Monday, 4 April 2016

مسلمان های میانه رو- اصلاح طلب وحکومت خوب ؛ نیروهای هستند که می توانند تروریسم مذهبی را ریشه کن کنند


ابراهیم ورسجی
16 حمل 1395
واکنون که ازلیبی تا افغا نستان وپا کستان ، سخن ازمبا رزه درجهت مهارتروریسم وتند روی مذهبی درمیان است ؛ مسئله ی که به غور وژرف نگری نیازمبرم دارد. به ا ین خاطرکه ، بسیا ری استرا تژی ها وشیوه های قا بل اعتماد مبارزه علیه تروریسم وتند روی مذهبی که درپا نزده سا ل گذشته بکاراندا خته شد ، نتیجه ی درخورتوجه برای با زی گران بومی وغیربومی چنان مبارزه ی تا کنون دربرندا شته است . به طورنمونه ، درافغا نستان ، هم حقوق بشر- دموکراسی مآ بی شد هم کوشش در استخدام مولوی ها، صوفی ها ، حضرت ها ، پیرها ، سردسته های باند های شکم پرست - بی مغزبا صطلاح جهادی ، وبه اصطلاح تکنو کرات ها / فن سالاران نا دان حتا نادان درفهم ساختار قبیلگی پیشا جنگ گرم - سرد درافغا نستان صورت گرفت که تنها دستا ورد شا ن : حکومت فاسد - نا بکارکنونی ، جا معه واقتصادی فروپا شیده ، با زگشت تروریسم وتند روترین دسته های مذهبی یا مذ هبی نما - مزد وربه صحنه ی پیکار تروریستی درکشور ما می باشد.
با توجه به شکست سیا ست بکاراندازی دسته ها وگرایش های یاد شده درجنگ علیه تروریسم وتند روی مذهبی درافغا نستان ، لازم است که تمرکزبه به مسلمان های میا نه رو- اصلاح طلب وحکومت دا ری خوب کرده شود.البته نه حکومت داری خوبی که مسترغنی درباره ی آن بسیار سخن گفته وکاری هم نکرده است! درزمینه ، ازمسلمان های میا نه رو- اصلاح طلب وحکومت دا ریی خوب به ا ین لحاظ نام بردم که ، مردم افغا نستان ازتجربه ی بیشتر از15سال د موکراسی- حقوق بشر نما یی- حما یت دروغین ازحقوق زنان ودرمجموع بی عملی واغلبن بدعملی حکومت ودسته های فا سد شامل درآن نا امید شده اند ؛ ونتیجه ی نا امیدی هم سه دستا ورد زیر می باشد: نخست ، تروریسم وتند رویی مذ هبی فربه تراز پیش ازجنگ علیه تروریسم بازگشت کرده است. دوم ، مردم به شعارهای تکراری حکومت ازگونه ی دموکراسی ، حقوق بشر سالاری وحما یت شعا ری ازحقوق زنان که اغلبن بدورازعمل یا عمل های که خلا ف منا فع شان می باشد ، بی با ور شده اند. سوم ، نماد بی با وری مردم هم خد شه دارشدن اعتبار حکومت وحدت ملی نما وفرارجوا نان به غرب ورجوع برخی مردم بداد گاه های صحرا یی طالبان هم بخاطرنفرت از قا ضی های فاسد حکومت وهم برای حل وفصل کشمکش های درمیا نی شان می با شد. ازهمه مهم ترا ین که ، جامعه ی افغا نستان ، جا معه ی سنتی - مذهبی - قومی و دروضعیت پیشا دولت - ملت وازهمه درد نا کترفروپا شیده می باشد. ازجا نب دیگر، هم چپ گرا یی هم اسلام جهادی ها شکست خورده واسلام طالبان هم درجهت منا فع پا کستان به تروریسم انجا میده است.
