ابراهیم ورسجی
28-2-1393
باوجود اینکه، امریکا درمدت 13سال گذشته یک تریلیون / هزارمیلیارد دالردرافغانستان هزینه کرده که صد میلیاردِ آن درجهت دولت سازی وبازسازیی اقتصادِ ورشکسته ی افغانستان پرداخت شده است؛اما دولت سازی وبازسازیی اقتصادِ جنگ زده ی این کشورجفاکشیده بسیارناتوان مانده است.ازاین رو،نقش سازنده وغیرسازنده ی کشورهای منطقه بویژه پاکستان وهند دررخ دادهای دیروز،امروزوفردای افغانستان بسیارپُررنگ می باشد.دراین باره که چرا امریکا با وجود آن همه هزینه های مالی وجانی،نتوانست درافغانستان دولت سازی وبازسازیی اقتصادی نماید،دوعامل زیرازهمه برجسته ترمی باشد:نخست،بالاکشیدنِ افراد ودسته های گمنام وبد نامِ متضاد باهم درحکومت کابل که بجای دولت سازی،حکومت داریی خوب وبازسازیی اقتصاد درافغانستان،به برآمدن یک آلیگارشی، یاحکومت گرفتارباندها های فاسد باوجود یک قانون اساسی تمرکزگرامنجرشد.دوم،برخورد نادرست امریکا با بازیی دوگانه ی پاکستان درافغانستان.درواقع،پاکستان که ازتهاجم شوروی به افغانستان درهفته ی پسین ماه دیسامبر1979تاکنون، باکمک امریکا وعربستان،نوکرسازی های زیادی دراین کشورکرده است؛ باردیگر،بنام سهم گیری درجنگ علیه تروریسم و درعین حال،همراهی باتروریستان،موفقانه توانست رخنه درسیاست جنوب آسیائی امریکا کرده هم طالبان رابازسازی نماید وهم سیاست افغانی امریکا را ازدوطریق ناکام نماید:نخست،ازطریق بازسازیی طالبان افغانی وایجاد طالبان پاکستانی به حیث نیروئی ذخیره ی پشت سنگرآن ها.دوم،ازطریق رخنه گری درحکومت کابل وکسب کمک های مالی- نظامی- امنیتی امریکابنام مبارزه علیه تروریسم ودرواقع کمک رسانی درسمت فربه کردن هرچه بیشترتروریسم وبحرانزائی درافغانستان.
ازسوی دیگر،هند که ازسیاست پاکستان مبنی بربهره برداری ازسرزمین افغانستان به حیث پایگاه آموزشی ای تروریستان کشمیری علیه تمامیت سرزمینی خود بویژه درکشمیر،آگاهی داشت؛شرایط سیاسی افغانستانِ پساطالبانی- القاعده ی- آی اِس آیی زیرسایه ی امریکا راغنیمت شمرده به تحکیم موقعیت خود دراین کشور پرداخت.پرسمانی که باعث نگرانی نظامی های پاکستانی ومشوق آن ها شده است تا بیشترازپیش به تقویت طالبان ،القاعده وتند روی مذهبی درخاک خود درجهت بی ثبات کردنِ افغانستان وگه گاهی هم به صادرکردن تروریسم،به هندوستان مبادرت ورزد.ازهمه مهم تراین که،نظامی های پاکستانی هم تندرویی مذهبی را درخاک خود فربه کرده اند وهم طالبان افغانی را بازسازی وپشت سرآن ها طالبان پاکستانی را ایجاد ،آموزش وبرای تطبیق برنامه های تروریستی مورد نظرخود به افغانستان اعزام کردند.موضوعی که امریکا،حکومت کابل ودهلی نورامتوجه ساخت که درباره ی سیاست تروریست پروریی پاکستان وصادرکردن تولیدات آن به افغانستان،جدی بیند یشند.جدی اندیشی به این معنا که،هم برای تثبیت افغانستان بعداز2014وهم دفع فاسد به افسد یاکاربرد طالبان علیه سیاست طالب پروریی پاکستان، مبادرت نمایند.درواقع،سیاست ضد تروریسم امریکا ودهلی نو،دربرابر منافقت های نظامی های پاکستانی باعث شده است که باصطلاح معروف"چاه کن،زیرچاست"؛ پاکستان به سوی قعرچاه رانده شود! ب سخن دیگر،امریکا وهند بویژه دومی به حمایت ازبلوچ های ناراض پاکستانی و صادرکردن طالبان خود برای دفع طالبان پاکستانی ازطریق افغانستان مبادرت نموده است.سیاستی که پاکستان را درموضع آسیب پذیرتری قرارداده است.
