Monday, 24 December 2012

درباره ی عامل هائی فساد مالی واداری درافغانستان،کرزی وارونه سخن می گوید


ابراهیم ورسجی
4-10-1391
روزشنبه22دیسامبر- 2جدی،کابل شاهد دورخ دادجالب وخواندنی بود:نخست، شورائی ملی بود جه ی پیشنهادیی حکومت کرزی برائی سال1392راکه درآن، بودجه ی دستگاه ریاست جمهوری بیشترازبودجه ی نهادهائی قانون گذاری وقضائی کشورپیش کش شده بود،رد نمود.دوم،کرزی درگردهمائی که بخاطر برگزاریی روزجهانی مبارزه بافساد درکابل راه اندازی شده بود،سهم گرفته گفته بود که:"خارجی هاعامل اصلی فساد درافغانستان می باشندکه بابیرون رفتن آن ها،فساد نیزازبین می رود.طرفه اینکه،درگردهمائی نامبرده،کرزی ازخارجی به حیث عامل اصلی فساد درافغانستان یادآورشد.اما، رئیس کمیسیون مبارزه بافساد اداری که دست چین شده ی کرزی می باشد، بجائی تاکیدبرنقش خارجی ها درگسترش فساد،ازعدم پیگیریی عدلی وقضائی دوسیه هائی مفسدین دربازرسی ها ودادگاه هائی افغانستان، به حیث عامل اصلی ای فساد گستری سخن گفته است.دراین باره که رئیس جمهوردرست سخن گفته است یارئیس کمیسیون مبارزه بافساداداری زیرفرمانش،داوری رابه مردم ، بویژه شرکت کنند گان درگردهمائی می گذارم.
درزمینه،شایان یادآوری می باشد که دررابطه باپرسمان نخست، نوشته ی دروبلاک"اندیشه"به نشررسیده است؛ازاین رو،درباره ی آن سخن نمی گویم.اما،درباره ی موضوع دوم ،بحث همه جانبه صورت می گیرد.کرزی به باورخودش به عامل هائی درونی فساد اشاره نموده وآن را به ناتوانی دولت درتطبیق قانون ومقررات منوط دانسته،امانگفته است که عامل ناتوانی دولت درتطبیق قانون چیست؟واقعیت تلخ این است که پذیرش قدرت وفرارازمسئولیت درکنارآن ازویژگی هائی کرزی ودست یاران ریزودرشتش می باشد،وهمین موضوع عامل اصلی ناتوانی دولت درتطبیق قانون ورساندن تباه کاران به کیفرکارکرد شان نیزمی باشد.اگرکرزی خارجی ها راعامل اصلی فساد می داند،باید درنظرداشته باشد که همان هامی باشندکه کرزی واداره ی ناتوان،درمانده وفاسدش رابرمردم افغانستان بارکرده اند!
