Friday, 9 November 2012
دموکراسی وانتخاباتِ امریکا وتاثیرآن برمسلمان هابویژه افغان ها
ابراهیم ورسجی
19-8-1391
درباره ی امریکاونظام سیاسی- دموکراتیک آن،بسیارخوانده وشنیده ایم.پرسمانیکه بدون فهمید نِ گونه ی کارکرد آن درمیدان کاری کمرنگ می نماید.روشن است که دردانشکده های حقوق وعلوم سیاسی ای کشورهای اسلامی بیشتردرباره ی سیاست خارجی وکمتردرباره ی دموکراسی وانتخابات چندلایه ی امریکا بحث به کرده می شود.وعلت این یکسونگری دوپرسمان زیرمی باشد:نخست، نظام هایی سیاسی ای خود کامه وستمگرفرمان روابرجامعه هایی مسلمان.دوم، تاثیرمنفی سه جریان زیر:نخست،ملی گرایان سکولارومذهبی هایی فاسدوستمگر که بیشترقدرت رادردست داشتند ودارند،هرگزبه دموکراسی واصل انتخاب مردم گردن نه نهادند.بطورنمونه،ناصردرمصر،صدام حسین درعراق،قذافی درلیبی،بومیدین وشاذلی بن جدید وبازمانده هاشان درالجزایر،بورقیبه وزین بن علی درتونس که این اخیری به نزدیکی بتاریخ پیوست واسدهای پدروپسردرسوریه که اکنون اسدِ پسربجای تن دهی به دموکراسی وانتخابات قبرخود وکشورش رادرحال کندن می باشد.دراین راستا، روزپنجشنبه18عقرب-8نومبربشاراسد طی گفت وگوبایک شبکه ی تلویزیونی روسیه که ازکانال تلویزیون بی بی سی هم مختصری ازآن پخش شد،یادآورشد که سکولاراست،به این معناکه مخالفانش بنیاد گرامی باشند.درواقع،با این سخن خواست غرب رابترساند تاازسرنگونی او دست برداردوهمچنا گفت که:درسوریه پیداشده همین جامی ماند ومی میرد ودست نشانده ی غرب نیست.
جالب این است که همین ناسیونالیست به اصطلاح سکولاربدوکار زیردست زد که هرملی گراوسکولاردیگری ازآن شرم می کند:نخست،قراری پخش مطلبی درروزنامه ی دیلی تیلگرافِ لندن، بتاریخ اول ماه اکتوبر،آدرس وشماره ی تلفون قذافی ناسیونالیست ستمگرورفیق خود رابه حیث رشوت که رفتارغیردموکراتیکش زیرفشارقرارداده نشود، به نیکولاسرکوزی رئیس جمهورفرانسه داده بود که بربنیادآن قذافی پیداوکشته شد.دوم،این ملی گرای جنایت کارکه از19ماه به این سوبرپایه ی آمارسازمان ملل بیشتراز30هزارشهروندان معترض سوری راکشته وصدهاهزارنفردیگررابه پناهنده شدن به ترکیه واداشته است وبرای اینکه به ملی گراوسکولاربودن خود مهرتایید گذاشته باشد،درسوریه، خود وپد رجنایت کارش فرقه ی علوی راکه به آن تعلق دارند وسه درصد نفوس این کشور راتشکیل میدهد، برساختارامنیت،سیاست،اداره واقتصادکشورحاکم ساخته اند.پرسمانیکه بدون شک عامل اصلی خیزش هاواعتراضا های دموکراسی خواهانه ی مردم سوریه می باشد.افزون بر حاکم ساختن فرقه ی علوی برمردم سوریه که ازطریق استعمارفرانسه وبالاکشیده شدن فرقه ی نامبرده برارتش ممکن شده بود،در19ماه گذشته که مردم حقوق دموکراتیک وآزادی هایی مدنی خود رامطالبه می نمایند، به فرقه گرایی تکیه کرده واقلیت هایی مسیحی،ومسلمانان کرد رادربرابراکثریت عرب سنی تحریک نموده است، کارخاینانه ی که تنهاازملی گرا- سکولارنمایانی ماننداسدهایی پد روپسرساخته است ، نه همتایان دیگرشان!
