Saturday, 17 November 2012

صندوق بین المللی پول درباره ی رشداقتصادیی افغانستان خیال پردازی می کند


ابراهیم ورسجی
27-8-1391
درفرهنگ سیاسی واقتصاد سیاسی،توسعه یاپیشرفت اقتصادی همنواوهمسازبادولت ملی مدرن گرفته شده است.علت اینکه توسعه چه اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی وچه سیاسی بادولت مدرن ملی همزاد گرفته شده است،این است که درشرایطی پیشادولت ملی مدرن یادوره ی بزرگ مالکی- سنتی، ازتوسعه ی اقتصادی سخنی درمیان نبود،ودولت های پیشامدرن بافلسفه ی سیاسی همزاد شان بیشتربرعدالت ورزیی شاهان وامیران وبی خبریی مردم بنایافته بود وازشیوه ی مدیریت وساختاراداری- سیاسی- اقتصادی به گونه ی که خواست مردم رابازتاب بدهد،سخنی درمیان نبود.
افزون براینکه دردوره ی پیشامدرن ازحضورتوده هادرمیدان سیاست وتاریخ سخنی درمیان نبود،پادشاهان،شیخان وفئودالان/بزرگ مالکان به سوی آن ها به گونه ی برده ونوکرخود نگریسته توجهی به بهبود شرایط زندگی فلاکت باراقتصادی- اجتماعی ای آن هانداشتند.به سخن دیگر،مثلث شاه وشیخ وبزرگ مالک دریک ساختارمنحط اشرافی سرنوشت مردم رارقم می زد.خوشبختانه، انقلاب کبیرفرانسه شاه،اشراف وشیخ شکم کته وپُرخورکلیسایی رابزیرکشیده درجامعه ی مدنی به حیث افرادعادی رهاشان کرد!
درواقع،انقلاب کبیرفرانسه تنهامثلث اشرافی ای نامبرده را ی مدنی مدغم نکرد،بلکه بنیاد دولت- ملت مد رن راپی ریخت که درآن ملت هاتعیین کننده ی سرنوشت خود وحکومت هابودند.با اینکه انقلاب کبیرفرانسه وپیشترازآن، انقلاب هایی انگلیس وامریکا،گامی بلندی درجهت فربه شدن نقش توده هابرداشته بودند،امادوپرسمان زیرچنان رقم خوردند که نقش توده هازیرسایه ی سرمایداران واستعمارگران قراربگیرد:نخست،پس ازانقلاب امریکا،دموکراسی یاحضورمردم درمیدان سیاست وتاریخ به گونه ی شکل داده شد که سیاست وحکومت درمحورمنافع ثروتمندان دوربزند،وضعی که تاکنون درامریکاودیگرجامعه هایی سرمایداریی به گونه هایی متفاوتی ادامه دارد.دوم،دولت- ملت مدرن غربی ای زاده ی انقلاب کبیرفرانسه، پس ازمجهزشدن بافن آوریی نظامی به گونه ی استعماروارد جهان غیراروپایی شد.
دراین راستا،درنیمه ی دوم سده ی نزدهم،تفکردولت- ملت مدرن وارد سرزمین هایی غیراروپایی شد.تفکری که درجهان اسلام درکشورهایی ترکیه،مصر،ایران ، اندونیزی ومالیزی فربه ترازدیگربخش هاخود نمایی کرد.امادرمرکزخراسان بزرگ که درپسین دهه ی سده ی نزدهم توسط روسیه ی تزاری وانگلیس افغانستان نا گذاری شد،هوای تفکردولت- ملت مدرن بخاطربالاکشیده شدن قبیله سالاریی پس مانده ومزدور درقدرت،نتوانست بوِزد.بافرارسیدن سده ی بیستم شماری ازنوخواهانه ناپخته درکنارامان الله خان، شعاری خود مختاری ونوسازی رابلند کردند که شمه ی ازتفکرکشور- ملت درآن دیده می شد که ناکام شدورژیم قبیله سالارنادرخان رااستعماردوباره برکشورمسلط ساخت.
درحقیقت،بالاکشیده شدن نادرخان وبرادرانش به قدرت، بجای گامی به پیش صدهاگام به عقب بویژه درمسیرخلاف کشور- ملت به شمارمی رفت.این خانواده که درنوکری به استعماروعوام فریبی موفق بود،پس ازفروپاشی ای هند بریتانیاوبرآمدن کشورهای خودگردانِ هند وپاکستان درمنطقه، احساسی بی باداری کرده شوروی راجاگزین هندِ بریتانیاکرد که نتیجه ی آن شرایط غمبارکنونی می باشد.به سخن دیگر،وطن فروشی خاندان نادرغدارنگذاشت که افغانستان ازشرایط سیاسی- اقتصادی- اجتماعی ای پیشامدرن برون وواردعصرکشور- ملت شود.
