Sunday, 4 November 2012
نماینده ی بانک توسعه ی آسیایی دررابطه به رشداقتصادیی افغانستان مبالغه می کند
ابراهیم ورسجی
14-8-1391
روزجمعه12مزان، مصروف خواندن مقاله هاوگزارش هادرسایت رادیوزمانه بودم که نظرم به این عنوان خورد:برآوردمثبت بانک توسعه ای آسیایی ازرشداقتصادافغانستان."زمانیکه همه ی گزارشی درج شده درزیر"عنوان"نامبرده رامطالعه کردم،به فکرافتادم که ازروزاخیرماه سنبله که کابل رابه قصدکاناداترک کرده بودم،معجزه ی بنام توسعه ی سرسام آوردراقتصادافغانستان صورت گرفته است.معجزه ی که تنهادربرانگیخته شدنِی یک پیامبردیگربرخلاف نظریه ی"ختم نبوت"میسراست،نه رخدادی تعجب برانگیزی دیگری!
بهرحال،گزارش راتا پایانش خواندم وآغازکردم به نوشتن این مقال.ازاین رو،نخست لازم می دانم که دیدگاه خوش بینانه وخیالی ای نماینده ی بانگ انکشاف آسیایی رابازتاب داده؛ پس ازآن، برداشت خودرادررابطه به توسعه ی اقتصادیی افغانستان ارائه نمایم:بانک توسعه ای آسیایی اعلام کردکه رشداقتصادی افغانستان ازپنج ممیزهشت درصد/5.8 درصد درسال2011به شش ممیزنه درصد/6.9 درصددرسال2012رسیده است.جوجی توکشی،رئس دفترنمایندگی بانک توسعه ی آسیایی درکابل،به خبرنگاران گفت که درسال آینده ی میلادی اقتصادافغانستان باکاهشی اندک رشداقتصادی کمتری راتجربه خواهدکردوپیش بینی می شودکه به5.6درصد/پنج ممیزشش درصدبرسد.وی گفت:"این یک گزارش تکنیکی است که براساس تحلیل وارزیابی ازپیشرفت هایی اقتصادی درمنطقه وافغانستان تهیه شده است که هردوسال یک بارصورت می گیرد."توکشی گفت:کاهش اندک رشداقتصادی افغانستان درسال آینده ناشی ازکمترشدن کمک های جهانی به این کشوراست،امااین وضعیت نگران کننده نیست.رئیس نمایندی بانک آسیایی درافغانستان گفت:پیش بینی می شودکه درآمدافغانستان ازمنابع داخلی از2.4/دوممیزچهارمیلیارد دلار درسال جاری به 2.5دلار/دوممیزپنج میلیارد دلاردرسال آینده افزایش یابد.جوجی توکشی بابیان اینکه تنها این بانک ازسال2002تاکنون بیش از2.8میلیارد دلار/دوممیزهشت میلیارد دلاربه افغانستان کمک کرده است،گفت که این کمک هادرامورزیربنایی ازجمله تامین انرژیی برق،احداث خط آهن وفرودگاه به مصرف رسیده است.این مقام ارشدبانک آسیایی همچنین از326میلیون دلارکمک این بانک درسال جاری ،255میلیون دلاردرسال2013وبه همین میزان درسال2014خبردادوگفت:تمام این کمک ها ازطریق بودجه ی دولت افغانستان وبرای پروژه هایی که اولویت دارند، به مصرف خواهدرسید....
