Friday, 16 May 2014

نوام چامسکی : ترس قدرتمندان غرب از دموکراسی در جهان عرب



Ceyda Nurtsch شیدا نورچ

Translated by middleeastberlin.de



زبانشناس و فیلسوف آمریکائی، نوام چامسکی از بزرگترین روشنفکران عصر حاضر به حساب می آید. او که فعال سیاسی 82 ساله ایست از جمله نقادان دقیق و بی پروای سیاست بین المللی و اقتصادی آن کشور می باشد. در باره نتایج بهار عربی در عرصه جهانی شیدا نورچ با وی گفتگو نموده است



آقای چامسکی، قبل از خیزش جهان عرب ادعا می شد که دموکراسی در کشورهای خاورمیانه غیر ممکن است. آیا به نظر شما سیر تحولات اخیر در منطقه چنین نظری را رد کرده است؟

این نظریه همیشه بی پایه بوده است. جهان اسلام دارای تاریخ طولانی جنبش دموکراسی است. این جنبش همواره توسط نیروهای غرب سرکوب شده است. در سال 1953 در ایران یک سیستم حکومت پارلمانی برقرار بود؛ اما آمریکا و بریتانیا حکومت آن را سرنگون کردند. در سال 1958 انقلابی در عراق بوقوع پیوست. مانمی دانیم که سرانجام این انقلاب چه می شد؛ اما ممکن بود که این انقلاب در روند خود به ایجاد ساختارهای دموکراسی منجر شود.

آمریکا همیشه کودتا ها را سازماندهی می کرد. در سال 1958 آیزنهاور در یک بحث و جدل درونی که اسناد آن اکنون انتشار یافته است، سخن از موج نفرت جهان عرب برعلیه ما کرد. البته این نفرت از جانب مردم و نه دولت های حاکم بود. مطابق این اسناد مردم معتقدند که ایالات متحده به منظور تسلط بر نفت مانع رشد و برقراری دموکراسی در کشورها ی خاورمیانه می شود . در این اسناد گفته می شود که درک مردم تا اندازه ای درست و این دقیقا همان چیزی است که ما باید به آن عمل کنیم.


یاران نادرست: نخست وزیر ایران دکتر مصدق به هنگام دیدار در آمریکا، دو سال پیش از کودتای سیا و بازگشت شاه

می خواهید بگویید که کشورهای غربی مانع ایجاد دموکراسی در کشورهای عربی شده است؟
من نمی خواهم وارد جزییات شوم. اما می توان گفت همین طور است و تاکنون کشورهای غربی مانع شکل گیری دموکراسی در این کشورها شده و هنوز هم می شوند. در این کشورها همواره جنبش های دموکراسی وجود داشته ولی از طرف دیکتاتورهایی که مورد حمایت غرب و یا بطور مشخص مورد حمایت آمریکا، بریتانیا و فرانسه است، سرکوب شده اند. وقتی که همه چیز سرکوب و ویران می شود، نمی توان به دموکراسی نایل آمد. همین مساله هم در مورد کشورهای آمریکای لاتین صدق می کند.

آیا بهار اعراب تا حدودی برای شما غیرقابل انتظار و غافلگیر کننده نبود؟
من واقعا انتظار چنین اعتراضاتی را نداشته ام. اما این نوع اعتراضات دارای تاریخی طولانی هستند. بطور مثال مصر و جوانانی که تظاهرات 25 ژانویه را سازماندهی کرده اند و نام خود راجنبش 6 آوریل گذاشته اند، در نظر بگیرید. در 6 آوریل 2008 یک جنبش بزرگ کارگری در کارخانه ماهالا آغاز شد و در ادامه و به حمایت از آن اعتصاب و تظاهرات وسیعی در سراسر کشور شکل گرفت. این جنبش از طرف دولت سرکوب شد. برای غرب این جنبش ها فاقد ارزش اند. در حقیقت کشورهای غربی می گویند تا زمانی که دیکتاتورها قادرند مردم را کنترل کنند، برای ما این جنبش ها اهمیتی ندارند. اما مردم مصر این جنبش را فراموش نکرده اند.


