Monday, 31 December 2012
غصب ملکیت هائی دولتی وشخصی توسط زورمندان بافت اجتماعی افغانستان را تهدید می کند
قدرت فسادمی آورد وقدرت مطلق فساد مطلق می آورد
لارد اکتون
ابراهیم ورسجی
11-10-1391
افغانستان ازسه ونیم دهه بدین سو؛بخاطرتهاجم ودست اندازی هائی بیرونی،جنگ هائی گروهی ، تروریسم وآشوب درونی که این هاهم برخاسته ازچنان تهاجم هاودست اندازی هائی می باشند،دچارناهنجاری ها ونابسامانی هائی اجتماعی- اقتصادی وسیاسی فراوانی شده است که بیرون رفت ازآن توجه وکارکرد خرد مندانه ودرست کارانه ی نهادها وشخصیت هائی متعهد، وطن دوست وخدمت کارمردم جنگ زده وجفاکشیده ی این مرزبوم رامی طلبد.با این که درکشورما،غصب ها، زورگوئی ها،نابسامانی ها وناروائی هائی بی شماری صورت گرفته ومی گیرد وهمه روزه روبه گسترش هم می باشند؛بدبختانه،حکومت بجائی جلوگیری به دامنه ی آن هافزونی می بخشد.ازاین رو، لازم است که برائی بیرون رفت ازچنان ناهنجاری هاوتباه کاری هائی بی شماری بارکرده شده برمردم افغانستان که عامل آن هااغلباً زورمندانِ درون وبیرون حکومتی می باشند وبخاطرجنگ وآشوب وتروریسم به قدرت مطلق دست یافته وفساد مطلق نیزآفریده اند،نگاهی به عقب انداخته وناروائی هائی کنونی درمقایسه باگذشته بررسی وراه بیرون رفت نیز پیش کش کرده شود.
زمانی که سخن ازمقایسه میان ناروائی ها وغصب گری هادر دوره ی حکومت کنونی دربخش ملکیت هائی دولتی وشخصی،وچنان کارکردهائی دردوره ی حکومت هائی گذشته به میدان می آید،هدف این است که استدلال حکومت درمانده ی کنونی رد کرده شود که برائی شانه خالی کردن ازپذیرش مسئولیت، به مصیبت هائی بازمانده ازگذشته پناه می برد.اگردرزمینه بدرستی وبی طرفانه نگرش صورت بگیرد،مصیبت هاوناروائی هائی دوره هائی جنگ آلود حکومت هائی کمونیستی وجهادی، حتااداره ی طالبان، هرگزبامصیبت هائی بارکرده شده توسط حکومت کنونی برمردم افغانستان قابل مقایسه نمی باشند.ازهمه مهمتراین که این حکومت11است که باامکانات بی شمارمالی وسیاسی ونظامی کشورهائی غربی مجهزمی باشد،ودراغلب بخش هائی کشورهم آرامش برقرارمی باشد.امکانات وآرامشی که هیچ حکومتی درگذشته ازآن برخوردارنبود.
بطورنمونه، دردوره ی دولت مجاهدین که ازهمه جهت هاحمله ودرگیری درهمه بخش هائی کشورادامه داشت،به جزکابل آن هم دراداره ی شهرازسال71تاماه اسد74، پیش ازاین که اینجانب مسئول اداره ی شهرشوم؛بخاطرسلطه ی داردودسته ی دزدان وغارتگران برشهرداریی ، دست اندازی هائی برملکیت هائی دولتی وشخصی صورت گرفته بود.دست اندازی هائی که درمقایسه باغارت گری هائی حکومت کنونی غیرقابل مقایسه می باشند.ازجمله غارتگری هائی صورت گرفته درشهرکابل،آزارواذیت هند وهاوسیک هاوخانه سازی هائی زورمدارانه وبدون نقشه ی شهری وتوزیع ساحه هائی تجارتی وتوزیع نمرات برائی خانه سازی اغلب درروی کاغذ ونابود کردن ساحه هائی سبز،کارهائی جنایت باری بودند که غرض اخاذی وپول درآوردن وافزودن به دشواری هائی مردم، صورت گرفته بود.
