Tuesday, 8 January 2013

نظریه ی جدیدِ امنیتی پاکستان وتاثیرآن براوضاع افغانستان


ابراهیم ورسجی
19-10-1391
با آغازسال 2013میلادی،پرسمان دیگرگونی دراستراتژیی امنیتی پاکستان وجایگزینی نوبجای کهنه دررسانه هائی جهانی،افغانی وتا اندازه ی پاکستانی به سرزبان ها افتاده است.نویسنده چندروزپیش نوشته ی را زیرعنوان"سیاست جدیدنظامی هائی پاکستانی دررابطه با افغانستان"نوشته ودروبلاک اندیشه به نشرسپرده بود.ازآنجاکه درآن نوشته،بن مایه ی موضوع برتری قایل شدن به گفتگوها میان حکومت کابل وطالبان توسط پرویزکیانی فرمانده ارتش پاکستان درمیان بود، نه پرسمانِ دیگرگونی استراتژی.ازاین رو،اکنون که پرسمان دیگرگونی استراتژی به میان آمده است،می توان ابرازکرد که اهمیت دادن پرویزکیانی فرمانده ارتش پاکستان به گفتگوهائی صلح درافغانستان،پیش خیمه ی دیگرگونی نمایشی یا واقعی- استراتژیکی بوده که این روزها آشکارشده است.
بهرصورت،هم توجه فرمانده ارتش پاکستان به گفتگوهائی صلح میان طالبان وحکومت کابل وهم ایجاد دیگرگونی دراستراتژیی امنیتی آن کشور،حکایت ازبرخی دیگردیسی هائی نه چندان ژرف دررفتارآن کشوردررابطه با افغانستان می نماید.برائی نویسنده چه توجه فرمانده ارتش پاکستان به گفتگوهائی صلح وچه ارائه نمودن استراتژیی نوتوسط او، ازدونگاه دارائی اهمیت می باشد:نخست،زمان پیش کش نمودن استرتژیی نو؛ ودوم،محتوائی آن.تاجائی که به محتوائی استرتژی نوکه ازروزچهارشنبه دومین روزسال نوِ میلادی-13جدی تاکنون،دررابطه به آن، سخن هابه رسانه ها درزنموده است،ارتباط می گیرد.منابع نزدیک به ارتش پاکستان گفته اند که سرفرماندهی ارتش گفته است که متن استرتژیی نودریک کتاب "سبز"که اکنون دراختیارارتشیان قرارداده شده است،دراختیارمردم هم قرارداده می شود.درزمختصری ازاستراتژیی نوبه رسانه هانشان میدهد که ارتش خطرازجانب شرق یاهند را درجه دوم گرفته، وخطربرخاسته ازدرون کشورتوسط طالبان پاکستانی ومرزهائی غربی یعنی افغانستان را دردرجه ی نخست، بالاکشیده است.
چون درگذشته بارها ازتغییراستراتژیی دفاعی- امنیتی پاکستان بویژه دررابطه به افغانستان مطلب هائی متناقضی به رسانه ها درزودرعمل دیگرگونی سازنده ی به مشاهده نرسیده بود،پس می توان ابرازکرد که ممکن است شرابِ کهنه درپیاله ی نوریخته شده باشد.بهرصورت، برائی واقعی یانمایشی بودن استرتژیی نوینِ ارتش پاکستان، باید بدوپرسمان زیرتوجه جدی نمود:نخست،تازمانی که کتاب"سبز" به گونه ی رسمی به بازار رسانه ها سپرده نشده است، درباره ی آن باید محتاطانه برخورد نمود.دوم، باید به این پرسمان توجه شود که برخورد عملی طالبان ودیگرشاخه هائی مخالفانِ حکومت کابل که ازپاکستان فرمان می گیرند،به اعلامیه ها واستراتژیی تازه ی ارائه شده توسط ارتش آن کشور، چگونه خود نمائی می نماید؟ این اصل دوم به این خاطربسیارمهم می باشد که پاکستانی هاچه سیاست کاروچه نظامی- اطلاعاتی ازمخالفان حکومت کابل به حیث مهره هائی بی شعور وبی اراده دریک جنگ نیابتی علیه افغانستان وامریکابهره برداری می نمایند؛ زیراکه خود شان توان وجرئت رودرروئی مستقیم باناتوبویژه امریکا راندارند.
