سیزدهم ثور1395
موقعیت افغانستان ازنظرجغرافیایی وسیاسی درمنطقه به گونه ی واقع شده است که هرکشوردورونزدیک گوشه ی چشم کمترمهربا نا نه وبیشترمغرضانه به سوی آن داشته باشد.مسئله که عربستان وایران هم درآن درگیربودند ومی باشند.ازسوی د یگر، موقعیت استراتژیک افغانستان دربخش خاوریی خاورمیانه به گونه ی واقع شده است که هرگونه دگرگونی درخاورمیانه وبرعکس یک دیگررا متاثرمی سازد. ازاین رو، ایران وعربستان ازبازی گران مهم واثرگذار درتحولات مربوط به افغانستان وخاورمیانه بودند ومی باشند. مسئله ی که نوسنده را وا داشت تا درباره ی برد وباخت ایران وعربستان درخاورمیانه وتاثیر منفی یا مثبت آن بر اوضاع افغانستان ، دراین نوشته بحث نماید.
واقعیت این است که ، دین ومذهب درسیاست کشورهای مسلمان به خصوص ایران وعربستان ، تاثیرفزاینده ی دارد. تاثیری که هم درروابط باهمی مسلمان ها هم درروابط شان با غیرمسلمان ها، نمایان است. درزمینه، اگرچه برخی تحلیل گران تاثیرمذهب را برسیاست وبرخی دیگر سلطه سیاست برمذهب را مهم می دانند،اما نوسنده ی این نوشته آمیزش باهمی البته ناجورمذهب وسیاست را دربرخورد های باهمی کشورهای مسلمان به خصوص ایران وعربستان، برجسته ارزیابی می کند. آمیزشی که دردوره شاه کمترمذهبی ایران وملک فیصل اسلام شعارعربستان هم، نمایان بود. البته که ، دوستی هردوشاه با غرب ونگاه خصمانه شان نسبت به کمونیسم شوروی ، کمترموقع می داد تا درک شود که ایران جعفری وعربستان حنبلی به گونه نهان یا آشکار دشمنی یارقابت دارند.
برخلاف ، با ظهور انقلاب اسلامی ایران درسال 1357، تهاجم شوروی به افغانستان درزمستان 1358وهجوم احمقانه ی صدام حسین رئیس جمهورعراق به ایران درماه سنبله 1359 وحمایت عربستان ازآن، کمک به آغازدشمنی میان جمهوری اسلامی ایران وحکومت اسلامی عربستان سعودی کرد. نوسنده که درآغازانقلاب اسلامی ایران درپاکستان ودرروزاول حمله عراق به ایران درتهران بود، بخوبی دریافته بود که عربستان متحد عراق درحمله به ایران است.اتحادی که بنیاد یک دشمنی دیرینه میان تهران وریاض را پی ریزی می کند که کرد. درزمان حمله عراق به ایران ودورشدن ایران از کمک رسانی به مبارزان افغان مخالف تهاجم اتحاد شوروی، نوسنده دریافته بود که پاکستان استفاده ی زیادی ازاین مسئله می کند که برای مردم افغانستان دربلند مدت کمرشکن تمام خواهد شد که شد. دراین راستا، هدف نوسنده این نیست که ایران درامورافغانستان مداخله داشته باشاد، بلکه هدف این است که رقابت ایران وپاکستان درافغانستان زمینه نفس کشیدن برای مبارزان افغانی را فراهم می کرد. اگردرگذشته ، حکومت افغانستان به جنبش غیرمتعهدها پیوسته بود؛ هدفش این بود که میان شرق وغرب خمیرنشود که شد!
متاسفانه ، درگیری درازمدت ایران درجنگ با عراق ، کمک کرد برای نفوذ یابی بیشتری پاکستان درافغانستان با دالرامریکا وریال عربستان. بعدازفروپاشی حکومت متمایل به شوروی درافغانستان که جمعیت اسلامی با ترکیب بیشتری فارسی زبان ها دست بالای درکابل پیداکرده بود، پاکستان که گروه مورد نظرش یعنی حزب اسلامی درردیف دوم قرارگرفته بود،آی اِس آی برای عربستان این گونه تحلیل ارایه کرد که درافغانستان، بخاطر قوی شدن فارسی زبان های جهادی ، ایران دست بالا پیداکرده است که به نفع ماوشما نیست. درحالیکه، ایران هیچ گونه کمکی برای دولت جهادی ها نکرد. افزون براینکه کمک نکرد، با تقویت حزب شیعه ی وحدت اسلامی به تضعیف آن هم کوشید. بله، ایران زمانی به کمک جهادی های فارسی زبان شتافت که کابل را ازدست داده بودند وکمک ایران هم برا یشان " نوشدارو پس ازمرگ سهراب بود "!
