Saturday 1 April 2017

نگاهی به رابطه میان دین وخشونت

ابراهیم ورسجی
دوازدهم حمل 1396
ظهوروگسترش جنگ وخشونت بنام جهاد علیه کمونیسم شوروی وتروریسم طالبان- القاعده علیه جهادی ها درپاکستان وانتقال آن به افغانستان وازآنجا به عراق وسوریه تا لیبیا ویمن ؛ باعث شده است که بسیاری غربی ها حتا برخی شرقی ها اسلام را مشوق خشونت وتروریسم تعریف نمایند.ازاین رو، درادامه تعریف ازخشونت وفرهنگ وخشونت وتروریسم ،لازم دانستم که بحثی درباره دین وخشونت نمایم. پیش از پرداختن به متن بحث ،بهتراست که میان دو پدیده فرق گذاری نمایم : نخست ، دین ؛ دوم ، فقه یا فقه های مذاهب اسلامی. بلی ، دراصل دین ، تزکیه نفس ، ایمان وعمل صالح ، تحقق عدالت ومجادله احسن یاگفت وگوی عقلی- نیکو با نامسلمان ها درمیان است ؛ ودرفقه وعقاید به خصوص فقه حنبلی وتفسیر نو آن یعنی وهابی گری وتکفیرگری آن است که تروریسم وخشونت فربه شده ومی شود!
معلوم است که فقه ها وفقیهان واهل کلام یا عقاید برای تفسیر متون دینی (قرآن وحدیث) وپاسخ دادن به سولات تازه نسبت به دین عرض اندام کردند ، اما حتمی نیست که گفته های آن ها را مطلق یا بیانگر صد درصدی دین اسلام بدا نیم. مسئله ی که شرح آن ایجاب رفتن به تاریخ به خصوص کارهای که بنام دین دربرهه اول شده است را لازم می سازد. مثلا، قرآن دوگونه آیت ها دارد: آیت های مکی وآیت های مدنی. درآیت های مکی ، بیشتربحث درباره توحید ، اخلاق وپایه گذاری فکری جامعه دینی درنظراست ؛ درحالیکه ، درآیت های مدنی، مسایل جنگ ودفاع ازجامعه دینی دربرا بر دشمنان آن وگسترش دین ازطریق دعوت وتبلیغ وتزکیه ودفاع درمیان است.افزون برآن ، قرارداد مدینه که پیامبر ص با سران قبایل ومسیحی ها ویهودی هابست ، نشان داد که کثرت گرای وبرد باری اهمیت زیادی درمنش وکنش اسلامی دارد.
برخلاف ، عدم اجماع وشورا درتعیین خلیفه درثقیفه که نزاع بعدی شیعه وسنی زاده آن است وگسترش دین بدون تبلیغ وبراساس جنگ یا فتوحات بعد ازپیامبرص عمده شد وکمک کرد به شرق شناسان وبرخی خودی ها تا گره بزنند میان دین وخشونت. بطورنمونه ، قرآن در23 سال درمکه ومد ینه نازل شد وپیامبرص دستورداد که ترتیب وتنظم مکی ومدنی شود که شد ، اما تازمان خلیفه سوم به شکل کتاب که ما اکنون دراختیارداریم جمع ودراختیارمسلمان ها قرارنگرفت.ازسوی دیگر،درشروع کارخلیفه اول گروه ارتداد یارده بوجود آمد که خلیفه علیه آن ها رزمید. یعنی بغاوت عقیدتی درونی. بعدازآن ، تا جمع شدن قرآن به حیث کتاب دردوره خلیفه سوم، فتوحات رونماشد ، البته توسط بسیاری کسانی که انگیزه غنیمت گیری بیشتر ودین داری آگاهانه کمترداشتند. ازاین رو، وقتیکه درقرن های 19 و20 که جامعه شناسی به حیث علم نو ظهوروگسترش پیدا کرد وجامعه شناسان ازجمله مارکس، اگست کنت ، دورکیم وماکس وبر، درباره ادیان یهودی، مسیحی واسلام نوشته ها بیرون دادند. کنت حکومت های دینی را نظامی - الهی نامید، ماکس وبر بزرگ ترین جامعه شناس آلمانی وفات درسال 1920 ، درباره اسلام نوشت که : غیر ازجنگ برای غنیمت وعرفان دنیاگریز چیزی دیگری ندارد. مارکس وانگلس هم ظهورمحمد ص را یک انقلاب یا تکان اجتماعی قوی گرفتند،اما گفتند : ازاین که اسلام دریک جامعه قبیلگی ظهورکرده بود، زود به تحجرگرائید. بلی، تحجر دربساری موارد باخشونت همراه بود. مثلا، خلیفه سوم با خشونت خودی کشته شد .خشونتی که کمک به قوی شدن تحجرفکری- تکفیری هم کرد. درواقع ، همان تحجر باعث شد که خلیفه چهارم قربانی تحجر وتکفیرخوارج وبغاوت ونیرنگ معاویه وعمر ابن عاص وساده گی ابوموسی اشعری شود. ازبد رخ دادها،مقدس سازی صحابی ها وتقدیس حکومت توسط معاویه وایجاد گروهی بنام عالمان حکومتی یا ائتلاف شاه وشیخ توسط اموی ها وتقویت آن توسط عباسی ها، قرآن به خصوص فقه را ابزارحکومت ها ومسلمان ها را برده آن ها ساخت. جالب این است که ، برده سازیی مسلمان ها در90 سال دوره سیاه اموی ها ودردوره پنج قرنه ی عباسی ها ادامه یافت ؛ وعباسی ها را مغل ها در 1258 ترسای زباله کردند وکسی هم درغم آن ها اشک نریخت! ادامه دارد.

0 comments:

Post a Comment