ازاین رو،نظامی هاوامنیتی هائی پاکستانی ازطالبان ودیگردسته هائی تند رو وخشن، هم درجنگ نیابتی علیه افغانستان و امریکا بهره برداری می نمایند وهم به تجارتی که اززمان اشغال افغانستان توسط شوروی بابه کارگیریی افغان هائی خود فروخته آغازنموده بودند،باحمایت ازخود فروخته هائی تازه ادامه میدهند.درواقع،افغان هائی مخالف حکومت کابل آگاهانه یاناآگاهانه بارپاکستان رابه بهائی منافع ملی کشورخود حمل می کنند ویا این که درمنفعت مادیی برخاسته ازتباه کاری درافغانستان که به حضورناتودرازنامی بخشد،شریک ساخته شده اند.بنابرآن،برائی منافع فردی وگروهی به فربه نمودن نظامیان پاکستانی ولاغرساختن یاتباه کردن افغانستان ادامه میدهند.روشن است.تازمانی ک این گونه افغان هائی ارزان قیمت دراختیارارتش پاکستان قرارداشته باشند،بابکاراندازیی آن هامی تواند حکومت کابل وحامیان غربی بویژه امریکائی اش رابه گروگان گرفته اخاذی وپول درآوردی نماید.
با این که بخاطردودوزه بازی هائی مکررپاکستانی ها، اشتباه هرگونه دغل وفریب کاری می رود؛اما اوضاع پاکستان،افغانستان وجهان تااندازه ی بسیاری دیگرگون شده است، وهرگونه ترفندکاری درشرایط کنونی می تواند بجائی رقیب، خود پاکستان رابیشترازپیش زیانمند نماید.بنابرآن،بابررسی سه عامل زیربه حیث نکته ی فشاربرارتش پاکستان که باعث چنان تغییری شده است،نوشته پی گرفته می شود:نخست،بحران امنیتی- درونی پاکستان که ازدشواری هائی اقتصادی وتروریسم طالبانی ای زیرسرپرستی ارتش سربرافراشته است.دوم،اوضاع افغانستان ومعاهده ی قریب الوقوعی که دررابطه به ماندن شماری ازسربازان وکارشناسان نظامی- امنیت امریکائی درکشورما که درسفرکنونی کرزی به واشنگتن،میان دوطرف امضامی شود.سوم،پاکستان بخاطرصادرات تروریستی خود درمنطقه وجهان تصویری سیاهی ازخود رسم نموده است که دوپیامد زیررابرایش به ارمغان آورده است:نخست،چهره ی روشنتری ازهند در منطقه وجهان ترسیم نموده که به هیچ صورت برای پاکستان قابل پذیرش نمی باشد.دوم،بخاطرنفرتی روزافزونی که درافغانستان نسبت به پاکستان بوجودآمده است،هند توانسته ومی تواند ازآن بهره برداری ودردرازمدت سنگری خوبی دراین کشورعلیه پاکستان دست وپانماید، وامریکاهم درزمینه بی علاقه نمی باشد.
