Wednesday, 16 November 2011

برگزاریی لویه جرگه؛نیازفوریی مردم یاحکومت

هیچ گربه ی برای خداموش نمی گیرد.
ضرب المثل مشهورفارسی
ابراهیم ورسجی
25-8-1390
حکومت کابل طوری که پیشترابرازکرده بود،امروزسه شنبه16نومبر2011-25عقرب1390خورشیدی،برگزاریی گردهمایی بزرگ/لویه جرگه ی باصطلاح رایج درسیاست های قبیلگی پیشین راآغازکرد.درحالیکه،نویسنده وهرافغان دیگری درارزش واهمیت همایش بزرگ مردمی شک وگمانی ندارندونباید داشته باشند،اماچگونگی برگزاریی همایش وهدف هایی پشت صحنه ی سیاسی برگزارکنندگان، چه درگذشته وچه اکنون،ازپرسمان های بوده ومی باشد که هرشخص ونهادی سخن گفتن درباره ی آن راحق طبیعی وقانونی خودمی داند.درعین زمان که درزمینه سخن هاگفته شده ومی شوند،این پرسمان نیزدارایی اهمیت می باشدکه برگزاریی همایش کنونی چه دستاوردی می تواند داشته باشد،وبانیازهایی فوریی مردم وحکومت چه پیوندی می تواند برقرارکند؟
برهمگان،بویژه آگاهان روشن است که درشرایط کنونی، نیازفوریی مردم افغانستان وحکومت آن هاچه می باشد؟ازپیش واضح است که نیازفوریی مردم افغانستان،امنیت،برطرف کردن کمبودیانبودخانه،عرضه ی خدمات دربخش هایی بهداشتی،آموزشی،بازسازیی زیرساخت ها،بازگشت دادن مهاجرین،مبارزه باخشونت،قاچاق موادمخدر،تروریسم سازمان یافته و کمک گیرنده ازپاکستان،قانونی ساختن حضورنیروهای بیرونی موجود درکشور،حکومت قانون،کارآمدساختن حکومت ودرست کارساختن دستگاه دادگستری وبازرسی درجهت مبارزه بامافیای تریاک،زمین وموادمخدرو...می باشدکه حکومت کنونی مسئولیت داردکه این کارهارابدرستی ودرست کاری انجام بدهد.زمانیکه حکومت توانست این مسئولیت های خودراانجام بدهد،دیگرمشکلات دیریازود،ازسرراه زندگی مردم افغانستان برداشته می شوند.
طوریکه دیدشدومی شود،حکومت کنونی افغانستان بابرگزاریی همایش کنونی،درظاهر، دوپرسمان زیر،یعنی بحث درباره ی:"حضورپایگاه نظامی امریکا"درافغانستان پس ازسال2014،و"گفت وگوباطالبان" راپیش کش کرده است.دراین زمینه،پرسش بنیادی این است که آیااین گردهمایی می تواندبه گونه ی شفاف/روشن وژرف ابرازنظرنماید؟تجربه هایی پیشین نشان میدهندکه افرادگردآمده درهمایش های این چنینی،تااندازه ی درست کاربودندوسخن های هم برای گفتن داشتند.اما،یاموقع نیافتندکه سخن های اصلی خودرابگویند؛ویااینکه، خودبرگزارکنندگان همایش هابه سخن هاوپیشنهادهاارزش کارکردی قایل نبودند.ازاین رو،همایش هاچه درگذشته وچه اکنون نمایشی وراه بدهی نبردندونمی برند،وتنهاکاری که ازآن هاسرزدومی زند،این است که حکومت هامشروعیت گیری کردندومی کنندوتاحدتوان، ناتوانی هاوفسادپیشگی های خودراپنهان کردندومی نمایند.
