Thursday 21 April 2016

نبرد اعلام نشده اروپا علیه اسلام


نوسنده:جیمزرِنتُن
ترجمه: حميد بهشتي

منتشر شده در در تلاکسکالا

توقف جنگ در سوریه موجب پایان دادن به جنگ کشورهای عضو اتحادیه اروپا با حکومت اسلامی نگشت. نیروی هوایی فرانسه، انگلستان و هلند انجام وظیفه خود را به پایان نرساندند. آنها همچنان در صدد آن هستند تا اعضاء گروه مزبور را کشته و انبارها و تجهیزات نظامی آنرا متلاشی سازند. در نظر اول جنگ علیه حکومت اسلامی که با شرایط سایر مناطق سوریه و نیز دیگر کشورهای خاورمیانه تفاوت دارد فوق العاده می آید. آیا درگیری با حکومت اسلامی که تنها و یا مهم ترین جنگ های اروپا در منطقه باشد قابل توقف نیست؟ *

هنگامی که فرانسوا اولاند پس از ضربات پاریس در 2015 در مقابل پارلمان فرانسه در ورسای ایستاده و اظهار داست: «فرانسه در وضعیت جنگی است» منظور او جنگ با کدام دشمن بود؟ فرانسه مشخصا با کی در حال جنگ است؟ اولاند این را مستقیما به ما نمی گوید، زیرا لزومی ندارد از دشمن صریحا نام برد. اما سپس وی به این دشمن پرداخته و آن را تروریسم جهادگرا نامید که سراسر جهان را تهدید می کند.

به نظر اولاند داعش و درگیری در سوریه بخشی از جنگی جهانی و گسترده است. اما اولاند در این نظر تنها نیست. اولاند و فرانسه به اجماعی از کشورهای اروپا متعلق اند که به صورت مشترک در این جنگ سهیم اند. اما آن ها علیه ترور نمی جنگند. اروپا جنگی را به راه انداخته است تا از تروریسم جلوگیری کند. به همین جهت این مبارزه ایست با تروریسم، به مثابه عقیده و عمل، پیش از آنکه اصلا خود را نشان دهد. لازمه این شکل از جنگ بنا بر اظهارات رسمی در اروپا نظارت بر تمامی مستعدان تروریسم در میان مردم است که از میانشان بروز می کنند و مشخصا مجموعه جوامع اسلامی، یعنی امت. نظارت مزبور بر این برداشت متکی است که اسلام به خودی خود، شرایطِ درونیِ تعصبِ دائمی را در میان وابستگانش بوجود می آورد. این برداشت از قرن ها پیش در تفکر سیاسی اروپایی وجود داشته است و در رابطه با وضع حاضر جهانی موجب جنگ اروپا علیه اسلام گشته است.

این جنگ اعلام نشده، در خفا مانده و از آن حرفی زده نمی شود. اما اگر بدان بنگریم درجات این رویکرد عملیاتی را در وضعیت امنیتی و دستورالعمل های سیاسی در سراسر اتحادیه اروپا مشاهده می کنیم. تمرکز حواس بر روی مبارزه با «افراطیگری» است. این مبارزه تحت عنوان مبارزه با اسلام افراطی مطرح می گردد. اما اگر ما به جهات و نحوه ی این مبارزه با افراطی گری دقت کنیم و به دستگاه جهانی آن توجه نمائیم تشخیص می دهیم که در لوای مبارزه با افراطیگری، جنگی بر سر بود و نبود اسلام در جریان است. خاورمیانه مانند سایر مناطق مسلمان نشین در افریقا و جنوب اروپا تبدیل به میدان این جنگ خواهد شد، بر سراسر کره زمین گسترش خواهد یافت و تمامی مناطقی را که مسلمانان زندگی می کنند در بر خواهد گرفت.

حکومت اسلامی، در این نام چه نهفته است؟

مانند سایر فازهای کشمکش های تاریخی اروپای مسیحی با اسلام، فرانسه در سال های اخیر نقش رهبری را بر عهده گرفته است. در مرحله ی اخیر مانند جنگ های استعماری قرن بیستم ذکر نام دشمن یا صرفنظر نمودن از آن اهمیت اساسی یافته است. در دوران جنگ های استعمار فرانسه در الجزایر در سال های 1950و 1960، کشور امپریالیستی مزبور مانند انگلیسی ها در فلسطین در دهه 1930 از اینکه اذعان داشته باشد که با جنبشی سیاسی و آن هم جنبشی ریشه دار و ملی مبارزه می کند خودداری کرده و به جای آن دشمن را تروریست، شورشگر و جنایتکار توصیف می نمود. دولت اولاند که رهبری این کار را بر عهده گرفته است حاضر نیست دشمن مسلمان قابل رؤیت یعنی حکومت اسلامی را مستقیما نام برد.

