Tuesday, 5 April 2016

محیط زیست درافغانستان ؛ بویژه درکابل ، روبه فاجعه دارد


نوسنده: ابراهیم ورسجی
محیط زیست درافغانستان بویژه کابل؛ بیشترازهرزمانی دیگری رو به وخامت وکُشند گی گذا شته است. پرسمانی که ایجاب می کند به عامل ها ، ریشه های آن پرداخته وبرای کاهش مصیبت های برخاسته از آن اندیشه، تدبیر، برنامه ریزی، وبه اجرای آن به طورجدی کارکرده شود.همچنان ، برای شناخت بهتر علت های رو به فاجعه گذاشتن محیط زیست درافغانستان بویژه کابل، لازم است که به گذ شته رفته نقش ویران کارانه ی حکومت ها وبی تفاوتی مردم درزمینه به بررسی گرفته شوند. دراین راستا، نقش سازنده و ویران کارانه ی حکومت ها به این خاطربرجسته می شود که درنگهداری وبرهم زدن محیط زیست می توانند بازی دوگانه داشته باشند.دوگانه به این معناکه، هم می توانند تباه کاری هم سازندگی درمحیط زیست نمایند.
بدبختانه، حکومت های افغانستان درنگهداری محیط زیست هیچ ودرویران وآلوده کردن آن بسیارخوش خد متی کرده اند.مثلن، بهره برداری نگهدارنده ی محیط زیست ازمنابع طبیعی افغانستان نه تنها صورت نه گرفت، بلکه ضد آن بسیارافسارگسیخته کارشد ومی شود. روشن است که منابع آبی ، روی زمینی و زیرزمینی مانند: نفت،گاز، معدن ها، آب وجنگلات افغانستان وچگونگی بهره برداری ازآن ها می تواند هم نگهدارنده هم نابود کننده ی محیط زیست تمام شود.پرسمان یامسئله ی که کند وکاودرباره ی آن ، نقش حکومت ها وحکومت شونده ها درنگهداری وبرهم زدن آن می تواند سرنوشت ساز تمام شود.درزمینه، برای روشنی اندازیی هرچه بیشتر،بهتراست که نخست به بحث درباره ی نقش ویران گرانه ی حکومت ها درتخریب محیط زیست پرداخته شود.
به طورنمونه، اکنون درجهان، ثابت شده است که دستگاه های صنعتی که همه زیر اثرواداره ی دولت ها می باشند، ناگوارترین اثررا برطبیعت ومحیط زیست گذاشته و می گذارند.ازاین رو، برای مهار ویران گری دولت ها ودستگاه های صنعتی شان برمحیط زیست، گروه های طرفدارمحیط زیست قد برافراشته مبارزه ی سختی را برای نگهداریی محیط زیست شروع کرده اند. پرسمانی که ازهرنگاه امید بخش می باشد. افسوس وصد افسوس که درافغانستان پیش ازاینکه انقلاب صنعتی صورت بگیرد ،حکومت های نابکاربا سیاست های نادرست وبالاترازتوان کشورهم محیط زیست را تخریب کرده اند هم راه را برای فروپاشی خود وبی حکومتی وآشوب دراین کشوردارای تاریخ اغلب ناشاد بازکرده اند. ازاین نگاه، به صراحت می توان گفت که محیط زیست افغانستان را حکومت های نابکار ، بی حکومتی ، آشوب و تروریسم دست پرورده شان بیش ازاندازه تخریب کرده اند.
درباره ی تخریب محیط زیست توسط حکومت های نابکارافغانستان،بهتراست با بازتاب سه مسئله موضوع کالبد شکافی شود:نخست، ناتوانی حکومت ها دربهره برداری ازمنابع آبی درتولید برق وانرژی، تا مردم برای گرمایش، پخته وپزودیگر نیازهای روزمره شان به قطع وبرید درخت ها، بته ها وجنگلات دست نه زنند. دوم،حکومت های افغانستان نفت وگازرابجای حل مشکلات اجتماعی- اقتصادی گسترده ی مردم ، درجهت بلند پروازی های سیاسی- قومی خود هزینه کردند. سوم ، بهره برداری حکومت های نالایق از گاز ونفت نه برای گرمایش خانه ها، پخت وپزورفع دیگرنیازهای شبانه روزی توسط مردم ، بلکه درمعامله ی مافیای با اتحاد شوروی ،بدون اینکه مردم ازمقدار درآمد ناشی ازآن بدانند، سلاح ومهمات خریداری واردوسازی برای نگهداری وادامه ی قدرت خاندانی- گروهی خود ومسئله ی پشتونستان کردند؛ ونتیجه راهم دیدیم که پشتونستان خواهان پاکستانی ،پاکستانی ی وفا دارازآب درآمدند و اردو ،اسلحه ومهمات خریداری شده ازاتحاد شوروی به قیمت نفت وگازدرجهت ایجاد پشتونستان توسط پشتونستان خواهان افغان، درسمت نگهداری حکومت درراستای منافع مسکو آن هم زیرسایه ی مداخله وحضورجنگی ارتش متهاجم سرخ، مهارخیزش جهادی های حمایت گیرازفرامنطقه ی ها ازطریق پاکستان، ویرانی کشور ونا بودی اردوی پشتونستان خواه درجهت منافع نظامی های پاکستانی بهره برداری شد که فروپاشی دولت بویژه اردو ، و ویرانی کابل را دربرداشت.