دراین رابطه که شرکت کنند گان درگردهمایی، راجع به پایگاه نظامی امریکاپس از2014،سخن بگویندویانظرشان نزدحکومت دارایی اهمیت می باشدیانه،یک پهلویی بحران یامشکل پیچیده ی جامعه ی جنگ زده ی افغانستان می باشد.اما،مشکل جامعه ی ما دررابطه باتروریسم پاکستانی- طالبانی،دراین گردهمایی هایاازطریق آن هاهرگزحل نخواهدشد.چرا؟اول،حل مشکل مربوط به تروریسم وخشونت،بدوپرسمان زیرارتباط دارد:نخست،کارآمدسازیی حکومت.دوم،رفتن به ریشه ی بحران باپاکستان،یعنی مسئله ی مرزدیورند به کمک امریکاکه درگردهمایی، بخش مهم پرسمان زیرغوروبررسی،آینده ی"پایگاه نظامی"آن درکشورما،می باشد.دوم،بازسازیی اقتصادی وتحقق عدالت.زیراکه درنبودعدالت، سخن گفتن ازصلح، کاربیهوده می باشد.به سخن دیگر،سرکوب تروریسم،تامین صلح وثبات کشور، بدون تحقق عدالت وبدادگاه کشانیدن همه جنایت کاران ،دزدان وآدم کشان جهادی نما،ملیشه هایی روزمزدوطالبان نارفته به مدرسه و...که همه چیزمردم راسال هاست بلعیده اندومی بلعند،هدف دورازواقع وخیال بیهوده می نماید!
بهرصورت،اینکه کرزی رئیس حکومت درمانده وناکارآمدکشورمادرسخن رانی آغازینی گردهمایی گفت که:"امریکادرامورداخلی مامداخله نکند،به عملیات شبانه،بازرسی های مردم واداره هایی موازی باحکومت پایان داده شود"،موردپسند نویسنده ی این نوشته هم می باشد.اما،دردونکته ی دیگر،کرزی باید نهایت دقت رانماید.نخست،زمانیکه می گوید:"خوشحال هستیم که باانگلیس،اروپاوناتوهم معاهده ی استراتیژیک داشته باشیم،امامعامله باامریکافرق می کند.امریکابه قوت اینجامی ماند،ازتاسیسات نظامی استفاده می کند.پس کوشش مااین است که مفادخودرادرمفادآن هاجستجوکنیم"!(1)دوم،دراین رابطه که درسیاست بین المللی،چگونه وباچه توانی حکومت هاازتوان دیگران به نفع خودبهره برداری کرده اندومی کنند،پرسش هایی پاسخ طلب فراوان وجود دارندکه می توانند دردسرسازهم شوند.
تاریخ روابط بین المللی نشان میدهدکه رهبران تیزهوش وحکومت های کارآمدومرمی بخوداجازه نداده اندونمی دهندکه سیاست های کشورشان درگردونه ی باطل بازیی قدرت های بزرگ قراربگیرد،وبرای عملی کردن این گونه سیاست  به شیوه ی به آن هانزدیک شده اندکه راه بازگشت داشته باشند.بدبختانه،سیاست نوکریی رهبران افغانستان به هندبریتانیاواتحادشوروی،امکان هرگونه نگهداریی راه بازگشت رانابودکرد.اگرامان لله خان فراری داده شد،داودخان کشته شد،امین وتره کی هم به راه داودرفتند،ببرک ونجیب رفتن شان بابحران دوام دارکه تاکنون پایان نیافته است که قربانی آن مجاهدین شدند،وپاکستان چند درجن اوباش واشراربی فرنگ رابرای بی ثبات نگهداشتن افغانستان واخاذی ازامریکایی هاوانگلیس هادرخاک خودنگهداشته است وخاطرکرزی وامریکاراپریشان کرده است،همگی به سیاست هایی نادرست رهبران سیاسی دیروزوامروزکشوربرمی گردد.مگر،کرزی این ضرب المثل مشهوررانشنیده است که می گوید:"هیچ گربه ی برای خداموش نمی گیرد"!عرصه ی کارزارسیاست جهانی،مانند بازیی موش گیریی گربه هامی باشد.یعنی امریکادرافغانستان ومنطقه منافع داردومنافع خودراپی گیری می کند.پرسش این است که منافع افغانستان درکدام بخش منافع منطقه ی وجهانی امریکاقراردارد؟اینجاپرسمان جستجویی منافع افغانستان درکنارمنافع امریکاکه کرزی به آن استنادکرده است،یک پرسمان بی بنیادمی نماید،وکارکردخارجی هادرده سال گذشته درافغانستان تاچه اندازه همسوبامنافع ملی مابوده است، تادرآینده هم همسوبماند.اینکه پس ازده سال ماهنوزیک حکومت کارآمد نداریم، وحکومت مابه هرکشوری به بهانه ی قرارداداستراتیژیک، دهن کجی می کند وروزدیگرضدآن راتکرارمی نماید،نه ازمنافع ملی کشورما،بلکه ازدرماندگی فکری وسیاسی مدیران کشورماحکایت می کند.وهمین درماندگی،هم مانع دولت سازی شد؛وهمچنان، کوشش هایی ده ساله ی درونی هاوبیرونی هاراناکام ساخت.
