Wednesday 30 November 2011

افزایش فشارامریکابرنظامی هایی پاکستانی وواکنش هایی آن ها


سخن گفتن ازدوستی ودشمنی پایداردرسیاست،خنده آوراست.
حکیم اردبزرگ
ابراهیم ورسجی
9-9-1390
دراین روزها،روابط میان امریکاوپاکستان بیشترازهرزمان دیگری پرتنش شده است.اگرچه روابط میان دوطرف پیشتر هم به تیره گی گرایش پیداکرده بود،امانه باندازه ی کنونی.روشن است. به سخن معروف که:"دوتوپ رانمی توان دریک زمان دریک دست گرفت."پاکستان،ریاکارانه سال هااست که باسیاست درظاهرمتحدغرب علیه تروریسم ودرنهان متحدطالبان،آدم کشان وتروریستان بودن،این بازی را به پیش برده ومی برد.بااینکه پیشتر،روابط دوجانبه به گونه ی سگ وگربه درآمده بود.اما،درماه هایی پسین،دومسئله ی زیربوخامت آن فزونی بخشیده است:نخست،حمله ی افرادگروه نام نهادحقانی ودرواقع کارگزاران بومی وپاکستانی آی اِس آی،بتاریخ13سیپتامبر2011-23سنبله1390خورشیدی، به پایگاه ناتو،سفارت امریکاومرکزعملیاتی سی آی ای درهتل آریانایی کابل که اعتراض های داغ جانب امریکایی رادرپی داشت.دوم،حمله ی نیرویی هوایی ناتودرشبانگاه روزجمعه25نوامبر-4قوس به پایگاه ارتش پاکستان درمحله ی"سلاله"در مومندایجنسی،منطقه ی قبیلگی شمال غرب پاکستان که به کشته شدن24سربازوزخمی شدن13نفردیگرانجامید.
طرفه اینکه،ازچندین سال بدین سو،درونز/هواپیماهایی بی سرنشین امریکایی باپروازازمیدان هوایی"شمسی"درولایت بلوچستان پاکستان، منطقه هایی قبیلگی شمال غرب آن کشوررابمباری وشماری ازمردم ملکی راهمراه تروریستانِ زیرسرپرستی آی اِس آی، می کشندکه باسکوت حکومت ونظامی های همه کاره ی پاکستانی بدرقه می شد.اینکه،این بار،نظامی هایی پاکستانی ازحمله ی امریکابه پست دیدبانی ارتش در"سلاله"،عصبانی شده اندو سکوت رمزگونه ی پیشترراشکسته اند،پرسش برانگیزمی باشد.تنهاپاسخی که به این پرسش می توان یافت، این است که نظامی هاارزشی به مردم عادی کشورخودقایل نیستند.ازاین رو،زمانی که حملات صورت می گرفت،برای عوام فریبی وکنترول کردن ذهنیت عامه به چنداعتراض نرم بسنده کرده به بازیی دوگانه ی خود،یعنی همراهی ظاهری باغرب وکمک به تروریستان ادامه می دادند.حکومت پاکستان هم که ازناتوانی دربرابرخودسریی نظامی ها رنج می برد،باظاهرداری، به حفظ خود،دربرابرفشارآن هاادامه میدهد.ازسوی دیگر،بحران درروابط سیاست کاران ونظامیان پیشترازاین،باافشاگریی منصوراعجازیک تاجرامریکایی- پاکستانی تبار،بتاریخ10اکتوبردرنشریه ی تایمزمالی انگلیس،مبنی براینکه پس ازکشته شدن بن لادن درشهرایبت آبادپاکستان، پیامی راازیک مقام پاکستانی به مایک مولن فرمانده ارتش امریکارسانده بودکه بربنیاد آن،ارتش عزم براندازیی حکومت راداردوبایدزیرفشارگرفته شود،روابط حکومت وارتش تنش آلودشده بود.اگرچه حکومت باپذیرش استعفانامه ی حسین حقانی سفیرپاکستان درواشنگتن، کوشیدکه ازسطح تنش بکاهد،اماسپردن موضوع به تحقیق توسط یک کمیته ی ویژه،آتش راموقتاًبزیرخاکستربرد.