ازاین رو،پاکستان گرفتارچنان مخمصه ی سیاسی- امنیتی شده است که به این زودی ها برون ن شدن ازآن ممکن به نظرنمی رسد.بهرحال،پیش ازپرداختن به بحران درونی پاکستان، به انتخابات هند وتاثیرآن براوضاع افغانستان وپاکستان پرداخته؛ آنگاه،به کارنامه ی پاکستان وهند وتاثیرهردوبراوضاع افغانستان می پردازم.واقعیت این است که هند وپاکستان ازرخت بربستن استعمارانگلیس در14اوت1947تاکنون،نتوانستند پرونده ی دشمنی ورقابت خود رابسته نمایند.دشمنی که تاوانِ آن رامردم عادی هردوکشوربخاطر سه جنگ ودستاورد آن،یعنی فقر،تفاوت طبقاتی،حکومت داریی بد،پس ماندگی ورفتن بخش بزرگ بودجه ی هردوکشوردرمسایل دفاعی می پردازند.ازبدرخ دادها،مردم پاکستان بیشترازمردم هند؛نخست دربنگله دیش،واکنون درپاکستان تاوان بلند پروازیی سیاسی ها ونظامی هابویژه دومی را دریک رقابت بی معنا ونابرابرباهند،می پردازند.دراین زمینه،مشکل پاکستان این است که نظامی هایش دشمنی باهند را ایدئولوژی سیاسی وبهانه ودستاویزساختند تا هم فاشیسم رابراین کشوربارکنند وهم سرمایه ی ملی راغارت نمایند که دستاورد آن فقرهمه گانی ،تند رویی مذهبی وکمرنگ شدن قانون مداری دربرابرتنفگ سالاری می باشد.
درواقع،سرنوشت مردم پاکستان ازروزی رو به خرابی گذاشت که نظامی های خاین وشکست خورده شان پس ازشکست رسواخیزدرجنگ داخلی درپاکستان شرقی/ بنگله دیش کنونی از25ماه مارس تا16دیسامبر1971که درآن،3میلیون بنگالی توسط نظامی های پاکستانی شدند وبرای سرپوش گذاشتن برعمق فاجعه ی انسانی،نظامی های این کشور،خود راباهند درگیرکردند که نتیجه ی آن مداخله ی هند به نفع جدائی طلبان عوامی لیگی به رهبریی شیخ مجیب الرحمن درداکه وشکست توان فرسائی ارتش پاکستان وبرآمدنِ بنگله دیش بود.پس ازشکست نامبرده،نظامی های پاکستانی که دیگرتوان مقابله باهمتائی هندی خود رانداشتند،سرِگنده ی خود راپشت سرتند روی وتروریسم مذهبی پنهان کرده بدوکارزیردست زدند:نخست،بخاطرتهاجم اتحاد شوروی به افغانستان ومداخله ی امریکا دربرابرآن،خود رابازسازی وتجهیزکردند.دوم،بابرداشت غلط خود متکی براین که افغانستان پساکمونیستی را امریکا برای آن هاقباله داده است؛کوشش به عمل آوردند تا این کشورراهم ویران تروهم به پایگاه تروریست پروری علیه هند به قیمت زندگی ورفاه مردم افغانستان تبدیل نمایند.
