بیست وپنجم حوت 1395
درباره نویشته ام منوط به کتاب های حکمتیار، سه گونه نگاه را دریافت کردم: نخست، نگاه مقصردانستن حکمتیار بخاطر جنگ های ویران گرانه کابل؛ دوم،نگاه همساز با نویشته های حکمتیار؛ سوم، نگاه ترس ازبازگشت حکمتیار به عرصه سیاست. درپیوند با اصل نخست،باید بگویم که درجنگ های ویران گرانه ی کابل، نباید حکمتیاررا به تنها ی سرزنش کرد. زیراکه ، اصل عدالت رعایت نمی شود.
بطورنمونه ، درجنگ های ویران گرانه ی کابل ،حکمتیار، احمدشاه مسعود،استاد ربانی ، استاد سیاف ،استاد مزاری ، ژنرال دوستم ، فهیم ، شیخ آصف محسنی ،پیرسید احمد گیلانی ، حضرت صبغت الله مجددی، مولوی خالص ، مولوی نبی وقومندان های پسینی ها همه بدرجه های متفاوت مسئول می باشند. به این خاطرکه ، درشورای ننگین پشاور که درآن پاکستان ، عربستان وایران شرکت کرده بودند، فیصله شده بود که مجددی برای دوماه واستاد ربانی برای چهارماه رئیس جمهوری کنند ؛ وشورای قیادی ، یعنی شورای متشکل ازهمه سردسته های تنظیم های جهادی همکار ومشارو آن ها باشند ؛ وبعد ازدوره چهارماهه استاد ربانی ،جرگه بزرگ درفرهنگ سیاسی افغانستان وشورای اهل حل وعقد ازنگاه رهبران جهادی برگزار ورئیس جمهور وحکومت بعدی را تعیین نماید.
آری ، حکمتیاردرهمان شورا نخست وزیرتعیین شده بود وازچهارآسیاب به کابل نیامد ودیگررهبران شورای قیادی پشاوری همه مطابق همان شورا باهم کمک نکردند. بله، رهبران کمک دررفع بحران نکردند وحکمتیار ازچهارآسیاب به کابل به موشک پرانی ادامه داد. موشک پرانی های که توسط استاد ربانی واحمد شاه مسعود پاسخ خود را گرفتند. همچنان ، دردرون شهرکابل، بخاطراداره ساخته نه شدن ، هرقومندانی فضولی خرد وبزرگ باصطلاح جهادی هم جنگ کردند هم دزدی کردند ودزدی شان بخاطرضعف مدیریت به آدرس استاد ربانی واحمد شاه مسعود واریزشد. ازاین رو، دررابطه به جنگ های تباه کارانه کابل ، باید نقش تمام بازی گران آن را ریزبینانه درنظرگرفته بخوبی وبدی شان پرداخت.
دررابطه به اصل دوم یا نویشته های حکمتیار،معلوم است که او وحزب فروپاشیده اش هنوزهم طرفدارانی دارند وحق شان می دانم که ازکتاب های نویشته شده توسط رهبرحزب استقبال کنند. به این خاطرکه ، اصل کتاب نویشتن این قدرمهم نیست که نویسنده چه نویشته است مهم است! پس ، برای من نه نویشته های حکمتیاربلکه محتوی آن ها مهم می باشد. باوجود اینکه ، شخصیت وکارنامه نویسنده اثرات منفی ومثبت خود را بالای نویشته هایش می گذارد. ازاین رو، ازدوستان می خواهم که نویشته های حکمتیاررا بخوانند وبه رد وتایید آن ها بپردازند ؛ نه اینکه حکمتیار درجنگ های کابل نقش ویران گرانه داشته است؛ پس ، نویشته هم نکند! بله ، حکمتیار هم نویشته کند هم قبول کند که درجنگ های ویران گرانه ی کابل مسئولیت عمده دارد. اینکه کوشش نماید همه مسئولیت های آن جنگ را بدوش استاد ربانی واحمد شاه مسعود بیندازد وخود را غیرمسئول وواجب الاحترام بداند،همه برویش خواهند خندید.
دررابطه به محتوای نویشته های حکمتیار، خوب شد که عنوان کتاب های او برایم رسید. بله، ازعنوان های کتاب های حکمتیار درک کردم که هنوز درگذشته مانده وکوشش نکرده است که به روز شود. مثلا، بحث درباره تفسیر، حیث وعقاید وجهاد و.... مسایلی می باشند که هم تکرارگذ شته بدون به روزکردن آن ها می باشد هم درجامعه افغانستان که گرفتار مصیبت های زیادی بخاطر انحراف ازجهاد قرآنی براساس ضعف های مالی وسیاسی رهبران جهادی ومنافقت پاکستان یا مدافع جهاد افغانستان برای دفاع پاکستان درجهت ویرانی وطن ما شده است،بی تاثیرمی باشد. بهرحال ، ازحکمتیارمی خواهم که اگر زبان انگلیسی اش خوب است که حتما خوب است، تفسیر پیام قرآن ازمحمد اسد ونویشته های دکترطارق رمضان ، نواسه دختری حسن البنا ء را بخواند. درغیرآن ، همان می شود که پسر دکتر یوسف قرضاوی برای پدرش گفت که تفسیرتو ازاسلام را قبول ندارم. درحالیکه قرضاوی ازنظر تفکر اسلامی درمریخ می باشد وحکمتیار درزیرزمین!
دررابطه به نگرانی ها بخاطر تشریف آوریی حکمتیار به کابل وسیاست کردنش ، به عرض دوستانم برسانم که درسیاست لحظه کوتاهی فرامی رسد که سیاست مدارباید ازآن بهره برداری وسیاست کند. اگرآن لحظه رسید وبهره برداری کرده نتوانست ، بدون شک ، دیگر سیاست کرده نمی تواند. بله ، فروپاشی حکومت نجیب الله وپیروز مجاهدین به کمک ژنرال دوستم، مناسب ترین فرصت بود که حکمتیار ، واستاد ربانی ، احمد شاه مسعود ، استاد سیاف و...سیاست می کردند. متاسفانه ، آن فرصت بخاطر ضعف دانش وتجربه سیاسی ازدست حکمتیار رفت. ازاین رو، دیگر سیاست کرده نمی تواند. بله ، ابزار غنی می شود آن هم ابزار کم تاثیر. ازاین رو، ازحکمتیار می خواهم که کتاب بنویسد وخیال سیاست کردن وابزار غنی شدن را ازسر بیرون کند. البته که، سخن گفتن درباره سیاست وبهبود اوضاع کشور وظیفه همه ازجمله حکمتیارمی باشد. درغیرآن ، سیاست حکمتیاررا می کند!
0 comments:
Post a Comment