ابراهیم ورسجی
19-8-1390
افغانستان به حیث یک کشورکرانمندبه خشکه؛سالهاست که درپیشبردامورتجارتی خودبه کمک همسایگان بویژه پاکستان نیازمندمی باشد.پیشینه ی چرخش امورتجارتی افغانستان نشان میدهدکه ناسازگاری باپاکستان بخاطرپرسمان نام نهادپشتونستان که ازآن هرگزبخش بزرگ جامعه ی افغانستان، وپشتون هایی پاکستانی، به جزشمارناچیزمعامله گروپول گیرازسفارت هایی هندوشوروی سابق درکابل حمایت نکردند؛درزمینه، دردسرآفرین تمام شد.مسئله ی پشتونستان؛افزون برمشکل آفرینی درمسیرتجارتی افغانستان ازطریق پاکستان،یکی ازعلت هایی مهم سقوط افغانستان بدامن شوروی وایجاد وضع فاجعه بارکنونی می باشد.
فروپاشی شوروی وبه تاریخ پیوستن حکومت هایی دست نشانده ی آن درافغانستان که همواره بخشی ازمثلث مسکو،کابل ودهلی ومخالف پاکستان به شمارآمدند؛وهمچنان،طرفدارپرسمان پشتونستان نیزبودند،این ذهنیت رادامن زدکه ممکن است افغانستان درشرایط پساشوروی که درآن مجاهدین موردحمایت پاکستان درکابل بالاآمده بودند،ازمخمصه ی کرانمندی به خشکه که همیشه درواردات وصادرات کشوردربخش دولتی وخصوصی دردسرآفرینی می کرد؛نجات یافته،و باتامین روابط خوب ودوستانه باپاکستان ازاین معضل بیرون شود.
بدبختانه،دوپرسمان زیرمانع ازآن شدکه مشکل امورتجارتی افغانستان ازطریق پاکستان مانندگذشته بدون حل باقی بماند:نخست،افزون خواهی پاکستان زیرنام"عمق استراتیژیک"درافغانستان.دوم،نادانی سیاست کاران افغانستان درپرسمان های سیاسی واقتصادی- تجارتی.به سخن د یگر،نظامی های پاکستانی وجهادی هاوقبیله گرایان افغانستان بابرترشمردن منافع صنفی خودبرمنافع ملی، بویژه دربخش اقتصاد،به منافع اقتصادیی هردوکشورزیان هایی قابل ملاحظه ی رسانیده اند.ازآنجاکه دردوره ی هجوم شوروی به افغانستان، هم پاکستانی هاازمسکوونفوذروبه تزایدآن درمنطقه به وحشت افتاده بودند؛وهمچنان، امریکایی هادرصد دتقویت کمربندسبزدراطراف کمونیسم برآمده بودند،وافغان هایی جهادی هم که سرشان درجلب کمک هایی مالی ونظامی غرب ازطریق پاکستان گرم شده بود؛هیچ کدام، باین فکرنشد ندکه آینده ی کشورچگونه دربخش های سیاسی واقتصادی سامان می پذیرد؟
باوجودآن فضایی ذهنی ی کاذب وظاهراًدوستانه که امریکاوپاکستان رادشمنی باشوروی ومجاهدان راضدیت باالحادکمونیسم بومی وروسی سرگرم ساخته بود،یابنابراین سخن نغزسیاسی که"دشمن دشمن من دوست من می باشد"طرف هایی بااهداف متناقض ازترس دشمن نیرومند،درکنارهم ایستاده بودند.زمانیکه شوروی برافتاد،آن نقاب هاوپرده هایی دروغ،تزویروریاکاری هم ازچهره ی همه طرف هایی بدنیت ودرظاهر دوست،پایین آمد!پایین آمدن نقاب ازچهره ها،بیشترازهرطرفی،پاکستان رابه آزمون گرفت.باین معناکه این کشوردوست مجاهدین؛ درشرایط پساکمونیستی وآغازدوره ی جهادی ها، درهمه پرسمان هایی مربوط به افغانستان،بویژه درپرسمان حل مشکل کرانمندبودن افغانسان به خشکه وتاثیرناگوارآن براقتصادویران شده ی کشورمادرجنگ قدرت ها،آن هم درزمانیکه مسئله ی پشتونستان دفن شده بود،چگونه برخوردمی کند؟
بدبختانه یاخوشبختانه،درافغانستان،مجاهدینی به قدرت نرسیدندکه موردتاییدپاکستان بودند.ومجاهدین،چه آنهایی که متحدپاکستان بودندوچه آنهایی که مطابق خواست اسلام آبادبارنمی بردند،درفهم پرسمان هایی مربوط به اقتصادوسیاست درجهان کنونی نمره ی صفری- دانشگاهی داشتند.ازسوی دیگر،درپاکستان هم که نظامی هاسخن نخست رامی گفتندومی گویند، درفهم پرسمان هایی سیاسی- اقتصادی،نمره ی نه چندان بهتری ازمجاهدان افغان داشتند.ازاین رو،دوطرف پاکستانی وافغانی،بدون اینکه اهمیت پرسمان اقتصادوکارکردتجارت وسودفراوان آن به ملت هایی خودرادرنظربگیرند،دست به کارهای زدندکه امروزتاوان آن رامردم افغانستان وپاکستان درعرصه ی تجارت واقتصادمی پردازند.