دراقع، درافغانستان پساکمونیستی،پاکستان تنها درجهت تبدیل این سرزمین به پایگاه تروریسم مذهبی طالبان- القاعده اقدام نکرد،بلکه دست به تفرقه اندازیی قومی زد تا بنام حمایت ازپشتوزبان های افغانستان سیاست عمق استراتژیک - ضد افغانی- ضدِهندیی خود را استواریت بخشد.وقتیکه سیاست تروریست پروریی پاکستان درافغانستان، درقالب طالبان- القاعده پروری،اثرجانکاه خود را درنیویارک وواشنگتن، درروز11سیپتامبر2001نشان داد؛امریکا وارد فاجعه ی درافغانستان شد که غلطی اش پس ازبرون شدن ارتش سرخ،سبب آن شده بود.ازاین رو،هندوستان تلاش نمود که درافغانستان پساطالبانی-القاعده ی،درجهت پاک سازیی تباه کاریی پاکستان نقش داشته باشد.سیاست هوشمندانه ی که طشت رسوائی پاکستان را درافغانستان ازبام تاریخ به چقوریی بویگین جغرافیا انداخته است.پاکستان که ازنقش هند درافغانستان پساطالبانی شکایت داشت وآن را سرپوشی برای صادرکردن کالای تروریستی خود کرده بود که،انتخابات پارلمانی هند از7آوریل تا12ماه می 2014، وبرآمدن ناریند رامودی، رهبرتند روترین شاخه ی مذهبی حزب ملی گرائی بی ژی پی،یعنی"راشتریاسوایامسکواک سینگ"،درمقام نخست وزیریی هند،مایه ی ترس وهراسش می باشد.این حزب بنیاد گرائی هندوکه ازدهه ی1920تاکنون درهند فعالیت دارد وهدفش برتری طلبی ای هندوئیزم درجامعه ی چندین قومی- زبانی وچندین مذهبی- سمتی هند وستان می باشد وبه سوی پاکستان بسیاربد بینانه می نگرد.درواقع،نخست وزیریی مودی می تواند واکنش سختی درمقابل ادامه ی سیاست تروریسم پروریی پاکستان درافغانستان ومنطقه ببارآورد.
اگرنگاهی به پیشینه ی سیاست های مودی دردوران سروزیریی اش از2001تاکنون درولایت گجرات درغرب هند وبی تفاوتی حکومتش نسبت به خشونت های هندوهای تندروعلیه مسلمان ها درسال2002که درآن 1000نفرمسلمان کشته شدند،انداخته شود؛ روشن می نماید که سیاست تند رو- تروریست پروریی پاکستان همتائی تند روترخود را درهند پیدا کرده است.به این معناکه،برخورد تند روان باهم می تواند منطقه را بدوزخ تبدیل نماید.ازسوی دیگر،سیاست امریکا دررابطه به ناریندرامودی به گونه ی بود که آن کشور درسال2005ازصادرکردن ویزابرای او به بهانه ی اینکه برای جلوگیری ازمرگ مسلمان هاتوسط هندوهای تندرو درسال2002،اقدامی نکرده بود،خود داری کرد.اما وقتیکه روزجمعه16ماه می-26ماه ثور،اعلام شد که حزب بهارتیه جاناتا،از543صندلی لوک سبا/ مجلس زیرینِ شورای ملی هند،283صندلی را ازآن خود کرده ومودی برای رسیدن به مقام نخست وزیریی هند آماده شده است؛امریکا وانگلیس ازودعوت کرده اند که دیگرنه تنهامانعی درگرفتن ویزاندارد،بلکه بسیارباگرمی هم مورد پذیرائی قرارمی گیرد.نوازشریف،نخست وزیرپاکستان هم که گرمی بازارمودی رادرغرب شنیده بود،روزجمعه،طی تماس تلفونی بامودی،موفقیت اوراتبریک وازاودعوت به عمل آورد که ازپاکستان دیدن نماید.درحقیقت،پذیرائی گرم واشنگتن ولندن ازناریند رامودی،نشان می دهد که یک تندرو درمقام زیرقابل سرزنش؛اما درمقام بالا، قابل پذیرائی می باشد.