ازهمه مهمتراینکه، این گونه ملی گرایان، پرسمان دموکراسی رابه استعمارپیوند زده منافقانه ازپذیرش آن تاکنون شانه خالی کرده اند.شانه خالی کردنی که درعرصه ی سیاست واجتماع بزورارتش ممکن شده است. کاری که نظامی ها درترکیه و کشورهای عربی آن را ازخط قرمیزهم گذشتانده اند!خوشبختانه،درترکیه، اسلام نواندیش، ودرجهان عرب خیزش هایی آزادی ودموکراسی خواهانه نقاب ازچهره ی سیاه وناپاک این گونه سکولار- ملی گرایان منافق ، عوام فریب و ستمگربزیرکشیده اند،ودرپاکستان نظامی هاوملایان بجایی تن دهی به دموکراسی به تروریسم روی آورده اند، ودرافغانستان محمد داود ملی گرای خود سرونادان کشوربدامن کمونیسم انداخت که وضع کنونی زاده ی آن می باشد!دوم،کمونیست هاکه دموکراسی رابا ایدئولوژیی بورژوازی پیوند زده به سرزنش آن پرداخته وخود رانماینده ی دموکراسی خلقی جازده بودند ونفس خلق ها را باحکومت هایی مستبد وبیداد گرخود کشیده اند! طوریکه تجربه شد، درشوروی دموکراسی خلقی یا اقتصادی امتحان خود راپس داد وبه تاریخ پیوست،امادرچین کمونیست یانماینده ی باقی مانده ی دموکراسی خلقی- اقتصادی،روزپنجشنبه 18عقرب-8نومبر،گردهمایی اعضایی حزب کمونیست برایی گزینش حزبی- غیردموکراتیک رئیس جمهوربعدی درمجمع خلق باسخن رانی هوجنتاوباحضورژیانگ زِمین رئیس جمهورسابق آغازبکارکرد.هوجنتاورئیس جمهورکنونی که دراخیرهمین گردهمایی جای خود رابه شی جین می سپارد، درسخنرانی آغازگرانه ی خود گفت که:"اگرعلیه فساد وفاصله ی زیاد میان داراوناداربه گونه علمی اقدام نشود،حزب کمونیست/حزب حاکم فروپاشیده وفروپاشی آن فاجعه ی برای چین ایجاد خواهدکرد!سوم،بنیادگرایان مسلمان وحکومت هایی شیخی- مرتجع عرب که دومی برای اولی کمک هایی فراوان مالی می نماید،کوشیدند ومی کوشند که دموکراسی وانتخابات رامخالف اسلام معرفی نمایند،واسلام هم همان اسلام دریافته توسط خودشان می باشد که خودرادرعربستان،ایران وافغانستان نمایش داده وپاکستان رابه گهواره ی تروریسم وتاریک اندیشی ملایان ونظامیان تبدیل کرده است.
بهرصورت،اینکه مامسلمان ها گرفتارحکومت هایی ستمگرِ دموکراسی ستیزمی باشیم،چه به دموکراسی وانتخابات ازگونه ی امریکایی وچه ازگونه ی اروپایی آن موافق باشیم یامخالف؛واقعیت تلخ این است که استبداد وبیداگریی حاکمان بی منطق وستمگرهمه داروندارمان رادرخطرنابودی قرارداده ومیدهد.اگردرزمینه ، به استدلال نیازمند باشیم،اعتراف رئیس جمهورچین که ازآن یادآوری شد،واوضاع افغانستان،عراق،یمن،صومالی،تجزیه ی سودان،جنگ داخلی درسوریه، بی ثباتی درلبنان که بدست اندازی های ناروای ایران وسوریه پیوند دارد،خیزش های آزادی خواهانه دربحرین ،خیزش کردهاعلیه ترک ها، بحران درونی ای پاکستان و...نشان میدهند که راه برون رفت ازبیداد گری وپس ماند گی ، درتن دهی به خود کامگی سیاسی- ایدئولوژیک- نظامی است، یا دست زدن به دموکراسی وانتخابات درست دربسترفرهنگ هایی گونه گون؟
اکنون که ازدموکراسی وانتخابات اخیرامریکاوتاثیرآن برمسلمان هابویژه افغان هایادآوری شد،لازم است که بانگاه ژرف به رقابت هایی انتخاباتی میان بارک اوبامابه نمایندگی ازحزب دموکرات ومِت رامنی به نمایندگی ازحزب جمهوری خواه،دوحزب مسلط برفرهنگ سیاسی امریکاودید گاه هایی ایدئولوژیک- سیاسی- اقتصادیی آن هاپرداخته شود.بنابرآن،برپایه ی فرهنگ ومنش سیاسی- اقتصادی- قانونی- حقوقی امریکاکه به گونه ی اغلب دررفتارسیاسی- ایدئولوژیک وبرنامه هایی سیاسی- اجتماعی واقتصادیی حزب هایی دموکرات وجمهوریخواه ونمایند گانِ برگزیده شان برای رسیدن به کاخ سفید وکنگره(مجلس نمایند گان ومجلس سنا)تبلوریافته است، وشیوه ی رسانش آن ها به چنان مرکزهایی سیاست وقدرت ازطریق انتخابات، به ارزیابی گرفته می شود.