ازاین رو،اززمان عبدالرحمن خان تاداود خان(1880-1978)که درآن جهان مستعمره اغلب به کشور- ملت مدرن رسیده یانزدیک شده بودند، افغانستان وضعیت بزرگ مالکی- قبیلگی ای خود رانگهداری وازتوسعه ی اقتصادی به جزچند صد کیلومترسرک اسفالت ازکابل تامرزهایی شوروی ،ایران وپاکستان، وچند میدان هوای ویک خط تلفون میان کابل وچند شهرنزدیک به آن که آن هم توسط اتحاد شوری ساخته شده بود،توسعه ونوسازیی دیگری نصیب مردم شوربخت این سرزمین نشد.درسال1985که دردانشکده ی علوم سیاسی دانشگاه پنجاب، درلاهوردانشجوبودم، روزی یک استادم بنان سجادنصیرگفت که:"ابراهیم من پیش ازبه قدرت رسیدن کمونیست هابه کابل،هرات،مزاروجلال آباد سفرداشتم ودیدم که درکشورشماهرچه ازنمونه هایی کمرنگ مدرنیسم دیده می شود،روسی است واگرشوروی عقب گرد نمایدومذهبی هابه قدرت برسند،افغانستان به شرایط پیشامدرن برمی گردد."برایش گفتم که ازآغازبازیی که درافغانستان آغازشده است چنان پیش بینی ای عملی به نظرمی رسد.بازیی ای که همه داشته هایی کمرنگ افغانستان ازنوگری درمسیردولت مدرن رانابود کرد.
جالب این است که،باآغازدوره ی پساشوروی درافغانستان،پاکستان افغانستان را ازتوان نظامی خالی کرد،وزمانیکه امریکاپس ازیازدهم سیپتامبر2001اداره ی درمانده وفاسدکنونی راجایگزین اداره ی طالبان کرد،ازدولت سازی،توسعه ی اقتصادی،حکومت قانون،آزادی رسانه ها،تقویه ی جامعه ی مدنی،احزاب سیاسی،تحقق دموکراسی،حقوق بشر،بویژه حقوق زنان بسیارسخن گفته شد.پرسمان هایی که فکرمی شدافغانستان رابه سوی کشور- ملت شدن ودرنتیجه توسعه ی اقتصادی رهنمون می شوند.درفرهنگ وزبانِ سیاست بسیارتجربه شده است که کسانیکه سخن هایی خوب می گویند،بسیاروعده خلافی یادغل بازی وعوام فریبی وزبان بازی هم می کنند!کاری که درافغانستان بی شمارصورت گرفت!
بدبختانه،سه عامل زیرسبب شدند که افغانستان به سویی کشور- ملت ودرنتیجه توسعه ی اقتصادی گامزن نشود:نخست،دیروزسیاستِ نادرست هندِ بریتانیاوروسیه؛ وامروز،سیاست ناسنجیده ی غرب بویژه امریکادرافغانستان ومنطقه.دوم،بالاکشیده شدن افراد ودسته هایی قبیلگی وضد ملی وترقی به قدرت درنتیجه ی چنان سیاست هایی.سوم،کوشش کشورهای منطقه بویژه پاکستان درجهت ناکامی ای غرب درافغانستان به این امید واهی که امریکاافغانستان رابه حیث ساحه ی نفوذآن بشناسد.بدبختانه،این کشوردرلایه هایی ازقبایل پشتون رخنه کرده ومی کوشد که ازآن هاعلیه منافع ملی مردم کشورمااستفاده نماید ونشان دهد که نوکرانش درافغانستان پایگاه ملی دارند که بدون درنظرگیریی نقش آن هاکاری به پیش نمی رود.اگرنوکران پاکستان درافغانستان پایگاه ملی داشتند،چه نیازی بود که کرنیل هاوجاسوسان پاکستانی به شمول دههاهزارسربازوملیشه ی آن کشورازقندهارتاتخاربه جنگ علیه مخالفان سلطه جویی پاکستان بپردازند، ودرنهایت، ژنرال مشرف دست بدامن جورج بوش شود که اجازه بدهد تاهزاران منصب داروسربازپاکستانی راازکندزازطریق هوابرون نماید!