جالب این است که کرزی گفته است که درصورت بیرون رفتن خارجی ها،فساد درافغانستان نابود می شود.اما،کرزی ازاین اصل دردناک شانه خالی نموده است که درصورت بیرون رفتن خارجی ها،اداره ی فاسد کنونی هم درچند روزنه که درچندساعت به تاریخ ناشاد افغانستان می پیوندد.سخن دیگراینکه،چندهفته پیش، سازمان شفافیت بین المللی پس ازبررسی ای گستره ی فسادورشوت در176کشوراز193کشورجهان،افغانستان را فاسدترین کشوردرجهان معرفی نمود.کرزی بررسی سازمان نامبرده رانادرست خوانده خواستارتعقیب عدلی آن شد.پرسش اصلی این است که اگرسازمان شفافیت بین المللی سزاوراپیگردعدلی می باشد که کرزی خواستارآن شده بود.چراکرزی خارجی هائی راکه عامل اصلی فساداداری ومالی درافغانستان می باشند،بداد گاه نمی کشاند؟
درافغانستان جفاکشیده،واقعیت تلخ این است که هرکس وناکسی ازگذشته هائی دورتاکنون خواسته است که به کمک خارجی هائی دورونزدیک به قدرت برسد که خود کرزی هم یکی ازآن هابه شمارمی آید.فرقی که وضع سیاست کاران گذشته ای افغانستان باسیاست کاران کنونی نموده، این است که درگذشته بخاطرسطح پایین فهم وآگاهی مردم وکاربرد بالائی سانسورتوسط حکومت ها،مردم نمی توانستند بدانند که چه برسرشان توسط زمام داران فرودآورده شده است ودرجهت تغییروضعیت چه باید بکنند؟اما،اکنون بخاطرانقلاب آگاهی بخش وگسترش آزادیی بیان ورسانه هاهیچ چیزی ازنظرودیدمردم پنهان مانده نمی تواند ومردم می دانندکه خرابی کاردرکجامی باشد.وخودی ها وناخودی ها درچه سویه هائی کوتاهی دارند وباید موردسرزنش واقع شوند!دراین باره که خارجی هاعامل اصلی یافرعی فساد درافغانستان می باشند یاخود حکومت کرزی،تجربه ،تاریخ وعلم سیاست باکرزی همراهی نمی کند.چرا؟این سخن نغزفارسی راهمگان می دانندکه:"هیچ گربه ی برائی خداموش نمی گیرد"! وخارجی هاهمگی منافع ملی خود را درماندن ورفتن ازافغانستان دارند،وتنهاچیزی که قربانی شده ومی شود،منافع ملی افغانستان درزیرفرمان کرزی می باشد،نه منافع ملی کشورهائی غربی که بنام مبارزه باتروریسم طالبی که کرزی هم درآغازعضویت آن ها راداشت،به این سرزمین شوربخت آمده اند ودرسال2014می روند وسرنوشت کرزی ویارانش رابه گرد باد حوادث می سپارند.
درواقع،کرزی اگربگوید یانگوید،مردم بویژه آگاهان وفرهنگیان افغانستان می دانند که بنام کمک هائی بشردوستانه وبازسازیی افغانستان چقدرپولی هنگفتی وارد افغانستان شده، چگونه هزینه شده وبه چه مقدارآن به خارج بویژه دوبی انتقال داده شده است؟آری!نهادهائی غیردولتی ونهادهائی امنیتی که این پسینی ها دردوره ی حکومت کرزی پابه عرصه ی افغانستان گذاشتند وچنان بازارشان رنگ ورونق گرفت که برائی افغان هازندان هم ساختند،وبجائی حکومت یادرکنارحکومت کرزی طرف قراردادهائی چندین میلیارد دلاری بامنابع کمک کننده یابه اصطلاح جامعه ی جهانی واقع شدند.به سخن کرزی درگردهمائی روزجهانی مبارزه بافساد که گفته بود:" خارجی هاقراردادهائی به ارزشی بیش از30میلیارد دلاررا بابیشتراز1500شرکت بیرونی ودرونی درافغانستان امضاکرده اند که کاربسیاریی آن هااکنون به تعلیق افتاده است وتنهاازمیان آن ها100شرکت شناسائی وگنه کارشناخته شدندکه شهروندخارجی ازجمله امریکائی هم درمیان آن هامی باشند.خارجی هانه تنهاباشرکت هائی خارجی،بلکه بامقام هائی دولتی کرزی ونزدیکان آن هاهم قراردادهائی بازسازی وساختمانی امضاکرده اند وپول هائی کلانی حیف ومیل شده است"،بدون اینکه نتیجه ی کارآن هادیده شود.
