Monday, 31 December 2018

روزهای فاجعه بار،درتاریخ سیا سی نا شاد افغانستان

ابراهیم ورسجی
یازدهم ماه جدی 1397
سال 2018 میلادی را پشت سرگذا شته ، وارد سال 2019 میلادی می شویم. معلوم است که ، روز27 ماه دسامبر/ 6 جدی ، روزاشغال افغانستان توسط ارتش سرخ وروزنخست ماه ژانویه ، یا روز آغازسال 2019 ترسا یی / روزیا زدهم ماه جدی، روزتشکیل حکومت ننگین طالب کرزی توسط امریکا وانگلیس بعد ازاشغال افغانستان می باشد. روز های که بدون شک ، روزهای فاجعه بار درتاریخ سیا سی نا شاد افغانستان می باشند! ازاین رو،لازم است که به پیش زمینه های رو یداد های روز27 ماه پسین وروزنخست سال نو ترسا یی درافغانستان تمرکز کرده ریشه های دشواری های را کا لبد شکا فی کنم که تا کنون مردم ما ازآن ها رها شده نمی توانند.
اگرچه ، ازروزیکه استعمار زائی ها به کمک شرکت هند شرقی ودرادامه ای آن به کمک هند بریتانیا وبعد ازآن به کمک اتحاد جماهرشوروی، به سرزمین ما تحمیل کرده شد ند، روزهای خوبی نداریم ، بازهم دربرخی روز ها درنیم صده ای پسین مردم چنان دچار فاجعه شد ند که بزبان حال وقال گفتند که :" خدا بیامرزد کفن کش سا بقه را"! بنا برآن ، ایجاب می کند که دررابطه به روزهای که در آن ها فاجعه روی داد ند ویکی بعد ازدیگری تاکنون غمباری کرده اند ، بطورکوتاه ابرازنظر نما یم.
واقعیت تلخ تاریخ سیا سی نا شاد افغانستان این است که ، در روز26 ماه سرطان 1352 خورشیدی ،نخستین کو د تا ی خرده افسران ارتشی به عمرحکومت شا هی یا ادامه ای امارت های استعمار زا ئی ها پا یان وفردی نیمه دیوا نه ای ازهمان استعمارزائی ها بنام داود را رئیس جمهور جمهوریی پوشا لی - و دراصل تفنگ سالاری را برافغانستان حاکم سا ختند. خنده داراینکه ، همه استعمارزا ئی ها خود را سردارهم به خورد مردم دا ده بود ند. بررسی های تاریخی ای که کرده ام ؛ نشان می دهند که درافغانستان ، غلامان بیرون مرزی خود را سردار ویا آقا نما یش وبه عزت وشرف مردم بیش ازحد بازی کر د ند!
اگرچه داود نیمه دیوانه پیشوند سرداررا ازنام خود حذ ف کرد،اما دررفتاروکردار، اوبه همان استعمارزایی گری ، یا دربیرون مرزغلام ودردرون مرزسردار وآقای کته کله ای خا لی مغزبه تباه کاری ادامه داد. ازقبل معلوم بود که ، بد و علت ،ک گ ب ،افسران کوچک ارتش ودراصل خد مت گاران خود را توظیف کرده بود که حکومت پو شا لی ای شا هی را برانداخته داود را ازهمان خاندان به قد رت بالا بکنند: نخست،خیزش جوانان مسلمان با توجه به حضور50 میلیون مسلمان در جنوب شوروی ، سران حزب کمونیست را درمسکوهراسان کرده بود. دوم، ملا موسی شغیق نخست وزیر حکومت شا هی دردانشگاه هاروارد امریکا برای چند ماه درس یا آموزش لید رشپ / رهبری آموخته بود.
بررسی های تاریخی- سیا سی که درزمینه کرده ام ، بیانگراین هستند که درآن کورس ها، سازمان اطلاعات مرکزی امریکا / سیا ، رهبران زیادی برای جهان سوم تولید وازطریق کود تا ها کاخ نشین کرده بود. اینجا ست که ، کود تا علیه حکومت شاهی بخاطر نخست وزیریی ملا موسی شفیق توجیه پیدا می کند. ازاینکه داود ، نادان ، فرصت طلب وقدرت خواه بود وغیرازحفظ قدرت خواستی دیگری نداشت،هم حضورپُررنگ چپی ها در قدرت را برنتا فت هم به هدایت ک گ ب به سرکوب سازمان جوانان مسلمان که پیش یا پس از کود تا نام جمعیت اسلامی را گزیده بود، اقدام کرد. درحالیکه افرادی از گروه نامبرده با داود ملاقات وازجمهوریی قلابی ای او حمایت هم کرده بو د ند.