درواقع، دلیل برتریی موقعیت هند درمقایسه باپاکستان درافغانستان این است که دهلی نودر11سال گذشته دراین کشور درزمینه هائی اقتصادی،علمی،فنی،بهداشتی،وزیرساختی سرمایه گذاریی قابل چشم دیدی نموده است.برخلاف،پاکستان بجائی سرمایه گذاری وبرخوردهوشمندانه،انسانی،عقلانی وبرادرانه با افغان ها، به صادرات تروریستی وتباه کاری دست زده است.تباه کاریی که حکومت کابل رابسیارمتمایل به هند وامریکاراهم نسبت به پاکستان بدبین ترودردوست یابی درمنطقه به سوئی دهلی نوکشانده است.ازاین سبب،دربخش هائی ازکتاب سبزکه روزدوم ماه ژانویه-16جدی،به رویترز/خبرگزاریی انگلیس درزنموده است، آمده که پاکستان متوجه نفوذ خزنده ی هند درافغانستان شده ومی کوشد که به مهارکردن آن بپردازد.این که دریک دهه ی گذشته همواره دررسانه هائی پاکستانی ازسلطه ی طرفداران هند برساختارحکومت کابل شکایت می شود،دال براین است که نظامی هاوسیاست کاران پاکستان دریافته اند که بازی شان درافغانستان به خطارفته است.یعنی باتروریسم برائی همیش نمی توان جامعه ی جهانی وافغانستان رابه گروگان گرفت!
بهرحال،دربررسی عامل هائی که نظامی هائی پاکستانی رابه بازخوانی استراتژیی امنیتی شان فراخوانده است،اولویت به اوضاع امنیتی- درونی وتهدیدهائی برخاسته ازتروریسم درمرزهائی غربی داده شده است.پرسمانی که دراین نوشته پیشترومهمترازدیگرعامل هابه بررسی گرفته می شود.اوضاع امنیتی- درونی پاکستان درگذشته هم ازبهبودی بی بهره بود،امابه هیچ صورت به گونه ی کنونی نبوده است.پاکستان که اکنون درباره ی وضع اجتماعی- امنیتی آن بحث می نمایم،درتاریخ66ساله ی خود هرگزدارائی حکومت خوب وکارآمد نبوده است.با این که نداشتن حکومت هائی کارآمدهمواره دشواریی پاکستان بوده است،اماناکارآمدیی حکومت هائی گذشته به اندازه ی ناکارآمدیی حکومت کنونی نبوده است.به این خاطرکه،حکومت کنونی پاکستان هم فاسداست وهم نالایق.به سخن دیگر،حکومت هائی دیروزپاکستان نالایق وفاسد بودند،امابه اندازه ی حکومت کنونی هرگزنالایق وفاسد نبوده اند!
درواقع،عامل مهم ناکارآمدی،فساد وبی لیاقتی حکومت ها درپاکستان،ساختارنظامی- امنیتی- اداری - حزبی برخاسته ازشکم بزرگ مالکی وسرمایداریی نوبرآمد شهری ومداخله ی بیش ازاندازه ی ارتش وبروکراسی درسیاست وناتوان سازیی احزاب سیاسی می باشد.چون درگذشته، بخاطرتهدید کمونیسم روسی به سرمایداریی غربی، موقعیت پاکستان اهمیتِ جهانی پیدانموده بود.اهمیتی که با بتاریخ پیوستن کمونیسم نابود شد.وقتی که نظامی هائی پاکستانی دریافتند که اهمیت موقعیت کشورشان کمرنگ یابی رنگ شده است،چاره ی نواندیشیدند که ایجاد دستگاه صنعت تروریسم پروری می باشد.درحقیقت،فرماندهان ارتش پاکستان خواستند که باتروریسم پروری وصادرات تروریستی جامعه ی جهانی رابه گروگان بگیرند.بازیی که بیشترین زیانی برخاسته ازآن به شانه ی افغانستان افتاد وشرایط غمبارکنونی رارقم زد.
ازآنجاکه نظامی هاوامنیتی هائی پاکستانی افغانستان را آزمونگاه تروریسم ساخته بودند،هرگزبه این فکرنبودند که روزی تندروان وتروریستانی زیرسرپرستی شان خود آن هاراهم نیش زهرآلود وکشنده می زنند! درماه اکتوبر2011،هیلاری کلنتن وزیرخارجه ی امریکا دراسلام آباد به همتائی پاکستانی خود گفته بود که:"مارهائی زهرا گین رادرحیاط خانه ی خود نگاهدای می کنید که همسایه ها رابگزند"! به این معناکه این مارها امروزیافرداخود شماراهم نیش می زنند.یکسال بعد،درماه اکتوبر2012،حناربانی کهروزیرخارجه ی پاکستان اعتراف نمود که:"دشواری ها وچالش هابسیارمی باشند،موقع بدهید تا درباره ی برخورد با آن ها فکرکرده شود."این که وزیرخارجه ی پاکستان ازچالش هائی پیش روسخن می گویدوبرائی برائی مقابله با آن هاوقت می خواهد؛درواقع،اعترافی می باشد به بحران امنیتی وگسترش تروریسم وعملیات خودکشانه درپاکستان که درسه ماه پسین سال2012به اوج رسیده بود.