بهرحال، درافغانستان، عربستان، فریب پاکستان را خورد وتا فروپاشی اداره طالبان درکنارپاکستان ماند. مسئله که ذهنیت بسیارمنفی درمیان فارسی زبان ها نسبت به عربستان ووهابی های طرفدارش خلق کرده است.درعربستان هم، پاکستان ونوکران افغانش، تاجیک های سنی را شیعه معرفی کرده اند. معرفی دروغینی که درسال 1392 درعربستان بدرستی متوجه آن شدم. بهرصورت، سیاست مذهبی - قبیلگی کردن ، لازمه اش دروغ گویی وتحریف حقیقت می باشد. ازاین رو، تاجیکان حنفی ای پیروان مذهب ابوحنیفه باید درعربستان توسط جهال ، شیعه معرفی شوند تاجیب عرب های ساده لوح تهی وشکم ، شکم کته های درازریش تهی مغزپرشود که شد. خوب است که اکنون عربستان تاحدی دریافته است که درافغانستان با کمک های بی شمارش به نفعش چه شده است؟
درواقع، همان گونه که عربستان درافغانستان توسط پاکستان فریب داده شد، درخاورمیانه هم بازی را به نفع ایران باخته است وباید می باخت! به این خاطرکه ، توان مناسب برای بردن بازی دررقابت با ایران را درمنطقه نداشت. البته ازسه نگاه: نخست، عربستان ومتحدان خلیجی اش بجای محاسبه بالای توان عربی برتوان امریکا برای مهارتهاجم فرضی یا وا قعی ایران درخاورمیانه محاسبه کردند ؛ دوم ، پاکسان دریمن برای عربستان با اینکه پول های زیادی هم ازش گرفته بود دروغ گفت ؛ ومصرهم طورشاید وباید درکنارعربستان درجنگ یمن نه ایستاد؛ سوم، اهمیت نفتی- استراتژیکی عربستان برای امریکا کاهش وروسیه هم به نفع ایران وارد بازیی بزرگ قدرت ها درسوریه شده است.
معلوم است که قبل از درگیرشدن روسیه درجنگ سوریه ،عربستان دربرابر ایران کم آمده بود. مثلا، براندازی حکومت وحشی طالبان درافغانستان دراخیرسال 2001 وبراندازی حکومت صدام حسین درسال 2003 ، توسط جورج بوش به نفع ایران تمام شده بود؛ ودر مبارزه ی ویرانگرانه ی حکومت اسد ومخالفان تروریست وغیرتروریستش، عربستان، قطر، امارات متحده وترکیه نتوانستند دربراندازیی حکومت دمشق توفیق یابند. مزید برآن ، درجنگ درونی یمن هم عربستان نتوا نست حتا باحمله مستقیم نظامی وزیان های کلان مالی وتلفات انسا نی دوطرفه اختیاردار صنعا شود. ازاین رو، اکنون ایران بر شهرهای:دمشق، بغداد، بیروت وصنعا سلطه دارد، واین سلطه ازگونه سلطه ی کاذب هم نیست. یعنی یک سلطه ی واقعی می باشد. ازسوی دیگر، رسانه های آزاد وکاهش بیش ازاندازه ی سانسورهم موضع عربستان را نزد عرب ها وغیرعرب ها کمرنگ کرده است.
