بزرگواران زنان را احترام میکنند ودون همتان آن ها راخواروتوهین می کنند!
پیامبرخدا
تباهی وابتذال کشوری وقتی شروع می شود که اصول جایگزین واقعیت های اجتماعی وتحلیل مشخص شود!
کارل مارکس
ابراهیم ورسجی
21-2-1393
از14آوریل-24حمل تاکنون، ربودنِ 276دخترانِ شاگردِ مدرسه که عمر شان میان12تا16سال تخمین می شود؛توسط گروه مذهبی- تند رو بوکوحرام درشهرچوبا،درولایت مدیگوری درشمال کشورنیجریا،باعث نگرانی ازوضعیت دختران ونفرت علیه این گروه پس مانده- خشن درنیجریه،منطقه وسراسرجهان شده است.ازاین رو،لازم است که نخست، به معرفی اوضاع کشورنیجریا؛ودوم،به بررسی کارنامه ی ضدِ اسلامی وضدِ کرامت انسانی گروه نامبرده پرداخته شود.کشورنیجریا،بزرگترین کشوردرغرب افریقا ویکی ازمستعمرات پیشین امپراتوریی متوفای انگلیستان می باشد.این کشورچند مذهبی- چندین- قوم- قبیلگی که دارای150میلیون نفوس می باشد؛درمیان نفوس آن،به گفته ی چینوا آچه بی،نویسنده ی نامدارنیجریه درکتاب"مشکل نیجریه"، نشرشده درسال1984،درصدِ شمارنفوس مسلمان ها بیشتراز50 درصد وشمار نفوس مسیحی هاکمتراز40 درصد وبقیه هم دیگران می باشند.ازنظرجایگاهِ جغرافیائی، پیروان دومذهب بزرگ آسمانی،یعنی اسلام ومسیحیت،مسلمان ها اغلب درشمال ومسیحی ها درجنوب این کشورزندگی می کنند.کشوری که ازنظرمنابع طبیعی بویژه نفت ،ثروت مند؛اماازنظرحکومت داری،دارای فاسد ترین حکومت درجهان می باشد.اگرکمی به تاریخ این کشوروموقعیت مسلمان ها درآن، نگاهی بیندازم، واقعیت این است که مسلمان های نیجریه ی کنونی پیش ازفروافتادن کشورشان بدامن استعمارانگلیستان،درمنطقه ی شمال نیجریا،نیجروکامرونِ کنونی،خلافت اسلامی زیرنام"سوکوتو"داشتند که با اشغال منطقه درسال1903توسط امپراتوریی انگلیس به پایان رسید؛همان گونه که15سال پس ازآن،خلافت اسلامی ترکیه ی عثمانی درپایان جنگ جهانی اول، توسط فرانسه وانگلیس متلاشی ومناطق عربی زیرفرمانش بزیرسلطه ی پاریس ولندن ودربخش مرکزی اش، یعنی ترکیه ی کنونی،توسطِ سرهنگ مصطفی کمال که بعدها پیشوند اتاترک / پدرترک ها راکمائی کرد،جمهوریی لائیک / دین جدائی انگارازدولت ودرواقع،دین ستیزشکل داده شد.
همان گونه که پس ازفروپاشی خلافت عثمانی توسط انگلیس وفرانسه درسال1918وبرآمدن جمهویی لائیک / دین جدائی انگار ازدولت، درترکیه ی کنوی یامرکزفرماندهی آن،اندیشمندان سیاسی نه سنتی مسلمان درفکراحیای خلافت شدند که نتیجه ی آن نهضت اخوان المسلمین / برا دران مسلمان درمصرواثرگذاردرهمه کشورهای مسلمان می باشد؛درکشورنیجریاهم، برخی شخصیت ها وسازمان های اسلامی درفکراحیای خلافت اسلامی سوکوتوبودند ومی باشند که سازمان تندروِ مذهبی ای بوکوحرام،یکی ازآن ها می باشد.چون،نیجریا درغرب افریقا واقع ومانند مصر،مرکزیت وارزش فرهنگی برای جهان اسلام نداشت.ازاین رو،مسلمان های خاورمیانه،آسیای مرکزی وجنوبی راجع به تحولات سیاسی- فرهنگی ای این کشورکمترآگاهی دارند؛همچنان که،درباره ی اندونیزیا ومالیزیاهم آگاهی ناچیزی دارند.کمبود آگاهی که اکنون درنتیجه ی انقلاب درفن آوریی مدرنِ رسانه ی رفع شده است.بهرصورت،جهانی سازی وانقلاب درفن آوری آگاهی بخش،هم مرزها وحاکمیت ملی ای دولت های ملی ،یا شبهه ملی را لزران کرده است؛ وهمچنان،سطح درک وآگاهی مسلمان ها نسبت به یک دیگررابالابرده است که اولی بد شگون ودومی خوشایند می باشد!