دراین بازارسیاه وتباه کارانه ی که ازدوازده سال بدین سودرافغانستان راه اندازی شده است،هم خارجی ها وهم حکومت درمانده وفاسد کرزی سخنانی درجهت شان خالی کردن ازپذیرش مسئولیت برائی گفتن دارند ومی گویند.بطورنمونه،درگردهمائی هائی که درماه هائی جون وجولای سال2012میلادی- جوزا وسرطان1391خورشیدی درکابل وتوکیوبرگزارشد،کشورهائی کمک کننده،کمک هائی 16میلیارد دلاری وعده شده به افغانستان رامنوط به مبارزه ی حکومت کرزی بافسادمالی واداری وراه اندازیی اصلاحات توسط آن ساختند.حکومت درمانده وفاسد کرزی که دررشوت وفساد زبانزدعام چه درداخل وچه درخارج می باشد،برائی عوام فریبی یک فرمان 64ماده ی بنام فرمان"اصلاحات"به نشرسپرد که درآن تنهاچیزی که بازتاب نداشت،مسئله ی اصلاحات وراه اندازیی آن بود.آری!درهمان فرمان مسخره ی اصلاحی یک ماده بنام واژه هائی ملی درج شده بود.ماده ی که بامیراث معنوی خوانده شدن چند واژه ی زبان پشتو وبارکردن آن برزبان دری باصطلاح راه اندازی شد، ودیوان عالی کشورکه دردست نهادکاران بیرونی وواپس گرایان قبیلگی طرفدارکرزی می باشد، درجهت تحقق اصلاحات موردنظرکرزی درزمینه کارکرد مسخره ی خود رابه نمایش گذاشت!
بهرصورت،پرسمان اصلاحات ومبارزه بافساد درافغانستان یکی ازپرسمان هائی پیوسته ی درونی وبیرونی می باشدکه بدون درنظرگرفتن همه عاملان وکارگزاران آن راه بدهی نمی برد، وبرائی اینکه اصلاحات ومبارزه بافساد درافغانستان به نتیجه برسد،به سه عامل زیرباید توجه جدی شود:نخست،نقش مردم.دوم،نقش حکومت بویژه حکومت گران رده هائی بالا.سوم،نقش خارجی هادرافغانستان که حکومت فاسد کرزی رابرمردم مابارکرده اند،واوهم به گونه ی خنده آوردرباره ی نقش آن ها درفساد وارونه سخن می گوید تا ازمسئولیت بزرگ خود وهمکاران فاسدش درگسترش فسادمالی واداریی جاری درکشور شانه خالی نماید.
اگرهردوعامل درونی یانقش بی تفاوتی مردم درگسترش فساد حکومت ولاابالی گری ومسئولیت ناپذیریی سران آن رابه گونه ی درست تعریف نمائیم،بایدعرض کردکه نمی توان مردم راخیانت کارقلمداد کرد.بهتراست کرختی مردم رادرزمینه درنظرگرفت که مستقیم وغیرمستقیم به فسادوتباه کاریی نخبه گان حکومتی خدمت به شمارمی آید.ازاین رو،راه مهارخدمت ناآگاهانه ی عوام به خیانت خواص یانخبه گان، راه اندازیی روشنگری وروشنفکری می باشدکه هم درغرب وهم درشرق میوه داده ونخبه گان خاین وستمگررا ازاریکه ی قدرت به زیرکشیده است.کسانیکه به این سخن تردید دارند،بسنده می کندکه به بهاعربی نگاهی نمایند تاروشن شودکه آگاهی ونترس شدن مردم بیدادگری رانابودمی نماید.ازآنجاکه درغرب،نهضت روشنگری وروشنفکری موفقانه به پیش رفته است،عامل عمده ی فسادکه حکومت هائی مستبدمی باشد،جائی خود رابه دموکراسی یاحکومت مردم سپرده است.اگرچه دموکراسی نهایت هوشمندیی مردم وزمام داران رامی طلبدتاانحراف صورت نگیرد که گرفته است؛امادورانی بودن زمام داری به مردم کمک نموده است تاپس ازهرچند سالی حکومت خود راعوض نمایند.عوض کردنی که خود بزرگترین عامل نابودی یاکاهش فساد می باشد.