برای فهم بهترموضوع،خالی ازفایده نخواهد بوداگربه شیوه ی مطالعه ی شخصی خودهم درباره ی کارکرد دموکراسی دراین دیاراشاره نمایم. نویسنده بتاریخ30سیپتامبر2004قدم به خاک کاناداگذاشته است.ازآن روزتاکنون،همواره دغدغه ی من این بوده است که دموکراسی وانتخابات چگونه دریک جامعه ی دموکراتیک که کانادا ازآن جمله می باشد،بکارانداخته می شود؟ازآنجاکه مامسلمان ها درجامعه هایی محل پیدایش خودهمواره شاهدانتخابات به گونه ی نمایشی بودیم ومی باشیم،چگونگی ای برگزاریی انتخاباتِ دموکراتیک درهرسطحی برایمان اهمیت فزاینده ی دارد.وازروزآمد نم به کانادا تاکنون،شاهدچندین انتخابات بودم.ازاینکه انتخاباتِ کانادا تاثیری برروند سیاسی- اجتماعی- فرهنگی ای جامعه هایی مسلمان بویژه افغانستان ندارد، پرداختن به آن فایده وربطی به موضوع این نوشته ندارد.اما،ازاینکه انتخاباتِ امریکاتاثیربیشتری برروندِ سیاسی وفرهنگی ورفتاراجتماعی مان دارد،پرداختن به آن دارای اهمیت می باشد.
طوریکه یادآوری شد، زمانیکه دروزاخیرماه سیپتامبر2004وارد کانادا شدم ،ازروی تصادف همزمان بود بامبارزه ی انتخاباتِ ریاست جمهوریی امریکامیان جورج بوش وجان کِری رقیبش ازحزب دموکرات.چون ، جورج بوش به این خاطرکه بدترین باندهاودسته هایی پس مانده وتباه کاررابنام مبارزه باتروریسم به سرنوشت کشورم بالاکشیده بود،درآن دوره به انتخابات ریاست جمهوریی امریکادلچسپی نداشتم.برخلاف،هم درانتخابات2008وهم درانتخابات2012امریکا؛بخاطرسهیم بودن بارک اوباما،یک انسان سیاه پوست ازتبارستمزد گان وبرد گان درتاریخ جهان برای رسیدن به مقام رهبریی بزرگترین قدرت سیاسی- اقتصادی ونظامی جهان، آن هم درشرایطی که آن کشورسه دهه می باشد که به گونه ی مستقیم وغیرمستقیم درسیاست کشورم درگیرمی باشد،دلچسپی ای بیش ازاندازه پیداکردم.
باتوجه به اهمیت انتخابات ریاست جمهوریی امریکاوتاثیرفزاینده ی آن براوضاع سیاسی- اجتماعی- اقتصادیی جهان اسلام، بویژه افغانستان، ازهمان روزهای نخست بازی هایی انتخاباتی، هم درسال2008وهم درسال جاری علاقمندیی بیش ازاندازه پیدانمودم، بویژه زمانیکه بارک اوبامادردورنخست ازچنج/تغییر بسیارسخن می گفت،تمایل بیش ازاندازه داشتم.اما،زمانیکه شعارچنج/تغییراودرچهارسال دورنخست،تغییری درکارنامه ی سیاه جورج بوش ودست نشاندگانش دردستگاه سیاست افغانستان وارد کرده نتوانست،بسیارافسرده خاطرشدم.باوجود افسردگی ای بیش ازاندازه ازعدم تاثیرسازنده ی سیاست تغییرمدارِاوباما درروندِ سیاست فرساینده وبی نتیجه ی امریکادرافغانستان،به مبارزه ی انتخاباتی هردورقیب درشرایطی که وبلاک نویس هم می باشم،بسیاردلچسپی پیدانمودم.دلچسپی ودغدغه ی خاطریکه دراین نوشته بازتاب داده می شود.
