ابراهیم ورسجی
بیست وششم ثور1395
وقتیکه کارها به نااهلان سپرده شود، منتظرقیامت باشید
پیامبراسلام ص
بیاد داریم که دسته های وابسته به رئیس جمهورورئیس اجرائیه ، زیرنام های : تحول وتداوم واصلاحات وهم گرایی، درجریان مبارزات انتخاباتی شان، درسازوارگی با نام ها وخواسته های خود شان، مبارزه با فساد وایجاد حکومت داریی خوب وانجام خد مات برای مردم را خوب به نمایش گذاشته بود ند.اینکه درمدت 17 ماه و16 روز؛ حکومت وحدت ملی چه کرده است، برای همه مردم ، آشکاراست؟ روشن است که ، درحدیث پیامبرص(لاد ین لمن لاوعده له) ، وعده دادن ومطابق آن عمل نکردن برابربا بی دینی گرفته شده است ؛ ودرسیاست هم ، کارنکردن مطا بق وعده هاهم خلاف مصلحت عامه هم منجربه بی اعتباریی سیاست کاران می شود. مسئله ی که اکنون درافغانستان بسیاربرجسته نمایان شده است.
ازاینکه ، نوشته به بررسی دشواری های مبارزه با فساد تمرکزدارد؛ ازوعده ها وکارنکردن مطا بق آن ها یاد کردم که ایجاب هم می کند. درپیوند با دشواری های مبارزه با فساد گسترده درافغانستان ،لازم است که به عقب برگردم. زیرا که ، درپا نزده سال وسه ونیم ماه گذشته که در13 سال و9 ماه آن کرزی حکومت کرده است، معلوم است که بیشترکمک های بیرونی ومنابع مالی درونی غارت وپا یه ی بسیاری فساد های کنونی گذاشته شده است. فساد های گونه گونی که تیم های رئیس جمهورورئیس اجرائیه وخود شان کم یا زیاد درآن هم شریک هستند هم اطلاع کامل دارند.
پس، وقتیکه مسئله مبارزه با فساد به میان می آید، حکومت کرزی وحکومت کنونی هم به حیث شریک هم به حیث میراث برمسئول پنداشته می شوند. البته که ، نویسنده نمی خواهد که هم ازنظرزما نی هم ازنظر کمک های بیرونی هردوحکومت را مساوی مقصراعلام نماید وچنان اعلام کرد نی هم وظیفه اش نیست. اینجاست که ، پرسش ها وپاسخ ها برجسته می شوند. پرسش های ازاین گونه که چرا با آن همه کمک های که آمد وناتوهم با 150 هزارسربازدرجنگ سهم گرفت؛ اما درنتیجه آن نه تنها حکومت کرزی پا یه نگرفت ، بلکه تروریستان برگشتند وشروع کردند به دیوانگی وخود کشی ودیگرکشی؟ شا یان ذکراست که ، تروریسم وتباه کاری هایش به حیث عامل بیرون سیستمی مطرح می باشند وفساد به حیث عامل درون سیستمی ، و ناکا می دسته های حاکم درمهارکردن آن نمی تواند زشت کاری آن ها را زیرسا یه ی تباه کاری های تروریستان جا بزند.