بهرصورت،افشاگریی منصوراعجازوایجادتنش درروابط حکومت وارتش، وحمله ی ناتوبه یک پست دیدبانی نظامی درسلاله که عصبانیت بی سابقه ی ارتش پاکستان رادامن زد،ازدوواقعیت تلخ پرده برداشت:نخست،کشته شدن پاکستانی هایی ملکی برای نظامی هایی غارت گر ارزش ندارد؛ورنه، پیشتردرکشته شدن آن هاتوسط درونز/هواپیماهایی بی سرنشین امریکایی،اعتراض می کردند.دوم،امریکاکه ازبازیی دوگانه ی نظامی هایی پاکستانی بیش ازاندازه به خشم آمده است،باحمله به پست دید بانی سلاله،نظامی هایی پاکستانی رابیشترازپیش خشمگین ساخته است تادست به عملیاتی بزنندکه زمینه سازی شودبه سیاست های بعدیی آن کشوردربرابرپاکستان.به سخن دیگر،امریکایی هاکه بازیی دوگانه ی نظامی های پاکستانی رادیگرقابل تحمل نمی دانند،مصمم شده اند آن هاراوادار به سیاستی مانندسیاست صدام حسین درکویت نمایند؛ تا باین بهانه که ممکن است بم اتومی پاکستان دراختیارتروریستان قرارگیرد،دست بکارشده حساب کلاهک هایی اتومی شان رایک طرفه نمایند،به گونه ی که سرنوشت ارتش صدام رادرکویت رقم زد ند.اما،نظامی های پاکستانی چنان غلطی راکه درآن رودررویی مستقیم باامریکادرمیان می باشد،نخواهندکرد.وآرام هم نخواهندنشست.ازسوی دیگر،طالبان،گروه حقانی وحزب نیمه جان اسلامی رادراختیاردارندوبابهره برداریی ازآن ها،جنگ نیابتی راادامه میدهند.پس آرودن صلح درافغانستان، ارتباط به برخوردهمه جانبه ودرست بااین جنگ تروریستی- نیابتی پاکستان دارد.نظرباین استدلال که درسیاست دوستی ودشمنی پایداروجودندارد؛ممکن است که امریکا،پاکستان رانامطلوب شناسایی وباحمایت ازبلوچ هایی ناراضی که اکنون بااسلام آباد،درگیری دارندودیگرمخالفان داخلی اش درمخمصه ی بیش ازپیش قراربدهدتاازجنگ نیابتی درافغانستان دست بردارد.
روشن است. نظامی های پاکستانی که ازنهایت ذلت وناتوانی به تروریسم پروری وصادرکردن تروریست به افغانستان روی آورده اند،درخودچنان عرضه ی راهم نمی بینندکه ازخط قرمیزگذرنمایند.ازسوی دیگر،چنان امکان مالی راهم ندارند.برهمه کارشناسان امورسیاسی ونظامی منطقه روشن است که به چه دلیلی پاکستان ازتروریسم به حیث یک ابزاردرسیاست خارجی خودبهره برداری می کند.درجبهه ی شرقی،سه باردرسال هایی1948-1965و1971،باهندجنگیدکه درهمه ی آن هاشکست خورد.درجبهه ی غربی،یعنی افغانستان، مداخله ی نظامی شوروی دراین کشور،فرصتی طلایی برای نظامی های پاکستانی فراهم کردتاخودراباایجادیک رژیم دست شانده درکابل آسوده خاطرنمایند.زمانیکه امریکاپس ازامضایی معاهده ی ژنو،درآوریل1988میلادی،منطقه راترک گفت،پاکستان فکرکردکه سرنوشت افغانستان رابه اسلام آبادسپرده است.پاکستان که خودرادرافغانستان برنده ی بازی فکرمی کرد،پس ازعقب نشینی اخیرین سربازروسی ازاین کشور،دست به ماجراجویی کلانی زدکه توسط ارتش افغانستان درشرق وجنوب وجنوب غرب کشور،به شکست رسواخیزی روبروساخته شد.به گونه ی که،درجنگ های نامبرده باهندمواجه شده بود.