ازهمه تباه کارانه اینکه،شمالی ودیگربخش های نا ویران شده ی کشوردرجنگ میان جهادی ها وحکومت وابسته به مسکو، درجنگ میان جهادی های شکست خورده - فراری ازکابل و طالبانِ تروریست مورد حمایت پاکستان ویران ودست نگری حکومت های دیروز وامروزافغانستان به این کشوروابسته به غرب وتضعیف بیش ازاندازه ی کشورما ووابستگی مرگبارش بدوستان بیرونی- کنونی اش را ببارآورد.
واقعیت این است که، اگرحکومت های دیروزافغانستان ازمنابع آبی ، نفت وگازموجود درکشوربجای سیاست ونظامی گری بالاترازتوان ملت، درگرمایش ، پخت وپز ورفع دیگردشواری های اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی مردم بهره برداری می کردند، ما امروز، زندگی ومحیط زیست بهتری می داشتیم. دراین زمینه، یک خاطره دارم که یاد آوری ازآن خالی ازفایده نمی باشد وآن این که، درسال 1361، درقم بودم که شماری زیادی ایرانی ها دراطراف خانه ی آیت الله منتظری، معاون آیت الله خمینی، رهبرانقلاب ایران، تظاهرات ضد افغانی براه انداخته این گونه شعارمی داند: " افغان جنایت می کند ؛ منتظری حمایت می کند." من که قیافه ام همانند ایرانی ها ودرنزدیک دروازه ی خانه ی آیت الله منتظری ایستاد بودم وشعارهای ضد افغانی مظاهره کنندگان رامی شنیدم وآن ها نمی دانستند که افغان فارسی زبانم وروزهم پنجشنبه بود وفردایش آیت الله منتظری به حیث امام جمعه ی قم باید سخنرانی می کرد که کرد. روزجمعه درقم ماندم تا سخنرانی آیت الله منتظری رابشنوم. جناب آیت الله منتظری درخطبه های نمازجمعه خود موضع جالبی گرفت: نخست، ایرانی های مظاهره کننده علیه افغان ها رابشدت سرزنش کرد.دوم، ازمظلومیت افغان های آواره وکارگردرایران بخاطر رفتن کشورشان بزیرسایه ی اشغال شوروی وحکومت های نالایق آن ها سخن گفت وتاکید کرد که"افغانستان دارای گازمی باشد وافغان ها گازرا درپاکستان وایران شناختند." راستش من هم یکی ازهمان افغان های بودم که کاربرد گازرا درپخت وپزوگرمایش خانه ها درایران وپا کستان دیده بودم.
بهرصورت، آیت الله منتظری ازمسئله ی پرده برداشت که مرا واداشت تا بیشتربفهمم که حکومت های افغانستان درهزینه ومعامله ی مافیائی نفت وگازبا شوروی چه بازی ضد ملی کردند ومردم خود را پریروز وابسته به مسکو، دیروز نیازمند به پاکستان وایران وامروزگرفتار تروریسم صادرشونده ازپاکستان ووابستگی مرگبار به غرب، آشوب،بی حکومتی ومحیط زیست بسیارکُشنده کردند که شاهد آن می باشیم. درواقع، آیت الله منتظری ازاین واقعیت پرده برداشت که حکومت افغانستان با وجود داشتن منابع سرشارنفتی وگازی درخاک خود، چنان نا بکاری وبی مورد کارکرده بود که افغان ها گازرا درایران وپاکستان شناختند. بنگرید! درکشوریکه گازدارد، مردم آن طرزبهره برداری ازآن بویژه درپخت وپزرا درایران وپاکستان شناختند.به سخن دیگر،ناکارآمدی وحماقت حکومت های افغانستان باعث شد تا گازونفت ، دو منبع انرژی دربخش های دفاعی- امنیتی بهوده هزینه ومردم مجبورشوند که ازچوب ، بته ها وجنگلات درگرمایش وپخت وپز بهره برداری وطبیعت ومحیط زیست خود را ویران نمایند. ادامه دارد

0 comments:

Post a Comment