ازاین رو،نویسنده دراین نوشته می کوشد که فعالیت های بوکوحرام را که مخالف اسلام وارزش های انسانی می باشد،منتقدانه بررسی نماید.درحقیقت،نه تنها بوکوحرام،بلکه ده هاگروه وسازمان اسلامی- تند رو- تروریستی درجهان اسلام حضوروفعالیت دارند که ازاسلام نام ودردشمنی باکرامت انسانی شاخ کشیده اند. ازسوی دیگر، روشن است که برآمدن این گونه گروه ها زیرنام وپسوند- پیشوند اسلامی، به عامل های وابسته می باشد که هم غرب وهم جهان اسلام راسرگیجه ساخته است.بطورنمونه،نویسنده عامل های زیررا درکمک به برآمدن سازمان های تند رواسلامی، یا بنام اسلامی ازبوکوحرام درنیجریاگرفته،تاطالبان درپاکستان وافغانستان و... موثرمی داند:نخست،تفسیرآرمانی ازخلافت اسلامی درحوزه های سنتی- بنیاد گرایانه ای دینی درجهان اسلام که باعث شده است بنیاد گرایان مسلمان برای احیای دوباره ی آن زوربگویند وخشونت بکاربرند.دوم،حکومت های استبدادی- ستمگرحاکم برمسلمان ها که به باوربنیاد گرایان باید جای آن ها راخلافت یاحکومت شرعی بگیرد.سوم،بسته کردن فضای فرهنگی- سیاسی کشورهای مسلمان توسط حکومت های خود کامه،ناکارآمد وفاسد بنام مبارزه با فرهنگ واندیشه ی مدرن غربی که دموکراسی ،حقوق بشر،آزادیی بیان ، رسانه ها وحکومت مسئول، فراورده های جهان پذیرآن ها می باشد.چهارم، کمک امریکا درفربه کردن گروه های تند رو- جهادی افغانستان ازطریق پاکستان درجنگ علیه کمونیسم روسی وسپردن سرنوشت این کشورپس ازکمونیسم بدست نظامی های پاکستانی وحکومت منحط - وهابی عربستان وحکومت فقهی- آخوندیی ایران، تابا کوبیدن میانه رویی مذهبی- سکولار ، برآمدن تندروی وتروریسم دینی را که نماد آن القاعده وطالبان می باشد،کمک نمایند.پنجم،جنگ شیعه- سنی- بویژه وهابی، میان عربستان وایرانِ آخوندی پس ازانقلاب اسلامی ایران که به فربه شدن تروریسم درمنطقه منجرشده است.ششم،براندازیی صدام حسین توسط امریکا وانگلیس درتبانی باحکومت مذهبی ایران وسپردن عراق بدست تند روانِ شیعه ی وابسته به تهران که نتیجه ی آن قوت گرفتن بیش ازاندازه ی تروریسم شیعه زیرسایه ی ایران وتروریسم سنی زیرسایه ی عربستان، درخارمیانه می باشد.هفتم،کمک رسانی امریکا به حکومت های مستبد- نظامی- سنتی مسلمان؛ اول، به بهانه ی مبارزه باکمونیسم؛ ودوم،به بهانه ی مبارزه باتند روی یاتروریسم اسلامی.سیاستی که باعث شده است که میانه رویی دینی وگرایش های سکولاردرجهان اسلام کمزوروتند رویی دینی نیرومند ترشود.