ازهمه مهمتراینکه،افغانستان که درنتیجه ی رقابت قدرت های بزرگ درهمه بخش هابزانودرآمده بود،وپاکستان که هم بخاطرجهادودرواقع تجارت ننگین وبظاهردینی درافغانستان، ملیاردهادلارپول واسلحه کمایی کرده بود،درموقعیتی قرارگرفت که باید دوکارزیررامی کرد:نخست،به حیث یک همسایه ی مسلمان به افغانستان درنظام سازی وبازسازیی اقتصادی کمک می کردتاسرپاایستادشود.دوم،خودرادرجایگاه هندبریتانیافکرکرده بااستراتیژیی کلان وکشورناتوان خود،افغانستان رادرهمه بخش ها،بویژه دربخش اقتصادیی زیانمند بسازد.ازآنجاکه درپاکستان نظامی هادرسیاست گذاری دست بالادارندوراجع به سیاست واقتصادمعلوماتی ناچیزی دارند،کاری رادررابطه باافغانستان کردندکه نه به نفع پاکستان می باشدونه به نفع افغانستان.چون ذهن یک نظامی همیشه ذهن تفنگ وچماق می باشد،حق داردکه درسیاست واقتصادویرانگری نماید.
ازدیدنویسنده،برای نظامی های پاکستانی، هیچ چیزی بیشترازاین خجالت آورنمی باشدکه روزهایی پنجشنبه وجمعه3و4نومبر2011-12و13عقرب1390خورشیدی،کنفرانس/همایش گروه20/کشورهایی اثرگذاربراقتصادجهانی، درشهر"کن"درجنوب فرانسه، برای بحث درباره ی مهاربحران اقتصادیی جهان برگزارو درنبودپاکستان، وحضورپررنگ هند،به بحث وابرازنظرپرداخت.افغانستان که خیر!دروضعیت کنونی درموقعیتی قرارنداردکه درچنان همایش هایی سروکله نشان بدهدودرگذشته هم توان چندانی نداشت،امابرای پاکستان که خودرارقیب هندمی داند،غیبت درچنان همایش هایی، جزسرافگندگی، چیزی دیگری به شمارآمده نمی تواند.ازپیش روشن بودکه پاکستان بارهبران بی منطق نظامی اش که به گونه ی یک مافیایی جنایت کار،مانندسلطه ی مافیایی جهادی- طالبی- تکنوکراتیک نادان کنونی براقتصادافغانستان،براقتصادپاکستان رخنه کرده است،برآمدکردن درگردهمایی های جهانی شایسته نبودونبایدباشد،چراکه سیاست واقتصاد کارنظامی هادرهیچ کشورومقطعی تاریخی نبوده ونیست.آری!اگرپاکستان درهمایش هایی جهانی مربوط به اقتصاد،شرکت کرده نمی تواند،دال براین شده نمی تواندکه کارهای دیگری راکرده نمی تواند.کارهای بسیاری رابه پیش می برد،البته به صورت ویرانگرانه درسرزمین خود،افغانستان وکشمیرهند.
بطورنمونه،زمانیکه درآمدنظامی های پاکستانی ازناحیه ی جهادافغانستان ودرواقع تجارت آنها درراستایی ویرانی کشورمابه پایان رسید،وچرخش سیاست درکابل به گونه ی رقم نخوردکه عمق استراتیژیک اسلام آباد رابرآورده نماید؛دست به سه کارخاینانه ی زیردرافغانستان زدند:نخست،جنگ های میان گروهی رادرمیان جهادی هابراه انداختند تاتوان نظامی وذخیره ی اسلحه ومهمات وتوان زیانمندشده ی اقتصادافغانستان رانابودکنند.دوم،اخلال درکاربردی کردن قراردادتجارتی دوطرفه میان افغانستان وپاکستان راروی دست گرفتند که اکنون به اوج رسیده است.سوم،برای ویرانگریی هرچه بیشتردرافغانستان ودوشیدن شیوخ عرب مبنی براینکه رهبریی دولت مجاهدین بدست فارسی زبان هامی باشدکه باایران روحیه ی ناسازگارندارند،طالبان رابه بهانه ی مهارنفوذناچیزایران درافغانستان ازمیان پشتون هاساخت.ازنظرکارکردی،طالبان نه پدیده ی سیاسی- مذهبی- افغانی،بلکه ابزاربی شعوری دردست نظامی های پاکستانی می باشندکه هدفی جزخلع سلاح وناتوان سازیی هرچه بیشترافغانستان درمقابل پاکستان ندارند.
برای اینکه نظامی های پاکستانی، افغانستان راهرچه بیشترکوبیده باشندودردرازمدت ازخودمختاریی سیاسی واقتصادی محروم کرده باشند،دوکارزیرراهم بدرستی انجام دادند:نخست،القاعده ودیگرسازمان هایی تندروتروریستی رادرکنارطالبان واردافغانستان کردندتابهانه ی خوبی به امریکابخاطرمداخله درکشورمابدهند.دوم،ازاینکه پول هایی کمکی عرب هادرپروژه ی طالبان، شکم کلان وگندیده ی نظامی های اسلام آبادراپرکرده نمی توانست، قراردادتجارتی دوطرفه میان افغانستان وپاکستان رابه نفع طالبان وقاچاق بران پاکستانی وافغانی مصادره کردند.سیاست خاینانه ی که هردوکشورراازنظرتجارتی ومالی زیان مندمی سازد.افزون براخلال درمسیرتجارتی ومصادره کردن قراردادبه نفع طالبان وقاچاقبران موادمخدر،پاکستان به طالبان پول افغانی هم چاپ کرد.