زمانیکه شوروی روبه ورشکستگی نهادودرآخرین روزسال1991، فروپاشید،باردیگرپاکستان جرئت پیداکردتادرافغانستان دست به ماجراجویی بزند.این ماجراجویی،کنارهم گذاشتن تندروان حزب کمونیست افغانستان وحزب اسلامی که هردوخاستگاه قبیلگی داشتند،بود.ازبدبختی نظامی های پاکستانی وعدم اعتمادبخشی ازجهادی هابه تندرویی مذهبی وسیاست افغانی پاکستان درپشت سرآن،این ترفندهم نقش برآب شد.درواقع،پس ازبیرون رفتن سربازان شوروی ازافغانستان،تمام برنامه هایی محوریی نظامی های پاکستانی ناکام شده بودند.ازاین رو،آن هادرافغانستان، به دومسئله ی زیرروی آوردند:نخست،طرح مسایل قومی وحمایت منافقانه ازپشتون هادربرابرغیرپشتون ها.دراین سیاست هم، بخاطراینکه درمیان پشتون ها،اول ازحزب اسلامی، وبعداًازطالبان به حمایت پرداخت،بسیاری پشتون های آگاه وتحصیل کرده راسرگردان وسرگیجه کرد.دوم،دامن زده به ویرانی کابل وخلع سلاح افغانستان به کمک مالی عربستان.دراین راستا،زمانیکه آی اِس آی،کتاب"تلک خرس"رانوشت ونشان دادکه جهادافغانستان رانه مجاهدین،بلکه نظامی های پاکستانی به گردانندگی ژنرال اخترعبدالرحمن به پیروزی رسانده اند،بسیاری مجاهدینی راکه کله شان به تنه شان می ارزید،عصبانی کرد.
باتوجه باکارکرده های یادشده ی نظامی های پاکستانی درافغانستان،به صراحت می توان گفت که آن هادرجامعه ی افغانستان دوستی برای خودباقی نگذاشته اند.وکارکردضداسلامی وضدانسانی طالبان علیه مردم افغانستان بویژه غیرپشتون هابه کمک آی اِس آی ،واردکردن بن لادن به افغانستان توسط این شبکه ی خاین،رخ داد11-9-2001میلادی وسرنگونی رژیم سیاه کاروپس مانده ی طالبان توسط امریکا؛درواقع،شب سیاه وطولانی رابرایی پاکستان درسطح منطقه، بویژه درافغانستان نازل کردکه ازشب یلداهم طولانی ترمی نماید.اگرنظامی های پاکستانی دقت لازم رامی کردند،بدرستی درمی یافتندکه نقش آن هادرویرانی افغانستان وپیاده شدن سربازان امریکایی به این کشور که ازیک بازیی بزرگ دیگرمانندبازیی بزرگ سده ی نزدهم میان روسیه وهندبریتانیا،باتعویض بازی گران به امریکا،چین روسیه،ایران ،هندواروپایی غربی،حکایت می کند؛به مخمصه ی سیاسی- نظامی برای آن هاتبدیل شده است که، بیشترین زیان آن رادرکوتاه مدت وبلندمدت، بایدافغان هاوپاکستانی هابپردازند.سیاست افغانی نظامی های پاکستانی که هدف ایجادیک افغانستان ناتوان وبی ثبات راپی گیری می نماید؛بدون درنظرگفتن اهمیت کشورمادراستراتیژی هایی منطقه ی هاوفرامنطقه ی ها،به کابوس رنج وواکنش هایی ورشکسته ی آن هامبدل شده است.
بطورنمونه،نظامی های پاکستانی پس ازکشته شدن بن لادن توسط سربازان امریکایی درایبت آبادکه نقاب راازچهره ی پرریاوتزویرآن ها بزیرکشید،مسئله ی حاکمیت ملی خودونقض آن توسط امریکاراعمده ساختند.این عمده سازیی ریاکارانه نشان میدادکه پیشترامریکایی هاکاری علیه حاکمیت ملی آن هانکرده بودند.واین که آن هاسال هاست که حاکمیت ملی افغانستان رابه بهانه ی پیداکردن عمق استراتیژیک زیرپرسش برده اند،درجهت منافع آن هاو موجه می باشد.اگرارتش پاکستان به بهانه ی بی هوده ی عمق استراتیژیک،حاکمیت ملی افغانستان رابه مسخره گی کرفته است؛پس حق باامریکاست که به بهانه ی رفع خطرتروریسم،بن لادن رادرحیاط خلوت ارتش پاکستان نابودنمایدوهربخشی ازخاک آن کشورراهدف گیری کند.بهرحال،پاکستان پس ازماجرای قتل بن لادن وبرملاشدن بازیی دوگانه اش درمبارزه علیه تروریسم،بدوواکنش زیردست زد:نخست،بازمینه سازی برایی حمله13سیپتامبربه مرکزفرماندهی ناتو،سفارت امریکاومرکزفعالت های سیادرکابل، نشان دادکه دوست خوبی برای امریکانیست.دوم،درعرصه ی دیپلماسی،گرایش به سویی چین وشمولیت دربلاک"شانکهای"، نشان داد.ازاین هم پیشترگام به پیش گذاشته،یازده هزارسربازچینی رادرمنطقه ی"گلگیت"،درنزدیکی مرزهایی مشترک خود باچین وهند،مستقر،وپس ازآن به تمرین مشترک نظامی باارتش چین، بتاریخ24نومبر-3قوس1390،مبادرت ورزید.