باتوجه به عامل های یاد شده،به صراحت می توان گفت که بوکوحرام،یکی ازدستاوردهای آن ها درنیجریا،درغرب افریقامی باشد.به این معناکه،حکومت داریی فاسد درجامعه دوپارچه ی مسلمان- مسیحی وبرداشت های نادرست ازدین دربخش های محروم وفقرزده ی نیجریا، اندیشه ی حکومت اسلامی یا اجرای شریعت راسبب شده ودرادامه ی مبارزه ی انحرافی- خشونت بار،به تروریسم ودخترربایی واعلام مسخره مبنی براینکه دختران ربوده شده رابه فروش یامعامله دربدل رهائی زندانی های خود توسط حکومت ابوجا؛ می گذارد، انجامیده ست.نظربه مطالعه ی که نویسنده راجع به نیجریا کرده است؛باتوجه به حکومت داریی بد وتحجرمذهبی،برآمدن تندرویی بوکوحرامی ودخترربایی وده هامورد جنایت پیشگی ای دیگرِآن، ممکن به نظرمی رسد.بطورنمونه،چندی قبل یک کتاب زیرعنوان"اداره ی عامه"بزبان انگلیسی،ازیک نویسنده ی نیجریائی رامطالعه می کردم که درآن از:"سه حکومت فاسد(نیجر یا،تایلند وپاکستان) ودوحکومت نالایق(عربستان وافغانستان)نام برده شده بود."چون کتاب دراخیردهه ی60یا اول دهه70میلادی نوشته شده بود،درست بودنِ برآورد نویسنده را درتجزیه ی پاکستان به شرق(بنگله دیش)،غرب(پاکستان غربی یاکنونی)واکنون گرفتارشدن پاکستان به تروریسم یابوکوحرامی ازگونه ی خودش یعنی طالبان وسپاه صحابه وسپاه محمد را شاهد می باشیم.تایلند هم اکنون دربحران است؛اما مانند پاکستان ونیجریا که هردوگرفتارطالبان وبوکوحرام می باشند،دشواری ندارد.
درحالیکه سه کشورفاسد گرفتارتروریسم مذهبی وبحران سیاسی می باشند،اما،درباره ی دوکشورنالایق( افغانستان و عربستان)،آشکاراست که، اولی زیرفشاررقابت های شرق وغرب وتروریسم صادرشده ازپاکستان به کمک مالی عربستان فروپاشیده است که تاکنون،امریکاباهزینه ی بی موردِ یک تریلیون یاهزارمیلیارد دالروحضور150هزارسربازناتو برای 13سال هم،نتوانسته است سامانش دهد؛اماتوانسته است حکومت نالایق عربستان رابخاطرذخیره های بزرگ نفتی اش زنده نگهدارد.اینکه، تاچه وقت عربستان می تواند حکومت داریی نالایق- فاسد- ستمگرخود را ادامه دهد،ازبحث این نوشته برون است.بهرحال،وضع نیجریاهم مانند وضع پاکستان ولبنان می باشد.مانند وضع پاکستان به این خاطرکه،هردو با بوکوحرام های خود شان گرفتارمی باشند؛ ومانند لبنان به این خاطرکه،نیجریامانندِ لبنان، جمعیت های مسیحی- مسلمان دارد که تشکیل ونگهداریی حکومت مطابق خواست پیروان هردو دین بسیاردشوارمی باشد.درواقع،موضع مسیحی ها را درلبنان،فرانسه، وموضع مسیحی ها را درنیجریا،انگلیستان نیرومند ساخت.کارکرد وموضعی که ثمره ی تلخ آن را اکنون هردوجامعه ی مسیحی ومسلمان نیجریا ولبنان برمی دارند.البته، با این فرق که، لبنان دارای جمعیت کم وفاقد نفت ونیجریا دارای جمعیت بزرگ وثروت هنگفت نفتی وحکومت نهایت فاسد می باشد.ازاین رو، دراین شکی نیست که، قدرت های منطقه ی وجهانی می خواهند که نیجریا را بحرانی ساخته وازآب گل آلودِ آن ماهی بردارند.به گونه ی که، اسرائیل،ایران وعربستان درلبنان مصروف چنان بهره برداریی می باشند.