بطورنمونه،ترورنافرجام ملالی یوسفزای دختر14ساله ی پاکستانی که به دفاع ازآموزش دختران برخاسته بود،توسط طالبان،سرزنش هائی بی پایانی رادرسطح جهان ومنطقه به شماره ی طالبان ودست هائی پشت سرشان ارسال کرد.بتاریخ22نوامبر،روزی که سران سران هشت کشورمسلمان که زیر:مصر،ترکیه،ایران،بنگله دیش،اندونیزی،مالیزی ،نیجریاوپاکستان همه ساله بنام کشورهائی روبه توسعه ی اسلامی گردهم می آیند،دراسلام آبادگردهم آمده بودند.درهمان روز،تروریستان باصطلاح سنی درشهرراولپندی به اجتماع شیعه هاحمله کرده23نفرراشهید و62نفررازخمی نمودند.روز10دیسامبربابم گذاری درمیدان هوائی پشاور،طالبان 15نفرراکشتند وشماری راهم زخمی نمودند.روزشنبه22دیسامبرطالبان باراه اندازیی عملیات تروریستی وخودکشانه درگردهمائی حزب"عوامی نشنل پارتی"بشیربلوریکی ازرهبران آن حزب رابه شمول چندنفردیگرکشتندوشماری دیگرراهم زخمی نمودند.درواقع،طالبان پاکستانی باکشتن بشیربلور،یکی ازمنتقدان درشت خود را درولایت خیبرپشتونخواه ازمیدان برداشتند.درادامه ی ترورها وکشتارهائی بی شماردرپاکستان،همان تروریستان طالبی روزپنجشنبه 27دیسامبر23سربازپاکستانی رادرولایت خیبرپشتونخواه دست گیروروزشنبه29دیسامبردریک میدان کرکیت درنزدیک پشاورباچشمان بسته تیرباران کردند.تیربارانی که اعصاب ارتشیانی رده ی بالاراخراب وکله شان راتکان داد!
درحقیقت، ترورهاوبم گذاری هائی نامبرده به اعتراف وزیرخارجه ی پاکستان به دشواری هاوچالش هائی پیش رومهرتایید گذاشت.ازهمه مهمتراین که،اعتراف نشان میدهد که عقلانیت درحال بازگشت به سیاست این کشورمی باشد.اگربه رخ دادهائی سه ماه پسین سال2012درپاکستان نگریسته شود،روشن می شود که این کشوررابلند پروازی هائی نظامی هایش به لبه ی پرتگاه کشانده است.ازسوئی دیگر،اگرنظامی ها درفکراستراتژی نوینی امنیتی افتاده اند،استراتژیی که بجائی مرزهند خطرراازدرون ومرزغربی برآورد نموده است؛درواقع،به این پرسمان اهمیت داده اند که پیشتروبیشترازهمه باید درباره ی درون خانه اندیشیده شود تا بیرون آن.دردرون خانه هم،دوپرسمان زیرازهمه عمده ترخود نمائی می نمایند:نخست،بحران اقتصادی وانرژی.دوم،گسترش تروریسم،عملیات خود کشانه وتباه کارانه که بحران امنیتی رادامن زده وناتوانی نهادهائی دفاعی- امنیتی رابرائی همه برملانموده است.
