Monday 14 November 2011

تباه کاریی نهادهایی غیردولتی دراقتصادافغانستان

افغانستان
اگرنقل وانتقالات منابع درجهت تقویت برگزیدگان ممتازجامعه ادامه یابند،آن قت بجای تقویت مواضع رهبران سیاسی،موقعیت آنان رابه مخاطره می اندازند.
پل هریسن
ابراهیم ورسجی
23-8-1390
پیشترازاین،نویسنده مقاله هایی درباره ی"وضع فاجعه باراجتماعی- اقتصادیی افغانستان" ،"مصیبتی که تصورباطل ازبازارآزادبراقتصادافغانستان نازل کرد"،"وضع فاجعه بارحقوق بشردرافغانستان"وچندمقاله ی دیگری که به اوضاع سیاسی- اجتماعی- اقتصادی وحقوقی کشورپیوندداشتند،به نشرسپرده بود.ودرهمه نوشته ها برناکارآمدی ،فساداداری ومالی حکومت به حیث عامل تعیین کننده،انگشت گذاشته شده بود.ازاین که دربازیی به فسادکشانیدن افغانستان، تنهاحکومت کابل نقش ندارد،وبیرونی هاازجمله نهادهای غیردولتی نزدیک به آن ها سهم شیرراازکمک های نام نهادبخاطربازسازیی کشورما به جیب زده اند؛ایجاب می کندکه ازنقش بیرونی ها،بویژه نهادهایی غیردولتی، درتباه کاریی اقتصادی درافغانستان هم سخن گفته شود.پیش ازپرداختن به نقش ویران گرانه ی نهادهای غیردولتی دراقتصادافغانستان، بویژه درهزینه ی کمک هایی بیرونی،خالی ازفایده نخواهدبوداگرکمی درباره ی پیشینه وهدف های نهادهایی غیر دولتی که بامرام خوب آغازبکارکرده بودندودربیراهه افتیدند،توضیحی داده شود.
برای ابرازنظردرزمینه،نگاهی به عقب نیازمبرم می نماید.رخ دادهادردنیایی پس ازجنگ جهانی دوم،بویژه پس ازپایان جنگ سردمیان قدرت های بزرگ جهانی،به گونه ی سمت وسوپیداکردندکه دوپدیده ی زیربه رسوایی کشیده شوند:نخست،فراماسونری.دوم،اِن جی اوز/نهادهایی غیردولتی.ازآنجاکه فراماسونری یاجریان مدافع وگستراننده ی آزادی وبردباریی مذهبی- سیاسی درافغانستان کمترفعال وشناخته شده می باشد،تنهابه تعریف وکارکردآن بسنده کرده،وبحث درباره ی نهادهایی غیردولتی که سخن هابیشتروکارکردهایی صفری داشته اند،پی گرفته می شود.فراماسون یافریماسون؛طوریکه ازنام آن پیداست،به آزادی مربوط بوده وبه نهای گفته می شودکه درجهت تقویت آزادی آزاداندیشی، کنشگری داشته ودارد.نگاهی به پیشینه وکارکردفریماسون هاروشن می سازدکه این نهادکه دراواخرسده ی شانزدهم میلادی سربلندکرده بود،برای تقویت وگسترش آزادی وبردباریی سیاسی- مذهبی مبارزه کرده ودرانقلاب هایی انگلیس،فرانسه،امریکا وانقلاب مشروطه ی ایران، نقش کمرنگ یاپررنگی بازی کرده است.ازاین رو،برخی نظریه پردازان سیاست وجامعه شناسی ناف فراماسونری رابه لیبرالسم/آزادی خواهی گره می زنند.اینکه فراماسونری چه کرده وچه می کند،درجامعه های مسلمان، افرادونهادهایی که درجهت آزادی، بردباری وکثرت گرایی دراندیشه وسیاست کاری کرده ویاسخنی گفته اند،اغلب به مزدوری به انکلیس متهم شده اند.ازاین رو،برای شناخت بهترفراماسونری،ایجاب می کندکه سخنی هم ازمخالفان آن به میان آورده شود.دریک جمع بندیی کوتاه، گفته می توانم که حکومت هایی خودکامه ومحافل مذهبی وابسته به آن ها،ازمخالفان سرسخت فراماسونری به شمارمی آیند.مخالفت این دونهادمطلق گراومتجحربافراماسونری می تواند دلیل این هم باشدکه فراماسون هاازنظرفکری؛ درنهایت، درجهت حکومت محدودوپاش پاش کردن مطلق های ذهنی- سیاسی- مذهبی به پیش می تاختند،سمت وجهت گیریی که بخاطرآن،دشمنی خودکامه های سیاسی- مذهبی راعلیه خودبرانگیختند.