در انگلستان دیوید کمرون بی بی سی را که با بودجه دولتی اداره می شود تحت فشار قرار داده است تا از استفاده از نام «حکومت اسلامی» بدون استفاده از «باصطلاح» خودداری نماید. او در برنامه زنده ای در ماه ژانویه در بی بی سی با گرداننده ی برنامه، سارا مانتج، اظهار نمود که حتّا افزودن واژه ی «باصطلاح» نیز به حکومت اسلامی کافی نیست. پیروان دولتمردان انگلستان در حزب کارگر همانند دولت فرانسه بجای آن از داعش استفاده می کنند. به چه دلیل؟

داعش کوتاه شده ی نام عربی حکومت اسلامی است پیش از آنکه آنها اعلام خلافت کنند: الدعوة الاسلامی فی عراق و الشام. وزیر خارجه اسبق فرانسه لورنت فابیو در سپتامبر 2014 همه ی اروپائیان را به استفاده از این نام فراخواند. داعش مفهوم ترجیه یافته برای نخبگان اتحادیه اروپاست، زیرا در آن بکار بردن نام اسلام حذف می شود. شخصیت هایی نظیر کمرون مدعی هستند که استفاده از نام داعش دارای اهمیت است. زیرا حکومت اسلامی هیچ ربطی به اصل اسلام نداشته و به همین دلیل نیز ظالمانه و انحراف آمیز است که این کشور را با عنوان اسلامی توصیف نمود. اما این به کلی خلاف عرف است که نخست وزیر انگلستان علنا و در رسانه ها اعلام نماید که بی بی سی چه واژه ای را نباید بکار برد و بسیار نیز مشکل بتوان موارد دیگری را نام برد که کمرون یا سایر همکارانش برای دفاع از شرافت اسلام اینگونه بر خلاف عرف سیاسی عمل کنند. برعکس، خیلی بیشتر احتمال میرود که مخالفت سیاستمداران در قبال بکار بردن عبارت «حکومت اسلام» بدین دلیل باشد که این موضوع به منافع خود آنها مربوط است. و در این مورد مشخص، مربوط به این است که نباید کشورهای اروپایی در ضدیت با اسلام قرار گیرند. به دین اسلام و تمامی شئونات آن نمی توان برچسب دشمن زد.

این انگیزه را در بین کشورهای اروپایی حتا تا جنگ اول جهانی نیز می توان دنبال نمود. امپراطوری های انگلستان و فرانسه که به ترس گنگی از اسلام و استعداد انقلابی و تعصب آمیز آن دچار بودند، هنگامیکه با خلافت عثمانی که اعلام جهاد نموده بود مباره می کردند، هر چه در توان خود داشتند انجام دادند تا خود را دوست اسلام جلوه گر سازند. از تأمین مالی قیام عرب ها علیه عثمانی گرفته تا حرمت نهادن به امکنه مقدسه اسلام در بیت المقدس بدین قصد بود تا به برداشت دوستانه ای نسبت به اسلام تظاهر کنند.

استنکاف از ذکر نام دشمن

این حقیقت که دولت های فرانسه و انگلستان تا این حد بر بکار بردن عبارت داعش پافشاری می کنند، فقط یکی از مظاهر کوشش سیستماتیک در بکار نبردن واژه اسلام و مسلمان در معرفی دشمن می باشد. طرح اتحادیه اروپا در زمینه امنیت که در آوریل 2015 انتشار یافت مؤید گویایی است بر این مدعا. در سند مزبور چارچوب امنیتی اتحادیه اروپا تا 2020 تثبیت گشته است. در این سند تروریسم در کنار جنایت سازمان یافته و جنایات سایبری در اولویت اول قرار دارند. دو مورد آخر تهدیداتی هستند که دستگاه امنیتی اروپا آنها را مصداق تروریسم می داند. در رابطه با جنگ علیه تروریسم طرح امنیتی اروپا بر روی پیشگیری از «افراطی شدن» و تداوم رشد «افراطیگری» تکیه دارد. با این حال سند مزبور خواننده را در مورد شکل افراطیگری که قصد جلوگیری از آن را دارد آگاه نمی سازد. همچنین ذکر نمی کند که چه کسی احتمال افراطی شدن را می تواند داشته باشد و نیز در چه جهتی، هیچ توضیحی در باره معنای «افراطی» گفته نشده است. و در تمامی 21 صفحه ی گزارش مزبور حتّا واژه ی اسلام و اسلامی نیز قید نمی شود. فقط در یک جا واژه ی «مسلمانی» آمده است. در آنجا روشی برای برطرف ساختن درگیری و ایجاد «میز گردی از شخصیت های مهم اروپایی و جهان مسلمانی برای رشد تبادل فرهنگی و گفتگوی گسترده میان جوامع» پیشنهاد می شود. طرح امینتی اروپا به ما نمی گوید به چه خاطر به گفتگو نیاز دارد و این به «جهان مسلمانی» چه ربطی دارد. مقدمه ی سند مزبور به طور غیرمستقیم نشان میدهد که «عدم ثبات» در «همسایگی همجوار با اتحادیه اروپا» امروزه «علت بسیاری از مشکلات امنیتی» است. اما نه واژه ی «همسایگی» و نه «مشکلات مزبور» عنوان می گردند.