ازمیانه ی ماه اسد1374تاروزفراردارودسته ی غارتگرجهادی که نویسنده مسئول اداره ی شهرداریی کابل بودم،باقانع ساختن استاد ربانی بسیاری فرمان هایش توسط خودش باطل اعلام کرده شد وازتبدیل کردن ساحه های سبزباقی مانده به ساحه هائی رهایشی تاحدامکان جلوگیری به عمل آورده شد.دردوره ی حکومت خلقی ها وپرچمی هاهم،برخی ناروائی هاتوسط حفیظ اله امین درشهرصورت گرفته بود.بطورنمونه، روزی یک خلقی سرخ نزدامین رفته ازبی خانگی شکایت می کند.امین برایش می گوید که بروبه اداره ی شهرداری/شاروالی!خلقی می کوید که درشهرداری زمین برای خانه وجود ندارد.امین برایش می گوید که ببین که درکدام جائی شهریاپیوسته به آن زمین سفید وجود دارد،خلقی می گوید که درنزدیک قرغه یک ساحه وجود دارد،برایش می گوید که بروآنجابرائی خود خانه بساز!
درواقع،امین باچنان فرمان لفظی، نخستین گام را درجهت ویران کردن ماسترپلان شهری بر داشته بود.گام هائی که پس ازاو زورمندان درشهرها وبیرون آن ها ادامه دادند وادامه میدهند.بطورنمونه، درروزهائی که مسئول اداره ی شهرکابل بودم،شخصی ازخانواده ی غلام فاروق عثمان آمده شکایت نمود که زمین هائی آن ها رادرقرغه زورمندان غصب کرده اند وده بسوه زمین شان راهم انورهفت بلایک ملیشه ی مشهوردرمنطقه ی شهرنوغصب وخانه آباد کرده است.دربازگردانی زمین هایش درقرغه ، برایش کمک کردم ودرتلافی زمینش درشهرنوبه اوگفتم که اگردرپل چرخی زمین می خواهی، همین اکنون برایت زمین میدهم که نه پذیرفت.پس ازنپذیرفتن،برایش اطمنان دادم که اگرمن اینجاماندم، درپروژه سازی درغرب میدان هوائی زیان تان راتلافی می کنم که قانع شد ورفت.درتباه کاری وغصب ،انورهفت بلاتنهانبود، ملیشه سیداحمد درهرات،عصمت مسلم درکابل وقندهار،ملیشه هائی فرقه ی53ودیگرملشه هائی خرد وبزرگ درکابل،شمال ودیگربخش هائی کشوررامردم هرگزفراموش نخواهند کرد.این ها وده هانمونه ی دیگردردوره ی حکومت کمونیستی صورت گرفته بود؛ بدبختانه، کار هائی ناروائی آن دوره درمقایسه بادوره ی جهادی، هاقابل مقایسه نبودند.بطورنمونه،روزی یک قاضی بدفترشهرداری آمد واحکام استاد ربانی رابرایم داد که درآن امرشده بود که:"برایش61نمره زمین داده شود"،وروزی دیگرچندتفنگ دارآمدند وعریضه ی باحکم استاد ربانی به این مضمون داشتند:زمین آن ها درجبل السراج زیرسرک رفته است وشهرداریی کابل تاوان آن هارابپردازد.واستادهم نوشته بود که" شهرداری اجرا آت نماید"!برائی تفنگ داران گفتم که من شهردارکابل هستم نه جبل السراج.برایم گفتند که ما جنگیدیم تاشماشهردارشوید.برایشان گفتم که من به شهرداربودن خوداحساس حقارت می کنم وشماهم فوراً دفترمراترک بگوئید!رفتند و به ربانی گفتند که امضائی شمادرشهرداری نمی ارزد.وقتی ربانی ازمن مسئله راپرسان کرد،برایش گفتم که شمااین گونه فرمان داده بودید!چون مرد حلیم بود وریاست جمهوری رادفترجمعیت درپشاوروتوزیع کمک هائی سازمان هائی اطلاعات امریکا،انگلیس،عربستان و...به تفنگ داران فکرکرده بود،حق داشت که چنان فرمان هائی رابدهد.
