Thursday, 10 January 2013
شورای ملی چند وزیرحکومتِ افغانستان رابخاطرناتوانی درمصرف بودجه استیضاح می کند.
ابراهیم ورسجی
21-10-1391
روزچهارشنبه20جدی درسایت"رادیوزمانه"خواندم که شورای ملی افغانستان11وزیرکابینه ی این کشوررابخاطرهزینه نکردن بودجه ی که برای سال1391به وزارت خانه هایشان درنظرگرفته بود،استیضاح می کند.دراین زمینه،...کمال ناصر اصولی، رئيس کميته تحصيلات عالی و امور فرهنگی مجلس نمايندگان گفت: کارکرد ۱۱ وزير به دليل مصرف نکردن بيش از ۵۰ درصد بودجه، مورد قبول مجلس نيست. وی گفت کميتههای مختلف مجلس تصميم گرفتند تا دوشنبه هفته آينده اين وزيران را به مجلس فراخوانند. مطابق اين تصميم ،وزيران آموزش عالی، اطلاعات و فرهنگ، اقتصاد، تجارت و صنايع، کشور، توسعه شهری، آموزش و پرورش، انرژی و آب، مبارزه با مواد مخدر، معادن، انرژی و آب و دفاع مورد استيضاح قرار خواهند گرفت. برخی از اين وزيران از جمله وزير دفاع و کشور بهتازگی از مجلس رأی اعتماد بهدست آوردهاند و وزير انرژی و آب نيز ماه گذشته مورد استيضاح قرار گرفت اما موفق شد رأی اعتماد نمايندگان را بهدست آورد.
برخی نمايندگان ماه گذشته پيشنهاد مشابهی را ارائه کرده بودند اما به دليل نبود رأی کافی موفق به استيضاح اين وزيران نشدند. بودجه عادی سال ۱۳۹۱ خورشيدی افغانستان پنج ميليارد دلار است که طبق اطلاعات وزارت دارايی اين کشور بيش از ۴۲ درصد آن از سوی کمکهای خارجی تأمين شده است. کابينه افغانستان طی سالهای اخير همواره به دليل عدم موفقيت در مصرف بودجه توسعهای مورد انتقاد نمايندگان شورای ملی اين کشور قرار داشته است.(1)بادرنظرداشت تصمیم شورای ملی درباره ی استیضاح وزیرانی که بودجه ی سال1391وزارت خود را نخواستندیانتوانستند به نفع مردم هزینه نمایند،به صراحت می توان گفت که درجهان کم پولی ودل شکستگی که افغانستان باآن روبرومی باشد،مردم این کشورچگونه حکومت ووزیرانی نی دارندکه ازکمترین پول هم به نفع آن هابهره برداری کرده نمی توانند؟پس چگونه مردم می توانند درباره ی آن هافکرنمایندویابه کمک وبرکناریی آن هادرامروزوفردابشتابند؟
باتاییدوتشویق شورای ملی درپرسمان استیضاح وزیرانی که نتوانستند بودجه ی مربوطه شان رادرسال جاری هزینه نمایند،دراین نوشته،نویسنده به بررسی سه اصل زیرمی پردازد:نخست،فسادگسترده وبی مهارحکومت ودرماندگی آن درارائه ی خدمات به مردم حتادرهزینه نمودن پول هائی کمکی جامعه ی جهانی وپول هائی بدست آمده ازمنابع درونی کشوردرجهت رفع بدبختی هائی آ ن ها.دوم،مسئولیت بزرگی که بدوش شورائی ملی افتاده است تادستکم برائی فرارازداوریی مردمی که براست یاتقلب انتخاب شان نموده اند،به انجام آن بپردازند.سوم،مسئولیت مردم وآگاهان افغانستان در گام برداری درسمتِ بیرون رفت ازشرایطی ناگوارکنونی که حکومت فاسد ودرمانده شان برائی آن هافراهم نموده است.