درواقع، مبارزه ی انتخاباتی اوبامادردوره ی دوم که به رسیدنِ دوباره او به کاخ سفید منجرشد،ازدونگاه برایم مهم است:نخست،ازاین نگاه که پیش ازرسیدن به قدرت، درسخن وشعار،سیاست مداران بسیاروعده هایی خوب وازبرنامه های دلپذیرسخن می گویند.اما، برای باردوم ، بخاطری اینکه به بسیاری گفته هاوبرنامه هایی قبلی عمل کرده نتوانسته اند، بدشواری روبرومی شوند.پرسمانیکه اوبامابدون شک درآن گیرمانده بود، ورقیبش دردوراول گفت وگوهای رقیبانه دست بالاپیداکرده بود؛دست بالای که اغلب فکرمی شدازهمین اکنون کاخ سفید راازآن خود کرده است.دوم،تنهابرگ برنده برای اوباما، نقطه ی ضعف رقیب وحزب او بود.روشن بود که درداشتن ضعف ها، حزب جمهوری خواه درمقایسه باحزب دموکرات درموضع شکننده ی قرارداشت ودارد.
بطورنمونه،چند سال پیش، جِمی کارتررئیس جمهورقبلی وازحزبِ اوباما، کتابی رازیرعنوان"ارزش های بخطرافتاده ی ما"به نشرسپرد که درآن ازسقوط حزب جمهوری خواه بدامن"بنیادگرایی مسیحی"یادآورشده بود.درواقع،درنتیجه ی همان سقوط بود که جورج بوش به حیث یک بنیاد گرای تند روفاجعه ی بسیاری برای امریکاومسلمان ها، بویژه افغان ها ایجاد کرد.فاجعه ی که اوبامادرچهارسال دوره نخست ریاست جمهوریی خود نتوانست برآن غالب شود، ودربازیی انتخاباتی گریبان مِت رامنی رقیب اوراهم گرفت! اگراز25کالج انتخابی کالیفورنیاهیچ کدام به رامنی تعلق نگرفت،برمی گردد به حکومت شوالزنگردست راستی ای تند رودرچند سال گذشته براین ولایت.
دراین زمینه، دوسال پیش، گفت وگووپیش گویی یک پروفیسورمارکسیست واقتصاد دان دانشگاه هاروارد رادرباره ی رسیدن دوبا ره ی اوبامابه کاخ سفید خوانده بودم.گفت وگوی که ازچند دستگی حزب جمهوری خواه بخاطرگرفتارشدن این حزب دربازی هایی مذهبی- بنیاد گرایانه حکایت می کرد که همخوانی تام بابرداشت کارترداشت که بازتاب داده شد.با اینکه، شماری ازبنیاد گرایان مسیحی به مِت رامنی رای دادند،اما، شماری دیگری ازآن ها ازکمترمحافظه کاربودنِ اوسخن گفتند.بطورنمونه، جنبش چای از دست راستی هاکه برمجلس نمایند گان حاکم است، ازرامنی خاطره ی خوبی نداشت. برعکس، جنبش99درصد که مخالف آن می باشد،اوباما وبرنامه ی اقتصادیی اورابابرنامه ی خود نزدیک ارزیابی کردند.بهرصورت، درمبارزه ی انتخاباتی وانتخاباتِ روسه شنبه6نومبر-16عقرب، برگ برنده ی مِت رامنی درسیاست داخلی ، مهارنشدن بحران اقتصادی وسقف بالای بیکاری ودرسیاست خارجی کشته شدن دیپلومات هایی امریکایی درلیبی وناتوانی رئیس جمهوردرجلوگیری از آن؛ وهمچنان، مهارنکردن بحران پروژه ی اتومی ایران بود.وهمین موضوع اخیر؛درواقع،لابی ای قدرتمندِ یهود/یهودان امریکایی یامتحدان پروپاقرص اسرائیل رادرکمپ اوجابجامی کرد.اما، بارک اوباماهم مطالب بسیاری برای گفتن داشت.درواقع، مبارزه ی انتخاباتی درمحوراقتصاد بیمار، بدهکاریی بیشتراز16تریلیون دلاری، کشکمش های درونی،عدم هم نظری درباره ی بیمه ی بهداشتی، بالاوپایین آوردن سطح پرداخت مالیات که درآن اوباماازافزایش مالیه ی سرمایداران بزرگ ورامنی ازکاهش آن سخن می گفت وسیاست خارجی دورمی زد.اوباماازایجادشغل وامنیت طبقه ی متوسط سخن می گفت ورامنی براین اصل تاکید داشت که اوباماتغییرآورده نتوانست واکنون اواست که می تواندتغییربیاورد.رامنی به گونه ی آشکارگفت که درصورت کامیابی بیمه ی بهداشتی اوبامارلغومی کند.موضوعی که مردم زیرزیرخط فقر،حتاطبقه ی متوسط راهم خوش نیامد!
