بیست ونهم ماه جدی 1397
این تحلیل ؛ درپیوند به گزارش یا تحلیلی زیرعنوان:" انتخابات،قومیت وروند دموکراتیزه شدن افغانستان"، تحلیلگر نوید پیکار،پخش شده درسایت فارسی بی بی سی ،بتاریخ 18 ژانویه 2018 برابر به 28 ماه دی / جدی، ارایه شده است. ازاین که درصفحه فسبوکم پخش شده است ، لازم دانستم که درسایت انسان گرایی هم پخش شود، تا دوستان ازآن مستفید شوند. این گونه تحلیل ها که گویا افغانستان را دموکراسی گرفتارخیزش های هویتی- قومی کرده است؛ ازبنیاد بهوده می باشند. به این خاطرکه،اول،ما درافغانستان دموکراسی نداریم که جامعه ای جنگ وتروریسم زده مان را گرفتارتنش های قومی کرده باشد؛ دوم،هویت های قومی ازقبل درافغانستان چند قومی بو د ند اما موقع سربلند کردن نه یافتنه بود ند. ازاین رو،بهتراست که به علت های اصلی خیزش های هویتی درافغانستان تمرکز کنیم نه تئوری های توطئه آمیزبرخاسته از ذهنیت های فاشیستی زمام داران استعمارزائی. نگاهی به تاریخ نه چندان دور،روشن می سازد که افغانستان وکشورهای:تاجیکستان،قرغیزستان،ازبکستان،ترکمنستان وایران ،بنام های فارس وخراسان یاد می شد ند. ناگفته نما ند که بخش های زیادی ازپاکستان کنونی هم بخشی از خراسان بزرگ بود ند. مذهب ابوحنیفه ای فارسی زبان،مذهب اکثریت مطلق مردم ها وزبان فارسی هم زبان فراگیرازخجند تا آگره درهند کنونی بود. درغرب منطقه هم ، امارت بحرین یک ولایت فارس ومردمش فارسی زبان بود ند واکنون هم اکثریت مردم آن فارسی زبان می باشند. درباره رواج مذهب ابوحنیفه درکشورهای نامبرده حتا بیرون آن،چند سال پیش یک فلم دربی بی سی فارسی به نمایش گذاشته شده بود ودرآن دیدم که مردمان ایغوری درچین وتا تارهای تا تارستان روسیه وتا تارهای جزیره کریمیه می گفتند که نیت نمازخود را بزبان فارسی می کنیم. مسئله ای که برمی گردد به مذهب ابوحنیفه ای فارسی زبان.
بهرحال ،درباره خیزش های هویتی درافغاستان که دراین گزارش نا روا به دموکراسی گره زده شده است، بهتراست که نگاهی به منطقه وسلطه ای استعمارهای روسیه تزاری درشمال وهند بریتانیا درجنوب بیندازم. ازنگاه درون منطقه ای،معلوم است که درسال 1453م،سلطان محمد فاتح ،سلطان عثمانی استانبول کنونی را که مرکز روم شرقی بود را فتح ووارد بالکان شد. قدرت های تازه نفس اروپایی که بدولت های ملی متحول شده بو د ند، یک صوفی مرتد بنام اسماعیل صفوی را ازیک خانقاه بیرون وبرای درد سازی به ترکیه ای عثمانی به فارس حاکم ساختند واو هم که به کمک اروپای ها حاکم شده بود ،با ایجاد لشکر قزلباش / سرسرخ وکشتن نیم میلیون سنی های فارس وآوردن شیعه های غالی ازسوریه ولبنان که آن وقت به این نام یاد نمی شد ند وبخشی ازشام بود ند مذهب شیعه را به سنی های اکثرا حنفی فارس تحمیل کرد. بد بختانه،حکومت وحشی صفوی که در 1501 توسط اروپای ها ساخته شده بود،با توحش تا1727 ادامه یافت. سقوط آن هم توسط پشتون های هوتکی صورت گرفت. به این خاطرکه ،درآن وقت،شمال افغانستان کنونی به بخارا وازبادغیس تا قندهار زیرسلطه ای صفوی ها وازغزنی تا شمالی ونورستان زیر سلطه ای هند مغلی قرار داشتند.
پشتون های هوتکی که توانستند حکومت وحشی صفوی را براندازند اما اداره ساخته نتوانستند.ازاین رو ،نادرافشار،ژنرال دوره ای صفوی که احمد خان ابدالی یک افسرزیرفرمانش بود،هوتکی ها را فراری به هند ساخت وایران یا آریانای بزرگ به شمول ایران وافغانستان کنونی را فتح کرد. بافتح آن منطقه بزرگ،ازشاه مغلی خواست که هوتکی ها را تحویل دهد که نداد. بنا برآن،نادر افشارواحمد خان افسرزیرفرمانش به دهلی رسیده 850 نفرهوتکی را گرفتار واعدام وجسد های آن ها را دردیوارهای دهلی آویزان کرد ند. نادرافشاربعد از خالی کردن بانک حکومت مغلی روانه ای فارس بود که به گونه ای مرموزی کشته شد.
