Tuesday, 22 January 2019

دین های آسما نی؛ هیچ کدام میانه ای خوبی بافلسفه وعقلانیت ندارند

ابراهیم ورسجی
دوم ماه جدی 1397
این تحلیل؛ درپیوند به مقاله ای زیرعوان:"مسیحیت وتخریب دنیای باستان" نوسنده:زیتم ویتمارش،نشرشده درسایت آسو،بتاریخ 30 دی/ جدی ،1397 ،ارایه شده است.ازاینکه درصفحه فسبوکم پخش شده است، لازم دانستم که درسایت اند یشه هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند.تاریخ فلسفه ودین های آسما نی نشان می دهد که اولی درآتن ودومی درفلسطین ومکه خود نما ئی کرده اند. جالب این است که ،اولی ازمیتافیزیک / عالم غیب دومی ودومی ازعالم غیب وشهود سخن ها گفته است.سخن های که درمسیرتاریخ به جنگ ها میان عقل ونقل تبدیل شد ند.ازاین که دین های مسیحی واسلام متکی بروحی یا سخن ها ازمیتافیزیک می باشند،نسبت به استد لال وعقل ومنطق وگفت وگوسختگیر شد ند. مثلا،ویل دورانت می گوید که :"وقتیکه مسیحیت وارد یونان شد،شاخ ضعیف باقی مانده ازعقل را شکست." وقتیکه در قرن پنجم میلادی،امپراتورروم مسیحیت را دین رسمی اعلام کرد وکلیسا را ساخت،نهاد پاپی ازدرون تقویت شد وحمله بربر ها برامپراتوریی روم آن را متلاشی کرد ودرنهایت پاپ بربر ها را غسل تعمید داد وبرآن ها سوارشده درشروع قرن نهم میلای ،امپراتوری مقد س روم را ساخت که بقیا اش تا 1806 میلادی ادامه یافت. دراین مدت طولانی،چهارتحول درمسیحیت آمد:نخست،درقرن پنجم،سنت اگوستین قدیس فلسفه افلاطون را مسیحی ساخت.ازاین رو،نیچه گفت که اگرجرئت کوبیدن مسیح را ندارید،برافلاطون حمله کنید! درقرن چهاردهم م،سنت اکویناس فلسفه ارسطورا وارد مسیحیت کرد ودرقرن های چهاردهم وپانزدهم ، رنسانس عقل گرای را تقویت ونهاد کلیسا را لرزان ودرشروع قرن شانزدهم ،مارتین لوتربا ایجاد نهضت پروتستان کلیسا را ازپای انداخت وآغازگر عصرنو شد.
ازاینکه اسلام در جامعه بدوی عربستان ظهورکرد،درشروع تحول ایجاد کرد. برخلاف،خلیفه ها باشمشیراسلام گستری کر دند نه با تبلیغ وتزکیه نفس وحکمت که قرآن پیش کش کرده بود. درادامه شمشیرزنی های شاه دوشمشیره ها،عثمان خلیفه سوم جنازه اسلام شمشیرزده را برداشت وکمک به ظهور خوارج یا طالبان والقاعده کنونی کرد. خوارج خلیه چهارم را کشتند وزمینه سازی به حکومت تباه کارمعاویه وعمروبن عاص کردند. معاویه برای سرپوش گذاشتن به توحش خود جبری کری وعقل ستیزی را تحویل مسلمان ها داد. ازاین رو،نجیب محفوظ ادیب مصریی برنده جایزه صلح نوبل درادبیات در"فرازآسمان" ازتمس فرعون تا جمال ناصر،همه زمام داران عرب را محاکمه وتنها یک فرعون راکه گمان می کنم همان فرعون دوره یوسف نبی می باشد را روانه ای بهشت ،ودیگران تا ناصر را روانه ای دوزخ کرد.
درباره رشد علم وفلسفه در جهان اسلام،معلوم است که هم اموی ها هم عباسی ها دانش ستیزی کر دند. فلسفه که خیر خلیفه عباسی ابوحنیفه فقیه عقل گرا را هم شهید کر د. بلی،دردوره ای صفاریان وسامانیان به ترتیب(867-اخیر900م)و(819-1005م) هم مذهب ابوحنیفه درخراسان وفارس تقویت شد هم فارابی وابن سینا وفلاسفه ای چندی ظهورکردند. متاسفانه،اول ،محمود غزنه به تحریک خلیفه منحط بغداد بسیاری اندشمندان ظهورکرده دردوره ای سامانیان را بنام های باطنی و...کشت وجهل را درمنطقه حاکم ساخت. دوم، غزالی وفات 1111م، علیه فلسفه جهاد اعلام کرد ودرادامه ای فلسفه ستیزیی او،چنگیزخان وهلاکوخان مغل تادمشق رسیده جنازه خلافت را برداشتند. اگرچه ابن رشد دربرابر جفنگیات غزالی ایستاد،اما فقیهان حکومتی موقع برایش ندا دند. درواقع،جنگ محمود وخلیفه بغداد وملا غزالی علیه فلسفه وبی اثرشدن مبارزه ابن رشد برای تقویت عقل گرای وفلسفه،توحش صفوی ها (1501-1737م) درایران کنونی وخرافات پروری شان ،فقه یا نقلیات خرافات زده را برعقل حاکم ساخت که تا حال ادامه دارد ومیوه تلخ آن استبداد مذهبی ونظامی وتروریسم مذهبی ازافغانستان تا نیجریه می باشد. دکترفضل الرحمن(1919-1087) که تزدکترای خود به دانشگاه آکسفورد یادانشگاه دیگری درلندن را درباره " روانشناسی " ابن سینا نویشته است،مبارزه علیه فلسفه درجهان اسلام را عامل عمده عقب ماندگی مسلمان ها شمرده است.

0 comments:

Post a Comment