Monday, 19 November 2012

شورای عالی صلح دررابطه باپیوستن طالبان وپاکستان به روند صلح افسانه سرائی می کند


ابراهیم ورسجی
29-8-1391
درروزهایی پسین،شاهدرفتن هیئتی ازشورائی باصطلاح عالی صلحِ تنخواه خورازاداره ی نابکاروفاسدکری به اسلام آباد بودیم که درنمایش مقام هایی مزوروسیاست بازپاکستانی هم ازآن بدرستی پذیرایی کردند.برای نویسنده، رفتن هیئت نام نهادی نامبرده به اسلام آباداهمیتی ندارد،بلکه چیزی که اهمیت دارد،زمان مسافرت آن به پاکستان می باشد.زمان به این خاطرکه دوهفته ازانتخابات ریاست جمهریی امریکاکه درآن برخلاف کاندیدِ پاکستان که رامنی بود،بارک اوبامادوباره برای چهارسال به کاخ سفید متوطن گردید.
برای همه آگاهان وکارشناسان امورسیاسی- استراتژیک منطقه ومناسبات اسلام آباد وواشنگتن روشن است که رهبران سیاسی- نظامی ای پاکستان هیچ گاهی ازحضوریک دموکرات درکاخ سفید به اندازه ی حضوریک جمهوریخواه رضایت خاطرنداشتند.چرا؟به این لحاظ که،سرنوشت پاکستان همواره بدست نظامی هایی ماجراجومی باشد که ماجراجویی آن هابه گونه هایی متفاوت توسط کاخ نشینان سفیدازحزب جمهوری خواه مورد پشتیبانی ای واقع شده است.افزون براین،دموکرات هاباوجود خوش رقصی ای حکومت هند بامسکودردوره ی جنگ سرد،تمایل فزاینده ی به سویی دهلی ای نونشان داده اند.اکنون که ازکمونیسم روسی خبری درمیان نیست،بخاطراهمیت هند درجهت ایجاد موازنه دربرابرپکن،امریکا زیررهبریی دموکرات هابیشترازدوره ی رقابت هایی گذشته بامسکو،دلچسپی به سویی دهلی نشان میدهد!
بطورنمونه،زمانیکه درهفته ی پسین ماه دیسامبر1979،کاخ کریملین به ماجراجویی درافغانستان دست زد،کارترازحزب دموکرات که متوطن کاخ سفیدبود،به ژنرال ضیاءالحق رهبرنظامی وجنایت کارحاکم برپاکستان که زمین درزیرپایش گرم شده بود،یادآورشد که 400صد میلیون دلاربرای پاکستان که دیگرکشورخط مقدم جنگ سرمایداری علیه کمونیسم نام گرفته بود،کمک می نماید.ضیاءالحق که همیشه کشور وارتشی زیرفرمانش اشتهایی سیری ناپذیری برای کمائی کردن کمک هایی امریکاداشتندودارند،کمک نامبرده را"میم پلی/بادام زمینی"نامیده رد کرد!
ازخوش اقبالی ای نظامی هایی پاکستانی وبداقبالی افغان ها،درژانویه1981-جدیی1358خورشیدی،رونالدریگان ازحزب جمهوریخواه، جای کارترازحزب دموکرات راگرفت.دیگرگونی ای که باعث رقص وپایکوبی ای حکومت نظامی ای پاکستان گردید ودرسال بعد بافروش موقعیت جغرافیایی پاکستان، سه ونیم میلیارد دلاربدست آورده بنام جهاد به ویران گری درافغانستان آغازید!ویرانگریی که شاگردان نظامی اش تاکنون بدون وقفه وشرمساری حتی بزیان کشورخود ادامه داده اند.
ازهمه مهمتراینکه،جورج بوش یک جمهوریخواه بنیاد گراوتروریست باوجود خیانت ژنرال مشرف به امریکا بابازسازیی طالبان درافغانستان وگرم کردن زمین درزیرپایی سربازان غربی،میلیاردهادلاربه حکومت نظامی ای پاکستان بخشید، تاهم مشرف وتیم ارتشی ای او رامیلیونرنماید وهم به آن هاموقع بدهد تا بابازسازی طالبان افغانی وایجاد طالبان پاکستانی در دوطرف مزر"دیورند"،ایجاد بی ثبات نموده زمینه رادرافغانستان به گونه ی رقم بزنند که امریکاناکام واین کشوررامانند دوره ی پساکمونیستی دراختیارپاکستانی هابگذارد تاکمرتروریسم را درافغانستان،منطقه وجهان بسته نمایند.