ازاین رو، شناخت درست بوکوحرام وکارنامه ی سیاه وننگین آن معه ی بررسی ای ناکارآمدیی حکومت نیجریا، دارای اهمیت فزاینده می باشد.درعلم سیاست قاعده براین است که حکومت ها وحزب های سیاسی رقیب راخوبترمی توان ازطریق رفتاروگفتاروانتقادهای مخالفان شان شناخت.بطورنمونه، درکشورهای دموکراتیک غربی گروه های تندرووخشن یا یافت نمی شوند واگریافت می شوند،بسیارکم می باشند وبرای آن ها هم اکنون حتمن پسوند وپیشوند نونازی یانوفاشیسم افزود کرده می شود.برخلاف،شمارگروه های خشن،تندرو- تروریست درکشورهای اسلامی ونیمه اسلامی مانندِ نیجریا، درقالب القاعده وبوکوحرام و... بسیاریافت می شوند.پرسمانی که نشان می دهد که این سیاست ها وحکومت های فاسدهستند که این گونه گروه ها را ایجاد، یابرای ایجاد شان جاده سازی کردند ومی نمایند.دررابطه به بوکوحرام،معلوماتی که رسانه های تاکنون داده اند؛حاکی ازاین است که ازنظرواژه شناسانه روشن است که حرام اززبان عربی گرفته شده است وبوکوهم درزبان محلی- هوسایی- نیجریائی به معنای مخالفت با ارزش های غربی، مانند:دموکراسی،حقوق بشربویژه حقوق زنان ودرراس همه ی آن ها دشمنی با معارف یا آ موزش وپررش غربی می باشد.این گروه را که دراصل، نامش"جماعت اهل سنت ودعوت برای جهاد"می باشد؛مردم ولایت مدیگوری درشرق نیجریا آن رابوکوحرام می نامند. وعلت این گونه نامگذاری هم مخالفت آن با دانش ومعارف غربی می باشد.البته بزبان محلی"هوسا"،وبه این معناکه تعلیم / آموزش غربی حرام است.
در رابطه به پیشینه ی بوکوحرام، واقعیت این است که شخصی بنام مولانایوسف درسال2002،مدرسه ی خود را درکنارمسجد درشهرمدیگوری ایجاد کرد ومردم کم درآمد نیجریا وکشورهای همسایه بچه های خود را درمدرسه ی اوثبت نام کردند.ازسوی دیگر،بوکوحرام تنهابه معارف دینی ومخالفت بامعارف غربی دلبسته نبود،بلکه هدف سیاسی داشت که ایجاد یک دولت اسلامی درشمال نیجریا، مباشد.ازاین رو،مدرسه ای اومرکزثبت نام جهادی هاشد.دراین راستا،درسال2009،بوکوحرام حملات خود رابه مرکزهای پولیس وساختمان های دولتی درولایت مدیگوری آغازکرد.درواقع، این حرکت باعث بسته شدن سرک ها ومزاحمت برای کاروبارمردم وکشته شدن صدهانفرازاعضای بوکوحرام شد؛ ونیروهای امنیتی مرکزبوکوحرام را اشغال ومولانایوسف راکشتند وشماری بسیاری اعضای گروهش رازندانی وجسد مولانا را درتلویزیون ملی به نمایش گذاشتند.پس ازنمایش جسد مولانایوسف،نیروهای امنیتی نابودیی بوکوحرام را اعلام وجشن گرفتند.اما رزمنده های بوکوحرامی ای سرکوب ونابود شده دوباره ی زیررهبریی ابوبکرشکو،سازمان یافتند وبه خیزش دست زدند.خیزشی که باعث شد که امریکا بوکوحرام رادرسال2010، یک سازمان تروریستی اعلام نماید؛ وبهانه ی امریکاهم تماس بوکوحرام با القاعده ی المغرب عربی اعلام شد که دنبال جهاد جهانی می باشد.بوکوحرام که هم مشهور وهم سازمان دهی ای مجدد یافته بود،به کشتن پولیس،سیاست کاران مخالف ومنتقد خود،به شمول کشتن ملاهای دیگرشاخه های اسلام ومسیحیت،حملات تروریستی خود را ازطریق موترسایکال سواران بم گذار- پرتاب گر، براه انداخت.حملاتی که ازشمال به مرکز،یعنی ابوجا ولاگوس که حمله برکلیساها،مرکزهای پولیس،ایستگاه های بس های شهری،عشرت کده ها،کافه ها،بارک های نظامی، حتامقرملل متحد را دربرگرفت.ازاین رو،گودلک جاناتان،رئیس جمهورنیجریا،درمارس2013،درسه ولایت شمالی،یعنی بارنو،یوب وآدما وا که بوکوحرام درآن ها قوی می باشد،حالت اضطراراعلام کرد.