باوجود بسیاری دشواری هائی که داشت، دربرابرتفنگ داران باصطلاح جهادی ایستادگی می کرد.وقتی که برایش گفتم که ازکارمل ونجیب الله فرمانی درهیچ اداره ی دولتی یافت نمی شود واخیری بسیاری اسناد جنایت خود رادرخاد/دستگاه امنیت دولتی به آتش کشیده است تاازچنگ تاریخ فرارنماید،برایم گفت که برخی فرمان هائی راکه ملاحظه داری بیارتاباطل کنم وکرد!درباره ی خورد وبردها،غصب کاری هاوقانون شکنی هادربیرون کابل،باید گفت که گمرک تورخم بدست حاجی قدیروالی ننگرهار،ازتنظیم مولوی خالص بود،گمرک بولدک درقندهارهم وضع همانندی تورخم ودراختیارزورمندان بومی قرارداشت.گمرک هائی اسلام قلعه وسیاه تپه/تورغندی بدست اسماعیل خان بود که باکابل همکاری داشت.گمرک حیرتان وبندرآقینه زیراداره ی دوستم وشیرخان بندرزیراداره ی کابل بود.به سخن دیگر،این منابع بزرگ درآمد حکومتی به جیب افراد ودسته هائی قانون گریزوسود جومی رفت.سبکتریاسنگین ترازهمه،درچنان شرایطی،دربرخی یاهمه شهرها،فرماندهان جهادیی پیاده شده ازکوه هاودره ها به شهرها ،باغصب یازورگیریی زمین هائی دولتی بدون نقشه ی شهری خانه ساخته ازاین طریق، دست اندازی هائی دربرهم زدن نقشه ی شهری هم نمودند.به سخن دیگر،دوکارخراب کردند:نخست،دست به غصب زمینه هائی دولتی وتااندازه ی غیردولتی زدند.دوم،پلان شهری راویران کردند.
بافرارمجاهدان دربرابرطالبان که برائی آن هاهم پول داده بودند وهم به کابل مسلط شان ساختند ،ادار ی طالبان درکابل روی کارآمد.این که اداره ی طالبان درسیاست چگونه کارکرد،موضوع بحث این نوشته نیست.امااین قدرباید گفت که درغصب ملکیت هائی دولتی وشخصی، طالبان کاری نادرستی نکرده اند.بطورمثال، دردِه افغانان کابل یک ایستاد گاه موترها راپیش ازمسئولیت من درشهرداری به چند نفربنام تاجرتوزیع کرده بودندکه ساختمان تجارتی بسازند.بااین که خرید کننده هاکندن کاری هم کرده بودند،ساحه ی نامبرده راباسرازیرکردن آشغالی هائی شهرپُرکردم.پس ازآمدن طالبان به کابل،همان افرادعریضه ی ترتیب داده نزدملاعمرآخوند رفتند وازمن شکایت کردند که گویابرایشان ظلم کرده ام.ملاعمرنوشته بود که:"موضوع تحقیق شود"!پس ازتحقیق، مهندسان شهرداری نوشتند که ساحه درماسترپلان شهری، ایست گاه موترها است وشهردارقبلی تصمیم درست گرفته است.ملاعمرهمان تصمیم قبلاگرفته شده راتاییدکرد.
بدبختانه،باآغازکارحکومت کرزی، همان افراد مفسد ونابکارباپرداخت یک مقدارپول بالائی دلاری که درآن به گفته ی منابع شهرداریی کابل برا دران نفرهائی اول ودوم حکومتی دست داشتند،همان ایست گاه راساختمان تجارتی ساختند.درتابستان، زمانی که یک روزازهمان بخش شهرکه ازدحام ترین بخش هم می باشد،گذشتم، دیدم که چه دست اندازیی ناروائی دراین ودیگربخش هابه کابل وکابلی هارواداشته شده است!بهرصورت،این نمونه ی ناچیزی ازتباه کاری درحق مردم کابل می باشد که یادآوری شد.با این همه،دراول ژانویه ی2002-10جدی1380خورشیدی که اکنون زمان نوشتن این نوشتارباآن هم زمان شده است،حکومت درمانده ی کنونی آغازبکارکرد.حکومتی که هم سرمایه ی ملی وهم وقت وسرمایه ی بادارانش رابهوده به هدرداده وپس از11سال،برائی یک روزهم بدون حضورسربازان خارجی درقدرت مانده نمی تواند.