دشمن

خودداری از ذکر نام دشمن مسلمانی، به نحوه و میزان اسلام هراسی در میان تصمیم گیرندگان اروپایی بر می گردد. اگر اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن جنگ خود علیه اسلام و مسلمانان را واقعا دنبال می کردند در اینصورت به نظر من سردمداران سیاسی انتظار مادّی شدن آخرین نتایجی را می داشتند که با جنگ خود می خواستند از آن جلوگیری نمایند: که تحقق جمعی تمایل درونی مسلمانان به افراطیگری، یعنی به اعتراض علیه دموکراسیِ سکولارِ لیبرالِ غربی و علائق دولت های مربوط بدان باشد. پروژه ی پیشگیری اتحادیه اروپا به این دلیل ضرورت دارد که به گفته ی تصمیم گیرندگان سیاسی این نتایج بیم آور در سیر تحول مسلمانان در یافتن خویشتن نهفته است. به نظر آنها هر یک از مسلمانان مستعد تعصب است. این تعصب درونی موجب رفتاری دوگانه می گردد: ما باید به جنگ با دشمنی بپردازیم که نباید آنرا با مشخص نمودن وی غیر قابل مسالمت تبدیل نمود. غالبا دول اروپایی می کوشند این مسئله را چنین حل کنند که امت مسلمان را به مسلمانان «میانه رو» و افراطی تقسیم کنند. این دوپارگی در چارچوب یک جهان بینی صورت می گیرد که در آن اقلیتی از افراطیون به صورت مشکل درآمده اند. دیوید کمرون، وزیر امور خارجه فرانسه – ژان مارک آیرو، مسئول هماهنگی مبارزه با ترور در اروپا- ژیل دِکِرشو و همکاران او البته حاضر به اقرار این امر نخواهند بود. اما در نظر آنها اسلام به خودی خود و با گرایشی که به تعصب دارد مشکل اصلی است.

دستگاه اتحادیه اروپا و دستگاه های کشورهای عضو آن که مسئول مبارزه با ترور بوده و در سال 2015 به نحو نگران کننده ای رشد یافته اند از این فرضِ تعیین کننده حرکت می کنند که باید همه ی مسلمانان در میان مردم تحت نظر باشند و بین آنها هیچگونه تفاوتی نیز نباید قائل شد. برای اینکار آنها از امکانات زیر استفاده می کنند: واحد مربوط به اینترنت در پلیس بین الملل (اینترپل)، ویژه ی مبارزه با افراط گرایی آنلاین، شبکه ی آگاهی افراطی Radicalisation Awareness Network (RAN) که بیش از هزار کارشناس را به هم متصل ساخته است، مرکز برترِ (آر اِی اِن) ، روش پیشنهادی برای اطلاعات مربوط به مسافران هوایی به منظور تسویه آنها، کوشش برای تبادل اطلاعات طبقه بندی شده و یک رشته از قوانین مربوط به نظارت که در کشورهای عضو اتحادیه اروپا تقویت می شوند. اینها مربوط به زیرساخت هایی می شوند که برای نظارت بر ارتباطات و تحرکات مردم طرح ریزی شده اند. بدینقرار هر فرد مسلمان بدون آنکه به نام مشخص شده باشد هدف این نظارت است.