بهرحال،مخالفت خودکامه های سیاسی ومطلق اندیشان مذهبی نه تنهابافراماسون ها،بلکه باهرگرایش فکری وسیاسی می باشدکه درفرجام آن هاراازمرکب مطلق گرایی وخودسری شان بزیربکشد. درحالیکه سررشته ی کاروبرنامه ی فراماسون هابه اواخرسده ی شانزدهم واوایل سده ی بیستم می رسد،سرآغازکاروبرنامه ی اِن جی اوز/نهادهای غیردولتی باسازمان ملل متحد درسال1945میلادی برمی گردد.ملل متحد،بربنیادمنشورخود،میثاق جهانی حقوق بشروقانون بین الملل،مسئولیت تامین صلح واصل برابری وبرادریی انسانی را درجامعه ی جهانی بدوش دارد.اما،برنامه وکارکرداصلی نهادهای غیردولتی هم؛تاندازه ی زیادی،تحقق ارزش های می باشدکه سازمان ملل متحد بدوش دارد.اگرمسئولیت سازمان ملل راتحقق صلح،امنیت جهانی وتشویق رعایت حقوق بشردردرون ومیان اعضای آن فرض نمائیم که چنان هم است،برنامه ی آغازین نهادهای غیردولتی هم، تحقق عدالت،برابری وبرادری برای نسل هایی امروزوفردای جامعه ی جهانی می باشد.
ازاین رو،سازمان ملل متحدهم، مشوق وکمک کننده ی نهادهای غیردولتی بودومی باشد.تائیدسازمان ملل ازنهادهای غیردولتی باین معنانیست که همه کشورهایی عضوآن،ازآن هاحمایت می نمایند.باتوجه به برخی شعارهاوکارنامه های نهادهای غیردولتی وپیوستگی کمکی آن هابه کشورهای غربی،درزمان فرمان روایی کمونیسم روسی،نهادهای غیردولتی افزون براینکه،درقلمروشوروی واقمارش مشوقی نداشتند؛ازبرچسب نوکری به امپریالیسم هم بی بهره نبودند،وبه پیروی ازبادار،خودکامه های جهان سوم هم ازاین نهادهادلخوشی نداشتند.دراین نادلخوشی کمونیسم واقمارش ازنهادهای غیردولتی،دستکاریی سرمایداریی جهانی درآن هابی تاثیرنبود.وقتیکه صلیب سرخ جهانی،عفوبین المللی،نهادهایی حقوق بشری،داکتران وخبرنگاران بی مرزو...درقالب نهادهای غیردولتی کارکردازخودبروزدادند،نهادهای نامبرده بیشترموردبدگمانی خودکامه هاقرارگرفتند.
درحالیکه آغازبکارنهادهای غیردولتی باآغازبکارسازمان ملل همزمان می باشد،این هم زمانی باعث نشد که گمانه زنی هادررابطه بانهادهای غیردولتی جلوه گری نداشته باشند.شیوه ی نگرش دولت هاواحزاب جهان سوم، بویژه کشورهای اسلامی راجع به نهادهای غیردولتی، دوگونه برخوردرابه نمایش می گذارد:نخست اینکه،نهادهای غیردولتی ابزارسیاست خارجی کشورهای کمک کننده به آن هامی باشند.دوم این که،درمجمع عمومی سازمان ملل متحد،کشورهایی غربی دراقلیت می باشند.ازاین رو،به نهادهای غیردولتی کمک می کنندتانقش سازمان ملل رادرجهان پس ازجنگ سردتضعیف نمایند.سوم اینکه،برخی کارشناسان باین باورندکه نهادهای غیردولتی، نهادهای سودجووتجارت پیشه دردست احزاب حاکم کشورهای غربی می باشندکه بابهره برداری ازآن هابنام کمک به برنامه های بشردوستانه، پول های کلانی دربودجه ی بیرون مرزی خودتخصیص میدهندوبخشی ناچیزی آن رابه نهادها وبخش بزرگتر آن راخودبه جیب می زنند.هزینه ی کمک های بیرون مرزی درافغانستان توسط نهادهای غیردولتی ودستاوردناچیزآن هادرعمل، این نگرش ازنهادهای غیردولتی وکمک کننده هاراتائیدمی نماید.