بهرحال، درفساد گسترده ی دوره 13 ساله و9 ماهه ی حکومت کرزی وحکومت وحدت ملی ای بیشترازیک ونیم ساله ، معلوم است که فساد دومی کمترازفساد اولی می باشد. بهرصورت، فساد درافغانستان بجای رسیده که روز 11ماه مه 21 ماه ثور، پیش ازشروع کنفرانس مبارزه با فساد درلندن، دیوید کامرون ، نخست وزیر برتانیه به ملکه الیزابت دوم گفت که نیجریه وافغانستان به گونه ی تعجب انگیزی فاسد هستند ورهبران شان هم قرار است برای شرکت درکنفرانس مبارزه با فساد به لندن بیایند! درواقع ، فساد گسترده درحکومت افغانستان که نخست وزیر برتانیه هم ازآن گیلایه دارد، برمی گردد به بزرگ ساختن نا اهلان درسیاست کشورما. نا اهلانی که ازخطر بزرگ شدن شان پیامبراسلام ص این گونه هشدارداده بود : وقتیکه اموربه نا اهلان سپرده شود، منتظرقیامت باشید"! قیامتی که درافغانسان دیده می شود. ازاین رو، برآمدن نا اهلان به قدرت را به حیث عامل عمده ی فساد جاری درافغانستان گرفته نوشته را ادامه می دهم. دراین راستا، واقعیت این است که افراد ودسته های بالاکرده شده به قدرت توسط بیرونی ها پس ازطالبان ، توان واخلاق اداره سازی درافغانستان فروپاشیده را نداشتند. البته که ، ازچند ین نگاه: نخست، افراد لات وبهوده ی بود ند ؛ دوم ، شماری ازآن ها باید بخاطر دزدی وتباه کاری به داد گاه معرفی واعدام ویا به زندان می رفتند ؛ سوم ، ازنظر سا بقه ی تعلیمی وتجربه ی کاری صفربود ند؛ چهارم، بسیاری شان جاسوس های چند ین کشور بود ند؛ پنجم ، چند نفرشان که به اعتراف خود شان تحصیلات داشتند گرفتار بیماری های سمتی وقومی بود ند ومی باشند؛ ششم ، برخی شان تفنگ کارفراری ازجنگ به نفع طلبان، برخی شان اعضای طالبان ونهاد کاران غارت گر غیر دولتی، برخی شان دین کار وبرخی شان هم جز خود فروشی برای کمای کردن پول ، هنری دیگری نداشتند.
با درنظرداشت بحران عمیق وفروپاشی ساختاراداری در افغانستان وناتوانی نصب شده ها دربالای قدرت دولتی درکابل، حل دشواری های مردم افغانستان با صطلاح معروف کارحضرت فیل می نمود ومی نماید. دررابطه به دشواری های بی شمار آن روز و امروزافغانستان وناتوانی کرزی درمهارآن ها، چهارماه بعد از رئیس اداره موقت ساخته شدن او، عزیزالله واصفی ، یک تن ازوزیران دوران جمهوری محمد داود خان وقندهاری برای نویسنده درکابل گفت که " این نفر آگاهی وتجربه کارهای دولتی را ندارد؛ ازاین رو، افغانستان را به سوی نا بودی می برد" که برد!
جالب این است که ، بسیاری ازبیرون دیسانت / فرود آورد شده ها بنام تکنوکرات توظیف شدند. تکنوکرات های که شمارناچیز شان دارای تحصیل وبسیاری شان دارای سندهای جعلی- تحصیلی بودند. مثلا، بسیاری دارندگان سندهای تحصیلی جعلی این گونه نمایش داد ند ومی دهند که درامریکا، برتانیه وچند کشورانگلیسی زبان دیگر تحصیل کرده اند. درحالیکه توان نوشتن یک پاراگراف بزبان انگلیسی را نداشتند وندارند. بله، درمیان بنام تکنوکرات ها، اشرف غنی، امین ارسلا، انوارالحق احدی ، به خصوص اولی ، دارای سند تحصیلی بالامی باشد. معلوم است که داری تحصیل بودن وتکنوکرات شدن فرق دارد. ازسوی دیگر، درامریکا، ژاپن وکوریای جنوبی ، کسی ازوجود تکنوکرات نام نمی برد، اما درافغانستان جنگ زده وفروپاشیده تکنوکرات تولید کرده شد. درحالیکه برای اداره سازی، افغانستان به مد یران یا بروکرات ها نیازداشت ودارد نه تکنوکرات های کاغذی. پس، بهتراست که ازکارنامه سه تکنوکرات یعنی امین ارسلا، اشرف غنی ونورالحق احدی دروزارت مالیه سخن بگویم. احمد رشید درکتاب "فرورفتن درآشوب" کارنامه هرسه تکنوکرات رادرتبانی بامشا وران بیرونی بی حاصل یاکم نتیجه یاد کرده است.