بدبختانه،درکشورهائی جهان سوم که افغانستان ازپس مانده ترین آن هامی باشد،قبیله گرائی،برداشت تاریک وسده هائی میانه ی ازدین بویژه دین مسخ شده درقدرت شیخ،شاه ورئیس قبیله وناکارگی روشنفکران به ادامه ی استبدادکمک نموده است، واستبدادهم خودعامل عمده ی گسترش فساد،نادانی وخرافه هامی باشد.چون خواص دودسته می باشند:دسته ی مستبد وبهره جوازخرافه هاونادانی عوام برائی ادامه ی بهره کشی خود،ودسته ی خواص آگاه که باخرافه هاودیگرعامل هائی فربه کننده ی ستمگری مبارزه می نمایند.ازاین رو،لازم است که کارکرد نخبه گان یاخواص بویژه خیانت خواص درجامعه ی افغانستان بدرستی کالبد شکافی شود،وهمچنان لازم است که از خواص تعریفی روشنی هم داشته باشیم.
دراین راستا،بایدگفت که....خیانت و خواص، هر دو مفهومی متکثرند و از هر زاویه ای تعریفی جداگانه دارند. برخی از رفتارهایی که در عنوان خیانت می گنجند(ودرافغانستان به فراوانی دیده می شوند)، عبارتند از: کم کاری، بی تفاوتی در برابر رنج دیگر شهروندان، چشم پوشی از رسالت آگاهی بخشی و بیدارگری، همکاری پنهان و آشکار با دشمنان خارجی، همکاری پشت پرده با حاکمان ظالم و فاسد، ایجاد روابط ناسالم فرهنگی و اداری و اقتصادی با بدنه ی جامعه، زیور بخشی به زندگی شخصی از هر راهی و به هر قیمتی، سوء استفاده از موقعیت شغلی و مالی و تخصصی، ایجاد شیوه های نادرست مادی، دینی و فرهنگی در گستره ی جامعه.
مقصود از خواص می تواند چند دسته باشند: دارامندان، دانش آموختگان، نخبگان علمی و فکری و دینی، حاکمان، مدیران خرد و کلان و صاحبان مقام و منصب. در اندیشه ی مدرن، برخی شخصیت های حقوقی و نهادها و کانونهای دینی و حقوقی و سیاسی نیز به دلیل نوع نقشی که بر عهده می گیرند، در شمار خواص قرار می گیرند. به عبارتی می توان گفت مفهوم خواص، همه ی کسان و نهادهایی را در بر می گیرد که در زمینه های دانش و شغل و تخصص و توانایی خود در جامعه، دارای جایگاه و منزلتی باشند(بدبختانه،این پسینی هادرافغانستان کنونی نقشی ندارند،چراکه دست اندازی هائی بیرونی بخاطربارنکشیدنشان،تفنگ سالاران،قاچاقبران ،قبیله گرایان منحط وطالب- ملانمایان رابرآن هابارکرده اند).
خواص، هم از نظر عقلی، دارای رسالت اجتماعی هستند که نباید از آن شانه خالی کنند و هم به لحاظ دانش اجتماعی، به گروههای مرجع تبدیل می شوند که توده های مردمی از رفتار فردی و اجتماعی آنها تقلید می کنند و آنها را الگوی خویش قرار می دهند؛ از این رو، در صورتی که الگوها، رفتاری نادرست و زیانبار در پیش بگیرند، در برابر مردم و جامعه مسئول خواهند بود(مسئولیتی که انجام آن بیشترازدیگرکشورهادرافغانستان خودنمائی می نماید).
تاریخ بشر نمونه های فراوانی از خیانت خواص در همه ی نقاط جهان در سینه دارد، ولی در کشورهایی که امروزه به کشورهای پیشرفته و توسعه یافته معروفند، نخست، خواص آنها تا اندازه ای اصلاح شده اند و به رسالت خویش برگشته اند تا توانسته اند فرهنگ جامعه را بسازند؛ و به موازات آن در کشورهای عقب مانده و توسعه نیافته، هنوز بخش اعظم خواص – در همه ی اشکال و اصنافش – نه تنها اصلاح نشده اند که حتی به خیانت و جنایت مشغولند و شمار کسانی که به حقوق و مسئولیت و تعهد خویش می اندیشند و بر پایه ی آن رفتار می کنند، در اقلیت مطلق به سر می برند و این اقلیت هم چنان از سوی عوام و افکار عمومی و مافیای سیاسی – اجتماعی و حاکمان بیدادگر در فشار و تنگنا قرار دارند که یا خانه نشینند، یا در سرزمین های دیگر پناه گرفته اند، یا در زندانند و یا بر چوبه های دار و سینه ی گورستانها آرمیده اند.