بهرحال،اینکه گردهمایی کنونی درکابل راه بدِهی می بردیانه،پرسمان بسیارارزشمندی برای نویسنده نیست.البته،نه باین خاطرکه نویسنده به نهادجرگه ها/گردهمایی هاازدیدمنفی می نگرد،بلکه باین خاطرکه جرگه هاتاکنون نتوانسته اندگره ی ازگره هایی دشوارکشورما رابگشایند.ازاین رو،درکنارگردهمایی هایی بی نتیجه یابانتیجه که یکی ازآن هااکنون درکابل جریان دارد،برای بیرون رفت ازبحران کنونی که حضورنیروهای خارجی وتروریسم پاکستانی- طالبانی، بخشی ازآن به شمارمی آیند،به سه پرسمان حل طلب زیرانگشت می گذارم:نخست، تنها،ساختن یک حکومت درست کارودارایی پایه های مردمی است که مارابه سوی صلح وبی نیازی ازنیروهای خارجی وسرکوب تروریسم به پیش می راند،نه گردهمایی کنونی که هزینه ی آن درجاهایی دیگر،ازجمله به خانواده هایی شهیدان ومعلولان بایدپرداخته شود.دوم،زمانیکه حکومت ماکارآمدساخته شود،خشونت گران وتروریستانی طالبی- افغانی، یک شمارشان به زندگی روزمره برگشت داده می شوند،وشماردیگرشان که درخدمت پاکستان باقی می مانند،منزوی،دستگیر،دادگاهی وبه کیفرکردارشان رسانده می شوند.سوم،امریکا،افغانستان وپاکستان بکوشند به ماجرایی خط "دیورند"، مرزمشترک میان افغانستان وپاکستان، نقطه ی پایان بگذارند.
امروز،درواقع،دشواریی عمده ی مردم افغانستان ناکارآمدی،فساداداری ومالی حکومت است؛دشواریی که تروریسم طالبی- پاکستانی،به ژرفنایی آن می افزاید.زمانیکه این دشواری برطرف شود،بدون شک،معضل تروریسم  هم حل خواهدشد.افزون برناکارآمدیی حکومت،همگان شنیدیم که والی غزنی گفت که:"من به طالبان اجازه دادم که دوموشک به شهرغزنی پرتاب کنند."مگرحکومتی که یک والی اش اعتراف می کندکه به طالبان گفته است به سویی غزنی موشک پراگنی نمایند،حق داردکه گردهمایی شکل بدهدکه یکی ازپرسمان های مورد بحثش، گفت وگوباطالبان می باشد؟این تنهاوالی غزنی نیست ازطالبان خواسته است که به مرکزولایت موشک شلیک کنند،ده هانفرمانندوالی غزنی درارگان های دولتی حتادربالاترین سطح مصروف ویرانگری وخوشخدمتی به پاکستان وتروریستان وابسته به آن می باشند.من درهیئت رهبریی کمیسیون عالی صلح که گفت وگوباطالبان رابدوش دارد،کسی رامی شناسم که درپشاور،طالبان رافرزندان راستین اسلام می دانست وهنوزهم طالب است ودرخدمت دستگاه پشت سرطالبان قراردار.واضح است. تازمانیکه افرادی مانندوالی غزنی وهمانندی هایش دردستگاه دولت حضورداشته باشند،نه دولت ساخته می شود،ونه بودونبودنیروهایی خارجی وگردهمایی کنونی می توانند به مشکل مزمن کشورمانقطه ی پایان بگذارند.