دراین باره که چراکشورشوربخت ما،به چنین روزسیاه تری گرفتارشده است؟سخن هابرائی گفتن بی شمارمی باشند.اما،اگرعلت ها رابه طورمختصرجمع بندی نمایم،همه برمی گردندبه سه دسته افرادی که جورج بوش بنام مبارزه باتروریسم برافغانستان بارکرده بود :نخست،جاسوسان،هتل چی هاونادانان ازغرب وارد کرده شده که تنهابه انگلیسی وکمپیوتردانی خود مباهات می کردند وتوان آن ها درانگلیسی دانی هم به اندازه ی کمرنگ بود که ژنرال غلام سخی اتمرترجمان استاد ربانی که درروزهائی اول دراداره ی مطبوعاتی کرزی حضورداشت، می گوید:"عبدالرحمن وزیرهوانوردی کشته شد وشماری ازخبرنگاران خارجی وداخلی آمدند وپرسان هائی داشتند.انگلیسی دان هائی تازه وارد ونصب کرده شده در دستگاه ریاست جمهوری،آنقدرانگلیسی نمی دانستند که به آن هابگویند که چه واقع شده ودولت چه می خواهد بکند؟بانگاهی به وضعیت،کرزی به من گفت که:"شما باخبرنگاران سخن بگوئید"،ومن برایشان گفتم که کمیسیونِ تحقیق تشکیل شده وموضوع رابررسی می کند.پس ازبررسی،شمارادرجریان می گذاریم."دوم،نهادهائی غیردولتی که این ها،هم غارتگربودند وهم مزدور.سوم،تفنگ بدستان شکم پرست وبی فرهنگ که پیشتردرغارتگری وتباه کاری امتحان داده بودند!
بانگاهی هرچند سرسری به ترکیب سه گانه ی بالاکه توسط جورج بوش به قدرت بالاکشیده شده بودند،به آسانی می توان ابرازنمود که وضعیت فلاکت بارکنونی افغانستان ازپیش قابل پیش بینی بود.به سخن دیگر،انگلسی- کمپیوتردان هائی بی سواد وبسیاری گواهی نامه ی تحصیلی داران بی سوادشده درغرب،استفاده جویان متمرکزدرنهادهائی غیردولتی وتفنگ داران بی فرهنگ،غیرازاین که کرده اند ومی کنند چیزی دیگری ازآن هاانتظاربرده نمی شد.دررابطه باتفنگ داران بی فرهنگ جهادی نما،نویسنده دیدگاه بسیارمنفی دارد.ازاین رو،خالی ازفایده نخواهد بود اگرازدومثال زیرکارگرفته شود:نخست،عبدالرحیم خان صافی والی حبیب الله کلکانی درهرات وشخصی محترمی بود.بابقدرت رسیدن نادرخانِ غدارتوسط انگلیس ها،نادراورا درولایت هرات نگهداشت.اما،پس ازنادر،هاشم خان، صافی رازندانی واذیت هائی فراوانی نمود.روزی که هاشم درگذشت،چند نفربه خانه صافی رفته به اوتبریک گفتند.اوبه آن هاگفت که:"اگرمنظورتان این است که هاشم خان مرا اذیت کرده است وبه مردنش خوشحال شده ام،اشتباه کرده اید! برای تان می گویم که من به مرگ هاشم خان هرگزخوشحال نشدم.چرا؟به این خاطرکه او دو دیوانه بنام هائی داودخان ونعیم خان راپرورش داده است وظاهرشاه آن ها راکنترول کرده نمی تواند ودقیقاًگفته می توانم که فاجعه می آفرینند!وطوری که دیده شد،بابازیی ناپاک باشوروی فاجعه ی کنونی راآفریدند.همانند دیدگاه صافی،من ازمرگ احمدشاه مسعودبا این که اختلاف نظربا او داشتم وبه قطع رابطه شخصی مان هم منجرشد،بسیارغم گین شدم.البته به این خاطرکه ازروئی قصد یاسهوافرادی را دربخش هائی نظامی وامنیتی دولت مجاهدین ازپنجشیری هابالاکشیدکه نه به نفع خود اوبودند ونه هم به نفع ملت ونه هم به نفع پنجشری ها.اگرامروز،برائی پنجشیری ها درکابل خانه ی کرائی نمی دهند ودرشمالی زمین برائی خانه سازی ودرهمه بخش هائی کشورفراوان ازآن هانفرت دیده می شود،برمی گردد به کارکردهمان افرادشکم پرست ودارائی اشتهائی سیری ناپذیر،نه همه ی پنجشری هاکه مجبورند امروزوفردا تاوان گناهان بدنامان وبد کارانی چندی رابپردازند!