ازاین رو ، تنها گزینه ی با قی مانده : حکومت داریی خوب وگونه ی بردا شت ازاسلام می باشد که هم میا نه روی هم اصلاح طلبی را با خود داشته باشد. میا نه روی وا صلاح طلبی که هم می توا ند حما یت مردمی کمای کند هم تروریسم وتند روی مذهبی را منزوی ومهارنماید هم کمک درهمسا زی باجهان نو هم افغا نستان را درسمت دولت - ملت مدرن شدن رهبری کند. پس ، روشن است که تنها مسلمان های میا نه رو- ا صلاح طلب با بردا شت های ا نسا نی ازد ین وحکومت داریی خوب می توا نند شکست های گذشته را جبیره وبرای آینده انگیزه ، اید ئولوژی ، برنا مه وشیوه ی کاریی پسند یده پیش کش نمایند. چون ، مسلما ن های تند رو با جنگ طلبی - استفاده جویی شخصی- با ندی ، تروریسم ، وطن فروشی ، ارزش حیات وزند گی را لگد مال کرده اند ؛ پس ، برای اعاده ی ارزش حیات ازنگاه قرآن وتمدن انسا نی ، لازم است به اسلام میا نه رو - اصلاح طلب وحکومت خوب وکا رآمد تمرکزشود. روشن است. مردم درک کرده اند که بنام جهاد واجرای شریعت وتطبیق دموکراسی وحقوق بشروبا زسا زی اقتصادی چه گفته شد وچه کرده شد؟ بنا برا ین ، برپا یه ی این ضرب المثل فارسی که " آزموده را آزمودن خطا است " ، د یگرمردم وقت وزمان آزمون دوباره ی بد کا ران ازگونه های مذهبی (جهادی- طالبانی)، قومی ( خوب گوی وبد گوی درباره این وآن قوم) ، دموکرات ،تکنوکرات مآبی، و... را ندارند. با وجود همه بد کاری ها ، خوش خد متی برای بیگا نگان توسط تروریستان دست نشانده شان ، وزمینه سا زی برای تروریسم و... توقع از آزمون منفی ونا کام داده ها چیزی جزتلف کردن وقت وهستی لگد مال شده ها چیزی دیگری نخواهد بود !
پس ، مردم بویژه آگاهان افغا نستان را به مسا یل زیر دعوت می نما ییم: نخست ، اسلام مطا بق دستورقرآن درسوره ی "عصر"، مسلمان ها را هشدارداده است که تنها ایمان وعمل صا لح شما را ازصف زیان کا ران بیرون می نماید ، درسوره ی دیگری ، به مسلمان ها هشدارداده شده است که " چرا می گوئید وبه گفته های خود عمل نمی کنید ؟ و گفتن وعمل نکردن را گناه بزرگ شمرده است ؟ ودرسوره ی دوم قرآن هم گفته شده است که " آ یا د یگران را بخوبی دعوت وخود را فرا موش می کنید" ؟ مسئله ی که بیشترازهرچیزی دیگری درافغا نستان ؛ دراسلام خواهی ، صلح طلبی ، جهادی گری ومجری دروغین شریعت بودن تروریستان خود نما ی کرده و می کند. برای نمونه ، مطا بق آ یه ی قرآن درسوره ی "حجرات" ، به آوردن صلح میان برا درا ن مسلمان ومبارزه علیه صلح گریزان تا کید شده است" ؛ درحا لیکه ، حکومت افغا نستان و شورای صلحش حتاعرضه ی انتقاد ازتروریستان راهم ندارند چه ما ند به اینکه علیه آن ها تصمیم واقعا جنگی ودشمن اعلام کردن آن ها بگیرند. این که شد کا رحکومت وشورای عالی صلح آن وزیان های ما دی وجا نی رسا ندن ازبی عملی یا بد عملی به مسلمان ها ! همچنان ، درهمین سوره ، به مسلمان ها گفته شده است که " قومی، قومی دیگر را مسخره نکند وزنان هم ، زنان دیگررا مسخره نکنند؛ وهشداربه مسخره کننده ها داده شده است که ممکن است مسخره کننده ها خود شان مسخره ترازمسخره شده ها با شند" ! مسئله ی که ازنها یت تا کید قرآن براخلاق حکا یت می نماید. مطا بق سوره ی" ماعون" هم ، به رسید گی به حا ل یتیمان تا کید شده است و خود داری ازآن تکذ یب د ین گفته شده است. دراخیرهمین سوره ، افسوس به حا ل آن عده نمازگزارا نی ریا کا ری شده است که ما نع ازهمکاری باهمی مسلمان ها می شوند ! ازهمه نگرا نی برانگیزتراین که ، درسوره ی "نصر" آمده است که :" درنتیجه ی کارهای موفقا نه ی مسلمان ها ، دیگران دسته دسته مسلمان شد ند. متاسفا نه ، اکنون مسئله درحال برعکس شدن است. به این معنا که، بدعملی ومخالف دین عمل کردن خود مسلمان ها، بویژه تند روان وتروریستان مذ هبی و ارزش قا یل نشدن آن ها به زند گی که نماد آن آدم کشی ازلیبی تا افغا نستان ( درجهان مسلمان ) وازواشنگتن تا پاریس وبروکسیل در( درجهان مسیحی ) می باشد، امکان بیرون شدن دسته جمعی مسلمان ها ازدین شان را برجسته ساخته است ! اگرفرض کنم که مسلمان ها دسته دسته ازدین شان بیرون نه شوند ونباید هم بشوند ! همین که هزا ران مسلمان ازلیبی تا افغا نستان روزانه با قبول خطرمرگ برای رسیدن به اروپا دست به مها جرت می زنند، دا ل براین است که مسلمان ها مطا بق د ین خود شان درزیان ومطا بق د ین ها ومعیارهای دیگران پس ما نده وبخشی ازآن ها تروریست وتباه کارمی باشند.