اکنون که ناریند رامودی، رهبرشاخه ی تند روحزب بی ژی پی، نخست زیربزرگترین دموکراسی جهان آن هم درجهان روبه پیشرفت می شود، بنگریم که باجامعه ی مسلمان های نا راض خود چگونه برخورد می نماید؟ واقعیت این است که مسلمان ها درهند،قربانی دومسئله شده اند:نخست،قربانی هندوئیزم تند رو که حتاحزب سکولارکنگره هم ازآن بدورنمانده است چه ماند به حزب بی ژی پی وشاخه ی تندرش"شیوی سینا"که نماینده ی آن مودی اکنون نخست وزیرمی شود.دوم،دشمنی هندوپاکستان که باعث شده است هندوهاچه سکولاروچه مذهبی نسبت به جامعه ی مسلمان هند باعینکی رنگه بنگرند.ازسو دیگر،طوریکه درکتاب"اسلام وسکولاریسم"نوشته ام،هندوستان آنگونه که ادعامی کنید،دولت سکولارنیست.مثلن،دولت سکولاربدون درنظرداشت مذهب ونژاد ورنگ وپوست مردم برای آن ها خدمت عرضه می کند؛درحالیکه درهند،مسئله وارونه است.به این معناکه،حکومت برای جامعه ی مسلمان خود برابربه هندوها خدمات عرض نمی کند.ازاین رو،مسلمان ها درهمه عرصه هانسبت به هندهاپس مانده اند.دررابطه به محرومیت مسلمان ها،گزارش کمیته ی حکومتی ای"ساچر"،پخش شده درسال 2006،هم تایید کرده است که برای مسلمان ها آن گونه که سهم شان ایجاب می کرد ومی کند،سهم داده نشده است.کم سهمی یابی سهمی وپس ماندگی که باعث شده است درنسل جوان مسلمان احساس نفرت نسبت به هندها ایجاد شود.پرسمانی که برای پاکستان که درتروریست پروری موفق می باشد، زمینه فراهم می کند تا ازاحساس محرومیت مسلمان های هندی بهره برداری کرده تند روانِ آن ها درخدمت تروریسم دولتی خود بگیرد.
اکنون که مودی به نمایندگی ازحزب بهارتیه جاناتا بویژه شاخه ی تندرومذهبی آن"شیوی سینا"،یا"راشتریاسوامسواک سینگ"، نخست وزیرمی شود،این ذهنیت درمیان مسلمان هاممکن است اوج بگیرد که سروزیرولایت گجرات،تجربه ی تلخ حکومت داری مسلمان ستیزانه ی خود رادردهلی نونیزتکرارنماید.تجربه ی یاد شده هم ازاین قراراست که درآشوب های ضدمسلمانی2002،مودی طوریکه ایجاب می کرد عمل نکرد تامانع کشتار1000نفرمسلمان توسط هندوهای متعصب- خشمگین شود.اگرچه رابطه ی مسلمان های باقی مانده درهند،ازجدائی پاکستان تاکنون، باهند وها دوستانه نبوده وگه گاهی تصادم داشته اند؛اما ازتخریب مسجد بابری درایود یه در7دیسامبرِسال1992درولایت اتراپردیش توسط هندوهای متعصب تاکنون ،مناسبات هندو- مسلمان دشمنانه بوده است.جالب این است که،هندوهای متعصب به این باورهستند که درسده ی شانزدهم،مسلمان هامسجدِ بابری را درایودیه، درقبر"رام"،خدای آن هاساخته اند.ازاین سبب،چهارصدسال بعد،مسجد نامبرده را ویران کردند.درحالیکه،مسلمان ها سند ارائه کرده اند که مسجد درجای قبرخدای هندوها ساخته نشده است؛ اماهندوهای متعصب ازروی مسلمان ستیزی به تخریب آن پرداخته اند.ازجانب دیگر، از1992تاکنون،دوسیه ی مسجد یادشده دردیوان عالی هندوستان درگردش است وداوران نمی توانند ازترس هندوئیزم درزمینه تصمیم گیری بی طرفانه نمایند.
