نتیجه تابع اخصِ ارذل است!
مقوله ی مشهوردراصول فقه
من با نظرشما مخالفم؛ اماحاضرم جان بدهم تا شما نظرتان را آزا دانه ابرازنمائید!
ولتر
ابراهیم ورسجی
4-3-1393
سالِ گذشته، وقتیکه گه گاهی به شبکه های رادیو- تلویزیونی چه حکومتی وچه غیرحکومتی درکابل گوش وچشم فراداده وبرخی روزنامه ها ومجله های رسمی وغیررسمی راهم مرورمی کردم، واقعن، بخاطر کاربرد نا درست سیاست، دین ، زبان ادبی،فرهنگ،ملت،احزاب سیاسی،جامعه ی مدنی،اقتصاد بازار و...احساس دلسوزی برای واژه ها وگزاره ها / مفاهیم یاد شده برایم دست می داد! ازاین رو،مقاله های زیرعنوان های"نگاهی به تفکرسیاسی دررسانه ی افغانستان"،"نگاهی به تفکردینی دررسانه های افغانستان"،"نگاهی به زبان ادبی- فارسی دررسانه های افغانستان"و...نوشتم که دروبلاک"اندیشه" دردسترس علاقمندان می باشد.دراین راستا،یک ماه پیشتر،یک مقاله زیرعنوان"وضع زبان فارسی دردنیای مجازی"نوشتم که هم به نوشته های قبلی وهم به نوشته ی کنونی دارای پیوند می باشد. درادامه ی نوشته های نامبرده،اکنون ، می خواهم به افسارگسیختگی ای تبلیغات چی های طرفدارکاندیدهای دورِدوم انتخابات ریاست جمهوری پرداخته برایشان بگویم که نه به کعبه،بلکه به ترکستان می روند!
برای روشنی اندازیی هرچه بهتروبیشتربه موضوع، دراین نوشته به مسایل زیرمی پردازم:نخست،افغانستان یک کشورمسلمان است که درکنارفرهنگ اسلامی اش،ارزش های مدرن غربی راهم تا اندازه ی گرفته یا درحال گرفتن همه یاگزینشی آن ها می باشد.دوم،هم درارزش های اسلامی وهم درارزش های جهان شمولِ غربی یامدرن،احترام به کرامت انسان ها ودست اندازه ی نه کردن به زندگی، گرایش وبرداشت های شخصی افراد وگروه ها قابل سرزنش می باشد.البته که،نقد به معنای درستش ونه دا و ودشنام که درافغانستان درجای نقد نشسته است،اصل پسندیده ی می باشد که دست زدن به آن درهمه عرصه ها بویژه دربخش های سیاسی ،اجتماعی،ادبی واقتصادیی کشورسازنده وگهربارمی باشد.سوم،افغانستان درحال گام برداری به سوی دموکراسی می باشد که درآن ،کثرت گرائی ورقابت مسالمت جویانه میان احزاب سیاسی رقیب یاکاندیدهای حزبی ویا مستقل، اصول پذیرفته شده می باشد.چهارم،افغانستان ترکیب قومی- مذهبی- سمتی ای بسیارشکننده دارد که بد زبانی درباره ی افراد،گرایش ها وقومیت های گونه گون، می تواند اثرات بسیارناگواری برهمسوئی شکننده ی مردم داشته باشد.پنجم،درافغانستان، حکومت وسیاست مصنوعی- پوشالی برپایه ی منافع متضاد امریکا وهم پیمانان ومخالفانش درسطح جهان ومنطقه روی کارمی باشد که تمام زمینه های قهرمان ستائی وجهاد گری و...رابه صفرضرب زده است! ازاین رو،لازم است که کاندیدها وتبلیغات چی هایشان موقعیت شکننده ی خود وکشور را درنظرگرفته ابرازسخن وموضع گیری کنند.درغیرآن،به بازگشت تروریسم،آشوب وبی ثباتی بیشترکشورکمک می نمایند.