بااحترام به جرگه ی کنونی وبرگزارکنندگان موفق وناموفقش،به صراحت می گویم که برای مردم افغانستان درحال حاضردوپرسمان زیرازنهایت ارزشمندی برخوردارمی می باشد،نه جرگه ی که درکابل ادامه دارد:نخست،کارآمدودرست کارساختن حکومت.دوم،دست زدن به ریشه ی مشکل باپاکستان،یعنی مرز"دیورند".درباره ی بی هودگی وبی حاصلی نزاع مزبور،باید بدونکته ی زیراشاره کرد:نخست،اگرپیشینه ی کشمکش درباره ی این مرز،باپاکستان ونتیجه ی آن را،برای مردم افغانستان بررسی نمائید،روشن می شودکه به جززیان؛ تاکنون، هیچ فایده ی بمردم مانداشته است.اگردرگذشته،شماری ازقبیله گرایان افغان درکابل وپشاور، به موضوع تاکید داشتند،ازدوپرسمان وابسته به موضوع آگاهانه یاناآگاهانه شانه خالی کردند:نخست،پشتون های پاکستان هرگزباین مسئله اهمیت قایل نبودندونمی باشند.دوم،برای غیرپشتون های افغانستان که اکثریت قاطع مردم کشورماراتشکیل می دهند،مسئله ی پشتونستان نه یک مسئله ی ملی،بلکه یک مسئله ی قبیلگی- قومی می باشد.ازسوی دیگر،پشتون های پاکستان، حتانشنلی هایی پاکستانی که دردوران جنگ سردطرفداربرادران قبیله گرایی افغان خودبودند،باتبد یل نام ولایت سرحد به"خیبرپشتونخواه"وفاداریی خودرابه پاکستان اعلام کردند.باین معناکه آن ها،دیگر،جای سخن گفتن برای برادران قبیله گرایی خود درجلال آباد،وقندهارباقی نگذاشته اند!دراین زمینه،ازهمه خنده آورتراین است که "اجمل ختک ازپیش کسوتان موضوع پشتونستان، جاسوس پاکستان ازآب درآمد،وافراسیاب ختک باین اصل باورداردکه "همیشه یک حکومت مخالف پاکستان به بهانه ی خط دیورند باید درافغانستان وجود داشته باشد تاپاکستان به ماارزش قایل شود"!ارزش دهی به افرادی آن چنانی دربهایی چه؟واضح است که دربهایی ویرانگریی پاکستان درافغانستان که باوجودحضورنظامی پررنگ غربی ها هم ادامه دارد!
دراین رابطه،درحالیکه نویسنده قویاازامریکاوحکومت کابل می طلبدکه مرزنامبرده رارسمیت بدهند تاپاکستان منطقه ی قبیلگی درشمال غرب خودراضمیمه ی ولایت خیبرپشتونخواه نموده،به بازسازی ومدرنیزه کردن عقب مانده ترین بخش درجهان، درآغازدهه ی دوم سده ی بیست ویکم بپردازد.ازسوی دیگر،به طرفداران قبیلگی دوام نزاع باپاکستان می گویم که همه ی مرزهایی دولت های ملی یاملی نمایی جهان سوم ساخته وپرداخته ی سیاست هایی اروپائیان می باشد،همان گونه خود دولت مدرن ملی راآن هابه خودوجهان عرضه کرده اند.نکته ی قابل دقت درمرزبندی هایی کشورهایی جهان سوم توسط استعمارکهنه این است که صدهاقوم وقبیله دردوطرف مرزهاباقی مانده اند که به گونه هایی کمتر یابیشتر،ناراحتی های هم برایی دولت هایی چندقومی –قبیلگی داشته اندودارند.اما،قبیله گرایان ازهرقوم وتباری بایدبدانندکه زبان،فرهنگ،دین وایدئولوژی مرزنمی شناسند.ازاین رو،زمانیکه گروه های نژادی وزبانی دردوسوی مرزهای دولت های ملی وجوددارند،نبایدوسیله ی شوندبرای مداخله این یاآن دولت درامورداخلی یک دیگر.البته که روابط فرهنگی وزبانی قومیت هادراین یاآن سوی مرزهاپابرجامانده ودردنیایی ازنظراقتصادی،معلوماتی وفرهنگی جهانی شونده ی کنونی، می توانندعامل خوبی برای تامین روابط دوستانه میان کشورهاشوند.