باتوجه به نخست وزیرشدن مودی به نمایندگی ازشاخه ی تند روحزب بی ژی پی،این نگرانی ایجاد شده است که ممکن است مخالفان چه مسلمان ها وچه لیبرال هارا که دومی زیرنظرحزب کنگره دردهلی راحت ومورد ستایش لبرال های جهان بودند،بکوبد.همچنان،برخی نگران هستند که تمرکزدرقدرت بیاورد وبابهره برداری ازقدرت دولتی،هندوهای متعصب دست تبعیض وستمگری علیه مسلمان هابزنند.ازاینکه،عالمان مسلمان بویژه امام مسجد شاهی دهلی که درجامعه ی مسلمانان هند،شخص برجسته ومحترمی می باشد وهدایت داده بود که مسلمان هابه حزب مودی رائی ندهند،این احساس فربه ترشده است که تندروان هندودست به انتقام جوئی ازگونه ی تخریب مسجد بابری درایود یه وآشوب وحشیانه ی ولایت گجرات درسال2002نزنند.اگرچه مودی روزجمعه16ماه می-26ماه ثور،پس ازاعلام پیروزیی حزب خود درانتخابات، گفت که نخست وزیرهمه می باشد وبدون تبعیض کارخواهد کرد؛اماپیشینه ی کاریی او دررابطه به مسلمان ها ،چنان تیره وتارمی باشد که مشکل است به این زودی ها تالیف قلب های مسلمان ها راکرده بتواند.ازانجاکه مودی، درشعارهای مبارزه ی انتخاباتی ای خود گفته بود که درجهت اشتغالزائی،توسعه وحکومت داریی خوب کارخواهد کرد واکثریت مردم هندهم به همین خاطربرایش رائی داده اند.دراقع، دستاورد بی سابقه ی او نشان می دهد در30سال تاریخ هند،این گونه کامیابی نصیب هیچ حزبی نشده است.مثلن،حزب بی ژی پی،حزب مودی از543صندلی مجلس زیرین پارلمان هند،279صندلی رابرده است.درحالیکه جبهه ی ائتلاف دموکراتیک ملی،هم ائتلاف بی ژی پی ،جمعن330صندلی، یعنی 279صندلی ازحزب مودی و51صندلی ازمتحدانش می باشد.به سخن دیگر،سطح بالای برد حزب مودی به گونه ی می باشد که بدون شرکت متحدانش، می تواند حکومت اکثریت تشکیل بدهد.شایان توجه است که،حزب کنگره تنهاموفق به بردن 55صندلی شده وحزب کمونیست که برای 30دربنگال غربی حکومت کرد بود،موفق به کسب یک صندلی درپارلمان هم نشده است.درواقع،موفقیت چشم گیر،برای مودی موقع می دهد تاسیاست وبرنامه ای اصلاحی مورد نظرخود رابادست های بازتری به پیش ببرد.مودی درجریان گردهمائی بزرگداشت ازپیروزی خود،با اشاره به کسانی که بعدازاستعمارانگلیس یا1947پیداشده اند،گفت:"آن هافرصتی نداشتند که علیه استعمارمبارزه نمایند،کشته شوند ویا بزندان بروند.مادرراه آزادی نمردیم؛امابرای حکومت خوب زندگی می کنیم." حکومتی که ساختن آن بزرگترین چالش مودی خواهدبود!
بهرحال،ازاین لحاظ که، آوردن اصلاحات ومبارزه بافساد بایک حکومت ائتلافی درکشوری مانند هندوستان دشوارمی باشد؛اماحزب مودی می تواند حکومت غیرائتلافی ساخته اصلاحات مورد نظرخود را درکشورپیاده نماید.ازسوی دیگر،زندگی ساده وفقرزده ی مودی، طوریکه سوانح نگارش،ایندی مارینو،نوشته است که:"مودی زحمت کش ترین انسان می باشد که ازچای فروشی،گداگری،وموترشوی بکار آغازکرده وبه سروزیری رسیده است.ازاین رو،پیروزیی اوپس ازشکست خانم گاندی درسال1977،چرخش مهم درتاریخ هند می باشد." ودستاورد حکومت داریی او درولایت گجرات، می تواند به اودرچرخاندن بهترامورحکومت مرکزی کمک نماید.چون درولایت گجرات،مودی درعرصه های زیرساخت سازی،آب رسانی درقریه ها وتهیه ی برق برای مردم موفقانه عمل کرده است.ازاین رو،مردم توقع دارند که درحکومت ملی هم چنان کارنماید.ناگفته نماند که،مودی باحکومت فساد زده ی حزب کنگره که باعث شکست مرگبارش درانتخابات شد،فقر روزافزون ،تندروی ومعامله باهمسایه هابویژه تروریست پروریی پاکستان در کشمیروافغانستان،مواجه می باشد.درشرایطی که هند انتخابات پارلمانی خود راپشت سرگذاشته ودارای حکومت نومی شود،پاکستان گرفتارمبارزه باتروریسم دست ساخت خودش،مهاربحران های سیاسی،اقتصادی وانرژیی کمرشکن می باشد.با این که، نخست وزیرپاکستان خواستارمناسبات دوستانه باحکومت زیررهبریی ناریند رامودی شده وازوی دعوت کرده است که درنخستین فرصت ممکن ازپاکستان دیدن نماید،امامناسبات دهلی واسلام آباد بخاطرکشمکش درکشمیروحمایت پاکستان ازتندروی وتروریسم مذهبی بویژه تروریستان وجدائی خواهان کشمیری، چنان تنش زا است که فکرنمی کنم که بدون تغییربنیادیی پاکستان درهردوزمینه،هردوکشوردردوره ی حکومت مودی هم دارای روابط دوستانه شوند.
