Monday, 14 January 2013
نامه ی سرکشاده به اعضای شورای ملی افغانستان
آن پارساکه دِه خرد وملک رهزن است آن پادشاه که مال رعیت خورد گداست
پروین اعتصامی
ابراهیم ورسجی
25-10-1391
درروزهای اخیر،آگاه شدیم که....مجلس نمایندگان افغانستان گفته است که پیش نویس قانون تنظیم معاشات/حقوق مادام العمر رئیس جمهور، معاونانش، و رئیس و اعضای دادگاه عالی را به دقت بررسی خواهد کرد. پیش نویس این طرح که پس از تائید پارلمان و توشیح رئیس جمهور جنبه قانونی به خود خواهد گرفت، اخیرا به مجلس نمایند گان فرستاده شده است. این پیش نویس شامل معاشات/حقوق چندهزار دلاری و امتیازات دیگر برای مقام های دولتی، در عدم عزل آنها میشود. عبدالستار خواصی، عضو هیئت اداری مجلس نمایندگان به بیبیسی گفت که نمایندگان مجلس در مواردی از این طرح با هم اختلاف نظر دارند. آقای خواصی می گوید: این مقام ها اگر بعدا به پست های دیگر بروند و آغاز به کار کنند، نیازی به این معاشات نیست، موضوع دوم مورد اختلاف پرهزینه بودن معاشات و امتیازاتی(می باشد) که برای این مقام ها در نظر گرفته شده است.
در قانون اساسی افغانستان برای رئیس جمهور و اعضای دادگاه عالی معاش/حقوق مادام العمر درنظر گرفته شده ، اما مقدار آن مشخص نشده است. به گفته مسئولان، در پیش نویس قانون جدید مقدار معاشات نیز تذ کر یافته و معاونان رئیس جمهور نیز به این فهرست اضافه شده اند. در پیش نویس قانون جدید، رئیس جمهور ماهانه معادل حدود ۱۰ هزار دلار،معاونان او هرکدام بیش از ۵ هزار دلار،رئیس دادگاه عالی بیش از ۴ هزار دلار، و دیگر اعضای داد گاه عالی حدود ۴ هزار دلار پس از ختم دوره کاریشان به گونه مادام العمر حقوق خواهند گرفت. امتیازات دیگری چون کرایه/اجاره خانه، خرج دسترخان/هزینه های جانبی و محافظ نیز در این پیش نویس گنجانیده شده است.(1)
درشرایطی بحرانی کنونی که کشوروارد یک تونل تنگ وتاریک بی پایان شده ورئیس جمهورومعاونان ودیگردستیارانشان دراین واردشدن مسئولیت بزرگ بدوش دارند.برائی نویسنده ، پرسش مهم وبنیادی این است که چراکرزی ومعاونان وقاضی هائی بالامقام شان که در11سال گذشته نتوانستند کاری رادرزمینه ی دولت سازی وبازگردانی ای صلح وامنیت به کشورانجام بدهند؛ وبدترازهمه ،قاضی هاشان حتایک دوسیه ی عادی راهم درجهت حل دشواریی فردی ازافراد افغانستان حل کرده نتوانستند.چرااکنون که کشوربه چنان تونلی تاریکی وارد شده وباداران عزم سفرنموده اند،نوکران بجائی توجه به تامین امنیت وثبات وصلح وگام برداریی هرچندآغازین درسمت گفت وگوبامخالفان مسلح وغیرمسلح درفکرخودشان ازجمله برداشتن سهم یا معاش بیشترازبودجه ی مردم شده اند ولایحه ی رادرزمینه پیش کش شورائی ملی نموده اند تاضمانت پولی هم کمائی نمایند؟ تاجائیکه به وظیفه ومسئولیت نمایند گان درشورائی ملی ارتباط می گیرد،روشن است که بحث درباره ی هرگونه پیشنهاد ولایحه ی که ازطرف دستگاه اجرائی دولت پیش کش کرده می شود، وظیفه ی روزمره ی آن ها می باشد.واین نه تنهاوظیفه ی نمایند گان درافغانستان،بلکه مسئولیت نمایند گان منتخب درهمه کشورهائی می باشد که دارائی ساختاربخش بندی شده ی سه گانه ی اجرائی،قانون گذاری وقضائی می باشند.بااین که درافغانستان ، چنان بخش بندی هائی دوره ی خُرد سالی خود را می گذراند،امابحث هاوریزه کاری ها درباره ی لایحه های قانونی ومقرراتِ آن چنانی تجربه ی آغازین می باشد که احتیاط وذره بینی بیش ازاندازه را می خواهد.درغیرآن،نمایند گان هم خود راغرق می کنند وهم مرد می راکه به نمایند گی از آن هاسخن می گویند!