ازآنجاکه،...درافغانستان وصومالی ازنظام بانکی خبری نیست وهرچیزباحواله صورت می گیرد(واکنون هم، مافیای بانک جهانی که بنام تکنوکرات ازطریق ملل متحد وکشورهای غربی به افغانستان واردکرده شده است،ونهادهایی غیردولتی که دولت راقبضه کرده اند؛ ازهمین طریق، پول های کلان دزدی شده ازکمک های بیرونی وسرمایه ی ملی ی افغان ها رابه بیرون انتقال میدهند).تاپایان سال2001،به اضافه ی پول طالبان که دوبرابرپول اتحادشمال ارزش داشت،چهارنوع بانک نوت افغانی درجریان بود.ازدوره ی شاه(ورژیم قبلی)،ازدوره ی ربانی،ازدوستم،که نیمه ی دویی یادشده ارزش داشت.چهارم،پول اتحادشمال باکاهش ارزش معامله می شد.درداخل افغانستان طلازیادارزش داشت.قبل ازجنگ علیه طالبان درسال2001،60هزارافغانی یک دلاربود.وقتیکه طالبان فرارکردند،25هزارافغانی یک دلارشد.درعین زمان،قیمت طلاثابت ماند.طالبان مالیه ی افیون راهم طلامی گرفتند نه پول افغانی.معاملات بن لادن هم به طلابود.پس ازسقوط طالبان ،طلاهایی او،به سودان انتقال داده شد.طالبان به قیمت ده ملیون دلارطلارابیرون کردند.یکی ازحمل کننده های طلا،کنسول عمومی طالبان که زاده ی کراچی می باشد،بود.اومعادل شش لک دلار،طلارابه دوبی نقل دادکه درآنجابخش بیشترپول طالبان پیش از2001جاسازی شده بود.(1)
اگردردوره ی دولت مجاهدین،نظامی های پاکستانی مطابق این وصیت ژنرال اخترعبدالرحمن رئیس آن وقت آی اِس آی که"کابل بایدبه آتش کشیده شود"؛مصروف بودند،واین کارخاینانه رابا دراندازیی جهادی هاوبخاطرتذلیل ومسخره کردن آنهاوتباهی هرچه بیشترافغانستان کردند؛دردوره ی اداره ی منحط طالبان،برهمه چیزکشورما دربخش زیراداره ی آن دستگاه وحشی وپس مانده مسلط بودند.ازاین رو،تمام معاملات مالی وطلایی طالبان آن گونه که یادآوری شد،بطورمستقیم توسط نظامی های پاکستانی سامان داده می شد؛سامان دهی که درآن، تنهاسودحاصله به جیب سران نهادهای نظامی وجاسوسی آن کشورسرازیرمی شد،تاخزانه ی ملی آن.به سخن دیگر،کارکردنظامی هاواطلاعاتی های پاکستانی درافغانستان؛افزون برتباه کاری دراقتصادافغانستان،نتایجی ویرانگرانه ی هم براقتصادپاکستان دربرداشت.نتایجی که بیشترازدیگربخش ها،درگمرک ها،گسترش وتجارت موادمخدروقاچاق کالاازطریق کاربردنادرست قراردادتجارتی میان افغانستان وپاکستان که درهرسه مورد؛هردوکشور،زیان اقتصادی کرده اند،برجسته می نماید.
بطورنمونه،...درپاکستان میان سال هایی1997و1998تخمیناًشش صدملیون دلارازدرآمد گمرک هابخاطرامتیازبخشی به باندهای مسلح ،جنگ سالاران وطالبان ازدست رفته یاضایع شده است.مالیه ی رسمی وضع کردند،ومالیه رابربرخی کالاهایی که به کابل برده می شد ودوباره به پاکستان برگشت داده می شد،فسخ کردند؛وپولی که ازاین طریق بدست می آمد،درجهت تقویت گروه های تباه کاروابزارسیاست خارجی هزینه می شد.(2)این زیان رسانی ها توسط نظامی هایی پاکستانی وسازمان جاسوسی آن کشوربه اقتصادافغانستان،اکنون که پاکستان بخاطرصادرکردن تروریسم به کشورماواختلال دربرنامه ی افغانی غرب زیرفشاربی سابقه ی امریکاقرارگرفته وآن کشوربسیاری کمک هایی راکه قبلاً به اسلام آبادمی کرد متوقف کرده است؛نه تنهاکاهش نیافته که فزونی هم یافته است،چراکه هزینه ی تباه کاریی آی اِس آی درافغانستان ومنطقه بالارفته است وتباه کاری دراقتصادهردوکشوربویژه افغانستان منبع درآمدبرای برنامه ریزان این ویرانگریی اقتصادی می باشد.دردوره ی حکومت کنونی افغانستان،مزدوران بومی وافغانی نظامی هایی پاکستان یک برنامه ی جنایت کارانه ی دیگری راهم به پیش می برندکه افزون برتباه کاریی اقتصادی درهردوکشور،به محیط زیست هم زیان های تلافی ناپذیری واردکرده است.وبرنامه ازاین قراراست که مزدوران،ماشین هایی کهنه وازچرخش بیرون شده درامریکاوکاناداراکه قیمت آن ها50دلارمی باشد،ازطریق دوبی وبندرکراچی واردافغانستان می کنندوپس ازرنگ کاری وتبدیل پرزه هابه مبلغ شش تاهفت هزاردلاردربازارافغانستان وپاکستان به فروش می رسانند.بنده که تابستان امسال درکابل بودم،مشاهده کردم هر موتری که حرکت می کرد،تارسیدن به هدف کاربن ودودبیرون میدادواین گونه موترهاافغانستان،بویژه کابل رابدوزخ تبدیل کرده اند.درپاکستان که غیرازاسلام آباد،همیشه محیط زیست فاجعه باربوده است،واردکردن این ماشین هایی دودزا،بوخامت زیست محیطی آن کشوربیشترازپیش افزوده است.چون این عمل جنایت کارانه یک منبع درآمدی مالی برایی پنهان کاری هایی آی اِس آی می باشد،مشکلی دربرندارد.