به طورنمونه ، رقابت عربستان با ایران باعث زیان های زیر برای مسلمان هاشده است: نخست، عربستان ومتحدان عربش مسئله فلسطین را فراموش کردند که به زیان فلسطینی ها وفایده ی اسرائیل تمام شده است. همچنان ، سپاه قدس ایران که حزب الله وتاحدی حماس را علیه اسرائیل کمک می کرد، درگیرجنگ برای دفاع ازحکومت سوریه شده است وحزب الله هم جنگ علیه اسرائیل راقربانی دفاع ازحکومت دمشق کرده است. درگیریی که کمک زیاد به گسترش نفرت درروابط شیعه ها وسنی های خاورمیانه کرده است. درواقع ، درگیری شیعه وسنی درخاورمیانه چنان نفرت خلق کرده است که ،عربستان علیه زیدی های یمن بنام مبارزه علیه نفوذ ایران اعلام جنگ کرد.درحالیکه، زیدی ها نه شیعه بلکه شاخه پنجم مذاهب چهارگانه اهل سنت می باشند. ازسوی دیگر، درجنگ یمن ، نه تنها زیدی ها بلکه حزب کنگره ی ملی علی عبدالله صالح ، رئیس جمهورقبلی یمن هم متحد زیدی ها می باشد.ازهمه ترسناک اینکه ، دربازی پیچیده ی خارمیانه ، اول عربستان ومتحدانش به کمک داعش علیه نفوذ ایران پرداختند ودوم ازامریکا دعوت کردند که کمک به جنگ علیه داعش نماید ؛ وائتلاف 60 کشوری زیررهبری امریکا وعربستان علیه داعش به میدان آمد ونتوانست این گروه تروریستی را نابود نماید. درگذشته، جهان شاهد ائتلاف قدرت ها برعلیه قدرت جنگ طلب نازیسم بود که موفق هم شدند،اما ائتلاف کشورها زیررهبری امریکا علیه یک گروه تروریستی وعدم موفقیت شان درریشه کن کردن آن سوال های زیادی را پیش کش کرده است که هیچ کشوری آماده ی پاسخ دادن به آن ها نیست!
بهرصورت، ائتلاف ضد داعش زیررهبری امریکا وعربستان نتوا نست که یک شهرکوچک عراق وسوریه را ازاین گروه تروریستی بگیرد. برخلاف، بمبارد مان های هوای روسیه علیه داعش توا نست که دوکارزیررا بکند:نخست، بخش بزرگ توان وظرفیت جنگی داعش را نابود کرد؛ دوم، کمک کرد به حکومت بشاراسد تاهم خود را حفظ کند هم شهرهای چندی را ازداعش والنصره نام تازه القاعده درسوریه پس بگیرد. درواقع ، تقویت حکومت اسد توسط حملات هوای روسیه، مطابق خواست ایران وخلاف خواست عربستان می باشد. به این معناکه ، ائتلاف مسکووتهران درسوریه ، بیش ازپیش موضع عربستان ومتحدا نش را کمرنگ کرده است. کمرنگی ای که سایه انداخته است بر مناسبات عربستان وامریکا. روشن است که، درین بازی خطرناک ، ترکیه هم درگیرشده است. البته ازدونگاه : نخست ، حکومت کنونی ترکیه سال هاست که کشمکش باکردهای خود دارد وحکومت سوریه هم منطقه کرد نشین خود را ازروی صداقت یا سیاست ، موقعیت خود گردانی داده است. مسئله ی که ترکیه را ترسانده ودشمن سرسخت حکومت دمشق ساخته است.
در مسئله ای کردها ، معلوم است که ترکیه، ایران، عراق وسوریه بدرجه های کم وزیاد مشکل دارند ؛ وروسیه هم بعدازسرنگونی یک هواپیمای جنگی اش برفرازسوریه توسط ترکیه، به کمک کردهای ترکیه برخاسته است.اگرمسئله کردها ومسئله جنگ علیه داعش را کنارهم بگذاریم، این نتیجه بدست می آید که خاورمیانه بسیارملتهب شده است ونیازمبرم به راه حل بنیادی مشکل های تاریخی وواقعی خود دارد. مسئله ی که چند ین کشورازآن بویژه ترکیه هراسمند است. هراسمندی که جمع مشکل داعش وآینده ی بشاراسد درحکومت دمشق، اوضاع را بسیارپیچیده ساخته است.اگرچه رقابت عربستان وایران ، برخی مسایل را زیرسایه گرفته است، اما خاورمیانه گرفتاردشواری های سابقه داری می باشد که کم توجهی به آن ها نه به کاهش بحران بلکه به عمق آن می افزاید.