بهرصورت ، اگرقرآن کریم بیشترورق زده شود، به دستورات بسیا ری ازاین گونه وگونه های دیگرروبرومی شویم. مثلن ، درسوره ی حد ید آیه ی 35 آمده است که : " برای رسولان بیا نیه ها، کتاب ومیزان فرستا دیم تا مردم برعدل وقسط برخیزند یا عمل کنند. به این معنا که ، رسولان مردم را آموزش دهند وتزکیه نما یند تا خود برعدل وقسط زند گی شان را سروسامان دهند. برخلاف ، حکومت های خود سر حاکم برمسلمان ها هم دین را ابزارمشروعیت گیری وعوام سواری ساختند هم عالمان حکومتی ایجاد کردند تا دین را درجهت ادامه ی حکومت شان تفسیروتوجیه نمایند. تفسیر وتوجیه دین براندازی که پس ماند گی مسلمان ها وبرآمدن تند روی وتروریسم اسلامی نماد ونتیجه ی آن می باشد. اکنون که چنان شده است ، پرسش این است که چه باید کرد؟
برای پاسخ دهی به پرسش یاد شده ، لازم است که مسلمان ها دست به کارهای زیربزنند: نخست ، دیده شد که حکومت های مستبد نگذاشتند که نواندیشی واصلاح دینی ( به گونه ی که درجهان مسیحی رونماشد وکمک به برآمدن جهان نوکرد ) درکشورهای اسلامی رشد وترقی نماید ؛ ونتیجه ی چنان کاری هم پس ماندن مسلمان ها ازکا روان تمدن وپیشرفت وبرآمدن بنیاد گرایی وتروریسم شریعت مدارمی باشد. تروریسمی که چهره ی اسلام را تیره وتارساخته است. دوم ، استفاده ازتجربه ی "الهیات رهای بخش " امریکای لاتین می باشد هم دین را ازدست قدرت دولتی رها وانسا نی ساخته است هم درتبا نی با مارکسیسم انسا نی شده ونهادهای جامعه ی مد نی ، نظا می گری ومافیای قدرت را سرنگون وحکومت های تابع اراده ی مردم را سروسامان داده نوعی ازسیاست همراه با اخلاق را روی کارآورده موفق به کاهش فقر ورفع پس ماند گی وبا لا کشیدن منطقه درسطح جهانی به حیث الگوی توسعه ی انسا نی شده است.
برای اینکه ، ازتجربه ی الهیات رها یی بخش امریکای لاتین درجامعه های مسلمان بهره برداری شود، لازم است که دوکارزیر درکوتاه مد ت وبلند مدت صورت گیرد: نخست ، درکوتاه مدت ، مبارزه درجهت ایجاد حکومت دموکراتیک ، قا نونی ومتعهد به رعا یت حقوق بشربه خصوص حقوق زنان آغازگردد. دوم ، برای بلند مدت ، مبارزه درجهت راه اندازی اصلاحات دینی مبتنی بر نواند یشی دینی به خصوص بازنگری دربردا شت ها ازمتون مذهبی درراستای همسازساختن آن ها با روند مدرنیته / نواندیشی وزمان براه انداخته شود. روشن است. مبارزه درجهت سامان بخشیدن به حکومت داریی دموکراتیک را به این خاطر درکوتاه مدت گرفتم که حکومت به شیوه ی استبدا دی هم ما نع نواند یشی د ینی وعرفی / سکولار می شود هم با ابزارکردن د ین دردست دولت بجای اینکه مشروعیت خود را ازاراده ی عامه براساس رای دهی ورای گیری بگیرد ازد ین می گیرد. پس ، با هردوگونه نواند یشی دشمنی می ورزد . سیا ست ضد د ینی - ضد انسا نی که د ین ود نیای مسلمان ها را به سوی فاجعه سوق داده است. ازجا نب دیگر ، وقتیکه حکومت دموکراتیک شود ، سیاست یا درواقع زور دست ازسردین می دارد. این جا ست که د ین رها وزمینه برای تفسیرنوازآن مساعد می شود.