بادرنظرداشت آنچه گفته آمد، نویسنده به اعضائی شورای ملی پیشنهاد می نماید که درهمه بحث هائی حقوقی- قانونی- اقتصادی درجامعه ی رنج کشیده ی افغانستان بویژه دربحث برائی تعیین معاش هائی مادام العمری رئیس جمهورکنونی،معاونان ورئیس واعضائی دستگاه قضائی اش ، باید به پرسمان هائی زیرتوجه جدی نمایند:نخست،کارکردهائی زراند وزانه ی آن ها دردوره ی کاری شان وکمک هائی که درغصب زمین هائی دولتی وشخصی وغارت منابع روی زمینی وزیرزمینی کشوربه مافیائی درونی وبیرونی نموده اند.دوم،اوضاع فاجعه بارزندگی فرزندان شهیدان ومعلولین وگداگرهائی پرسه زن درمرکزوولایت ها راهرگزازنظردورنداشته باشند.سوم،درنظرگرفتن وضع زند گی فلاکت بارمهاجرین افغان درپاکستان وایران، مانند وضع زندگی فرزندان شهیدان ومعلولین وگداگران درون کشوردارائی اهمیت فوق العاده می باشد.چهارم،چگونگی ی به هدررفتن میلیارد ها دلارکه توسط جامعه ی جهانی برائی بازسازیی اقتصادی واداره سازی وبازگردانی ی آوارگان به افغانستان سرازیرشده است وفرداهمگی به آدرس مردم افغانستان قید می شود.درواقع،مردم این کشوربد هکارجامعه ی جهانی درپولی می شوند که به جیب حکومتی ها وغاصبان شناخته شده رفته است.حکومتی هائی که اکنون معاش همیشگی هم ازبود جه ی مردم می خواهند.دراین زمینه، پرسش بنیادی این است که باید اندازه ی دقیق پول هائی وارد شده رارئیس جمهورومعاونانش به مردم ونمایند گان آن ها بگویند وبه این پرسش هم پاسخ بدهند که این کمک ها درکجا وچگونه هزینه شده است؟همین که سیلوی مرکزی وکاخ دارالامان درکابل وشاه راه سالنگ میان شمال وجنوب کشورویرانه مانده وشهروندان کابل دریک محیط زیست آلوده وکشنده فرورفته اند وروزانه به این خاطرده هاکشته وبیمارتحویل می گیرند،بسنده می کند که افغان ها بویژه نمایند گانی که به حق وناحق ازآن هانمایند گی می نمایند ، حکومت رازیرفشاربگیرند وپاسخ طلب نمایند که چه شد آن همه کمک هائی گزافِ واردشده به افغانستان؟ پنجم،همه ی افغان ها یاشماری ازآن ها بارها به "دوبی "رفته اند ومی دانند که پس ازمافیای روس وایران، مافیای افغان، سومین وبداخلاق ترین مافیا درآن دیارمی باشد.مافیایی که بیشتراز12میلیارد دلارازکمک هائی جامعه ی جهانی ومنابع درونی رابه آن شهرانتقال داده اند ، وازقصرها ومارکیت هائی خریداری شده توسط دولتی هائی معاش مادام العمرخواه وخانواده شان درآن شهر، بسیاری افغان هاخبردارند.ششم،وازهمه مهمتر،نمایند گانِ درست ونادرست مردم باید بدانند که درکشورصلح وثبات نیست وعامل آن بیشترازویرانگریی طالبان، ناتوانی وفساد مالی واداریی همین حکومت گران می باشد.