برخلاف اطمنان دا دن نما ینده های گروه نامبرده، جمهوریی قلابی داود به سرکوب وزندا نی کردن برجسته گان آن پرداخته شماری ازآن ها به شمول استاد ربانی ،مولوی حبیب الرحمن، حکمتیار،مسعود و... را پناهنده به پاکستان ساخت. برداشت من از سرکوب اسلامی ها توسط جمهوری قلابی این است که ک گ ب که بقدرت رساندن چپ های خود درکابل را دربرنامه داشت. ازاین رو، درجهت جاده صاف کردن برای آن ها،اسلامی ها را توسط داود سرکوب کرد. ازاین که سرکوب اسلامی هاهمزمان با پشتونستان خواهی داود شده بود ،ذوالفقار علی بوتو نخست وزیر پاکستان دست به تقویت اسلامی ها دربرابر پشتونستان خواهان قبایلی پاکستان وافغانستان زد. تقویت کاریی که جنگ 1354 حکمتیار ، آدم خان، مسعود ومولوی حبیب الرحمن ،درشنوار،لغمان وپنجشیرنماد آن بود.
جا لب این است که ،داود پیش ازعملیات جنگی نامبرده اطلاع یافته بود وجویای تماس با استاد ربانی درپشاور شد تا عملیات صورت نگیرد. مثلا، داود وفی الله سمیعی وزیر عدلیه را بد فتر خود خواسته ازاوپرسان کرد که با ربانی دردانشکده شرعیات را بطه داشتید یا نه ؟ سمیعی به او گفت که رابطه مان خوب نبود بازهم اگرنیازی باشد نفربرای تماس با او پیدا می کنم. دراین راستا ، گلاب ننگرهاری را به داود معرفی واو ننگرهای را به پشاوراعزام کرد تا ربا نی را واداربه خود داری از عملیات کند. وقتیکه موضوع را ازاستاد ربا نی درپشاورپرسان کردم ، گفت که بلی ننگرهاری آمد وقبل ازآن هم مخالف عملیات بودم. حکمتیارکه جدی برای راه اندازیی عملیات بود، ربا نی را به آی اِس آی مخالف آن معرفی واو روزهای چند درراولپندی زندانی کرده شد وبا پا درمیا نی سید ابوالاعلی مودودی ، رهبرجماعت اسلامی رها کرده شد.
بهرحال ، عملیات پنجشیر ،لغمان وشنوار،جمهوریی پوشا لی- سرطا نی داود را لرزاند. مزید برآن ،پشتونستان خوا هی داود درمسکو گوش شنوا پیدا کرده نتوانست. به این خاطرکه ، ذوالفقارعلی بوتو،بعد ازرئیس جمهورپاکستان شدن درروز17 دیسامبر1971، درماه ژانویه 1972 ، اولین سفررسمی به مسکو کرد ودرگفت وگوی خصوصی به برژنیف گفت که پاکستان بزرگ را که تجزیه کرد ید؛ پرسانم ازشما این است که برای پاکستان کنونی هم برنامه دارید یا نه؟ رهبرشوروی به او اطمنان داد که نه ومتوجه سیاست خارجی ات باش! بوتو گفت که ازپیمان های نظامی زیرفرمان امریکا بیرون شده ایم ( ر ک ،جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ ج اول مقاله پشتونستان) ؛ ازنویسنده.
وقتیکه داود هم ازجنگ جویی اسلامی ها هم ازبی توجهی مسکو به مسئله ای پشتونستان نگران شد،ازطریق شاه ایران راه سازش با پاکستان را بازکرد. دراین راستا ، اول به تهران ودوم به ریاض وسوم به قاهره وچهارم به لاهوررفت. چرخشی نا خرد مندانه ای که برای مسکو گرایش به امریکا تلقی وکودتای هفتم ماه ثور1357 را درپی آورد. یعنی کود تای 26 سرطان 1352 وجمهوریی قلابی اش را کود تای 7 ثور 1357 وجمهوری دموکراتیک خلق ودراصل دشمن خلق نوش جان وافغانستان را وارد برهه ای تاریک تری ساخت! منظورم ازبرهه ای تاریک تر،کشتارزندانی های اسلامی ها وخشونت وتوحش برمردم ومواد خام تولید کردن برای جمعیت اسلامی وحزب اسلامی ودیگرگروه های بعد ترساخته شده توسط نظامی های پاکستانی وگسترش جنگ بنام جهاد درافغانستان می باشد.