افزون بر سیاه کاریهایی نامبرده ی نظامی هاوجاسوسان،پرسمان دارای اهمیت این است که دولت های نظامی پاکستان آن بخش کمک هایی امریکاراهم که به بخش هایی توسعه وخدمات اجتماعی بایدهزینه می شد،یادزدی کرده اند،یااینکه درجهت اهداف نظامی واطلاعاتی مربوط به تقویت تروریستان وتباه کاران هزینه کرده اند.دراین رابطه،دیدگاه بی نظیربوتونخست وزیرسابق پاکستان بازتاب داده می شود.دراواخرماه آوریل2007،...بی نظیرنخست وزیرسابق پاکستان طی سخن رانی دراجتماع پاکستانی هایی مقیم دنمارک:اززمام داران پاکستان مطالبه کردکه توضیح بدهند،چراکمک هایی امریکا پس از11سیپتامبر2001،غرض پایان دادن به فقروتنگ دستی وبهبودزندگی مردم پاکستان هزینه نمی شود؟حکومت درشش سال گذشته پنج ملیارددلاربدست آورده است.درحالیکه صدملیون دلارماهانه غیرازاین وهمین اندازه پنهانی گرفته است.اما،این پول هابرای بهبودزندگی مردم هزینه نشده ونمی شود.بوتوگفت:به زمام داران نظامی کمک های فراوانی شده است.ارقام واعداد کمک امریکابه پاکستان نشان میدهد که از1954تا2002یادرمیان این سال ها،واشنگتن برای پاکستان6،12ملیارددلارکمک نظامی ومالی کرده است که75درصداین مبلغ یا19،9ملیارد،در25سال حکومت نظامی هاداده شده است.درحالیکه،در19سال دوره ی حکومت ملکی/سیاسی،25درصدکمک ها4،3ملیارد دلارکمک شده است.دراخیر،اوپرسان می کندکه این مبلغ هادرکجاهزینه شده اند؟(3)
اگرناراحتی بی نظیربوتوازحکومت نظامی پاکستان این است که چراامریکابیشترین کمک رابه پاکستان دردوره ی زمام داریی نظامی هاوکمترین کمک رادردوره ی حکومت غیرنظامی هاکرده،وازسویی دیگر،چرانظامی هاکمک های نامبرده رادرجهت بهبودوضع زندگی مردم بکارنه انداخته اند.اماناراحتی نویسنده وهرافغان دیگرازحکومت هایی پاکستان،چه نظامی وچه ملکی این است که چرانمی گذارند درافغانستان صلح برگرددتاتوسعه ی تجارت واقتصادممکن شودوپرسمان مهاجرین افغان که مشکلی، هم برای افغانستان وهم برای پاکستان می باشد،برطرف شود.ازسویی دیگر،ناراحتی نویسنده ازسیاست مداران،روشنفکران،روزنامه نگاران وطرفداران جامعه ی مدنی درپاکستان،این است که چراازخودسریی نظامی هادرسیاست وتباه کاریی آنهادراقتصادکشورشان به بهانه های دروغین وسیاست بلندپروازانه ی عمق استراتیژیک درافغانستان که به فاجعه، هم برای افغان هاوهم برای پاکستان منجرشده است،مانع نمی شوند؛ویااینکه لب به اعتراض نمی گشایند.مگرآنها نمی دانندکه خراستعمارانگلیس واستعمارروس درباتلاق افغانستان چنان گیرکردکه راه فرارجستجوکرده نمی توانستند.مگرآنهانمی دانندکه"اندرین راه کشته بسیاراست قربان شما"!