ازسوی دیگر،این آقایان وخانواده ها وسطح دارائی خود وپدرانشان رامردم پیش ازهفتم ثور1357بویژه یازدهم سیپتامبر2001می دانند.ازاین رو،افزون برپرسمان هائی بالا،توجه جدیی نمایند گان مردم رابه دوپرسمان زیرکه بسیاردارائی اهمیت می باشد،می خواهم:نخست،باید صلح مسلحانه یا نبود جنگ درکشور درنظرگرفته شود که بی پایه ترین ولرزان ترین صلح می باشد.طرفه این که،امریکا واروپا با نیروئی نظامی ناتووآیساف/نیروهائی کمک به امنیت افغانستان که شمارشان به150هزارنفرمی رسید، نتوانستنداین حکومت درمانده وفاسد رااستواروصلح برابربانبودجنگ تامین نمایند.اکنون که آن هامی روند،وکیلان بدانند که نه تنهاسردسته هائی حکومتی،بلکه خود آن هاهم درخطرمی باشند.دوم،وپرسمان مهمتراین که،صلح واقعی وپایدارتنها باتحقق عدالت ورفع ظلمِ ظالم ازمظلوم تامین می شود.زمانیکه امریکاباچنان نیروئی صلح مسلحانه یانبودجنگ رامستقرکرده نتوانسته است، دشواراست که حکومت کننده هائی کنونی که سردسته هاشان معاش مادام العمری ازمردم فقیروبیچاره ی افغانستان می طلبند درتامین آن موفق شوند.ازاین رو،آقایان پس از2014 نمی توانند درافغانستان زندگی نمایند،چه ماند به این که درجاده هائی کشورقدم بزنند وازمعاش مادام العمریی مورد نظرخود بخورند!
جالب ترازهمه این که، برائی افغان هامعلوم شده است که چرامافیای زمین قیمت ساحه هائی تجارتی وجای خانه وکرایه ی منزل رادرکابل وولایت هابه آسمان بلند نموده است؛ وساحه هائی تجارتی درکابل توسط همین مقام هائی بالارتبه که اکنون بخاطربیرون رفتن سربازان غربی دریک سال آینده ازبودجه ی ناچیزملت خواستارمعاش هائی گزاف هم می باشند،غصب یابه مافیائی به ظاهرتاجربه قمیت هایی مافیائی توزیع شده است.پس ، بزرگان وسردسته هائی چنان دستگاهی فاسدودرمانده ی که همه داروندارمردم رابه نیستی کشانده وکشوررا وارد یک تونل تاریک، بی پایان وترسناک نموده اند،حق دارند که بدون درنظرداشت نیازهائی واقعی مردم،خواستارمعاش هائی بالائی دلاری شوند؟این که حق دارند یاندارند،داوری رابه مردم ونمایندگان شان می سپارم.ومردم هم می دانند که درکابل واطراف آن غاصبان چه برسرشان آورده اند وچگونه زمین هائی دولتی درمسیرشرق تاکوه بندغازی وخاک جبار،درمسیرمیدان هوائی بگرام درده سبز،درمسیرکابل- شمالی ازکتل خیرخانه تانزدیک قره باغ،درسمت غرب ،درمسیرکابل- پغمان- میدان شهر،ودرجنوب،دردامن دشت برچی،تپه ی دارالامان ومسیرچهارآسیاب- لوگر و...چگونه وتوسط چه دزدان وغارتگرانی غصب ودربازارسیاه به فروش رسید؟واین که، کابل ازشهربودن بیرون شده ومحیط زیست آن به فاجعه بدل شده است،مزیدی برعلت می باشد.