طوریکه قسمن گفته شد،پاکستان باپنج دشواریی عمده ی زیرروبرومی باشد:نخست،دست وپنجه نرم کردن باتروریسم طالبان دردومنطقه ی هم مرزبا افغانستان وشهرتجارتی کراچی وترورها وآدم ربائی های پول درآوردانه درهمه بخش های کشور.دوم،بحران انرژی که زندگی روزمره وکاروبارصنعتی رافلج ساخته است.سوم،مبارزه باخیزش جدائی خواهانه ی بلوچ ها دربلوچستان.چهارم،مهاربحران اقتصادی.پنجم،مهارنقش ویرانگرانه ی ارتش درسیاست های امنیتی وخارجی که ازپاکستان یک کشورتروریست پروردرمنطقه وجهان ساخته است.دررابطه به مهارتروریسم،روشن است که از18فوریه تاکنون گفت وگوهای مستقیم وغیرمستقیم میانِ کمیته های حکومتی وطالبی درجهت پایان دادن به تروریسم طالبان درمناطق قبیلگی پاکستان که درنمایش خود مختاری دارند،ادامه دارد وازاول ماه مارس تااخیرآن،آتش بس هم میان دوطرف صورت گرفت که ادامه نیافت.درحالیکه حکومت نوازشریف درگفت وگوباطالبان جدی به نظرمی رسد،امابدودلیل زیرچنان گفت وگوئی درسه ماه وچندروزگذشته کم اثربوده است:نخست،نقش ارتش درتعیین سیاست های امنیتی.دوم،مسئله ی برون شدن نیروهای غربی ازافغانستان درپایان سال2014.درهردومسئله، روشن است که نوازشریف دشواری درمهارارتش دارد.به این معناکه،شریف برای مهاربحران اقتصادی،نیازبه مهارتروریسم دارد.برخلاف،نظامی ها وآی اِس آی فکرمی کنند که باطالبان ناخودی به گونه ی برخورد شود که طالبان خودی یعنی طالبان افغانی زیانمند نشوند آن هم درزمانی که امریکا ازافغانستان رخت سفرمی بندد وبرای مهارنقش هند درافغانستان وکسب عمق استراتژیک،طالبان افغانی به حیث یک ابزار،کارآمدیی ویژه ی خود را دارامی باشند.
روشن است که ، درمهارطالبان ناخودی یعنی طالبانی پاکستانی که علیه منافع پاکستان می جنگند وبهره برداری ازطالبان خودی یعنی افغانی که نقش ابزاری وتروریستی درافغانستان علیه افغان ها وغربی ها دارند،نوازشریف دشواریی خود رادارد که برای نظامی ها دارای فوریت نمی باشد.به این معناکه،نظامی ها دنبال اهداف غیرقابل تحقق یعنی رخنه گری درافغانستان ازطریق طالبان درجهت مهارسیاست افغانی هند، ونوازشریف نیازبه کمک امریکا،راه اندازیی تجارت وبهبود وضع قتصادی-امنیتی پاکستان برای سرمایه گذاری دراین کشوردارد.ازپیش واضح بود که دربرخرد باطالبان ،نوازشریف ونظامی ها دیدگاه های متفاوت دارند وهمین تفات دیدگاه ها سبب شد که جزدرچند مورد محدود،ضربه ی به تروریسم طالبان درمناطق هم مرزبا افغانستان وارد نشود وعلت ن هم این است که عملیات علیه طالبان درمناطق مرزی رانظامی ها به زیان سیاست خود درافغانستان پسا2014می دانند.پرسمانی که تا اندازه ی زیادی برای حکومت نوازشریف درد سرسازمی باشد.ازسوی دیگر،محاکمه ی ژنرال پرویزمشرف به حیث غداردردادگاه ملکی،افزون برعلت شده ورابطه میان ارتش وحکومت رامشتنج کرده است.درعین زمان،ترورنافرجام حامدمیر،گرداننده ی برنامه ی پربیننده ی شبکه تلویزیونی جئودرشهرکراچی در19آوریل واتهام اوبه آی اِس آی،مسئله تروریست پروری این شبکه ی جنایت کاررا درپاکستان رسانه ی ساخت که عده ی به نفع آن وعده ی زیادی هم علیه آن درآن کشور سخن گفتند که درذات خود بی سابقه می باشد.بی سابقه به این خاطرکه،برای نخستین باراست که سازمان باصطلاح مدافع امنیت ومبارزعلیه تروریسم، مدافع تروریسم معرفی می شود آن هم توسط بزرگترین شبکه ی رسانه ی کشوریعنی شبکه ی جنگ وتلویزیون جئو.