با درنظرداشت ناتوانی تکنوکرات ها وبی خبری شان ازبروکراسی فروپاشیده ی افغانستان، لازم است که نیازمبرم افغانستان را ردیف بندی کنم تادرک شود که برای چه کارهای بزرگی چه گونه افراد ناتوان بکارگرفته شد ند ومصیبت آفرینی ازگونه ی شکست دولت سازی، جاده سازی برای بازگشت تروریسم وشکست جنگ علیه تروریسم وخالی کردن جیب های مالیه دهند گان غربی ونا بود شدن فرصت ها وامکانات وازهمه مهمترغارت منابع روی زمینی وزیرزمینی افغانستان کرده ا ند. معلوم بود که افغانستان ازنظرساختاری فروپاشیده است وایجاب این را می کرد که دولت سازی دربالای برنامه ی پسا طالبانی جای می گرفت که گرفت اما به آن عمل نه شد.
دراین راستا، وقتیکه بتاریخ 11 ماه جدی 1380- اول ماه ژانویه 2002 ،اداره انتقالی به ریاست کرزی تشکیل شد، پیش نویس کتاب دوجلدی"جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ " را می نوشتم. پس، وضع نو مرا تشویق کرد که پیش از متن قرارداد" بن" ، یک فصل کوتاه زیرعنوان" اداره موقتت، توقعات ، موانع ومشکلات" اضافه کنم. درفصل نامبرده ، درصفحه 913، به نظام سازی، یا دولت سازی، تامین امنیت، بازسازی ساختاردفاعی، بازگشت مهاجرین ، حل مشکل کمبود مسکن وبازسازی اقتصادی انگشت گذاشتم. ازجای دادن بازگشت مهاجرین درآن بخش، هد فم این بود که ادامه ی حضور آن ها درپاکستان نیروی بشری ارزان قیمتی را برای آن کشور فراهم می کند که با بهره برداری ازآن می تواند باردیگرافغانستان را بحرانی نماید. طوریکه دیده شد، طالبان را بازسازی وتروریسم را ترویج کرد که می بینیم.
طوریکه دیده شد، بنام دولت سازی، تامین امنیت، احیای ساختاردفاعی- امنیتی ، بازسازیی اقتصادی وبازگرداندن مهاجرین سخن ها زیاد گفته شد وهزینه هاهم زیا شد، اما نتیجه را می بینیم که هیچ یا ناچیزمی باشد. بله، نتیجه ی منفی بی شمار ونتیجه ی مثبت نهایت کم می باشد وازنتیجه ی منفی هم مهمترینش فساد می باشد که هم مردم افغانستان هم کمک کننده های بیرونی را به ستوه آورده است که نماد آن شکوه ی نخست وزیربرتانیه ونامیدن افغانستان به حیث دارنده ی فاسد ترین حکومت درجهان می باشد. باید نخست وزیرانگلیس این گونه ابرازنظرمی کرد؛ به این خاطرکه ، هم کشورش بعد ازامریکا وهند ، بزرگترین کمک کننده به افغانستان می باشد هم زیرفشارحزب ورای دهندگان خود می باشد که چگونه هم داد مبارزه علیه تروریسم ودولت سازی درافغانستان رابلند کردی هم میزبان کنفرانس های کمک به افغانستان می باشی هم بانک ماراخالی ودزدان ومفسدان افغان را فربه کردی؟ مفسدان ودزدانی که هم ناتوان درمبارزه باتروریسم بودند وهستند هم حکومت خود را فاسد ترین حکومت درجهان ساخته اند.
اکنون که چنان شده است ، وافغانستان دارای فاسد ترین حکومت شده وکمک کننده ها داد شان به آسمان رسیده است که مبارزه با فساد شود؛ درغیرآن ، کمک های خود را بند می کنند. سوال این است حکومت وحدت ملی افغانستان درمبارزه با فساد چه کند وچه مانع ها ووسیله های دراختیار خود برای مبارزه با فساد دارد؟ واقعیت این است که ، درداخل ، اختیارووسیله برای سران حکومت برای مبارزه با فساد بسیارمحدود می باشد ودربیرون هم تمایل به ادامه کمک ها رو کاهش دارد! بله ، وقتیکه دولت ، جامعه یا فرد عزم کند که خود را اصلاح وتجربه های تلخ گذشته را تکرارنمی کند، فصل نورا آغازمی کند. به شرطیکه ، درگام نخست ، خود را اصلاح کند یا به فرموده خدا توبه کند! درقرآن هم ، معلوم است که توبه وقتی نزدخدا پذیرفته می شود که توبه کننده حق دیگران را نخورده با شد وخون دیگری را نریخته باشد.