بهرصورت،آنچه که بازتاب داده شد،بخشی کوچکی ازفاجعه ی می باشد که دردوره ی حکومت فاسد کنونی ودست اندرکارانی بالامقامش که اکنون ازملت خواستارمعاش هائی گزافی دلاری مادام العمری هم شده اند،برمردم افغانستان بارکرده شده است.برائی درک عمق فاجعه درافغانستان وبی احساسی حکومت گرانِ بالامقام که فکرمی کنند مردم ازآن هابدهکار می باشند وخواستارمعاش هائی بالائی هم ازبودجه ی ملت نادارما شده اند،شعری به عنوان"بادخترکانِ مهاجرافغان"را که پیشترهم دروبلاک اندیشه پخش شده بود، به آگاهی نمایند گان واقعی یاغیرواقعی مردم افغانستان وخوانند گان وبلاک اندیشه می رسانم.شعری د لخراشی وجانکاهی که ازرنج بی پایان دختران وپسران مهاجرافغان دردیارآوارگی پرده برمی دارد:
با دخترکانِ مهاجرِ افغان
هلن فرمان
ای دخترِ مهاجرِ کوچک! بیا، بخند
این خنده در گلویِ زمان گیر میکند
این خنده بیشتر از بُغض هایِ تلخ
روحِ جوانِ شعرِ مرا پیر میکند
برگرفته ازسایت،
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
شنبه ۱۶ دی ۱٣۹۱ - ۵ ژانويه ۲۰۱٣
ای دخترِ مهاجرِ کوچک! بیا، بخند
این خنده در گلویِ زمان گیر میکند
این خنده بیشتر از بُغض هایِ تلخ
روحِ جوانِ شعرِ مرا پیر میکند
داغی درونِ سینه ی من شعله ور شده
دامن گرفته آتشِ این خنده هایِ سرد
میسوزَدَم نگاهِ پُر از پُرسش تو، باز
یک سوزشِ عمیق، وَ پَسمانده هایِ درد
پیراهنی که بویِ سفر میدهد هنوز
دارد نشان که مُرغِ مسافر تو بوده ای
هجرت میانِ جان و دلت آشیانه شد
حسِ غریبِ مرغِ مهاجر تو بوده ای
هر کس برایِ خودش پرچمی به دست
بر شانه میکشی تنِ این مرز و بوم را
این جنگِ ناتمام چه بیرحم میزند
رویِ جَبینِ نازکِ تو، داغِ شوم را
سنگر کنارِ کودکی ات خاک میخورَد
تنپوش بر عروسکِ تو، انتحار بود
همبازی ات که دست ندارد، دعا کند
سوغاتِ جنگهایِ پُر از انفجار بود
در غُربتِ نگاهِ تو، یک حسِ آشنا
من هم مسافرم، غریبم، مهاجرم
یک عُمر بی وطن و مرز بوده ام
از هرچه مرز هست، من آزرده خاطرم
جغرافیایِ من از مرز خالی است
میهن برایِ من امروز، چشمِ توست
ای دخترِ مهاجرِ افغان! بیا، بخند
این خنده ها همه طغیانِ خشمِ توست
افغان زمین دگر از شرق کوچ کرد
حالا، پُر از سیاست و خشخاش میشود
شب ها، کنارِ غُربتِ این خنده هایِ تلخ
دست و دل و زبانِ من «ای کاش!» میشود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زندگی حسِ غریبی ست که یک مرغِ مهاجر دارد. [سهراب سپهری]
لیلا مهاجر است که حرفی نمیزند/ آزرده خاطر است که حرفی نمیزند. [علی مدد رضوانی](2)هدف نویسنده ازبازتاب شعربلند بالا این است که نشان بدهد مهاجران افغان وفرزندانشان دربیرون مرزها درچه حالتی رنج آوری زندگی می کنند، وحکومت کنندگان برکشورشان چه می کنند؟اکنون برنمایندگان است که به حال مهاجران ومقیمان افغانستان فکرنموده وبرائی حاکمان فاسد ودرمانده ودرواقع زمین خواروکمک کننده به غاصبان، معاش مادام العمری تعیین نمایند! دراخیر،ازهمه خوانندگان وبلاک اندیشه صمیمانه خواهش می کنم که این نوشته راکاپی وتاحد امکان پخش نمایند!
پانویس ها:
1- حقوق مادام العمری مقام های عالی رتبه افغان
بی بی سی فارسی،جمعه11ژانویه2013-22دی-جدی1391
www.bbc.co.uk/persian/Afghanistan/2013/01/130110_mar_Afghan_parliament_on_permanent_salaries.shtml
2- بادخترکانِ مهاجرافغان
هلن فرمان
اخبارروزشنبه14دی-جدی1391-5ژانویه2013
www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayld=50152
0 comments:
Post a Comment