بهرحال،کارکردبی نتیجه ی نهادهای غیردولتی درافغانستان وزیان رسانی تباه کارانه ی آن هابه اقتصادکشورما،موضوعی می باشدکه اهمیت حیاتی برای افغان هادارد.ازاین رو، دراین نوشته به کندوکاوگرفته می شود.هرتعریفی که مطابق برآوردنامبرده ازنهادهایی غیردولتی داشته باشیم،ازاین حقیقت تلخ نمی توان انکارکردکه دستاوردآن هادرافغانستان نزدیک به صفرمی باشد.ازبرافتادن اداره ی طالبان تاکنون که تقریباًده سال می گذرد،دولت دربرابرنهادنهادهای غیردولتی ناتوان وتماشاچی می باشد.ودرواقع می توان چنین ابرازنظرکرد که درکشورمااداره های دولتی درسطح پایین ترازنهادهای غیردولتی قراردارند.درده سال گذشته، مطابق آمار  کشورهای کمک کننده،33ملیادردلاربه افغانستان کمک شده است که بخش اعظم آن توسط نهادهای بیرونی وسازمان ملل متحدهزینه شده است که دستاورد آن چشم گیرنیست.راه کاراین گونه می باشدکه کمک کننده ها،کمک هایی خودرابه بانک جهانی واریرزمی کنند،که ازطریق ملل متحد درافغانستان هزینه می شود.واقعیت این است که این نهادهادرمرکزولایت هابامفسدین درون دولتی وبیرون دولتی کنارآمده درهزینه ی کمک هاخوردوبردکرده اند.هزینه ی نادرست یاخاینانه ی کمک های بیرونی؛بدون دستاوردقابل مشاهده درزندگی مردم،آن هارانسبت به نهادهاوکمک کننده هابدبین ساخته است.
طرفه اینکه،دراین بازی ناپاک که به سرنوشت کشورماصورت گرفته است ومی گیرد،وزارت های مالیه ،تجارت وبرنامه ریزی که اکنون اخیری بنام وزارت اقتصاد نام گذاری شده است،بخاطرفساد،بی کفایتی وناتوانی یاشرکت دربازیی سیاه،نتوانسته اند گزارش دقیق تهیه ومردم رادرجریان بگذارند.درمحیط بی بازرسی وبازپرسی که براوضاع مدیریتی،سیاسی ومالی افغانستان مسلط شده است،نهادهای غیردولتی بدترازتفنگ داران جهادی- طالبی- ملیشگی عمل کرده،حتاگفته می توانم که بدترازتباه کاران، قاچاقبران ودزدان،کشور،حکومت وقانون رابه مسخره گی گرفته اند.این هابایداین گونه عمل می کردند،چراکه دولت ناتوان یاآله ی دست آن هاوحامیان بیرونی شان می باشد،یااکثرگردانند گان اموردولتی نهادکاریاشریک جرمند.افزون براین،نهادکاران غیردولتی،حزب هم می سازندوسیاست هم می کنندورسانه های راهم دراختیاردارندوفکرمی کنندکه درغرب حزب سیاسی وجامعه ی مدنی ازاین راه سربلندکرده اند.سازمان های غیردولتی باحمایت های مادی وسیاسی که ازبیرونی هامی گیرند،افزون برهزینه ی ضدملی کمک هاومسخره کردن حکومت،یک خیانت بزرگ دیگرهم به کشورماکرده اند؛وآن اینکه، بخاطرمبدل شدن به یک کانال بزرگ توزیع وهزینه ی کمک های بیرونی،بجای نیرومندساختن دولت،شماری زیادی ازافراد نخبه وکارآمد راجذب ساختارهای خود کرده،و دولت راازکادرهای فنی وکارآمد محروم کرده اند.