شایان توجه است که،...این پیش بینی خوش بینانه درحالی اعلام می شودکه پیش ازاین بانک جهانی نیزگفته بود:اقتصادافغانستان طی 10سال آینده سالیانه پنج درصد رشدخواهد داشت.این بانک باپیش بینی اقتصادیی"سرشارازامید،انتظاروفرصت هابرای افغانستان"،تاکیدکرده بودکه:درصورت مدیریت صحیح منابع طبیعی وکشاورزی/زراعتی،رشداقتصاد افغانستان می تواند تاشش وهفت دهم درصد افزایش یابد.(1)پیش بینی که تاکنون تحقق نیافته وافزون براینکه ببارنه نشسته است،نا امیدی های فراوانی راهم درمیان مردم افغانستان دامن زده است.اگرتروریسم وتندوری درافغانستان فربه ترشده اند،و هرروزبیشترازگذشته به نا امیدیی مردم وناکامی کشورهای غربی درپیشبردبرنامه هاشان افزوده می شود،وحکومت دست نشانده ی آن هاهم درباتلاق فرومی رود،همه برمی گرددبه نادرستی برنامه،پیش بینی های ازگونه ی نامبرده وفساد ودرماندگی حکومت کابل.
برای نویسنده،این گونه پیش بینی هایی غیرواقع بینانه درباره ی اقتصادافغانستان ازدونگاه خندآور به نظرمی رسد:نخست اینکه،غربی ها وحکومت فاسد ودرمانده ی کابل می کوشندکه دستاوردهایی ناچیز خود را ازجمله دربخش توسعه ی اقتصادی بادوره ی مجاهدین وطالبان یادوره ی جنگ هایی داخلی برخاسته ازدست اندازی هایی برونی مقایسه نمایند.دوم اینکه، باچنان پیش بینی هایی نادرستی می کوشندفخرفروشی کرده برای پیشبردسیاست هایی شکست خورده ی خود،هم درانتخابات قلابی دیگری که پیش رومی باشد،بیشترتقلب کرده وضع کنونی رادرکشورماادامه بدهندوهم ذهنیت عامه رادرسطح منطق بیالایندکه افغانستان درکنارهمسایگانش دستاوردی خوبی دارد، حتابیشترازآن ها.درزمینه، پرسش بنیادی این است که کدام دستاورد وبه چه بهائی؟
برای همگان ، چه داخلی هاوچه خارجی هاروشن است که....افغانستان پس ازکودتای کمونیستی درسال1357خورشیدی وسپس تجاوزارتش سرخ اتحادجماهرشوروی سابق(درزمیستان1358-اخیرین هفته ی ماه دیسامبر1979) تاسرنگونی رژیم طالبان در(خزان)سال1380- (خزان سال2001)،باجنگ هایی ویرانگرداخلی مواجه بودکه سبب نابودیی اقتصاد ناتوان این کشورشد....اما،باحمله ی جورج بوش درجهت براندازیی اداره ی منحط،وحشی،پس مانده وتاریخ زده ی طالبان که ارپیشرفت طالبان ورسیدنشان به حکومت درکابل خودامریکاهمرازوهمکارپاکستانی هابود،و...باروی کارآمدن دولت جدیدتحت رهبریی حامدکرزی درافغانستان وحضورگسترده ی جامعه ی بین المللی دراین کشور،اقتصادافغانستان(به گونه ی نیمه جان، وبهتراست که آن را مصنوعی بگویم)احیاشده است.(2)
درافغانستان،دردوره ی حکومت فاسد ودرمانده ی کنونی واقعیت تلخ ودردناک این است که هیچ وقت ازناکامی وناتوانی خارجی هاوحکومت دست نشانده ی آن هاسخن گفته نمی شود،وهمواره ازمنابع غنی دست نخورده ی این کشورشوربخت سخن هافراوان گفته می شود.بطورنمونه،درهمین گزارشی که پیش بینی خیالی ای نماینده ی بانک توسعه ی آسیایی رابازتاب میدهد و موضوع بحث این نوشته می باشد،آمده است که:افغانستان ازلحاظ منابع طبیعی،کشوری غنی شناخته می شود؛ارزش ذخایر زیر زمینی افغانستان طبق آخرین برآوردهایی وزارت معادن وصنایع این کشور،بیش ازسه تریلیون دلار/بیش ازسه هزارمیلیادر دلار(تخمین شده)است.