بهرصورت، در انتخابات روزسه شنبه که اوبامارا باردوم برای چهارسال نگهداشت ، دوپرسمان زیربیشترازهمه برجسته خودنمایی کردند:نخست، نشان داد که سیاست مداران میانه روِ وابسته به حزب جمهوری خواه درمهارتند روان وبنیاد گرایان مسیحی بادشواری روبرومی باشند.دوم، جامعه ی امریکا با انقطاب گروهی- نژادی- طبقاتی دست وپنجه نرم می نماید.بطورنمونه،درمرکزانتخاباتی رامنی افرادی سیاه وسرخ پوست کمتردیده می شد؛ درحالیکه درمرکزاتنخاباتی اوباماجمعیت ترکیبی متشکل ازسفیدوسیاه ولاتینی/اسپانوی زبان که ازامریکای جنوبی آمده اند، یکجاباهم شاد مانی کرده پیروزیی اوراتبریک می گفتند.
درچنان جووفضایی ذهنی وفکریی پُرازشاد مانی دریک طرف، وغمگینی درطرف دیگر، بیانیه هایی پذیرش شکست وشاد باش پیروزیی هردورقیب بسیاردارای اهمیت می نمود.درگام نخست،درآغازروزچهارشنبه، رامنی به مرکزانتخاباتی خود واردشده چنین گفت:شمابهترین مردم هستید!من می خواستم کشوررادرجهت دیگری رهبری نمایم،ازاینکه مردم امریکاتصمیم دیگری گرفتند،ازآنهاتشکروبه اوباماتبریک گفتم.وباابرازاین سخن که:"خدانگهدارشماوامریکا، میدان راترک کرد"!اما،درسوی دیگرِ بازی، بارک اوباما،هم ازهمراهان خود درمبارزه ی انتخاباتی تشکرکرد وهم یادآورشد که هم شماوهم همراهان رامنی برای منافع امریکارای داده اند وازهردوجناح تشکرمی کنم وازرامنی خواستارهمکاری درسیاست های بعدیی خود شد!
ازنظرنویسنده، تاجائیکه به مسلمان هاوتاثیرانتخابات امریکابرروند سیاست آن هاارتباط می گیرد، سخنان زیراوبامابسیادارای اهمیت می باشد:رئیس جمهورمنتخب امریکاباتاکید گفت که:"این بحث هایی که شد ومی شود،همگی بیانگرآزادیی مامی باشد.اوهمچنان یادآورشد که:"ماهرگزنمی توانیم ازیاد ببریم که مردمانی بسیاری درکشورهای دیگروجود دارند که تنهابرای بدست آوردن فرصتِ ابرازآزادی ومخالفت باموضوعاتی که درزند گی شان زیان بار می باشند،ویابرای بدست آوردن زمینه ی رائی دادن،به گونه ی که ماانجام دادیم،زند گی خودرابه خطرمی اندازند." دراین رابطه،مردمان لیبی،سوریه،ایران،یمن،بحرین و....واقعادرجهت بدست آوردن حق رائی دهی ای خود به همان خطرهایی مواجه می باشند که اوبامابه آن اشاره کرد.رئیس جمهورمنتخب امریکادربخش دیگری ازسخنرانی خود یادآورشد که:"امروزشمابه کاروعمل رائی دادید،نه به سیاست که همواره معمول است.شماانتخاب کردید تابه اشتغال شماتوجه کنیم،نه شغل خود مان.درروزهای آینده که پیش رودارم، توقعم این است بارهبران حزب هایی دموکرات وجمهوری خواه تماس برقرارنمایم وبا آن هاکارنمایم تاباچالش هایی پیشروکه می توانیم باهم آن هاراحل نمائیم روبروشویم.درادامه، به مردمی حاضردرمرکزانتخابی خود گفت که من ازشماشنیدم وازشماآموختم وشمامرابه یک رئیس جمهورخوب تبدیل کردید وتاکید کرد که پایان رائی دهی به این معنانیست که مسئولیت شماپایان پذیرفته است.نقش شهروند دردموکراسی امریکابارائی دهی شماخاتمه نمی یابد.اوکاهش کسرتجارتی،اصلاح کردن قانون مالیات، بهبود بخشیدن به نظام مهاجرت، نجات دادن امریکاازوابستگی به نفت برونی را ازمهمترین کارهایی پیشرویی خود یادآورشد."