درحالیکه مدت هاست پاکستانی ها نسبت به رفتارنظامی ها وامنیتی های خود بادید بدبینانه می نگرند وافزایش تروریسم درکشوروناتوانی آنها درتامین امنیت مردم موقعیت آن ها رازیرسال برده است، وولایت بلوچستان وشهرکراچی ازکنترول برون می شوند؛بازهم نظامی ها وامنیتی های شکست خورده ی پاکستانی درحال عوام فریبی می باشند که برای امنیت کشورومقابله بادشمن سرسخت آن، یعنی هند کارمی کنند.درروزهای اخیرماه فوریه،درشرایطی که مذاکره باطالبان مسئله ی روزِ رسانه هاشده بود،یک نویسنده بانوشتن مقاله ی درروزنامه ی انگلیسی زبان"دِنیوز"سوال کرده بود که حکومت پاکستان باطالبان که تروروبم گذاری کرده مردم رامی کشند وقانون اساسی پاکستان راهم قبول ندارند،مذاکره می نماید؛امانمی خواهد بابلوچ های که حقوق مشروع خود رادرچهارچوب قانون اساسی کشورمی خواهند؛ مذاکره نماید! پس ازنشرمقاله ی نویسنده ی منتقدِ پاکستانی،بتاریخ11ماه مارس،ایس ایم ظفر،قانون دان مشهورپاکستانی طی گفت وگوئی باروزنامه ی جنگ که گفته هایش رازیرعنوان"مهم خبرها"خواندم؛گفت که:"کراچی مهم ترین جای برای پناه گرفتن تندروان می باشد.به این خاطرکه،آن ها ازمناطق جنگ زده ی قبایلی به دیگربخش های پاکستان بویژه کراچی پناه می آورند.ازاین رو،این شهربرای پنهان شدن تروریستان جای مناسبی می باشد.بنابراین،اخیرین جنگ هم علیه تروریسم درکراچی صورت می گیرد.اگردرآن جنگ موفق شویم،آینده ی پاکستان روشن ودرغیرآن،همه چیزبه هم می خورد."
دراین راستا،روزچهارشنبه،14ماه می-24ماه ثور،نوازشریف،نخست وزیر،آصف زرداری،رئیس جمهوری قبلی،ژنرال راحیل شریف،فرمانده ارتش،ژنرال ظهورالاسلام،رئیس آی اِس آی،نورالعباد،والی سند وسروزیرآن ولایت،برای مبارزه باتروریسم وتامین امنیت درشهرکراچی،دردفترکاروالی،گردهمائی داشتند؛ ودرپایان گردهمائی،نوازشریف به نمایندگان رسانه هاگفت که:"اگرکراچی ازدست رفت،درواقع ، پاکستان ازدست رفته است."سخنی که هم تاکید براهمیت مبارزه علیه تروریسم دراین شهرپرنفوس وتجارتی می نماید وهم مهرتایید به گفته ی ایس ایم ظفر،قانون دان شناخته شده ی پاکستانی می گذارد که گفته بود:"مبارزه ی سرنوشت سازعلیه تروریسم،درشهرکراچی باید صورت بگیرد" ! مبارزه ی که اکنون، رهبران سیاسی ونظامی پاکستان درباره اش رای زنی را آغازنموده اند.نویسنده درحالیکه بحث های رهبران سیاسی- نظامی پاکستان علیه تروریسم درشهرکراچی را خوب ارزیابی می نماید؛ اما براین واقعیت چشم نمی بندد که کنارگذاشتن مبارزه باتروریسم طالبان درمناطق هم مرزافغانستان یاتاکید به مذاکره باتروریستان درآن بخش، وافزایش حملات موشکی بربخش های اطرافی ولایت کنردرشرق افغانستان ودامن زدن به تنش های نظامی درمرزهای بلوچستان وولایت قندهار، ازتعللی حکایت می کند که پشت سرآن توطئه ی خوابیده است.
