Monday, 3 April 2017

نگاهی به نزاع با پاکستان درباره خط دیورند وفایده وزیانش برای مردم افغانستان

ابراهیم ورسجی
پانزدهم حمل 1396
درروزهای پسین ، برسمیت شناختن ونه شناختن مرز دیورند دررسانه های مجازی وواقعی افغانستان داغ وعده ی فهمیده ونافهمیده خود را مصروف ساخته اند. ازاین رو، لحظه پیش دوستی ازمن خواهش کرد که درزمینه مقاله ی بنوسم. پس ، لازم دانستم که مقاله کنونی را ارایه نمایم. مسئله ی که ایجاب رفتن به تاریخ سیاسی ناشاد واغلب دروغین ورسمی افغانستان را می کند.
دراین راستا ، واقعیت این بود که سیاست جهان تا پسین روزجنگ جهانی دوم اروپا محور وبعد ازآن امریکا وشوروی محور شد؛ وازفروپاشی شوروی تا کنون، امریکا محور شده است.البته که درسال های پسین ، ظهورمجدد روسیه درسیاست جهان، یکه تازی امریکا را به چالش گرفته است. یعنی جهان به سوی چند قطبی شدن روان است ؛ وچین هم دراین راستا ، همکار روسیه می باشد.
بلی ، درجهان اروپا محور، برتانیه ،روسیه، فرانسه،اسپانیه ، هالند ، ایتالیا وپرتگال ، گردن کلفت بودند ، ودرخاورمیانه تنها ترکیه عثمانی دربرابر آن ها ایستادگی می کرد. جالب این است که ، دراروپا، آلمان قدرت بزرگ ودربیرون آن سرزمین های مستعمراتی نداشت وعلت مستعمرات نداشتن آن هم پراکند گی درریاست های پروس بود.آری، در سال 1870 ترسای، ایالت های پروس را ژنرال بسمارک زیرنام امپراتوری آلمان منظم وبه رقابت علیه فرانسه، انگلیستان وروسیه برخاست. روشن است که رقابت یاد شده درباره سهم خواهی درمستعمرات استعمارگران اروپای درآسیا وافریقا بود.
ازاین رو، روسیه وانگلیس که درمرکز وجنوب آسیا سلطه داشتند، ازترس آلمان بسمارک ، درآسیا تفاهم کرده درسال 1893 ، سیزدهمین سال امارت عبدالرحمن خان ،مرکزخراسان بزرگ را به حیث منطقه حایل میان خود بنام افغانستان نام گذاری ومرزکشی کرده پذیرفتند که آن طرف آمودریا ازروسیه ودرپاکستان کنونی یا شمال غرب هند، برتانیه قوت داشته باشد. درجریان مرزکشی دوطرفه ، دیورند ، نماینده هند برتانیه شرکت داشت. بنابرآن ، مرز افغانستان با هند برتانیه بنام دیورند نام گذاری شد. درواقع، مرزهای چهارطرفه افغانستان حایل ترسیم وهردو قدرت بزرگ زمان پذیرفتند که درقلمرو یک دیگر دست اندازی نکنند ؛ وافغانستان حایل به اجاه هند برتانیه با روسیه تزاری ، حسب ضرورت رابطه بر قرار کرده می توانست.