«معروف است هنگامی که پروفسور محمود حسابی در یکی از کشورهای اروپایی تدریس می کرد، دانشجویی شرقی از وی پرسید: جناب استاد! تعریف شما از جهان سوم چیست؟ استاد پاسخ داد: جهان سوم جایی است که در آنجا هر کس بخواهد کشورش را آباد کند، خانه اش خراب می شود، و هر کس بخواهد خانه اش را آباد کند، کشورش را ویران می کند»(درواقع،افغانستان درشرایط کنونی نمادبرجسته ی این گونه کارکردمی باشد). نیز «در روزگار استیلای انگلیس بر هندوستان، کسی از چرچیل، نخست وزیر وقت انگلستان ایراد گرفته بود که چرا ازاینجا با رنج و هزینه ی بسیار، در اندیشه ی کشورگشایی در سرزمین های دوردست مشرق زمین همچون هندوستان هستید؛ در حالی که کشور ایرلند در همین نزدیکی قرار دارد و سزاوارتر است که نخست به فتح این کشور اقدام شود. چرچیل به این انتقاد، پاسخی بدین مضمون گفته بود: ما در آنجا به دلیل جهل عوام و خیانت خواص، کامیاب تریم؛ در حالی که در بیشتر نقاط مغرب زمین، هم توده های مردمی به آسانی سلطه ی ما را نمی پذیرند و هم خواص، کمتر از رسالت خود شانه خالی می کنند» !!!(1)
درحقیقت،افغانستان کنونی بهترین نمادگفته ی چرچیل نخست وزیروقت انگلیستان می باشدکه بابهره برداری ازنادانی عوام وخیانت خواص می توان برآن هاسوارشدوکشورشان رابه اسارت گرفت.درافغانستان که تاریخ ناشاد دارد ودرپس هرمبارزه ی آزادی خواهی شکست خورده واززیرسایه ی یک قدرت خارجی باپرداخت بهائی گزاف رهاوبه زیرسایه ی قدرت دیگری رفته است؛آزمونی تلخی که تاکنون ادامه دارد.البته که وضع کنونی درمقایسه باتجربه هائی تلخ گذشته، غمبارترهم می باشد.چرا؟به این خاطرکه درگذشته درپس هرتجربه ی تلخ وشکستِ جانکاه یک حکومت نیم بندبرکشورحاکم ساخته شده بود وازتروریسم وتوحش به گونه ی کنونی سخنی درمیان نبود،وزمام داران هم این طورمسئولیت ناپذیر،نالایق،غارتگر،مسخره ویاوه گونبودند.برائی بیرون رفت ازوضعیت نابسامان وغمبارکنونی،لازم است که آگاهان،روشنفکران،مبارزان،وطن دوستان وآزادی خواهان ازبازی هائی خردوکوچک قومی،مذهبی ،زبانی وقبیلگی دست برداشته دست بدست هم داده علیه فساد وغارت هستی مادی وفرهنگی کشورتوسط حکومت درمانده ی کنونی مبارزه نمایند،تاپس ازسال2014که خارجی هاوطن ماراترک می گویند،به حکومت مستقل،حقوق مدار،دموکراتیک ،پاسدارکرامت انسانی ومنافع ملی دست یابیم.
پانویس:
1- جهان توسعه نیافته؛جهل عوام وخیانت خواص
نویسنده:محمدحسین شمسای
دوشنبه10آبان-عقرب1391-15نوامبر2012
www.asre-nou.net/php/view.php?objnr=23843



0 comments:

Post a Comment