وبه تازگی استخراج نفت ازیک منطقه ی نفت خیز درشمال افغانستان به کمک شرکت نفت چین آغازشده ، وبرآوردشده است که افغانستان سالانه400صد میلیون دلارازاین پروژه درآمد داشته باشد....ازهمه خنده آورتراینکه، پیش بینی شده است که ،...درحال حاضرمیانگین درآمدسالانه ی مردم این کشور،528دلاراست ، وبراساس ارزیابی بانک جهانی،یک نسل دیگرطول خواهدکشیدتامیزان درآمدکنونی به دوبرابرافزایش یابد.(3)
اکنون که دیدگاه مبالغه آمیزنماینده ی بانک توسعه ی آسیایی دررابطه به رشداقتصادافغانستان بازتاب داده شد، به بررسی ای واقع بینانه ی وضعیت اقتصادیی افغانستان که ازهرنگاه غمبارمی باشد،پرداخته می شود.ازاوضاع ولایت هلمندومهاجرانِ بدبختش درنزدیکی دروازه ی ورودیی منطقه ی پغمان درشمال غرب کابل همگان آگاهی دارند.مهاجرین سیاه بختی که هرروزه سیاف/شمشیرزن بی غیرت ونظریه پردازِ دین اخباریی بریده ازعقیده ، اخلاق وایمان به خدا ازکنارآن هاگذشته وبه پارلمان ومرکزتبلیغاتی ای خودکه نام دانشگاه رانیزبرآن نهاده است میرود وگاهی هم نشده که به پرسان آن هارفته غمجویی شان کند.نبایداین گونه عمل نماید،چراکه رهبران باصطلاح جهادیی مانندسیاف به خون مردم افغانستان نیازداشتندکه خوب ریختاندنش،نه حل دشواری های زندگی ای اقتصادیی مردم این مرزوبوم شوربخت!درسوی دیگرخط،طالبان نشسته اندکه دردوسال گذشته دردوطرفِ محل زندگی ای غمبارهمان مهاجرین دوانفجارکشنده رادرهتل انترکانت وتفریحگاه قرغه صورت دادندکه درهردو،قربانی هابازهم خودافغان هابودند.طالبان ومتحدانشان درحکومت فاسد کابل که این مهاجرین را ازهلمندبه دوری گزیدن واداشته اند،هرگزبه این فکرنیستندکه دردین اسلام مسلمان هاهم حقوق انسانی دارند وشریعت برای آن هانازل شده است نه آن هابرای شریعت.اینکه شریعتی به حیوانات نزول نکرده است وتنهابه انسان نزول نموده است،تاییدکننده ی این دیدگاه می باشد.
ازبخشی شرقی کشوربویژه ولایت کنر،همه ی مردم آگاهی دارندکه هرروزه حکومت پاکستان یامهمان داران گروه حاکم کنونی برارگان های حکومتی کابل،آتش باری می کند وبه دشواریی زندگی اجتماعی واقتصادیی مردم می افزاید وکرزی رئیس حکومت حتی آماده نیست که باصدای بلنداعتراض نمایدکه های دوستان!چرا این همه مردمِ زیراداره ی مرا اذیت می کنید! ازاینکه خود مردم کنر بارها اعتراض کرده اند وآماده شده اندکه به جنگ علیه مهاجمان بروند،قابل ستایش می باشند.دربخش دیگر،درمیان مردم جنوب وشمالِ کشور،کوهِ هندوکش واقع شده است که تونل سالنگ تماس ورفت آمدآن هارامیسرمی سازد.بدبختانه،زمانیکه درموسم تابیستان چندین بارازتونل نامبرده گذرکردم،واقعا وضع آن حتی سرک دوطرف آن را فلاکت باریافتم! اکنون که زمیستان باشتاب فرامی رسد،مردمی که میان شمال وجنوب سفرمی نمایندمنتظرهراتفاقی غمباری بایدباشند!