دراین راستا،ازبحث درباره ی سخن پراکنی های بی ادبانه- غیراخلاقی ای طرفداران وتبلغات چی های کاندیدها درمحیط مجازی- فسبکی علیه یک دیگرمی آغازم.چون، نابسامانی هایی ادبی کاربران فسبک را درمقاله ی"نگاهی بزبان ادبی فارسی درفضای مجازی"،بازتاب داده ام؛بنابرآن،ازبحث درباره ی ناشیانه گریی ادبی طرفداران کاندیدها خود داری کرده تنهابه بی ادبی،بداخلاقی وافسارگسیتگی شان درجهت کاهش مقام رقیب می پردازم.واقعیت این است که، درجامعه های دارای دموکراسی های نهادینه شده،دستگاه عدلی آزاد، رسانه های منتقد واخلاق مدنی اجازه نمی دهند که نمایند گان احزاب وتبلیغات چی هایشان به رقیبانِ خود بی احترامی کنند.چون مابه گفته ی شاعر"هنوزاند رخم یک کوچه ایم"،احتمال یا واقعیت تلخ توهین روزمره بد شمن یارقیب برای بی گناه نمایش دادن خود،بخشی ازعادت به مرگ تبلیغات چی های جامعه ی درمانده ی سیاسی مان شده است که لازم است ازهرنگاه خانه تکانی شود.ازاین که درصورت خانه تکانی، بازار رقابت های منفی گرم نمی ماند،وتبلیغات چی هاهم آماده ی خانه تکانی نیستند؛ پس،ادامه ی زشت گوئی له وعلیه یک دیگرمانندِ موریانه هستی مادی ومعنوی کشوررا اول مسخره ودرگام دوم می خورد.
ازاین رو،می بینیم که نماینده ها یاتبلیغات چی های کاندید ها برای بهره برداریی نادرست از امکانات فراهم شده توسط فن آوریی مدرن رسانه ی، محتوای ناچیزیا بدی خود رابه نمایش می گذارند که ازهرنگاه ازدید ژرف اندیشان فاجعه وازدید سرسری انگاران موفقیت پنداشته می شود.البته،موفقیت باقربانی کردن اخلاق وکرامت انسانی خودی وناخودی.دراین زمینه،برای خود داری ازدرازنویسی،به پنج نمونه اشاره می نمایم:نخست،تبدیل کردن فال گیریی مجددی به نفع شرف غنی،توسط تبلیغات چی های عبدالله به یک مسخرگی بازاری ولفاظی بی ادبانه .دوم،توهین برخی طرفدارانِ عبدالله به احمد ضیا مسعود بخاطرپیوستنش به تیم اشرف غنی.سوم،سیاسی کردن زن مسیحی- عربی اشرف غنی.چهارم، سوء استفاده ازجهاد ونام احمدشاه مسعود توسط طرفداران داکتر عبدالله وسرزنش کردن احمدضیا برای بهره برداری ازنام برادرش، احمدشاه مسعود.پنجم،بی ادبی های روزافزون تبلیغات چی های سازمان های نام نهاد حزب اسلامی وجمعیت اسلامی نسبت به یک دیگرکه اکنون دردوسوی داستانِ رقیبانِ انتخابات ریاست جمهوری درجهت تایید وتخطئه ی موضع یک دیگرشان بسیارگرم شده است.
چون، افغانستان گرفتارچنگال بی رحم یک ژورنالیسم مبتذل می باشد؛ درچنان ژورنالیسم مسخره،بویژه درفسبک،حق باکاربرانِ آن است که بد اخلاقی را جایگزینِ اخلاق درسخن گفتن ونوشتن به نفع وزیان یک دیگرنمایند.بطورنمونه،به عمده شدن فال گیریی مجددی به نفع اشرف غنی احمد زی توسط مخالفانِ او اشاره می نمایم.اشاره ی که بدون پرداختن به شخصیت مجددی دارای کمبودی می باشد.ازاین سبب که نویسنده ازمجددی وحماقت هایش یاد داشت های بسیاری دارد،لازم است که برخی یاد داشت ها بازتاب داده شوند، تاروشن شود که کاربران فسبکی کاندیدها آب به آونگ می کوبند.به این معناکه،به گفته مولوی های فقه دان "تحصیل حاصل" می کنند.