پس ازافزایش فشارناشی ازحالت اضطراروقید وبست های حکومت مدیگوری که مقراصلی بوکوحرام درآن قرارداشت،بوکوحرام به جنگل های هم مرزبا کشورکامرون درقلمرونیجریا،پناه برده است.پس ازپناه گرفتن درجنگل ها،بوکوحرام درماه آوریل،به دومدرسه ی حکومتی دربوب وچیل باک حمله کرد؛ ودرادامه ی حملات قبلی به مدرسه ها، در14آوریل،276دخترمدرسه ی درچیل بوک را ربود.دخترربائی که باعث سروصداهای زیادی درنیجریا وجهان شده ونفرت های زیادی را علیه بوکوحرام دامن زده است.پس ازگسترش نفرت ها،بوکوحرام دوگونه موضع گرفت،نخست،گفت که:"دختران را دربازاربه فروش می گذارد." دوم،گفت که: "درمبادله ی زندانی هایش،دختران ربوده شده را رهامی کند." واقعیت تلخ این است که هردوکاربوکوحرام، یعنی فروش ومبادله دختران دانش آموزنفرت انگیزوخلاف کرامت انسانی می باشد.ازجانب دیگر،طوریکه روزیکشنبه12آوریل-21ثور، رسانه هاگزارش دادند؛53دختر ازاسارتگاه بوکوحرام فرارکرده ووضع خود وهمراهانِ دربند شان را بسیاراندوه بارتوصیف کرده اند! شایان توجه واندوه است که،سخن گوی عفوبین الملل درزمینه گفته است که:"ساعت 7بعدازظهرِروز14آوریل،4ساعت پیش ازدخترربائی بوکوحرام،به ارتش درمنطقه اطلاع داده شده بود که برنامه ی دخترربائی توسط بوکوحرام درجریان است؛اما ارتش درزمینه، کاری نکرد! درواقع،ارتش ودیگرمقام های حکومتی که آبروشان ریخته بود،انکارکردند که چنان آگاهی نامه ی را دریافت نکرده بودند.پس ازانکارارتش وحکومتی ها،محمدکمارا،سخن گوئی عفوبین الملل اصرارکرد که چنان آگاهی نامه ی دراختیارارتش گذاشته شده بود! اگرآگاهی نامه ی ازقبل دراختیارارتش گذاشته نشده بود،همین که هم دخترربائی صورت گرفته وهم حکومت وارتش نیجریا درمانع شدن ازربایش دختران وپیداکردن آن ها وسرکوب بوکوحرام درمانده وخواستارکمک کشورهای جهان شده است،ازنهایت نابکاریی حکومت های ولایتی ومرکزیی آن کشورحکایت می نماید!