بااین همه ویرانگری هاوتباه کاری هایی که آی اِس آی دراقتصادهردوکشور،بویژه افغانستان کرده است وچیزی جزسرزنش درسطح جهان ومنطقه ونفرت افغان هاکمایی نکرده است.این روزهابعضی نشانه هایی ازدیگرگونی درسیاست های پاکستان به چشم می رسدکه خوب است اگر دررابطه باافغانستان هم جامه ی کاری به تن نماید.بطورنمونه،هفته گذشته" رسانه های پاکستانی این خبرراپخش کردندکه حکومت پاکستان، کشورهندرابهترین طرف برایی راه اندازیی برنامه های تجارتی واقتصادیی خودمی پندارد."ازاین که درگذشته هم سخن های ازاین گونه بطورسبک وسنگین گفته شده بود؛واین که درآن کشورهمیشه نظامی هاسخن نخست رامی زند،گمانه زنی هایی درزمینه دیده می شدکه آیاارتش باین گونه تصمیم هایی حکومت ملکی تن میدهدیانه؟دراین زمینه،روزیکشنبه6نومبر2011-15عقرب1390خورشیدی،حناربانی کهروزیرخارجه ی پاکستان طی گفت وگوی باروزنامه نگاران درلاهور،یادآورشدکه حکومت پاکستان ازاین به پس،هندرابهترین طرف معامله ی تجارتی خودمی پنداردودرزمینه اعتمادوحمایت ارتش راهم باخود دارد.ودرجریان گفت وگویادآورشدکه،هندمانع دست رسی پاکستان به بازاراروپایی نمی شود.(4)
نویسنده ازاین موضع دولت پاکستان باین خاطرحسن استقبال می کندکه همان گونه که هندمانع دست رسی پاکستان به بازاراروپایی نمی شود،پاکستان هم بایداجازه بدهدکه افغان هاکالایی هندی راازطریق پاکستان واردوبرعکس کالای افغانی رابه بازارهند برسانند.افزون براینکه،پاکستان این گونه زمینه سازی رابه تجارت افغانستان باهندوبرعکس بایدبکند،این کاراهم بایدباجدیت پی گیری نمایدکه معاهده ی تجاری میان افغانستان وپاکستان راازچنگال قاچاقبران وباندهای مسلح طالبی وغیرطالبی بیرون وکاملاًدرخدمت دولت ومردم افغانستان قراربدهد.تاجای که نویسنده بخاطردارد،ازچندین سال باین طرف،بارهاوزیران مالیه وتجارت افغانستان وپاکستان درزمینه معاهده امضاکردندودریک معاهده هیلاری کلینتن وزیرخارجه امریکاهم حضورداشت،اماهیچ کدام ازآن معاهده ها،درعمل پیاده نشد.عملی نشدن معاهده ها بدوموضوع زیربرمی گردد:نخست،بازیی دوگانه وریاکارانه ی پاکستان.دوم،ناکارآمدی وفسادطرف افغانی که هم ازمنافع اقتصادی کشوردفاع کرده نمی تواند؛وهمچنان،بدلایل دیگری که دراین نوشته جای بحث آنهانیست،درمقابل طرف پاکستانی دهن کجی می کند.
ازسوی دیگر،روزدوشنبه7نومبر-16عقرب،سیدیوسف رضاگیلانی نخست وزیرپاکستان که درسنت پترزبورگ روسیه درکنفرانس نخست وزیران بلاک شانکهایی به حیث عضوناظرسخن می گفت،درسخن رانی خودیادآورشدکه برای مبارزه باتروریسم،تندروی وجنایت هایی سازمان یافته، همکاریی همه کشورهاضروی می باشد.سخنی که موردستایش هیئت چینی قرارگفت.ودرسخن رانی خود؛همچنان،راجع به بازگردانی صلح وثبات به افغانستان نیزیادآورشدکه افغان هابدورازگرایشات قومی،گروهی و...خودبرای بازگشت صلح بکوشندوکشورهای منطقه هم باید به آن هاکمک نمایند.نخست وزیرپاکستان، درسخن رانی خودبه ایجادسهولت درراهها یی زمینی میان همه کشورهای منطقه بخاطرپیش بردامورتجارتی نیزاشاره کردکه سخن عاقلانه ومفیدمی باشد.(5)درصورتیکه پاکستان خودش درزمینه صادقانه عمل نماید،بدون شک،فضایی سازگاروسودمندی درروابط تجاری- اقتصادی همه کشورهای منطقه ایجادمی شودکه به شکوفایی اقتصادیی همه طرف ها منجرخواهدشد.
ازنظرنویسنده،افزون برایجادسهولت درمسیرتجارتی،این پرسمان هم به نفع پاکستان وافغانستان وتمام کشورهای منطقه می باشدکه دفاتراطلاعاتی خودرابروی نیروهای خراب کاروتخریش کننده درروابط بین المللی ومنطقه ی بسته نمایند.دراین صورت،نزاع های قومی- ایدئولوژیک ومرزی میان کشورهابویژه افغانستان وپاکستان کمرنگ، ورشداقتصادی که ایجادفضایی سازگاربرای تجارت، یک بخش مهم آن به شمارمی آید،برای همه میسرخواهدشد.پاکستانی هابویژه نظامی های بی منطق آن بایدبدانندکه کشورهای امریکایی لاتین باکنارزدن دیکتاتوران نظامی به رشداقتصادی وفضای بازدموکراتیک رسیده اندوامروزدرجهان باصطلاح سوم،بانیرومندی سخن خودرامی زنند.درجنوب شرق آسیاازفیلی پین تابرمه نظامی هاهمگی درحال پسروی ورشداقتصادی وآزادی های دموکراتیک خودنمایی می کند.ودرهمساگی پاکستان،هندوچین بخاطررشداقتصادیی خود،سخن هایی اثرگذارونیرومندی رادرسیاست منطقه وجهان، می زنند.