دراخیراین نوشته،بدواصل تاکیدمی نمایم:نخست،اگرجرگه، پرسمان پایگاه نظامی امریکارابررسی می نماید،ازاین واقعیت نبایدچشم پوشی شودکه امریکابایدمنافع خودرادرهمسویی بامنافع افغانستان تعریف نماید؛نه برعکس، که کرزی برآن انگشت گذاشته است.دوم،پاکستان وطالبان بایدبدانندکه ازنظردینی- سیاسی درمسیرنادرستی راه می پیمایند.دررابطه باصل نخست،تاریخ گواهی میدهدکه امریکاپس ازجنگ جهانی دوم درآلمان وژاپان، ازترس شوروی وچین به نظام سازی تن داد، نه عامل دلسوزی یاکمک به ملت های جرمن وژاپان.درافغانستان هم،امریکابایدبداندکه بارقابتی که باچین وروسیه ودرگیریی که باایران وپاکستان پیداکرده است،اهمیت نظام ساختن بیشترازتاکیدبرپایگاه نظامی می باشد.درپیوستگی باهمین اصل،باکمال تاسف بایدعرض کردکه درآلمان وژاپان پس ازجنگ دوم،به ترتیب شخصیت های مانند:کنرادادنایرنخست وزیرآلمان،ویوشیداداسیاکوساتونخست وزیرژاپان بودندکه کشورهای خودراهم آبادوهم آزادودموکرات ساختند.حیف که افغانستان،ازنداشتن چنان شخصیت هایی، سال هااست که رنج می برد!اما،دررابطه بااصل دوم بایدعرض کردکه پاکستان ونوکران طالبش بایدبدانندکه بازی باورق شریعت دیگرکارایی برای آن هاندارد.بطورنمونه،ابن قیم جوزی ازعالمان حنبلی قرن هشتم هجری می گوید:"اساس شریعت عدالت است وشریعت تمامش عدالت ورحمت است وهرنظامی عدالت رااجراکند،نظامی مبتنی برشریعت است حتی اگراسم شریعت رویش نباشد،هرنظامی عدالت رااجرانکند،مبتنی برشریعت نیست حتی اگراسم شریعت رویش باشد."ازتحقق عدالت درپاکستان اسلام نماهمگی خبردارند،وشریعت طالبان راهم افغان هاتجربه کرده اند.ازشریعت پاکستانی- طالبی،تنهادستاوردمسلمان ها، نمایش پس ماندگی وخشونت زایی بنام اسلام وتقویت اسلام هراسی درغرب، ووضع فلاکت بارکنونی پاکستان وافغانستان می باشد.ازنظرسیاسی هم،دستاورد پاکستان وتروریسم طالبی اش،حضورنظامی ناتودرافغانستان ورقابت هایی امریکا باپیمان شانکهای به رهبریی چین وروسیه می باشدکه درپیروزی وشکست هیج طرفی، افغان هاوپاکستانی هاسودی به جیب نخواهندکرد.ازاین رو،برای بیرون رفت ازوضع ناهنجارکنونی،ایجاب می کندکه قدرت های منطقه ی وفرامنطقه ی به افغان هاکمک نمایندتابه ساخت حکومت کارآمدوبراندازیی تروریسم توفیق یابند.درغیرآن،ازجرگه ی کنونی نتیجه ی بدست نمی آید،وبی ثباتی وتروریسم افغانستان ومنطقه رابرای سال هایی زیادی مصروف وزیان های مالی وجانی فراوانی رابرآن هاتحمیل می کند.
پانویس:
1- کرزی:امریکامی تواند درافغانستان تاسیسات نظامی داشته باشد.
Bbc.co.uk/Persian/Afghanistan/2011/11/111116_kol_kabul_jerga.shtml

0 comments:

Post a Comment