دررابطه به اصل نخست،باید یادآورشدکه درکشورماهمواره ازامنیت ملی ومنافع ملی توسط حکومت مداران سخن گفته شده است ودرعمل گامی برداشته نشده است.علت این است که حکومت هاوازهمه سیاه روترحکومت کنونی امنیت ومنفعت خودرادرجای امنیت ومنفعت مردم نشانده است، وزمانی که سخن هاواعتراض هابلندشده است،به تئوری توطئه پناه برده بادشمن تراشی هادردرون وبیرون ازپاسخ گوئی گریخته ومی گریزد.
بطورنمونه،دررابطه باهزینه نکردن بودجه توسط وزارت خانه هائی نامبرده ووزیران شان که شوارائی ملی سخن گفتن درباره ی آن را آغازنموده است،نویسنده دوعلت زیرراازهمه برجسته ترمی بیند:نخست،ناتوانی وفسادحکومت وحکومتی هائی رده هائی بالا.دوم،قوم وخویش تباری درپرسمان بکاربردن بودجه.همه می دانندکه حکومت ازنظرکارکردی وپاک اندیشی وبه نفع مردم کارکردن درچه وضعیتی قراردارد وبحث درباره ی آن درزمانی دیگری صورت خواهدگرفت.امادرباره ی خویش وقوم تباربازیی برخی حکومت مداران بویژه آن هائی که به بخش جنوب کشورتعلق دارند،کوشیدندومی کوشندکه بیشترین مقدار کمک هائی بیرونی رادرمنطقه ی قومی شان که میدان جنگ وتروریسم پاکستان،این دوست دیرین شان قراردارد،هزینه نمایند ونمودند.به کتاب احمدرشید"فرورفتن درآشوب"مراجعه نمائید،اومی گویدکه:"کرزی بیشترین مقدار کمک هائی بیرونی رادرقندهار،هلمند،ارزگان وزابل هزینه نموده است،وازدیگربخش هاچشم پوشیده است.هزینه ی که بخاطرآشوب وتروریسم بیهوده تمام شده است."
ازآنجاکه ملی گرائی سرزمینی وملت به معنای فراقومی وفراقبیلگی- مذهبی درافغانستان ریشه ندوانده است،چنان کارهائی غیرملی درفرهنگ تنگ نظرانه ی قبیله سالاران دیروزوامروزبابرجستگی دیده شده ومی شود.نگاهی به کارکردقبیله سالاران گذشته تنهادرباره ی گازشبرغان نشان میدهدکه گاز ازآن ولایت توسط روس هابیرون وبجائی توزیع آن درمیان مردم به هدف هائی بلندپروازانه ی قومی دردیگربخش هابکاربرده می شد،ومردم افغانستان تاآواره شدن به ایران وپاکستان نمی دانستندکه گازیعنی چه؟درسال1361درقم بودم ومردم دراطراف منزل آیت الله منتظری معاون وقت خمینی که ازافغان هاحمایت می کرد،دست به تظاهرات زده شعارمی دادندکه:"افغان جنایت می کند،ومنتظری حمایت می کند"!روزی بعدکه جمعه بود،جناب آیت الله منتظری که اکنون به رحمت الهی پیوسته است وروحش شادویادش گرامی باد!درخطبه هائی نمازجمعه تظاهرکنندگان رابدودلیل سرزنش نمود:«نخست،گفت که:"شما انقلاب کردیدوشعارمستضعفین جهان راسرداده ایدوافغان های که به ایران آمده اندمستضعف ترین مردم جهان می باشند؛وازسوئی دیگر،ازصدورانقلاب تان هم به جهان سخن می گوئید!این هایعنی افغان هافارسی زبان می باشند،پس بکوشیدکه انقلاب تان رابه ایشان صادریاتفهیم نمایئد.دوم وازهمه رنج آور تراین که،درافغانستان گازوجود دارد واین بیچاره افغان هاچنان ستم دیده اند وازنعمت هائی خدادادی بی بهره مانده اند که گازرادرایران شناخته اند"!این نتیجه ی کارکردحکومت هائی قبیله سالاروفاسدگذشته ی افغانستان می باشد.طرف اینکه،پس ازفروپاشی حکومت نجیب الله که ژنرال دوستم ازباشندگان شبرغان برآن ولایت حاکم شده بود،خط رسانش گازرادرمزار،سرپل وجوزجان فراهم ومردم را ازنعمت گازطبیعی کشورخودبهره مندساخت.