بعد ازعبدالرحمن خان، پسرش امیرحبیب الله خان وبعد ازکسب استقلال پوشالی، امان الله خان هم مرزدیورند را برسمیت شناخت. وقتیکه ، درسال 1929 ، نادرخان با 35 لک دالر کلدار هند برتانیه ، ایستادگی امیرحبیب الله کلکانی را با کمک طالبان وزیرستانی وتد بیر هند برتانوی درهم شکست وامیر افغانستان شد، درسال 1933 ، مرز دیورند را برسمیت شناخت. وقتیکه ، درسال 1941 ،گاندی ونهرو نهضت ازهندوستان برورا علیه انگلیستان براه انداختند، لندن بخاطر گرفتاری درجنگ با هتلر ترسیده هیاتی به هند نزد هردو رهبر حزب کنگره فرستاده وعده به آن هاداد که نهضت تان را پایان دهید، بعد ازجنگ جهانی دوم، هندوستان را برسمیت می شناسیم. بلی ، وقتیکه درسال 1944 ، روشن شد که هتلر شکست می خورد، لندن درهمان سال، هیاتی را به هند فرستاد تا درباره رسمیت دادن به اسقلال هند مذاکره نماید. درهمان وقت ، هاشم خان صدراعمظم دست نشانده انگلیس در کابل ، نامه ی به بادار خود به لندن فرستاده خواست که مناطق قبایلی شرق خط دیورند به افغانستان داده شود. فکرمیکنم که بزرگان لندن حتما به نامه نوکرخود خندیده بود ند! ازسوی دیگر، درجریان نهضت گاندی - نهرو علیه انگلیستان، محمد علی جناح ، رهبر مسلم لیگ خاموشی اختیارکرده بود.ازاین رو، طارق علی نوسنده انگلیسی - پاکستانی تبار، پاکستان را تحفه ی می داند که لندن به جناح دربدل سکوتش درزمان اعتراض گاندی- نهرو هدیه کرد.
بلی ، مطالعاتی که من درزمینه کرده ام ودرجلد اول " جهاد وجنک سرد قدرت های بزرگ" درمقاله پشتونستان ارایه کرده ام ؛ برایم روشن شده است که محمد علی جناح واقعا سیاست مدار وحقوق دان بزرگ بود.ازاین رو ،درمناطق پشتون نشین شمال غرب پاکستان همه پرسی برگزار کرد. نتیجه همه پرسی نشان داد که اکثریت مطلق پشتون ها وفاداری خود را به پاکستان اعلام کردند. درحقیقت ، همه پرسی جناح ووفاداری پشتون های شرق خط دیورند به پاکستان، مشت محکمی بدهن حکومت خاندانی ای کابل بود. برخلاف، حکومت کابل به پشتونستان خواهی خود ادامه داد وپاکستان هم برخورد مسخره با محمد زای بی پایه ی مردمی درکابل کرد.
بطورنمونه، ایس ایم برک نوسنده امریکای درکتاب" سیاست خارجی پاکستان ، نگاه متمرکزبه هند" نوشت که " حکومت افغانستان درسال 1950، پشتونستان خواهی را داغ کرد وپاکستان 50 میلیون کلدار برای سران قبایل تقسیم کرد. به گفته برک،در آن وقت، بودجه حکومت افغانستان 50 میلیون کلدارنبود." اما با نخست وزیرشدن محمد داوودخان درسال 1953 ترسای، نزاع درباره خط دیورند داغترشد وباعث گردید که شاه ونخست وزیرش طی یک لویه جرگه نمایشی درسال 1954، رسمیت خط دیورند توسط امیران قبلی را ملغی اعلام نمایند.
باوجود الغای خط دیورند، درسال 1956 ، سکندر میرزا رئیس جمهور پاکستان به کابل آمده شاه وداود را فهماند که ازخط کشی هایتان خود داری نمایید تا امتیازات تجارتی برایتان دهیم. درغیرآن ، بدامن شوروی رانده می شوید! شاه وداود پیشنهاد سکندرمیرزا نه پذیرفتند. وقتیکه درسال 1958 ، فیدل مارشال ایوب خان کودتا کرد ورئیس جمهور شد، به کابل آمده در دانشکده پولیس درکابل سخنرانی وهشدارها ونصیحت های خود را کرد ورفت. اینکه درگفت وگو های پشت درهای بسته به شاه وداود چه گفته بود، ممکن سخت تربوده باشد.
بلی، با بازگشت ازکابل، ایوب خان مرزتورخم وسفید بولدک را بست وفشار برااقتصاد افغانستان را افزایش داد. داودخان که زیر فشارقرارگرفته بود، نعیم خان وزیرخارجه را به اسلام آباد فرستاد. ایوب خان به فضل قادرچودهری وزیرخارجه خود گفت که به پشتو با او سخن بگو. وقتیکه با نعیم خان به پشتو سخن گفت واین آقاپشتونمی فهمید،احساس توهین کرده به کابل برگشته گزارش داد که پاکستان مذاکره نمی کند.ازاین رو، محمد ظاهرشاه ، داود خان را مرخص ودکتریوسف خان را نخست وزیر ساخت واو هم مناسبات با پاکستان را عادی ساخت.