کسانیکه به کابل گشت وگذارکرده باشند،بدرستی درمی یابندکه وضع دولت ورابطه ی آن بانهادهای غیردولتی چگونه است؟واقعیت این است که بیشترازده هزارافرادوابسته به نهادهای نام نهادغیردولتی درکابل بیهوده وبی هدف حضوردارند؛درحالیکه آن ها،باید برای درک شرایط سیاسی- اجتماعی- فرهنگی- آموزشی - اقتصادی- امنیتی وبهداشتی افغانستان، به بیرون پایتخت بروندوازنزدیک اوضاع رامطالعه ومشوره بدهندوبرنامه ریزی نمایند.برخلاف،این مهمان های ناخوانده درکابل باماشین های زرهی سفرمی کنندودرخانه هایی باکرایه ی بالازندگی وکرایه ی خانه هاراهم به آسمان رسانیده اند،زندگی ورقم بالای پول کمکی به افغان هارامی گیرندومصرف می کنندوازنمایندگی های بیرونی هدایت ورهنمایی می شوند.این نگرش نه تنهادرباره ی نهادهای هزینه کننده ی لاوبالانه ی کمک های بیرونی،بلکه درباره ی ارتش هاونمایندگی های کشورهای بیرونی درکابل هم صدق می کندکه درظاهربخاطرتامین صلح وامنیت یاکمک به امنیت آمده اندوکارلازمه درجهت ماموریت خودراهم انجام نمی دهندوبه دولت مقام های دولتی کابل؛ ازجمله نفراول افغانستان، هم اعتنای ندارند.
درحالیکه هزاران سربازوکمک رسان درمرکزهای ولایت هاحضوردارند،ازطریق زمین نمی توانندکه ازکابل به ولایت هاسفرنمایند.به سخن دیگر،افزون برمعاش وهزینه ی زندگی آن هادرکابل،هزینه ی سفرآن هاراهم بایدافغان هابپردازند.ازاین رو،باوجودحضوراین گونه نهادهاوافرادمتعلق به آن ها،دولت افغانستان دستاوردی درعرصه ی توسعه وانکشاف درمرکزوولایت هانداشته است.درده سال گذشته کارهای سازنده وموثری درجهت نیرومندسازیی نهادهای دولتی درمرکزولایت هاصورت نگرفته است ودلیل عمده ی آن هم نبودسیاست واضح وروشن راجع به ساختاراداریی دولت می باشد.این تنهاافغان هانیستندکه باوجودکمک هایی کلان بین المللی ازفقدان نهادهای اداریی کارآمد درکشورشان سخن می گویند،بلکه....رولاندوایت متخصص انکشاف نهادهای بخش جنوب آسیادربانک جهانی،طی مصاحبه ی اختصاصی باآژانس خبری پژواک که درکابل داشت،بیان نمود.وی براساس بررسی که بانک جهانی،طی سال جاری(2007)درافغانستان انجام داده است،گفت که ساختاراداریی مطلوب واستراتیژی،برای رهنمای اجراآت درسطح ولایت هاوجودندارد.براساس گزارش بانک جهانی،بررسی یادشده به هدف ارائه ی معلومات درموردماهیت عرصه خدمات ولایتی،ایجادیک چهارچوب ساده وقابل تطبیق جهت مذاکرات وگفت وگومیان حکومت وکمک کننده هاوغیره ترتیب شده است.درحال حاضر،افغانستان دارای34ولایت،364ولسوالی/مردم داری-34 شهرمرکزی ودرحدود40020قریه/روستامی باشد.به گفته ی موصوف،درحال حاضرسیستم های ولایت هابامشکلاتی چون تضاد،تناقض،نابرابری،وغیرمنصفانه بودن درامورمواجه هستند،ونیازشدیدی به آوردن اصلاحات دارند.اوبطورنمونه گفت:عرصه ی خدمات، چون تعلیم،صحت،آب رسانی،سرک سازی درولایت هاازطریق وزارت هادرمرکزانجام می پذیردووالیان هم مداخله می کنندواین اموررامربوط به خودمیدانند.مداخله ی والیان درتطبیق پروژه هاواستخدام شمارکارمندان ملکی درریاست های وزارت خانه ها، باعث ایجادمشکلات وعدم حساب دهی شفاف شده است.تخصیص بودجه هم فرق داردوبراساس نفوس نیست؛وناتوانی حکومت، سبب قوی شدن فرماندهان وملیشه هاشده است.(1)
درحالیکه رولاندوایت،ازوضع نابه سامان نهادهایی دولتی سخن می گوید،بایدبخش بزرگ بحران مدیریتی راکه ازکمبودکادرهایی تعلیم یافته وفنی برخاسته است،به سه موضوع زیرمرتبط دانست:نخست،بی کفایتی دولت درجذب کادرهابخاطراشباع شدن آن ازمدیران وارداتی ازبیرون که مانند نهادهای غیردولتی درآمدبالایی دلاری دارند.دوم،نهادهای غیردولتی که باجذب بخشی ازکادرهای فنی وتعلیم یافته، به دولت زیان رسانیده اند.سوم،فرارکادرهابه بیرون وخودداریی شماری ازآن هاکه درداخل کشور مانده اندازکمک بدولت؛ بخاطراینکه، نمی توانندرهبریی نادانان تحمیل شده ازبیرون وپرزه های بی عرضه ی جاسوس ومزدوری راکه غیرازوطن فروشی هنری دیگری ندارند،پذیراشوند.سوم،جمعی ازهردو،یعنی ناتوانی وفساددولت وزدوبندهای مالی نهادهای غیردولتی، سبب شده است که برخی کادرهاجذب وشماری دیگرازکشورفرارنمایند.
