Friday, 18 January 2013
افغانستان؛ازپولیس ملی تاپولیس مرد می
ابراهیم ورسجی
29-10-1391
درهیچ کشوری به اندازه ی افغانستان ، باواژه ها،نام ها،نهادها وارزش هابازیی سیاسی صورت نگرفته ونمی گیرد.برای همه ی آگاه هان وپژوهش گران عرصه هائی سیاست وامنیت و...روشن است که پشت سرِاین گونه بازی با واژه ها،ارزش ها ونهادها،همیشه سیاست هائی ناپخته ودربیشترین موردهاگرایش هائی قومی وقبیلگی قرارداشته ودارند.اگرچه این گونه بازی هائی نادرست واغلب غرض ورزانه منحصربه افغانستان نیست وبرخی کشورهای دیگرهم درزمینه کارکردهائی داشته اند؛امادرافغانستان این گونه برخورد ها حالت دوام دارومزمن دارد.درارتباط به بیرونی ها،نویسنده یک مشاهده ی شخصی هم دارد که نشان میدهد دیگرکشورهابزودی متوجه پرسمان آنچنانی شده به آن پایان می بخشند.بطورمثال،درسال1358درایران بودم.دوره اوج شعارهائی نابخردانه ی به ظاهرانقلابی ودرعمل بازی باکلمات وارزش هاکه اغلب توسط کسانی ودسته هائی راه اندازی شده بود که نه به انقلاب باورداشتند ونه به اندیشه وانگیزه ی روحی و توان بخش آن.درواقع،بازی باکلمات وشعارها توسط غرض ورزان درایران آن برهه پاازگلیم خود بیرون نهاده دین راهم به بازیچه گرفته بود؛وبه این صورت گرفته بود که به همه نان وائی ها،قصابی ها،کله پزی ها،میوه فروشی هاو...پسونداسلامی افزون شده بود.پرسمانی که حکایت ازیک بازیی شیطنت آلود می کرد.
ازآنجاکه خمینی شخصیت زرنگ وهوشیاری بود،فوراً متوجه مسئله شده اعلامیه دادکه ازاین گونه افزایش دین به گونه ی پسوند به محله ها،کارگاه ها،دکان هاو...خود داری شود.پس ازآن اعلامیه ، دیده شد که پسوند سازی پایان پذیرفت.درافغانستان، ازچهاردهه بدین سو،دوگونه بازی با ارزش ها،واژه ها ونهادهاصورت گرفته ومی گیرد:نخست،پس ازکودتائی سرطان1352،بویژه پس ازکودتای7ثور1357، بهره برداری ازدین وتکفیروملحدسازی ومرتجع ومترقی نامیدن افراد وگروه هابه پرسمان روزمره مبدل شد.دوم،پس ازبراندازی اداره ی طالبان والقاعده بازی باواژه هائی اردوئی ملی،پولیس ملی،حکومت قانون،دموکراسی،حقوق بشر،آزادیی بیان ورسانه هاو...به فراوانی گسترش یافت.ازاین سبب که این هابازیی شیطانی بودند و برائی عوام فریبی راه اندازی شده بودند،پس ازیازه سال دیده شد که حتایک دشواریی کوچک ازدشواری هائی بزرگ،بی شمار وبی پایان مردم افغانستان هم برطرف کرده نشد ؛افزون براین که چنان نشد، به حجم ومقدار آن ها افزوده هم شد.برائی این که نوشته بدرازانکشد،ازبررسی ای گسترده ی بسیاری پرسمان ها خود داری وتنهابه بررسی واژه هائی مانند:پولیس ملی ومردمی وارتش ملی پرداخته می شود.پرسمانی که بانزد یک شدن زمان عقب نشینی اخیرین شمارسربازان غربی ازافغانستان درسال2014اهمیت فزاینده ی پیدانموده است.
