Sunday, 15 December 2019

تکا پوی علت های شکل نگرفتن ملت درافغانستان وتبد یل شدن آن به گهواره تروریسم

ابراهیم ورسجی
بیست وپنجم ماه قوس 1398
بخش نخست
فقرتاریخی ، فرهنگی افغان ها واستعمارزای شدن سیاسی های قبیله گرای آن ها ودشمنی آن ها با تاریخ وزبان وفرهنگ فارسی زبان ها، عامل های عمده شکل نگرفتن ملت درافغانستان می باشند.
به این مفا له ای دومدار ، پیش نو یس ارا یه ودرآن بطورکوتاه به علت های شکل نگرفتن ملت درافغانستان وتبد یل شدن آن به گهواره تروریسم ،اشاره کرد م. دراین بخشِ مقا له ،به آغازپیدا یش ملت ازنظرتاریخی وسیا سی واجتماعی دراروپا وتعریف وشرح نه چندان درازآن می پردازم. شا یان یاد آوری می دا نم که ، مردمان خرا سانِ افغانستان نا میده شده توسط هند بریتا نیا وروسیه ای تزاری ،مسلمان یا پیروان اسلام می باشند. معلوم است که ، اسلام مسلمان ها را بدون درنظرداشت قوم، رنگ وزبان شان برا درنامیده وتمدن غربی انسان ها را بدون تمیز های نژادی ،زبا نی ، فرهنگی شان شهروند ؛ وکمونیسم آن ها را رفیق نا میده است. واژه رفیق هم که واژه قرآ نی می باشد. البته با این فرق ازرفیق ازنگاه کمونیسم که، قرآن مناسبات میان پیامبران واولیا وعرفا یا پیروان آگاه واصیل خود را رفیقانه وآن ها را رفیق نا میده است. کمونیسم هم مناسبات اعضای حزب کمونیست را رفیقا نه وآن ها هم یک د یگررا رفیق می نامند. کشتارهای بی رحما نه ای کمونیست ها ازیک د یگر ثا بت کرد که کمتررفیق وبیشتر رقیب ودشمن هم دیگربود ند ومی باشند. شا یان یاد آوری می دانم که ، کمونیست ها آن قدر رفیق کشی کرد ند که فئودال / بزرگ مالک وبورژوا / سر ما یدارکشی نکرد ند! درباره مسلمان ها هم ، بهتراست یاد آورشوم که برا درکشی ها بسیارکرده ومی کنند!
بطور نمونه ، جنا یت نظامی های پاکستانی با ایجاد طالبان تروریست وصادرکردن آن ها به افغانستان به مسلمان های این کشور وجنا یت های جمهوری اسلامی وعربستان درخاورمیا نه به خصوص درسوریه ویمن، جنا یت خلیفه هفتربه کمک رژیم نظا می مصروامارات وعربستان درلیبی و... ثا بت ساخت که مسلمان ها هم می توا نند ما نند کمونیست ها رقیبان استفاده جو ودشمنان تباه کاریک د یگرشوند که شده اند! با توجه به بی اثر یا کم اثرتمام شدن برا دریی مسلمان ها ورفا قت کمونیست ها ،بهتراست که بطور کوتاه به ملت واصل شهروند ی درتمدن غربی پرداخته وبعد ازآن به بررسی علت های تاریخی ملت نه شدن ومرکزتروریسم شدن افغانستان بپردازم. ازنگاه فرهنگ وتمدن مدرن غربی به خصوص جامعه شنا سی سیا سی ، ملت متشکل ازشهر وندان یا افراد آزاد ودارای حقوق برا بری شهروندی وحاکم بر سرنوشت خود می باشد. درباره تاریخ شکل گرفتن ملت هم ،بسیاری اند یشمندان علوم اجتما عی باوردارند که بعداز انقلاب کبیر فرانسه شکل گرفت ودراروپا گسترش وتوسط روشنفکران ودانش آموختگان شرقی درس خوانده دردانشگاه های اروپای به آسیا وافریقا وامریکای جنوبی تبلیغ ورا یج کرده شده است.
نگا هی به تاریخ وچگونگی ورود نو اند یشی وفرهنگ مدرن غربی به کشورهای مسلمان که ملی گرا یی واستعمارستیزی درجهت ایجاد ملت وکشورهای خود گردان نماد آن می باشد، نشان می دهد که مسلمان ها درزمینه موفق نبوده ونمی باشند. مثلا ، رنسا نس / نوزای ، انقلاب صنعتی ، نهضت روشنگری ، انقلاب کبیر فرانسه وپیشترازآن ها تصویب مگنا چارته درسال 1215 دربربریتا نیا برای محد ود کردن قدرت پاد شاه که بعد ها انقلاب مشروطه نا میده شد،برای اروپای ها ملت وبرای آسیای ها وافریقا ی ها وامریکای لاتینی ها استعماررا تحویل دا د ند. استعمارهم طوریکه درکشورهای مسلمان دیده شد ، به کمک شا هان وشیخان وامیران مستبد واستثمار توده ها شتا فت. استعماری که استثمارگریی آن کمک به جنبش های ملی گرایی / نا سیونا لیستی کرد. افسو که نا سیونا لیست ها درکشورهای مسلمان با کود تا های نظا می ازمصر تا افغانستان هم رژیم های مستبد را سا ختند هم به نوکران کمونیسم روسی یا استعمارسرخ وبعد ازفوت آن به نوکران ارزان قیمت امریکا تبد یل شد ند.