ازاین رو،توجه جدی بدومسئله ی سیاسی ودینی زیرمهم به نظرمی رسد:نخست،مراد ازمسئله ی سیاسی،حکومت داریی فاسد نیجریه می باشد.دوم،مراد ازمسئله ی دینی،بازیی ناپاک بوکوحرام بادین اسلام می باشد.دومسئله ی که پیوند استواری باهم دارند.درباره ی اصل نخست،طوریکه دربالاگفته شد،نیجریه دارای فاسد ونابکارترین حکومت درجهانِ روبرشد می باشد.بطورنمونه،چینواآچه بی،نویسنده ی مشهورنیجریه ی درکتاب خود"مشکل نیجریه"، نشرشده درسال1984،نوشته بود:"مردم نیجریه همه درصفی ایستاده اند تا سهمی ازامکانات ومنابع کشوررابدست بیاورند.امامحدودیت امکانات ومنابع،فساد وجرزدن هاورانت خواری ها، اعتماد عمومی را خدشه دارکرده وکمترکسی صبوریی ایستادن درصف رسیدن به امکانات رامعطوف به نتیجه می داند.نظم این صف حالامدت ها است که به هم خورده وهمه به نوعی درحال چالش بایک دیگرند.تنها پایان نفت یاحذف آن ازسبد درآمدهای جاری دولت، صف یادشده رابه کلی منحل کند وجدال برسرامکانات ومنابع ناشی ازدرآمدهای نفتی جای خود رابه تلاش برای تولید منابع وامکانات جدید وتوزیع عادلانه ی آن ها بدهد.اینکه نسل قدیمی سیاست مداران نیجریه که عمدتاً به فساد وخشونت آلوده اند،صحنه ی سیاسی راترک کنند،شایدآن گونه که سوینکا می گوید یا معتقد است،دربهبود وضعیت نیجریه بی تاثیرنباشد.نیجریه کشوریکه با200تا300قوم وقبیله که گرچه درکنارزبان سرتاسری انگلیسی ،سه زبان نیمه رسمی دیگرهم دارد، ولی مردم درزندگی روزمره بانزدیک به500زبان سخن می گویند.طبق قانون اساسی نیجریه،برای آنکه رئیس جمهورتنها نماینده ی یک بخش ازکشورنباشد،باید در24ولایت از36ولایت ازرقبا پیشی بگیرد ودرسایرولایت ها دستکم 25درصدآراء را ازآن خود نماید.رئیس جمهورومعاون اول اوباید به تناوب ازشمال وجنوب باشند.به عبارتی،دودوره ی 4ساله باید رئیس جمهورازشمال ومعاون اوازجنوب ودردوره ی بعد،این روند برعکس شود.گودلک جاناتان که اینک رئیس جمهورمی باشد،اوازسال2007معاون عمروموسی پارادوا بود که مسلمان وازاهل شمال می باشد- بود.بامرگ او،بخش های ازمردم شمال باورداشتند که مطابق قانون اساسی،درانتخابات2011دوباره نامزدی ازشمال باشد.ولی درانتخابات درون حزبی"حزب دموکرات مردم" که اززمان برقراری دموکراسی درنیجریه درسال1999،برنده ی انتخابات ریاست جمهوری بوده است،جاناتان توانست بررقیب غیرمحبوبش ازشمال غلبه کند."غلبه ی که تاحدی بانقض قانون اساسی نیجریه همراه می باشد.
درواقع،آنچه ازقول نویسنده ی نیجریه ی درباره ی فساد ونابکاریی حکومت نیجریه گفته شد،منوط به دوره ی پیش از1984، سال نشرکتاب" مشکل نیجریه" می باشد؛ درحالیکه ازآن زمان تاکنون،به طول وعرض فساد مالی واداری درکشورنامبرده بسیارافزود شده است.پس ازبازتاب فساد ونابکاریی حکومت نیجریه به حیث یک عامل مهم کمک کننده به برآمدن بوکوحرام،لازم است که درباره ی سوء استفاده ی این گروه وگروه های همانندش ازدین درجهت پوشش فراهم کردن به کارهای ضدِ کرامت انسانی آن ها سخن گفته نوشته رابه پایان ببرم.دراین بخش ازنوشته،به آگاهی رهبران واعضای سازمانِ بوکوحرام رسانیده می شود که درشریعت بریده ازایمان واخلاق شما،برنامه وراه حلی برای برون کردن نیجریه ازفساد وبحران گسترده ی جاری یافت نمی شود.