برای من وهرمسلمان دیگر،خنده آوراین است که کشورپاکستان به بهانه ی خیالی عمق استراتیژیک درافغانستان دنبال نخودسیاه می گردد؛ودرعرصه ی اقتصادی، باشتاب دربرابرهندبه پسروی وادارمی شود.این راهم نظامی های پاکستانی باید بدانندکه بخاطربازیی دوگانه،نه امریکاوانگلیس ونه چین می توانندپاکستان رابه حیث دوست مطمئن خودشمارنمایند.البته بازی کردن باورق کشورهای کوچک کاری بودومی باشد که همواره کشورهای بزرگ کرده اندومی کنند.ازسوی دیگر،روندسیاست واقتصادجهانی به گونه ی سیرمی نمایدکه غرب دیگربه مشکل می تواند دربخش های توسعه وپیشرفت،نمونه بماند.دراین باره که چرادیگرغرب نمی تواندالگوی پیشرفت وتوسعه درجهان شمرد شود،به بازتاب دیدگاه یک دانشمندغربی بنام نایل فرگوسن زیرعنوان"چراغرب درحال عقب ماندن ازسایرین است؟"پرداخته می شود:
بخش دیدگاه های شبکه ی خبری سی اِن اِن به مناسبت انتشارکتاب جدیدی به نام"غرب وسایرین"به قلم نایل فرگوسن،پروفیسوررشته تاریخ دردانشگاه هارواردامریکاوآکسفوردانگلیس، مطلبی رامنتشرکرده که درحقیقت چکیده ی ازدیدگاه های این استاد تاریخ درمورد دلایل تضعیف غرب دربرابرسایرکشورهاوقدرت های روبرشد جهان است.نایل فرگوسن درآغازگفتارخودیادآوری می کندکه تقاضای استقراض اروپاازچین به منظورپرداخت بدهی های کشورهای اتحادیه اروپا، خودبه حدکافی بیانگرعقب ماندن غرب ازسایرین هست.هفته گذشته مقامات مالی اتحادیه اروپابرای جلب سرمایه گذاریی چین دربازپرداخت بدهی های اروپایی به پکن سفرکردند.اماچراغول های بزرگ اقتصادی غرب درحال افول هستند؟35سال پیش درآمدیک شهروندآلمانی 15 برابردرآمدمتوسط درچین بود.امروز این نسبت حدودسه برابراست.دردهه1980میلادی اقتصادچین فقط دودرصدکل اقتصادجهانی ومعادل یک سوم اقتصادآلمان بود.امابراساس پیش بینی های صندوق بین المللی پول، تاسال2016،سهم چین درکل اقتصادجهان به 18درصدودرنتیجه شش برابراقتصادآلمان افزایش خواهدیافت.نایل فرگوسن یادآوری می کندکه توزیع ثروت وقدرت اقتصادی میان قطب های قدرت جهانی به سرعت درحال تغییراست وغرب پس ازچندقرن پیشرفت وسلطه کامل براقتصادجهانی،اکنون درحال واگذارکردن عرصه به رقبای خوداست.امادلایل عمده ی این تغییرات کدامند؟
برای پاسخ به این سوال،ابتدباید به دلایل پیشرفت غرب درقرن های گذشته اشاره کرد که به طورخلاصه چنین است:1-وجوعنصررقابت.اروپای قدیم ازنظرسیاسی متفرق بودوهریک ازاجزاء آن برای توسعه نفوذخودبادیگری به شدت رقابت می کرد.2- انقلاب علمی.بخش اعظم اختراعات واکتشافات مهم درتمام عرصه های علمی مثل فیزیک،شیمی،ریاضیات،نجوم وزیست شناسی دراروپای غربی روی داد.3- حاکمیت قانون وحکومت های منتخب.پیشرفته ترین نظام سیاسی- حکومتی درقرون اخیردرکشورهای انگلیسی زبان شکل گرفته وتحول یافته است که اساس آن احترام به مالکیت خصوصی وحضورنمایندگان صاحبان سرمایه درنهادهای انتخابی بود.4- پزشکی جدید.تقریباًتمام پیشرفت های مهم درعرصه ی پزشکی جدید دراروپای غربی وامریکاروی داد. 5- جامعه مصرفی.انقلاب صنعتی درکشورهای روی دادکه درآن هاهم امکان تولیدبیشتروهم نیازوتقاضابرای مصرف کالای بیشتر،بهتروارزان تروجودداشت.6- موازین حاکم برکاروتولید.کشورهای غربی اولین مللی بودندکه باترکیب روش های تولیدوکارمنظم وگسترده وصرفه جویی درهزینه تولید،زمینه انباشت سرمایه رافراهم کردند.