دربخش اقتصادی،تنها نگاهی به بالارفتن سرسام آوربدهکاریی پاکستان درچهارسال گذشته انداخته می شود.درواقع،...بدهکاری ودیگرواجبات پاکستان ازسال2008تا اکتوبر2012 یادرمدت چهارسال،از6691ارب روپیه به14561ارب روپیه خیززده است.به سخن دیگر، در4سال گذشته،7870ارب روپیه به بدهکاری هائی پاکستان افزون شده است.اگراین مقداربدهکاری بالائی نفوس پاکستان تقسیم کرده شود، از180میلیون پاکستانی،هرنفر80894روپیه بدهکارمی باشد.این مقدارگزاف بدهکاری اکثراًبه دفاع وامنیت پاکستان هزینه شده است.دفاع وامنیتی که اکنون درهیچ شهروروستائی پاکستان ازآن هاخبری نیست....سازمان ملل متحدهم درزمینه گفته است که:افزون بردشواری هائی امنیتی،پاکستان باید نگران گسترش فقرمردم خودهم باشد.برپایه ی ارزیابی ملل متحد،بیشترازنیمی مردم پاکستان ازدسترسی به خوراک خوب بی بهره می باشند وافزایش بیش ازاندازه ی قیمت مواداولیه ی خوراکی بسیاری خانواده ها را ازخوراک اساسی محروم نموده است، وکمبودانرژی هم به دشواری ها افزوده وبه بدترشدن اوضاع افزوده است.(2)دربخش رسانش انرژی،بحران به اندازه ی روبه گسترش می باشد که اکنون درشهرهائی بزرگ پاکستان به شمول اسلام آباد درشبانه روزبرائی ساعت هابرق وجود ندارد وهزینه ی گاز هم چنان بالارفته که به وخامت درکمبود برق افزوده است.بنابرآن،حکومت پاکستان می خواست که به مقدارهزینه ی روزانه ازایران گازوارد نماید وهمچنان خط گازمیان ایران وهند راتاملتان راه اندازی نماید که بخاطربحران درمناسبات امریکاوایران، زیرفشارواشنگتن پشت معرکه انداخته شد.
ازاین رو،بحران اقتصادی- انرژی وافزایش تروریسم وعملیات خود کشانه وجنگ هائی بزن وبگریزطالبان پاکستانی علیه ارتش وملیشه هائی مرزی درولایت پشتونخواه وجنگ هائی گوریلائی توسط خود گردانی خواهان بلوچ دربلوچستان واوضاع فاجعه بارشهرکراچی، اعتبارارتش وسازمان هائی امنیتی پاکستان/آی اِس آی رازیرپرسش برده وبه صفرضرب زده است.وهمین زیرپرسش رفتن اعتباراین نهادهامی باشد که سبب شد در31دیسامبر2012،فرمانده ارتش پرویزکیانی سخن ازسمت گیریی نوینی استراتژیک به میان آورده پرسمان دشمنی باهند را درمقایسه باتهدیدهائی درونی ازاولویت به درجه ی دوم کاهش بدهد، وراجه پرویزاشرف نخست وزیرپاکستان روزجمعه 5دیسامبر، درچهاردهمین ورکشاپ دانشگاه دفاع ملی ازفرماندهان ارتش بخواهد که دراستراتژیی مبارزه باتروریسم بازنگری نمایند.این تغییر؛درواقع،پس از11سال جنگ، دردیدگاه ارتش پاکستان بوقوع پیوسته است.(3)بایدچنان تغییری دردیدگاه نظامی هائی نخبه که درتاریخ65ساله ی پاکستان چند برابرسیاست مداران حکومت وکشوررابه سوئی وضع کنونی رانده اند،صورت می گرفت.اگردروزیرستان شمالی،به قیمت 5000تا11000دلارفراوان افرادِ آماده ی عملیات خود کشی(درافغانستان وپاکستان) پیدامی شوند واین مبلغ هم به خانواده ی عملیاتِ خود کشی کننده ها پرداخت می شود(4)؛چیزی نیست،مگردستاورد سیاست مداریی سرکوب گرانه وامنیتی نظامی ها درپاکستان! نظامی هائی که خود درنتیجه ی غارت سرمایه ی ملی میلیونرشده اند وبخاطرفقربچه هائی پاکستانی راخودکش وتروریست بارآورده اند.