دراین زمینه،نخست، لازم است که ازبازیی وزیران ورئیسان نهادهائی حکومت کابل باواژه ها سخن گفته شود؛ودرگام دوم ،مفید یت خود داری ازکاربرد چنان واژه هائی به بحث گرفته شود.طوری که رسانه هاروزپنجشنبه28جدی گزارش داده اند،...وزیرداخله(کشور) افغانستان اعلام کرده است که تا بهار پیش رو، در هشت ولایت افغانستان واحد پلیس مردمی ایجاد خواهد کرد. این نیروها از میان سربازان پلیس ملی انتخاب میشوند و به آنها آموزشهای ویژه داده خواهد شد. مقامات امنیتی افغانستان گفتهاند که این پلیس ابتدا به گونه آزمایشی در هشت ولایت افغانستان تشکیل خواهد شد و در نظر است تا سه سال آینده به تمامی ولایت های افغانستان توسعه یابد. هرات، بلخ، قندوز، بامیان، غور، هلمند، کابل و بغلان ولایت های اند که شاهد نخستین مرحله آزمایش فعالیت این نیروها خواهند بود. مجتبی پتنگ وزیر امور داخله افغانستان میگوید هدف از ساختن این پلیس، برداشتن فاصله میان نیروهای پلیس و مردم عادی است. او گفت: "یک ریاست پلیس مردمی در وزارت امور داخله ایجاد میکنیم که مستقیما با مردم در رابطه خواهد بود. این پلیس شامل تشکیلات سال جدید ما است. هدف این است تا اعتماد سازی کرده بتوانیم و روابط مردم را با پلیس نزدیک بسازیم. و هم بتوانیم به دیگر مشکلات که مردم در قریه و ولسوالی خود دارند، رسیدگی کنیم و این پلیس به عنوان یک پل رابط بین حکومت و مردم کار کند."
به گفته آقای پتنگ، پلیس مردمی مجهز به اسلحه نخواهد بود بلکه در زمان رسیدگی به یک مشکل از مقامات محلی کمک خواهند خواست. وزارت امور داخله میگوید تلاش این است تا این نیروها به گونه مسلکی آموزش ببینند. پیشتر، در ولایت بامیان در مرکز افغانستان پلیس مردمی به گونه آزمایشی فعالیت را آغاز کرده بود که به گفته مقامات، موثریت کار این نیروها سبب شد تا ایجاد این واحد را به دیگر ولایات نیز در نظر بگیرند. نیروهای پلیس افغانستان در سالهای اخیر در خط مقدم مبارزه با شورشیان قرار داشته اند و این مساله سبب شده که این نیروها از مجریان قانون به نیروی جنگی تبدیل شوند. به دست آوردن اعتماد افغانها نسبت به نیروهای پلیس، از مسایل اصلی مورد توجه مسئولان در وزارت داخله افغانستان بوده است. ادامه نا امنی ها در افغانستان یکی از نگرانی های اصلی افغانها است، به ویژه این که قرار است تا پایان سال ۲۰۱۴ نیروهای خارجی افغانستان را ترک کنند و نیروهای افغان باید به تنهایی امنیت را در کشورشان تامین کنند. در افغانستان پلیس نیز به فساد متهم است و این مساله سبب شده است که مردم به پلیس اعتماد چندانی نداشته باشند.(1)
درحقیقت،این کارکردهائی پسندیده وناپسند یده ی پولیس ودیگرنهادهائی دولتی است که اعتماد وبی اعتمادی نسبت به آن هارا درمیان مردم ایجاد می نماید،نه عامل هائی دیگرازجمله بازی باواژه ها.اگربازی باواژه هابدون درنظرداشت کاربرد آن هاسودمند تمام می شد،کمیسیون هائی مبارزه بافساد و اصلاحات اداری بامعاش هائی دالری کارمندانشان کشورراگلستان ساخته بودند!دروزارت داخله هم دیده شد که، اول ، به واژه ی پلیس ملی تاکید صورت گرفت؛ ازاین که دراصل بازی باواژه ها درمیان بود تا نمایش درکارکرد پلیس ودیگرنهادها،یک دم چرخش صورت گرفت ومسئولان رفتند دنبال پدیده ی دیگری بنام"اِربکی".اربکی؛ درواقع ، همان افراد مسلح رایج درنظام قبیلگی می باشد که رئیسان قبیله ها برای تامین امنیت مال چرها ودربرخی موارد درجنگ باقبیله هائی رقیب وغصب زمین ودارائی آن هابکارمی بردند؛ ودرجاهائی که هنوزهم قبیله سالاری برقراراست،رواج تام دارد.اگرامروزدرمناطق قبیلگی- پشتون نشین شمال غرب پاکستان ودرهمسایگی آن درجنوب وجنوب شرق افغانستان نظام سازی بادشواری روبرومی باشد؛عامل آن چیزی دیگری نیست،مگرتاکید سران قبا یل وحکومت هائی قبیله سالاربرساختار"اربکی "گری.پدیده ی زمان گذشته ، تاریخ زده ومسخره ی که تنهابدرد آی اِس آی درفربه نمودن تروریسم وکشتاربی گناهان، ومافیا درکشت تریاک وتبدیل آن به هیروئین وبازاریابی برائی آن می خورد.به زبان دیگر،آی اِس آی/نهادامنیتی ارتش پاکستان ومافیادربهره برداری ازاربکی ها درساختارقبیلگی دوطرف مرزد یورند،بهترین بهره رابرداشته اند.