درزمینه ، محمد اصغرخان ، وزیروعدلیه ظاهر شاه به نوسنده گفت که همراه ظاهرشاه به کراچی به ملاقات ایوب خان رفیتم وفردای آن روز، ایوب خا ن درچرخبال شاه را به حیدر آباد برای شکارمی برد ودر داخل چرخبال با شاه به پشتو سخن را شروع کرد ومن ترجمه برایش می کردم. ایوب خان گفت که خوب است که پشتونستان ساختته شود! چون پشتون های افغانستان کم وپشتون های پاکستان زیاد هستند. پس ، بهتر است که کم به زیاد به پیوندد! درحقیقت ، ظاهرشاه که فهمیده بود ازنمد پشتونستان ونزاع دیورند چیزی نصیب حکومتش نمی شود، دوستی با پاکستان را تقویت کرد.همین که موسی شفیق گفته بود که افغانستان را فدای پشتونستان نمی کنم، خواست ظاهرشاه را بیان کرده بود.
بدبختانه ، درشروع دهه هفتاد میلادی، گریز ازشوروی درآسیا وافریقا شروع ومسکو نگران دور شدن افغانستان شد. همچنان، سربلند کردن جریان های اسلامی درافغانستان، مسکو را نگران رخنه اسلام درآسیای مرکزی کرد.افزون برآن ، موسی شفیق درمرکز تربیت رهبرسازی امریکابرای جهان سوم دردانشگاه هاروارد کورس گرفته بود، حکومتش شک آفرینی برای چپ های طرفدار مسکو کرد. بنابرآن ، کودتای ماه سرطان 1352 توسط افسران خلقی وپرچمی ورئیس جمهور شدن داود خان ، باردیگر نزاع دیورند ومسئله پشتونستان را داغ کرد. درپاکستان که شرقش را ازدست داده بود ودرغربش ذوالفقارعلی بوتو رئیس جمهور شده بود،تمایل به مسکو غلبه داشت. مثلا،بوتو درسال 1972 ، نخستین سفرش به خارج را به مسکو کرد ودرگفت وگودوطرفه به برژنیف رهبرشوروی گفته بود که پاکستان بزرگ را تجزیه کردی، برایم بفرما که به پاکستان کنونی چه اند شه داری؟ برژنیف برایش اطمنان داد که برنامه ی نیست ومتوجه سیاست خارجی تان باشید. بوتوگفته بود که ماکه از سنتو وسیتو ، پیمان های دفاعی - امریکای بیرون شده ایم. اما نظر رهبر شوروی اشاره به رابطه پاکستان با چین راداشت.
بهرحال ، داود خان گمان کرده بود که اتحاد شوروی دربرابر حکومت بوتواز موضع پشتونستان خواهی او حمایت می کند. واقعیت این است که قدرت های بزرگ برای بازسازی اقتصادی کشورهای کوچک کمک اما ازبلند پروازی های قومی وملی آن ها حمایت نمی کنند.همچنان که اکنون امریکا هم به حکومت کابل کمک می کند هم خط دیو رند را مرزمشترک افغانستان وپاکستان می داند.ازاین رو،به صراحت می گویم که پشتونستان خواهی برخی افغان های سیاست زده ونادان لقمه گرفتن کلان ازدهان شان می باشد. لقمه که دهن داود خان، تره کی - امین وکارمل را را پاره کرد، جهادی ها را مصرف وکابل را ویران وطالبان رادرجهت منافع پاکستان تروریست ساخت وجاده سازی برای پیاده شدن ناتو وشکست دولت سازی وشکست جنگ علیه تروریسم کرد.بلی ، بهائی پشتونستان خواهی سیاسی های نادان را مردم افغاستان پرداختند ومی پردازند.ازاین که گوش شنوای درغنی ودسته اش وجود ندارد،درباره رسمیت دهی به مرز دیورند پیشنهاد نمی دهم ؛ اما ادامه سیاست شکست خورده را مصیبت برای مردم دانسته به خیر سیاسی های کم قدرت وکشاده دهن وپرخور ووابسته به امریکا می دانم که قدرت کم وخواست زیاد روانه گورستان شان می نماید.

0 comments:

Post a Comment