این پیشگیری توسط سایر وسائل نظارتی حکومت ها تقویت می گردند، از جمله: تبلیغات، دستگیری و قتل. در مورد دستگیری، مشهورترین و مشکوک ترین آنها را که دستگیری مسلمانان به قصد اقدامات پیشگیرانه ی گوانتانامو بی بوده است و مدت زیادی در تمامی طیف سیاسی اروپا مورد انتقاد بود را می توان نام برد. هنگامیکه دولت فرانسه در نوامبر 2015 حالت اضطراری را که تا کنون نیز ادامه دارد اعلام نمود، قانون را به گونه ای تغییر دادند تا در صورت وجود دلیل کافی برای اینکه رفتار شخصی متضمن خطراتی برای امنیت عمومی باشد، بتوان وی را در حصر خانگی قرار داد. میان 14 نوامبر 2015 و 3 فوریه 2016 مأموران فرانسه 407 نفر را در حصر خانگی قرار دادند. میل به پیشگیری از جانب حکومت این معنی را نیز می دهد که در حالت اضطراری دیگر در دست داشتن جواز قضایی برای جستجوی امکنه مطرح نیست: ابتدا به یک قاضی اطلاع داده می شود که جستجو صورت می گیرد، آنگاه دیگر مانند گذشته با ارائه سند درخواست جواز برای اینکار نمی شود.

انتقال جنگ اروپایی به کشورهای مسلمانی

ضربات حکومت اسلامی در پاریس در نوامبر 2015 از قرار معلوم مرزهای میان اروپا و خاور نزدیک را که منطقه ای را از منطقه ی دیگر جدا می ساخت از بین برد. جنگ اروپایی در سوریه به اروپا بازگشت، صحنه ی کابوسی را که تصمیم گیرندگان سیاسی اروپا در رابطه با بسیج شدگان اروپایی داعش اخطار داده بودند، تحقق یافت.

اما نحبگان سیاسی اروپا مدتهاست این مفهوم را به کناری نهاده اند که خط فاصلی میان خاور نزدیک و اروپا وجود دارد. از آغاز 2015 سیاستمداران اروپا بر سر سیاستی توافق نموده اند که جنگ علیه اسلام را بر خاور نزدیک گسترش دهند. این کار می بایست در همکاری با دول متحد اروپا در منطقه و در سایر مناطق خارج از اروپا که دارای اکثریت مسلمان اند انجام گیرد.

پس از حملات پاریس در ژانویه 2015 شورای اروپا و سران دول اتحادیه اروپا راهکار خویش برای تقویت «فعالیت علیه تهدیدات تروریستی» را اعلام نمودند. این طرح شامل بر توجه به تعامل با همکاران بین المللی در مناطق دارای اکثریت مسلمان و مناطق دارای مسلمانان بسیار در غربِ آسیا، افریقا و جنوب اروپا می باشد. واژگان اسلامی و مسلمان/ مسلمانی در این بیانیه اصلا وجود ندارد. به جای آن شورای مزبور از اصطلاح جغرافیایی سیاسی برای منطقه ای استفده کرده است که در آن حضور مسلمانان از دید دور است، آما به گونه ای که همه آن را می فهمند: خاور نزدیک و افریقای شمالی، منطقه ساحل افریقا (منطقه ی کمره ای جنوب صحرای افریقا) و ساحل غربی رود اردن.

همانگونه که دِکرِشو در اواخر سال 2015 به شورای اتحادیه اروپا گزارش نمود، اتحادیه اروپا از آن زمان کارشناسان ضد ترور را به یک رشته از کشورها، شامل بر مراکش، عراق و عربستان سعودی فرستاده است. فرستادگان دیگری نیز برای الجزایر و مصر در نظر گرفته شده اند. 9 میلیون یورو برای پیشگیری از افراطی شدن در اردن اختصاص یافته است، 2,5 میلیون در لبنان، 5 میلیون در کشورهای مغرب، 1,675 میلیون برای ساحل افریقا. بالاترین مبلع برای اصلاحات در بخش امنیتی به تونس تعلق گرفت. زیرا در آنجا اولین انقلاب بهار عربی صورت گرفته بود. علاوه بر آن تونس کشور همجوار لیبی است که به درگیری های شدیدی که از جانب نیروهای نفوذی داعش صورت می گیرد دچار است.

دِکرِشو در مقابل شورای اتحادیه اروپا بر اهمیت تخصیص بودجه و پشتیبانی وسیع مانند تونس تأکید نمود. طرح های فعالیتی با اردن، لبنان و تونس در حال آمادگی بوده، یا مورد توافق قرار گرفته اند. دِکرِشو به تبادل اطلاعات میان آر اِی اِن در منطقه خاور نزدیک و شمال افریقا، ساحل غربی رود اردن و ترکیه توصیه می کند. طرح تقویت اجرای قانون اتحادیه اروپا، همکاری در زمینه قضایی و آموزش نیروهای پلیس با دول این مناطق در زمینه ضد ترور از جانب دِکرِشو به شورای دائمی تصمیم گیری اتحادیه اروپا برای امنیت داخلی تهیه شده است.