متاسفانه ،از نگاه توبه وبریدن ازگناهان برای کسب بخشش خداند ج، حکومت وحکومتی های افغانستان چنان به گناه ها آلوده شده اند که خدا که خیر عفوشان نمی کند، بنده های خدا هم مشکل است عفوشان کنند. بهرحال ، مسئله ی مبارزه با فساد مسئله مرگ وزندگی دولت وحدت ملی می باشد. به این معنا که ، اگرمی خواهد زنده بماند ، باید درخود اصلاحات بیا ورد تا هم توان مبارزه با فساد وتروریسم را پیدا کند هم زنده بماند. اینجاست که نویسنده تشویق می شود تا پیشنهاد زیررا برای سران حکومت کابل پیش کش نماید: نخست، حکومت مبارزه با فساد را به حیث یک استراتژی بپذ یرد نه تاکتیک. به این خاطرکه، رئیس جمهور دربرخورد با مجرمان کابل بانک طوری کار کرد که تاکتیکی می اندیشد وکارمی کند نه استراتژیکی؛ دوم، مبارزه با فساد را ازدرون حکومت شروع کند؛ به این خاطرکه، مرکزهمه فساد پیشگی ها دربیشتراز15 سال گذشته افراد حکومتی بوده اند؛ سوم ، وقتیکه مبارزه ازپاکسازی حکومت ازمفسدان وسپردن مقام های آن ها به خوبان شروع شود، مردم ازحکومت حمایت می کنند؛ چهارم ، حکومت برای مردم بگوید که ازآغازسال 2002 یا شروع حکومت کرزی تاکنون ، خارجی ها چه مقدارکمک برای افغانستان کرده اند، وکمک ها چگونه هزینه شده است که اثری ناچیزی ازآن دیده می شود؛ پنجم، سیاست کادری درپیش گرفته برای انجام کارهای دولتی افراد کارفهم ومجرب را گزینش کند نه اینکه برای افرد ناکاره وبیکارکار پیدا کند؛ به گونه ی که تاکنون شده است؛ ششم ، برای پیشبرد مبارزه با فساد، درخود هماهنگی ایجاد نماید؛ زیراکه، درچند دستگی کنونی درارگان های دولتی سخن ازاصلاحات ومبارزه با فساد عبث می نماید. وقتیکه ازایجاد هماهنگی درارگان های دولتی سخن می گویم، می دانم که رئیس جمهور ودومعاونش ورئیس اجرائیه ودومعاونش باهم هم نظرنیستند وفقدان هم نظری شان بیشترین کمک را به فساد ومفسدان وگستاخ ترشدن تروریستان وحامی شان کرده ومی کند.
دراخیر، خد مت رئیس جمهورورئیس اجرائیه وهمکارانشان به گونه ی کوتاه عرض می کنم که هم به حدیث پیامبراسلام ص که درزیرعنوان نوشته آمده است توجه جدی کنند وهم به بهترکردن کارکرد حکومت وبهترکردن کارایی حکومت هم درعمل کردن به همان حدیث میسرمی شود نه مسئله ی دیگری. درغیرآن، مبارزه با فساد کرده نمی توانند. زیراکه، برای مبارزه با فساد با توجه به مانع های بزرگ دربرابرآن، به حکومت داریی خوب نیازمبرم می باشد وخصلت های حکمرانی خوب هم درزیربازتاب داده می شود: مشارکت مردم درامورکشورشان ، حاکمیت قانون، شفافیت وراست گوی وراست کاری درهمه امور سیاسی- اجتماعی- فرهنگی- نظامی واقتصادی کشور، مسئولیت پذیریی حکومت گران واعتراف شان به ضعف ها وکمبودها وباورمند ساختن مردم که دررفع آن ها کوشش می شود، اجماع محوری یا توجه به خواست ونظرهمه یا موقع دادن به مردم تا نظروخواست شان بیان کنند وازحکومت کاربخواهند، برابریی حقوقی درهمه بخش ها درعمل نه درنظر، کارا یی واثربخشی حکومت وحکومت گران تا بتوانند هم مردم را باخود داشته باشند هم خود را نزد آن ها بی قدرنکنند! ادامه دارد.
0 comments:
Post a Comment