درسویی دیگرشمال هندوکش،درنزدیکی مرزباکشورازبکستان ،خیزش دریایی آموتاکنون چندین علاقداری وولسوالی را دچارتهدیدی نابودکننده کرده است که اگرچاره اندیشی عاجل نشود،بخش بزرگ ولایت های شمال که درکنارآمودریاقراردارند،روبه کویرونیست شدن خواهدگذاشت.روشن است.تدبیررادرزمینه بایدحکومت مرکزی وحکومت های ولایتی بکنند،ودرولایت هایی شمال غیراز ولایت بلخ، اداره ی کارآمدی وجود نداردکه درزمینه اقدام جدی نماید.دررابطه باناکارآمدیی حکومت هایی ولایتی به اشاره به یک موضوع درورسج محل پیدایش خودبسنده می کنم.درمنطقه ی ما، میان یک نفرازقریه ومردم دوقریه ی دیگر راجع به یک قتن یاشاله ی زمیستانی مال نزاع وجود داشت.موضوع پیش پاافتاده ی که چندموی سفیدمحل هم آن راحل کرده می توانست.ناکارآمدیی حکومت وموجودیت افرادبی سواد وسودجویی متمکن درارگان های امنیتی واداریی ولایت وولسوالی ورسج، سبب شدکه نزاع گسترش نماید وچندقریه رادربربگیرد.بابلاشدن نزاع،قومندانی امنیه ی ولایت که یک طرف نزاع درآن فردی ازخود داشت،سربازفرستاده سه نفرراکشتندوپای نفری دیگری راقطع کردند.موضوع که هرلحظه به دشمنی دامن زده وممکن است که کشته هایی دیگری راسبب شود.والی آن وقت ولایت که دوستم می باشد،ازش پرسیدم چرایک موضوع ساده به چنان تلخی ای رسید؟برایم گفت که من به حیث والی یک خردضابط رامقرروبرطرف کرده نمی توانم! حقیقت این است که حل کردن این گونه مسئله هاوراه اندازیی توسعه ی اقتصادی به برنامه ریزی،اجرای درست برنامه هاتوسط حکومت هایی کارآمدولایتی ومرکزی پیوندناگسستنی دارد.کمبودیی که رفع آن درافغانستان باموجودیت حکومت نابکارکنونی ممکن به نظرنمی رسد.
طرفه اینکه،باوجودفقرگسترده وبیکاریی بالاتراز65درصدِ مردم،نماینده ی بانک توسعه ی آسیایی ازسقف رشدی اقتصادیی بالاترازپنج درصد درسال جاری وبیشترازآن درسال آینده سخن گفته ودرآمدسالانه ی هرفردافغانستانی را528دلارگفته است.من به نماینده ی بانک توسعه ی آسیایی می گویم که چگونه ممکن است درکشوری که بیشتراز65درصدمردم آن بیکارمی باشند ودرهرکوچه وبرزنی گداگرهاپرسه می زنند ودرکابل درهرپس کوچه ی بیشتراز50گداگردیده می شود،چنان درآمدی سرانه ی چشمگیری وجود داشته باشد؟نویسنده به نماینده ی نامبرده می گویم که نشانه راغلط گرفته اید وکمک های شماهم نه درمسیرتوسعه،بلکه به جیب زورمندانی رفته است که کاخ های کابل راساخته اندوشمابه اشتباه آن کاخ هارانمایانگرتوسعه ی اقتصادی افغانستان ودرآمدسالانی متذکره نمایش داده اید.