دراین رابطه،زمانی که درصبحگاه روزسه شنبه29نوامبر-8قوس،روزنامه ی"خلق"ارگان نشراتی حزب کمونیست چین رامطالعه می کردم،نظرم به توضیحات وزیرخارجه ی پاکستان به همتایان چینی وروسی اش دررابطه باحمله ی سربازان ناتوبه پست دیدبانی ارتش پاکستان درسلاله درایجنسی مومندخوردکه حکایت ازچرخش پاکستان به سویی شانکهای می کند.اگروزیران خارجه ی چین وروسیه بخاطرنقض حاکمیت ملی پاکستان توسط ناتوبااین کشورابرازهم دردی می کنند،پرسش بنیادی این است که این گونه ابرازهم دردی چه دردی ازدردهای پاکستان راکه ازسرتاناخن پازیربدهکاری وسودبانک جهانی که سروکله ی آن درکاخ سفیدوزارت دارایی/مالیه وتجارت امریکاومتحدانش بسته می باشد؛گورشده است،تداوی می کند؟واقعیت این است که پاکستان ازنظرسیاسی- اقتصادی،درموقعیتی خوبی درسطح منطقه قرارندارد،موقعیتی که ازاستراتیژیی کلان آن درافغانستان الهام می گیرد.اگردرزمان جنگ سرد،افغانستان درمثلث"مسکو،دهلی وکابل"پیوست شده بودکه پاکستان رادرحصارخودگرفته بود.امروز،افغانستان درمثلث"واشنگتن،دهلی وکابل"پیوست شده است.وضعیتی که نظامی های پاکستانی درایجادآن،بیشترازافغان هامسئولیت دارند.
درچنین شرایطی پیچیده وخصومت باری که درکوتاه مدت برنده وبازنده ی به نظرنمی رسد،واگربازنده ی هم باشد،تنهاپاکستان خواهدبود.چگونه می توان کنش ها وواکنش هایی راکه توسط طرف های درگیرنزاع درسیاست افغانستان ومنطقه نشان داده می شود، موردارزیابی قرارداد؟دراین روزهای اخیر،سفربارک اوبامابه استرالیاوایجادیک پایگاه نظامی درکناراقیانوس آرام، سخن ازتنگ ترکردن حلقه ی محاصره ی چین رابه میان آورد.ازسوی دیگر،تلاش پوتین برای بازگشت به کاخ کرملین درمارس2012،سخن ازرودرویی سخت میان چین وروسیه وغرب، بویژه امریکارابرجسته کرد. باتوجه به چنان رویارویی هایی،موقعیت افغانستان برای هردوطرف دراین منطقه، اهمیت فزاینده ی پیدامی کند.یعنی حضورامریکادرافغانستان که یک جرگه ی بومی هم به آن مهرتاییدگذاشته است،کوبیدن یک میخ زمخت درزیرذقن پکن،مسکو،اسلام آبادوتهران راحتمی می سازد.اگرروسیه وچین، حکومت قرغیزستان رازیرفشارگذاشته اندتابه پایگاه امریکادرخاک خودپایان بدهد،نشان میدهدکه قدرت هایی برتراین بخش ازجهان، نسبت به حضورنظامی فرامنطقه ی ها،بویژه امریکاحساس ترشده اند.امریکاهم که ساخت بلاکی درمنطقه برای مهارکردن شانکهای راموردنظردارد،به تلخی مناسبات کشورهای منطقه می افزاید.