نایل فرگوسن درادامه تحلیل خود دربخش دیدگاه های شبکه خبری سی اِن اِن می افزاید که درچهارقرن گذشته این عناصرمهم درتوسعه وسازماندهی اقتصادمدرن درانحصارمطلق اروپای غربی وامریکای شمالی بود.تحت تاثیراین پیشرفت های اقتصادی دراوایل قرن بیستم چندامپراتوری غربی،ازجمله ایالات متحده امریکا،بریتانیاوفرانسه،کنترل60درصدازجمعیت ومساحت کره زمین رادراختیارخود داشته وصاحب74درصدازکل اقتصادجهانی بودند.اماازنیمه قرن بیستم به این سو،ممالک غیرغربی یکی پس ازدیگری شروع کردندبه نمونه برداری ازاین عناصروبکارگیری آنهادرالگوی اقتصادی وسیاسی کشورهای خود.اولین نمونه آن ژاپان بود،ولی شایدبزرگترین تحول دراین راستارابایداصلاحات اقتصادی سال1978درچین تلقی کرد.عامل دیگر،عادت غربی هابه انتقال رمزموفقیت های خودبه دیگران وفراموش کردن آنهاست.برای مثال،اکنون مردم کره ی جنوبی حدود40درصدبیشترازساعت کارمتوسط درامریکاکارمی کنند.روزهای سال تحصیلی درآن کشور40روزبیشترازسال تحصیلی درامریکاست.وازنظرمصرف نیزفقط کافی است یادآوری کنیم که 26مورداز30مرکزبزرگ خریدجهان درکشورهای آسیایی هستند.نایل فرگوسن به بررسی عوامل دیگرکه درپیشرفت تاریخ غرب موثربوده اندپرداخته برای مثال می نویسدکه امروزمردم کشورهای غربی درزمینه پزشکی بیش ازهرملتی دیگری هزینه می کنند،ولی حقیقت این است که نظام وامکانات خدمات درمانی عمومی دربسیاری ارکشورهای غربی وبه خصوص امریکاوضعیت اسف باری دارد.ودرموردحاکمیت قانون نیزفقط کافی است که نظرسنجی که توسط"مجمع اقتصادجهانی"تهیه شده است توجه کنیم که درآن ازنظررده بندی مربوط به حق مالکیت وکیفیت حکومت، امریکابه نسبت هنگ کنگ دررده پایین تری قرارگرفته است.ودرنهایت تاجایی که به عنصررقابت برمی گردد،یعنی عاملی که آغازگروزمینه سازپیشرفت های اقتصادی قرون معاصردراروپابود،"مجمع اقتصادجهانی"ازسال1979هرساله یک نظرسنجی کامل درموردکیفیت رقابت اقتصادی انجام داده است وطبق این آماردرسال های اخیرضریب رقابت اقتصادی درامریکااز82،5به5،43کاهش یافته ودرمقابل این عامل درچین از رقم29،4به90،4افزایش یافته است.نایل فرگوسن درپایان مطلب خودهشدارمیدهدکه سلطه اقتصادی غرب باسرعت روبه پایان است ودلیل آن فقط این نیست که دیگران رازموفقیت ماراتقلیدکرده اند،بلکه به این خاطرکه خودغربی هابه مروربه این عوامل مهم بی توجه بوده وآنهارابه فراموشی سپرده اند.(6)
درحالی که غرب درحال عقب نشینی به نفع دیگران می باشد،ودرپرکردن خالیگاه ناشی ازبحران اقتصادی وپس رویی غرب درعرصه های سیاسی،اقتصادی وفن آوری درجهان،کشورهایی دو بخش کره ی زمین،یعنی جنوب شرق آسیاکه ژاپان،چین،کوریایی جنوبی وتایوان،مالیزی،سنگاپورواندونیزی ،وکشورهای امریکای لاتین ودرراس آنهابرازیل،درافریقا،افریقای جنوبی امکان درخشش بیشتردرعرصه هایی فنی،علمی،مدیریت ،اقتصادازخودبروزداده اندومی کوشندکه مقام غرب یعنی امریکای شمالی واروپاراازآن خودنمایندیاباآنهابه رقابت برخیزند؛بدبختانه،درمیان کشورهای مسلمان،غیرازترکیه،مالیزی واندونیزی،هیچ کدام درراستای هماوردیی فنی،اقتصادی وسیاست ومدیریت توان خودنمایی حتادربرابرهندوافریقایی جنوبی ندارند.افزون براینکه توان هماوردی دربزنگاه اقتصادوفن آوریی جهانی ندارند،بجان خودهم افتیده اندوزیان های به همدیگرمی رسانندکه نه استعمارکهنه رسانیده است ونه استعمارنو.
بطورنمونه،ایران وعراق برای هشت سال چنان باهم جنگیدند که زیان انسانی آن بی شماروتلافی ناپذیروزیان اقتصادیی آن ازمرزدوهزارملیارد/دوتریلیون هم گذشته بود.وپاکستان درسال1971چنان بمردم بخش شرقی خود،یعنی بنگله دیش کنونی جنایت کردکه آنهاازسربازان هندی برای نجات خودازشربرادران مسلمان خود به گرمی پذیرایی کردند.همین پاکستان که دربخش شرقی خود سه ملیون مسلمان رابه کشتارگاه فرستاده بود،بیست سال می شود که درافغانستان مصروف تباه کاری می باشد.تباه کاری که نه تنهابه افغانستان منحصرنمانده،بلکه درعرصه ی اقتصادی برای پاکستان هم زیانمند تمام شده است.ازسخن های پاکستانی هامعلوم می شودکه بزودی سرعقل نمی آیند.بطورنمونه،شب چهارشنبه نهم نومبر- هیجدهم عقرب پس ازنشراخباریازدبجه ی،پرویزمشرف فرماندارنظامی سابق پاکستان دربرنامه"هاردتاکس"تلویزیون بی بی سی بااستیفن ساکرگفت گومی کرد.ساکرازاوپرسان کردکه دردوره ی زمام داریی شماازنظرفسادمالی پاکستان توسط نهاد"شفافیت بین المللی"فاسدترین کشورجهان اعلام شده بود،چگونه فکرمی کنید؟اوپاسخ دادکه فسادنامبرده به سیاست مداران مربوط می باشدواوسیاست مدارنیست!