جالب این است که شهادت مسعودهم برائی بالاکشیده شدن دوباره ی این گونه افرادصورت گرفت.درواقع،مسعود تااندازه ی زیادی می توانست آن هارالجام بزند.وقتی که درگذشت،مارمولک هائی بدسرشت یک دم افعی شدند وناتوانی ودرماندگی وفقدان پایگاه مردمی کرزی حتا درمحل تولدش کرزِقندهارخوبترتوانست آن هاودیگر افعی ها را افعی ترنماید.طرفه این که این افعی ها درتبانی بانهاد کاران غیردولتی واستفاده جویان باصطلاح انگلیسی- کمپیوتردان بی سوادِ تازه وارد کرده شده وشماری دیگری ازاراذیل واوباش، پس ازنشستن برصند لی هائی باد آورده ی حکومتی، درنخستین گام، منطقه ی شیرپورکابل رابرائی خود مصادره وباپول هائی بی شماری که جورج بوش بنام مبارزه باتروریسمِ القاعده دراختیارشان گذاشته بود وبا دستبرد درکمک هائی جامعه ی جهانی برائی مردم افغانستان، برائی خود کاخ وقصرسازی کردند وزمین هائی زیادی رابزوروفشاربه قیمت ارزان درمرکزوولایت هاخریداری نمودند.چه سرمایدارشدن مسخره ی، آن هم به قمیت بی خانه سازیی وویران کردن خانه هائی مردم کابل وبی سرنوشت ماندن6میلون آواره درایران وپاکستان وپرسه زدن هزاران گداگردرگوشه وکنارکشوروسرگردانی بی نتیجه ی فرزندان وزنان شهیدان ومعلولان جنگ دروزارت شهداومعلولین وزیرشاخه هائی آن درولایت ها!
پس ازآنکه مارمولک ها افعی شدند،بجائی اداره سازی که توان آن راهرگزنداشتند،با ازمیدان بیرون کردن نقش انتفاعی شهرداری هابویژه شهرداریی کابل،ساحه هائی تجارتی رابرائی خود ،وابستگان ودوستان خود تقسیم کردند.پس ازتقسیم ناجوان مردانه ی بخش هائی تجارتی شهرکابل ،باغصب زمین هائی دولتی به شهرک سازیی بدون ماسترپلان شهری دست زدند.دراین راستا،شهرک ده سبزرانزدیکان استادربانی به گونه ی بازارسیاه راه اندازی کردند،و ازکتل خیرخانه تاکاریزمیرتانزدیک کلکان وقره باغ راسیاف وچندجنایت کاردیگربدون پلان شهرساختند وبه وابستگان خودودیگران دربازارسیاه تقسیم کردند،واز دارالامان به سوئی لوگرودرجهت دشت برچی راکریم خلیلی ودیگرجوجه مارمولک هاکه اکت افعی راپیدانموده بودند،مصادره کردندودربازارسیاه سودآورپول آن هارابجاهائی انتقال دادند که همه می دانند.بنابرآن، غارت وغصب زمین هائی دولتی به اندازی بیداد کرد که یوسف پشتون وزیرباصطلاح شهرسازیی وقت گفت که:"6میلیون جریب زمین هائی دولتی رازورمندان غصب کرده اند."