ازاین رو،حمله ی ناتوبه"سلاله"درخاک پاکستان هشداربدوطرف افغانی وپاکستانی بودکه متوجه سخن هاوواکنش های خودباشند.درزمینه،ازجانب افغانی،بیاد داریم که ماه گذشته حامدکرزی گفته بود:"اگرامریکایاهندعلیه پاکستان واردجنگ شوند،درکناربرادران پاکستانی خودایستادمی شود.برخلاف،لویه جرگه بخاطر کسب حمایت مردمی برای ادامه ی پایگاه نظامی امریکادرافغانستان پس ازسال2014،برگزارکرد.موضوعی که برابرباکوبیدن سیلی سخت برخساربرادران پاکستانی اش به شمارمی آید."وجانب پاکستانی هم نمایش قدرت کرده، درمیدان صادرات تروریسم باحمله به مقرناتووسفارت امریکادرمرکزکابل،وچندی بعدحمله به سربازان امریکایی دردارالامان درغرب کابل، وگرایش به سویی شانکهای، به واشنکتن چراغ قرمیزنشان داد.بادرنظرداشت مواضع نفراول کابل، ونظامی هایی پاکستانی،می توان گفت که درحمله ی امریکابه سلاله، آن هم ازخاک افغانستان،هردوجانب سرزنش شده اند.بااین سرزنشی که بوقوع پیوسته وسرزنش هایی که درآینده فراوان بوقوع خواهندپیوست،چگونه می توان به سازش وهمگرایی که درافغانستان ومنطقه، وضعیت راباثبات بسازد،باورمندشد؟
پاکستان درواکنش به هجوم بر"سلاله"،به سه واکنش زیردست زد:نخست،مسیرکاروان هایی تدارکاتی ناتوازطریق چمن وتورخم رابست.دوم،ازامریکاخواست که فرودگاه شمسی دربلوچستان راکه ازآن غرض پروازهایی درونیز/هواپیماهای بی سرنشین درجهت بماردمان تروریستان درخاک پاکستان بهره برداری می کرد،درمدت پانزده روزتخلیه نماید.سوم،روزسه شنبه29نوامبر-8قوس، اعلام کردکه درگردهمایی"بن"که راجع به آینده ی افغانستان درتاریخ5دیسامبر،درهفته ی آینده برگزارمی شود،اشتراک نمی کند.سهم گیری وعدم سهم گیریی پاکستان درگردهمایی بن ازدونگاه تاثیری درروندبازگردانی صلح وثبات درافغانستان نمی کند.نخست،پاکستان درهمه گردهمایی هایی پیشین ازبن اول تاتوکیوولندن واستانبول و...هم سهم گرفته وهم روندصلح آوری رابابازیی دوگانه ی خودمختل کرده است.دوم،درگردهمایی استانبول هم، اول اعلام کردکه بخاطراینکه مورداعتمادواقع نشده است،سهم نمی گیرد،امابعداًدرسطح نفراول سهم گرفت؛ وافزون برآن،پذیرفت که موضوع تروراستادربانی رئیس کمیسیون صلح  دریک کمیته ی دوطرفه مورد بررسی قرارگیرد.به سخن دیگر،مواضع مقام های مسئول افغانی وپاکستانی بسیارسنجیده وپایدارنیستند.تخلیه ی میدان هوایی شمسی هم تاثیری درعملیات امریکاندارد،چراکه درافغانستان این سهولت برای آن کشورمیسراست.اما،دررابطه بامسئله ی مسیرتدارکاتی،بایدگفت که زیان اقتصادیی فراوانی برای پاکستانی ها دربردارد.پیشترهم، پاکستان بخاطراخلال گریی مزدوران آی اِس آی ثابت کرده بودکه مسیری مطمئنی نیست.بنابراین،امریکابسیاری نیازمندی هایی خودراازطریق آسیایی مرکزی برطرف می کند.