البته، بدو دلیل:نخست اینکه، درقرآن آیه ی پیدا کرده نمی توانید که درآن، شرع یا شریعت به معنای قانون آمده باشد. دوم اینکه، اسلام بسیاربه دعوت وتبلیغ ،ارشاد،امربه معروف نهی ازمنکرات بهاء داده است تاجنگ وخشونت- تروروکشتارخودی ها وناخودی ها.دراقع،آنچه که شما نادان ها وخشونت گران قانون شرع می گوئید،نه شرع،بلکه همان فقه می باشد که ازدرک درست آن هم ناتوان هستید چه ماند به اینکه، به اجرائی آن بکوشید.ازهمه مهم تراین که،شریعتی راکه شمامی خواهید،بریده ازایمان واخلاق اسلامی می باشد.مثلن،بیاد تان بیاورم که وقتیکه دخترحاتم طائی که مشرک بود ونزد رسول الله ص آمد،آن بزرگوارعبای خود رازیرپایش پهن کرد.بنگرید! پیامبراسلام زیرپای یک زن مشرک عبای خود راپهن کرد وشما پیروان دروغینش دختران مسلمان ومسیحی هم وطن تان ربوده به جنگل ها یاتاریک خانه بردید وادعا هم کردید آن ها را به فروش ومعامله می گذارید!!همچنان،به این حدیث پیامبرخدا ج توجه کرده اید که گفته است: زنان رابزرگواران حرمت می کنند ودون همتان خوارمی شمارند! حیف که شما دون همتان نه تنها زنان را خوارشمردید،بلکه دخترانِ خرد سال و دانش آموزِآن ها را ربودید تاهوس رانی ، یاتجارت سیاسی نمائید!! پس انصاف کرده بگوئید که چه کاره هستید؟ این که جهانِ کفربه باورشما درباره تان چه می گوید،من به آن کاری ندارم؛اما این قدربرای تان گفته می توانم که درراس دشمنان کرامت انسانی جای گرفته اید!!
بهرحال، آقایانِ رهبران واعضای سازمان ننگینِ بوکوحرام،با این که جای خود را درراس دشمنان کرامت انسانی برگزیده اید آن هم زیراین نام وبهانه که به اسلام خدمت می کنید،بازهم برایتان توصیه می نمایم که بجای کعبه به ترکستان می روید! ازاین رو،برای هدایت تان،توجه تان رابه پرسمان های زیرمی خواهم:نخست،باشعارها وصدوراحکام فقهی وخیال پردازی ها، نمی توانید ازورود تمدن - فرهنگ- آموزش- پرورش غربی که آن راحرام وخود را بوکوحرام نامیده اید،جلوگیری نمائید! حتا اگرتاریخ روزی وارونه به حرکت بیاغازد وشما زمام دارشوید،یقن دارم که فاجعه آفرینی می کنید! به این خاطرکه،کارل مارکس،زمانی گفته بود که:" تباهی وابتذالی کشوری وقتی شروع می شود که اصول جایگزین واقعیت های اجتماعی وتحلیل مشخص شود." کاری که اکنون شما با اصول مسخ شده تان می نمائید! دوم، شریعت که خیرنه به معنای قانون،بلکه به معنای نزدیک به شیوه ورسم زندگی آمده است؛اما درباره ی همان فقه هم که شما ودیگربنیادگرایان خشن،تروریست که اکنون دخترربائی هم پسوند برای نام تان شده است،آگاهی ودقت ندارید که تاچه حدهم نوای باجوهراسلام دارد.بطورنمونه،اقبال دریکی ازبیانیه هایش که "بنام احیای فکردینی دراسلام" گرد آوری وپخش شد،می گوید:"تمایل به ستایش نهادینه شده ی گذشته که دراسلام فقهی گردآوری وازسده ی 13تاکنون، بازتاب داده شده است،ناسازگارباجوهرواصالت اسلام می باشد." سوم،دراسلام سه موضوع جوهری می باشد:نخست،احترام به کرامت انسانی که شما با دخترربائی ثابت کردید که دشمن آن می باشید! دوم،عدالت.سوم،شورا.باتوجه به سه اصل یاد شده،بگوئید که دشمن اسلام هستید یا باورمند به آن؟ چهارم،همین سه اصل مهم اسلام نه ازطریق استبداد که درایران وعربستان توسط بنیاد گرایان آخوندی- قبیلگی طرفدارشما سالها است تباه کاری می کند،بلکه ازطریق دموکراسی،حقوق بشر،آزادیی رسانه ها وبیان وحکومت داریی خوب بدست می آید که تمدن وفرهنگ غربی فراهم کرده است.
0 comments:
Post a Comment