به سخن دیگر،اگرکاربران ازحماقت مجددی آگاهی می داشتند، این قدرخود رامصروف بحث درباره ی فال گیریی اونمی کردند.ازاین رو،نمونه های ازحماقت این فال گیربزرگ ارائه می نمایم.روشن است که مجددی درپشاوردرگیری های زبانی بسیاری باحکمتیارداشت.درگیری های که گه گاهی باعث راست گوئی مجددی می شد وحکمتیارهم می گفت که قبرهندو ومجاهد مجددی راکسی درافغانستان ندیده است! وقتیکه یک فرمانده جهادیی مجددی ازولایت لوگررا دیدم،برایم آشکارشد که حکمتیاردرزمینه بی انصافی روا داشته است! بهرصورت،تنها دونمونه ازحماقت مجددی ارائه کرده بحث را ادامه می دهم.درسال های اخیرمقاوت علیه شوروی که با دارانِ دوطرفِ کمونیستی- جهادی، یعنی مسکو وواشنگتن، به سوی امضای موافقت نامه ی ژنو نزدیک می شدند،شاهد دوحماقت مجددی درپشاور بودم:نخست،میان دوگروه مسلح جمعیتی ها درچاه آب ولایت تخارجنگ صورت گرفته دونفرکشته شده بود که نماینده های هردو دریک روزدرپشاور،فاتحه خوانی داشتند.ازروی تصادف،یکی ازفاتحه خوانی ها درمسجدی نزدیک خانه ی کرایه ی بنده بود ورفتم به وطن داران ابرازغم شریکی نمایم.درهمان لحظه،مجددی پیداشده آغازبه سخن رانی کرد و حکمتیارراقاتل اعلام کرد.درحالیکه، یک جمعیتی، جمعتی دیگر راکشته بود ومتهم کردن حکمتیاربیرون ازبحث بود! وقتیکه مجددی ازمسجد بیرون ودرحال سوارشدن به موترلند کروزر خود بود،به یکی ازتخاری ها که عضوجبهه ی ملی یاحزب خودش بود،گفت که کی کی راکشته بود؟ بنگرید! اول خودش حکمتیاررامتهم به قتل وسرزنش کرد وبعد درحال سوارشدن به موترازقاتل پرسان کرد.درمورد دوم هم،فاتحعه خوانی ازتخاری ها البته ازحزبی هابود،ومجددی درحال سخن رانی بود که یک حزبی سوالش کرد که شمابسیارپول های امریکائی ها راگرفتید! ازاین رو،امریکائی هستید!! مجددی که عصبانی شده بود،گفت:نه خیر،90درصدِ پول های امریکا راحزب،جمعیت وسیاف می گیرند وماسه تنظیم،یعنی جبهه ی ملی،محاذملی وحرکت انقلاب اسلامی، تنها10درصد سهم داریم.همان نفر،وقتیکه روزبعد ازحکمتیارپرسید که شما90درصد کمک های امریکا رابه گفته ی مجددی می گیرید،اوباخنده گفته بود که مجددی راه های پول گرفتن زیاد ازامریکا رانمی فهمد.اگرسخن حکمتیارراپایه بگیرم، روشن می شود که ربانی،حکمتیاروسیاف بیشترازمجددی دغلکاربودند ودغلکاریی خود راعملن ثابت هم کردند!
پیشترازآن هم،مجددی درمحفلی گفته بود که ماکم پل شده بودیم ومی خواستیم که دفترهای خود رابسته کرده برویم که ناگهان رفتم حساب بانی خود را ببینم که یک میلیون دالرواریزشده بود.وقتیکه به همه دوستانم دربیرون تماس گرفتم،گفتند که ما،پولی به این مقدار نداریم که به شماره ی بانکی شما واریزنمائم.پس ازآن دریافتم که آن پول راک.گ.ب / سازمان امنیت شوروی واریزکرده بود، تا ما به حیث یک طرف کشمکش وچند دستگی جهادی ها زنده بمانیم.بنگرید! آدمی با این همه سادگی، راست گوئی یاحماقت فال دیده وفسبکی های مخالفش هم درحول فالش چنان سرگرم شده اند که گویاقلعه ی خیبررافتح کرده اند.به سخن دیگر،گویا بامسخره کردن فال گیریی مجددی به احتمال کامیابی کاندید خود می افزایند.