آنچه دررابطه به گازشبرغان وکارکردحکومت هائی قبیله سالارگذشته گفته شد،بخشی ناچیزی ازکارکردحکومت هائی ملت گریزدیروزافغانستان می باشد.اماحکومت فاسدودرمانده وقبیله زده ی کنونی چنان پرسمان هائی ملی،ملت وخدمت به مردم راساده وبی ارزش گرفته است که ازهرنگاه سزاوارسرزنش می باشد.بطورنمونه،درزمینه ی ملت وملی کرزی فکرنموده است که تنهاباپوشیدن جیلک ازمردم شمال وواسکت ولنگی ازمردم جنوب می توان ملت ساخت وملی شد!نه خیر،بسیاربه اشتباه رفته اید!...
واژه ملت يک مفهوم حقوقی است. متاسفانه نه تنها مردمان عادی، بلکه درس خواندههای ما و بدتر از آن سياستورزان ما درک درستی از مفهوم ملت ندارند. تقسيمبندی جامعه به افراد خودی و غيرخودی، تا ماداميکه به حوزه مسئوليت حزبی و فرقهای مربوط باشد، ناقض مفهوم حقوقی ملت نيست. اما همين تقسيمبندی در مقياس مسئوليت اداری کشور، بدون هيچ توضيحی فاصله داشتن از درک مفهوم حقوقی ملت است. بنا به مفهوم حقوقی، هر جمعی که در يک قلمرو سرزمينی دارای خودآگاهی مشترک باشند و بر عنصر حقوقی برابری يکديگر صحه بگذارند، تشکيل يک ملت را میدهند. استفاده از مفهوم خودآگاهی از اين روست که آگاهی مشترک ناظر به آگاهیهای اکتسابی و فردی است نه آن قسم از آگاهیای که به موجب پيوندهای عاطفی و پيشا اکتسابی به وجود آمده باشند. از اين نظر، هر مردمی و هر اجتماعی ملت نيستند. بعضی از جوامع (ازجمله افغانستان)نيز در حال ملتسازی هستند، اما هنوز تا خودآگاهی مشترک و برابری فاصله بسيار دارند.... با اين وجود، هنوز به يک ملت کامل تبديل نشدهايم(که ازآن بسیارهم درحال دورشدن می باشیم). وقتی از ملت ياد میکنيم، بايد به برابری همه اقوام، فرهنگها، مذاهب و اديان، افکار و عقايد مختلف، اذعان کرد. هژمونی يک قوم بر اقوام ديگر، يک فرهنگ بر فرهنگهای ديگر، يا يک طرز تفکر بر افکار و انديشهها و سلائق ديگر، برخلاف رويه ملی است.(2)پرسمانی که حکومت کنونی کابل آن رابه کارهائی روزمره ی خود تبدیل نموده است.