طرفه اینکه ، واژه جهاد راهم تره کی ایجاد کرد نه جهادی ها ( رک به جهاد افغانستان وجنگ سرد قدرت های بزرگ ج اول فصل اول ) ازنویسنده. مثلا، بعد ازخیزش مردم هرات علیه حکومت وحشی ای خلقی نما درماه حوت 1357 ،ازرادیو کابل این سخن تره کی احمق را شنید م: " دی اخوان الشیاطین په خلاف جهاد اعلا م کوم / علیه اخوان الشیاطین جهاد اعلام می کنم." طرفه اینکه ، مجد دی رهبر جبهه ای ملی ، جهاد تره کی را غصب وعلیه خود او وشاگرد وفادارش بکاربرد. بعد ازآن بود که جهاد رایج ومجا هدین برای براندازیی حکومت وحشی ای خلقی نما ها درسراسرکشوربراه افتا د ند!
ترسناک اینکه ، امین / شا گرد وفادار به استاد خود / تره کی یا نا بغه ای بی سواد افغان رحم نکرده دریکی ازروزهای اخیرماه سنبله 1358 ،اورا خفه وروا نه ای زبا له دان تاریخ کرد! جالب این است که ، به زباله کردن تره کی بسنده نکرده نام های بیشتراز دوازده هزارکشته های خود را دردیواروزارت داخله نصب کرده اورا قاتل آن ها معرفی کرد. دراین شکی نیست که تره کی وحشی بود ، دراین هم شکی نیست که قا تل آن شهید ها خود امین بود البته با تا یید یا بدون اطلاع او! بهرصورت ، قتل تره کی توسط امین وگسترش جهاد علیه رژیم وحشی ای باصطلاح خلقی باعث شد که برژنیو / رهبرشوروی روز 27 دیسامبر/ 6 جدی ،با پیاده کردن ارتش سرخ ،امین را نابود وکارمل را بقد رت درکابل نصب کند.
شا یان ذکراست که ،تره کی وامین ازشوروی خواسته بود ند که ارتش سرخ را برای مانع شدن ازفروپاشی حکومت شان وارد افغانستان نما ید که کرد اما به قیمت جان امین ورئیس جمهورشدن کارمل که درپراگ سفیررژیم ننگین هفتم ثوربود. جالب این است که ، روزششم جدی ازاینکه روزنابود یی امین بود، برای عده ای خوب ،وازاینکه ارتش سرخ درآن روزافغانستان را اشغال کرده بود،روزفاجعه برای مردم وروزدالرآوربرای نظامی های پاکستانی ونان آور برای رهبرچه های جها دی درپشاوروقومندان های جهادی درداخل افغانستان شد!
جا لب این بود که ، قومندان های جهادی درمناطق جنوب وجنوب شرق افغانستان بخاطر نزدیکی به پاکستان اکثرا در زمستان ها درپشاور وکویته بو د ند. برخلاف ، قومندان های جهادی ازهرات تا شمالی وبدخشان ، جبهه ها وحضور دا یمی درآن ها داشتند. رهبرچه های جهادی هم درپشاورمصروف زراندوزی بو د ند هم درجهاد یا جنگ درداخل سهم نگرفتند. برنامه آی اِس آی هم همین بود. ازاین رو،جهادی ها درجنوب بی نظم وکم اثر ودرشمالی وشمال وشمال غرب هم منظم هم ازکنترول رهبرچه ها وآی اِس آی، یا کنترول شبکه های جنایت کارخارجی برآن ها کمرنگ بود! نتیجه ای چنان کمرنگی هم قوی ترشدن ربا نی ومسعود درکابل پسا نجیب الله درمقایسه با حکمتیاربود.