درحالیکه،آگاهان می دانند که رائی های کم یا بسیارازمردم ورئیس جمهورساز،درجای دیگری نشسته است! ازاین که، ازحماقت مجددی سخن گفته شد،خالی ازفایده نخواهد بود اگرازحماقت کرزی هم سخن گفته شود که دست این آقای فال گیر رابوسیده ومی بوسد ومردم هم بارها دیده اند که کرزی بابسیارتضرع واحترام سرخم کرده دست مجددی را بوسید وهنوزهم می بوسد.دراین که کرزی به مجددی احترام دارد،ممکن است شک کردن نا روا باشد؛امانویسنده می خواهد به جنبه ی دیگری داستان هم اشاره نماید، تا"سیه روی شودهرکه دراوغش باشد"! واقعیت این است که برای تخت نشین کردن کرزی سه بازیی بسیاری ناپاک، هم توسط داخلی های غرض ورز وهم توسط خارجی های دارای منافع بلندمدت درافغانستان صورت گرفت:نخست،امریکا زیراداره ی بوش ازنام ظاهرخان،پاد شاه سابق برای تخت نشین کردن کرزی بهره برداری کرد.دوم، برخی پشتوزبان های فاشیست هم دراین زمینه کم نیامده اند تا ازضعف حکومت داریی کرزی دارای جایگاه حکومتی، نان ومال شوند وشدند.سوم،ازشهادت پُررمزورازِاحمدشاه مسعود که دربودش ریاست جمهوریی کرزی ،فال گیریی مجددی وصندلی های باد آورد- غارتگرانه ی شورای نظاری هایش میسرنمی شد.درزمینه،آگاهان می دانند که چه دسیسه ی ناپاکی پیاده شد! دررابطه به بوسیدن دست مجددی توسط کرزی، افزون براحترام کرزی به مجددی،یک بازی ناپاک سیاسی شبکه های پنهان کاربیرونی هم به این خاطرفعال بود که بزرگان سیاست وشبکه های زیرزمینی کشورهای غربی برای مهاربنیاد گرائی طالبان وجهادی های احساساتی مسخ نا شده، دنبال تصوف ازگونه ی مجددی وسیداحمد گیلانی می گشتند،و برخی وزیرهای نادانِ اداره ی کرزی بویژه سید مخدوم رهین ،وزیراطلاعات وفرهنگ هم درکابل؛ بخاطرگرفتن پول ازشبکه های غربی،گه گاهی به حلقه های گمراه- خرافاتی ای صوفی ها سرزده رجزخوانی صوفیانه- دغلکارانه می کردند.غافل ازاینکه،مهاربنیاد گرائی توسط حکومت داریی خوب ومردمی میسراست نه فریب کاری وتصوف بازی ازگونه ی مجددی،گیلانی ووزیران بی سواد ونمایش فیلم های مسخره ازمحافل دجال های هیاهوگروعوام فریب- صوفی نما دررادیوتلویزیون کابل ونشرات گونه گون ازجمله روزنامه ها ومجلات بی ارزش وخنده آور.
درادامه ی تصوف بازی برای مهارطالبان وتند روان جهادی- احساساتی- ناراض بخاطرفروخته شدن جهادشان توسط رهبران وفرماندهان شکم پرست،ازطرف سیاست کاران وپنهان کاران منطقه ی وفرامنطقه ی که به گونه بسیار بسیارخنده آوری شکست خورده ودوباره طالبان وجهاد گرانِ همسوی آن ها رابالاکشیده است، فال گیریی مجددی ودعا های سیداحمدکیلانی هم موثرواقع نشدند؛به گونه ی که صندلی ریاست جمهوری را درزیرپای کرزی استوارکرده نتوانستد.بهرحال،به فال گیریی مجددی وتصوف بازی درجریان مبارزه ی انتخاباتی کاندید ها نکته ی پایان گذاشته به گرم کردن بازارزنِ مسیحی اشرف غنی وتوهین وسرزنش احمدضامسعود بخاطرپیوستنش به تیم اشرف غنی وبهره برداریی نا درست جهادی های نامجاهد ازجهاد ونام احمد شاه مسعود به نفع کاندیداتوری داکترعبدالله می پردازم.دراین راستا،دوپرسش مهم است:نخست، اگرجهاد به پول امریکا،انگلیس وجرمن مسیحی به پیشرفت وبه تباهی کابل منجرشد ،برآمدن وپروژه ی طالبان هم باپول امریکای مسیحی وپیاده شدن ناتوی مسیحی ودست ساختش حکومت کرزی انجامید.