جالب این است که پیشترحکومت درمانده ی افغانستان اربکی بازی نمود،پدیده ی که بجائی مفیدیت به مردم وبازگردانی ثبات وامنیت به کشور، بدزدی وغارت وکشت تریاک وافزایش هیروئین واعتیاد کمک نمود.درواقع،همان اربکی هائی حکومتی هم نقش پلیس باصطلاح ملی ی نیمه جان راناتوان ترساختند وهمچنان به گسترش دزدی وتروریسم کمک نمودند ودرمواردی هم دیده وشنیده شد که شماری ازاربکی ها با اسلحه ومهمات خود به طالبان پیوستند.اکنون که بازی باواژه ی پولیس ملی وارتش ملی پس از11سال که نیروهائی کمکی بیرونی هم عزم سفرکرده اند؛نتوانست امنیت راتامین وتروریسم وآشوب رامهارنماید،واربکی گری هم راه بدهی نبرد،وزیرداخله بازی باواژه ی پولیس مردمی رابه سرزبان هاانداخته است.پلیس مردمی که دشواراست بهترازاربکی ها کارائی ازخود نشان بدهد.ازهمه مهمتراینکه،کاربرد پلیس مردمی هم به جزهلمند درولایت هائی درنظرگرفته شده است که وضع امنیتی بهتری دارند.به سخن دیگر،گزینش ولایت هادرراه اندازی پلیس مردمی ازیک توطئه سخن به میان می آورد.توطئه ی که بانزدیک شدن زمان انتخابات ریاست جمهوری وشوراهائی ولایتی ودست کاری درآن هادرشرایطی که درجنوب مهارتروریسم وآشوب دشوارترشده می رود،توجیه وتفسیرویژه ی خود راپیداکرده می تواند.
ازاین رو، به وزیرداخله که ممکن است خودش مانند دیگروزیران جنوب بجائی تولدش هم رفته نتواند،پیشنهاد می شود که ازاحتیاط وریزه کاری کارگرفته طوری عمل نکند که بنام راه ندازیی پلیس مردمی هم تجربه ی تلخ اربکی تکرارشود وهم نقش کمرنگ وروبه بیهبود پلیس باصلاح ملی رایج درزیرسایه پلیس مردمی نابودشود!ازهمه مهمتراینکه، تئوری توطئه درپشت سروپیش روئی پلیس مردمی ای وزیرداخله زمانی فربه ترمی شود که به سخنانش پس ازرسیدن به این مقام درماه سنبله دقت شود.بیاد دارم که وزیرداخله پس ازچند روزیاماه تصدی مقام وزارت گفته بود که:"نمی تواند باپولیس موجود کارنماید،زیراکه بجائی ملی،گروهی وسازمانی می باشد."نویسنده دراین که پلیس موجود گروهی- باندی است باوزیرهم نظرمی باشد،اماباشیوه نگاه وزیربه این دشواری واین که راه حل درست پیش کش نکرده است،اختلاف نظرباید داشت!ازسوئی دیگر،وزیرداخله مانند رئیس جمهورکرزی دردرک فرق میان مردم وملت دشواری دارد،ورنه دچاربازی باپلیس ملی ومردمی نمی شد.درسیاست واندیشه ی سیاسی مدرن،مردم به مجموعه ی کسانی گفته می شود که به آگاهی فردی- حقوقی وحق شهروندی نرسیده اند،وملت به مجموعه ی کسانی گفته می شود که هم ازحقوق خود آگاهی دارند وهم به فردیت رسیده اند.ازاین که، رئیس جمهورامریکا،مدیر یک مغازه رادرکشورخود برکنارکرده نمی تواند ورئیس جمهورافغانستان رابرکنارومقررکرده می تواند،برمی کردد به تفاوت مردم وملت!