طرفه این که، کشورما درهمه ی این10یا11سال، شورائی ملی داشت وگاهی هم دیده نشد که مسئله ی غصب زمین هائی دولت ومردم توسط زورمندان دولتی وبیرون دولتی درآن به بررسی گرفته شود! اکنون،جائی خوشحالی می باشد که روزشنبه9جدی "رویترز"خبرگزاریی انگلیس گزارش داد که:.... کمیسیون پارلمانی "نظارت بر کارکرد حکومت افغانستان" اعلام کرده که اسنادی در اختیار این کمیسیون قرار گرفته است که حاکی از غصب گسترده زمینهای دولتی است. سید اکرام عضو مجلس نمایند گان که معاونت این کمیسیون به عهده او است، به بیبیسی گفت که بررسیهای این کمیسیون نشان میدهد که تنها در شش ولایت افغانستان نزدیک به ۱۴۰ هزار جریب زمین دولتی غصب شده است. سید اکرام: "ما تلاش داریم در قانون زمین داری افغانستان که در پارلمان تصویب میشود، برای غاصبان زمین هائی دولتی و غیردولتی مجازات سنگینی تصویب شود"
به گفته او، اسنادی که در اختیار این کمیسیون قرار گرفته است، نشان می دهد که بیشتر زمین های دولتی در ولایت های کابل، ننگرهار، بلخ، قندوز، قندهار و هرات، غصب شده اند. این عضو مجلس افزود که بیش از ۲۰۰ نفر در غصب این زمینها دست دارند که از آن جمله، یازده نفر، هر کدام بیش از هزار جریب، شانزده نفر دیگر هر کدام از صد تا هزار جریب و ۵۷ نفر دیگر هر کدام حدود صد جریب زمین دولتی را غصب کردهاند. این عضو کمیسیون ویژه نظارت بر کارکرد حکومت افزود که اسناد دیگر نشان میدهد که یک میلیون و ۲۰۰ هزار جریب زمین دولتی دیگر هم غصب شده، اما اسناد آنها تا حال بررسی نشده است. سید اکرام افزود، بررسی اسناد مربوط به غصب این زمین ها هم بزودی نهایی خواهد شد و این کمیسیون اسامی غاصبان زمینهای دولتی را به اطلاع عموم خواهد رساند. به گفته معاون کمیسیون ویژه نظارت بر کارکرد حکومت، شمار زیادی از مقامها و ماموران قدرتمند دولت در غصب زمین دست دارند.
این در حالی است که در خصوص چگونگی رسید گی به پروندههای غصب زمین دولتی قانون مشخصی وجود ندارد و آن گونه که سید اکرام معاون کمیسیون نظارت بر کارکرد دولت در مجلس نمایند گان می گوید، مذاکرات در مجلس برای تصویب قانونی در این مورد ا دامه دارد. او گفت: "ما تلاش داریم در قانون زمین داری افغانستان که در پارلمان افغانستان تصویب میشود، برای غاصبان زمین دولتی و غیردولتی مجازات سنگینی تصویب شود." غصب زمینهای دولتی و خصوصی از مسا یل مورد بحث در یازده سال اخیر بوده، اما آگاهان میگویند برای جلوگیری از آن، اقدا م عملی قابل توجهی صورت نگرفته است. فساد اداری در نهادهای مختلف دولتی به گسترش این نوع مشکلات در جامعه کمک کرده است. پیچید گی روند رسید گی به پروندههای جعل اسناد و غصب زمین، باعث شده که افراد سود جو با خاطر آرامتری به کار خود ادامه دهند.(1)