درحا لیکه ، دربرخی کشورهای مسلمان ،ملی گرا یان دستاورد های کمرنگی داشتند ، اما درافغانستان فاجعه آفرینی کر د ند. فاجعه آفرینی که رابطه تنگا تنگا تنگ به فقر تاریخی- فرهنگی ای قبیله گرا یان درظاهر ملی گرای افغان دارد. وقتیکه ازفقرتاریخی- فرهنگی قبیله گرایان ملی گرا نمای افغان درخراسانِ افغانستان نامیده شده توسط استعمارکهنه سخن می گویم ، استدلالم متکی به ریشه ای هند یی آن ها وبیگا نگی شان با خراسان می باشد. همین که قبیله گرایان افغان ازاحمد خان تا داوود خان زبان پشتورا نمی دانستند وزبان فارسی را هم خود شان وپدران شان درکوچه های هند عامیانه یاد گرفته بود ند ؛ بیانگردومسئله می باشد:نخست، گسترده بودن زبان فارسی درخراسان وفارس وهند ؛ دوم، گفتاری وغیرنوشتاری بودن زبان پشتو آن هم درمناطق قبا یلی شمال غرب هند دیروزوپاکستان امروزمی با شد. منا طقی که در سال 2017 ، توسط پاکستان بنام خیبر- پشتونخواوه نام گذاری کرده شد.
بنا برآن ، سا بقه ای استعمارزای های اول نوکرشرکت انگلیسی هند شرقی ودوم نوکرهند بریتا نیا وسوم نوکر شوروی وچهارم نوکرپاکستان وپنجم نوکر امریکا ،نشان می دهد که هم تاریخ ندارند هم به خراسان تحمیل کرده شد ند هم به تاریخ سازی وزبان سازی وملت سازیی دروغین با مصادره کردن تاریخ خراسا نیان ونا بود یی زبان فارسی بنام تاریخ وزبان افغان سازیی بی نتیجه پرداختند. بلی ، مردم شنا سی نشان می دهد که افغان ها به شمارناچیزی در مرزهای جنوبی خراسان حضور داشتند. حضور قبیلگی نه قومی. نا گفته نما ند که درشرق خراسان وشمال غرب هند وپاکستان کنونی هم ، افغان ها حضورقبیلگی داشتند ودا رند. یعنی در دوسوی مرزد یورند ،112 قبیله افغان حضورداشتند ودارند.
ازبد رخ داد ها،شرکت هند شرقی با بزرگ کردن احمد خان ابدا لی نوکرخود ،برخی قبا یل افغان قلمرو خود را به سوی خراسان راند تا دارای حکومت قبیلگی شوند. حکومتی که قبا یلی ها را دارای زمین ونان ساخت اما ازحا لت قبیلگی بیرون وبه قوم تبد یل شان کرده نتوانست. دراین رابطه ، لازم است که نظرجان ایچ بود لی ،متخصص مردم شنا سی فرهنگی- امریکای را بازتاب دهم. بود لی درکتاب خود" مردم شنا سی فرهنگی" ، دررابطه به قبا یل امازون درامریکای جنوبی وقبا یل افریقای جنوبی بسیار خوب تحقیق کرده ودراثرپژوهشی خود ، قبا یل را مردمان پیشا دولت معرفی کرده است (1). اینجا منظوربود لی ازدولت ، کشورمی باشد نه دولت که نا درست برابر به حکومت درزبان فارسی جازده شده است.
با مطا لعه " مردم شنا سی فرهنگی " نوشته بود لی وتعریف او ازقبیله وفرهنگ قبیلگی در جنگل های امازون درامریکای جنوبی وافریقای جنوبی ،برداشت او را با لا تر از 80 در صد منطبق با حا لت قبا یل افغان دردوسوی دیورند یا فتم. قبیله های که از 1747 تا کنون استعمارزای های افغان تحمیل شده برخراسان ، زمین وپول گیری از تاجیک ها وهزاره ها وازبک ها وترکمن ها وبلوچ ها وودیگر قوم های کوچک برای آن ها کرده اند اما به قوم که مقد مه ای ملت شدن می باشد تبد یل شان کرده نتوانستند. ازآن هم اسفبار این که ، نادرغدار که به کمک هند بریتا نیا وملیشه گری های افغان های شرق د یورندی ، به ارگ کا بل تحمیل شده بود، ارتش / اردو را به آن ها تحفه داد. نتیجه تحفه بخشی او نا بود یی اردو به نفع پاکستان وطالبان شدن اردوکاران شرق د یورندی زیرفرمان نظامی های پاکستانی درافغانستان پسا شوروی می با شد.