با وجود چنان تفاوتی ،رهبرچه ها وقومندان های جهادی غیرازحکمتیاربا ایجاد دولت اسلامی درپشاور، درروزهشتم ثور1371 ،وارد کابل شد ند. غمباراینکه ، حکمتیارهم نخست وزیردولت اسلامی بود هم ازچارآسیاب موشک باران کابل را شروع کرد! یعنی فاجعه ای هفتم ثور درهشتم ثورنه پا یان بلکه بد ترازآن ادامه ودرگام نخست کابل را ویران ودرگام دوم باعث بی حکومتی وگسترش آشوب وتفنگ سالاری درتمام افغانستان شد! تاسف باراینکه ، همان پاکستان که مرکز حمایت امریکا وانگلیس از جهادی ها شده بود ،درویران کردن کابل حامی حکمتیار دربرابر مسعود شده اول کمک به ویرا نی کا بل وبی حکومتی درسراسرافغانستان کرد ودوم خودش مسئولیت تطبیق پروژه ای طالبان را بدوش گرفت که براساس گفت وگوی بی نظیربوتو نخست وزیر قبلی پاکستان درسال 2001 با روزنامه لوموند فرانسوی ،" طالبان را سازمان های جاسوسی ای امریکا وانگلیس ساختند وتطبیق کاریی پروژه ای طالبانی را بدوش ارتش پاکستان انداختند"!
ازآن هم اسفباراینکه ، ربانی ، سیاف ومسعود تاکابل کمک به پروژه ای انگلیسی ای طالبان کر د ند! نتیجه کمک ایشان به پروژه ای پاکستانی طالبان این شد که رزو ششم ماه میزان آن ها زیرفرمان نصیرالله بابروزیرداخله پاکستان وارد کابل شد ند. خنده داراینکه ، افغان ملتی ها ودیگرپشتونستان خواهان بسازوزیرداخله پاکستان به این خاطررقصید ند که دولت اسلامی برهبریی یک تاجیک را ازکابل بیرون کرده است. این است ملی گرایی افغانی استعمارزا ئی های مخالف پاکستان ودرخد مت آن قرارگرفته علیه تاجیک ها؟! ازاین رو، حق دارم روزورود طالبان زیرفرمان وزیرداخله پاکستان به کا بل را روزسیاه برای مردم وروزبسیارخوب برای لروبرپشتون خواهان دودوزه باز/ منافق ووطن فروش تعریف نما یم.
ازآن هم خنده داراینکه ، وقتیکه روزهفتم اکتوبر 2001 برابر به 17 ماه میزان 1380 خورشیدی، جورج بوش وتو نی بلیر، رئیس جمهور امریکا ونخست وزیربریتا نیا ، بنام جنگ علیه تروریسم ، شروع به اشغال افغانستان کر د ند،طالبان غرب نشین تکنوکرات شده به نفع جنگاوران علیه تروریسم رقصید ند وطالبان ریشوبه پاکستان رانده شد ند.ازقبل معلوم بود که ، جنگ علیه تروریسم جنگ علیه القاعده می باشد نه علیه طالبان. همین که ، روزاول ماه ژانویه 2002 برابر به روز11 دهم ماه جد یی 1380 ،طابان دریشی پوش به ریاست طالب کرزی ، وزیر، رئیس ، والی ودیپلمات شد ند وبه قومندان های جهادیی مخالف طالبان ، آی اِس آی جنگ سالار لقب داد وطالبان دریشی پوش آن را نشخوارکرد ند،بیانگراین بود که طالبان ریشو برگشتا نده می شوند. بله، طالب کرزی ودیگرطالبان دریشی پوش بنام جنگ علیه قومندان های جهاد یی تاجیک ،دسته های مسلح ژنرال دوستم وجهادی های هزاره که علیه طالبان والقاعده وپاکستان جنگ کرده بود ند،به نفع پاکستان کمک به بازگشت طالبان ریشو زیر فرما ند هی وزیرداخله پاکستان کر د ند!
ازاین رو، به صراحت می گویم که هم روزششم جدی ، روز اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ ورئیس جمهورشدن کارمل هم روزیازدهم جدی ،روز نصب طا لب کرزی توسط سازمان اطلاعات مرکزی امریکا یا سیا وانتلجنس سرویس انگلیس درارگ،روزهای ننگین درتاریخ ناشاد افغانستان می باشند! روزهای که غیر ازبد بختی ووابستگی به استعمارهای سرخ ونووجنگ وتروریسم مذ هبی دستاوردی برای مردم افغانستان نداشتند. بنا برآن ،نه تنها روزهای نامبرده را روزهای ننگین می دانم ، بلکه تمام استعمار زا ئی ها ازشاه شجاع تا کرزی- غنی- عبدالله را ننگ تاریخ وننگ وطن می دانم!

0 comments:

Post a Comment