بهرحال،پیشترازرونماشدن استراتژیی نوین ارتش پاکستان در روز دوم ماه ژانویه دررسانه ها وبرپایه ی آن، اهمیت بیشترقایل شدن به پرسمان امنیت درونی ومرزهائی غربی، بجائی مرزهائی شرقی،بتاریخ24ماه دیسمابر-4جدی،رویترز،خبرگزاریی انگلیس این گزارش را از مایکل جیورجی خبرنگارخود به نشرسپرد که:"حکومت هائی پاکستان وافغانستان می کوشند طالبان رابه یک جریان سیاسی دیگرگون نمایند."همین خبردرهمان روز درپاکستان تریبیون هم به نشررسیده بود.وپیشتر، در30نوامبر،پاکستان توافق کرده بود که:"شماری ازطالبان را اززندان آزاد نماید."طالبان به این خاطرتوسط پاکستان زندانی شده بودند که تمایل به گفتگوباحکومت کابل داشتند.دراین راستا،روزیکشنبه7دیسامبر-17جدی،حکومت افغانستان هم شماری ازطالبان را اززندان رهانمود تا آن هارابه سوئی آشتی وگام برداری درجهت مبارزه ی سیاسی- مدنی تشویق کرده باشد.
اکنون که فرمانده ارتش پاکستان ازبیرون دادن استراتژیی امنیتی نوسخن می گوید وبرپایه ی آن به کمک به بازگشت صلح درافغانستان ازطریق گفتگومیان طالبان وحکومت کابل براست یادروغ اقدام می کند، وحکومت هائی اسلام آباد وکابل هم شماری ازطالبان را اززندان هائی خود رهانموده اند؛بنگریم که رخ دادها درهردوکشور،وازهمه مهمتر،درپیوند باسیاست افغانی- پاکستانی امریکاچه سمت وجهتی پیدا می نمایند؟بهرصورت،دراین زمینه،دوپرسمان زیربسیاردارائی اهمیت می باشد:نخست،نظامی هائی پاکستانی واقعاًتغییرکرده اند وازحمایت طالبان ودیگرتروریستان دورمی شوند.دوم،امریکا که نیروهایش درسال2014ازافغانستان بیرون می شوند وتنهاشماری ازسربازان آن کشورکه درروزهائی پسین شماردقیق شان تعیین می شود درافغانستان بخاطرهدف هائی آموزشی به سربازان افغان می مانند، تاچه اندازه دیگردیسی دررفتارارتش پاکستان راجدی گرفته وبرآن هافشاروارد می نماید!؟
دراین زمینه،افزون بردوپرسمان نامبرده،پیوند نظامی هاوامنیتی هائی پاکستانی بازسازمان هائی طالبی- القاعده ی- تروریستی چنان گسترده وژرف می باشدکه نمی توان به آسانی به برهم خوردن آن باورمند شد.اگرخوانند گان وبلاک"اندیشه"به ویب سایت "ستپ دات اُرگ" که درپانویس ازآن یاد آوری خواهد شد،مراجعه نمایند،برایشان روشن می شود که ارتش وسازمان امنیتی پاکستان/آی اِس آی چه شمارگروه هائی تروریستی رادرپاکستان ومنطقه برائی بی ثبات سازیی افغانستان وهند که این روزبجان خود پاکستانی هاهم افتاده اند،ایجاد وسرپرستی نموده اند؟ باتوجه به چنان پیوندی، این پرسش پیدامی شود که آیانظامی هائی پاکستانی عملاًآماده هستند که ازآن ها دورشوند؟این پرسش رابرخورد عملی ارتش پاکستان درروشنائی استراتژیی نوینش پاسخ خواهد داد.این که طالبان درروزشنبه16جدی هشدارگونه به کرزی که اکنون به امریکارفته است اعلام کردندکه درصورت حضوریک سربازامریکائی هم پس از2014درافغانستان می جنگند ومسئولیت کشتارها با اومی باشد،نشان میدهدکه پاکستانی هاباوجود راه اندازیی استراتژیی نوسیاست بازی می کنند.به این خاطرکه،طالبان جزابزاردردست پاکستانی هاچیزی دیگری نیستند.