باتوجه به تعریفی که ازملت ارایه شد،می توان گفت که ملت وساختن آن باچه دشواری هائی روبرومی باشد؛دشواری هائی که بیشترازدیگرکشورها درافغانستان رونماشده وحکومت فاسد وقبیله زده ی کرزی به ابعاد آ ن افزوده است.دررابطه به قبیله گرائی کرزی احمدرشید نویسنده ی پاکستانی که اخیراًبا"شپیگل"نشریه ی آلمانی گفتگوئی داشت، می گوید:"کرزی بدوره ی پدرش بازگشت نموده است.پدرش یکی ازکارگزاران ظاهرشاه بود وظاهرشاه هم برائی حکومت مداری، بازی هائی قبیلگی می کرد."بازی هائی که باید به تاریخ می پیوست؛بدبختانه،که چنان نشد! درواقع،این گونه بازی هائی نارواوملت ستیز این روزها درقندهارودیگرولایت هائی جنوب توسط کرزی به گونه ی دامن زدن به پرسمان "محمدزائی وغلزائی"باگرمی دامن زده می شود.وقتی که کرزی درمیان قبایل پشتون به تفرقه دامن می زند،ماافغان هائی غیرپشتون ازاوچه توقعی می توانیم کنیم که باگرم کردن بازارسیاه فروپاشی ملی برائی تامین هدف هائی بادارانش به تفرقه هائی میان قومی دشواری آفرینی نمی کند؟
بهرصورت،اکنون ازتفرقه اندازیی قومی توسط حکومت کرزی،غصب زمین هائی دولتی وشخصی وغارت کمک هائی جامعه ی جهانی که به قیمت آزادی وخود گردانی مردم افغانستان فراهم شده است،توسط او ومعاونان ونزدیکانشان خطرزاترمی باشد.یا این که ،هردوبرابرباهم به فروپاشانیدن شیرازه ی همگرائی شکننده ی جامعه ی افغانستان منجرمی شوند! ازاین رو، درگام نخست،مسئولیت نمایند گان حق وناحقِ مردم درولسی جرگه/شورائی ملی است که درزمینه اقدام نموده هم ازمنافع مردم دفاع نمایند وهم به قدرواعتبارخود نزد ملت وجامعه ی جهانی بیفزایند.اگربه این کاردست نزنند،به دوپرسمان زیرمهرتایید می گذارند:نخست،خود شان هم درغصب وغارت گری شریک حکومت می باشند.دوم،به این شایعه هاکه وکیلان درهراستیضاح ورادهی به وزیران درگذشته ازهروزیری هزاران دلارامریکائی دریافت نموده اند،مهرتایید می ثبت می نمایند.
ازاین رو،مسئولیت تاریخی وملی نمایند گان مردم درشورائی ملی است که همه ی وزیران بویژه وزیرانی راکه بود جه ی وزارت خود را درسال جاری به نفع مردم هزینه نکرده اند،استیضاح ودرصورت نگرفتن پاسخ هائی همه قبول، آن هارابرکنارنمایند.
اگرنمایند گان این کاررابکنند یانکنند،این وظیفه ی ملی مردم بویژه آگاهان وروشنفکران ومبارزان است که به میدان آمده آوازبلند نمایند.دراین صورت،دوکارزیررابدرستی انجام میدهند:نخست،غاصبان وغارتگرانی سطح بالائی حکومت راتکان وهشدارمیدهند که هربدکاریی، پاسخ گوئی هم بدنبال دارد.دوم،به برآمدن فرهنگ سیاسی مسئولیت پذیری درکنارقدرت گیری وادامه ی حکومت گری ودولت مداری کمک می نمایند.دولت مداریی که اکنون بیشترازهرزمانی نیازفوریی مردم افغانستان می باشد.اگربه این نیازتوجه جدی نشود،به صراحت می توان گفت که فربه شدن آشوب ، تروریسم وتندرویی تاریک اندیش حتمی خواهد شد.
پانویس ها:
1- 11وزیرکابینه افغانستان استیضاح می شوند
چهارشنبه،10/20/1391
www.radiozamaneh.com/news/Afghanistan/2013/01/09/23459
2- دولت وحدت ملی؟احمدفعال،یکشنبه17دی-جدی1391سایت خبرنامه گویا
www.news.gooya.com/politics/archives/2013/01/153294.php?#more
0 comments:
Post a Comment