باتوجه به سخنان بالاکه به پیوستگی ای توسعه ی اقتصادی باسامانه ی کشور- ملتِ مدرن تاکید دارد،درافغانستان، سخن ازتوسعه ی اقتصادی باحکومت درمانده وتاریخ زده ی کنونی پیش ازوقت می نماید.البته که، سخن ازایجاد کشور- ملت وتوسعه ی اقتصادی باید به گفتمان روزانه ی فرهنگیان ، روشنفکران وسیاست کارانِ امروزو فردای افغانستان قرارداده شود.دراین ارتباط،بااینکه نویسنده به تبدیل کردن گفتمانِ کشور- ملتِ مدرن وتوسعه ی اقتصادی به پرسمان گرم وداغ درکشورتاکیدمی نماید،ازاین واقعیت تلخ نیزغافل نیست که عوام فریبان قبیلگی ای سیاست زده ودارای تاریخ کمرنگِ سیاسی وحافظه ی تاریخی ای کور، همواره باکمک بادارانشان کوشیدند ومی کوشند که رفتارپس مانده وتاریخ زده ی خود رابیانگرخواست مردم جلوه گرنمایند.وبرونی هاهم گه گاهی ازروی غفلت یاخود نمایی یاپرده پوشی برغلطی هایی خود که کمراقتصاد سنتی- زراعتی ای پیشامدرن افغانستان راباخصوصی سازیی لیبرالی نماشکسته اند،بیانیه هاصادرمی نمایند که گویا اقتصادافغانستان دریازده سال گذشته توسعه هم داشته است.
بطورنمونه،چندروزپیشترنماینده ی بانک توسعه ی آسیایی ازرشد بالاترازپنج درصدیی اقتصاد افغانستان نامبرده بود که درزمینه ، مقاله ی زیرعنوان"نماینده ی بانک توسعه ی آسیایی مبالغه گوی می کند"دروبلاک اندیشه بازتاب وتاکیدشد که برخلاف سخن نماینده ی بانک آسیایی،افغانستان توسعه ی اقتصادیی کمترازدو درصد داشته است.بدبختانه،معلوم می شود که نهادهایی مالی بین المللی یا ازواقعیت هایی زمینی ای افغانستان آگاهی ندارند یا اینکه مغرضانه آماروارقام داده ذهنیت هارامغشوش می نمایند.دررابطه،چندروزازبیانیه ی مبالغه آمیزنماینده ی بانک انکشاف آسیایی نگذشته بود که روزسه شنبه23عقرب-13نومبر،نماینده ی صندوق بین المللی پول هم چندین گام ازهمتایی خود یعنی نماینده ی بانک توسعه ی آسیایی فراترگذاشته رشداقتصادِ افغانستان رادرسال2012که روبه پایان می باشد،11درصدبرآورد کرد.درواقع،این اندازه رشد موفقانه به باوری نماینده ی نامبرده یک درصد بیشترازبرآورد حکومت کابل می باشد.
درواقع، صندوق بین المللی پول که درگزارش تازه ی خود"رشداقتصادیی افغانستان رامثبت خوانده است بسیارمبالغه نموده است.بطورنمونه، درگزارشِ نامبرده آمده است که:"این باصطلاح رشد که هرگزباواقعیت درونی جامعه ی ماهمخوانی ندارد،"نتیجه ی رشد ناویژه ی واقعی- درونی به میزان11درصد می باشد." به باورصندوق بین المللی پول،این رشد، بررغم قیمت بالای مواد خوراکی درسطح جهان،به متعادل کردن تورم پولی درافغانستان کمک نموده است تادرماه سیپتامبر2012- سنبله ی1391، بطوردرمیانی پنج درصد بماند.
طرفه اینکه،گزارش صندوق بین المللی پول به استقبال گرم مسئولان امورمالی ای حکومت کابل روبروشده است که گفته اند:"پیش بینی صندوق بین المللی پول بالاترازپیش بینی وآماری می باشد که آن ها کرده بودند."مقام هایی دولتی درکابل که به اقتصاد دانی شان بیشترازهمه کارشناسان اموراقتصادی دراداره ی منفورطالبان مهرتایید گذاشته بودند،رشد ناویژه ی پیداواردرونی افغانستان را9.9درصد برآوردکرده بودند.ازهمه مسخره تراینکه،علت رشداقتصادی درسال جاری برخاسته ازپیداوارزراعتی واستوارترشدن پایه هایی اقتصادافغانستان برآوردشده است.برای اینکه به غیرواقع بینانه بودن پیش بینی ای صندوق بین المللی پول بیشترپی برده شود،لازم است که ازکاهشِ ارزشی افغانی هم سخن گفته شود که صندوق نامبرده:"ازکُند شدن آهنگ رشد تورم پولی افغانستان هم ابرازخوش بینی کرده است"،درحالیکه، برخلاف آن،در دوهفته ی پسین، ارزش افغانی، واحدپولی ای افغانستان هشت درصد کاهش رانشان میدهد.بطورنمونه،روزسه شنبه23عقر،روزی که پیش بینی ای خوش بینانه ی صندوق بین المللی به میدان آمد،یک دلاردربازارِارزکابل56افغانی خرید وفروش شد؛ درحالیکه ، دوهفته پیشتر، یک دلار52افغانی به فروش می رسید.