بااینکه،باوجود دودوزه بازیی حکومت نظامی پاکستان درجنگ علیه تروریسم که درروزهمراه غرب ودرشب همراه تروریستان لاس می زد ومی زند، جورج بوش آن تروریست وبنیادگرایی شناخته شده،مبلغ20میلیارد دلارکمک به پاکستان کرد تاافغانستان رابه پایگاه تروریسم، تند رویی تاریک اندیش وخشن مذهبی دیگرگون نماید.خوشبختانه،باپایان دوره ی غمبارِحکومتِ هشت ساله ی جورج بوش که هم مردم امریکاوهم جامعه ی جهانی بویژه افغان هارابیش ازاندازه زیانمند ساخته بود،بارک اوباماازحزب دموکرات وازنسل دوم مهاجرین سیاه پوست آن کشوروارد کاخ سفیدشد.
درواقع،اوباما کاری که درچهارسال گذشته افغانستان ومنطقه کرد،باوجود شعارامید بخش تغییرش بسیاربه سودافغانستان تمام نشد،امادغل وفریب کاریی پاکستان رادرمنطقه وافغانستان برملاساخت ودربخش مالی هم کمک هایی بی شماردوره ی بوش به پاکستان راهم کاهش داد وهم پیش کش کمک های کاهش یافته رامنوط به کارکرد این کشوردرمبارزه ی عملی باتروریسم ساخت.پرسمانی که برای نظامی هایی پاکستانی بسیارناراحت کننده تمام شد.
بااینکه سیاست تغییرمدارِاوباما،تغییری مثبتی رادرافغانستان رونمانساخت،امااین قدرکرد که گرایش بیش ازاندازه به سوی دهلی نونشان داده نظامی هاوسیاست مداران فاسدپاکستانی رادچاراعصاب پریشانی کرد!درحقیقت،درچهارسال نخست ریاست جمهوریی اوباما،نه افغان هاتغییری خوبی رادرزندگی خود شاهدبودند، ونه پاکستانی هاخواب آرامی داشتند.ازاین رو،زمانیکه اوباماورامنی ، دوکاندید ازحزب هایی دموکرات وجمهوری خواه به مبارزه درجهت دسترسی به کاخ سفیدآغازیدند،امیدواریی پاکستان این بود که رامنی، جمهوری خواه دوستش به کاخ سفید وارد شود.
زمانیکه چنان نشد،وبرخلاف، اوبامابرای باردوم سکان داراموردرکاخ سفید گردید،پاکستانی هادریافتند که دوره ی دوم اوبامادررابطه باپاکستان سیاه ترازدوره ی نخستش خواهد بود.دردوره نخست خود،اوباما ودست اندرکاران اداره اش درواقع یانمایش وانمود کرده بودند که مایلند طالبان راوارد فرایند صلح وسیاست افغانستان ساخته برخی خواسته هایی اسلام آباد رادرجهت کاهش نقش هند درکابل برآورده نمایند.دراین راستا،امارت خیمه نشین قطربازیی راراه اندازی کرد که گویامرکزگفت وگوهایی امریکا،حکومت کرزی وطالبان می شود.نظامی- امنیتی هایی پاکستانی که درریاکاری، دست کمی ازحضرت شیطان ندارند،همان گونه که کارباپیامبروشیطان رابسیارتجربه کرده اند،کوشیدند که هم ازطالبان درتروریسم،تباه کاری وخشونت بهره برداری نمایند وهم درنمایش آن هاراتشویق نمایند که آماده ی گفت وگوبرای صلح باحکومت درمانده ی کابل شوند.
ازآنجاکه میان امارت خیمه نشین قطروحکومت وهابی- قبیلگی عربستان/متحد نزدیک طالبان رقابتی گرمی وجود دارد،ریاض واسلام آبادتمایلی چندانی به خوش رقصی ای قطردررابطه به سرمیزگفت وگوکشاندن طالبان نشان نداند،واداره ی درمانده ی کرزی ووزیرخارجه ی بی سوادش که بدشواری می تواندسخن بگویدهم ازاینکه حکومت قطرآن هادست کم گرفته بود،نالان شده بودند.زمانیکه نمایند گان امریکادر"دوحه"بانماینده های طالبان سروکله نشان دادند،چون باداردرنمایش تمایل نشان داده بود،کابل تسلیم شد وگیلانی نخست وزیرسابق پاکستان هم به ملاقات امیرقطرشتافت تانشان دهد که که نظامیان کشورش تمایل به چنان گفت وگویی دارند!