باتوجه به سخنان اوباماپس ازپیروزیی انتخابات وتصویب قانون بیمه ی بهداشتی که دردورنخست انجام داده بود، وتاکید رامنی مبنی براین که درصورت رسیدن به کاخ سفیدآن رالغومی کند،واضح می شود که درعرصه ی سیاست درونی ،اوباما وحزب دموکرات که اورابه کاخ سفید برای باردوم رسانده است ودرمقایسه باحزب جمهوریخواه بهترازطبقه ی متوسط نمایند گی می کند،دموکراسی ای امریکا رابادموکراسی هایی شمال اروپا،فرانسه وآلمان که درآن هابرمفهوم عدالت اجتماعی تاکید می شود،پرسمانیکه درامریکادرباره ی آن سخن گفته نمی شود،نزدیک ترنماید.اوباماکه درسخنان پس ازانتخاب خود ازتغییریادآوری نکرد وبجای آن به امید تاکید نمود،ممکن است باشیوه ی ملایم وآهسته آهسته، مردم امریکاراباگفتمان تحقق عدالت اجتماعی آشناوروبرونماید.روشن است که دراین راستا،بدون زبان وادبیات سوسیالیستی یاسوسیال دموکراسی وایجاد ترس وبیم درحافظه ی مردم کشورش،این کشوربزرگی دارای بیشترازسه صد میلیون نفوس رابه سویی آشنایی ودرک بهترازسوسیالیسم به گونه ی رهبری نماید که درملت هایی دموکرات شمال قاره ی اروپامانندسوید ودرغرب آن یعنی فرانسه بکاربرده می شود.
پس ازبحث درباره ی انتخابات ریاست جمهوریی امریکاوامیدواری هایی فزاینده ی مردم این کشورنسبت به آینده وتاثیرآن برمسایل جاری کشورهایی مسلمان ونقشی منفی ومثبت این کشوردربهبود ومتشنج کردن آن ها،لازم است که توجه رئیس جمهورامریکارابه اوضاع غمبارافغانستان که جلب نمایم.رئیس جمهورمنتخب امریکابخوبی می داند که سیاست افغانی کشورش ازهمان آغازدرافغانستان بخاطربالاکشیده شدن دارودسته ی گمنام، نابکاروبد نام توسط جورج بوش، بخطارفته بود.خطایی که تمام سرمایه گذاریی این کشوروجامعه ی جهانی رابهدرداده است.اکنون که سیاست افغانی امریکاومتحدانش درافغانستان ناکام وبجای نابودیی تروریسم به فربه شدن آن منجرشده، وازسوی دیگر، تاپسین روزسال2014، زمان عقب نشینی ای کاملِ نیروهای نظامی ناتو،زمانی کمتری باقی مانده است.ازاین رو، نویسنده مسایلی زیررابرای حکومت تازه منتخب امریکاپیش کش می نماید:
نخست،آقای اوبامارئیس جمهورمنتخب امریکا،شمابراین اصل بیشترآگاهی دارید که "گذشته چراغی راهی آینده می باشد."ومردم افغانستان ازکارکرد حکومت بوش وحکومت زاده ی سیاست هایی او درکشورخود نا امید شده بودند وبه شعارتغییرشمادردوره ی نخست بسیاردل بسته بودند.بدبختانه،درچهارسال دوره ی نخست ریاست جمهوریی شماهمان وضعیت فلاکت بارباقی مانده ازدوره ی بوش بدون کم وکاست ادامه یافت.وضعیتی که شماخود بهترمی دانید که تروریسم راتقویت وافغان هاراناراحت نموده است.افزون برآن، دردوره ی نخست ریاست جمهوریی شماناپاکترین وتقلبی ترین انتخابات ریاست جمهوری درسال2009درافغانستان صورت گرفت که آبرویی دموکراسی وحق انتخاب انسان آزاد راریخت ونتیجه ی آن هم حکومتی می باشد که پس ازیازده سال تلاش وتلفات مادی وجانی ای افغان هاو برونی ها، بدون حضورنظامی شما برای یک هفته هم درقدرت باقی مانده نمی تواند.