غاز سقوط رژیم: در 6 آوریل 2008 در شهر صنعتی محلةالکبیر در شمال مصر که بزرگترین کارخانه نساجی این کشور قرار دارد به تظاهرات خشونت بار کارگران بخاطر فزونی بهای مواد خوراکی و کاستن حقوق کارگران کشیده شد


فعالیت های جنبش ماهالا سرآغاز یک سری اعتصاب ها و عملیات مسلحانه بود که بعضا به موفقیت هایی منجر شد.در این رابطه تحقیقاتی از طرف بعضی از کارشناسان آمریکا صورت گرفته است. بطور مثال جول باینن از استانفورد کتب زیادی در مورد جنبش کارگری مصر به رشته تحریر درآورده است. وی در آخرین مقاله خود و همین طور هم در مقالات گذشته تاریخچه مبارزات کارگران مصر را برای دست یافتن به دموکراسی توضیح و تشریح می کند.


جورج دبلیو بوش ادعا می کند که سیاست های او در مورد "خاورمیانه جدید" موجب ایجاد پدیده دومینو برای آزادی و دموکراسی در منطقه خاورمیانه شده است. آیا شما پیوندی میان سیاست های بوش و اعتراضات اخیر در منطقه می بینید؟
پدیده دومینو یکی از موضوعات اصلی جنگ سرد بود: کوبا، برزیل، ویتنام و غیره. هنری کی سینجر این پدیده را به ویروسی تشبیه کرد که به همه مناطق سرایت خواهد کرد. زمانی که او ونیکسون سرنگونی آلنده را طراحی کردند به صراحت گفت که ویروس شیلی می تواند حتی به اروپا هم سرایت کند. در این نکته او و برژنف هم عقیده بودند. هردو از دموکراسی واهمه داشتند. کی سینجر می گفت که این ویروس باید نابود شود و دقیقا او همین کار را هم کرد.

امروز هم همین طور است و با آن زمان جندان تفاوتی ندارد. هم بوش و هم اوباما از بهار اعراب وحشت دارند و آن هم بخاطر آن است که برقراری دموکراسی در کشورهای عربی موجب مشارکت مردم در سیاست خواهد شد و نتیجه آن می تواند به اخراج آمریکا از منطقه شود. به این خاطر، آن ها از دموکراسی خواهی مردم منطقه به وحشت افتاده اند.


روبرت فیسک، خبرنگار معروف بریتانیا در مقاله اخیر خود می نویسد که سیاست های اوباما برای منطقه خاورمیانه اهمیت زیادی ندارد
من این مقاله را خواندم. مقاله بسیار خوبی ست. روبرت فیسک یک خبرنگار برجسته ست و منطقه را خوب می شناسد. فکر می کنم که منظور او این است که برای فعالین جنبش 6 آوریل مصر آمریکا چندان اهمیتی ندارد و از آمریکا ناامید شده اند. آن ها خوب می دانند که آمریکا دشمن آن هاست. یک همه پرسی نشان می دهد که 90 درصد مردم مصر معتقدند که آمریکا برای آن ها خطر بزرگی به حساب می آید. از این منظر که بنگریم، آمریکا بی اهمیت نیست. آمریکا بسیار قدرتمند است و اطمینان کامل دارم که روبرت فیسک با این نظر من موافق است


در این میان به روشن فکران خاورمیانه انتقاد می شود که مدت زمان زیادی ساکت و منفعل بوده اند. به نظر شما نقش آن ها امروز چه باید باشد؟

روشن فکران مسولیت ویژه ای به عهده دارند. ما کسی را بخاطر آن که از دیگران باهوش تر است، روش فکر خطاب نمی کنیم. برای ما روشن فکر کسی است که مقام ویژه ای در اجتماع دارد. اگر کسی دارای این مقام است و از موقعیت ویژه ای برخوردار است و اهل نظر است، پس باید مسولیت بیشتری به عهده گیرد. این موضوع در مورد روشن فکران خاورمیانه و همه روشن فکران جهان صدق می کند.

0 comments:

Post a Comment