زهی بی شرم!ارتش پاکستان برسیاست واقتصاداین کشورفرمان می راندورئیس جمهورنظامی اش سیاست مدارنیست!دررابطه باافغانستان گفت که هنددرآن کشورمصروف نفوذیابی می باشدکه به نفع پاکستان نیست ورهبران طالبان درداخل افغانستان می باشند.اینکه تمام ماجراجویی های تروریستی درمنطقه ی نزدیک مرزپاکستان صورت می گیردوپس ازهرتروروفراری دروازه ی پاکستان بروی آشوب گران بازاست؛مشرف ازاین دراندازی وترورپروری انکارومی گویدکه، هندازطریق افغانستان به پاکستان اسلحه می فرستد.درحالیکه کارکردهانشان میدهندکه تنهاکشوریکه درافغانستان سرمایه گذاری دربخش بازسازی کرده است،هندمی باشد.نویسنده ازمشرف وشاگردانش که پشت سرطالبان خودراپنهان کرده اند،می خواهدکه باهند درافغانستان درعرصه ی بازسازی رقابت نمائید نه اینکه کارهایی انجام شده توسط آن کشورراویران کنید.بهرصورت،خبث باطنی نظامی هاوجاسوسان پاکستانی به آنهااجازه میدهدکه هم به افغان وهم به پاکستانی درهمه بخش ها،بویژه دربخشی اقتصادی خیانت کنند.خیانتی که ازیک طرف ازناکامی سیاست کاران مسلمان درمقایسه باهمتایان شان درسطح جهان ومنطقه،وازطرف دیگر،ازدرماندگی فرهنگی،اخلاقی ودینی آن ها دربرخوردباهمی شان پرده برمی دارد.بطورمثال،اسنادفاش شده بوسیله ی ویکی لیکس نشان میدهندکه چگونه عربستان ازامریکاخواهش کرده است که ایران ماراست وبایدسراین ماررابزند!اختلاف داشتن بایک نظام سیاسی ونحوه ی نگرش سیاسی- دینی- زبانی- فرهنگی آن یک موضوع ،وتشویق دیگران به جنگ های که قربانیان آن مسلمانهامی باشند،موضوع دیگرمی باشدکه درقاموس هیچ دین وآیینی پذیرفتنی نیست.همین عربستان ودیگرامارت های شیخی- نفتی چگونه هراس خودازصدام حسین رادرکمک به بوش هایی پدروپسردرگذاشتن پایگاه نظامی دراختیارآن درجهت نابودیی عراق نشان دادند،و درافغانستان دردوره ی اشغال شوروی که کشورمابه بزنگاه کمونیسم وسرمایداریی مبدل شده بود،درجهت مافع امریکاوپاکستان هرچه می توانستند تباه کاری کردند،واکنون که افغان هابابیشترازدوملیون شهیدوهفده لک معیوب دست نیازبه آسمان بلندکرده اند،افزون براینکه کسی به سراغ شان نمی آید،هنوزهم به تجهیزونیروبخشی آشوبگران وهراس افگنان می شتابند تاتوانمندیی خودرادرباصطلاح جهان وطنی اسلامی تمثیل نمایند،جهان وطنی که درپیشرفت وترقی مسلمان هادرمحیط رقابتی- سیاسی- اقتصادی- فنی سخنی برای گفتن ندارد.
بهرحال،پرسش اساسی این است که چرامسلمان هاباین روزسیاه افتاده اند؟برای پاسخ بهتراین پرسش، می توان گفت که مسلمان هانه به علت ویرانگریی استعمارقدیم وجدید،بلکه بخاطرسلطه ی دوام داروخودسریی نظامیان وناتوانی ساختارنظامی- بروکاتیک درسیاست واقتصاد وبرداشت کهنه ازدین وتاریخ وفرهنگ خود،باین وضعیت ناهنجارمبتلاشده اند.ازاین رو،درسطح جهانی که اکنون اقتصاد،فن آوریی پیشرفته ،حکومت کارآمدونماینده ی مردم،برنامه ریزیی علمی وتطبیق درست آن مورد نیازمبرم برای رسیدن به جهان مدرن می باشد،مسلمان هاسخنی برای گفتن ندارند.اگردرگردهمایی هایی جهانی، چندعرب بالباس های مخصوص خوددیده میشوند،نه بخاطرجذابیت ومردمی بودن خودومردمش یاکارکروتوانایی حکومتش،بلکه بخاطرذخیره های نفتی درزیرخاکش می باشد.ورنه،دربزنگاه قدرت روبه افول غرب وبرآمدن قدرت های تازه نفس اقتصادی وسیاسی جهان جایگاهی برای جولان گری ندارند.افزون براینکه ندارند،ازویرانگری علیه برادران مسلمان خودهم دست برنداشته هرروزبیشتزازروزپیش به طول وعرض آن می افزایند.ویران گریی که سالهاست پاکستانی هادرافغانستان ادامه میدهندوهم خودوهم افغان هارادرهمه بخش ها،بویژه دربخش تجارتی واقتصادی زیانمند می سازند.
پانویس ها:
1-modern jihad tracing the dollars behind the terror networks by:Lorettaa Napoleoni fore word by:John Cooley.introduction by:George Magnus Pluto press London.sterling,verginia first published in2003 by Pluto press www.pluto press.com copyright©loretaa napoleoni2008 pp.125-126
2-Ibid.p.141
-هفته نامه ی نوای پاکستان به زبان اردو3
From:26April to2May2007pages3-12
4-bbc.co.uk/urdu/Pakistan/2011/11/111106_hina_presser_ar.shtml
فوج کواعتمادمین لیاتها
5- bbc.co.urdu/Pakistan/2011/111107/_pak_pm_conference_ar.shtml
مسئله ی افغانستان:حل تمام افغانیون سی مذاکرات مین
6- radiofarda.com/content/f2_world_why_west_losing_to_rest_Nial_Ferguson_CNN _analysis_meltdowm_economy/24382154.html
چراغرب درحال عقب ماندن ازسایرین است؟
0 comments:
Post a Comment