ازجانب دیگر،چون درگذشته ی ناشاد افغانستان جفا کشیده ، دسته ها وافرادی برخاسته ازیک سمت وقبایل خاص برنهاد هائی پلیس – دفاع وامنیت درجهت بی نقش سازیی اکثریت مردم کشورسلطه ی انحصاری اعمال می کردند؛ودرنتیجه ی جنگ- انقلاب وانقلاب آگاهی بخش عصرجهانی سازی ،چنان انحصارگری هائی ازبین رفته است، ووزیرداخله هم ازچنان طایفه ی می باشد وممکن است که وضع کنونی وزارت که ازیک تکثرگرائی همراه با آشوب زاده ی بی لیاقتی سران دولت، فساد اداری ، تروریسم وتوحش حکایت می نماید،به خوش اونیاید.بهرصورت،باید تاکید ورزید که گذشته ی تاریک وناشاد درآینده قابل تکرارنیست.گذشته ی که درهمین وزارت داخله دردوره ی حکومت کمونیستی تنهایک هزاره ی خلقی دررتبه ی رئیس کارمی کرد ودیگررئیسان همگی به قبیله وقوم خاص پیوستگی داشتند!
بنابرآن،نویسنده ازوزیرداخله می طلبد که بجائی قومی- قبیلگی اندیشیدن ملی بیند یشد ودراین فکرنباشد که کثرت گرائی هرچند نابسامان کنونی درساختار آن وزارت که ایجاب سامان دهی ای بهتری رامی نماید،نفوذ قوم وقبیله ی اورابه پایان تاریخ نزدیک نموده است.ازاین رو،برائی بیهبود اوضاع امنیتی کشورکه درآن پلیس ملی نه اربکی می تواند نقش تعیین کننده ی بازی نماید،لازم است که فکرپخته وبنیادی شود.اندیشه ی پخته وبنیادی درگام نخست،بازی باواژه ها راناممکن می سازد،البته،واژه هائی مانند: پولیس ملی،ارتش ملی،اربکی واخیراً پلیس مردمی راکه ازکاربرد بی نتیجه ی آن هامردم ما بسیاررنجورشده اند، وبانزدیک شدن زمان عقب نشینی نیروهائی غربی ازافغانستان وناکامی حکومت کنونی درتثبیت امنیت، صلح،اداره سازی وبازسازیی اقتصادی زیرسرپرستی آن ها بیشترازپیش احساس رنجوری می نمایند! دوم،نهادپولیس آگاهانه وتخصص گرایانه وشایسته سالارانه بازسازی وتقویت شود.دراین صورت،نه به اربکی نیازمندی احساس می شود ونه به پولیس نام نهاد مردمی.ازطرف دیگر،اگرنهاد پولیس به گونه ی سامان داده شود که یاد آوری شد،دراین صورت ،به یقین می توان گفت که افغانستان پس از2014می تواند سرپائی خودایستاد شده درجهت صلح،ثبات،پیشرفت وترقی گام زن شود.درواقع،باسامان دهی دوباره ی نهاد پلیس ودیگرنهادهائی امنیتی درافغانستانف به یقین می توان باورنمود که کشوربرتروریسم،آشوب وقانون گریزی غلبه وبه امن آسایش خواهدرسید.باوجود تجربه ی ناکام اربکی ودشواری هائی موجود درساختاروکارکرد پلیس،اگروزیرداخله ایجاد نهاد پلیس مردمی راکمک کننده ی پلیس ملی وتامین ارتباط مردم باحکومت وکمک به امنیت می داند،بهتراست که این تجربه رادرهمه ولایت هائی هم مرزپاکستان راه اندازی نماید که درمقایسه باولایت هائی یادشده بیشترگرفتارتروریسم ،آشوب ونابه سامانی می باشند.
پانویس:
1- تشکیل واحد جدیدی موسوم به"پلیس مردمی"درافغانستان
پنجشنبه17ژانویه2013-28دی-جدی1391
www.bbc.co.uk/persian/Afghanistan/2013/01/130117_zs_peoples_police.shtml
0 comments:
Post a Comment