ازسوی دیگر،امریکایی هاراجع بدومسئله ی زیرنسبت به پاکستان بی تفاوت نیستند:نخست،ازبازیی دوگانه ی پاکستان درمبارزه علیه تروریسم که هم باکاروان کارمی کندوهم ازکمک بدزدان غافل نیست،دیگرسرسری نمی گذرد.دوم،ازاهمیت نقش پاکستان درگسترش تباه کاری درافغانستان ومنطقه که منافع آن راتهدیدمی کند،چشم پوشی نمی کند.دراین رابطه،زمانیکه طبق معمول هرساله درماه ژانویه2011- ماه جدیی1389خورشیدی،حکومت امریکاارزیابی استراتیژیی خودراتسلیم کنگره نمود،درآن آمده بودکه پاکستان استراتیژیی روشنی برای جنگ باتروریسم ندارد.ازجانب دیگر، امریکازیررهبریی بارک اوباما،برای زیرفشارگرفتن پاکستان بسیاربه سوی هندگرایش پیداکرده است.موضوعی که بیشترازهرعاملی دیگری ،سران نظامی وسیاسی پاکستان رارنج میدهد.بطورنمونه،پس ازحمله ماه سیپتامبربه مقرفرماندهی ناتووسفارت امریکادرکابل توسط گروه نام نهادحقانی،فوراًامریکااعلام کردکه آمده است هواپیمایی اِف35به هندبفروشد،ونظامی هایی امریکایی هم بخاطراینکه ازرهبران سیاسی شان پس نمانده باشند،تبلیغات داغی راعلیه همتایان پاکستانی خودبراه انداختند.ازجمله،مایک مولن فرمانده ارتش امریکابتاریخ23سیپتامبر-اول میزان،درسخن رانی خود درمجلس سنای امریکا،آی ایس ای راهمکارنزدیک گروه حقانی وطالبان اعلام کرد.29روزپس ازسخن رانی مولن درمجلس سنا،هیلاری کلینتن وزیرخارجه ی امریکادراسلام آبادهشداردادکه طالبان یابه پروسه ی صلح می پیوندندیااینکه دستگیروکشته شوند.سخن رانی که برایی جانب پاکستانی که طالبان رابزاردست خود درجنگ نیابتی درافغانستان می داند،طاقت فرسامی باشد.وزیرخارجه ی امریکادرپاکستان، تنهاسخن هایی هشداردهنده نمی گفت،بلکه سخن هایی امیدوارکننده ی هم ابرازکرده بود.بطورنمونه،بتاریخ27ماه مه،25روزپس ازبدریاسپرده شدن جنازه ی بن لادن، مهمان آی ایس آی،توسط کماندوهای امریکایی،وزیرخارجه،طی مصاحبه ی دراسلام آبادیادآورشده بودکه کمک های امریکابه پاکستان بیشترازکمک های چین وعربستان می باشد.یعنی دیگرانی می خواهیدبدنبال شدن بروید،کاری بیشترازمانمی توانندبه شمابکنند.البته که کمک هایی امریکا،مقاصدی راهم باخودبه همراه دارندکه مبارزه ی صادقانه ی پاکستان باتندروی وتروریسم یکی ازآن هامی باشد.جالب این است که درهمان روزها،نظامی های پاکستانی جنگ ریاکارانه ی راعلیه طالبان درکرم ایجنسی واورکزای ایجنسی که پیشترازمنطقه فراری داده شده بودند،براه انداخته بودند.جنگی که دیگربه مشکل می توانست توجه جانب امریکایی رابه سوی خود،جلب نماید.
بااین همه وعده هاوهشدارهای امریکاودودوزه بازی هایی نظامی هایی پاکستانی وگرایش تازه ی آن هابه بازی با ورق پیمان شانکهای برای جلب حمایت بیشترامریکاوکشورهایی غربی،دومسئله ی زیرکه یکی باعث نگرانی امریکا،چین ومسکوودیگری باعث نگرانی پاکستان می باشد،حل پذیرباقی می مانند:نخست،پاکستان بایدبه گونه ی خودرامتعهدبسازدکه دیگرازتروریسم به حیث ابزارسیاست خارجی در جنگ هایی نیابتی بهره برداری نمی کند.دوم،امریکاهم تااندازه ی ازسطح بالای نگرانی های پاکستان،بویژه سرنوشت بم های اتومی اش بکاهد.برای درک عمق این نگرانی به همین بسنده می شودکه بتاریخ29ماه آوریل2011-9جوزای1390خورشیدی،یک گزارش دررابطه باگزینش ژنرال دیویدپتریوس،فرمانده آن وقت ناتودرافغانستان به حیث رئیس سازمان سیا/سازمان اطلاعات مرکزیی امریکا، درروزنامه ی اردوزبان جنگ بازتاب یافت که درآن آمده بود:"پتریوس دوجنگ رادرعراق وافغانستان کرده است وجنگ سوم رادرپاکستان خواهدکرد."واینکه، بیشترین تبلیغات علیه پاکستان دررسانه هایی امریکایی درآغازدوره ی ریاست سیایی این ژنرال صورت می گیردوروابط امریکاوپاکستان بسیارروبه وخامت نهاده است،تاییدی برنوشته ی قبلی روزنامه ی جنگ می باشد.اما،این تنهاامریکانیست که ازتروریسم پروریی پاکستان عصبانی می باشد،چین هم درزمینه، نگرانی هایی خودرادارد.دراخیرماه ژوئیه،درشهرکاشغرمربوط ولایت سینکیانگ چین حمله ی تروریستی صورت گرفت که درآن15نفرکشته شدند.طوری که روزاول اگست رویترزگزارش داد:"دولت چین پس ازرخ دادنامبرده، انگشت انتقادرابه سوی پاکستان نشانه رفت ویادآورشدکه حمله را"حرکت اسلامی ترکستان شرقی" انجام داده است که مقرآن درمنطقه ی قبیلگی پاکستان می باشد."