حکومتی که هم تشت رسوائی جهادی های فاسد شده را ازبام بزیرانداخت وهم آن ها را دارای زمین های غصبی وقصرهای شیرپوری ووزارت نشین ساخت.پس، زن مسیحی- لبنانی اشرف غنی چرامشغله ی ذهنی این جهادی های امریکائی شده است؟ ازسوی دیگر،درماه ژانویه سال جاریی میلادی - ماه جدیی سال گذشته ی خورشیدی،آقای ستیفن هارپر،نخست وزیرمسیحی کانادا،طی سفری به اسرائیل،منطقه ی خود گردانِ فلسطین، زیراداره ی محمود عباس، وپادشاهی اردن،به کمپ آوارگان سوری درنزدیک مرزهای اردن- سوریه رفته مبلغ150میلیون دالردرجهت بهبود وضع زندگی ناگوارآوارگانِ سوری پرداخت.برخلاف،شیخ های منحط - وهابی عرب به همان کمپ ها درلبنان واردن برای پیداکردن دختران زیبای خرد سال رفتند تاهوسرانی کنند! درسطح حکومت های نفت دارعرب هم،عربستان،کویت وامارات متحده12میلیارد دالربه کودتاچی های مصری پرداختند تانهضت اخوان المسلمین وجنبش6آوریل راکه به ترتیب، اسلام شورایی - عادلانه ، دموکراسی ، حکومت قانون وآزادیی بیان می خواهند، را نابود نمایند.این است فرق ارائه ی خدمات بشردوستانه ی مسیحی گری به غیرمسیحی ها یامسلمان ها وبهره برداریی رذیلانه- بوالهوسانه ی مسلمان های نفت دارعرب ازمجبوریت خواهران وبرادران مسلمان سوری شان در لبنان واردن! این که، درسوئی دیگرداستان غمناک سوریه،ایران آخوندی 17میلیارد دالردرجنگ داخلی سوریه هزینه کرده است تابشاراسد وحزب الله لبنان به کمک سپاه قدس ایران ،مردم سوریه رابه غم بنشاند،برکسی پوشیده نیست! ازهمه خنده دارتراینکه، سپاه قدس بجای اینکه درجهت آزادیی قدس ازچنگال اسرائیل مبارزه نماید،مصروف کشتارمسلمانان سنی درعراق وسوریه می باشد! دوم،پرسش این است که اگرداکترعبدالله وتیمش حق دارند ازنام احمد شاه مسعود درپروژه ی انتخاباتی خود بهره برداری نمایند،چرا این گونه بهره برداری را احمد ضیا مسعود،ازنام برا درخود نکند؟ ازاین رو،به عرض بازارگرم کنان جهادی یابهره برداریی سوء کننده ها ازجهاد بدفرجام می رسانم که که بهتراست بدوپرسمان زیرتوجه نمایند:نخست،درزیرعنوان مقاله،این مقوله ی رایج دراصول فقه،یعنی"نتیجه تابع اخص ارذل است" را بازتاب داده ام.
درواقع،ازبازتاب مقوله ی یاد شده،هدفم این است که برای بهره برداری کنندگان ازنام جهاد ومجاهدین اصلی یا دروغین بفهمانم که بطورریزبینانه به آن توجه نمایند! چرا؟ به این خاطرکه،جهاد که من به کاربرد آن ازهمان آغازمخالف بودم؛به این خاطرکه،جهاد به معنای جنگ نیست ودرقرآن برای جنگ،قتال آمده است.زیراکه،جهاد ازنظرمفهومی- واژه شناسانه به این معناست که کاری به نفع دین وامت کنی وفایده ی مادی برنداری.درحالیکه،جهادی های تقلبی پس ازفروپاشی رژیم متکی به مسکو،هم کابل رابرای قدرت وثروت ویران کردند وهم برای طالبان جاده سازی کردند وهم شمالی و... را درتبانی باطالبان ویران کردند وهم باشکم های کته وکله های پوکی خود نه تنها جهاد،بلکه دین اسلام راضربه ی کمرشکنی زدند که تاسال هاقامت راست کرده نمی تواند.