Friday 21 April 2017

اقبال غزل خوان را کافرنتوان گفتن / عشق برسرش افتاد ، ازمدرسه برون به

ابراهیم ورسجی
امروز21 ماه آوریل ،برابر به اول ماه ثور، 79 مین سال درگذ شت اقبال ، فیلسوف، شاعرفرهیخته درزبان های فارسی واردو، نو اندیش مسلمان ومبارز راه آزادی هند ازاستعمارانگلیستان بود. شخصیت دینی- فرهنگی- فلسفی- سیاسی که درهزارسال اخیرتاریخ مسلمان ها بی مانند می باشد. اقبال، که اشعارحماسی - انقلابی- فلسفی- عارفانه اش دردوزبان فارسی واردو پخش شده است. افزون بر گنجینه های شعری،کتاب های بنام خطبات مدراس واحیای فکری دینی دراسلام راهم نویشته وتز دکترایش درباره سیرفلسفه درایران می باشد. من که دروقت دانشجوی دربخش علوم سیاسی دردانشگاه پنجاب درلاهوربودم؛ بارهابه مرکزاقبال شناسی درلاهور می رفتم، دیدم که درباره هیچ شخصیت درتاریخ اندیشه، فلسفه وفرهنگ اسلامی مانند اقبال کارنشده است. تاحد ی که بیاد دارم، بیشتراز500 عنوان کتاب درباره این بزرگ مرد اندیشه وتفکراسلامی توسط مسلمان ها ونامسلمان ها نویشته شده است. اگرمقالات نویشته شده درباره این شخصیت بزرگ را جمع کتاب های نویشته شده درباره شخصیت وافکارش نمایم، بدون شک، گفته می توانم که یکی ازچهره های دوران سازوبی همتای تاریخ دانش ومعرفت اسلامی - انسانی می باشد.
بیاد دارم، وقتیکه دردوره لیسه درشهر تالقان متعلم بودم، تقریبا 90 درصد شعرهای فارسی این این چهره بی مانند ادبیات وتاریخ اندیشه ونوگرای اسلامی را بیاد داشتم. درادامه آن ، وقتیکه دراول حمل 1357 به حیث دانشجو وارد دانشگاه کابل شدم و37 روزبعد ازآن کودتای ننگین ثوررویداد وبه پشاورمهاجرت کردم ،علاقمندی به اقبال باعث شد که زبان اردورا یاد بگیرم. درواقع، با فهم زبان اردو، متوجه شدم که این ابرمرد اندیشه وحماسه سرای فارسی درزبان اردو هم بی مانند است. با وقوع انقلاب ایران، به ایران رفتم وتمام نویشته های اندیشه ورزان ایرانی درباره اقبال را خواندم. درمیان نویشته های ایرانی ها،ما واقبال ازعلی شریعتی بیشتربرایم جاذبه داشت. همچنان،ترجمه فارسی احیای فکردینی دراسلام اززبان عربی به فارسی را هم خواندم. همین که که احیای فکردینی اقبال را عباس محمود العقاد ازانگلیسی به عربی ترجمه کرده بود واحمد آرام آن را ازعربی به فارسی ترجمه کرده بود، دریافتم که مترجمان عربی وفارسی احیای فکردینی اقبال مهم هستند واقبال هم ارجمند نزد آن ها. درچنان شرایطی، عزم کرده بودم که دردانشگاه تهران دانشجوشوم، اما دانشگاه بنام انقلاب فرهنگی بسته شد وبرگشته به پشاور وشروع به تقویت زبان انگلیسی کردم وبعدا دانشجوشدم دردانشگاه پنجاب درلاهور.درلاهورهم ،هفته یکبار یا دوباردردرب ورودی مسجد شاهی ، بزیارت این حماسه سرای زبان فارسی می رفتم.
آری، درنویشته های اقبال ، دومسئله برایم مهم می باشند:نخست، اهمیت فزاینده ی که او به فارسی زبان ها وزبان فارسی قایل بود.ازاین رو،تزدکترای خود را سیر فلسفه درایران برگزید ونویشت وازیکی ازدانشگاه های انگلیستان دکترای ممتازگرفت.درباره عشق وعلاقمندی اقبال به زبان فارسی وفارسی زبان های جهان همین بس است که گفته است:می رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند/ دیده ام ازروزن دیوارزندان شما/ این جوانان عجم جان من وجان شما/ پاره لعلی که دارم ازبدخشان شما. دوم، انتقاد اقبال ازتمدن مادی غرب، توجهم را جلب کرد.اما اکنون که غرب را خوب شناختم ،براقبال صدآفرین گفتم! اگرچه آل احمد، شریعتی ، سید قطب ، ابوالاعلی مودودی وشماری دیگرازاندیشه ورزان مسلمان منتقد غرب بودند؛ امادراین میان، اقبال جای خاص خودش را درذهن وکله من دارد و زبان اردورا بخاطر اقبال یاد گرفتم. بهرحال، برمی گردم به انتقاد این فرهیخته ازغرب.مثلا، اقبال درباره غرب گفته است: فریاد زافرنگ ودل آویزی افرنگ / فریاد زشیرینی وپرویزیی افرنگ / عالم همه ویران زچنگیزیی افرنگ /ازخوب گران، خواب گران ، خواب گران خیز/ ای غنچه خوابیده چونرگس نگران خیز / کاشانه مارفت به تاراج غمان خیز/ ازناله مرغ چمن ازبانگ اذان خیز/ ازگرمی هنگامه آتش نفسان خیز/ ازخواب گران، خواب گران،خواب گران خیز.ازخواب گران خیز.روشن است که منظوراقبال ازافرنگ ،غرب وتمدن غربی می باشد.

0 comments:

Post a Comment