دراین زمینه،برای توضیح بیشتر،گزارش موسسه/نهاد"آکسفام"بازتاب داده می شود:براساس گزارش ایجنسی های کمک کننده، تقریباًنصف 15ملیارد دالرپول های کمک شده ازطرف امریکاوانگلیس وکشورهای دیگربرای بازسازیی افغانستان ازسال2001-1382به بعد،به مصرف مشاورین وقراردادی ها،امنیتی های قراردادی به مصرف رسیده است.گزارشی راکه موسسه /نهاد"اکبر"که از96ایجنسی نمایندگی می کند،روزدوشنبه25مارس2008-5حمل1389خورشیدی،به نشرسپرد؛ سطح تلفات مالی توسط نهادهاوسطح ناکامی کمک هاومصارف رادرهردوسازمان های بین المللی وحکومت افغانستان افشاکرد.نویسنده ی گزارش "مات وادمن" از"آکسفام"،افشاکردکه6ملیارد تقریباً40درصدمجموعه ی کمک ها،برای مشاورین،واکثراًقراردادی های خصوصی- امنیتی مصرف شده است؛و همین مقدارپول، بودجه ی 20سال آینده ی این کشوردربخش معارف می باشد.گزارش، همچنان، ازخطرفسادسخن گفته ویادآورشده است که حکومت افغانستان ازصورت مصرف3،5ملیارددلارهیچ گزارش یاحسابی نداده است.وبسیاری کشورها،پول های وعده شده راپس ازبرافتادن طالبان، نه پرداخته اند.وگزارش گر،10ملیارد دلار ناپرداخت شده از25ملیاردراهم درگزارش خود بازتاب داده است.براساس گزارش نامبرده،امریکا،انگلیس،آلمان،ژاپان وکانادا،کمک کننده های عمده بوده اند،ودیگرکشورهای ثروتمندغربی،کمکی کم تری کرده اند.
بطورنمونه،فرانسه،80ملیون دالر،اسپانیا26ملیون دالرکمک کرده اندکه اسف باراست، وامریکادرسرفهرست کمک کننده هاقراردارد.به اعتراف دولت کابل،امریکانصف کمک4،10ملیارد دلاری خودرااز2002تا2008به حکومت پرداخته است.موسسه/نهاداکبرمی گوید:انگلیستان گفته است که 990ملیون دلاررادربازسازی افغانستان  مصرف کرده است و220ملیون دلاردرسال جاری2008به حکومت کمک می کند.کشورانگلیس تاکیدکرده است که80درصدکمک هاراازکانال حکومت کرده است تاتوان اداره ی امورخودرادرآینده داشته باشد.شکریه بارکزای عضومجلس نمایندگان می گوید:گزارش نادرست است،چراکه اوضاع بدترازآن است که درگزارش اکبرنشان داده شده است.ازهردلارتنها11سنت/11درصدآن به افغانستان آمده وباقی به غرب دوباره برگشت داده شده است.افزایش ناامنی،پیشرفت رابه خطرانداخته است.مطابق آنچه در گزارش آمده است،بخاطردرآمدناچیزدولت،کمک های خارجی90درصدهزینه ی عمومی راتشکیل میدهند.گزارش حاکی است که چگونگی هزینه ی پول ها،دیگرگونی دراوضاع ونمایشی ازبازسازی وتوسعه رادرافغانستان نشان نمی دهد.(2)