دوم، حال که دوره ی دوم ریاست شما آغازمی شود، به نفع افغان هاوامریکایی هامی باشد که دررابطه به افغانستان بطوربنیادی تغییرآورده شود.تغییری که زمان آن فرارسیده وبدون پاکسازیی افغانستان ازدارودسته ی تحمیل شده برمردم این کشورتوسط بوش میسرنمی شود.سوم، توجه جدی نمائید که اگرتغییرامیدوارکننده درافغانستان آورده نشود،باورکنید که پس ازسا2014، باوجود پایگاه نظامی تان مجبوربه عقب نشینی ازافغانستان خواهیدشد! ازسوی دیگر،افغان ها که ازعقب نشینی ارتش سرخ وتباهی کشورشان پس ازآن بسیارچیزها آموخته اند ، نمی خواهند که رخ دادهایی پس ازشوروی راباردیگرباعقب نشینی امریکامشاهده نمایند.چهارم، برایی اینکه،چنان عقب نشینی صورت نگیرد،افغان ها به اداره سازی ویک انتخابات راستین البته باشناسنامه، نه کارت هایی کاغذیی بهوده که هرقاچاقبروتفنگ داری میلیون هاشمارآن راچاپ وتوزیع می نماید،نیازمبرم دارند.نیازی که نه تنهاآن ها،بلکه شماوجامعه ی جهانی هم امروزوفرداآن رابهتراحساس خواهید کرد.وانتخابات موردنظرباید زیرنظردقیق سازمان های جهانی مانند:سازمان ملل،پارلمان اروپا،نمایند گان ترکیه،مصرواندونیزی ازسازمان کنفرانس اسلامی،گروه بین المللی بحران،دیدبان جهانی حقوق بشر،خبرنگاران بدون مرزوعفوبین الملل صورت بگیرد،وبه گونه ی تدبیرشود که باندهایی مافیایی متمرکزدراداره ی کنونی ای کابل درآن نقشی نداشته باشند.
ازآنجاکه حکومت درمانده وفاسد کنونی وتفنگ داران وقاچاقبران همرازوهم کاسه اش برای ماندن درتخت کابل که باحضوروخون سربازان شمادریازده سال گذشته ادامه یافته است، باتفرقه اندازی تمام شرایط وزمینه هایی برآمدن نیرویی سیاسی ای بدیل خود رانابود کرده است؛ازاین رو،شماودوستان غربی تان فکرمی کنید که همین ناتوان ها، درمانده هاوغارت گران که بخش بزرگی کمک هایی مالی ای جامعه ی جهانی رابه دوبی ومقرقبلی شان درغرب انتقال داده اند، وبخاطرعدم آوردن تغییرسازنده درزند گی اجتماعی واقتصادی مردم، آن ها رانا امید کرده اند تامواد خام خوبی برای تروریستان وتند ران شوند،تنهاکسانی می باشند که می توانند بازی گرفرداشوند،به گونه ی تاکنون فاجعه آفریده اند.یقیناًفاجعه ی رابازمی آفرینند که به مراتب ازفاجعه ی کنونی برای افغان هاوجامعه ی جهانی زیان آورخواهد بود.پنجم،اگر سیاست کاران شمادرامورافغانستان اززیرخانه های تنگ وتاریک شبکه های پنهان کاربرون شوند،آنگاه درک می کنند که درافغانستان فراوان کسانی وجود دارند که می توانند کشورشان رابدون حضورنظامی کشورهایی دیگراداره ، تروریستان وپرورش دهنده شان یعنی پاکستان راسرعقل بیاورند وباشماوجهان دوستی نمایند.ششم،آقای اوباماتوجه نمائید که دربرخورد باپاکستان تنهافرستادن درونزکافی نیست،باید که طوری با آن رفتارشود که مرکزهایی پرورش وصادرات تروریستی رابرای همیش برچیند وبه خود ،افغانستان ، منطقه وجهان راستکارانه کمک نماید.
0 comments:
Post a Comment