نویسنده درحالیکه سال هاست چشم براه توسعه ی اقتصادیی افغانستان نشسته است؛درعین زمان،به صندوق بین المللی ای پول ودیگرنهادهایی مالی برونی وسازمان ملل وحکومت افغانستان پیشنهاد می نماید که واقعیت زمینی رابگویند ومبالغه آرائی نه نمایند!واقعیت زمینی درافغانستان این است که اگردریازده سال گذشته3درصدرشداقتصادی می داشت،اکنون وضعیت بهتری داشتیم.همان گونه که درباره ی پیش بینی ای نماینده ی بانک توسعه ی اسیایی گفته بودم که افغانستان کمتراز2درصدرشداقتصادی داشته است وهمه چیز دراین کشورساختگی وتقلبی می باشد،درباره ی پیش بینی صندوق بین المللی هم چنان نظری دارم.ازاین رو،به دست اندرکاران برونی که دراموراقتصادافغانستان همه کاره می باشند؛می گویم که از ارائه ی پیش بینی هایی مبالغه آمیزکه توقعات دروغین می آفرینند،پرهیزوواقعیت رابگویند.وبخشی ازواقعیت هم این است که در11سال گذشته جامعه ی جهانی چه مقدارپولی دلاری به افغانستان کمک کرده وچگونه کمک هاهزینه شده اند؟چون سازمان ملل وبانک جهانی به حیث بالاسرِحکومت کابل درهزینه ی بجاوبی جای کمک هانقش بازی کرده اند؛کمک هایی که غیرازچندصدکیلومترسرک اسفالت باپهنه ی دومتری وبی کیفیت که زیرطیرهایی کامیون هایی تدارکاتی کمک کننده هااکثراًدرحال فروریزی می باشند،وتغییرناچیزی درساخت میدان هوایی کابل وچند کارکرد کمرنگی دیگردرکناروضع نابسامان سیلویی مرکزی ، کاخ ویران دارالامان ، سرک هایی خاکی وهوایی گندِ کابل ، وشهرهای دیگرو، وضع غمبارتونل سالنگ وسرک هایی دوطرف آن، بیانگررشداقتصادی شده نمی توانند.
اقتصاد دان هایی نهادهای مالی ای جهانی می دانند که توسعه ی اقتصادی به حکومت کارآمد،درستکاروبرنامه ریزیی دقیق وبروکراسی ای فنی که برنامه هارابدقت تطبیق نماید،پیوستگی تام دارد.پدیده ی که مردم افغانستان ازنبود آن سالها است که رنج می کشند.نهادهایی مالی خارجی مگرنمی دانند که بنام خصوصی سازی ای لیبرال،همه ی دارونداراقتصادیی مردم افغانستان مخصوص سازی یابه سود زورمدارانِ حکومتی مصادره شده است؟حکومتی که منابع روزمینی وزیرزمینی اش راغارت گران ومافیاقبضه کرده است وتوان جمع آوریی درآمدگمرکی خودراهم ندارد،چگونه می تواند ازتوسعه ی اقتصادی سخن بگوید؟مگرتوزیع زمین بجایی شهرداری هاتوسط مافیایی زمین آن هم به قیمت صدهابرابرباقیمت زمین درشهرهایی لندن وپاریس،کمبود خانه،نرخ بیکاریی بالاتراز60درصد،پرسه زدن هزاران گداگردرکوچه هایی شهرکابل و...وحضور6میلیون آواره درایران وپاکستان،فرارپول هابه غرب وامارات متحده ی عربی وخریداریی قصرهاومارکت هادرآن کشورکه مافیای افغان رابابرون کردن بیشتراز11میلیارد دلارازکمک هایی جامعه ی جهانی وجابجاکردن آن دربرون بویژه دوبی، درردیف سوم پس ازمافیایی روس وایران نشانده است،نشانه ی رشداقتصادی است یانابودیی آن؟



0 comments:

Post a Comment