اکنون که بخاطرصادرات تروریسم پاکستانی به افغانستان وایجادعصبانیت برایی قوت های ناتو،رابطه ی این کشورراباامریکاپرتنش شده است،وپاکستان برای امتیازگیریی هرچه بیشترازامریکامتوجه چین گردیده است.چینی هاهم مسئله ی وجودپایگاه حرکت اسلامی ترکستان شرقی رادربخش قبیله نشین پاکستان بیادنظامی های پاکستانی آورده اند.طوریکه پیشترهم ازتمرین مشترک ارتش هایی چین وپاکستان یادآوری شد،بتاریخ24نوامبر-3قوس، سربازان چینی وپاکستانی درشهر"جهلم"درنزدیکی اسلام آبادتمرین مبارزه علیه تروریسم برگزارکردند.درپایان تمرین،پرویزکیانی فرمانده ارتش پاکستان درمصحبه با خبرنگاران یادآورشدکه:ثبات چین برای پاکستان مهم است وبرای مقابله باتروریسم هردوطرف به تبادل اطلاعات ادامه میدهند.اواین سخنان رادرتمرین مشترک ارتش چین وپاکستان دربرابرتروریسم باروزنامه نگاران گفت.کیانی گفت که ارتش پاکستان درمرزهای مشترک پاکستان وافغانستان مستقرمی باشدوعلیه حرکت اسلامی ترکستان شرقی اقدام می کند.ودرباره ی اقدامات اعضایی این گروه،میان دوطرف تبادل اطلاعات صورت می گیردوجلوگیری ازتروریسم نه تنهابرای چین وپاکستان،بلکه برای همه ی جهان مهم می باشد.دراین موقع،فرمانده چینی ژنرال هوشن گفت که کشورش آماده است که ارتش پاکستان راآموزش مدرن بدهدوتحریک ترکستان درمنطقه ی قبیلگی پاکستان می باشدوازآنجادرچین فعالیت می کند.ازاین رو،چین وپاکستان بایدعلیه آن اقدام نمایند.(1)دررابطه به اینکه پاکستان پایگاه تروریسم می باشد،این تنهاچین نیست که باآن مشکل دارد،بلکه روسیه هم بخاطرحضورمبارزان چیچینی درخاک پاکستان وخراب کاری درشمال قفقاز(منطقه ی چیچین،ابخازیه،باشقرستان،اوسیتیایی جنوبی وجمهوریی انگوشیت)مسئله دارد.برای رفع این مسئله، درصورت پیوستن پاکستان دربلاک شانکهای،این کشورنه تنهاباتروریستان آن مناطق،بلکه بایدباهمه ی تروریسم درافغانستان ومنطقه، خداحافظی نماید.دراین صورت،هم مشکل افغانستان وهم مشکل امریکاوحتامشکل داخلی پاکستان حل وتمام منطقه صلح وآرامش رابه آغوش می کشد.زمانی که تروریسم پروریی پاکستان پایان یافت،دیگرنیازی به حضورنیروهای نظامی هیچ کشوری درافغانستان به شمول نیروهای امریکایی منتفی وتمام منطقه ازکنش هاوواکنش های خصم آلودورقابت هایی ناسازگارباپیشرفت وتوسعه ی منطقه ی وجهانی پاک ونظم انسانی وحکومت قانون برای همه گان میسرمی شود.
پانویس:
1-bbc.co.uk/urdu/Pakistan/2011/11/111124_kiyany_china_zz.shtml
اقدامات ارتش پاکستان علیه سازمان چینی
شهزادملک جهلم- جمعرات – پنجشنبه24نوامبر3-9-1390خورشیدی

0 comments:

Post a Comment