بدین گونه برنامه پیشگیری اروپایی به کشورهای مسلمان نشین انتقال یافت. این گسترش نتیجه ی غیرقابل جلوگیری از برداشتی است که زیربنای جنگ علیه اسلام است. تمامی مسلمانان باید تحت نظر قرار گرفته و از اینکه خویشتن درونی خود را به تحقق رسانند باید جلوگیری شوند. زیرا هر فرد مسلمان یک بمب ساعتی مستعد انفجار به حساب می آید.

مبارزه با افراطیگری خشونت آمیز

نگرانی شدید نخبگان سیاسی اروپا و همکاران آنها در غربِ جهانی موجب ایجاد رشته سیاسی جدیدی در زمینه نظام های جنگ افزاری گشته است که نخبگان سیاست امنیتی آنرا «مبارزه با افراطیگری خشونت آمیز» Countering violent Extremism (CVE) نامیده اند و در مدارک سیاسی و فعالیت های اتحادیه اروپا با «ضد ترور» همراه است. مبارزه با افراطیگری خشونت آمیز کپی شده ی امرِ پیشگیری و یک گام فراتر از فعالیت برای پیشگیری وضعیت روانیِ فرد مستعدِ ترور است که به مثابه مصداق افراطیگری می باشد. این پروسه ی فرضیِ انتقال ذهنی، هدفگیری جدیدی است. بنا به گفته ی فردریکا موجرینی (نماینده عالی اتحادیه اروپا در زمینه سیاست امنیتی و سیاست خارجی) در ملاقات سران در کاخ سفید در زمینه مبارزه با افراطیگری خشونت آمیز در 19 فوریه 2015 «اتحادیه اروپا بسیج گشته است تا خود را با فاکتورهای پیش زمینه ی تروریسم مشغول نمایند».

شخصیت هایی نظیر موجرینی از این مبنا حرکت می کنند که یک عطف ذهنی در حال انجام است که مانند بیماری غیرقابل کنترلی گسترش یافته و امت مسلمانی را به صحرایی خشک تبدیل می نماید. وی آن را در واشنگتن بدینگونه تشریح نمود: «تهدیدی است تروریستی که به خود جامه ی عمل پوشیده است» و مانند غالب بیماری های سرطانیِ رشد یافته قابل بهبودی نیست. این بیمی است که از رویکرد توده ای مسلمانان به تعصب می رود و به واقعیتِ تحقق یافته ای تلقی گشته و می باید با آن مبارزه شود. احتمال موفقیت وجود ندارد. شانس زنده ماندن کم است. از جنگ نمی توان جلوگیری کرد و تنها راه باقی مانده جنگ است.

گزینش عبارات توسط موجرینی نقشه ی سیاستمداران جا افتاده ی اروپایی را در زمینه جنگ علیه اسلام افشا می کند. جنگ مزبور با قرن ها تفکر اسلام ستیزانه در اروپا شکل گرفته است. لذا جنگ اروپا علیه اسلام از کارهای مشابه و مرکب در جاهای دیگر تفاوت دارد. در باره انتشار طرح فعالیت برای جلوگیری از افراطیگری خشونت بار در ژانویه 2016 دبیر کل سازمان ملل، بان کیمون، چنین اظهار نمود: «… ما اجزاء مشکوک برای توفیق را می شناسیم: اداره مسئولانه دولت ها، قانونمداری، مشارکت سیاسی، کیفیت تربیت، مشاغل پایا و برقراری کامل حقوق بشر». اما این پاسخی نیست که بتوان آن را در راهروهای رؤسای کشورهای اروپا یافت. در آنجا پاسخ جنگ است. اما انتظار نداشته باشید که این را به زودی به وضوح به شما اظهار دارند.

* با توجه به عمومیت عبارت «حکومت اسلامی» از آنجائی که این مقاله حول محور تفاوت اعتبار و نام بردن یا عدم ذکر این نام دور می زند، مترجم با دقت کوچک ترین توضیح یا تغییری در این زمینه نداده است تا حتی الامکان منظور نویسنده به درستی انتقال یابد.گرفته شده ازسایت هفته

0 comments:

Post a Comment