بهرصورت،ماه هاگذشت وثابت شد که امریکاو پاکستان قلباًتمایل به چنان گفت وگویی ندارند،ونه هم طالبان سازمان،فهم سیاسی وجرئتی دربرابرآی اِس آی دارند که وارد میدان گفت وگوهایی صلح باکابل شوند.باتوجه به ریاکاریی همیشگی دست اندرکاران امورامنیتی واطلاعاتی پاکستان که گرداننده ی سرنوشت طالبان دردوطرف مرزهای مشترک افغانستان وپاکستان می باشند،امریکای هاسرگرمی بیشتری درموضوع نشان ندادند وافزون برآن،زمانیکه درماه اکتوبر2011پایگاه اکمالاتی طالبان در"سلاله"راکه زیرفرماندهی ارتش پاکستان بود،ناتوبمبارد و24سربازکمک کاربه طالبان راکشت،هم دودوزه بازیی پاکستان برملاترشدوهم امریکانشان داد که نظامی هایی پاکستانی ازمرزمعقولیت برون خیززده اند!
دراین راستا،پاکستان که هم ازبادارخسته شده بود وهم ازطالبان فرسوده که تمایل به آشتی باکابل پیداکرده بودند،عصبانی می نمود،شماری ازطالبان سوخته رابزندان انداخته نشان داده بود که بدون اجازه ی بادار،گام برداشتنِ طالبان به سوی آشتی باطالبانِ دریشی پوش امریکایی- حکومتی ای متوطن درکابل، خطرزامی باشد!طرفه اینکه، همان پاکستانی که دیروزبرخی طالبان راکه تمایل به گفت وگونشان داده بودند، و من شک دارم براینکه آن ها اصلاًچنان تمایلی غیرازدروغ پردازی هایی طالبانِ دریشی پوش درکابل نشان داده باشند،اکنون به رهاکردن آن هااززندان مبادرت ورزیده است.پرسمانیکه روزشنبه 27عقرب، رئیس کمیسیون باصطلاح صلح پس ازبازگشت ازسفری به اسلام آباد،درکابل دررابطه به آن چنین ابرازکرد که:" رهایی طالبان توسط پاکستان کمک به روند صلح می باشد."رئیسِ بی خبرازهمه چیزِکمیسیون صلح فراموش کرده بود که طالبان روزجمعه 26عقرب باتروروشهید کردن17نفراز باشند گان ولایت فراه که به یک محفل عروسی می رفتند،نشان داده بودند که دلچسپی ای به آشتی به گونه ی که حکومت درمانده ی کرزی وشورای نام نهادصلحش می خواهند،ندارند!
بهرصورت،واقعیت این است که پاکستان ازاین گونه ترفند بازی هادرگذشته بسیارکرده ودرآینده بیشترهم خواهد کرد.دراین زمینه،نویسنده باوردارد که بابازگشت اوبامابرای چهارسال دیگردرکاخ سفید،پاکستان بادشواری هایی بسیاری خود راروبرومی بیند.وعلت هم این است که اوباماکه پس ازدوره ی جورج بوش، هم ازمقدارکمک هابه این متحد دروغین جنگ علیه تروریسم کاسته وهم به اندازه ی بمباردهایی درونز/هواپیماهایی بی سرنشین برمنطقه ی قبیلگی دروزیرستان شمالی وجنوبی افزوده بود،دربرهه ی دوم ریاست جمهوریی خود کمتربه ریاکاری هایی پاکستان بهاداده وبرحقه بازی هایی آن چشم می بندد.ازاین رو،نظامی هاوامنیتی هایی پاکستانی نیازداشتند ودارند که ازخود چهره ی انعطاف پذیرتردرحمایت ازطالبان وتشویق آن هابه سوی گفت وگوهایی صلح نشان داده وازتمایل بیش ازاندازه ی حکومت اوبامابه سویی دهلی نوبکاهند.