دراین بخش ازنوشته که پسین بخش نیزمی باشد،باتایید وتشویق اعضائی "کمیته ی پارلمانی نظارت برکارکرد حکومت "که دوسیه ی غصب زمین هائی دولتی وغیردولتی توسط زورمندان حکومتی رابه بررسی گرفته وآن رارسانه ی نموده اند،نویسنده دوپیشنهاد دیگرهم دارد:نخست،به اعضائی شورائی ملی.دوم،به نسل جوان افغانستان.دررابطه با اصل نخست، باید گفت که نمایند گان کاری خوبی راروئی دست گرفته اند،به شرطی که ادامه بدهند.ادامه ی این دوسیه وتصویب قانون زمین داری وپافشاری درجهت تطبیق آن وهمچنان بازنگری دربود جه که پیشتربه ردآن پرداخته اند ، ازهرنگاه به نفع مردم و خود اعضائی پارلمان هم می باشد.چراکه درگذشته، درارتباط با این مسئله که درهراستیضاح ازوزیران ورائی دهی به آن ها،گویا نمایند گان براست یا دروغ پاکت هائی دلاری بدست آورده اند.موضوعی که من بدرستی ونادرستی آن کاری ندارم،امابه نمایند گان می گویم که بیشترازاین، تحمل غصب،غارت وتباه کاریی زورمندانی نشسته برصندلی هائی بالائی حکومت ، نه تنهابه نفع ملت که به نفع هیچ یک ازاعضائی پارلمان هم نیست.اگرنمایند گان درزمینه، طوری که آغازنموده اند،کاری درستی انجام بدهند،هم منافع ملت رامحترم داشته اند وهم به احترام خود نزد مردم افزوده اند وهمچنان بسیاری شک وتردیدهائی راکه نسبت بکارکردهائی گذشته ی خود ایجاد نموده اند،برطرف ونزد مردم سرخرومی شوند.دراخیر،باتاکید بایدعرض نمود که ازهمه غاصبان باید نام گرفته شود وپارلمان درزمینه باید باجدیت کارنماید که این گونه غصب ها بافت اجتماعی افغانستان رابه طورجدی تهدید می نماید.
درارتباط با اصل دوم،باید به نسل جوان وطن پیشنهاد نمود که می بینند که هم سویه هاشان درکشورهائی عربی درجهت براندازیی حکومت هائی فاسد وستمگرچه کرده اند؟ وبراین اصل نیزآگاه باشند که برائی موفقیت درامروزوفردا بکوشند فرزند زمانه ی خود باشند.فرزند زمانه بودن به این معنا می باشد که آینده نگرشوند وتاکه می توانند ازگروه هائی مفسد ی که حکومت کنونی راغرق نموده اند،دوری گزیده دنبال اندیشه وسازمان امروزین راه بیفتند.نگاهی به ترکیب گروهی ی حکومت درمانده ی کرزی نشان میدهد که سازمان هائی زیردرفسادآن سهم هائی شیر، ببر،کفتاروکرگس رابازی نموده اند:جبهه ی نجات ملی مجددی که کرزی به آن پیوند دارد،محاذملی پیرگیلانی،اتحاداسلامی سیاف،بخشی ازطالبان،حزب هائی اسلامی خالص و حکمتیار، سازمان نام نهادافغان ملت،شعله ی جاوید،افرادی ازخلقی هاوپرچمی ها که به آی اِس آی ودیگرشبکه هائی جاسوسی پیوسته اند ،هردوشاخه ی حزب وحدت اسلامی ،حرکت اسلامی،شورائی نظار،جمعیت اسلامی ،جنبش ملی- اسلامی وچند ین سازمانک هائی خرد دیگر.ازاین رو،این سخن نغزفارسی که"آزموده راآزمودن خطااست"!به همه مردم جفاکشیده ی افغانستان بویژه جوانان هشدارمیدهد که برائی بیرون رفت ازبحران وفسادگسترده ی که گروه هائی نامبرده درکشورایجاد نموده اند،برائی بعدازآن ها اندیشه شود.اگرچنان اندیشه ی صورت نگیرد،سازمان هائی نامبرده همان گونه نسل دیروزِکشوررافاسد ودرمانده نموده اند،نسل هائی امروزوفرداراهم فاسد خواهند کرد.
پانویس:
1- فارسی بی بی سی شنبه29دیسامبر-09دی-جدی1391،"ماموران قدرت مند دولت افغانستان درغصب زمین دست دارند"
www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/2012/121229/_k02-afg-land-grabbing.shtml
0 comments:
Post a Comment