ازبحران خاورمیانه وتهدید بزرگ ساخته شده ای ایران برای عرب ها، بزرگترین فایده را شرکت های تولید وفروش اسلحه برده اند. مثلا، عربستان ، امارات متحده وقطر، درسال 2014، 138 میلیارد دالراسلحه خریده اند ودرسال 2015 هم ، عربستان درصدر فهرست کشورهای خریداراسلحه جای گرفت. ودررسا نه های منطقه ی وجهانی هم ، واردات بی سابقه اسلحه توسط عربستان ، بنام دفع خطرایران بازتاب داشت. بله، هرکشوری حق دارد که برای دفاع ازخود سلحه بخرد، اما سوال این است که آیا عربستان می تواند با جای گرفتن درصدرفهرست کشورهای خریداراسلحه به خواست خود یعنی مهارخطرایران برسد؟ معلوم است که ، پاسخ سوال یاد شده بسیاردشورمی باشد. البته ازچند نگاه: نخست ، شرکت های تولید وفروش اسلحه دروازه خود را بروی ایران هم بازگذاشته اند؛ دوم ، ایران مانند عربستان هم تولید کننده ی نفت است هم با امضای معاهده اتومی با کشورهای گروه پنج جمع یک ، ازمحاصره بیرون شده است. به این معنا که ، موضع خود راهم ازنظراقتصادی هم ازنظرسیاسی بسیاربهبود بخشیده است.ازهمه مهمتراینکه، روسیه تمام دستگاه صنایع نظامی خود را بروی ایران بازکرده است که نمونه ی آن رسیدن موشک دافع هوای اِس 300 بدست ایران می باشد که صدای اعتراض اسرائیل راهم بلند کرده است.
درواقع ، فروش اسلحه توسط سلاح فروشان جهان به عربستان وایران وشکا یت اسرائیل ازآن ، این واقعیت را نمایان می سازد که بازی گران خاورمیانه بویژه تهران وریاض آماده نیستند به سوی سازش وتفاهم بروند. بهرحال، درحالیکه ایران دربازی خاورمیانه ، دست عربستان را بسته است؛ برخلاف ، عربستان یک ابزاردارد علیه ایران وآن هم بسیج کشورهای سنی عرب علیه ایران می باشد. مسئله ی که ماه گذشته درکنفرانس سازمان همکاری های اسلامی درترکیه دیده شد که بسیاری عرب ها علیه ایران موضع مشترک گرفتند. موضعی که ازآینده ی خوبی برای مسلمان های خاورمیانه سخن درآستین ندارد. بله، عربستان توانست که درسازمان همکاری های اسلامی ایران را منزوی کند،اما این گونه منزوی کردن ها کمکی برای مسلمان ها نمی کند. مسلمان های که ازلیبی تا افغانستان ، یاحکومت ندارند ویااگرحکومت دارند ،حکومت های ندارند که توان حل مشکلات شان را داشته باشند.
دراخیر ، ازهمه اسف باراینکه ، ایران درخاورمانه موضع عربستان را تضعیف کرده است، اما نمی تواند اوضاع را تثبیت نماید ؛ وعربستان هم بیشتربه بی ثباتی اوضاع برای برهم زدن دستاورد ایران می پردازد. معلوم است که دراین کشمکش ؛ بیشترین زیان را مسلمان ها چه شیعه وچه سنی می کنند. مثلا، عراق را درنظرمی گیرم که ازحکومت شیعه ی آن شیعه های عراقی هم را ضی نیستند که نماد آن حمله روزگذشته ی شیعه ها به پارلمان آن کشوردربغداد می باشد. دریمن هم ، جنگ عربستان بی دستاورد است ؛ به گونه ی که جنگ پاکستان درافغانستان تاکنون بی دستاورد ثابت شده است. وحکومت دمشق هم برای بقای خود نیازبه کمک های ایران وروسیه دارد؛ وجان کری ، وزیرخارجه امریکاهم اخیرا اعتراف کرده است که جنگ علیه داعش به کندی به پیش می رود. درواقع ، همه واقعیت های تلخ وشیرین یاد شده به اهمیت یک تفاهم میان ایران وعربستان وکمک کشورهای بزرگ به آن ها درجهت مهارتروریسم وتثبیت اضاع خاورمیانه مهرتایید می گذارد. درغیرآن، نه دستاورد ایران درخاورمیانه پایداراست ونه عربستان آماده پذیرش دست بالای ایران درمنطقه می باشد. پس، برای بهبود اوضاع، دواختیاربرای ایران وعربستان پیشرومی باشد: نخست ، یک تفاهم باهمی درجهت مهارتروریسم وتثبیت اوضاع خاورمیانه ؛ دوم ، ادامه رقابت جاری که کمک به دشمنی میان شیعه ها وسنی ها کرده تندروی مذهبی وتروریسم را بیشترازپیش فربه می نماید. مسئله ی که دربلند مدت به نفع ایران وعربستان نمی باشد.
0 comments:
Post a Comment