درواقع،تاکید برمذاکره باطالبان پاکستانی وبحث درباره ی جنگ علیه تروریسم درشهرکراچی،نشانه ی این است که حمایت ازطالبان یاتروریسم خودی بخاطرتحولات افغانستان پس از2014ادامه می یابد؛اما تلاش برای مهارتروریسم ناخودی درشهرکراچی ودیگرشهرهای پاکستان به گونه ی جدی پی گیری می شود.بهرصورت،سیاسی ها ونظامی های پاکستانی باید بدانند که افغانستانِ بعداز2014،افغانستانِ منزویی بعد از1989یاپساشوروی نیست که دست بهرکاری ناروای درآن بزنند.ازهمه مهم تراین که،مسئله ی طالبان وتروریسم مذهبی- پاکستانی راهمه ی کشورهای جهان بویژه امریکا وهندوستان چه امروزوچه بعداز2014، جدی گرفته دیگراجازه به نظامی ها وامنیتی های تباه کارپاکستانی نمی دهند که مانند گذشته ماجراجوئی نمایند.اگرنظامی های پاکستانی برضعف وناتوانی سیاست کارانِ حکومت کنونی افغانستان حساب بازکرده اند که گویا می توانند جاده سازی برای پیاده شدن برنامه ی ضدِ افغانی آن ها نمایند؛دقت کنند که، ضعف سیاسی های افغان یک مسئله وتوجه جدی جامعه ی جهانی برای افغانستان پسا2014که دیگرنباید پایگاه تروریسم شود،مسئله ی دیگری می باشد.ازاین رو،به نفع پاکستانی هامی باشد که تجربه ی تلخ دیروزوامروزرا درفردای افغانستان تکرارنه نمایند.
ازجانب دیگر،نظامی ها وسیاسی های پاکستانی توجه نمایند که تاچند سال پیش هرکاری ناروای که درافغانستان کرده اند؛ ازدومحوربرایشان مشوق دیده می شد:نخست،سیاست افغانی امریکا ازلندن، ریاض اسلام آباد می گذشت.دوم،هزینه های مالی ماجراجویی ضدافغانی ای آن ها راعرب های نفتی می پرداختند.خوشبختانه،اکنون این معادله وارونه شده اشت.به این معناکه،سیاست افغانی امریکا ازلندن- دهلی می گذرد وشیخ های نفتی عرب هم چنان درسوریه ،عراق،یمن،بحرین، حتا درمصردرگیرشده اند که وقت وامکانات لازم را ندارند که برای نظامی های پاکستانی بدهند.اگربدهند،توقع های دارند که برآوردن آنها یا ازعهده ی پاکستان پوره نیست واگرپوره هم باشد،چنان زیان آورمی باشد سودِ آن ها بسیارکمتراززیان شان می باشد.ازطرف دیگر،دردهلی نو ،پاکستانی هاحریف تازه ی بنام ناریند رامودی ازهندوئیزم بسیارتند رو پیداکرده اند که درصورت تروریسم پروریی نظامی های اسلام آباد، بم دستی را باموشک پاسخ می دهد.ازآنجاکه افغانستانِ زیراداره ی پاکستان،البته زیرپوشش ریش وعبایی طالبان،پناه گاهی خوبی برای ستیزه جویان وتروریستان کشمیری درهند شده بود وملاهای تروریست پاکستانی پارا ازکشمیرفراترگذاشته به بم گذاری درهتل لوکس بمبه ی درفوریه ی 2008دست زدند که166کشته وصدهازخمی درپی داشت.ازاین رو،آشکاراست که،حکومت مودی به افغانستان به حیث جائی که تروریسم ازآنجامی تواند هند بویژه کشمیرزیراداره ی آن رامتشنج نماید،اهمیت فزاینده می دهد.بنابراین،به نفع پاکستان است که نظامی ها وسیاست کاران آن بجای حمایت ازتروریسم،دست دوستی به سوی افغانستان درازنموده هردوکشورمتفقانه بکوشند برتروریسم غلبه پیدا نمایند.درغیرآن،هم امریکا وهند درافغانستان سرمایه گذاری می کنند وهم پاکستان درمهارتروریسم درمی ماند.