روشن است که درامریکای لاتین ، اولین کا ری که شد مبا رزه ی چریکی علیه حکومت های استبدا دی توسط مارکسیست های انقلابی ومبارزه ی مسا لمت آمیزنهاد های مد نی وروحا نیان در درون خرد- بزرگ شهرها بود. مبا رزه ی که منجربه ائتلاف روحا نیان ، مارکسیست های مبا رز ونهاد های مد نی وروشنفکران شد وسرانجام به حکومت های ملی - دموکراتیکی منتج شد که توسعه ی اقتصادی وسیاسی را ممکن ساختند. مثلن ، یک روحا نی امریکای لاتین گفته بود که :" وقتی بی نان ها وگدا گرها را درکلیسا نان می دهم ، حکومت می گوید : کاری خوبی کردی ! برخلاف ، وقتی می گویم چرا ا ین ها یعنی گدا گران وفقیران فقیر شده اند، حکومت می گوید که مارکسیست شده ی" ! درواقع ، روحا نی پیرو الهیات رهای بخش به نقطه ی انگشت گذا شته است که زمین لرزه برای حکومت های خود سر وزراند وزان خود پرست می آفریند. به ا ین خاطر که ، هم دردین افیون توده ها، گفته ی مارکس ، هم درجبرگرا یی وآن جها نی اند یشی روحا نیان سنتی ، هم به فقر آفرینی حکومت های مستبد به گونه ی تماس نقا دا نه گرفته شده است. متا سفا نه ، درزند گی ام ند یده ام که ملا یا مولوی مسلمان درسخنرانی ها یش به فقر تماس گرفته باشد وازظلمِ ظالمان علیه توده های زحمت کش سخن گفته باشد. درحالیکه ، درقرآن ، هم به شورا وعد ل تا کید شده هم به ظالمان لعنت گفته شده است. درزمینه ، درحد یثی آمده است که :" د نیا با کفربا قی می ماند ، اما با ظلم با قی نمی ماند." به ا ین معنا که ، درکفر مظاهرعدل را می توان یا فت. به گونه ی که در کمونیسم ، سوسیالیسم وانارشیسم بسیار به توزیع سرما یه میان مردم تا کید شده است. همچنان ، درا ین مقوله ی حضرت عمررض ، کاد الفقر ان یکونه کفرا / فقرکفرآفرین است. ا ین معنا نهفته است که اسلام بیشترازهرد ین ومسلک آسما نی - زمینی برعدل وبرابریی انسان ها تا کید کرده است. متا سفا نه ، حکومت های ستمگر - غیر پاسخ گووروحا نیان رسمی شان کوشیده اند ومی کوشند که آن را درفقه شاهی - شیخی خلاصه کرده وسیله ی عوام فریبی وبهره کشی ازستمد ید گان نمایند.
ازا ین رو، درگام نخست ، برایجاد وتحقق حکومت دموکراتیک - سکولار - عرفی تا کید می کنم تا دین ازچنگال مکروفریب کا ریی شاهان وشیخان مستبد- ریاکار رها شود. حکومتی که مشروعیت خود را ازآ رای مردم می گیرد نه ازد ین ، آن هم با قد رت - سیاست زده کردن دین . اگرچنین شود، آنگاه فضای فکری- سیاسی - فرهنگی با زمی شود برای اصلاح ونوسا زی فکرواند یشه ی دینی. درا ین صورت ، مسلمان ها هم فکرمی کنند هم سنجش گری می کنند هم پرسش گری می کنند هم پا سخ ومسئولیت پذ یری ازحکومت ها وملاهای خود می خواهند. روشن است . جامعه ومرد می که پرسش کنند و پا سخ بخواهند ، ترقی وپیشرفت هم می کنند. درواقع ، درچنین جامعه ی است که دین مسئولیت هدا یت بخشی وایجاد انسان کا مل یا صالح - نیکوکار؛ وسیاست هم مسئولیت خد مت گزاری وحکومت هم پیرو اراده ی مردم شده مسلمان ها را به توسعه های اقتصا دی ، سیا سی، فرهنگی ، اجتماعی نا یل می سا زد. درغیرآن ، همین وضع فلا کت با ری که مسلمان ها دارند ، ادامه وگاهی برای حا کمان خود سروگا هی هم برای بنیاد گرا یان و تروریستان بارکشی می کنند ؛ ونسل نو شان هم سازش با جهان بینی وتفکرنسل کهنه ی خود کرده نمی تواند ، چه بخاطربی با وری به آیین گذ شته وچه بخاطرفقر ودرماند گی با قبول خطر حتا غرق شدن در آب های بین المللی ، روا نه ی غرب می شود. روانگی که بسیار بهوده ونا سنجیده آغازشده است . درغرب هم ، ازپیش روشن است که یا کارگر عا دی ومستثمره می شوند ویا پیروخسته ورد مرزمی شوند ؛ به گونه ی که تا کنون بسیاررد مرزشده اند. ازا ین رو، آرزوی من به حیث یک مسلمان ا ین است که مبا رزه نما ئیم درجهت ایجاد حکومت خوب وشورا یی وراه اندازیی نهضت اصلاح ونواند یشی دینی ؛ وتنها درین صورت است که به سرنوشت خود حا کم شده جهان نوی را برای خود ود یگران رقم زده می توانیم.

0 comments:

Post a Comment