گزارش نامبرده ازیک واقعیت تلخ وتکان دهنده سخن به میان می آورد،یعنی هزینه شدن یابه هدررفتن کمک هادرافغانستان بدون اینکه دیگرگونی مثبتی رادراین کشورجنگ زده سبب شده باشد.واقعیتی که نه حکومت افغانستان، ونه کمک کننده هاونهادهایی غیردولتی ابزارسیاست آن هادرکشورماآماده هستندکه درباره ی آن سخن بگویند.اینکه آن هاسخن بگویندیانه گویند،ازاین حقیقت نمی توان انکارکردکه سیاست افغانی بیرونی هاناکام وپول هابه جیب مافیایی غربی ونهادهایی غیردولتی واریزورهبران کشورهای کمک کننده رادرپیشگاه مردم شان درموقعیت دشواری قرارداده است که آن همه سرمایه کجارفت؟درحالیکه رهبران کشورهای کمک کننده، بخش بزرگ سرمایه ی خودرابه جیب چندوزیریادبیرخودیی پشت صحنه ونهادهایی غیردولتی روی میدان بازیی بازسازی وصلح آوری وتروریسم زدایی ناکام درافغانستان واریزکرده اند،مشکل حکومت ووزیران افغانستان که درزدوبندهای مالی کمک کننده ونهادهای غیردولتی شریک می باشند،بیشترازهرزمانی دیگری پهناوفراخناپیداکرده است.
بطورنمونه،مردم افغانستان می دانندکه کی،کی بودوکی، کی می باشد؟سران حکومت ووزیران زیردست آن هاازدست برد درسرمایه ی ملی وسرمایه ی کمک کننده هاکه بخشی ازسرمایه ی ملی می باشد،قارون شده اند؛ومردم بیشترازهرزمان دیگری، درفقروتنگ دستی فرورفته اند.ازسوی دیگر،مردم افغانستان همان مردمی نیستندکه حاکمان کنونی مانندمحمدزایی هایی شکم پرست،استفاده جوونادان بتوانند موردبهره کشی قرارشان بدهند.مردم بخاطرجنگ،افزایش شمارباسوادان ،مهاجرت وگسترش رسانه هابسیارسیاسی شده اندوبه هیچ صورت چپاول سرمایه ی ملی راچه توسط حاکمان وچه توسط نهادهایی غیردولتی به گونه ی که ادامه دارد،تحمل کرده نمی توانند.ازهمه مهمتراینکه،به گفته ی پل هریسن:اگرنقل وانتقالات منابع درجهت تقویت برگزیدگان ممتازجامعه ادامه یابند،آن وقت بجای تقویت مواضع رهبران سیاسی،موقعیت آن هاراجداًبه مخاطره می اندازند.(3)امروز،به گونه ی بی سابقه ی افرادودسته های انگلی- میکروبی، براقتصادملت ودولت سوارشده وبه غارت دست زده وملیونروملیاردرشده اند؛رخ دادنامیمونی که مشروعیت کمرنگ حکومت رانابودوثبات جامعه رابه هم زده ومی زند.نابه سامانی،درماندگی وناتوانی وفسادحکومت کنونی به اندازه ی آن راازمردم دورکرده است که تنهادوعامل باعث ماندن آن درصندلی قدرت شده است:نخست،حضورنیروهای خارجی.دوم،نفرت فراوان مردم افغانستان ازپاکستان وطالبان.این دوعامل هم بخاطراینکه مامردم عصبانی هستیم ودربرخی مواردعقده ی وعصبانی عمل می کنیم،نمی توانندباثبات باشند.به سخن دیگر،مردم عصبانی زمانیکه خشم گین شوند؛بدون توجه به بدیل مناسب،یاپیش ازایجادخانه ی نو،خانه ی کهنه ی خودرانابودمی کنند.
پانویس ها:
1- افغانستان ناکام شده است.رولاندوایت،شبکه ی اطلاع رسانی افغان8میزان1386-30-10-2007
2-Ottawa Cizen March25-2008 pA9  and The Daily Tele graph with files from Agence France press.
3-فردای جهان سوم،نویسنده:پل هریسن مترجم:محمودطلوع چاپ اول1366ص413

0 comments:

Post a Comment