بهرصورت،افغان هاباید متوجه باشند که پاکستان درسیاست هائی تروریست پروری اش ناکام شده ومی خواهد که درشرایطی نوبه گونه ی دیگری هدف هائی ضدافغانی خود راپیگیری نماید که یکی ازاین شیوه ها درنمایش دیگرگون ساختن طالبان به یک جریان سیاسی وتشویق آن ها به گفتگوهائی صلح می باشد.دراین زمینه، دو دشواریی بزرگ خود نمائی می کند:نخست،نبود راستکاری وهماهنگی میان کرداروگفتارنظامی هائی پاکستانی.دوم،ناتوانی طالبان دردیگرگون شدن به یک حزب وجریان سیاسی.ما درباره ی مجاهدان دیدیم که باوجود رهبران دانشگاهی وآموزش یافته وفرماندهان دانشکده خوانده ودانشگاه دیده دستکم لیسه ودانش سرائی معلم دیده نتوانستند که خود رابه حزب هائی سیاسی دیگرگون نمایند وهمه ی دشواری هائی که پس ازفروپاشی حکومت کمونیستی کابل درسال1371درکابل پیدانمودند،برمی گردد به ناتوانی درسیاسی شدنشان، نه چیزی دیگری.زمانیکه مجاهدان آموزش دیده دردانشگاه هانتوانستند خود رابه سازمان هائی سیاسی دیگرگون نمایند،طالبان بی سواد وکم سواد که بسیاری شان ازتوان خواندن قرآن هم بی بهره می باشند،چگونه می توانند چنان تحولی را باتشویق بیرونی درخود بیافرینند؟درصورتی که طالبان به یک جریان سیاسی دیگرگون نشوند که شده هم نمی توانند وعلت هم بیشترپاکستانی هاونادانی طالبان می باشد،پس به صراحت می توان گفت که تغییر استراتژیی پاکستان تاثیری سازنده ی براوضاع افغانستان گذاشته نمی تواند.
باوجود تناقضات درگفتاروکردارپاکستانی ها،این یک واقعیت است که سیاست تروریست پروریی آن ها شکست خورده است.سیاستی که طالبان وتروریستان رابه خودی ناخودی تقسیم نموده بود وطالبانی که درافغانستان دست به ترورمی زدند خودی وآن هائی که درپاکستان چنان کارهائی رامی کردند،ناخودی تعریف شده بودند.حقیقت این است که پس ازرخ داد مسجد سرخ درماه ژولای2077دراسلام آباد به تشویق مشرف وپرویزکیانی فرمانده کنونی ارتش که درآن طالبان خواستاراجرائی شریعت درپاکستان شده بودند؛ وبدین طریق، مشرف می خواست که خطرطالبان رادرنزدیکی کاخ ریاست جمهوری وفرماندهی ارتش وکلاهک هائی اتومی به جوربوش رئیس جمهورامریکانمایش بدهد تاحمایت اورابرائی حکومت نظامیان داشته باشد.زمانیکه طالبان ازخط قرمیزگذشتند،به آن هاحمله وصدهاطالب راکشت وهزاران جلدقرآن ، کتاب های حدیث وفقه به آتش کشیده شد.پس ازآن کشتاروآتش زدن کتاب هائی دینی توسط حکومت وقتِ پاکستان،طالبان دریافتندکه فتنه دراسلام آباد کمرازکابل نیست.ازاین رو،ماشه تفنگ وترورخود را افزون برافغانستان، به سوئی پاکستان هم هدف گیری کردند!