بنا برآن ، به صراحت می گویم که این تاریخ وفرهنگ هستند که در گذر ایام قوم وملت می ساز ند ، نه شعارهای پوک استعمارزای های بی تاریخ تحمیل شده برخراسان توسط کهنه استعمارگری وزنده ما نده به کمک استعمارهای سرخ ونو وتروریسم پروریی پاکستان از قبا یل افغان دوسوی مرز دیو رند. طرفه این که ، استعمارزای ها با مسخ ومصا دره کردن تاریخ خراسان ، می خواهند تاریخ برای خود بسازند. خنده داراین است که ، گه گا هی ادعای داشتن تاریخ 2500 ساله هم می کنند. در حالیکه تاریخ دروغین شان با احمد خان ابدالی درسال 1747 شروع می شود. از ابدالی تا شیر علی هم ، معلوم است که امیران خود را امیران خراسان می نا مید ند نه افغانستان. یعنی تاریخ افغانستان پوشا لی با ابدالی شروع نشده است. واقعیت این است که، زندانی بی با می بنام افغانستان را هند بریتا نیا وروسیه تزاری ، ازترس کشور بزرگ آلمان که در جای کشور تکه- پارچه پروس درسال 1870 توسط بسمارک ساخته شده بود و درلندن ومسکو ایجاد ترس کرده بود، با پا یان دادن به بازیی بزرگ خود درآسیای جنوبی ومرکزی ، در سال 1880 ، درجای خراسان سا ختند وعبدالرحمن وحشی را زندان بان آن تعیین کرد ند.
ما یه ننگ وشرمساریی استعمارزای های نو می باشد که ،کشورپا شا لی افغانستان را که هند بریتا نیا تا سال 1947 نگهداری کرد. بعد ازرفتن بریتا نیا ازهند وظهور هند وپاکستان درجای هند بریتا نیا ،استعمارزای های افغان بی با دار شده برای بقای حکومت های پوشا لی خود نوکریی شوروی را پذ یرفتند. شوروی هم تا مرگ خود درسال 1991 ،استعمارزای های قبیلگی- راست گرا- چپ گرا را درارگ کا بل نگهداری وبعد از مرگ آن،کشورپوشالی افغانستان وحکومت پوشا لی ترش فروپا شید ند. طوریکه د یده شد ،درافغانستان پسا شوروی ،جهادی های تاجیک به قدرت رسید ند. ازاینکه جهادی های تاجیک کا ند ید پاکستان وعربستان نبود ند ،آن ها اول با حمایت ازحکمتیار کا بل را ویران کرد ند ودوم طالبان را ازافغان های نوکرامریکا وانگلیس وخود شان ساخته به جنگ علیه تا جیک ها وهزاره ها وازبک های افغانستان اعزام کرد ند. خنده داراین است که ، افغان های پشتونستان خواه ومخالف پاکستان هم ازطالبان یا شاخه ای ریشوی ارتش آن علیه تاجیک ها ود یگرقوم های افغانستان حما یت کرد ند. مثلا ،درماه عقرب 1380 ،درروم د یدم که ظاهرخان شاه سا بق وکلان پشتونستان خواهان ازطالبان یا شاخه ای ریشوی ارتش پاکستان حما یت می کرد. ازآن هم خنده داراین که ،امریکا در18 سال گذ شته نتوانست حکومت نو استعمارزای ها را درارگ کا بل مستقر نما ید. ناتوانی امریکا با حضورنظامی ومصرف میلیارد ها دالر وهمکاری های نظامی وما لی کشورهای عضو پیمان نا تو درتثبیت حکومت پو شا لی استعمارزای های نو،سه عا مل عمده دارد: نخست،استعمارزای گری به پا یان خط رسیده است. دوم ،متلاشی شدن ائتلاف طالبان ریشو -تروریست وطالبان دریشی پوش وروبروی هم قرارگرفتن شان. سوم ،خواسته های آشکار ونهان د یگر قوم های خراسان افغانستان نا میده شده در قالب های هویت های قومی ازگونه های مردم شماری زیرنظرسازمان ملل وتعیین واحد های اداری براساس نفوس وسرانجام تغییر افغانستان به خراسان دریک همه پرسی. دراین صورت ، افغانستان به گونه خراسان باقی می ما ند. درغیرآن،کشور پوشالی افغانستان که توسط هند بریتا نیا ساخته شده بود وتوسط امریکا سا مان اداری وسیاسی نیافت ؛متلاشی وافغان ها به سوی وطن اصلی شان ، یا دوسوی مرزد یورند رانده خوا هند. ادامه دارد.
پا نویس
1-Cultural Anthropology
Tribes, States, And Global System / by John H. BodeLeY,-4th ed.p.cm
Fourth Edition
Includes bibliographical references and index. Is b n 0-07-287049-4…2005, p1

0 comments:

Post a Comment