین که ، این گونه گستاخی های طالبان درشرایطی صورت می گیرد که همه روزه می شنویم که مقام های امنیتی ومشاورامور امنیتی رئیس جمهور دراین وآن کشور به خصوص درلندن ومسکو رفت وآمد دارد ودررابطه به مهارتروریسم کارمی کند. بلی ، مقام های امنیتی نه تنها رفت وآمدهای بهوده به بیرون برای مذاکره با دوستان وغیر دوستان زیاد داشتند ودارند، بلکه یک غلطی دیگرهم کردند وآن اینکه خطرداعش رابزرگ وازطالبان به حیث برادران ناراضی چهره میانه رو وقابل مصالحه نمایش داند. درحالیکه درافغانستان داعش وجود ندارد وپاکستان بخاطراینکه منافقتش برای امریکا برملا شده بود ؛ برای برخی طالبان چپن داعش پوشانده بود تا به امریکا دروغ گفته پول بگیرد. خوب شد که امریکا منافقت پاکستان را درک کرد!
وقتیکه پاکستان دوباره مورد توجه امریکا واقع نه شد، چهار کارزیرراکرد: نخست ،به ملیشه های مرزی ای خود امرکرد که به منا طق مرزی ولایت های ننگرهاروکنرحمله کنند وحکومت افغانستان هم آن حمله ها را حمله های داعش نام گذاری کرد؛ دوم، پاکستان باهواپیما وموشک بنام بمبارد مرکزهای تروریستان پاکستانی به مناطق مرزی افغانستان حمله کرد؛ سوم ، پاکستان مرزهای سفید بولدک وتورخم را برای زیرفشارگرفتن اقتصاد افغانستان بسته کرد؛ چهارم ، مهاجران افغانی را زیرفشارگرفت تا درزمستان روانه افغانستان شوند وفشاربرحکومت واقتصاد لرزان آن بیاورند. بلی ، واکنش حکومت افغانستان دربرابر پاکستان نزدیکی به هند بود.
بطورنمونه ، درکنفرانس امرتسر، موضع رئیس جمهور افغانستان ونخست وزیرهند دربرابر پاکستان یکسان بود؛ ودرهمان کنفرانس ، سرتاج عزیز نماینده پاکستان اعلام کرد که کشورش مبلغ پنج صد میلیون دالر به افغانستان کمک می کند. برخلاف، موضع رئیس جمهور افغانستان اهمیت قایل نه شدن به آن بود. درادامه کنفرانس امرتسر، کنفرانس همکاری های اقتصادی به شرکت سران ونخست وزیران ده کشورمسلمان منطقه دراسلام آباد برگزار شد. رئیس جمهورافغانستان ازشرکت درآن خود داری وبه سفیرخود امرکرد که درآن شرکت کند. درحقیقت ، خود داری رئیس جمهور افغانستان ازشرکت درکنفرانس اسلام آباد ، نشان داد که مناسبات افغانستان وپاکستان در زیرترین سطح خود رسیده است. اینکه نزدیکی به هند ومخالفت زیاد نشان دادن به پاکستان مفید به حال افغانستان هست یا نیست ویا پاکستان تاچه حد به گسترش تروریسم درافغانستان ادامه می دهد ، موضوع بحث دیگری می باشد. بهرصورت ، سال 1395 بد ترین سال در 16 سال اخیربود! درهمین سال ،پارلمان خلاف قانون تمدید شده بکارخود ادامه داد، رئیس جمهور ماده ششم قانون احوال نفوس را که خودش توشیح کرده بود، طی فرمانی باطل اعلام کرد تا ملت افغان را برخلاف رای وخواست اکثر مردم غیرپشتون افغانستان بسازد ! مسئله ی که واکنش های منفی زیاد داشت ودارد. درشرایطی که رئیس جمهور خلاف قانون فرمان داده است، فرانتزمیلبین ، نماینده اتحادیه اروپا ، قانون اساسی افغانستان را مانع تحقق دموکراسی نامیده است، نهاد های حقوقی- جهانی حکومت افغانستان را قانون شکن نامید ند ؛ نهاد های حقوق بشری- جهانی سال 1395 را بد ترین سال برای زنان ونهاد خبرنگاران بدون مرز سال 1395 را بد ترین سال برای خبر نگاران نامید ند. بهرحال ، سال 1395 باهمه بدشگونی هایش پایان یافت! امید وارهستم که سال 1396 این گونه رقم نخورد!
0 comments:
Post a Comment