درواقع،رخ داد مسجد سرخ زمینه سازی کرد به این که طالبان دردوسنگر،یعنی افغانستان وپاکستان رزم آرائی نمایند.رزم آرائی که سبب شد درنمایش یادرواقع همه ی طالبان ازدیدگاه ارتش پاکستان غیرخودی شوند.این که طالبان پاکستانی درپاکستان به اجرائی شریعت می پردازند یابه ترورودهشت گردی ودست به کارکردهائی خود کشانه می زنند،کشورشان می باشد ومادرباره ی این امرسخنی نداریم.اما،فضولی شان درافغانستان خیانت نابخشودنی آن هم بنام دین اسلام می باشد.ازسوی دیگر،طالبان افغان ودیگرشاخه هائی مخالف حکومت کابل که به کمک پاکستان اسلام شعاری می نمایند،باید بدانند که پاکستان در65سال تاریخ خود هرگزنکوشید که اسلام رادرخودعملی نماید.پس کشوری که خودش به عملی کردن اسلام نپرداخته وازاسلام به حیث یک ابزارسیاسی بهره برداری می نماید،جنگ علیه کشورخود به حمایت آن راه به ترکستان دارد نه مکه! سخن دیگراین که ،استادربانی ومسعود راکه شهید کردند، روزی به سراغ شماهم می رسند!
ازهمه مهمتراین که،ازطریق تروروتوحش اگرمسلمان هاموفق می شدند،خوارج واسماعیلیه، این دوگرایش اسلامی ودرواقع نخستین تروریستان مسلمان درهدف هائی خود کامیاب می شدند.جهاد و به زبان درست ترجنگ علیه شوروی وکارکردهائی جنگ شعاران رادرکابلِ پساکمونیستی دیدیم که برائی افغان هاچه فاجعه ی دردناکی به ارمغان آورد؟!ازاین رو،هم به طالبان وهم به حزب اسلامی ودیگرباصطلاح جهادی هامی گویم که مبارزه برائی هدف هائی مقدس ونامقدس دردرازنا وفراخنائی تاریخ بوده ودرآینده هم ادامه خواهدیافت.اما،مبارزه ی تروریستی وخشونت بارنه درگذشته ببارنشسته ونه درآینده ببارخواهد نشست.ازاین رو،بهتراین است که درسال2014کشورهائی غربی افغانستان راشکست خورده یاموفق ترک می کنند،این وظیفه ی همه ی افغان هامی باشد که به مبارزه ی سیاسی ومدنی روی آورده ازطریق راه کارانسانی وحقوق بشری که به حیث یک ارزش جهانی اسلام با آن هامخالفتی ندارد،مبارزه نمایند وبکوشند که به رنج ها ودردها وغم هائی مردم افغانستان پایان بدهند.این کارممکن نیست،مگرپاسخ نه گفتن به پاکستان ودیگرکشورهائی دورونزدیک که به ارزش هاومنافع ملی وفرهنگ وتاریخ وآزادی وخود گردانی افغانستان باورندارند!
پانویس ها:
1- حجم بدهکاری پاکستان
Jang.com.pk/jang/nov2012-daily/15-11-2012/main.html
2-Energy crisis compounds Pakistan,s woes
Aljazeera.com/video/Asia/2013/201317671452594.html
3-جنگ کی گیاره سال بعدپاکستانی فوج کی نظرمین تبدیلی نویسنده:آصف فاروقی چهارشنبه2ژنوری2013
Bbc.co.uk/Pakistan/2013/01/130102_army_doctrine_rh.shtml
4-pakistan,s army plays Afghan peace maker
By Ali Mustafa 31december2012
Al jazeera.com/indepth/features/2012/12/2012122665637630645.html
Satp.org and pakistanbodycount.org
نگاهی به هردوسایت بالاروشن می سازد که به چه شمارباندهائی تباه کاروتروریستی زیرنام اسلام توسط ارتش درپاکستان ساخته شده است وچگونه بچه ها دروزیرستان دربدل پول برائی هدف هائی خود کشانه وتروریستی خریدوفروش می شوند؟

0 comments:

Post a Comment