بعد ازکشته شدن نادرافشار،احمد خان در قندهار خود را پادشاه اعلام کرد ودرفارس کریم خان زند ظهورکرد. طرفه اینکه ، ازاحمد شاه تا شیرعلی خان یا از1747 تا 1880،همه فرمان روایان فرمان روایان خراسان نامیده می شد ند. معلوم است که ، ازقبل رقابت های هند بریتانیا وروسیه ای تزاری برای سلطه بر منطقه ادامه داشت ووزما نیکه درسال 1870،بسمارک ولایت های پروس را متحد ودولت بزرگ آلمان را ساخت وتمایل به پیداکردن مستعمرات درآسیا وافریقا نشان داد،روسیه ای تزاری وهند بریتانیا ازترس آن به به بازیی بزرگ خود درمنطقه پا یان ودرسال 1880 زندانی بی بامی بنام افغانستان را با زندان بانی عبدالرحمن خان ساختند وکنترول سیاست خارجی آن به بریتانیا سپرده شد وشمال آمو دریا را روسیه گرفت وقانع شد که افغانستان منطقه حایل میان دهلی ومسکوباشد. بعد ازآن،عبدالرحمن خان دوکارکرد که نتیجه آن بحران هویتی کنونی درافغانستان می باشد:نخست، در21 سال دوره زندان بانی خود با علم ودانش مبارزه کرد؛دوم،پشتون های قبایلی را ازمناطق مرزی پاکستان کنونی واین سوی دیورند آورده درمرزهای فارس وآمودریا مستقرکرد تا دیوارهای زندان ازنظرقومی هم استوارترشود. امان الله خان کوشش کرد که فضا را بازکند،ازاین که فرد بی تد بیربود ناکام شد وجای خود را به حبیب الله کلکانی داد وحکومت کلکانی به کمک استالین وهند بریتانیا سرنگون وجایش به نادرخان نوکرهند بریتانیا سپرده شد. نادرکه با لشکریان قبایلی آن سوی مرزبه کابل رسیده بود اول آن را غارت کرد ودوم زندان فروریخته عبدالرحمن خانی را احیا ووبرادرانش وپسروبرادرزاده اش شماربیشتری ازهمان قبایلی ها را وارد افغانستان کرده زمین ها درشمال وجنوب به آن ها داد ند. با تهاجم ارتش سرخ، هم جهاد شروع شد هم مهاجرت وهمان قبایلی ها دوباره به پاکستان رفته تذکره پاکستانی گرفتند وبنام طالبان توسط ارتش پاکستان به جنگ علیه غیرپشتون ها اعزام کرده شد ند.هدف پاکستان این بود که زندان عبدالرحمن خانی را با مذهب قبیلگی زیرسلطه ای خود اعمارکند. نتیجه به تروریسم ورویداد یازذهم سیپتامبر 2001 ودموکراسی دروغین زیرسایه ای ناتوانجامید.ازاینکه دموکراسی حکومت مردم است وزیرسایه بیگانگان آمده بود ،هم پایه گرفته نتوانست وبجای آن همان بیگانگان بد ترین حکومت داری رای زیررهبری کرز تحویل مردم داد ند! معلوم است که کرزی وغنی وتیم های قبیلگی شان هم حکومت داریی فاسد را ادامه دا دند هم تنش های قومی را دامن زد ند! تنش های درهمکاری با انفجاراطلاعاتی زاده ای فن آوری مدرن رسانه ای وتروریسم قبیلگی طالبان، هویت های قومی را درافغانستان زنده ساخت. هویت های که نگاه به خراسان دارند ونمی گذارند افغان درتذکره غیرپشتون ها درج شود.برای رفع بحران هویت که به بحران سیاسی انجامیده است،یک راه بیرون رفت دیده می شود وآن اینکه دوکارشود:نخست، درتذکره ها نام قوم ها مانند گذ شته درج شوند ؛دوم،همه پرسی برای خراسان وافغانستان برگزار شود.اگرهرکدام اکثریت حتا حد اقل یا 51 درصد گرفت،شود نام کشور،مردم وارد کشور- ملت شوند. درغیرآن ، بحران هویت سرنوشت بد تری را رقم خواهد زد!
0 comments:
Post a Comment