ازسوی دیگر،اگرقتال صورت گرفته بزیان دین ووطن وفایده ی دیگران را جهاد بگیرم تاجهادی نماهاخرسند شوند؛بازهم به عرض شان رسانیده می شود که جهاد شکست خورد ونه تنها به هدف اصلی ای خود نرسید،بلکه به ضد خودش یعنی مبارزه علیه منافع اسلام ومسلمان ها تبدیل شد.ازاین رو،نتیجه تابع اخص ارذل شد! به این معناکه،هدف والای جهادِ جهاد گران اصیل راجهاد گران ریاکار- نا اصیل درشکم کته وگندیده ی خود دفن کردند.بنابرآن،بهتر است بجای بهره برداری ازنام جهاد متوفی- مرحومی، ازحکومت سازی ،تامین امنیت،مهارتروریسم،حل مشکل کمبود خانه،مبارزه بابیکاری،اعتیاد روزافزون، بازسازی اقتصادی ،بازگردانی آوارگان به سرزمین پدری شان ،کاهش فاصله ی آسمان- زمین میان سرمایدارشده های باد آورده وفقروگداگریی روزافزون درشهرکابل واطراف وخرابی کشنده ی محیط زیست سخن بگویند، تاحمایت مردمی برای کاندید های خود کمائی نمایند.درضمن،ازآقایان ، عبدالله وغنی می خواهم که سه کارزیررابکنند:نخست،به متحدان تبلیغات چی شان بگویند که ادب ،اخلاق وکرامت انسانی را درنوشته های فسبکی ومناظره های تلویزیونی شان رعایت نمایند.دوم،بسیارروشن ومشخص درباره ی دولت سازی،مبارزه باتروریسم،بازسازیی اقتصادی وازهمه مهم تردرباره ی زمین های دولتی وغیردولتی غصب شده دردوره ی حکومت کرزی وتصمیم آینده ی خود درباره ی آن ها درگفت وگوهای رادیو- تلویزیونی خویش سخن بگویند.سوم،توجه داشته باشند که ازبسیاریی متحدان شان کاردرجهت ایجاد حکومت داریی خوب یابد رد بخورساخته نیست.به سخن دیگر،حکومت خوب به استعدادهای وارسته وپاک نیازدارد که به مشکل می توان درمیان متحدان شان یافت!
ازهمه مهم تراین که،کاندیدهای رقیب وتبلیغات چی های شان باید توجه نمایند که خوب یا خراب یک پروسه زیرسایه ی ناتو،بنام دموکراسی درافغانستان براه افتاده است که بسیارشکننده می باشد، ومی دانید که با دورشدن سایه ی ناتو،چه خواب های بدی نظامی های پاکستانی وشاخه ی ریشوشان، یعنی طالبان درافغانستانِ پسا2014دیده اند ومی بینند.ازاین سبب،لازم است که چه درجریان مبارزه ی انتخاباتی وچه پس ازآن،به این گفته ی ولترارج گذاشته شود که"من باسخن شما مخالفم؛اماحاضرم مبارزه نمایم تاشما سخن تان را آزادانه بیان نمائید"! درواقع،سخن ولترنماد دموکراسی واقعی می باشد.دموکراسی ای که بدون شک حل کننده ی مشکلات بی شمارمردم افغانستان می باشد.وقتیکه به سخن ولترریزبینانه توجه شود،این نتیجه بدست می آید که فکروموضع رقیب یا مخالف خود را باید درهمه سطوح پذیراشویم وازاوهم بخواهیم که فکروموضع ما راپذیراشود.پرسمانی که توجه به آن، گام بنیادی درجهت تقویت دموکراسی،دیگراندیش پذیری،آزادیی بیان ورسانه ها وهمسوئی بهتروبیشترمردم افغانستان می باشد. روشن است.اگرکاندید ها ومتحدان وتبلیغات چی هایشان به سخن ولترودیگرارزش های دموکراسی وحقوق بشری که جای بحث آن هانیست،توجه جدی نه نمایند،چه انتخابات را ببرند وچه ببازند؛هم خود شان وهم مردم افغانستان بازنده ی اصلی شده کمک می کنند که بدترین حکومت داری زیرنام دموکراسی ادامه یابد.دراین صورت،آشوب وتروریسم بازگشت کرده نه ازدموکراسی نشانه ی می ماند ونه هم ازرقیبان انتخاباتی وسخن گویان زبان درازفسبکی،تلویزیونی آن ها.
0 comments:
Post a Comment