ازجانب دیگر،حمله ی تروریستی ای طالبان برملالی پوسفزای دختر14ساله ی پاکستانی درمنطقه ی سوات که تنهاگناه نامبرده حمایت ازرفتن دختران به مکتب بود،نفرت مردمی رادرسراسرپاکستان وجهان علیه طالبان شریعت مدار- ریاکارِواپس گرا- تروریست- تاریخ زده وقرون وسطایی دامن زده و حامی هایی طالبان رادرنهادهایی نظامی وامنیتی بیشترازپیش زیرفشارگذاشته تاعلیه طالبان این دارود سته ی پس مانده ودهشت گرداقدام نمایند.پرسمانی که مورد توجه امریکاوانگلیس نیزمی باشد.ازاین رو،ارتش پاکستان نیازمندی این است که بدوکارزیردست بزند:نخست،به اداره ی اوباماوحکومت زیر زیرفرمانش درکابل نمایش بدهد که ازگفت وگویی طلبان باحکومت کرزی حمایت می نماید.دوم،شماری ازطالبان راکه درظاهربه بهانه ی برقرارکردن تماس باکابل زندانی کرده بود، رهاونمایش بدهد که آماده ی کمک به فرایند صلح میان طالبان وکابل می باشد تا ازاین طریق،هم ازامریکا پول کمایی نماید وهم خیزِباصطلاح دورشدن ازتروریسم بزند.
درچنان بازیی صلح مدارانه ی پاکستان،افزون بربازگشت اوبامابرای چهارسال دیگردرکاخ سفید،دو عامل زیرهم به گونه ی نمایشی یاواقعی نقش عمده بازی کرده اند:نخست، طالبان درپیشگاه مردم افغانستان حتاپشتوزبان هایی کشورما که پاکستان طالبان رامحبوب القلوب آن هاتبلیغ می کند،امتحان بدی داده اند.شایان توجه می باشد که حامیان امریکایی- انگلیسی ای دیروزطالبان که موقف شان درافغانستان روشن می باشد،حامیان عرب طلبان وپاکستان هم دیگرمانند سال هایی گذشته به حمایت این گروه پس مانده وحامی هایی پاکستانی ای آن بسیارمطمئن ودلگرم نیستند.دوم،مخالفان طالبان تفنگ بدست وقلم دارِافغانِ طالبان بیشترازپیش نیرومندشده اند وجامعه ی جهانی هم به حمایت آن کمربسته است.ازهمه مهمتراینکه،یک علت عمده ی که چندی پیش شماری ازافغان هازیرنام جرگه ی بزرگ باگردهمایی رسمی درکابل بخاطر تایید پایگاه نظامی امریکاپس ازسال2014نظرمثبت داده اند،نه محبت شان به امریکا،بلکه نفرت شان ازطالبا وپاکستان رانمایش داده بودند.موضوعی که بایدپاکستان راسرعقل بیاورد که مردم افغانستان ازشریعت طالبی به دموکراسی قلابی- امریکایی- کنونی درکابل بیشتردلگرمی نشان داده اند ومی دهند.
ازاین رو،برای حکومت درمانده وفاسد کابل وشورای عالی صلحش لازم است که بجای دهن کجی به نظامی هایی پاکستانی،به کارهای زیربپردازند:نخست،هرگونه تماس وازسرگیریی گفت وگوباطالبان راباپایان دادن وسرزنش کردن اعمال تروریستی توسط آن هاوبادارشان یعنی پاکستان منوط بسازند.دوم،پرسمان افغان وغیرافغان بودن طالبان ودیگردسته های ناراض یاتروریست رابرجسته نموده آن هارا زیرفشاربگذارند که اگرهویت افغانی دارند،ازسیاست هایی تروریست پروروضدافغانی پاکستان دورشوند وبجایی بهره برداری ازشیوه تروریستی که بیشترین شمارقربانیان آن افغان هامی باشند دست برداشته به شیوه ی سیاسی مبارزه روی بیاورند.دراین صورت،امکان دسترسی به هماهنگی ملی درجهت کاهش نقش خراب کارانه ی پاکستان وعقب نشینی نظامی غرب میسرشده می تواند.سوم،امریکا،اروپاوسازمان ملل متحد باراه اندازیی یک گردهمائی افغانی ای دیگرالبته باشرکت کشورهایی منطقه ، روسیه،چین وهند،درعرصه ی درونی به اصلاح وکارآمد سازیی حکومت فاسد کنونی ای کابل بپردازند ودرعرصه ای برونی تعهدات جدیدی رادرجهت یایان دادن به مرکزهایی تروریسم درخاک پاکستان وبازگردانی صلح درافغانستان متقبل شوند.درواقع،باپذیرش وکاربردی کردن چنان تعهداتی است که می توانند مرکزهایی پرورش تروریسم راسرعقل آورده صلح وثبات رابه افغانستان به ارمغان بیاورند.

0 comments:

Post a Comment