درافغانستان، واقعیت تلخ این است که شماری کسانی که یک درهزارم مردم این کشورشوربخت راشکل نمی دهند،نه528دلاردرسال،بلکه بیشترازده هامیلیون دلاردرسال کمایی دارند.ازآن هاگذشته، بروکرات هایی نادانی واردکرده شده توسط دوستان برونی ای حکومت درمانده ی کنونی وجنگ سالاران جنایت کاربه صدهامیلیون دلاربالاکشیده اندوجمعابیشترازده میلیارد دلارازکمک های جامعه ی جهانی به کشوررابه خارج بویژه دوبی انتقال داده وکاخ های افسانه ی خریده اند.اگرچه درباره ی آن ها واژه ی جنگ سالارجا انداخته شده است،نویسنده باکاربرداین واژه مخالف می باشم.چرا؟به این خاطرکه، درکتاب"جنگ اشباح"آمده است که شماری ازاین جنگ سالاران بی عرضه باگرفتن پول عربستان ازطریق پاکستانی هاتفنگ هاوسلاح هایی سنگین خود رابه کرنیل امام، افسرآی اِس آی ونصیراله بابروزیرداخله ی آن وقت پاکستان ورحمن ملک معاونش ووزیرداخله ی کنونی پاکستان تحویل وروانه ی پشاوروکویته شده ودرآنجاخانه هایی باشکوه وخود روهایی قمیتی خریده اند.وشماری ازجنگ سالارانی که دردولت مجاهدین ازطریق باب نه هزارکمراقتصادکشورراشکسته وقارون شده بودند،در روزِ روشن باتانک وبانک ازکابل گریخته وآن رابه طالبان که قرارنبودغیرازمحاصره ی کابل ووادارکردن تفنگ مداران مجاهدین به کناررفتن ازقدرت وراه بازکردن به حکومت فراخ بنیادپاپیش بگذارند،خالی کردند.این دسته جنگ سالاران ترسو،هنرشان این بودکه پس ازویرانی وتخلیه ی کابل به نفع طالبان وپاکستان، منطقه ی زیبای شمالی وشمال کشوررانیزمیدان جنگ باطالبان ، این سربازان ریشوی ارتش پاکستان ساخته ویران کردند وسرانجام برخی ازآن هابامعامله ی ننگین دربدل پول به بزرگان خودخیانت وبرای شرایطی بحرانزایی کنونی راه راهموارکردند.شرایطی که باردیگرطالبان رافربه وهمه دستاوردهابویژه کوتاه شدن دست پاکستان ازافغانستان را دچارمخاطره ساخته اند.
برای نویسنده همان گونه که جنگ سالارشدنِ فراریان ازجنگ خنده آوراست،پیش بینی ای نماینده ی بانک توسعه ی آسیایی دررابطه بارشد اقتصاد افغانستان هم خنده دارمی باشد.خنده دارازاین نگاه که، درکشوری که آماردقیق نفوس وجود ندارد ودربخش هایی ازآن جنازه ی ساختارحکومتی ازپیش برداشته شده است، وقیمت نان،خانه وکالا ازآسمان سخن می گوید،زمین های مردم ودولت رامافیای تفنگ وتریاک مصادره کرده است وبیست یابیست وپنج تباه کارِ ی- زورمداری- نشسته برکرسی ای قدرت- براقتصادش فرمان می رانند- وبیشتراز60درصدنیروی کارش بیکاروبخشی ازآن معتادشده است؛ وازهمه تکان دهنده تراینکه،6میلیون آواره درپاکستان وایران دارد، وهرروزشماری ازمردمش راتروریستان به خون می کشانند وازنداشتن حکومت کارآمد ودرستکار رنج می برد،سخن گفتن ازسقف رشداقتصادیی بالاتراز5و6درصد،آن هم درشرایطی که بحران اقتصادی سراسرجهان رافراگرفته است، وکشورهایی همسایه اش هم دروضعیت خوبی اقتصادی قرارندارند،پیش ازوقت ومسخره می باشد.برخلاف،هم برونی هایی کمک کننده وهم حکومت دست نگرشان باید اعتراف کنندکه درافغانستان نرخ رشداقتصادیی بالاترازیک درصد ویک اقتصادبیمارومافیایی مردم رارنج می دهد.نه اینکه مبالغه آرایی مانندنماینده ی بانک توسعه ی آسیایی کرده همه رابه خنده وا دارند!
وقتیکه می گویم افغانستان رشدافتصادیی درسقف دودرصدندارد،دلیل های زیررادراختیاردارم:نخست،اقتصادهرکشوری دارای سه پایه می باشد:زراعت،صنعت وتجارت.افغانستان پیش ازجنگ نان خودراتولیدمی کردکه اکنون کرده نمی تواند وبازارخوراک مارا ایران وپاکستان پرکرده اند،تولیدپنبه یازرسفیدمان هم به صفرنزدیک شده است وتریاک همه گیرووزارت زراعت مان درمانده ترین وزارت می باشد.اگردرمانده نیست،بسنده می کندکه نگاهی به سیلوهابویژه وضع غمبارسیلوی مرکزانداخته شود.دوم،درعرصه ی تجارت،میوه ی تروخشک،قالین وسنگ های قیمتی مهمترین کالاهایی کشورمان بودند.اکنون صنعت قالین مان راپاکستان باجذب قالین بافان ترکمن وجایجاکردن آن هادرشهر"اتک"مصادره کرده است،وبازارداخلی مان پرازفرش های ایرانی،ترکی وپاکستانی می باشد.میوه ی خشک مان بویژه کشمش بخاطرنبود دستگاه کشمش پاک کن به صفررسیده وجای آن راکشمش ایرانی گرفته است.ازهمه مهمتراینکه،مسیرتجارتی مان راپاکستان وایران تابع منافع تجارتی خودکرده اند،وپاکستان دسترسی تاجرملی و حکومتی مان رابه هند؛وبرعکس، ناممکن نموده است تابربازارماکنترول انحصاری داشته باشد.سوم،دربخش سنگ های قیمتی هم،همه می دانندکه معدن لاجوردبدخشان رازورمداران نابودوزمردپنجشیرویعقوت سروبی بدست مافیاافتاده است .چهارم،وزارت شهرسازی وشهرداری هامان درخانه سازی وتهیه کردن زمین برای خانه همکارتباه کاران می باشند.وزارت شهرسازی ازخانه سازی که نبایدسخن گفت، حتاتوان ترمیم مکرویان هاراهم ندارد.شهرداری هابویژه شهرداریی کابل مردم مرکزرادرزیرانبارهای کثافت گورنموده است.پنجم،گمرکات کشوردرآمدگمرکی رامدیریت وکمایی کرده نمی توانندونبایدبتوانند،زیراکه بدست مافیاافتاده اند.وزارت برنامه ریزی لغوشده ووزارت های مالیه،تجارت واقتصادفاسدترین نهادهامی باشند،وتجارملی توسط تازه بدوران رسیده های تفنگ داربفرارواداشته شده اند.زیرساخت های اقتصادی یاسرک های کشورکه حکومت به ساخت آن هامی نازد،ازویرانی تونل سالنگ هویدا است ووزارت فایده های عامه هم کارکردی ناچیزی داردوبافسادوچانه زنی کارخودرابه پیش می برد.ارزش پول افغانی هم بخاطراتکابه کمک های خارجی وحضورنظامی آن هاچنان لرزان است که دربخش جنوب کشورکلدار،ودرمرکزخریدوفروش های بزرگ بدلارصورت می گیرد.ازهمه غمبارتر،فراروغارت سرمایه ی دالریی فراهم شده توسط جامعه ی جهانی برای بازسازیی کشورمان توسط زورمندان دولتی به برون بویژه دوبی هماهنگ بافرارتاجران ملی اوج گرفته است.پس، باتوجه به این همه تباه کاری های مالی،به صراحت می توان گفت که افغانستان درسقف رشدی اقتصادیی کمترازدودرصدقراردارد،نه آنچه که نماینده ی بانک توسعه ی آسیایی گفته است.
پانویس ها:
1- برآورد مثبت بانک توسعه ی آسیایی ازرشداقتصادافغانستان،جمعه08/12/1391
Radiozamaneh.com/news/Afghanistan/2012/11/02/21335
2- همان
3- همان
0 comments:
Post a Comment